Telegram Web
انتشار برخی نوشته‌ها و ترجمه‌ها و اشعار تایید می‌کند که سایه‌ی الهی بر سر سه دهه شعر ایران آنچنان عمیق است که نتوان از کشف معمایش شانه خالی کرد.

مرام و طریق بیژن الهی زندگی در محافل نبود. او به رسم موجود این روزگار دفتر در دست از این محفل به آن محفل راهی نمی‌شد که از پس او قطار شارحان و مفسران روان شوند. او موثر‌تر از آن زیست که نیازی به حلقه داشته باشد. او خود حلقه‌یی شد که رمز ورود برای همگان انگار به جز مرگش امکان‌پذیر نبود.»
مسعود کیمیایی به قضاوتی در ادبیات اشاره دارد که معتقد است، الهی شاعر محفل‌های ادبی نبوده و برای همین نیز آنچنان که باید و شاید، دیده نشده است. آیا واقعیت چنین است؟
بیژن الهی بعد از نقش قابل توجه‌اش در شعر دهه‌ی موسوم به چهل، هیچگاه به¬خاطر انزواطلبی و چله‌نشینی‌اش نخواست حضوری مستمر داشته باشد و نتوانست بر جریان شعر بعد زا انقلاب ایران نیز تأثیر لازم را بگذارد؛ چرا که ادبیات چون سایر عرصه‌های دیگر زندگی، نیازمند استمرار و مداومت است. باید بپذیریم که قطار شعر در حرکت است، هنوز بسیاری مسافر این قطار هستند اما الهی در دهه‌ی چهل از آن پیاده شد، او شعر می‌نوشت ولی منتشر نمی‌کرد، در حالی که در سال‌های پس از فوت شاملو و ... نیز این عرصه برای او فراهم بود، اما به هر دلیل تمایل بر انتشار آثارش نداشت و این بی‌انصافی است که «غیاب» او را ناشی از حضور چشمگیر دیگران بدانیم. عده‌ای بیژن الهی و شاعران «شعر دیگر» را نسبت به شاعرانی چون «نیما یوشیج» و «احمد شاملو» آوانگارد خطاب می‌کنند و معتقدند جامعه‌ی آن روز با شاعران آوانگارد نامهربان بود چرا که زیبایی‌شناسی مخاطب و سلیقه‌اش مترقی نشده بود، اما نگارنده معتقد است: بیشترین استعمال لفظ «آوانگارد» بعد از حضور «نیما یوشیج» در ادبیات مربوط می‌شود به دهه‌ی ۳۰، ۴۰ و البته ۷۰ که در واقع این استعمال آنقدر به کثرت رسید که از معنای اصلی خود دور شد و به سمتی رفت که بسیاری پنداشتند هر جریان و حرکت شعری با هر عنوان را می‌توان در قالب «شعر آوانگارد» عرضه کرد. آنچه به نظر می‌رسد بسیاری از آثاری که در دهه‌های گذشته به غیر از آثار «نیما یوشیج» و «احمد شاملو» منتشر شده به اشتباه از سوی عده‌‌ای لقب «آوانگارد» به خود گرفته است. در حالی که به قول «محمد مختاری» «گرایش به نو، بسی با نوآوری متفاوت است. کار نوآور به آفرینش سیستم تازه‌‌ای از زبان می‌انجامد حال آنکه نوگرا، تلفیق عناصری از سیستم‌های کهنه و نو است. اولی چون انقلاب است، دومی چون اصلاح. نیما یک نوآور است زیرا در ذهن و ساخت شعری خود به سیستم تازه‌‌ای دست‌یافته چیزی که پیش از آن وجود نداشته است اما پس از او بسیاری از پیروانش شاعران نوگرا بوده‌اند.» با این توضیح باید یادآور شد بسیاری از شاعرانی که مدعی بدعت‌گذاری و آوانگاردیسم در شعر هستند، صرفاً مرمت‌کننده‌ی تجربه‌های شاعران نسل گذشته به شمار می‌آیند و هر جریان‌سازی‌ای به منزله‌ی پیشرو شدن نیست!.
حال با این نگاه می‌توان گفت وقتی صحبت از شاعران تأثیرگذار می‌کنیم، منظور صرفاً شاعرانی نیست که ایجاد موج کردند، بلکه هدف شاعرانی است که در زبان، فرم، ساختار، جهان‌بینی، اسکلت شعر فارسی و ... تغییرات انکارناپذیری را ایجاد کردند. در واقع برای اثبات این مسئله تنها راه، قیاس شاعران و دستاورد آنها با یکدیگر است. به نوعی دورنمای تاریخ ادبیات نشان می‌دهد که چه شاعرانی توانستند مطرح باشند و چه شاعرانی مهم شدند. به زعم نگارنده بیژن الهی و شاعران شعر دیگر جملگی شاعران مطرحی بودند و هیچگاه نتوانستند مسیر رودخانه‌ی شعر –اسکلت شعر فارسی- را تغییر دهند. رفتاری که در نیما یوشیج و احمد شاملو به عکس می‌توان سراغ گرفت.
بیژن الهی بعد از مرگ خود، مورد رجوع برخی از مخاطبان و علاقه‌مندان به شعر قرار گرفت. شعر او شعری به شدت هویتمند و ارزشمند بود. «بیژن الهی»، شاعری باورمند به مفاهیم «الهی» بود و به نظر هر جا که تجربه‌ی «الهی» حضور داشته باشد، خود به خود با ریشه‌هایی از عرفان نیز مواجه خواهیم شد. در واقع کنار هر باور «الهی» نگاهی جمال‌شناسانه و هنری نیز به دین و عرفان شکل خواهد گرفت. در شعرهای الهی ما شاهد توجه او به متون کهن، روایت‌ها و داستان‌های گوناگون یا توجه به شخصیت‌های ادبی و گنجاندن آنها در شعر هستیم. بنابراین وقتی به ریشه‌ی تفکر و جهان‌زیستی الهی و شعرهایش از این منظر یعنی «الهیات» دست یافتیم، در مرتبه‌ی بعد می‌توانیم عنوان کنیم، رفتار و گفتار الهی چیزی جز زبان در معنای یک نظام اشاره‌ای نیست. مگر نه آن که به قول سوسور «زبان نظامی از نشانه‌هاست». هنر شاعری «بیژن الهی» غرق کردن مخاطب در تخیل‌اش بود. تخیلی روحانی که در خود چندگانگی، چندمعنایی، رمز و راز را به همراه داشت. او «عارف» بود، عارفی که می‌کوشید مخاطب در رهگذر زبان به کشف هستی‌اش برسد.
آن چه برای او مهم بود ایجاد جاذبه در روابط استعاری کلمات و جملاتی بود که در ساختار فکری و زبانی او شکل می‌گرفت، کاری که «تی.اس‌الیوت» نیز در «سرزمینِ ویران» انجام داد و بسیاری الهی را متأثر از تی.اس.الیوت می‌دانند. او شاید می‌خواست مخاطبانش بدانند هنر او ایجاد روشنایی در ظلمت است، روشنایی که در پرتو آن مرزهای ناشناخته‌ی رویاهای او را به مددِ زبانِ اعجازگونه‌اش بشناسیم. به قول ویتگنشتاین«مرزهای زبانِ من، مرزهای جهان من است».



‼️توضیح:متنی که در نشریه منتشر شده توفیر با متن اصلی دارد و نشریه با توجه به رویکردش که جنبه‌ی معرفی داشته با هماهنگی نگارنده، تغییراتی در متن داده است. با توجه به اینکه نگاه نگارنده، نگاه انتقادی به جریان‌های شعر معاصر است، بهتر دیدم مخاطب با دیدگاه اصلی نگارنده آشنا شود تا انچه معیار و سیاست روزنامه‌ی ایران بوده است. چرا که معتقدم آنچه موجب پیشرفت ادبیات خواهد شد، نگاه انتقادی به گذشته و سنت ادبی است.
@mazdakpanjehee
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻به‌مناسبت روز بوشهر و روز جهانی زن
▪️شعر و صدای زنده یاد منوچهر آتشی
▪️اجرا : مرجان
👍2
Forwarded from Alireza panjeei علی‌رضا پنجه‌یی علیرضا‌ پنجه‌ای (علیرضا پنجه‌ای Alireza Panjeei)
کنسپت

زن و نان
نان و زن
خالیِ سبدی
تکیه‌داده‌ی کاج‌بَر
جوارِ ِ تشِ دیواره
نان به‌نرخ زیبایی‌ستی
زیبایی
زیبا زیبا زیبا
زیبا زیبا زیبا
زیبا زیبا زیبا
با زیبا
با زیبا
با زیبا
زیبایی
زیباستی
خداستی
زن‌ اَستی
نان‌ اَستی
فکری بزرگ‌اَستی
پس ِ طرحی بزرگ‌تر
می‌سوزم از سوختنت
زن سبدی خالی
نانی که سیر نه‌می‌‌کنی
چامکی!
سیر و سرشار
سرشارمی
سرشارم‌ اَستی!
۵ آذر ۱۳۹۹ خورشیدی
#علی_رضا_پنجه_ای

کَنسپت این پدیده از نان به نرخ روز خوردن نبود
چسبیدن تکه‌های سنگک در مایکروویو، چنین اثری پی‌افکند. و این‌چنین یک اثر تواند تولد بیابد.
#نقاشی #مجسمه_دکوری #نان #رشت #چامک #شعر #تندیس #شعرتوگراف #شعرپستال #چامه #چامک #چامه‌_نگار
#poetry #graphicdesign #conceptart
#Visual_poetry
"Sheartograph" is the existence of the poetry essence within a graphic work.
https://www.instagram.com/p/CID1OCDpehd/?igshid=glcyvlotcgzg
https://www.tgoop.com/Alirezapanjeei/3686
👍1
2025/07/13 23:04:07
Back to Top
HTML Embed Code: