گواهی میدهم
به گنجشکهایی که
از چشمهای تو
تا قلب من پرواز میکنند
گواهی میدهم
که من یک بار عاشقت شدم
و هنوز هم ..
#غاده_السمان
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
به گنجشکهایی که
از چشمهای تو
تا قلب من پرواز میکنند
گواهی میدهم
که من یک بار عاشقت شدم
و هنوز هم ..
#غاده_السمان
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
.
ـــ اگر گفتید اسم بوارده از کجا آمده؟ نمیدانید؟ تمام این زمینها مال مرد عربی بوده که دختر خیلی خیلی خوشگلی داشته به اسم وَرده. ورده به عربی یعنی گل.
چرخید طرف یوپ.
ـــ درست گفتم؟
یوپ سر تکان داد و آلیس ادامه داد.
ـــ مردِ عرب را صدا میکردند بووَرده. یعنی پدرِ ورده. انگلیسیها که زمین را میخرند، اسم صاحب زمین را میگذارند روی محله. کمکم، بووَرده میشود بوارده.
سرش را به راست کج کرد: «بواردهی شمالی.»
سرش را به چپ کج کرد: «بواردهی جنوبی.»
چراغها را من خاموش میکنم (رمان)
#زویا_پیرزاد
*بوارده محلهای در آبادان است
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
ـــ اگر گفتید اسم بوارده از کجا آمده؟ نمیدانید؟ تمام این زمینها مال مرد عربی بوده که دختر خیلی خیلی خوشگلی داشته به اسم وَرده. ورده به عربی یعنی گل.
چرخید طرف یوپ.
ـــ درست گفتم؟
یوپ سر تکان داد و آلیس ادامه داد.
ـــ مردِ عرب را صدا میکردند بووَرده. یعنی پدرِ ورده. انگلیسیها که زمین را میخرند، اسم صاحب زمین را میگذارند روی محله. کمکم، بووَرده میشود بوارده.
سرش را به راست کج کرد: «بواردهی شمالی.»
سرش را به چپ کج کرد: «بواردهی جنوبی.»
چراغها را من خاموش میکنم (رمان)
#زویا_پیرزاد
*بوارده محلهای در آبادان است
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
.
روانشناسی
تربیت فرزند
آیا میدانستید لحن صدای شما به اندازه کلامتان مهم و تأثیرگذار است؟
ماهرانهترین پاسخها به کودک نیز میتواند زهرآگین باشد مثلا اگر هنگام بیان مطلب از روی درماندگی آهی بکشید و بگویید: «باز هم این کار را کردی تو هرگز نمیتوانی یاد بگیری...»
همراه کلمات محترمانه لازم است رفتار ما نیز محترمانه باشد برای نمونه میتوان گفت: «من به توانایی و درک تو ایمان دارم»
#پورحاتم
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
روانشناسی
تربیت فرزند
آیا میدانستید لحن صدای شما به اندازه کلامتان مهم و تأثیرگذار است؟
ماهرانهترین پاسخها به کودک نیز میتواند زهرآگین باشد مثلا اگر هنگام بیان مطلب از روی درماندگی آهی بکشید و بگویید: «باز هم این کار را کردی تو هرگز نمیتوانی یاد بگیری...»
همراه کلمات محترمانه لازم است رفتار ما نیز محترمانه باشد برای نمونه میتوان گفت: «من به توانایی و درک تو ایمان دارم»
#پورحاتم
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
داستانک
خاطره کلیشههایی درباره زنان مادرم دیپلمش را که گرفت از گیلان رفت تهران. دهه پنجاه. دانشجو بود و در یک آموزشگاه کنکور گرامر انگلیسی و ریاضی درس داد برای تامین مخارجش. از آن سال تا روزی که مادربزرگ شد؛ در موسسات مالی، دانشگاه و وزارت خانه کار کرد. بیست…
کنار خانهمان فروشگاه صنایع دستی باز شده بود. مرد آرام و خجول هنرمندی کارهای دستسازش را همان جا میساخت و همسر سر و زبان دارش مسئول فروش بود.
فروشگاهشان آب نداشت. همیشه وقت و بیوقت زنگ خانه ما را میزد برای برداشتن آب.
آن سالها مادرم پستی داشت که ساعتهای زیادی باید بین چند ساختمان اداری دانشگاهها رفتوآمد میکرد. رانندگانی میآمدند دنبالش. (برخوردش کلا نگاه از بالا به پایین کارفرما و راننده نبود هیچوقت. هر وقت برای ما شیرینی یا غذا میخرید؛ یک جعبه جدا برای رانندهاش سفارش میداد و میگذاشت روی صندلی عقب چون خودش همیشه کنار دست راننده مینشست).
امتحان حسابدار رسمی دادگستری را داده بود. گزینش اخلاقی مرحله آخر بود. آمده بودند از دادگستری تحقیق و رسیده بودند به فروشگاه صنایع دستی.
خانم فروشنده در توصیف اخلاق خانواده ما گفته بود: آقاشون مرد مهربان خوبیه. دخترشون به موقع میره میاد. خود خانمه ولی سوار ماشین مردهای غریبه است همیشه. با یه مدل ماشین صبح میره، با یه مدل ماشین شب دیروقت میاد... معلوم نیست با کدومشونه!
مادرم که طبعا آن سال امتیاز ممیز مالی رسمی دادگستری را گرفت و روسیاهی هم به ذغال ماند. آخرین باری که خانم فروشنده به عادت همیشگی صبح بیوقت جمعه زنگ خانه ما را زد برای آب؛ مادرم رفت پایین و باهاش گپی دوستانه زد.
بهش گفت «عزیز؛ این رانندهها که شما میبینی معشوق من نیستند. کارمندمند! هر زنی که شبی از خودرویی پیاده میشود لزوما خدمات جنسی نداده که پول بگیرد! گاهی اینجور هم فکر کن که شاید خودرو را اجاره کرده صاحبش را هم استخدام کرده و بخاطر رانندگی بهشان حقوق هم میدهد. مثالش؟ من! سلامت باشی».
آن روز آخرین صبح جمعه بود که کسی زنگ خانه ما را زد برای بردن آب...
#ناشناس
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
فروشگاهشان آب نداشت. همیشه وقت و بیوقت زنگ خانه ما را میزد برای برداشتن آب.
آن سالها مادرم پستی داشت که ساعتهای زیادی باید بین چند ساختمان اداری دانشگاهها رفتوآمد میکرد. رانندگانی میآمدند دنبالش. (برخوردش کلا نگاه از بالا به پایین کارفرما و راننده نبود هیچوقت. هر وقت برای ما شیرینی یا غذا میخرید؛ یک جعبه جدا برای رانندهاش سفارش میداد و میگذاشت روی صندلی عقب چون خودش همیشه کنار دست راننده مینشست).
امتحان حسابدار رسمی دادگستری را داده بود. گزینش اخلاقی مرحله آخر بود. آمده بودند از دادگستری تحقیق و رسیده بودند به فروشگاه صنایع دستی.
خانم فروشنده در توصیف اخلاق خانواده ما گفته بود: آقاشون مرد مهربان خوبیه. دخترشون به موقع میره میاد. خود خانمه ولی سوار ماشین مردهای غریبه است همیشه. با یه مدل ماشین صبح میره، با یه مدل ماشین شب دیروقت میاد... معلوم نیست با کدومشونه!
مادرم که طبعا آن سال امتیاز ممیز مالی رسمی دادگستری را گرفت و روسیاهی هم به ذغال ماند. آخرین باری که خانم فروشنده به عادت همیشگی صبح بیوقت جمعه زنگ خانه ما را زد برای آب؛ مادرم رفت پایین و باهاش گپی دوستانه زد.
بهش گفت «عزیز؛ این رانندهها که شما میبینی معشوق من نیستند. کارمندمند! هر زنی که شبی از خودرویی پیاده میشود لزوما خدمات جنسی نداده که پول بگیرد! گاهی اینجور هم فکر کن که شاید خودرو را اجاره کرده صاحبش را هم استخدام کرده و بخاطر رانندگی بهشان حقوق هم میدهد. مثالش؟ من! سلامت باشی».
آن روز آخرین صبح جمعه بود که کسی زنگ خانه ما را زد برای بردن آب...
#ناشناس
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
.
انسانها تنها موجودات روی زمین هستند که ادعا میکنند خدایی هست
و تنها موجوداتی هستند که رفتارشون طوریه که انگار خدایی وجود نداره!
#جانی_دپ
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
انسانها تنها موجودات روی زمین هستند که ادعا میکنند خدایی هست
و تنها موجوداتی هستند که رفتارشون طوریه که انگار خدایی وجود نداره!
#جانی_دپ
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
_ از یادداشتهای يه معلم __
به قلم هجیر محمدی
پنجاهمین زمستان استخوانسوز عمرم آغاز شده بود. هنرکده را تعطیل کردم و خودم را به خانه میرساندم.
در مسیر، به این فکر میکردم که کاش درب ورودی حیاط مجهز به ریموت میبود تا مجبور نباشم برای باز کردنش، همان یک یا دو دقیقه را در این سرمای شیرافکن تلف کنم و جادادن اتومبیل درون پارکینگ، در آن سرمای جانکاه استخوانسوز، خود مصیبتی بود.
چندبار زنگ زدم، درب باز نشد. مانده بودم این وقت شب، غیبت عیال طبیعی نیست.
پشت سرهم، افکار ناجور را در ذهنم میپروراندم که درب باز شد
اتومبیل را در پارکینگ جای دادم و پلهها را دوتا یکی کرده و وارد خانه شدم. الله اکبر؛ حضرت عیال برسجاده نشسته بودند و صحیفه سجادیه بلغور میفرمودند!.
مانده بودم که نماز و دعا و تسبیح و ... ، از جمله کالاهایی هستند که در خانه ما، مشتری ندارند، و حال این چه حکایت است؟!
نگاهی به سیمای عیال که بر خلاف همیشه، زیر حجاب مقنعه گم شده بود انداختم. از چشمانش باران شادی میبارید.
هاج و واج مانده بودم که سلام نماز داد و گفت: مُشتلُق (مژدگانی)!
گفتم: از چه بابت؟
گفت: خودم با همین گوشهای سنگینم شنیدم که شهرداری شیراز با اولویت جانبازی، به هنرمندان شهر زمین میدهد!
گفتم: نگفت کجای شهر؟
با خوشحالی بیحدی گفت: دارالرحمه!
دُمب ابروانم ناخواسته درهم پیچیدند و مکدر شدم.
عیال گفت: انگار خوشحال نشدی؟!
گفتم: دارالرحمه قبرستونه خانوم، قبرستون!
خانوم با انگشتان پایش، سجاده را درهمپیچاند و گفت: ساده من، که میخواستم با یه نماز از این دُمببریدهها زمین برای زندگی بگیرم !!!.
_____
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
به قلم هجیر محمدی
پنجاهمین زمستان استخوانسوز عمرم آغاز شده بود. هنرکده را تعطیل کردم و خودم را به خانه میرساندم.
در مسیر، به این فکر میکردم که کاش درب ورودی حیاط مجهز به ریموت میبود تا مجبور نباشم برای باز کردنش، همان یک یا دو دقیقه را در این سرمای شیرافکن تلف کنم و جادادن اتومبیل درون پارکینگ، در آن سرمای جانکاه استخوانسوز، خود مصیبتی بود.
چندبار زنگ زدم، درب باز نشد. مانده بودم این وقت شب، غیبت عیال طبیعی نیست.
پشت سرهم، افکار ناجور را در ذهنم میپروراندم که درب باز شد
اتومبیل را در پارکینگ جای دادم و پلهها را دوتا یکی کرده و وارد خانه شدم. الله اکبر؛ حضرت عیال برسجاده نشسته بودند و صحیفه سجادیه بلغور میفرمودند!.
مانده بودم که نماز و دعا و تسبیح و ... ، از جمله کالاهایی هستند که در خانه ما، مشتری ندارند، و حال این چه حکایت است؟!
نگاهی به سیمای عیال که بر خلاف همیشه، زیر حجاب مقنعه گم شده بود انداختم. از چشمانش باران شادی میبارید.
هاج و واج مانده بودم که سلام نماز داد و گفت: مُشتلُق (مژدگانی)!
گفتم: از چه بابت؟
گفت: خودم با همین گوشهای سنگینم شنیدم که شهرداری شیراز با اولویت جانبازی، به هنرمندان شهر زمین میدهد!
گفتم: نگفت کجای شهر؟
با خوشحالی بیحدی گفت: دارالرحمه!
دُمب ابروانم ناخواسته درهم پیچیدند و مکدر شدم.
عیال گفت: انگار خوشحال نشدی؟!
گفتم: دارالرحمه قبرستونه خانوم، قبرستون!
خانوم با انگشتان پایش، سجاده را درهمپیچاند و گفت: ساده من، که میخواستم با یه نماز از این دُمببریدهها زمین برای زندگی بگیرم !!!.
_____
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هزار جامهی پرهیز دوختیم و هنوز
نظر ز روی تو بردوختن میسر نیست
#اوحدی_مراغهای
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
نظر ز روی تو بردوختن میسر نیست
#اوحدی_مراغهای
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
موسیقی درمانی
اصوات موسيقی به علت برخورداری از بار هيجانی و عاطفی تاثيرات عميقی بر روحيات، شخصيت و پرورش عواطف انسانی می گذارند و نقش عمدهای در درمان دارد.
امروزه به علت نگرش علمی و روش مند، موسيقی در كاهش: دردهای گوناگون پزشكی و دندان پزشكی، تنشها و نگرانیهای ناشی از جراحی، آسيبها و تصادفات، خستگی حاصل از گرفتگیهای عضلانی، عوارض جانبی داروها، مدت استفاده از داروها و طول مدت درمان و بستری بودن دارد که توانبخشی بیماران را نیز به دنبال دارد.
علاوه بر آن در صنعت از موسيقی برای افزايش بازده توليد و آرامش روانی كاركنان استفاده میشود. در ضمن موسیقی بر قدرت حافظه و دقت یادگیری و رفع مشکلات رفتاری و احساسات ویرانگر(از طریق کاهش تنش و فشار روانی) تاثیر بسزایی دارد.
موسيقی به عنوان عاملی ارتباطی نقش مهمی جهت درمان بیماران اسکیزوفرنی( افرادی است كه از واقعيت و اجتماع بريدهاند) میباشد. زیرا، باعث تحریک حس شنوایی از طريق اصواتی كه شنيده میشوند و تحريك لمسی از طريق ارتعاشاتی كه قابل احساس هستند و نيز تحريك بينایی توسط اجرای زنده آن میشود.
به عنوان مثال كسب موفقيت در فعاليتهای آهنگین میتواند احساس ارزش فردی را تقويت كند.
#مهرداد_رشیدی
مدرس روانشناسی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اصوات موسيقی به علت برخورداری از بار هيجانی و عاطفی تاثيرات عميقی بر روحيات، شخصيت و پرورش عواطف انسانی می گذارند و نقش عمدهای در درمان دارد.
امروزه به علت نگرش علمی و روش مند، موسيقی در كاهش: دردهای گوناگون پزشكی و دندان پزشكی، تنشها و نگرانیهای ناشی از جراحی، آسيبها و تصادفات، خستگی حاصل از گرفتگیهای عضلانی، عوارض جانبی داروها، مدت استفاده از داروها و طول مدت درمان و بستری بودن دارد که توانبخشی بیماران را نیز به دنبال دارد.
علاوه بر آن در صنعت از موسيقی برای افزايش بازده توليد و آرامش روانی كاركنان استفاده میشود. در ضمن موسیقی بر قدرت حافظه و دقت یادگیری و رفع مشکلات رفتاری و احساسات ویرانگر(از طریق کاهش تنش و فشار روانی) تاثیر بسزایی دارد.
موسيقی به عنوان عاملی ارتباطی نقش مهمی جهت درمان بیماران اسکیزوفرنی( افرادی است كه از واقعيت و اجتماع بريدهاند) میباشد. زیرا، باعث تحریک حس شنوایی از طريق اصواتی كه شنيده میشوند و تحريك لمسی از طريق ارتعاشاتی كه قابل احساس هستند و نيز تحريك بينایی توسط اجرای زنده آن میشود.
به عنوان مثال كسب موفقيت در فعاليتهای آهنگین میتواند احساس ارزش فردی را تقويت كند.
#مهرداد_رشیدی
مدرس روانشناسی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
Lullaby
Sarang Seyfizade
#لالایی
#کردی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
#کردی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
من از لطافت صبح
من از طراوت نور
من از نوازش آن مهربان
چنان سرمست
که گاه در همه آفاق
میگشودم بال
که مست
بر همه افلاک
میفشاندم دست . . .
#فریدون_مشیری
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
من از طراوت نور
من از نوازش آن مهربان
چنان سرمست
که گاه در همه آفاق
میگشودم بال
که مست
بر همه افلاک
میفشاندم دست . . .
#فریدون_مشیری
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
نقل است که ذالنون گفت: وقتی در کوهها میگشتم قومی مبتلایان دیدم، گرد آمده بودند، پرسیدم: شما را چه رسیده است؟
گفتند: عابدی است اینجا، در صومعه. هر سال یکبار بیرون آید و دم خود بر این قوم دمد، همه شفا یابند. باز در صومعه شود، تا سال دیگر بیرون نیاید.
صبر کردم تا بیرون آمد. مردی دیدم زردروی، نحیف شده چشم در مغاک افتاده. از هیبت او لرزه بر من افتاد.
پس به چشم شفقت در خلق نگاه کرد. آنگاه سوی آسمان نگریست و دمی چند در آن مبتلایان افگند. همه شفا یافتند.
چون خواست که در صومعه شود، من دامنش بگرفتم. گفتم: از بهر خدای علت ظاهر را علاج کردی. علت باطن را علاج کن.
به من نگاه کرد و گفت: ذوالنون دست از من بازدار که دوست از اوج عظمت و جلال نگاه میکند. چون تو را بیند که دست به جز از وی در کسی دیگر زدهای تو را به آن کس بازگذارد و آن کس را به تو و هریکی به یکی دیگر هلاک شوید. این بگفت و در صومعه رفت.
#تذکرهالاولیا_عطار
_ذکر ذوالنون مصری رحمهالله علیه
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
گفتند: عابدی است اینجا، در صومعه. هر سال یکبار بیرون آید و دم خود بر این قوم دمد، همه شفا یابند. باز در صومعه شود، تا سال دیگر بیرون نیاید.
صبر کردم تا بیرون آمد. مردی دیدم زردروی، نحیف شده چشم در مغاک افتاده. از هیبت او لرزه بر من افتاد.
پس به چشم شفقت در خلق نگاه کرد. آنگاه سوی آسمان نگریست و دمی چند در آن مبتلایان افگند. همه شفا یافتند.
چون خواست که در صومعه شود، من دامنش بگرفتم. گفتم: از بهر خدای علت ظاهر را علاج کردی. علت باطن را علاج کن.
به من نگاه کرد و گفت: ذوالنون دست از من بازدار که دوست از اوج عظمت و جلال نگاه میکند. چون تو را بیند که دست به جز از وی در کسی دیگر زدهای تو را به آن کس بازگذارد و آن کس را به تو و هریکی به یکی دیگر هلاک شوید. این بگفت و در صومعه رفت.
#تذکرهالاولیا_عطار
_ذکر ذوالنون مصری رحمهالله علیه
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
داستانک
نقل است که ذالنون گفت: وقتی در کوهها میگشتم قومی مبتلایان دیدم، گرد آمده بودند، پرسیدم: شما را چه رسیده است؟ گفتند: عابدی است اینجا، در صومعه. هر سال یکبار بیرون آید و دم خود بر این قوم دمد، همه شفا یابند. باز در صومعه شود، تا سال دیگر بیرون نیاید. صبر کردم…
.
نقل است که جوانی بود پیوسته بر صوفیان انکار کردی.
یک روز ذوالنون انگشتری خود به وی داد و گفت: این را به بازار بر و به یک دینار گرو کن.
آن جوان برفت و انگشتری به بازار برد. به درمی بیش نمیگرفتند. جوان خبر بازآورد. او را گفت: به جوهریان بر و بنگر تا چه میخواهند.
ببرد. به هزار دینار خواستند. خبر بازآورد.
جوان را گفت: علم تو به حال صوفیان همچنان است که علم آن بازاریان به این انگشتری.
جوان توبه کرد و از سر آن انکار برخاست.
#تذکرهالاولیا_عطار
_ذکر ذوالنون مصری رحمهالله علیه
نقل است که جوانی بود پیوسته بر صوفیان انکار کردی.
یک روز ذوالنون انگشتری خود به وی داد و گفت: این را به بازار بر و به یک دینار گرو کن.
آن جوان برفت و انگشتری به بازار برد. به درمی بیش نمیگرفتند. جوان خبر بازآورد. او را گفت: به جوهریان بر و بنگر تا چه میخواهند.
ببرد. به هزار دینار خواستند. خبر بازآورد.
جوان را گفت: علم تو به حال صوفیان همچنان است که علم آن بازاریان به این انگشتری.
جوان توبه کرد و از سر آن انکار برخاست.
#تذکرهالاولیا_عطار
_ذکر ذوالنون مصری رحمهالله علیه
احساسات مثبت و تاثیر آن روی زندگی
مارتین سلیگمن از روانشناسان مثبتگرا و از افراد صاحبنظر در این رشته، میگوید:
احساسات مثبت مثل امید،
شادی و رضایت، نشاندهنده و شاخص وجود رشد و پیشرفت هستند؛ یعنی وقتی در یک زمینه فردی یا اجتماعی پیشرفت اتفاق بیفتد، این احساسات را میتوان در آدمها دید.
اما باربارا فردریکسون استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان میگوید:
احساسات مثبت فقط نتیجه رشد و پیشرفت نیستند؛ بلکه خودشان میتوانند پیشرفت را بهوجود بیاورند یا تقویت کنند. زیرا، احساسات مثبت، فرد را تشویق میکند یک کار موثر برای حل مشکل انجام دهد و ذهنش را برای برنامهریزی و تصمیمگیری بهتر باز میکند.
مثلاً (شادی) میتواند برای خلاقیت، انگیزه بهوجود بیاورد و باعث کنار زدن محدودیتها توسط فرد شود و یا (علاقه) به یک موضوع، او را برای کشف اطلاعات بیشتر مشتاق میکند و احساس(غرور) باعث میشود موفقیتهایش را با دیگران به اشتراک بگذارد و برای رسیدن به موفقیت های آینده ایدهپردازی کند.
تمام اینها باعث میشود فرد به یک موفقیتی دست پیدا کند که دوباره احساسات مثبت را بهوجود میآورد؛ در نتیجه یک مارپیچ مثبت و رو به بالا را شکل میدهد.
️نکته بسیار مهم این است که احساسات مثبت میتواند تاثیرات بد مربوط به احساسات منفی را خنثی کند و قدرت تحمل روانی فرد را بیشتر نماید.
#مهرداد_رشیدی
مدرس روانشناسی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
مارتین سلیگمن از روانشناسان مثبتگرا و از افراد صاحبنظر در این رشته، میگوید:
احساسات مثبت مثل امید،
شادی و رضایت، نشاندهنده و شاخص وجود رشد و پیشرفت هستند؛ یعنی وقتی در یک زمینه فردی یا اجتماعی پیشرفت اتفاق بیفتد، این احساسات را میتوان در آدمها دید.
اما باربارا فردریکسون استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان میگوید:
احساسات مثبت فقط نتیجه رشد و پیشرفت نیستند؛ بلکه خودشان میتوانند پیشرفت را بهوجود بیاورند یا تقویت کنند. زیرا، احساسات مثبت، فرد را تشویق میکند یک کار موثر برای حل مشکل انجام دهد و ذهنش را برای برنامهریزی و تصمیمگیری بهتر باز میکند.
مثلاً (شادی) میتواند برای خلاقیت، انگیزه بهوجود بیاورد و باعث کنار زدن محدودیتها توسط فرد شود و یا (علاقه) به یک موضوع، او را برای کشف اطلاعات بیشتر مشتاق میکند و احساس(غرور) باعث میشود موفقیتهایش را با دیگران به اشتراک بگذارد و برای رسیدن به موفقیت های آینده ایدهپردازی کند.
تمام اینها باعث میشود فرد به یک موفقیتی دست پیدا کند که دوباره احساسات مثبت را بهوجود میآورد؛ در نتیجه یک مارپیچ مثبت و رو به بالا را شکل میدهد.
️نکته بسیار مهم این است که احساسات مثبت میتواند تاثیرات بد مربوط به احساسات منفی را خنثی کند و قدرت تحمل روانی فرد را بیشتر نماید.
#مهرداد_رشیدی
مدرس روانشناسی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گور ایرانی
فیلم از کیوان اطمینان
💬فلات ایران
پارک ملی کویر
فیلم از کیوان اطمینان
💬فلات ایران
پارک ملی کویر
چند نکته در رابطه با فرزندان!
به احساسات و مرزهایشان احترام بگذاریم اگر می گویند «این غذا رو دوست ندارم» یا «نمیخوام بغلم کنی»، لازم نیست قانع شوند که اشتباه میکنند.
وقتی ببینند که حس هایشان مهم است، یاد میگیرند که به خودشان اعتماد کنند.
اگر می گویند «نمیخوام توی این مهمونی شرکت کنم» مجبورشان نکنیم که فقط برای خوشحال کردن بقیه شرکت کنند.
اگر در مهمانی ساکتند و نمی خواهند با کسی حرف بزنند به آنها نگوییم «زشتِ، یه چیزی بگو!»، چون یاد میگیرند که حس راحتی خودشان اهمیتی ندارد.
اگر از یک نفر ناراحتند نگوییم «اشکالی نداره، ببخش»، چون اینجوری یاد میگیرند که احساس ناراحتی شان بی ارزش است.
اگر در بازی یا بحثی نمی خواهند شرکت کنند نگوییم «برو بازی کن، اجتماعی باش» چون ممکن است بهشان یاد بدهیم که نظر و حد و مرزشان مهم نیست.
بچه ها وقتی ببینند که حس هایشان مهم است، یاد می گیرند که به خودشان اعتماد کنند.
ما الگوی آنها هستیم اگر خودمان در موقعیتهای مختلف بدون عذرخواهی اضافه بتوانیم «نه» بگوییم، آنها هم یاد میگیرند که این کار نه بی ادبی است و نه خودخواهی!
در واقع آن چیزی که خیلی مهم است این است که کمک کنیم به حس درونیشان اعتماد کنند.
اگر یک موقع گفتند که حس خوبی ندارن یا یه چیزی اذیتشان میکند به آنها نگوییم که سخت می گیرند، در عوض جدی شان بگیریم. اینگونه یاد می گیرند که احساساتشان ارزش دارد.
اگر فرزندمان بگوید «من کنار آن عمو یا دایی راحت نیستم»، نگوییم «بابا، این چه حرفیه؟ خجالت بکش!»، بلکه نشان بدهیم که احساسش مهم است: «اگه راحت نیستی مجبور نیستی نزدیکش بشینی»
اگر بعد از مدرسه بگوید « معلم امروز سرم داد زد احساس بدی داشتم»، نگوییم حتماً یک دلیلی داشته است، بلکه کمکش کنیم احساسش را پردازش کند «می فهمم اینکه کسی سرت داد بزند ناراحت کننده ست. دوست داری دربارهاش حرف بزنیم؟»
اگر در پارک مشغول بازی است و یک بچه دیگر اسباب بازیش را بدون اجازه
بر می دارد اگر ناراحت است نگوییم «ولش کن اشکالی نداره» بلکه کمکش کنیم که حسش رابپذیرد، «اگر از این کارت ناراحت شدی می تونی بگی که دوست نداری بدون اجازه برداره»...
خلاصه ریشههای اعتماد به نفس در بچهها از همین برخوردهای ما با احساساتشان شکل میگیرد.
دکتر روحالله کریمیخویگانی
روانشناس
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
به احساسات و مرزهایشان احترام بگذاریم اگر می گویند «این غذا رو دوست ندارم» یا «نمیخوام بغلم کنی»، لازم نیست قانع شوند که اشتباه میکنند.
وقتی ببینند که حس هایشان مهم است، یاد میگیرند که به خودشان اعتماد کنند.
اگر می گویند «نمیخوام توی این مهمونی شرکت کنم» مجبورشان نکنیم که فقط برای خوشحال کردن بقیه شرکت کنند.
اگر در مهمانی ساکتند و نمی خواهند با کسی حرف بزنند به آنها نگوییم «زشتِ، یه چیزی بگو!»، چون یاد میگیرند که حس راحتی خودشان اهمیتی ندارد.
اگر از یک نفر ناراحتند نگوییم «اشکالی نداره، ببخش»، چون اینجوری یاد میگیرند که احساس ناراحتی شان بی ارزش است.
اگر در بازی یا بحثی نمی خواهند شرکت کنند نگوییم «برو بازی کن، اجتماعی باش» چون ممکن است بهشان یاد بدهیم که نظر و حد و مرزشان مهم نیست.
بچه ها وقتی ببینند که حس هایشان مهم است، یاد می گیرند که به خودشان اعتماد کنند.
ما الگوی آنها هستیم اگر خودمان در موقعیتهای مختلف بدون عذرخواهی اضافه بتوانیم «نه» بگوییم، آنها هم یاد میگیرند که این کار نه بی ادبی است و نه خودخواهی!
در واقع آن چیزی که خیلی مهم است این است که کمک کنیم به حس درونیشان اعتماد کنند.
اگر یک موقع گفتند که حس خوبی ندارن یا یه چیزی اذیتشان میکند به آنها نگوییم که سخت می گیرند، در عوض جدی شان بگیریم. اینگونه یاد می گیرند که احساساتشان ارزش دارد.
اگر فرزندمان بگوید «من کنار آن عمو یا دایی راحت نیستم»، نگوییم «بابا، این چه حرفیه؟ خجالت بکش!»، بلکه نشان بدهیم که احساسش مهم است: «اگه راحت نیستی مجبور نیستی نزدیکش بشینی»
اگر بعد از مدرسه بگوید « معلم امروز سرم داد زد احساس بدی داشتم»، نگوییم حتماً یک دلیلی داشته است، بلکه کمکش کنیم احساسش را پردازش کند «می فهمم اینکه کسی سرت داد بزند ناراحت کننده ست. دوست داری دربارهاش حرف بزنیم؟»
اگر در پارک مشغول بازی است و یک بچه دیگر اسباب بازیش را بدون اجازه
بر می دارد اگر ناراحت است نگوییم «ولش کن اشکالی نداره» بلکه کمکش کنیم که حسش رابپذیرد، «اگر از این کارت ناراحت شدی می تونی بگی که دوست نداری بدون اجازه برداره»...
خلاصه ریشههای اعتماد به نفس در بچهها از همین برخوردهای ما با احساساتشان شکل میگیرد.
دکتر روحالله کریمیخویگانی
روانشناس
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
.
تا مرا عشق تو، ای خسرو خوبان به سر است
پند هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
نه من اندر طلبت بر در دیر و حرمم
هرکه جویای جمال تو بود، دربهدر است
مینماید که تو از خیل پریزادانی
کی به این دلبری و حسن و لطافت بشر است؟
واعظ از عشق رخت منع منِ زار کند
گرچه پندش پدرانه است ولی بیاثر است
دل مبندید به اوضاع جهان هیچ که من
آزمودم، همه اوضاع جهان بیثمر است
عاشق کوی تو از تیغ نگرداند روی
تیغ ابروی تو را جان صبوحی سپر است
#شاطر_عباسصبوحی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
تا مرا عشق تو، ای خسرو خوبان به سر است
پند هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
نه من اندر طلبت بر در دیر و حرمم
هرکه جویای جمال تو بود، دربهدر است
مینماید که تو از خیل پریزادانی
کی به این دلبری و حسن و لطافت بشر است؟
واعظ از عشق رخت منع منِ زار کند
گرچه پندش پدرانه است ولی بیاثر است
دل مبندید به اوضاع جهان هیچ که من
آزمودم، همه اوضاع جهان بیثمر است
عاشق کوی تو از تیغ نگرداند روی
تیغ ابروی تو را جان صبوحی سپر است
#شاطر_عباسصبوحی
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
از باد همه پیام او میشنوم
وز بلبل مست نام او میشنوم
این نقش عجب که دیدهام بر در دل
آوازهٔ آن ز بام او میشنوم
#حضرت_مولانا
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
وز بلبل مست نام او میشنوم
این نقش عجب که دیدهام بر در دل
آوازهٔ آن ز بام او میشنوم
#حضرت_مولانا
C᭄❁࿇༅══════┅─
ღداسٺانڪღ
@daastaanak
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─