Telegram Web
دیوارنوشت
اشعار عجیبِ شافعی، امام اهلِ بدعت، در مدح حضرتِ آیةُ الله العُظمي وَ حُجَّةُ الله الكُبري، أمیرالمؤمنین عَلی إبن أبي طَالِب. لَوْ اَنَّ الْمُرْتَضى اَبْدى مَحَلَّهُ لَصَارَ النَّاسُ طُرّاً سُجّداً لَهُ كفي فِي فَضْلِ مَوْلانَا عَلی وُقُوعُ الشك فِيهِ أَنهُ…
شافعی در حب اهل بیت نبی
چنین سروده است:

يا آلَ بيتِ رسولِ اللَّهِ حُبُّكُمُ
فرضٌ من اللَّهِ في القرآنِ أنزلَهُ

يكفيكُمُ من عظيمِ الفَخرِ أنَّكُمُ
مَنْ لم يُصَلِّ عليكم لا صلاةَ لَهُ.

«ای اهل بیت رسول الله محبت شما
از جانبِ خداوند فرضی است که در "قرآن" نازلش فرموده

از عظمت والایی‌اتان همین شما را بس
که اگر کسی بر شما درود نفرست
نمازش صحیح نیست.»

#ديوان_الامام‌الشافعي/ص٩٢
@divar_neveshtha
والحُبُّ مِثل الموت وَعَد لايُرد ولايَزول...

«و عِشق
مانندِ مرگ
وعده‌ای است که هرگز بَرگردانده نمی‌شود، و هرگز از بین نمیرود..!»

#محمود_درویش
@divar_neveshtha
دیوارنوشت
+‏خاک با خودش سردی نمیاره. آدم در گذرِ زمان داغی که در فقدانِ عزیزانش به دلش میشینه رو فراموش نمی‌کنه، باهاشم کنار نمیاد، فکر و دلتنگیشم کمتر نمیشه، فقط دیگه روش نمیشه ازش حرفی بزنه.
إن الوجع لا يمكن أن يزول بمرور الزمن، بل يتحول إلى جزء لا يتجزأ من كيان الإنسان.

«درد با گذشت زمان از بین نمی‌رود، بلکه به بخشی جدایی‌ناپذیر از وجود انسان تبدیل می‌شود.»

#غابرييل_غارسيا_ماركيز
@divar_neveshtha
من لامس يديك تُزهِرُ شرایینه

«هر آن کسی که دستانَت‌ را لَمس کند
رَگ‌هایش شکوفه می‌دهد.»

#عربیات
@divar_neveshtha
للمدح يُقال "عيونها كعيون الريم"هذه هي عيون الريم
هذة عيون المها:
حوراء لها ما لها عيون لها كالمها
عيون "المها"، "الريم"، "الريل" هي صغير الغزال.

برای تعریف و تمجید می‌گویند: «چشمانش مثل
چشمان ریم است.»
این‌ها چشمان «مها» هستند:
زیبارویی که چشمانی دارد بی‌مانند، مانند «مها»
چشمان «مها»، «ریم»، «ریل» که هر سه به «بچه‌غزال» کوچک اشاره دارد.

#عربیات
@divar_neveshtha
‏منذ أن تخلت النساء عن جدل الضفائر ونحن نكتب قصائد رديئة.

«از آن هنگام که زنان دیگر گیسو نبافته‌اند
ما شعرهایِ بی‌اَرزش سروده‌ایم.»

#عربیات
@divar_neveshtha
دیوارنوشت
+گفت: تو مثلِ آبجیمی، تو اسمش رو پیشنهاد بده. گفتم: «هجران» و اینگونه شد که هجران نام گرفت. هجرانِ مو خرمایی.
+بعد از انتخابِ اسم «سید وصال» و «هجران ساداتم»، دوباره قرعه به نامم افتاد.
و اینگونه شد که «رباب سادات» و «رقیه سادات» نام گرفتند. ان‌شاءالله نوکر و تاج‌دار و پرچمدار این دو بانویِ جلیل‌القدر باشند.
+چیه این آدمیزاد!؟ یهو دلش یه‌جوری می‌گیره که کاش امشب هلال اوّل محرّم بود…
+‏ما جدی جدی تمام آنات و لحظات در محضر خداییم و اینو نمی‌فهمیم. خیلی عجیبه!
دیوارنوشت
@divar_neveshtha
جفایِ چرخ بسی دیده‌اند اهل هُنر
از آن به هرزه شکایت نمی‌کنند احرار...

#عسجدی_مروزی
@divar_neveshtha
دیوارنوشت
@divar_neveshtha
شال الكشمير على كتفيك
يرف حديقة ريحان
يدك الممدودة فوق يدي
أعظم من كل التيجانِ
ما دامت مملكتي عينيك
فإني سلطان زماني!

«شال کشمیری بر شانه‌هایَت،
باغی از گل را تاب می‌دهد
و دستَت روی دستانم،
بزرگ‌ترینِ تاج‌هاست.
تا آن زمان که "چشمانَت"
سرزمین من است،
من پادشاه عالَمم!»

#نزار_قباني
@divar_neveshtha
واذا دفنوني اسولف بیک للمیتین.

«و اگر دفنم کردند
از تو برایِ مُردگان سُخن خواهم گفت.»

#عربیات
@divar_neveshtha
ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﻭﺍﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﺑﺮﻋﻤﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺴﻴﻢ
ﻣﻨﻮّﺭﺍ ﻓﻲ ﺟﺤﻴﻢ
ﺻﺤﺮﺍﺀ ﻋﺰﻟﺘﻲ ﻭﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ

«صدای دوست داشتنی‌ات را رَسم کردم.
و نامِ دوست داشتنی‌ات، جوانه‌ای از جنس نَسیم که به دوزخ صحرایِ عزلت و شبِ هولناکم روشنا می‌بخشد.»

#معين_بسیسو
@divar_neveshtha
نحن الذين فهمنا كل شيء مبكرا، نحتاج الى كرة أرضية أخرى نستريح فيها بعيدا عن صراعات الذين لم يفهموا بعد.

«ما که همه‌چیز را زود فهمیدیم، به کره زمین دیگری نیاز داریم تا در آن دور از درگیری‌هایِ کسانی که هنوز نفهمیده‌اند، آرام بگیریم.»

#غابرييل_غارسيا_ماركيز
@divar_neveshtha
إني أنتظر من الحب كثيراً
فأخاف ألا يأتيني بكل ما أنتظر.

«من اِنتظار زیادی از عشق دارم
می‌ترسم به اندازه‌یِ انتظارم
سراغم نیاید.»

#می_زياده
مترجم: #محمد_حمادی
@divar_neveshtha
العروق الزّرقاءُ خلفَ جفنيك...
أنهارٌ تغفو علی أحلام البحر.

«رَگ‌هایِ آبی پُشتِ پلکت...
رودهایی‌اند که به خواب دریا می‌روند.»

#عربیات
@divar_neveshtha
لا تخطرين ببالي
في اليوم الواحد
إلا مرتين
مرة من الصباح إلى المساء
ومرة من المساء إلى الصباح!

«از ذهنم گذر نمی‌کنی، به جز
روزی دوبار
یک بار از صبح تا عصر
و یک بار از عصر تا صبح!»

#عربیات
@divar_neveshtha
2025/05/12 00:31:10
Back to Top
HTML Embed Code: