در هرکه تو را دیده به حسرت نگرانم
عمریست که من زنده به جان دگرانم
#صائب_تبریزی

چگونه پیش رخ نازک تو آه کنم؟
دلم نمی‌دهد این صفحه را سیاه کنم!
#صائب_تبریزی

دردا‌ و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه‌ی ایام دل آدمیان است
#هوشنگ_ابتهاج

از گریه برای تو خوشم می‌آید…

تپیدنِ دلِ سیاره می‌کند فریاد
که این شکسته‌بنا جای آرمیدن نیست

#صائب_تبریزی

گِلِ ما را به آبِ غم سرشتند
مجو شادی ز خاکِ این غم‌آباد
نمی‌دانم چه دید از سرنوشتم
که می‌گرید قلم در دستِ استاد

#طغرای_مشهدی

ای کسِ ما بی‌کسی ما ببین
#نظامی

به غیر ابروی جانان ندیده‌ام بیتی
که هر مصرعش از یکدگر بوَد بهتر!
#طغرای_مشهدی

ما کاسه‌ی سفالی آتش‌ندیده‌ام
آسان‌ترست از همه کاری شکستِ ما
#تشبیهی_کاشانی

اجل را بی‌ سبب خلقت نکردند
علاجِ درد هجران آفریدند

#حاجت_شیرازی

مصیبت دگرست این‌که مرده‌ی دل را
چو مرده‌ی تن خاکی به گور نتوان کرد

#صائب_تبریزی

مردنم سهلست ترسم بعد مرگم روزگار
شیوه‌ی رحمت بیاموزد ستمکار مرا
#قراری_گیلانی

آرزوهایی که هرگز در دلم نگذشته بود
مست بگذشتی و از خواب عدم بیدار شد
#قراری_گیلانی

من از جفاش نترسم ولی از آن ترسم
که عمر من به جفا کردنش وفا نکند
#قراری_گیلانی

بی‌گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه‌ی آزار خویش…

پناهِ غربتِ غمگینِ دست‌هایی باش
که دردناک‌ترین ساقه‌هایِ تنهایی‌ست
#حسین_منزوی

من به اندازه‌ی زیبایی تو غمگینم!
#حمید_مصدق

دردم این است که هرچند به من جور کنی
لذّتِ دردِ تو نایافته از دل برود
#قراری_گیلانی

داغ جفای یار که بر سینه‌ی من است
داغش مخوان که مونس دیرینه‌ی من است
#نظمی_تبریزی

از آن نگاه که کردی نخست در کارم
هنوز در تهِ پیمانه‌ام شرابی هست…
#فروغی_قزوینی