Telegram Web
دریچه های شعور
Blue velvet / david lynch(1986)
مخمل آبی فیلمیست درباره ویرانی انسان و عشق در دنیای جدید. انسانی که گویا در اصل،فطرت و سرشت پاکی داشته ولی مظاهر دنیای جدید او را دچار انحراف از سرشت حقیقی خود ساخته است۔ در صحنه ی ابتدایی فیلم منظره ی سرسبزی میبینیم که با کمی تامل در میابیم حشرات پنهان کشنده ای در آن رخنه کرده اند که حیات انسان را با مخاطره مواجه می سازند۔ طبیعت زیبای وجود انسان مورد تهدیدحشرات موذی و بیماریست که در ظاهر پیدا نیستند ولی در برداشتی عمیقتر میبینیم که در همه جا نفوذ دارند۔ این طبیعت باید با آگاهی و تلاش عناصر پاک که در فیلم به پرنده شبیه شده اند، پاکسازی و تصفیه گردد۔ کاراکتر جفری به نوعی مظهر معصومیت و نجابت در مواجهه با عناصر منحط ، فاسد و مالیخولیایی داستان است۔ این انحطاط و روان پریشی و انحراف در فیلم با عشق و رابطه به تصویر کشیده می شود. دوروتی مظهر زنانگی و لطافت و زیبایی به همراه خانواده اش توسط فرانک مظهر تبهکاری و پریشان مغزی و خشونت به اسارت گرفته شده است. دوروتی الگوی تحقیر و آزاری که تحت سلطه ی عنصر تبهکار بر او و بدنش روا می شود را می پذیرد و گویا خود نیز در تظاهراتی مازوخیستیک طالب آن می شود، هر چند در حقیقت خواهان پناه نجات بخش آغوشی مردانه است۔ مردیکه در نقش سم پاش برای کشتن عناصر موذی وارد حریم خانه ی او و سرانجام نجات او و خانواده اش می گردد۔ خانواده در چنین وضعیتی توسط هوس و جنون و فساد به گروگان گرفته شده اند۔ ازین روست که زن(مخمل آبی) در چنین موقعیتی نه مظهر زیبایی و عشق و دلدادگی بلکه مقصود خشونت و آزار و تمایلات منحرفانه است۔ تصاویری را به یاد اورید که فرانک فریاد می کشد که  مخمل آبی می خواهد و بعد پارچه مخمل آبی را در میان دندانهایش میفشارد۔ گویی فیلم می خواهد نشان دهد که ماهیت تسلا بخش و مخملین وجود زن به ابزار خشونت ورزی علیه او تبدیل شده است۔ و زن درین میان موجود بی پناه ،بیمار ،زخمی و اسیری است که بعد از استفاده از بدنش، عور و برهنه در اجتماع رها می شود هرچند توسط افرادی که هنوز آلوده نشده اند(جفری) نجات داده می شود۔ پلیس و نیروهای نظارتی کارامدی چندانی در حذف تباهی و فساد از اجتماع ندارند چنانچه در  فیلم میبینم جفری به تنهایی به تعقیب و در نهایت حذف این پلیدیها اقدام می کند۔در نهایت مخمل آبی فیلمیست هشداردهنده درباره جهانی که عناصر آلوده و شرور، با اسارت زن و جدایی او از خانواده ، عشق را به هوس و خشونت و جنون زدگی و گمراهی کشانده اند.

@darichehaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا به آن سوی شب ببر
آن‌جا که من تو هستم ،
آن‌جا که ما یکدیگریم
به خطه‌یی که تمامِ ضمایر به هم زنجیر شده‌اند...

پ۔ن: شنیدنی بود۔۔
باشد که شروعی باشد برای شنیدن آواز زنان در عرصه های رسمی


@darichehaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا چند روز پیش، ویدیوها و پادکستهای ایشان به عنوان سلبریتی فرهنگی تاثیر گذار در فضای مجازی دست به دست می شد و امروز به واسطه ی اعتراف خودش به سهمیه ای بودن رتبه ی دانشگاهیش، به یک رانتخوار روسیاه بدل شده است که پدرش حکومتیست و خودش دروغگویی بی ارزش۔۔
به زعم من آنچه بیش از داستان رتبه دانشگاهی مجتبا شکوری اهمیت دارد، نحوه ی مواجهه ی ما با خودمان است. روزی کسی را چونان بتی عیار بر عرش نشانده و می پرستیم و روزی دیگر، با انواع و اقسام برچسبها همو را مفتضح و بدنام می کنیم و بر زمینش میکوبیم۔ همان قصه ی کلیشه ای قهرمان فرهادی که هر بار قرعه ای تازه دارد۔ ما بسیاری از شخصیتهای سیاسی فرهنگی هنری خود را از راس تا ذیل به اشکال مختلف با انگ و برچسبهای مختلف لجن مال کرده ایم مجتبی شکوری که جای خود دارد۔این میل به ویرانگری و انهدام خود از کجا آمده است و تا کجا قرار است ادامه یابد۔۔۔
در این دوران، ما بیش از طرد و گسست به اتصال و پیوستگی جمعی نیازمندیم۔ چرا این هیجان و کشش به تقویت جدایی و راندن یکدیگر را صرف وحدت و نزدیکی اجتماعی بیشتر نمیکنیم. تا کی و کجا قرار است بر طبل فضیحت و رسوایی هم بکوبیم۔۔۔
جریان اصلاحات نشان داده فهمی از واقعیت سیاست پیچیده ی ایران ندارد و هروقت هم که سرکار آمده بیش ازمنافع ایران به دغدغه های سیاسی و گروهی خود برای کسب و حفظ قدرت اندیشیده است. با وعده و وعید رای مردم را بدست آورده و بعد که سرکار آمده با جناح بازی و تشدید اختلافات، به " نمیگذارند" بسنده کرده است.
به نظر می رسد پزشکیان با پافشاری بر اجماع، وفاق جمعی برای جلب منافع ملی را بدون باج دهی به قهر این و آن با قوت پیگیری نماید۔

@darichehaa
پزشکیان و الگوی کوانتومی تحلیل سیاست در ایران


در دوران جدید با تغییراتی که در پارادایم جامعه شناسی معاصررخ داده است،الگوهای جدید تحلیل، همچون نظریه کوانتوم جهت بررسی سیاست و اجتماع طرح گردیده، که از آن به سیاست کوانتومی تعبیر می شود۔
سیاست کوانتومی ، حاصل تحلیل مباحث اجتماعی مبتنی بر پارامترهای کوانتومی است که ظرفیت توضیح منطق کنشگری های جدید را دارد۔ ابتدا باید منظور خود از کوانتوم و پارامترهای کوانتومی را بیان کنیم۔
مکانیک کوانتوم شاخه ای بنیادین از فیزیک نظری است که در مقابل فیزیک نیوتنی مطرح گردیده است۔نظریه کوانتومی از چند اصل مهم برخوردار است که شامل عدم قطعیت مطلق، ابهام، بی قانونی ،آشوب و پیچیدگی است. در وضعيت کوانتومی؛ الکترون، ذره ای محسوب می شود که فاقد  وضع  و جای مشخصی است  و  امکان  آن  را  دارد  که  در  موقعیت های مختلف ظهور و بروز یابد. نگرش نیوتنی مبتنی بر استقرا، مشاهده، آزمون و تجربه و پیش بینی بود۔ براین اساس در نگرش نیوتنی پدیده ها و شناخت انها،ثابت،خطی و غیراشوبناک تلقی میشدند۔ فیزیک کوانتوم در نقد این نگرش، عملا بر آشوب و غیرخطی بودن پدیده ها و شناخت انها تاکید داشت۔ از جمله ویژگیهای فیزیک کوانتوم می توان به درهم تنيدگی شبکه ای، سياليت، قطعيت گریزی، فرایندی دیدن علل، موضوع زمان،فضا و ارتباطات پيچيده شبکه ای اشاره کرد۔ در این  بين  مکانيک کوانتومی همچون فيزیک نيوتنی به فيزیک منحصر نماند و از نفوذ فراگيری در اندیشه های معرفتی و  اجتماعی و خصوصا در عالم سیاست برخوردار شد.شناخت فیزیک کوانتوم می تواند چارچوب تحلیلی جدیدی برای علوم سیاسی نوین فراهم اورد و دو عنصر مهم زمان و فضارا در تحلیل پدیده ها و کنش بازیگران سیاسی مورد نظر قرار دهد۔
براین اساس،برخلاف دیدگاه کلاسیک که پدیده ها و کنشها را منجمد و ثابت فرض می کندو از انها توصیف خطی و منفرد ارائه می دهد،در تحلیل کوانتومی، پدیده ها و وقایع در فضایی شبکه ای با ارتباطات متکثر و روابط و برهم کنش های متنوع فهم و درک می شوندو همین مسئله تحلیل سیاست را از توصیفی ساده و خطی به تبیینی پیچیده و منشوری و چند وجهی بدل می سازد۔
دلالتهای تبیین چنین الگویی بر سیاست ایران را در چند سال اخیر به خوبی می توان نشان داد چنانچه، سیاست در ایران بیش از هر زمان دیگری متاثر از فضای اجتماعی و رسانه های غیررسمی است۔ تا جاییکه شبکه های مجازی به عنوان یکی از مهمترین بسترهای حرکت آفرین در جنبشهای اجتماعی عمل کردند و حتی عناصر حکومتی نیز برای مدیریت بحران و کنترل و سرکوب جنبش، ناکزیر به حضور و فعالیت در همین شبکه های مجازی گردیدند۔

در عین حال حکومت خود به صورتبندی جدیدی از سیاست و تقسیم قدرت رسیده است۔ مثال بارز این صورتبندی جدید پزشکیان است۔ شخصی که نمیتوان او را در هیچ یک از جناحهها و گروهها و جریانات سیاسی مرسوم و مشخص در ایران طبقه بندی کرد۔ او با پشتوانه ی جناح اصلاح طلب وارد میدان شد ولی ادبیات و پوشش ظاهری اصولگرایی داشت۔ به رویه های سرکوبگرانه حکومت انتقاد و به دنبال اصلاح آن بود ولی خود را مقید به فرامین ولی فقیه میدانست۔ پزشکیان نمونه برجسته ی وجه منشوری و پیچیده ی سیاست در ایران است۔ و او با ذکاوت و فهم این وضعیت پیچیده، به جای بازی ساده و خطی جناحی، خود را به این پیچیدگی فضا و زمان سپرده است ۔ترکیب کابینه ی او نیز دقیقا همین را نشان می دهد۔ اگر پزشکیان را با همان معیارهای پیش بینی پذیر و قطعیت نگرانه ی سیاسی و جناحی تحلیل کنیم مسلما منتقد او خواهیم بود که چرا بازی قدرتی که به ظاهر جناح اصلاح طلب برنده ی آن بود را با بقیه قسمت کردی۔ پزشکیان را اما باید مبتنی بر سیاست کوانتومی تحلیل کرد و فهم او از پیچیدگی فضا و زمانه ی سیاست در ایران را تایید کرد۔ در زمانه ی خطیر کنونی، ایران بیش از هر زمانی به این فهم چندلایه ومتکثر از  عرصه سیاست نیازمند است۔ این آمیخته نگری سیاسی، می تواند، تمرکز سیاست را پس از سالها جدالهای پیدا و پنهان جناحی، از بازی قدرت به مسئولیت حکمرانی و دغدغه ی کارامدی سوق دهد۔ اجتماع و سیاست ما برای خروج از بن بست کنونی نیازمند کلان نگری و رویکرد ملی به مسئله ی توسعه و امنیت است و پزشکیان علیرغم ظاهر بی پیرایه و ساده اش با ادراک پیچیدگی فضای سیاست کنونی، با خارج شدن از بازی متداول تقسیم قدرت جناحی، نه مستوجب نکوهش که سزاوار ترغیب و حمایت است۔
@darichehaa
📹درباره فیلم دانه انجیر معابد

📌نوشته زیر صرفا تحلیل نمادین فیلم از منظر جامعه و سیاست است۔ داوری کیفی و هنری این اثر می تواند موضوع نوشتاری دیگر باشد۔
📌خطر لو رفتن داستان دارد

فیلم دانه انجیر معابد ساخته محمد رسول اف فیلمی درباره رابطه حکومت و جامعه مبتنی بر حوادث اجتماعی پس از کشته شدن مهسا امینی است۔
پدر در این فیلم نماد حکومتی است که قرار است امنیت و رفاه برای خانواده(جامعه) فراهم آورد. جامعه ای از زنان که تحت قیمومیت یک مرد(ایمان) قرار دارند. هر یک از این زنان نماینده نسلی ازین جامعه اند۔  مادر نسلx، دختر بزرگترنسلy و دختر کوچکتر (نسل z) که "وزه" می نامندش. به لحاظ ظاهری نسل ایکس و وای با موهای صاف کوتاه شباهت بیشتری به هم دارند ولی نسل زد با موهای موجدار بلند تفاوت خود را با نسل قبل خود کاملا نشان می دهد. مادر خانواده که نماینده نسل قبلتر جامعه است، کاملا به پدر (حکومت ایمانی) اعتماد دارد و به او اقتدا می کند و خواستار اطاعت فرزندان (نسلهای جدیدتر) به پدر بوده و حافظ سنت و ایمان در خانواده محسوب می شود . مرد این خانواده ایمان است  و قرار است  با اسلحه ای که به او داده شده امنیت خانواده را حفظ کند.این خانواده روابط سالم و خوبی داشتند تا آنجا که قرار شد پدر ترفیع گرفته و اسلحه ای برای حفظ امنیت او و خانواده اش به او داده شد۔ و همین اسلحه به چالش امنیت او و خانواده اش تبدیل می شود. اسلحه ای که با گم شدن آن امنیت "ایمان" دچار چالش می شود و با زن و دختران خود چونان دشمنانش به ستیز و جنگ برمیخیزد.در واقع اسلحه نماد امنیتی است که حکومت آنرا به عنوان امنیت جامعه ولی در حقیقت برای امنیت خود می خواسته است. در صحنه ابتدایی فیلم بعد از توصیفی که از دانه انجیر معابد به مثابه ی فضله های بیگانه ای که جان درخت را میگیرند، دانه های فشنگ نمایش داده می شود که بواسطه ی اسلحه در بیگانگی از جامعه، جان آنرا خواهند گرفت. در ادامه ی فیلم میبینیم با گم شدن اسلحه، پدر و همه ی مردانی که منافع خود را به آن اسلحه گره زده اند چونان غریبگان، زن و بچه ها را به استنطاق و بازجویی می برند تا عامل به چالش کشیدن امنیت خود را بیابند؛غافل از آنکه دختر کوچکتر و نسل زدی که کسی حسابش نمیکرده است سلاح امنیت جامعه را در دست دارد. او به مقابله با پدری برمیخیزد که روزی نامش در دل و جان آواز پرطنینی داشت اما اینک همان پدر  با خشونت و امنیتی کردن زندگی، فاصله ی زیادی با خانواده اش ایجاد نموده و با آن غریبه شده است. فاصله ای که حتی نسل قبلتر مومن(مادر) را نیز رویاروی حکومت(پدر) فرار می دهد۔  پدر به تنها چیزی که می اندیشد امنیت گم شده اش(اسلحه) است.امنیتی که با تشدید خشونتها بیش از پیش از دست می رود تا جاییکه به حذف و نابودی و در خاک افتادنش بدست نسل زد می انجامد۔
@darichehaa
دریچه های شعور
Photo
گاهی اوقات واقعیت اتفاقی که رخ داده با آنچه جامعه مایل است از آن اتفاق، تصویر و مسئله سازی نماید تفاوت زیادی دارد. در قضیه دختر دانشگاه علوم و تحقیقات، آنچه براساس شواهد بیشتر به واقعیت می خورد جنون دیده شدن و نمایش منیکی است که ممکن است به هر دلیل پزشکی یا روانشناختی رخ داده باشد۔ هیچ خبری از درگیری و حتا تذکر به فرد مزبور هم در فیلمها دیده نمی شود ۔اما بواسطه ی فشار و عذابی که جامعه از تحمیل حجاب اجباری از سوی حکومت بر پیکره ی خود حس می کند تمایل عمومی بر آن است که چنین اتفاقی را در صورتبندی سیاسی تفسیر و مسئله سازی نماید. گروهی این اتفاق را بازی پرستوی حکومت برای تشدید فشارهای اجتماعی بر زنان و عده ای که چپ ترند آنرا عصیان تن مطرود بر حصارهای آهنین حکومت دینی تحلیل می کنند. در حالیکه اگر در یک وضعیت سیاسی و اجتماعی نرمال به سر میبردیم این اتفاق را نوعی کنش روانی یک زن آسیب دیده یا بیمار و بدور از حاشیه سازیها و جیغ و های و هوی های سیاسی بی ثمر می دیدیم. مسلما وقتی حکومت خود را مسئول نوع پوشش شهروندان بداند باید پاسخگوی لخت شدن یک زن در خیابان هم باشد در حالیکه اگر پوشش مانند همه جای دنیا مسئله ای عرفی و اجتماعی محسوب میشد خود جامعه مسائل مربوط به آنرا حل و فصل و رفع می نمود و شهروندان بجای سیاسی کردن این امر و متهم کردن حکومت ، خود به حل مسئله می پرداختند و این جنجالهای دست به دست شدن فیلم و خطر آبروی افراد هم مطرح نمی شد.

@darichehaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درود بر نظمی که تو را چنین شگرف و بیتا آفرید مادر۔۔۔

@darichehaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موسیقی علاج ماست همان نوازش موزونی که در جان ما طغیان رنج را فرو می نشاند ما به دستان موسیقی از خود دلجویی می کنیم و به آواز او بر خود می شوریم

@darichehaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این هم از وضعیت زنان مبارز ما🙊
پیامد زن کشی های قانونی! این تظاهرات جنون آمیز است که چرخه ی خشونت علیه زنان را نه تنها متوقف نمی کند بلکه عمیق تر و سخت تر می نماید.
پدر و شوهر و برادر بدون مجازات سر زن را به بهانه ی ناموس میبرند و زن در این هجمه ی خشونت بار به جان و تنش، همان تن را در نمایشی ناهنجار وجنون آمیز تحت خشونتی دیگر اینبار به دست خودش ویران می کند.
این واکنش زدگی، مبارزه مدنی نیست بلکه یورشی دیگر به حق زن بودگیست.

@darichehaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انچه در سالهای اخیر نه تنها در ایران، بلکه شاید بتوان گفت در جهان اتفاق افتاده فرایند فیک سازی فرهنگی است۔ چنانچه گویی دستهای پنهان دائما در حال خالی کردن مفاهیم، شخصیتها و معانی از هویت اصیل خود و مسخ و دگرگون سازی و آلوده سازی آن اصالتها، با جعلیات و پرت و پلاهای ساختگی هستند۔ فیلم ساختن از فروغ در مسیر همین هدف کذایی رقم خورده است. شاید دیدن این تصاویر لوس و بی ربط از فروغ اکنون برایمان عجیب و تهوع اور به نظر برسد ولی با تکرار آن به تدریج آن واقعیت اصیل، برای جامعه مخدوش و مبهم می گردد۔ سیاست کثیفی است۔ مطمئنا دیگر کمتر شاهد حذف و ممنوعیتها هستیم۔ بجای ممنوع سازی، لوث سازی در دستور کار است۔ بهترین راه مقابله با چنین سیاستی بی شک بایکوت است.
@darichehaa
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
She is gon/Steelheart

همه‌چیز به آخر خواهد رسید،
همه‌چیز ویران خواهد شد،
جز خاطره‌ی سایه‌هایی
که عشق‌بازی می‌کردند،
بر درخشش مرغزار


@darichehaa
دریچه های شعور
Video
واقعا علت چیست که ایرانیها همواره در دوسوی رادیکال طیف قرار دارند۔ در حوزه ی سیاست خارجی این قطبی شدن از همان اول انقلاب آغازشد۔ یک طیف از زاویه ی دشمن نگری همه جانبه با جنگ و رویارویی با دنیا به خود هویت می بخشد و هر نوع مذاکره و توافق را نفی و رد می کند۔ طیف مقابل نیز با رویکرد خوشبینانه و بعضا ساده لوحانه و وثوق الدوله ای، غرب را کدخدا می داند و معتقد است باید با آن ساخت و به هر قیمتی مذاکره کرد۔
حقیقتا آیا منطق میانه ای وجودندارد که تعامل و مذاکره را با قاطعیت و استواری در به رسمیت شناختن منافع ملی ایران دنبال کند؟
اینطور که تیم فعلی له له مذاکره می زنند مسلما طرف مقابل باز هم مثل برجام دست ما را در پوست گردو خواهدگذاشت۔ چرا ایران باید از یک تیم دیپلمات پر قدرت در پیگیری منافع ملی محروم باشد؟! این تیم سرگردان و ضعیف که ماحصل مذاکراتش برجام بود مسلما باز هم راه به جایی نخواهدبرد۔برجامی که یکطرفه بسته شد و یک طرفه لغو شد۔ ما همه ی تعهدات را یکجا و سریع به انجام رساندیم و طرف مقابل که تضمینی نداده بود تقریبا هیچکاری نکرد و بعد هم از آن خارج شد۔
به نظرم این سطح از ضعف و استیصال ودرماندگی طرفهای ایرانی در مذاکرات، به عدم یکپارچگی و اتفاق نظر داخلی در پیگیری منافع ملی برمی گردد۔ تا زمانیکه طیف مقابل در رویکرد تخاصم و نفی مذاکره و گفتمان هپروت انقلابی به سر برد طیف مذاکره خواه هم به شکل رادیکالی هویت خود را  به مذاکره به هر قیمتی پیوند می زند۔ مذاکره ی قدرتمندانه نیازمند اجماع داخلی است۔ تیم ایرانی که مقابل ترامپ می نشیند باید صدای واحد همه ی جریانات سیاسی داخلی باشد نه یک جریان که از هرسو هم مورد انتقاد است۔ مسلما چنین جریانی ضعیف و نالایق و جبون ظاهر خواهد شد و همچون دفعات قبل ما باز، هم پیاز را خواهیم خورد هم شلاق را۔

📌پی نوشت:موضع ضعیف دولت پزشکیان و مشت خالی نشان دادن به ترامپ را در کاهش خودخاسته ی  روابط با چین و حرکت به سوی پذیرش fatf  بدون برداشتن هیچ گامی ازطرف مقابل میبینید۔ در مقابل ترامپ فرمان فشار حداکثری امضا میکند و همزمان هم با ادبیات بچه گولزنک، سعی بر باقی نگه داشتن خیال خام مذاکره در ذهن مقامات ایرانی دارد.😶

@darichehaa
وضعیت غریبیست ترامپ چهارنعل می تازد و خط و نشان می کشد و طرفهای مقابلش اغلب در وضعیت تسلیم و سازش. گویی مقاومت خارج از حوصله ی جهان ماست.. عناصری از مقاومت در خاورمیانه تقلا می کنند ولی بعید است راه به جایی برند. چین و روسیه نیز بازیشان از جنس قدرت است نه مقاومت..مقاومت، گفتمان از رده خارج شده ایست که برای این دوران نیست.قدرت ٱنچنان چهره ی عریانی به خود گرفته است که شکافی برای بقای زیست مقاومت باقی نمیگذارد.

@darichehaa
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران تنها کشوریست در جهان که دوگانه ی با حجاب و بی حجاب اینگونه در سطح اجتماعی بازتاب یافته است. در هیچ کشور اسلامی مسئله ی حجاب اینچنین موجب تضاد ،قطبیت ونزاع نیست. کارگزار و عامل ایجاد چنین غیرت سازی و کشمشی بی شک حکومت است. ازینجهت است که حجاب در ایران نه مسئله ای اجتماعی که مسئله ای سیاسی است. حکومت با تقویت این تضاد است که تا کنون بقای خود را حفظ کرده است. خیل هوادار و حامیان اجتماعی حکومت بدون دو قطبی سازی حجاب وجود نخواهند داشت. اگر عامل تضاد و تفرقه ی اجتماعی برداشته شود ،قطعا حکومتی با این حجم ناکامدی و فساد، امکان بسیج هیچ حامی وفاداری را نخواهد داشت. اغلب حامیان اجتماعی حکومت، که از طبقات پایین و فرودست اجتماع هستند با تحریک اعتقادات مذهبی و بویژه حجاب، حفظ شده اند. مسلم است که با پایان این تضاد و وحدت اجتماع، همه بر ناکاامدی و فساد سیستماتیک حکومت اتفاق نظر خواهند داشت و این نقطه ی پایان حکومت است. بنابراین جمهوری اسلامی با این ماهیت فعلی، از حجاب کوتاه نخواهد ٱمد . چرا که تنها دستاویز بقای این حکومت دامن زدن به تضادهای اجتماعی اینچنینی و ممانعت از شکل گیری اتفاق نظر جمعی است.
@darichehaa
2025/02/18 07:25:52
Back to Top
HTML Embed Code: