Audio
داستان زال و رودابه ۴
ابوالفضل خطیبی
از بیت ۲۴۳ تا ۳۲۵
پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷
تهران- کتابخانه ملی
@dr_khatibi_abolfazl
ابوالفضل خطیبی
از بیت ۲۴۳ تا ۳۲۵
پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷
تهران- کتابخانه ملی
@dr_khatibi_abolfazl
Audio
جبر و اختیار در شاهنامه
تلاقی پروردگار با زمانه
ابوالفضل خطیبی
از سلسه نشست های علمی دانشگاه ادیان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
@dr_khatibi_abolfazl
تلاقی پروردگار با زمانه
ابوالفضل خطیبی
از سلسه نشست های علمی دانشگاه ادیان
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
@dr_khatibi_abolfazl
Audio
مخالفت دکتر خطیبی با تصحیح هفتخوان به هفتخان
تاریخ:۱۳۹۶/۱۰/۱۹
برداشت از درسگفتار رستم و اسفندیار
پژوهشگاه علوم انسانی
@dr_khatibi_abolfazl
تاریخ:۱۳۹۶/۱۰/۱۹
برداشت از درسگفتار رستم و اسفندیار
پژوهشگاه علوم انسانی
@dr_khatibi_abolfazl
وُرا، وِرا، وَرا_ابوالفضل خطیبی.pdf
267.8 KB
وُرا، وِرا، وَرا
ابوالفضل خطیبی
در شاهنامه و متون نظم و نثر فارسی صورت ورا فراوان به کار رفته است. اجزای این صورت چیست و آن را چگونه باید تلفظ کرد؟
@dr_khatibi_abolfazl
ابوالفضل خطیبی
در شاهنامه و متون نظم و نثر فارسی صورت ورا فراوان به کار رفته است. اجزای این صورت چیست و آن را چگونه باید تلفظ کرد؟
@dr_khatibi_abolfazl
«از_شاهنامه_--فردوسی_چه_میتوان_آموخت؟»_R
دکتر ابوالفضل خطیبی
هویت ملی
سخنران: دکتر ابوالفضل خطیبی
میزبان : دکتر شهرام جلیلیان
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
@scuanjomanhistorych
@dr_khatibi_abolfazl
سخنران: دکتر ابوالفضل خطیبی
میزبان : دکتر شهرام جلیلیان
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
@scuanjomanhistorych
@dr_khatibi_abolfazl
اشارات فردوسی به تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر
میدانیم داستان آرش در شاهنامه نیست و در منبع او هم نبوده است، اما در چندین بیت به نام آرش و تیرافکنی او و تعیین مرز ایران و توران اشاره شده است. در داستان «رزم دوازده رخ»، ایرانیان به فرماندهی گودرز، در برابر تورانیان به فرماندهی پیران صف کشیدهاند و پیش از آنکه جنگ آغاز شود، پیران در نامهای به گودرز پیشنهاد صلح میدهد و یادآور میشود که حاضر است پیکی نزد افراسیاب بفرستد و از او اجازه بگیرد که هر شهری را که کیخسرو گمان میبرد از آن ایرانیان است و تورانیان تصاحب کردهاند، بازپس دهد، درست مانند زمان منوچهرشاه که او با تعیین مرز میان ایران و توران (بخشش) در درازای رود جیحون، نظم نوینی را در جهان بنیاد نهاد:
چنان چون به گاه منوچهرشاه
به بخشش همی داشت گیتی نگاه
در بیت دیگری نیز به تقسیمبندی عادلانۀ سرزمین ایران و توران در زمان منوچهر اشاره شده است. افراسیاب پس از دیدن خواب دهشتناکی میگوید:
منوچهر گیتی ببخشید راست
هم او بهرۀ خویشتن کم نخواست
این گزارش با آنچه در زمان منوچهر در شاهنامه روی داده است، همخوانی ندارد. در شاهنامه خبری از تعیین مرز میان ایران و توران در زمان منوچهر و افراسیاب نیست و اساساً افراسیاب در زمان منوچهر ظهور نمیکند، بلکه در زمان جانشین او، نوذر و با کشتن همو، پای به عرصۀ نامآوری مینهد. در بیت دیگری بازهم به معاصر بودن افراسیاب با منوچهر اشاره شده و گفته شده است افراسیاب با منوچهر و نوذر و کیقباد بر سر کین بود:
ز سر با منوچهر نو کین نهاد
همیدون ابا نوذر و کیقباد
این اختلاف را چگونه میتوان توجیه کرد؟ داستان از این قرار است که بنابر روایت رسمی خداینامه که سرچشمۀ آن به یشتهای اوستا میرسد و در منابع پهلوی و بیشتر منابع فارسی و عربی منبعث از خداینامه باقی مانده است، افراسیاب در زمان منوچهر به ایران میتازد و بخشهای وسیعی از ایران را فراچنگ میآورد و منوچهر را در طبرستان در حصار میگیرد و در نهایت بین ایران و توران آشتی برقرار میشود، بر این قرار که تورانیان به اندازۀ یک تیرپرتاب از ایران عقب بنشینند. آرش کمانگیر تیری از کمان رها میکند که تا دوردستها بر کرانۀ جیحون مینشیند و همین جیحون از آن پس مرز میان ایران و توران تعیین میگردد. بنابراین، هرسه بیت بالا به همین رویداد اشاره دارد که در شاهنامه نیست. بنابر شاهنامه در زمان کیقباد افراسیاب از ایران به آن سوی جیحون رانده میشود و جیحون به عنوان مرز دو کشور تعیین میشود، اما اشارۀ شاهنامه در بیتهای بالا به تعیین مرز جیحون با تیرافکنی آرش در زمان منوچهر و افراسیاب منبعث از همان تحریر رسمی است که وارد تحریری از خداینامه میشود که به شاهنامه رسیده است. توضیح بیشتر آنکه هنگام تدوین تحریری از خداینامه که شاهنامه بر مبنای آن به نظم درآمده است، تغییرات بسیاری در این بخش رخ میدهد تا فضای لازم برای هنرنماییهای برخی خاندانهای بزرگ ایرانشهر بهویژه خاندان سکایی سیستان و پهلوان پرآوازۀ خاندان، رستم، و خاندان کارن با پهلوانانی چون قارن و کشواد و گودرز فراهم شود، ولی اشاراتی از روایت رسمی کهنتر برای تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر، بهسبب شهرت و رواج آن، در این تحریر که با پهلوانان همدلی شده، باقی مانده است.
دکتر ابوالفضل خطیبی
اردیبهشت ۱۴۰۱
@AfsharFoundation
@dr_khatibi_abolfazl
اشارات فردوسی به تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر
میدانیم داستان آرش در شاهنامه نیست و در منبع او هم نبوده است، اما در چندین بیت به نام آرش و تیرافکنی او و تعیین مرز ایران و توران اشاره شده است. در داستان «رزم دوازده رخ»، ایرانیان به فرماندهی گودرز، در برابر تورانیان به فرماندهی پیران صف کشیدهاند و پیش از آنکه جنگ آغاز شود، پیران در نامهای به گودرز پیشنهاد صلح میدهد و یادآور میشود که حاضر است پیکی نزد افراسیاب بفرستد و از او اجازه بگیرد که هر شهری را که کیخسرو گمان میبرد از آن ایرانیان است و تورانیان تصاحب کردهاند، بازپس دهد، درست مانند زمان منوچهرشاه که او با تعیین مرز میان ایران و توران (بخشش) در درازای رود جیحون، نظم نوینی را در جهان بنیاد نهاد:
چنان چون به گاه منوچهرشاه
به بخشش همی داشت گیتی نگاه
در بیت دیگری نیز به تقسیمبندی عادلانۀ سرزمین ایران و توران در زمان منوچهر اشاره شده است. افراسیاب پس از دیدن خواب دهشتناکی میگوید:
منوچهر گیتی ببخشید راست
هم او بهرۀ خویشتن کم نخواست
این گزارش با آنچه در زمان منوچهر در شاهنامه روی داده است، همخوانی ندارد. در شاهنامه خبری از تعیین مرز میان ایران و توران در زمان منوچهر و افراسیاب نیست و اساساً افراسیاب در زمان منوچهر ظهور نمیکند، بلکه در زمان جانشین او، نوذر و با کشتن همو، پای به عرصۀ نامآوری مینهد. در بیت دیگری بازهم به معاصر بودن افراسیاب با منوچهر اشاره شده و گفته شده است افراسیاب با منوچهر و نوذر و کیقباد بر سر کین بود:
ز سر با منوچهر نو کین نهاد
همیدون ابا نوذر و کیقباد
این اختلاف را چگونه میتوان توجیه کرد؟ داستان از این قرار است که بنابر روایت رسمی خداینامه که سرچشمۀ آن به یشتهای اوستا میرسد و در منابع پهلوی و بیشتر منابع فارسی و عربی منبعث از خداینامه باقی مانده است، افراسیاب در زمان منوچهر به ایران میتازد و بخشهای وسیعی از ایران را فراچنگ میآورد و منوچهر را در طبرستان در حصار میگیرد و در نهایت بین ایران و توران آشتی برقرار میشود، بر این قرار که تورانیان به اندازۀ یک تیرپرتاب از ایران عقب بنشینند. آرش کمانگیر تیری از کمان رها میکند که تا دوردستها بر کرانۀ جیحون مینشیند و همین جیحون از آن پس مرز میان ایران و توران تعیین میگردد. بنابراین، هرسه بیت بالا به همین رویداد اشاره دارد که در شاهنامه نیست. بنابر شاهنامه در زمان کیقباد افراسیاب از ایران به آن سوی جیحون رانده میشود و جیحون به عنوان مرز دو کشور تعیین میشود، اما اشارۀ شاهنامه در بیتهای بالا به تعیین مرز جیحون با تیرافکنی آرش در زمان منوچهر و افراسیاب منبعث از همان تحریر رسمی است که وارد تحریری از خداینامه میشود که به شاهنامه رسیده است. توضیح بیشتر آنکه هنگام تدوین تحریری از خداینامه که شاهنامه بر مبنای آن به نظم درآمده است، تغییرات بسیاری در این بخش رخ میدهد تا فضای لازم برای هنرنماییهای برخی خاندانهای بزرگ ایرانشهر بهویژه خاندان سکایی سیستان و پهلوان پرآوازۀ خاندان، رستم، و خاندان کارن با پهلوانانی چون قارن و کشواد و گودرز فراهم شود، ولی اشاراتی از روایت رسمی کهنتر برای تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر، بهسبب شهرت و رواج آن، در این تحریر که با پهلوانان همدلی شده، باقی مانده است.
دکتر ابوالفضل خطیبی
اردیبهشت ۱۴۰۱
@AfsharFoundation
@dr_khatibi_abolfazl
Audio
وُ لیکن، وَ لیکن
دکتر ابوالقضل خطیبی
برداشت از درسگفتارهای رستم و اسفندیار
بهمن ۱۳۹۶؛ پژوهشگاه علوم انسانی؛ re51
@dr_khatibi_abolfazl
دکتر ابوالقضل خطیبی
برداشت از درسگفتارهای رستم و اسفندیار
بهمن ۱۳۹۶؛ پژوهشگاه علوم انسانی؛ re51
@dr_khatibi_abolfazl
بهرام_بن_مردان_شاه_ابوالفضل_خطیبی.pdf
220.4 KB
"فردوسی در پایان داستان رستم و سهراب (۲ /۱۹۹) از شخصی به نام «بهرام نیكوسخن» سخنانی نقل میكند كه به گمان ملكالشعرا بهار (ص ۷۸۸) و شهبازی (ص 66-67). با بهرام بن مردانشاه یكی است و فردوسی داستان رستم و سهراب را از كتاب وی نقل كرده است. چنین مینماید كه حدس دیگر شهبازی، مبنی بر اینكه فردوسی در این داستان فقط سخنانی پندآموز از حكیمی دانشمند نقل كرده است (همانجا)، درستتر باشد، چه، ذكر نام بهرام در این داستان ــ ولو مراد همان بهرام بن مردانشاه باشد ــ دلیلی قانعكننده بر اثبات این فرض كه وی روایتگر كل داستان نیز هست، نخواهد بود. "
برداشت از اینجا
@dr_khatibi_abolfazl
برداشت از اینجا
@dr_khatibi_abolfazl
راوی_و_روایت_مرگ_جهان_پهلوان_خطیبی.pdf
279.4 KB
«راوي و روايت مرگ جهانپهلوان در شاهنامه»
ابوالفضل خطیبی
مجلة دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تربيت معلم
پاييز 73ـ بهار 74 (شمارة ويژة يادنامة دكتر عباس زرياب خوئي)، ص 133ـ146.
#مقاله
@dr_khatibi_abolfazl
ابوالفضل خطیبی
مجلة دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تربيت معلم
پاييز 73ـ بهار 74 (شمارة ويژة يادنامة دكتر عباس زرياب خوئي)، ص 133ـ146.
#مقاله
@dr_khatibi_abolfazl
یادداشتی از دکتر سیداحمدرضا قائممقامی به یاد دکتر خطیبی:
اگر من نرفتی به مازندران
چند سال پیش مرحوم دکتر ابوالفضل خطیبی از من پرسید که فلانی چه میگویی در فعل این بیت که شناسه ندارد؟ عرض کردم این یک فعل تمنایی (optative) کهنه است، به اسلوب ادوار قدیمتر زبان، و اگر درست به یاد داشته باشم، او را به کتاب زبان کهنترین متون نثر فارسی از استاد لازار رجوع دادم. از آن زمان به بعد شاید هیچ کتاب فارسی را ندیده باشم که نویسندگان آنها ساخت این افعال را در بعضی متون کهن ما درست تشخیص داده باشند. پس به یاد آن مرحوم و به جهت یادآوری به دوستاران زبان فارسی این چند سطر را در توضیح این ساخت مینویسم.
در ادوار قدیمتر زبان فارسی (یعنی در دورهای از رواج فارسی میانه)، فعل تمنایی شناسه نمیپذیرفته و نشانهٔ وجه تمنایی مستقیماً به مادهٔ مضارع یا فعل کمکی ماضی (یعنی h) میپیوسته و از این دو به ترتیب فعل تمنایی مضارع و فعل تمنایی ماضی ساخته میشده است.* این نشانهٔ وجه تمنایی یک یاء مجهول، یعنی ē، بوده است. به عنوان مثال جملهای مانند همان بیت فردوسی از خود میسازم:
اگر من به مازندران نرفتمی، دیوان به ایران آمدندی.
agar man nē raft hē ō māzandarān, dēvān ō ērān mad hē.
ملاحظه میشود که از هر دو فعل، که یکی مفرد و یکی جمع است، هیچ یک شناسه ندارد. همین hē است که در فارسی بدل به ی در تمنایی ماضی شده است.
چیزی از این در فارسی باقی مانده و چیزهایی را هم کاتبان ضایع کردهاند. در فارسی علاوه بر یاء تمنایی (که چنانکه گفتیم در تلفظ یاء مجهول است)، در بعضی لهجات یک یذ، یعنی ēdh، نیز تداول داشته که احتمالاً بازمانده است از صرف باصطلاح ناگذر تمنایی باستانی (یعنی aita). از جملهٔ این لهجات لهجهٔ هرات بوده که فعل تمنایی آن به همان شیوهٔ قدیم، یعنی بدون شناسه، ساخته میشده است.
این ی یا یذ با یاء تکرار منشأ واحد دارد، ولی غلط است اگر گمان بریم که فعل تکراری (مثلاً "هر روز به مدرسه رفتمی") را هم میتوان بدون شناسه ساخت (و این اشتباهی است که بعضی شارحان متون کهن کردهاند). این خلاف قواعد است. بعلاوه، غلط است که یذ را نشانهٔ فعل تکراری نیز بدانیم: نشانهٔ فعل تکراری فقط ی بوده. یکی از کاتبان طبقات انصاری به نحو افراطی فعلهای ماضی تکراری را نیز با یذ ساخته و مصحّحان اینها را گاه (نه همیشه، چون ضابطهٔ درستی در تصحیح آن متن ظاهراً در کار نبوده) وارد متن کردهاند.
آنچه از متنهای هرات چاپ شده پرغلط است و گناه این اولاً به عهدهٔ کاتبان است. با این همه، میتوان و باید این متنها را از نو تصحیح بهتری کرد و این کار کسانی است که تمامی متون هروی را با هم مورد بررسی و تدقیق قرار دهند و تحقیقی دقیق دربارهٔ نسخههای موجود آثار عبدالله انصاری کنند و آن گاه آن را با آنچه از گویش امروزین هرات شناخته است بسنجند و به علاوه از آثار عربی انصاری نیز غفلت نکنند و سعی در شناخت تمامی جوانب منظومهٔ فکری انصاری کنند، زیرا بدون این شناخت چنین کاری شدنی نیست. بنابراین، این کار کار کسانی نیست که وقتی به متون عرفانی میرسند به قول خود دماغشان را میگیرند. چنین کسانی مرد چنین کاری نیستند. برای شروع باید تفسیر انصاری را تصحیح کرد، چون ترجمه و تفسیر قرآن است و آیات قرآن و عبارات عربی در تصحیح آن بسیار راهگشا. اکنون که دو تصحیح از این تفسیر در شرف انتشار است، میتوان امیدوار بود که گامی استوار در این راه برداشته شده است.
یادآوری دیگر این است که زبان عبارت از مفردات نیست. استادانی که به نام "دانش گونهشناسی" متکفّل وظیفهٔ شناخت لهجات قدیم هرات و ماوراءالنهر و سیستان و جز آنها شدهاند، گرچه فوایدی به تحقیقات رساندهاند، ولی چنان در آب مفردات غوطه خوردهاند که از باقی تقریباً غافل ماندهاند. این جا نمیتوان به شرح گفت که در این راه چه باید کرد، ولی من برای بعضی شاگردانم در همین سالهای اخیر تشریح کردهام که برای این شناخت لهجات قدیم در متون کهن چه اسبابی لازم است. امیدوارم بعضی از آن دوستان این نوع "گویششناسی" (نه "گونهشناسی") را به از این که هست متعهّد شوند.
در کتاب استاد لازار هرچه باید دربارهٔ فعل تمنایی در فارسی و دربارهٔ بسیاری مسائل اساسی زبان فارسی در آن ادوار گفته شود گفته شده. کاش دوست گرامی آقای حریری که مدتی است کار ترجمهٔ کتاب را فروگذاشته، آن را برگیرد و از سر گیرد و قومی را منتدار خود کند.
——
* این توضیح غیر تاریخی است. در فارسی میانه ساخت ماضی، بخلاف غالب افعال مضارع، ساخت ترکیبی است. از این منظر این طور نیز میتوان گفت که فعل ماضی تمنایی در فارسی میانه عبارت است از مادهٔ ماضی و hē.
https://www.tgoop.com/YaddashtQaemmaqami/555
@dr_khatibi_abolfazl
اگر من نرفتی به مازندران
چند سال پیش مرحوم دکتر ابوالفضل خطیبی از من پرسید که فلانی چه میگویی در فعل این بیت که شناسه ندارد؟ عرض کردم این یک فعل تمنایی (optative) کهنه است، به اسلوب ادوار قدیمتر زبان، و اگر درست به یاد داشته باشم، او را به کتاب زبان کهنترین متون نثر فارسی از استاد لازار رجوع دادم. از آن زمان به بعد شاید هیچ کتاب فارسی را ندیده باشم که نویسندگان آنها ساخت این افعال را در بعضی متون کهن ما درست تشخیص داده باشند. پس به یاد آن مرحوم و به جهت یادآوری به دوستاران زبان فارسی این چند سطر را در توضیح این ساخت مینویسم.
در ادوار قدیمتر زبان فارسی (یعنی در دورهای از رواج فارسی میانه)، فعل تمنایی شناسه نمیپذیرفته و نشانهٔ وجه تمنایی مستقیماً به مادهٔ مضارع یا فعل کمکی ماضی (یعنی h) میپیوسته و از این دو به ترتیب فعل تمنایی مضارع و فعل تمنایی ماضی ساخته میشده است.* این نشانهٔ وجه تمنایی یک یاء مجهول، یعنی ē، بوده است. به عنوان مثال جملهای مانند همان بیت فردوسی از خود میسازم:
اگر من به مازندران نرفتمی، دیوان به ایران آمدندی.
agar man nē raft hē ō māzandarān, dēvān ō ērān mad hē.
ملاحظه میشود که از هر دو فعل، که یکی مفرد و یکی جمع است، هیچ یک شناسه ندارد. همین hē است که در فارسی بدل به ی در تمنایی ماضی شده است.
چیزی از این در فارسی باقی مانده و چیزهایی را هم کاتبان ضایع کردهاند. در فارسی علاوه بر یاء تمنایی (که چنانکه گفتیم در تلفظ یاء مجهول است)، در بعضی لهجات یک یذ، یعنی ēdh، نیز تداول داشته که احتمالاً بازمانده است از صرف باصطلاح ناگذر تمنایی باستانی (یعنی aita). از جملهٔ این لهجات لهجهٔ هرات بوده که فعل تمنایی آن به همان شیوهٔ قدیم، یعنی بدون شناسه، ساخته میشده است.
این ی یا یذ با یاء تکرار منشأ واحد دارد، ولی غلط است اگر گمان بریم که فعل تکراری (مثلاً "هر روز به مدرسه رفتمی") را هم میتوان بدون شناسه ساخت (و این اشتباهی است که بعضی شارحان متون کهن کردهاند). این خلاف قواعد است. بعلاوه، غلط است که یذ را نشانهٔ فعل تکراری نیز بدانیم: نشانهٔ فعل تکراری فقط ی بوده. یکی از کاتبان طبقات انصاری به نحو افراطی فعلهای ماضی تکراری را نیز با یذ ساخته و مصحّحان اینها را گاه (نه همیشه، چون ضابطهٔ درستی در تصحیح آن متن ظاهراً در کار نبوده) وارد متن کردهاند.
آنچه از متنهای هرات چاپ شده پرغلط است و گناه این اولاً به عهدهٔ کاتبان است. با این همه، میتوان و باید این متنها را از نو تصحیح بهتری کرد و این کار کسانی است که تمامی متون هروی را با هم مورد بررسی و تدقیق قرار دهند و تحقیقی دقیق دربارهٔ نسخههای موجود آثار عبدالله انصاری کنند و آن گاه آن را با آنچه از گویش امروزین هرات شناخته است بسنجند و به علاوه از آثار عربی انصاری نیز غفلت نکنند و سعی در شناخت تمامی جوانب منظومهٔ فکری انصاری کنند، زیرا بدون این شناخت چنین کاری شدنی نیست. بنابراین، این کار کار کسانی نیست که وقتی به متون عرفانی میرسند به قول خود دماغشان را میگیرند. چنین کسانی مرد چنین کاری نیستند. برای شروع باید تفسیر انصاری را تصحیح کرد، چون ترجمه و تفسیر قرآن است و آیات قرآن و عبارات عربی در تصحیح آن بسیار راهگشا. اکنون که دو تصحیح از این تفسیر در شرف انتشار است، میتوان امیدوار بود که گامی استوار در این راه برداشته شده است.
یادآوری دیگر این است که زبان عبارت از مفردات نیست. استادانی که به نام "دانش گونهشناسی" متکفّل وظیفهٔ شناخت لهجات قدیم هرات و ماوراءالنهر و سیستان و جز آنها شدهاند، گرچه فوایدی به تحقیقات رساندهاند، ولی چنان در آب مفردات غوطه خوردهاند که از باقی تقریباً غافل ماندهاند. این جا نمیتوان به شرح گفت که در این راه چه باید کرد، ولی من برای بعضی شاگردانم در همین سالهای اخیر تشریح کردهام که برای این شناخت لهجات قدیم در متون کهن چه اسبابی لازم است. امیدوارم بعضی از آن دوستان این نوع "گویششناسی" (نه "گونهشناسی") را به از این که هست متعهّد شوند.
در کتاب استاد لازار هرچه باید دربارهٔ فعل تمنایی در فارسی و دربارهٔ بسیاری مسائل اساسی زبان فارسی در آن ادوار گفته شود گفته شده. کاش دوست گرامی آقای حریری که مدتی است کار ترجمهٔ کتاب را فروگذاشته، آن را برگیرد و از سر گیرد و قومی را منتدار خود کند.
——
* این توضیح غیر تاریخی است. در فارسی میانه ساخت ماضی، بخلاف غالب افعال مضارع، ساخت ترکیبی است. از این منظر این طور نیز میتوان گفت که فعل ماضی تمنایی در فارسی میانه عبارت است از مادهٔ ماضی و hē.
https://www.tgoop.com/YaddashtQaemmaqami/555
@dr_khatibi_abolfazl
:
جهان را همه چون تنِ خویش خواه
[ب ۱۱۸۵.دوم] آقای خطیبی در نامهای (بیتاریخ) دربارۀ مصراع دوم این بیت به نگارنده نوشته اند: "... آیا سعدی در بیت معروف بنیآدم اعضای یک پیکرند، از این بیت تأثیر نپذیرفته است؟ آیا بر اساس این بیت نمیتوان گفت ضبط یک پیکرند درست است، نه یکدیگرند؟"
خالقی مطلق، جلال؛ یادداشتهای شاهنامه؛ ج10؛ ص۱۸۶
*داستان نوشینروان مصرع دوم بیت۱۱۸۵ هشت جلدی و بیت ۱۱۸۶ چهارجلدی
@dr_khatibi_abolfazl
جهان را همه چون تنِ خویش خواه
[ب ۱۱۸۵.دوم] آقای خطیبی در نامهای (بیتاریخ) دربارۀ مصراع دوم این بیت به نگارنده نوشته اند: "... آیا سعدی در بیت معروف بنیآدم اعضای یک پیکرند، از این بیت تأثیر نپذیرفته است؟ آیا بر اساس این بیت نمیتوان گفت ضبط یک پیکرند درست است، نه یکدیگرند؟"
خالقی مطلق، جلال؛ یادداشتهای شاهنامه؛ ج10؛ ص۱۸۶
*داستان نوشینروان مصرع دوم بیت۱۱۸۵ هشت جلدی و بیت ۱۱۸۶ چهارجلدی
@dr_khatibi_abolfazl
فقدان_شاهنامه_شناس_برجسته_آیدنلو.pdf
173 KB
فقدان شاهنامه شناس برجسته
دکتر سجاد آیدنلو
نامه فرهنگستان ( فرهنگ نویسی)؛ دوره ۲۳؛ شماره ۹۰؛ خرداد و تیر ۱۴۰۳؛ صص۳-۹.
@dr_khatibi_abolfazl
دکتر سجاد آیدنلو
نامه فرهنگستان ( فرهنگ نویسی)؛ دوره ۲۳؛ شماره ۹۰؛ خرداد و تیر ۱۴۰۳؛ صص۳-۹.
@dr_khatibi_abolfazl
Audio
نگه کن که تا چارهی کار چیست/ برین خستگیها بر آزار کیست، (از هشت جلدی)
شرح بیت ۱۱۵۰(چاپ سخن ۱۱۴۷) رستم و اسپندیار و نکته ای در تصحیح متن.
ابوالفضل خطیبی
برداشت از درسگفتارهای رستم و اسپندیار
اسفند ۱۳۹۶
@dr_khatibi_abolfazl
شرح بیت ۱۱۵۰(چاپ سخن ۱۱۴۷) رستم و اسپندیار و نکته ای در تصحیح متن.
ابوالفضل خطیبی
برداشت از درسگفتارهای رستم و اسپندیار
اسفند ۱۳۹۶
@dr_khatibi_abolfazl
منابع_تاریخی_شاهنامه_لایواینستا_بخش_اول_990530.wma
34.5 MB
نقد و بررسی کتابِ سنجش منابع تاریخی شاهنامه-دکتر فرزین غفوری (نویسندهٔ کتاب)
دکتر ابوالفضل خطیبی (مهمان منتقد)
دکتر سجاد آیدنلو (ارتباط تلفنی)
بخش اول
@dr_khatibi_abolfazl
دکتر ابوالفضل خطیبی (مهمان منتقد)
دکتر سجاد آیدنلو (ارتباط تلفنی)
بخش اول
@dr_khatibi_abolfazl
منابع_تاریخی_شاهنامه_لایو_اینستا_بخش_دوم_990530.wma
25.2 MB
نقد و بررسی کتابِ سنجش منابع تاریخی شاهنامه-دکتر فرزین غفوری (نویسندهٔ کتاب)
دکتر ابوالفضل خطیبی (مهمان منتقد)
دکتر سجاد آیدنلو (ارتباط تلفنی)
بخش دوم
@dr_khatibi_abolfazl
دکتر ابوالفضل خطیبی (مهمان منتقد)
دکتر سجاد آیدنلو (ارتباط تلفنی)
بخش دوم
@dr_khatibi_abolfazl
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقد کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان» پژوهش و نگارش دکتر فرزین غفوری
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
نخستین جلسه از سلسله نشستهای نقد و بررسی برترینهای پانزدهمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال، با نقد کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه» اثر دکترفرزین غفوری چهارشنبه 1 خرداد 1398، با حضوردکتر حسین دهقان، دکتر ابوالفضل خطیبی و دکتر علی دلیر
@dr_khatibi_abolfazl
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
نخستین جلسه از سلسله نشستهای نقد و بررسی برترینهای پانزدهمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال، با نقد کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه» اثر دکترفرزین غفوری چهارشنبه 1 خرداد 1398، با حضوردکتر حسین دهقان، دکتر ابوالفضل خطیبی و دکتر علی دلیر
@dr_khatibi_abolfazl
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن منتشر کرد.
کتاب "شبرنگنامه ؛ داستان شبرنگ پسر دیو سپید و رستم " به کوشش دکتر ابوالفضل خطیبی،دکتر گابریله وان دن برگ به چاپ دوم رسید.
شبرنگنامه | دکتر ابوالفضل خطیبی،دکتر گابریله وان دن برگ | چاپ دوم | جلد سخت | 256 صفحه | 490000 تومان
www.sokhanpub.net
@dr_khatibi_abolfazl
کتاب "شبرنگنامه ؛ داستان شبرنگ پسر دیو سپید و رستم " به کوشش دکتر ابوالفضل خطیبی،دکتر گابریله وان دن برگ به چاپ دوم رسید.
شبرنگنامه | دکتر ابوالفضل خطیبی،دکتر گابریله وان دن برگ | چاپ دوم | جلد سخت | 256 صفحه | 490000 تومان
www.sokhanpub.net
@dr_khatibi_abolfazl
Audio
#پوشه_شنیداری
🎧 نشست «ریشههای زنستیزی در ادبیات کلاسیک»
با حضور:
مریم حسینی، مهری بهفر و زندهیاد ابوالفضل خطیبی
زمان: ۲۹ دی ۱۳۸۸
@bookcitycc
@dr_khatibi_abolfazl
🎧 نشست «ریشههای زنستیزی در ادبیات کلاسیک»
با حضور:
مریم حسینی، مهری بهفر و زندهیاد ابوالفضل خطیبی
زمان: ۲۹ دی ۱۳۸۸
@bookcitycc
@dr_khatibi_abolfazl