آموزه ایماژیسم
استعدادها و طبایع چنان متعددی بر ایماژیسم اثر گذاشته است که بیهوده خواهد بود همه این تئوریها را در فرمول واحدی خلاصه کنیم.
مسئله در درجه اول عبارت بود از درهم شکستن یوغ گذشته و رها کردن خود از عادتها و کلیشههای ویکتوریائی و ابداع زبان شاعرانه تازهای که بتواند عواطف شخصی را در برابر یک دنیای نامطمئن و پراکنده بیان کند. نهضت سمبولیسم در فرانسه نمونه یک انقلاب در شعر را بر پایه نیرو و تازگی تصویرها (ایماژها) و قدرت فراروی سمبول به دست داده بود. ایماژیستهای انگلیسی به نوبه خود قدرت شاعرانه ایماژ را به آن باز گرداندند اما درباره مفهوم این قدرت و وسائل کارآمد کردن آن همه با هم موافق نبودند.
هیوم که فطرتی کلاسیک داشت میگوید که «شعر بیش از اینکه شبیه موسیقی باشد باید شبیه مجسمه سازی باشد.» در اینجا درست مثل این است که از زبان تئوفیل گوتیه حرف میزند میگوید: شعر باید با آفریدن تشبیه های تازه به پیشرفت زبان کمک کند و این موضع اليوت است. در نظر اف ام فورد شاعر باید به زبان عصر خود شعر بگوید یعنی از کلیشهها و تصنعهای زبان مکتوب پرهیز کند این هم عقیده الیوت است در نظر امی لوئل در مقدمه بر مجموعه ۱۹۱۶، وزن و ضرباهنگ شعر است که اهمیت دارد او شعری میخواهد که هرچه بیشتر به موسیقی نزدیک باشد و از شعر آزاد به عنوان مناسبترین ابزار برای ابداعات تازه در موسیقی شعر دفاع میکند.
اما بدنه اصلی آموزه را در یک رشته یادداشتها و مقالهها که ازرا پاوند در مقالات ادبی خود تحت عنوان کلی بازنگری گرد آورده است میتوان دید این مجموعه شامل عقایدی است که در تابستان ۱۹۱۲ پاوند به اتفاق آلدینگتن و اچ دی.» اظهار کرده اند و نیز مجموعه معروف چند نفی در مارس ۱۹۱۳
🔺سه اصل باید راهنمای شاعر باشد:
۱- بیان مستقیم «شیء» چه عینی باشد و چه ذهنی.
۲- اخراج مطلق هر کلمه اضافی که فایدهای در کار عرضه مستقیم نداشته باشد.
۳ـ و اما درباره وزن شعر ترکیب یک قطعه مانند یک عبارت موسیقی نه با ضربات منظم «مترونوم» یا وزن عروضی.
استعدادها و طبایع چنان متعددی بر ایماژیسم اثر گذاشته است که بیهوده خواهد بود همه این تئوریها را در فرمول واحدی خلاصه کنیم.
مسئله در درجه اول عبارت بود از درهم شکستن یوغ گذشته و رها کردن خود از عادتها و کلیشههای ویکتوریائی و ابداع زبان شاعرانه تازهای که بتواند عواطف شخصی را در برابر یک دنیای نامطمئن و پراکنده بیان کند. نهضت سمبولیسم در فرانسه نمونه یک انقلاب در شعر را بر پایه نیرو و تازگی تصویرها (ایماژها) و قدرت فراروی سمبول به دست داده بود. ایماژیستهای انگلیسی به نوبه خود قدرت شاعرانه ایماژ را به آن باز گرداندند اما درباره مفهوم این قدرت و وسائل کارآمد کردن آن همه با هم موافق نبودند.
هیوم که فطرتی کلاسیک داشت میگوید که «شعر بیش از اینکه شبیه موسیقی باشد باید شبیه مجسمه سازی باشد.» در اینجا درست مثل این است که از زبان تئوفیل گوتیه حرف میزند میگوید: شعر باید با آفریدن تشبیه های تازه به پیشرفت زبان کمک کند و این موضع اليوت است. در نظر اف ام فورد شاعر باید به زبان عصر خود شعر بگوید یعنی از کلیشهها و تصنعهای زبان مکتوب پرهیز کند این هم عقیده الیوت است در نظر امی لوئل در مقدمه بر مجموعه ۱۹۱۶، وزن و ضرباهنگ شعر است که اهمیت دارد او شعری میخواهد که هرچه بیشتر به موسیقی نزدیک باشد و از شعر آزاد به عنوان مناسبترین ابزار برای ابداعات تازه در موسیقی شعر دفاع میکند.
اما بدنه اصلی آموزه را در یک رشته یادداشتها و مقالهها که ازرا پاوند در مقالات ادبی خود تحت عنوان کلی بازنگری گرد آورده است میتوان دید این مجموعه شامل عقایدی است که در تابستان ۱۹۱۲ پاوند به اتفاق آلدینگتن و اچ دی.» اظهار کرده اند و نیز مجموعه معروف چند نفی در مارس ۱۹۱۳
🔺سه اصل باید راهنمای شاعر باشد:
۱- بیان مستقیم «شیء» چه عینی باشد و چه ذهنی.
۲- اخراج مطلق هر کلمه اضافی که فایدهای در کار عرضه مستقیم نداشته باشد.
۳ـ و اما درباره وزن شعر ترکیب یک قطعه مانند یک عبارت موسیقی نه با ضربات منظم «مترونوم» یا وزن عروضی.
تعریف پاوند از ایماژ چنین است:
«ایماژ» (تصویر) عبارت است از آنچه عقدهای عقلی یا احساسی را در برههای از زمان نشان دهد.
کلمه عقده یک معنی فنی دارد یعنی همان که در روانشناسی معاصر به کار میرود. جنبه «آنی» عرضه این عقده است که شاعر را از مرزهای زمان و مکان آزاد میکند و آثار بزرگ به وجود میآورد. پاوند اضافه میکند که انسان بهتر است در سراسر عمرش یک ایماژ بسازد تا آنکه یک اثر قطور بنویسد.
پس نباید کلمه اضافی به کار برد نباید صفت بی ارزش آورد، نباید امر مجرد (Abstrait) را با امر ملموس (Concret) در هم آمیخت. شی طبیعی به خودی خود سمبول است نباید از لغات تزئینی کلیشهای که روی واقعیت نصب شده است استفاده کرد و فراموش نکنید که کار شاعر به دشواری کار موسیقیدان است... این توصیهها متعدد و تکهتکه است حتی با خواننده شعر هم که ادعای شاعری ندارد، سروکار دارد. پاوند که مغزش آکنده از اندیشههای تازه است عادت دارد همان طور که فکر میکند و حرف میزند بنویسد فرامینی که به قصد قانونگذاری صادر می کند همیشه هماهنگ نیستند و به گفته فلینت گاهی کاملاً بیهودهاند. اما فلینت حسابی با پاوند داشت که میخواست تصفیه کند.
مقدمه هایی که بر مجموعه های ۱۹۱۵ ، ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ نگاشته شده است هر چند که آمرانه نیستند ولی اصول ایماژیسم را با وضوح کامل بیان کردهاند توجه به کلمه دقیق سلیقه اوزان تازه شعر آزاد، ضرورت آزادی کامل در انتخاب موضوع اولویت آزادی مطلق در انتخاب تصویر ناب دقیق و روشن و این اندیشه مرکزی که «تمرکز اساس شعر است.» امی لوئل، بیشتر تکیهاش بر وزن و آهنگ است، سخت تحت تأثیر بازیهای ظریف سمبولیستهای فرانسه است و شاید هم تحت تأثیر نمونههای عالی بیان موزونی که مایه افتخار تئاتر «جكوبين» است.
ایماژیستها آثار بزرگی که مطلقاً ایماژیستی باشد از خود باقی نگذاشتهاند. اما آنان تا حد زیادی خمیرمایه شعر نو بودند. پس از بیانیههای آنها و ظرایف اندیشهشان و پس از درگیریهایشان که گاهی هم بسیار تند و تیز بود دیگر نمیشد مثل گذشته شعر گفت. ایماژیسم بیش از اینکه یک مکتب یا انجمن ادبی باشد، وجدان معذب مرحله گذاری از شعر بود که میبایستی شکوفائی خود را در آثار خود پاوند و الیوت و دنباله روهای آنها و شاعران دیگری در سالهای بین دو جنگ پیدا کند .
#مکتبهایادبی
#ایماژیسم
«ایماژ» (تصویر) عبارت است از آنچه عقدهای عقلی یا احساسی را در برههای از زمان نشان دهد.
کلمه عقده یک معنی فنی دارد یعنی همان که در روانشناسی معاصر به کار میرود. جنبه «آنی» عرضه این عقده است که شاعر را از مرزهای زمان و مکان آزاد میکند و آثار بزرگ به وجود میآورد. پاوند اضافه میکند که انسان بهتر است در سراسر عمرش یک ایماژ بسازد تا آنکه یک اثر قطور بنویسد.
پس نباید کلمه اضافی به کار برد نباید صفت بی ارزش آورد، نباید امر مجرد (Abstrait) را با امر ملموس (Concret) در هم آمیخت. شی طبیعی به خودی خود سمبول است نباید از لغات تزئینی کلیشهای که روی واقعیت نصب شده است استفاده کرد و فراموش نکنید که کار شاعر به دشواری کار موسیقیدان است... این توصیهها متعدد و تکهتکه است حتی با خواننده شعر هم که ادعای شاعری ندارد، سروکار دارد. پاوند که مغزش آکنده از اندیشههای تازه است عادت دارد همان طور که فکر میکند و حرف میزند بنویسد فرامینی که به قصد قانونگذاری صادر می کند همیشه هماهنگ نیستند و به گفته فلینت گاهی کاملاً بیهودهاند. اما فلینت حسابی با پاوند داشت که میخواست تصفیه کند.
مقدمه هایی که بر مجموعه های ۱۹۱۵ ، ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ نگاشته شده است هر چند که آمرانه نیستند ولی اصول ایماژیسم را با وضوح کامل بیان کردهاند توجه به کلمه دقیق سلیقه اوزان تازه شعر آزاد، ضرورت آزادی کامل در انتخاب موضوع اولویت آزادی مطلق در انتخاب تصویر ناب دقیق و روشن و این اندیشه مرکزی که «تمرکز اساس شعر است.» امی لوئل، بیشتر تکیهاش بر وزن و آهنگ است، سخت تحت تأثیر بازیهای ظریف سمبولیستهای فرانسه است و شاید هم تحت تأثیر نمونههای عالی بیان موزونی که مایه افتخار تئاتر «جكوبين» است.
ایماژیستها آثار بزرگی که مطلقاً ایماژیستی باشد از خود باقی نگذاشتهاند. اما آنان تا حد زیادی خمیرمایه شعر نو بودند. پس از بیانیههای آنها و ظرایف اندیشهشان و پس از درگیریهایشان که گاهی هم بسیار تند و تیز بود دیگر نمیشد مثل گذشته شعر گفت. ایماژیسم بیش از اینکه یک مکتب یا انجمن ادبی باشد، وجدان معذب مرحله گذاری از شعر بود که میبایستی شکوفائی خود را در آثار خود پاوند و الیوت و دنباله روهای آنها و شاعران دیگری در سالهای بین دو جنگ پیدا کند .
#مکتبهایادبی
#ایماژیسم
آنقدر خستهای که شاید هیچکس در اثرِ گذرِ سالیانِ عمر به پایت نمیرسد. یا به زبانی درستتر:
تو در حقیقت خسته نیستی بلکه ناآرامی و از اینکه گامی بر این زمین برداری هراسانی.
گوئی دامهای بشری موی بر تنت سیخ میکنند و از همین روست که همواره هر دو پایت همزمان در هواست.
تو خسته نیستی بلکه از این خستگی شدید که در اثر ناآرامی عظیم پدید میآید وحشت داری..
احساس میکنی که گویی تو را به نبردی بزرگ برای تاوان دادن به جهان فرا خوانده باشند،
چیزِ غریبی است.
نه؟
فرانتس کافکا
#نامه_به_میلنا
ترجمه سیاوش جمادی
مران،20 ژوئن 1920
https://www.tgoop.com/daldastan
تو در حقیقت خسته نیستی بلکه ناآرامی و از اینکه گامی بر این زمین برداری هراسانی.
گوئی دامهای بشری موی بر تنت سیخ میکنند و از همین روست که همواره هر دو پایت همزمان در هواست.
تو خسته نیستی بلکه از این خستگی شدید که در اثر ناآرامی عظیم پدید میآید وحشت داری..
احساس میکنی که گویی تو را به نبردی بزرگ برای تاوان دادن به جهان فرا خوانده باشند،
چیزِ غریبی است.
نه؟
فرانتس کافکا
#نامه_به_میلنا
ترجمه سیاوش جمادی
مران،20 ژوئن 1920
https://www.tgoop.com/daldastan
خوشم با انتظار امید وصل یار چون دارم
خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش
✍🏼هاتف اصفهانی
#دال_داستان
https://www.tgoop.com/daldastan
🪻🍎
خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش
✍🏼هاتف اصفهانی
#دال_داستان
https://www.tgoop.com/daldastan
🪻🍎
عشق مثل یک آواز دور، یک نغمه دلگیر و افسونگر است که آدم زشت و بدمنظری میخواند. نباید دنبال او رفت و از جلو نگاه کرد، چون یادبود و کیف آوازش را خراب میکند و از بین میبرد.
#آفرینگان
#صادق_هدایت
https://www.tgoop.com/daldastan
#آفرینگان
#صادق_هدایت
https://www.tgoop.com/daldastan
📚 #مکتبهای_ادبی
✳️ فوتوریسم؛ ادبیات آیندهگرا
«فوتوریسم» از واژهی Futur بهمعنای «آینده» گرفته شده و یکی از مکتبهای جنجالی و پیشرو قرن بیستم بود. این جریان ادبی و هنری، پیش از جنگ جهانی اول در ایتالیا شکل گرفت و سپس به سراسر اروپا، بهویژه فرانسه و روسیه گسترش یافت.
🔸 بنیانگذار فوتوریسم، فیلیپو توماسو مارینتی بود که در سال ۱۹۰۹ بیانیهی معروف این مکتب را در روزنامه فیگارو منتشر کرد. فوتوریسم با شور و شوق از سرعت، ماشین، حرکت، صنعت، انقلاب، جنگ و انرژی جمعی سخن میگفت.
🔹 هدف اصلی فوتوریستها این بود که ادبیات را از گذشته جدا کنند. آنها با:
شعر سنتی و تغزلی،
قواعد کهن دستور زبان،
و احساسات فردی شاعرانه
مخالفت میکردند و بهجای آن از «کلمات آزاد»، «جملات تکهتکه و تلگرافی» و زبان نثرگونهای استفاده میکردند که بازتابدهندهی هیاهو و شتاب دنیای مدرن باشد.
✍️ آثار مارینتی (مثل ۸ جان در یک بمب) و دیگر نویسندگان فوتوریست، آزمایشگاههایی بودند برای تجربهی زبان آینده.
هرچند این جنبش در ابتدا انقلابی و ضد سنت بود، اما بعدها بهدست خود مارینتی به سمت فاشیسم کشیده شد.
📌 فوتوریسم ریشههایی در اندیشههای فیلسوفانی چون نیچه، برگسون و سورل داشت و یکی از واکنشهای ادبی مهم به دگرگونیهای صنعتی و اجتماعی قرن بیستم بود.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
✳️ فوتوریسم؛ ادبیات آیندهگرا
«فوتوریسم» از واژهی Futur بهمعنای «آینده» گرفته شده و یکی از مکتبهای جنجالی و پیشرو قرن بیستم بود. این جریان ادبی و هنری، پیش از جنگ جهانی اول در ایتالیا شکل گرفت و سپس به سراسر اروپا، بهویژه فرانسه و روسیه گسترش یافت.
🔸 بنیانگذار فوتوریسم، فیلیپو توماسو مارینتی بود که در سال ۱۹۰۹ بیانیهی معروف این مکتب را در روزنامه فیگارو منتشر کرد. فوتوریسم با شور و شوق از سرعت، ماشین، حرکت، صنعت، انقلاب، جنگ و انرژی جمعی سخن میگفت.
🔹 هدف اصلی فوتوریستها این بود که ادبیات را از گذشته جدا کنند. آنها با:
شعر سنتی و تغزلی،
قواعد کهن دستور زبان،
و احساسات فردی شاعرانه
مخالفت میکردند و بهجای آن از «کلمات آزاد»، «جملات تکهتکه و تلگرافی» و زبان نثرگونهای استفاده میکردند که بازتابدهندهی هیاهو و شتاب دنیای مدرن باشد.
✍️ آثار مارینتی (مثل ۸ جان در یک بمب) و دیگر نویسندگان فوتوریست، آزمایشگاههایی بودند برای تجربهی زبان آینده.
هرچند این جنبش در ابتدا انقلابی و ضد سنت بود، اما بعدها بهدست خود مارینتی به سمت فاشیسم کشیده شد.
📌 فوتوریسم ریشههایی در اندیشههای فیلسوفانی چون نیچه، برگسون و سورل داشت و یکی از واکنشهای ادبی مهم به دگرگونیهای صنعتی و اجتماعی قرن بیستم بود.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
📚 #مکتبهای_ادبی
✳️ فوتوریسم و آپولینر؛ شعر در شتاب زندگی
در کنار فیلیپو مارینتی، شاعر و منتقد فرانسوی گیوم آپولینر هم از چهرههای تأثیرگذار جریان فوتوریسم بهشمار میرود. او نمیتوانست نسبت به نگاه آیندهگرای مارینتی بیتفاوت باشد.
🔸 در سال ۱۹۱۳، آپولینر با انتشار متنی با عنوان «سنتشکنی آیندهنگر»، بر نقش «کلمات آزاد» در شعر تأکید کرد و پایبندی به نحو و قالبهای سنتی را رد نمود.
🔹 او معتقد بود شعر باید بازتاب برخورد آزادانه درون و بیرون، عین و ذهن باشد—not قالبهای کهنه. از نگاه آپولینر، شعر باید مانند نقاشی، با زندگی مدرن پیش برود و صداها و تصاویر زندگی روزمره (مثل صدای تراموا، گاری شیرفروش، سروصداهای خیابان) همگی میتوانند مادهی شعری باشند.
📌 آپولینر در مجله Les Soirées de Paris که از سال ۱۹۱۲ منتشر میکرد، دیدگاههای آیندهنگرانهی خود دربارهی شعر و هنر را مطرح مینمود. به باور او، شعر و نقاشی مثل دو برادر دوقلو باید همزمان رشد کنند.
🗣️ مارینتی نیز بر این باور بود که هنر مدرن، بدون حضور هنرمند در دل اجتماع و ازدحام مردم، معنا ندارد.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
✳️ فوتوریسم و آپولینر؛ شعر در شتاب زندگی
در کنار فیلیپو مارینتی، شاعر و منتقد فرانسوی گیوم آپولینر هم از چهرههای تأثیرگذار جریان فوتوریسم بهشمار میرود. او نمیتوانست نسبت به نگاه آیندهگرای مارینتی بیتفاوت باشد.
🔸 در سال ۱۹۱۳، آپولینر با انتشار متنی با عنوان «سنتشکنی آیندهنگر»، بر نقش «کلمات آزاد» در شعر تأکید کرد و پایبندی به نحو و قالبهای سنتی را رد نمود.
🔹 او معتقد بود شعر باید بازتاب برخورد آزادانه درون و بیرون، عین و ذهن باشد—not قالبهای کهنه. از نگاه آپولینر، شعر باید مانند نقاشی، با زندگی مدرن پیش برود و صداها و تصاویر زندگی روزمره (مثل صدای تراموا، گاری شیرفروش، سروصداهای خیابان) همگی میتوانند مادهی شعری باشند.
📌 آپولینر در مجله Les Soirées de Paris که از سال ۱۹۱۲ منتشر میکرد، دیدگاههای آیندهنگرانهی خود دربارهی شعر و هنر را مطرح مینمود. به باور او، شعر و نقاشی مثل دو برادر دوقلو باید همزمان رشد کنند.
🗣️ مارینتی نیز بر این باور بود که هنر مدرن، بدون حضور هنرمند در دل اجتماع و ازدحام مردم، معنا ندارد.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
📚 #مکتبهای_ادبی
✳️ فوتوریسم؛ انقلابِ هنر، ماشین و انسان
بعد از انتشار بیانیهی فوتوریسم در سال ۱۹۰۹، این جریان با شتابی سرسامآور در محافل هنری اروپا و روسیه گسترش یافت.
🔸 فوتوریسم، زندگی ماشینی و سرعت جهان مدرن را ستایش کرد و ساختارهای سنتی هنر و ادبیات را در هم شکست.
🔹 تأثیر آنقدر گسترده بود که به نهضتهای بعدی مثل دادائیسم و سوررئالیسم راه گشود.
📌 بسیاری از منتقدان زمانه، فوتوریستها را به «شارلاتانی» متهم میکردند. اما ارنست گومبریچ، مورخ بزرگ هنر، سالها بعد این مکتب را یکی از انسانیترین و پیشروترین جنبشهای هنری قرن بیستم دانست.
🎯 فوتوریسم میخواست با علم و تکنولوژی همراه شود،
اما در عین حال تلاش میکرد انسان را از خطرات ماشینی شدن حفظ کند.
🖼️ از نگاه گومبریچ، هر معماری یا اثر هنری بازتاب یک تفکر اجتماعی خاص است؛
همانطور که یونانیها نمیتوانستند یک آسمانخراش مدرن بسازند، ما هم نباید با نگاه امروز، هنری را که به زمانهی خودش تعلق دارد، قضاوت کنیم.
✳️ فوتوریسم نه فقط یک انقلاب هنری، بلکه فریادی بود برای بازتعریف جایگاه انسان در دنیای مدرن.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
✳️ فوتوریسم؛ انقلابِ هنر، ماشین و انسان
بعد از انتشار بیانیهی فوتوریسم در سال ۱۹۰۹، این جریان با شتابی سرسامآور در محافل هنری اروپا و روسیه گسترش یافت.
🔸 فوتوریسم، زندگی ماشینی و سرعت جهان مدرن را ستایش کرد و ساختارهای سنتی هنر و ادبیات را در هم شکست.
🔹 تأثیر آنقدر گسترده بود که به نهضتهای بعدی مثل دادائیسم و سوررئالیسم راه گشود.
📌 بسیاری از منتقدان زمانه، فوتوریستها را به «شارلاتانی» متهم میکردند. اما ارنست گومبریچ، مورخ بزرگ هنر، سالها بعد این مکتب را یکی از انسانیترین و پیشروترین جنبشهای هنری قرن بیستم دانست.
🎯 فوتوریسم میخواست با علم و تکنولوژی همراه شود،
اما در عین حال تلاش میکرد انسان را از خطرات ماشینی شدن حفظ کند.
🖼️ از نگاه گومبریچ، هر معماری یا اثر هنری بازتاب یک تفکر اجتماعی خاص است؛
همانطور که یونانیها نمیتوانستند یک آسمانخراش مدرن بسازند، ما هم نباید با نگاه امروز، هنری را که به زمانهی خودش تعلق دارد، قضاوت کنیم.
✳️ فوتوریسم نه فقط یک انقلاب هنری، بلکه فریادی بود برای بازتعریف جایگاه انسان در دنیای مدرن.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
Forwarded from کانال همبستگی
📕 این پوشه از بین کانالهای مفیدِ تلگرام دستچین شده و در اختیارِ شما قرار گرفتهاست. با زدن روی لینکِ زیر میتوانید فهرستِ کانالها را دیده، انتخاب کرده، و در صورت نیاز عضو شوید. 🔻
https://www.tgoop.com/addlist/eZxKbApyKrRkMGU0
کانالِ پشتیبان 🔻
آرامشبخشترین موسیقیهای بیکلام در:
🎹 @RadioRelax
هماهنگی برای تبادلات؛
✅ @TlTANIOM
https://www.tgoop.com/addlist/eZxKbApyKrRkMGU0
کانالِ پشتیبان 🔻
آرامشبخشترین موسیقیهای بیکلام در:
🎹 @RadioRelax
هماهنگی برای تبادلات؛
✅ @TlTANIOM
در وجود انسانها همیشه آرامشی هست
که هنگام درماندگی
به سوی او پناه میبرند،
یک پناهگاه خلوت در مرز گریستن...!
#کالیگولا
#آلبر_کامو
https://www.tgoop.com/daldastan
در وجود انسانها همیشه آرامشی هست
که هنگام درماندگی
به سوی او پناه میبرند،
یک پناهگاه خلوت در مرز گریستن...!
#کالیگولا
#آلبر_کامو
https://www.tgoop.com/daldastan
سلام
امروز مکتب فوتوریسم رو ادامه میدیم. اگر صحبتی در این مورد دارید زیر همین پست کامنت بذارید❤️
امروز مکتب فوتوریسم رو ادامه میدیم. اگر صحبتی در این مورد دارید زیر همین پست کامنت بذارید❤️
📚 #مکتبهای_ادبی
✳️ فوتوریسم در تئاتر؛ صحنهای برای سرعت، صدا و حرکت
فوتوریستها فقط به شعر و نقاشی بسنده نکردند؛
🔸 در سال ۱۹۱۱، مارینتی با انتشار «بیانیه نمایشنامهنویسان فوتوریست» تلاش کرد تا تئاتر را هم وارد دنیای پرشتاب و مدرن فوتوریسم کند.
🎭 در سال ۱۹۱۳ او در بیانیهای دیگر، موزیکهال را نمایشِ آینده نامید. چون از نظر او، این نوع نمایش بهتر از هر قالبی میتوانست حرکت، اغراق، شوخی، و شباهت عجیب انسان و ماشین را نشان دهد.
📌 تا سال ۱۹۱۴، فوتوریستها یک رپرتوار تئاتری راه انداختند که شامل نمایشنامههای کوتاه و تجربی از نویسندگانی مثل مارینتی، کورا، سِتی، و ملی بود.
این نمایشها قالب سنتی را کنار گذاشته و بر پایهی سرعت، اغراق، و فرمهای تازه اجرا طراحی شده بودند.
✨ تئاتر فوتوریستی، تلاشی بود برای همقدمی با دنیای مدرنی که دیگر با زبان آرامِ گذشته سخن نمیگفت؛ بلکه پرسرعت، تکهتکه، شلوغ و گاهی حتی مثل یک ماشین، بیرحم و بیوقفه بود.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
✳️ فوتوریسم در تئاتر؛ صحنهای برای سرعت، صدا و حرکت
فوتوریستها فقط به شعر و نقاشی بسنده نکردند؛
🔸 در سال ۱۹۱۱، مارینتی با انتشار «بیانیه نمایشنامهنویسان فوتوریست» تلاش کرد تا تئاتر را هم وارد دنیای پرشتاب و مدرن فوتوریسم کند.
🎭 در سال ۱۹۱۳ او در بیانیهای دیگر، موزیکهال را نمایشِ آینده نامید. چون از نظر او، این نوع نمایش بهتر از هر قالبی میتوانست حرکت، اغراق، شوخی، و شباهت عجیب انسان و ماشین را نشان دهد.
📌 تا سال ۱۹۱۴، فوتوریستها یک رپرتوار تئاتری راه انداختند که شامل نمایشنامههای کوتاه و تجربی از نویسندگانی مثل مارینتی، کورا، سِتی، و ملی بود.
این نمایشها قالب سنتی را کنار گذاشته و بر پایهی سرعت، اغراق، و فرمهای تازه اجرا طراحی شده بودند.
✨ تئاتر فوتوریستی، تلاشی بود برای همقدمی با دنیای مدرنی که دیگر با زبان آرامِ گذشته سخن نمیگفت؛ بلکه پرسرعت، تکهتکه، شلوغ و گاهی حتی مثل یک ماشین، بیرحم و بیوقفه بود.
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
📚 #مکتبهای_ادبی
✳️ فوتوریسم روسی؛ سیلی به چهرهی سلیقهی مردم!
فوتوریسم وقتی به روسیه رسید، حسابی جنجال به پا کرد!
🔹 در سال ۱۹۱۲، گروهی از شاعران جوان با بیانیهای به نام «سیلی به گونهی سلیقهی مردم» وارد صحنه شدند.
این بیانیه را گروه «گیلیا» منتشر کرده بود و امضای ولادیمیر مایاکوفسکی پای آن دیده میشد.
🌪️ فوتوریسم روسی، هم از آوانگاردیسم فوتوریستهای ایتالیایی الهام گرفته بود، هم از دلِ بحرانهای جامعه و شعر روس آن زمان (مثل سمبولیسم و آکمهئیسم) سر برآورد.
اما نکتهی جالب اینجاست: فوتوریستهای روس، بر خلاف هممسلکان اروپاییشان، سنتهای اسلاوی و آسیایی را هم در کارهایشان دخیل میکردند.
📌 این جنبش با گروههای مختلفی مثل:
اگو-فوتوریستهای سنپترزبورگ
فوتوریستهای مسکو
و گروه میانهرو مرکزگریز
در قالب نشریات و آثار مستقل گسترش یافت.
🎤 از دل این جریان، دو چهرهی درخشان بیرون آمدند: ۱. خلبنیکوف
۲. مایاکوفسکی، که بهحق یکی از تأثیرگذارترین شاعران قرن بیستم است.
او با نگاهی انقلابی به زبان، شعر را از حالت کلاسیک بیرون کشید و به ابزاری برای اعتراض و ساختن آینده تبدیل کرد.
🟥 مایاکوفسکی از طرفداران پرشور انقلاب ۱۹۱۷ بود و اعتقاد داشت هنر باید در خدمت مردم، سیاست و سازندگی باشد.
او در شبهای شعر پرهیاهو، چهرهی اصلی بود. شبهایی که در آنها فوتوریستها واقعاً میخواستند «سیلی به صورت سلیقهی مردم» بزنند!
📝 نخستین آثارش (بین ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷) خیلی زود او را به شهرت رساندند، و او با تمام توان به استقبال انقلاب اکتبر رفت...
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
✳️ فوتوریسم روسی؛ سیلی به چهرهی سلیقهی مردم!
فوتوریسم وقتی به روسیه رسید، حسابی جنجال به پا کرد!
🔹 در سال ۱۹۱۲، گروهی از شاعران جوان با بیانیهای به نام «سیلی به گونهی سلیقهی مردم» وارد صحنه شدند.
این بیانیه را گروه «گیلیا» منتشر کرده بود و امضای ولادیمیر مایاکوفسکی پای آن دیده میشد.
🌪️ فوتوریسم روسی، هم از آوانگاردیسم فوتوریستهای ایتالیایی الهام گرفته بود، هم از دلِ بحرانهای جامعه و شعر روس آن زمان (مثل سمبولیسم و آکمهئیسم) سر برآورد.
اما نکتهی جالب اینجاست: فوتوریستهای روس، بر خلاف هممسلکان اروپاییشان، سنتهای اسلاوی و آسیایی را هم در کارهایشان دخیل میکردند.
📌 این جنبش با گروههای مختلفی مثل:
اگو-فوتوریستهای سنپترزبورگ
فوتوریستهای مسکو
و گروه میانهرو مرکزگریز
در قالب نشریات و آثار مستقل گسترش یافت.
🎤 از دل این جریان، دو چهرهی درخشان بیرون آمدند: ۱. خلبنیکوف
۲. مایاکوفسکی، که بهحق یکی از تأثیرگذارترین شاعران قرن بیستم است.
او با نگاهی انقلابی به زبان، شعر را از حالت کلاسیک بیرون کشید و به ابزاری برای اعتراض و ساختن آینده تبدیل کرد.
🟥 مایاکوفسکی از طرفداران پرشور انقلاب ۱۹۱۷ بود و اعتقاد داشت هنر باید در خدمت مردم، سیاست و سازندگی باشد.
او در شبهای شعر پرهیاهو، چهرهی اصلی بود. شبهایی که در آنها فوتوریستها واقعاً میخواستند «سیلی به صورت سلیقهی مردم» بزنند!
📝 نخستین آثارش (بین ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷) خیلی زود او را به شهرت رساندند، و او با تمام توان به استقبال انقلاب اکتبر رفت...
#سحرممبنی
#دالداستان
https://www.tgoop.com/daldastan
زندگیام چون خواب پروانه کوتاه بود
پرپر میزدم و هلهله میکردم
و آزادی
مرا بهنام کوچکم صدا میزد
از زیر چشمبند
شبیه هم بودند
مزدوران موظف و پایهٔ دار!
پاهای من امّا
آزاد و رها
با مرگ میرقصید.
#بکتاش_آبتین
https://www.tgoop.com/daldastan
پرپر میزدم و هلهله میکردم
و آزادی
مرا بهنام کوچکم صدا میزد
از زیر چشمبند
شبیه هم بودند
مزدوران موظف و پایهٔ دار!
پاهای من امّا
آزاد و رها
با مرگ میرقصید.
#بکتاش_آبتین
https://www.tgoop.com/daldastan