Lemaître’s 1933 interview with the nytimes:
I was interested in truth from the point of view of salvation just as much as in truth from the point of view of scientific certainty. It appeared to me that there were two paths to truth, and I decided to follow both of them.
مصاحبه لمتر در سال 1933 با nytimes:
من به همان اندازه که از منظر رستگاری به حقیقت علاقه مند بودم، از منظر علمی نیز به حقیقت علاقه مند بودم. به نظرم رسید که دو راه برای رسیدن به حقیقت وجود دارد و تصمیم گرفتم هر دو را دنبال کنم.
@cosmos_physics
I was interested in truth from the point of view of salvation just as much as in truth from the point of view of scientific certainty. It appeared to me that there were two paths to truth, and I decided to follow both of them.
مصاحبه لمتر در سال 1933 با nytimes:
من به همان اندازه که از منظر رستگاری به حقیقت علاقه مند بودم، از منظر علمی نیز به حقیقت علاقه مند بودم. به نظرم رسید که دو راه برای رسیدن به حقیقت وجود دارد و تصمیم گرفتم هر دو را دنبال کنم.
@cosmos_physics
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا تکینگی عریان میتواند در جهان فیزیکی وجود داشته باشد؟
تکینگی عریان (برهنه) مفهومی در نسبیت عام است که هنگامی رخ میدهد که تکینگی با یک افق رویداد احاطه نشده باشد و قابل مشاهده باشد.
برخی فیزیکدانان معتقدند تکینگی عریان نمیتواند در طبیعت وجود داشته باشد اما برخی دیگر فکر میکنند در حالتهایی طبیعت میتواند دارای تکینگی عریان باشد.
@cosmos_physics
تکینگی عریان (برهنه) مفهومی در نسبیت عام است که هنگامی رخ میدهد که تکینگی با یک افق رویداد احاطه نشده باشد و قابل مشاهده باشد.
برخی فیزیکدانان معتقدند تکینگی عریان نمیتواند در طبیعت وجود داشته باشد اما برخی دیگر فکر میکنند در حالتهایی طبیعت میتواند دارای تکینگی عریان باشد.
@cosmos_physics
Symmetry is a vast subject, significant in art and nature. Mathematics lies at its root, and it would be hard to find a better one on which to demonstrate the working of the mathematical intellect.
Hermann Weyl
تقارن موضوعی گسترده است که بطور قابل توجهی در هنر و طبیعت وجود دارد. ریاضیات در ریشه اش نهفته است، و یافتن روش بهتری برای نشان دادن عملکرد منطق ریاضی دشوار است.
هرمان ویل
@cosmos_physics
Hermann Weyl
تقارن موضوعی گسترده است که بطور قابل توجهی در هنر و طبیعت وجود دارد. ریاضیات در ریشه اش نهفته است، و یافتن روش بهتری برای نشان دادن عملکرد منطق ریاضی دشوار است.
هرمان ویل
@cosmos_physics
پیتر هیگز درگذشت
پیتز هیگز که برای پیشنهاد انقلابی خود تحت عنوان ذره بنیادی یا «ذره خدا» (بوزون هیگز) شهرت داشت در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
هیگز ارائه دهنده نظریه شکست تقارن در برهمکنش الکتروضعیف و پیشنهاد دهندهٔ ذره بنیادی بوزون هیگز است. او به همراه فرانسوا انگلرت بلژیکی جایزه نوبل فیزیک را در سال ۲۰۱۳ دریافت کرد.
@cosmos_physics
پیتز هیگز که برای پیشنهاد انقلابی خود تحت عنوان ذره بنیادی یا «ذره خدا» (بوزون هیگز) شهرت داشت در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
هیگز ارائه دهنده نظریه شکست تقارن در برهمکنش الکتروضعیف و پیشنهاد دهندهٔ ذره بنیادی بوزون هیگز است. او به همراه فرانسوا انگلرت بلژیکی جایزه نوبل فیزیک را در سال ۲۰۱۳ دریافت کرد.
@cosmos_physics
دانشگاه ادینبورگ روز سه شنبه اعلام کرد، پیتر هیگز، فیزیکدان بریتانیایی، که نظریه ذرهمولد جرم - به اصطلاح بوزون هیگز که به طور مشترک جایزه نوبل فیزیک را برای او به ارمغان آورد، در سن 94 سالگی درگذشت.
دانشگاه اسکاتلند که نزدیک به پنج دهه در آنجا استاد بود، در بیانیه ای اعلام کرد : "او در روز دوشنبه 8 آوریل پس از یک بیماری کوتاه در خانه با آرامش درگذشت.او را «معلم و مربی بزرگ، الهامبخش نسلهای دانشمندان جوان» نامید.
هیگز از کار نظری پیشگامانه برای کمک به توضیح چگونگی جرم کیهان استفاده کرد، بنابراین یکی از بزرگترین معماهای فیزیک را حل کرد و جایگاهی را در کنار آلبرت انیشتین و ماکس پلانک در کتاب های درسی به دست آورد.
تئوری او در سال 1964 در مورد ذرات جرم دهنده که به بوزون هیگز یا "ذره خدا" معروف شد، جایزه نوبل فیزیک 2013 را برای او و فیزیکدان بلژیکی فرانسوا انگلرت به ارمغان آورد.
این جایزه به دنبال آزمایشهای سال قبل با برخورد دهنده بزرگهادرون در سازمان اروپایی تحقیقات هستهای (سرن) بود، که در نهایت این نظریه را تقریباً نیم قرن پس از تدوین آن تأیید کرد.
پیتر ماتیسون، معاون رئیس دانشگاه ادینبورگ، گفت: «پیتر هیگز فردی قابل توجه بود، دانشمندی واقعاً با استعداد که بینش و تخیل او دانش ما را از دنیای اطرافمان غنی کرده است».
کار پیشگامانه او باعث ایجاد انگیزه در هزاران دانشمند شده است و میراث او برای نسل های آینده الهامبخش بسیاری از دانشمندان خواهد بود."
فابیولا جیانوتی مدیر کل سرن به هیگز ادای احترام کرد ودر بیانیه ای گفت: «علاوه بر کمکهای برجستهاش در فیزیک ذرات، پیتر یک شخص بسیار خاص بود، شخصیتی بسیار الهامبخش برای فیزیکدانان سراسر جهان، مردی با فروتنی نادر.»
فابیولا همچنین او را به عنوان یک "معلم بزرگ" میستود که میتواند فیزیک را "به روشی بسیار ساده و در عین حال عمیق" توضیح دهد. او افزود: "بخش مهمی از تاریخ و دستاوردهای سرن به او مرتبط است.
هیگز که در سال 1929 در نیوکاسل، شمال غربی انگلستان به دنیا آمد، در سال 1950 با افتخار رتبه یک فیزیک،از کالج کینگ لندن فارغ التحصیل شد.
در سال 1954 به او مدرک کارشناسی ارشد و دکترا اعطا شد و بهزودی با تبدیل شدن به یک پژوهشگر ارشد پیوندهای خود را با دانشگاه ادینبورگ باز کرد.
پس از چندین دهه تحقیق در آنجا و جاهای دیگر، در سال 1996 استادممتاز دانشگاه شد.
هیگز در طول سالها افتخارات آکادمیک متعددی دریافت کرد و مدارک افتخاری زیادی از جمله از دانشگاه کمبریج دریافت کرد.
بریتانیا او را در فهرست افتخارات سال نوی 2013 برای خدمات بااهمیت وبرجستهی ملی معرفی کرد .مطالعات پیتر هیگز که به خاطر ارائه نظریه معروفش موسوم به ذره بنیادی یا «ذره خدا» شهرت داشت، نشان میداد که چگونه بوزون با فراهم کردن جرم ذرات به اتصال کیهان کمک کرده است.
@cosmos_physics
دانشگاه اسکاتلند که نزدیک به پنج دهه در آنجا استاد بود، در بیانیه ای اعلام کرد : "او در روز دوشنبه 8 آوریل پس از یک بیماری کوتاه در خانه با آرامش درگذشت.او را «معلم و مربی بزرگ، الهامبخش نسلهای دانشمندان جوان» نامید.
هیگز از کار نظری پیشگامانه برای کمک به توضیح چگونگی جرم کیهان استفاده کرد، بنابراین یکی از بزرگترین معماهای فیزیک را حل کرد و جایگاهی را در کنار آلبرت انیشتین و ماکس پلانک در کتاب های درسی به دست آورد.
تئوری او در سال 1964 در مورد ذرات جرم دهنده که به بوزون هیگز یا "ذره خدا" معروف شد، جایزه نوبل فیزیک 2013 را برای او و فیزیکدان بلژیکی فرانسوا انگلرت به ارمغان آورد.
این جایزه به دنبال آزمایشهای سال قبل با برخورد دهنده بزرگهادرون در سازمان اروپایی تحقیقات هستهای (سرن) بود، که در نهایت این نظریه را تقریباً نیم قرن پس از تدوین آن تأیید کرد.
پیتر ماتیسون، معاون رئیس دانشگاه ادینبورگ، گفت: «پیتر هیگز فردی قابل توجه بود، دانشمندی واقعاً با استعداد که بینش و تخیل او دانش ما را از دنیای اطرافمان غنی کرده است».
کار پیشگامانه او باعث ایجاد انگیزه در هزاران دانشمند شده است و میراث او برای نسل های آینده الهامبخش بسیاری از دانشمندان خواهد بود."
فابیولا جیانوتی مدیر کل سرن به هیگز ادای احترام کرد ودر بیانیه ای گفت: «علاوه بر کمکهای برجستهاش در فیزیک ذرات، پیتر یک شخص بسیار خاص بود، شخصیتی بسیار الهامبخش برای فیزیکدانان سراسر جهان، مردی با فروتنی نادر.»
فابیولا همچنین او را به عنوان یک "معلم بزرگ" میستود که میتواند فیزیک را "به روشی بسیار ساده و در عین حال عمیق" توضیح دهد. او افزود: "بخش مهمی از تاریخ و دستاوردهای سرن به او مرتبط است.
هیگز که در سال 1929 در نیوکاسل، شمال غربی انگلستان به دنیا آمد، در سال 1950 با افتخار رتبه یک فیزیک،از کالج کینگ لندن فارغ التحصیل شد.
در سال 1954 به او مدرک کارشناسی ارشد و دکترا اعطا شد و بهزودی با تبدیل شدن به یک پژوهشگر ارشد پیوندهای خود را با دانشگاه ادینبورگ باز کرد.
پس از چندین دهه تحقیق در آنجا و جاهای دیگر، در سال 1996 استادممتاز دانشگاه شد.
هیگز در طول سالها افتخارات آکادمیک متعددی دریافت کرد و مدارک افتخاری زیادی از جمله از دانشگاه کمبریج دریافت کرد.
بریتانیا او را در فهرست افتخارات سال نوی 2013 برای خدمات بااهمیت وبرجستهی ملی معرفی کرد .مطالعات پیتر هیگز که به خاطر ارائه نظریه معروفش موسوم به ذره بنیادی یا «ذره خدا» شهرت داشت، نشان میداد که چگونه بوزون با فراهم کردن جرم ذرات به اتصال کیهان کمک کرده است.
@cosmos_physics
آلبرت انیشتین و مارگاریتا کوننکووا، جاسوس روسی (نام رمز: لوکاس)، حدود سال 1946
مارگاریتا کوننکووا در پرینستون، جایی که مسئولیت ساخت مجسمه نیم تنه اینشتین به شوهرش محول شده بود با آلبرت اینشتین آشنا شد. به عنوان یک جاسوس، ماموریت او جمعآوری اطلاعات در مورد پروژه منهتن بود که شامل توسعه سلاحهای هستهای بود. پروژهای که خود اینشتین به رئیس جمهور روزولت توصیه کرده بود که آن را آغاز کند. رابطه عاشقانه آنها تا سال 1998 مخفی نگه داشته شد تا زمانی که نامه های عاشقانه آنها رونمایی شد و در یک حراجی فروخته شد. گفته می شود که هدف او نزدیک شدن به رابرت اوپنهایمر از پروژه منهتن بود. اینشتین نقش مستقیمی در پروژه منهتن نداشت، و این موضوع را مبهم می کرد که دقیقاً هدف کوننکووا برای پیدا کردن راهی برای معاشرت با او با چه بوده است.
@cosmos_physics
مارگاریتا کوننکووا در پرینستون، جایی که مسئولیت ساخت مجسمه نیم تنه اینشتین به شوهرش محول شده بود با آلبرت اینشتین آشنا شد. به عنوان یک جاسوس، ماموریت او جمعآوری اطلاعات در مورد پروژه منهتن بود که شامل توسعه سلاحهای هستهای بود. پروژهای که خود اینشتین به رئیس جمهور روزولت توصیه کرده بود که آن را آغاز کند. رابطه عاشقانه آنها تا سال 1998 مخفی نگه داشته شد تا زمانی که نامه های عاشقانه آنها رونمایی شد و در یک حراجی فروخته شد. گفته می شود که هدف او نزدیک شدن به رابرت اوپنهایمر از پروژه منهتن بود. اینشتین نقش مستقیمی در پروژه منهتن نداشت، و این موضوع را مبهم می کرد که دقیقاً هدف کوننکووا برای پیدا کردن راهی برای معاشرت با او با چه بوده است.
@cosmos_physics
معرفی چند سایت حوزهی پژوهش برای تقویت رزومه علمی
سایت Google Scholar: یک موتور جستجوی تخصصی برای مقالات علمی و تحقیقاتی با بیش از ۲۰۰ میلیون مقاله.
سایتarXiv: یک سامانه پیشچاپ که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت ResearchGate: یک شبکه اجتماعی برای تحقیقگران که در آن میتوانید با همکاران خود مشارکت کنید، مقالات خود را به اشتراک بگذارید و اخبار تحقیقاتی را دنبال کنید.
سایت BioRxiv: یک سامانه پیشچاپ برای تحقیقات بیوشیمی و بیولوژی مولکولی که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت PubMed: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات پزشکی و تحقیقاتی که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت IEEE Xplore: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات علمی و پژوهشی در حوزههای مختلف از جمله مهندسی برق و الکترونیک که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت JSTOR: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی با بیش از ۱۰۰۰ ناشر مختلف.
سایت ScienceDirect: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی در حوزههای مختلف از جمله علوم پایه، پزشکی و مهندسی.
سایت Scopus: یک پایگاه داده علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد به مقالات و کتابهایی در حوزههای مختلف دسترسی داشته باشند.
سایت PLOS ONE: یک سامانه پیشچاپ باز برای مقالات علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد مقالات خود را بررسی کنند و پس از پذیرش، مقالات را به اشتراک بگذارند.
@cosmos_physics
سایت Google Scholar: یک موتور جستجوی تخصصی برای مقالات علمی و تحقیقاتی با بیش از ۲۰۰ میلیون مقاله.
سایتarXiv: یک سامانه پیشچاپ که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت ResearchGate: یک شبکه اجتماعی برای تحقیقگران که در آن میتوانید با همکاران خود مشارکت کنید، مقالات خود را به اشتراک بگذارید و اخبار تحقیقاتی را دنبال کنید.
سایت BioRxiv: یک سامانه پیشچاپ برای تحقیقات بیوشیمی و بیولوژی مولکولی که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت PubMed: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات پزشکی و تحقیقاتی که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت IEEE Xplore: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات علمی و پژوهشی در حوزههای مختلف از جمله مهندسی برق و الکترونیک که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت JSTOR: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی با بیش از ۱۰۰۰ ناشر مختلف.
سایت ScienceDirect: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی در حوزههای مختلف از جمله علوم پایه، پزشکی و مهندسی.
سایت Scopus: یک پایگاه داده علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد به مقالات و کتابهایی در حوزههای مختلف دسترسی داشته باشند.
سایت PLOS ONE: یک سامانه پیشچاپ باز برای مقالات علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد مقالات خود را بررسی کنند و پس از پذیرش، مقالات را به اشتراک بگذارند.
@cosmos_physics
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چرا معادله شرودینگر ناقص است؟
در سال ۱۹۲۶، اروین شرودینگر، معادله معروف شرودینگر را ارائه داد که قلب مکانیک کوانتومی را میسازد. این معادله، رفتار ذرات را به صورت تحول توابع موج توصیف میکند. اما، این معادله نواقصی دارد. از جمله اینکه، ذرات را بسیار ساده در نظر میگیرد، صرفا مکان احتمالی حضور ذره را بیان میکند و ویژگیهای پیچیدهتر ذرات را در خود ندارد. بطور مثال، ما میدانیم که ذرات دارای اسپین هستند و معادله شرودینگر، جایی برای وارد کردن آن ندارد.
مشکل دیگر معادله شرودینگر، ناسازگاری کامل آن با نظریه نسبیت اینشتین بود. این معادله، تنها برای ذرات سرعت پایین کار میکند. در حالی که میدانیم ذرات اغلب با سرعتهای نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند.
در سال ۱۹۲۸، یک فیزیکدان و ریاضیدان دیگر به نام پائول دیراک، با ایدهای نبوغآمیز، مشکل معادله شرودینگر را حل میکند و مکانیک کوانتومی را وارد مرزهایی جدیدی میکند.
@cosmos_physics
در سال ۱۹۲۶، اروین شرودینگر، معادله معروف شرودینگر را ارائه داد که قلب مکانیک کوانتومی را میسازد. این معادله، رفتار ذرات را به صورت تحول توابع موج توصیف میکند. اما، این معادله نواقصی دارد. از جمله اینکه، ذرات را بسیار ساده در نظر میگیرد، صرفا مکان احتمالی حضور ذره را بیان میکند و ویژگیهای پیچیدهتر ذرات را در خود ندارد. بطور مثال، ما میدانیم که ذرات دارای اسپین هستند و معادله شرودینگر، جایی برای وارد کردن آن ندارد.
مشکل دیگر معادله شرودینگر، ناسازگاری کامل آن با نظریه نسبیت اینشتین بود. این معادله، تنها برای ذرات سرعت پایین کار میکند. در حالی که میدانیم ذرات اغلب با سرعتهای نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند.
در سال ۱۹۲۸، یک فیزیکدان و ریاضیدان دیگر به نام پائول دیراک، با ایدهای نبوغآمیز، مشکل معادله شرودینگر را حل میکند و مکانیک کوانتومی را وارد مرزهایی جدیدی میکند.
@cosmos_physics
In 1928, Paul Dirac formulated an equation merging quantum mechanics with special relativity, predicting the existence of a positively charged electron. This theoretical insight led to the discovery of the positron in 1932, confirming antimatter’s existence.
در سال 1928، پل دیراک معادله ای را فرموله کرد که مکانیک کوانتومی را با نسبیت خاص ادغام کرده و وجود یک الکترون با بار مثبت را پیش بینی می کرد. این بینش نظری منجر به کشف پوزیترون در سال 1932 شد که وجود پادماده را تأیید کرد.
@cosmos_physics
در سال 1928، پل دیراک معادله ای را فرموله کرد که مکانیک کوانتومی را با نسبیت خاص ادغام کرده و وجود یک الکترون با بار مثبت را پیش بینی می کرد. این بینش نظری منجر به کشف پوزیترون در سال 1932 شد که وجود پادماده را تأیید کرد.
@cosmos_physics
مردی که یک راه حل دقیق برای معادلات میدان انیشتین پیدا کرد که یک سیاهچاله را توصیف می کند. او یک ریاضیدان نیوزلندی است. در سال ۱۹۶۳، او معادلات میدان نسبیت عام را برای توصیف سیاهچالههای چرخان حل کرد و بدین ترتیب سهم عمدهای در زمینه اخترفیزیک داشت. راه حل او، میدان گرانشی را در خارج از یک جسم پرجرمِ چرخانِ بدون بار، مدل سازی می کند، مانند یک سیاهچاله چرخان. او بر اساس روش کارل شوارتزشیلد کار کرد که در سال های ۱۹۱۵-۱۹۱۶، اندکی پس از ظهور نظریه نسبیت عام اینشتین، از معادلات میدان انیشتین، یک توصیف ریاضیاتی از یک سیاهچاله غیر چرخان و تأثیر گرانش آن بر فضا و زمان اطراف آن را فرموله کرد. با این حال، دانشمندان حدس می زنند که سیاهچاله ها احتمالا ایستا نیستند. از آنجایی که آنها از نظر تئوری از فروپاشی ستارگان مرده پرجرم تشکیل شده اند، و از آنجایی که تقریباً همه ستارگان می چرخند، سیاهچاله ها نیز احتمالاً می چرخند. کِر در سال ۱۹۶۳ یک خانواده منحصر به فرد دو پارامتری از راه حل ها را استنباط کرد که فضا-زمان را در اطراف سیاهچاله ها توصیف می کند. دو پارامتر عبارتند از جرم سیاهچاله و تکانه زاویه ای سیاهچاله. سیاهچاله های چرخان اغلب سیاهچاله های کر نامیده می شوند. او نشان داد که یک ناحیه گرداب مانند در خارج از افق رویداد وجود دارد، به نام منطقه ارگو (ارگوسفر)، که فضا و زمان را همراه با سیاهچاله چرخان به اطراف می کشد.
@cosmos_physics
@cosmos_physics
Proposed by Sir Roger Penrose, conformal cyclic cosmology suggests that the universe undergoes infinite cycles of Big Bangs and expansions, followed by collapses into a state of low entropy. Each cycle, or “aeon,” is conformally related to the previous and next ones, suggesting a timeless continuum.
کیهانشناسی چرخهای همدیس که توسط راجر پنروز پیشنهاد شده است، نشان میدهد که جهان تحت بی نهایت چرخه بیگ بنگ و انبساط قرار میگیرد و به دنبال آن به یک حالت با آنتروپی پایین فروپاشی می کند. هر چرخه یا «عصر» به طور مشابه با دورههای قبلی و بعدی مرتبط است و یک پیوستار بیزمان را نشان میدهد.
@cosmos_physics
کیهانشناسی چرخهای همدیس که توسط راجر پنروز پیشنهاد شده است، نشان میدهد که جهان تحت بی نهایت چرخه بیگ بنگ و انبساط قرار میگیرد و به دنبال آن به یک حالت با آنتروپی پایین فروپاشی می کند. هر چرخه یا «عصر» به طور مشابه با دورههای قبلی و بعدی مرتبط است و یک پیوستار بیزمان را نشان میدهد.
@cosmos_physics
The Standard Model's development began in the 1960s and continued through the 1970s. It is an amalgamation of various theories and discoveries by numerous physicists. The initial conceptual foundation was laid by the works of Sheldon Glashow, Abdus Salam, and Steven Weinberg, who unified the weak and electromagnetic interactions.
توسعه مدل استاندارد در دهه 1960 آغاز شد و تا دهه 1970 ادامه یافت. مدل، تلفیقی از نظریه ها و اکتشافات مختلف فیزیکدانان متعدد است. مبانی مفهومی اولیه توسط آثار شلدون گلاشو، عبدالسلام و استیون واینبرگ، کسانی که برهمکنشهای ضعیف و الکترومغناطیسی را متحد کردند، پی ریزی شد.
@cosmos_physics
توسعه مدل استاندارد در دهه 1960 آغاز شد و تا دهه 1970 ادامه یافت. مدل، تلفیقی از نظریه ها و اکتشافات مختلف فیزیکدانان متعدد است. مبانی مفهومی اولیه توسط آثار شلدون گلاشو، عبدالسلام و استیون واینبرگ، کسانی که برهمکنشهای ضعیف و الکترومغناطیسی را متحد کردند، پی ریزی شد.
@cosmos_physics
Mug shot of Soviet physicist Lev Landau, ca. 1930s. Landau was imprisoned by Stalin's NKVD for comparing Stalinism to fascism and Nazism. He was released shortly afterward due to the protests of his colleagues.
عکس فیزیکدان شوروی لو لاندائو، حدود دهه 1930. لاندائو به دلیل مقایسه استالینیسم با فاشیسم و نازیسم، توسط سازمان اطلاعات داخلی شوروی زندانی شد. او اندکی بعد به دلیل اعتراض همکارانش آزاد شد.
@cosmos_physics
عکس فیزیکدان شوروی لو لاندائو، حدود دهه 1930. لاندائو به دلیل مقایسه استالینیسم با فاشیسم و نازیسم، توسط سازمان اطلاعات داخلی شوروی زندانی شد. او اندکی بعد به دلیل اعتراض همکارانش آزاد شد.
@cosmos_physics
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شکست تقارن و جدایی ماده از پادماده
فرانک ویلچک، فیزیکدان نظری
فرانک ویلچک برندهی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۴ در مورد شکست تقارن ماده-پادماده:
یکی از مهمترین سوالها طبق مدل استاندارد ذرات بنیادی، برای توضیح کیهان و هرآنچه در آن است، معمای عدم تقارن ماده-پادماده است.
طبق مدل استاندارد تقریبا باید مقادیر یکسان از ماده و پادماده پس از بیگبنگ تولید شده باشد که میبایست در برخورد باهم، یکدیگر را خنثی میکردند طوری که جهان تقریبا خالی از هرگونه ذره مادی میشد و فقط تشعشع باقی میماند اما چالش این است که مقداری از ماده باقیمانده، در صورتی که سرنوشت مقدار پادمادهی معادل آن دقیقا معلوم نیست.
البته مدل استاندارد میتواند مقدار بسیار اندکی از عدم تقارن در تولید ذرات بنیادی، معروف به عدم تقارن باریون(ذرهای حاوی سه کوارک مثل پروتون) را توضیح دهد که مهمترین آن یک واپاشی فرضی معروف به واپاشی پروتون است که همچنان مشاهده نشده و در صورت یافتهشدن یا مشاهدهی تجربی میتواند حل معمای عدم تقارن ماده-پادماده را آسانتر کند
@cosmos_physics
فرانک ویلچک، فیزیکدان نظری
فرانک ویلچک برندهی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۴ در مورد شکست تقارن ماده-پادماده:
یکی از مهمترین سوالها طبق مدل استاندارد ذرات بنیادی، برای توضیح کیهان و هرآنچه در آن است، معمای عدم تقارن ماده-پادماده است.
طبق مدل استاندارد تقریبا باید مقادیر یکسان از ماده و پادماده پس از بیگبنگ تولید شده باشد که میبایست در برخورد باهم، یکدیگر را خنثی میکردند طوری که جهان تقریبا خالی از هرگونه ذره مادی میشد و فقط تشعشع باقی میماند اما چالش این است که مقداری از ماده باقیمانده، در صورتی که سرنوشت مقدار پادمادهی معادل آن دقیقا معلوم نیست.
البته مدل استاندارد میتواند مقدار بسیار اندکی از عدم تقارن در تولید ذرات بنیادی، معروف به عدم تقارن باریون(ذرهای حاوی سه کوارک مثل پروتون) را توضیح دهد که مهمترین آن یک واپاشی فرضی معروف به واپاشی پروتون است که همچنان مشاهده نشده و در صورت یافتهشدن یا مشاهدهی تجربی میتواند حل معمای عدم تقارن ماده-پادماده را آسانتر کند
@cosmos_physics
Newton wrote more about theology than about science and math combined. He was deeply religious and spent a considerable amount of time studying the Bible, writing about his interpretations of scripture, and predicting the end of the world, which he speculated would not occur before 2060.
نیوتن بیشتر در مورد الهیات نوشت تا در مورد علوم و ریاضیات. او عمیقاً مذهبی بود و زمان قابل توجهی را صرف مطالعه کتاب مقدس، نوشتن در مورد تفاسیر خود از کتاب مقدس، و پیشبینی پایان جهان میکرد، که به گمان او پیش از سال 2060 رخ نخواهد داد.
@cosmos_physics
نیوتن بیشتر در مورد الهیات نوشت تا در مورد علوم و ریاضیات. او عمیقاً مذهبی بود و زمان قابل توجهی را صرف مطالعه کتاب مقدس، نوشتن در مورد تفاسیر خود از کتاب مقدس، و پیشبینی پایان جهان میکرد، که به گمان او پیش از سال 2060 رخ نخواهد داد.
@cosmos_physics
The science of mathematics presents the most brilliant example of how pure reason may successfully enlarge its domain without the aid of experience.
Immanuel Kant, Critique of Pure Reason (1781)
ریاضیات نمونه درخشانی از عقل محضی ارائه می دهد که بدون تجربه، خود بخود با موفقیت گسترش می یابد.
امانوئل کانت، نقد عقل محض (1781)
@cosmos_physics
Immanuel Kant, Critique of Pure Reason (1781)
ریاضیات نمونه درخشانی از عقل محضی ارائه می دهد که بدون تجربه، خود بخود با موفقیت گسترش می یابد.
امانوئل کانت، نقد عقل محض (1781)
@cosmos_physics
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 لی اسمولین، نظریه پرداز برجسته فیزیک، در مورد مسائل مفهومی «ماده تاریک» سخن می گوید.
@cosmos_physics
@cosmos_physics