👩🦰 پرسش
سلام و درود خانم دکتر گرامی
تشکر می کنم از فرصتی که به ما دادید برای طرح سوال،
من دو سه سالی هست که مشکل اذیت کننده ای پیدا کردم
بعد از ملاقات و دیدار با دوستان و فامیل حتی دوستان و فامیل صمیمی و حتی بعضی وقتها خواهر و برادر چند روز دائم با خودم کلنجار میرم و از خودم بابت هر چیز جزئی که در ساعات ملاقات اتفاق افتاده انتقاد می کنم.
چرا لباس شیک تر نپوشیدم
چرا بحث سیاسی شد نظرم را گفتم
چرا بیشتر سکوت نکردم
آن جمله که گفتم کاش اینطور می گفتم
ووووو
در توصیف خودم فقط برای اینکه شما با شناخت از خصوصیات من پاسخ بفرمائید باید عرض کنم فردی با اعتماد به نفس، محبوب، قوی و دانا در بین همان افرادی که گفتم شناخته شده هستم و این تصویری که از من دارند به این دلیل هست که واقعا قبل از دو سه سال همینطور بودم.
حالا سوالم اینه چطور شده که من به این خود انتقادگری وسواس گونه اونم فقط بعد از ملاقاتها و مهمانی ها و دورهمی ها دچار شدم. تا چند روز بعد از روز ملاقات و مهمانی از فکرهای تکرارشونده که گفتم عذاب میکشم
ضمنا لازمه عرض کنم خیلی خیلی خودسانسوری دارم. هیچ عکسی از خودم در پرفایل های مجازی نمی گذارم هیچ کامنت و اظهار نظری به پست های افراد نمیدهم حتی وقتی خیلی دوست دارم اظهارنظر کنم
ممنون میشم راهکاری بفرمائید برای رفع این موضوع
سپاس 🙏🌹
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. از طرفی گفتهاید اعتماد به نفستان خوب و قوی هستید و از طرف دیگر گفتهاید خودسانسوری میکنید، نظر نمیدهید و .... این دو در تعارض با هم هستند و رفتارهایتان نشان میدهد با وجود اعتقاد به داشتن اعتماد به نفس، ازین نظر قوی نیستید. شما نگران اشتباه کردن، کامل نبودن، زیر سوال رفتن، محبوب نبودن و قضاوت منفی دیگران هستید و این نگرانیها باعث میشود رفتارتان اجتنابی باشد و در هر صورت خود را زیر سوال ببرید.
در صورتی که اگر به خود باور داشته و احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید نگران لباسپوشیدن و حرفزدن و .... نخواهید بود.
پیشنهاد میکنم در مواردی که خود را زیر سوال میبرید از خود بپرسید رفتارتان چه پیامدی برایتان دارد مثلا شیک نپوشیدن/ اظهار نظر کردن/ سکوت کردن و .... واقعا چه پیامد بد و معضلی تاکنون برایتان ایجاد کرده و چه اهمیتی دارد؟ نگرانی اصلی خود را پیدا کنید و ببینید چقدر واقعبینانه است.
علاوه بر این خوب است یاد بگیرید تحت تاثیر این فکرهایی که از ذهنتان میگذرد قرار نگیرید. میتوانید فایل شنیداری " با ذه ناآرام چه کنیم؟" که در همین کانال بارگزاری شده را گوش کنید و علاوه بر آن کتابهای زیر را بخوانید:
پرورش عزت نفس: انتشارات سایه سخن
ذهنآگاهی و پذیرش برای عزت نفس: انتشارات سایه سخن
رشد و افزایش عزت نفس: نشر آسیم
@dr_robab_hamedi
سلام و درود خانم دکتر گرامی
تشکر می کنم از فرصتی که به ما دادید برای طرح سوال،
من دو سه سالی هست که مشکل اذیت کننده ای پیدا کردم
بعد از ملاقات و دیدار با دوستان و فامیل حتی دوستان و فامیل صمیمی و حتی بعضی وقتها خواهر و برادر چند روز دائم با خودم کلنجار میرم و از خودم بابت هر چیز جزئی که در ساعات ملاقات اتفاق افتاده انتقاد می کنم.
چرا لباس شیک تر نپوشیدم
چرا بحث سیاسی شد نظرم را گفتم
چرا بیشتر سکوت نکردم
آن جمله که گفتم کاش اینطور می گفتم
ووووو
در توصیف خودم فقط برای اینکه شما با شناخت از خصوصیات من پاسخ بفرمائید باید عرض کنم فردی با اعتماد به نفس، محبوب، قوی و دانا در بین همان افرادی که گفتم شناخته شده هستم و این تصویری که از من دارند به این دلیل هست که واقعا قبل از دو سه سال همینطور بودم.
حالا سوالم اینه چطور شده که من به این خود انتقادگری وسواس گونه اونم فقط بعد از ملاقاتها و مهمانی ها و دورهمی ها دچار شدم. تا چند روز بعد از روز ملاقات و مهمانی از فکرهای تکرارشونده که گفتم عذاب میکشم
ضمنا لازمه عرض کنم خیلی خیلی خودسانسوری دارم. هیچ عکسی از خودم در پرفایل های مجازی نمی گذارم هیچ کامنت و اظهار نظری به پست های افراد نمیدهم حتی وقتی خیلی دوست دارم اظهارنظر کنم
ممنون میشم راهکاری بفرمائید برای رفع این موضوع
سپاس 🙏🌹
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. از طرفی گفتهاید اعتماد به نفستان خوب و قوی هستید و از طرف دیگر گفتهاید خودسانسوری میکنید، نظر نمیدهید و .... این دو در تعارض با هم هستند و رفتارهایتان نشان میدهد با وجود اعتقاد به داشتن اعتماد به نفس، ازین نظر قوی نیستید. شما نگران اشتباه کردن، کامل نبودن، زیر سوال رفتن، محبوب نبودن و قضاوت منفی دیگران هستید و این نگرانیها باعث میشود رفتارتان اجتنابی باشد و در هر صورت خود را زیر سوال ببرید.
در صورتی که اگر به خود باور داشته و احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید نگران لباسپوشیدن و حرفزدن و .... نخواهید بود.
پیشنهاد میکنم در مواردی که خود را زیر سوال میبرید از خود بپرسید رفتارتان چه پیامدی برایتان دارد مثلا شیک نپوشیدن/ اظهار نظر کردن/ سکوت کردن و .... واقعا چه پیامد بد و معضلی تاکنون برایتان ایجاد کرده و چه اهمیتی دارد؟ نگرانی اصلی خود را پیدا کنید و ببینید چقدر واقعبینانه است.
علاوه بر این خوب است یاد بگیرید تحت تاثیر این فکرهایی که از ذهنتان میگذرد قرار نگیرید. میتوانید فایل شنیداری " با ذه ناآرام چه کنیم؟" که در همین کانال بارگزاری شده را گوش کنید و علاوه بر آن کتابهای زیر را بخوانید:
پرورش عزت نفس: انتشارات سایه سخن
ذهنآگاهی و پذیرش برای عزت نفس: انتشارات سایه سخن
رشد و افزایش عزت نفس: نشر آسیم
@dr_robab_hamedi
👨 پرسش
سلام وقت بخیر
خانوم بنده یه مقدار افسردگی داره، خود من هم دارم و اینو میدونم توی این جامعه و شرایط و خانواده هایی که داشتیم تا حدی طبیعی هستش..
و متاسفانه بعلت مشکلات مالی عملا اینکه مدوام بخوایم بریم تراپی غیر ممکنه واسمون..
ممنون میشم راهکار بهمون بدین واسه بهبود رابطه و اعتماد بنفس و شرایط روانی خودمون.. یا رفرنس معتبر معرفی کنید بریم بخونیم..
سپاسگزارم از توجهتون.
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. با توجه به موضوعاتی که گفتهاید کتابهای زیر را معرفی میکنم:
پرورش عزت نفس: انتشارات سایه سخن
ذهنآگاهی و پذیرش برای عزت نفس: انتشارات سایه سخن
رشد و افزایش عزت نفس: نشر آسیم
صدای منتقد درونیات را خاموش کن: نشر اسبار
به سوی دیگران: انتشارات سایه سخن
بهبود رابطه: انتشارات سایه سخن
کلید رهایی از خشم: نشر قطره
سیلی واقعیت: انتشارات سایه سخن
تله شادمانی: انتشارات سایه سخن
دروغهایی که به خود میگوییم: انتشارات بینش نو
@dr_robab_hamedi
سلام وقت بخیر
خانوم بنده یه مقدار افسردگی داره، خود من هم دارم و اینو میدونم توی این جامعه و شرایط و خانواده هایی که داشتیم تا حدی طبیعی هستش..
و متاسفانه بعلت مشکلات مالی عملا اینکه مدوام بخوایم بریم تراپی غیر ممکنه واسمون..
ممنون میشم راهکار بهمون بدین واسه بهبود رابطه و اعتماد بنفس و شرایط روانی خودمون.. یا رفرنس معتبر معرفی کنید بریم بخونیم..
سپاسگزارم از توجهتون.
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. با توجه به موضوعاتی که گفتهاید کتابهای زیر را معرفی میکنم:
پرورش عزت نفس: انتشارات سایه سخن
ذهنآگاهی و پذیرش برای عزت نفس: انتشارات سایه سخن
رشد و افزایش عزت نفس: نشر آسیم
صدای منتقد درونیات را خاموش کن: نشر اسبار
به سوی دیگران: انتشارات سایه سخن
بهبود رابطه: انتشارات سایه سخن
کلید رهایی از خشم: نشر قطره
سیلی واقعیت: انتشارات سایه سخن
تله شادمانی: انتشارات سایه سخن
دروغهایی که به خود میگوییم: انتشارات بینش نو
@dr_robab_hamedi
🙎♂️ پرسش
سلام خانم حامدی وقتتون بخیر باشه
من ..... هستم و حدودا ۳۶سالم هست بنده متاسفانه بعد از ۸سال با خانومم که زندگی مشترک داشتیم یکدفعه گذاشت و رفت و من موندم با دوتا طفل معصوم ۵ساله و ۳ساله که الان .... عزیزم کلاس اولشو تموم کرد
خواستم خدمتتون عرض کنم من با هزاران مشکل که دارم دیگه خسته شدم و دائما فکر خودکشی دارم و میخوام راحت بشم ولی دوتا بچه هام نمیزارن دیگه واقعا خسته شدم نمیتونم مدیریت داشته باشم توی سرکارم هم اختلال ایجاد شده
اگر واقعا. میتونید راهنمایی بفرمایید 🙏
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. شرایط سختی را میگذرانید و فشار جسمی و روانی زیادی را تحمل کردهاید. پیشنهاد میکنم
🔸️ مشکلات مختلف خود را پیدا و آنها را مشخص کنید مثلا
نگهداری از بچهها( جنبههای تربیتی، درسی، تفریحی و ...)
مسائل مالی زندگی
مسائل شغلی
امور خانهداری( شستشو، پخت و پز و ....)
🔸️موارد بالا را یادداشت کنید و برای هر کدام راهحلهایتان را بنویسید تا حداقل ذهنتان از این بخش خالی شود.
🔸️ سعی کنید تا جایی که ممکن است از اطرافیان کمک بگیرید.
🔸️ مراقب باشید ذهنتان فاجعهسازی نکند. به هر حال با بزرگتر شدن بچهها، زحمت شما کمتر خواهد شد و زندگی راحتتری خواهید داشت.
🔸️ به خودتان سخت نگیرید، استانداردهایتان را کاهش دهید و همان طور که از بچهها مراقبت میکنید مراقب خودتان هم باشید.
به نظر میرسد با توجه به داشتن دو کودک خردسال، در درازمدت نتوانید به تنهایی زندگی را اداره کنید و لازم باشد با فرد مناسبی که شرایط شما را بپذیرد ازدواج کنید.
🔸️ با توجه به این که فکر خودکشی دارید، حتما به روانپزشک مراجعه کنید تا مصرف دارو حتی در کوتاهمدت باعث کاهش فکرهای منفی و آرامش بیشتر شما شود.
🔸️ برای سازگاری با این شرایط و افزایش قدرت تابآوری و سازگاری لازم است از روانشناس کمک بگیرید.
🔸️ پیشنهاد میکنم کتاب " انسان در جستجوی معنا، نویسنده: ویکتور فرانکل " را بخوانید تا ببینید چگونه انسان توان مقاومت در بدترین شرایط را با نگه داشتن امید دارد.
@dr_robab_hamedi
سلام خانم حامدی وقتتون بخیر باشه
من ..... هستم و حدودا ۳۶سالم هست بنده متاسفانه بعد از ۸سال با خانومم که زندگی مشترک داشتیم یکدفعه گذاشت و رفت و من موندم با دوتا طفل معصوم ۵ساله و ۳ساله که الان .... عزیزم کلاس اولشو تموم کرد
خواستم خدمتتون عرض کنم من با هزاران مشکل که دارم دیگه خسته شدم و دائما فکر خودکشی دارم و میخوام راحت بشم ولی دوتا بچه هام نمیزارن دیگه واقعا خسته شدم نمیتونم مدیریت داشته باشم توی سرکارم هم اختلال ایجاد شده
اگر واقعا. میتونید راهنمایی بفرمایید 🙏
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. شرایط سختی را میگذرانید و فشار جسمی و روانی زیادی را تحمل کردهاید. پیشنهاد میکنم
🔸️ مشکلات مختلف خود را پیدا و آنها را مشخص کنید مثلا
نگهداری از بچهها( جنبههای تربیتی، درسی، تفریحی و ...)
مسائل مالی زندگی
مسائل شغلی
امور خانهداری( شستشو، پخت و پز و ....)
🔸️موارد بالا را یادداشت کنید و برای هر کدام راهحلهایتان را بنویسید تا حداقل ذهنتان از این بخش خالی شود.
🔸️ سعی کنید تا جایی که ممکن است از اطرافیان کمک بگیرید.
🔸️ مراقب باشید ذهنتان فاجعهسازی نکند. به هر حال با بزرگتر شدن بچهها، زحمت شما کمتر خواهد شد و زندگی راحتتری خواهید داشت.
🔸️ به خودتان سخت نگیرید، استانداردهایتان را کاهش دهید و همان طور که از بچهها مراقبت میکنید مراقب خودتان هم باشید.
به نظر میرسد با توجه به داشتن دو کودک خردسال، در درازمدت نتوانید به تنهایی زندگی را اداره کنید و لازم باشد با فرد مناسبی که شرایط شما را بپذیرد ازدواج کنید.
🔸️ با توجه به این که فکر خودکشی دارید، حتما به روانپزشک مراجعه کنید تا مصرف دارو حتی در کوتاهمدت باعث کاهش فکرهای منفی و آرامش بیشتر شما شود.
🔸️ برای سازگاری با این شرایط و افزایش قدرت تابآوری و سازگاری لازم است از روانشناس کمک بگیرید.
🔸️ پیشنهاد میکنم کتاب " انسان در جستجوی معنا، نویسنده: ویکتور فرانکل " را بخوانید تا ببینید چگونه انسان توان مقاومت در بدترین شرایط را با نگه داشتن امید دارد.
@dr_robab_hamedi
👧 پرسش
خانم ۳۱ ساله
سلام خانم دکتر عزیز وقت شما بخیر،
خیلی ممنونم از وقتی که به ما میدین🌸❤️
خانم دکتر من مشکلی که دارم مربوط به اعتماد به نفسم هست. فکر میکنم خیلی بد هستم و از همه پایینترم. حتی از پاها، انگشتا و... اینهای خودمم خجالت میکشم که کسی ببینه. بخاطر دندونام سعی میکنم کمتر حرف بزنم یا سعی میکنم جوراب بپوشم تا پاهامو کسی نبینه. خیلی دلم میخواد حرف بزنم اما فکر میکنم حرفامم مسخره هستن.
با اینحال خیلی وقتا حرفای دیگران به نظرم بیهوده و مسخره هستن انگار حس میکنم باید حرف مهم و مفید و واجبی باشه که بزنم.
خیلی دلم میخواد اجتماعی باشم اعتماد بنفس داشته باشم تا بتونم از توی جمع بودن خوشحال باشم نه اینکه فراری باشم.
بابت این موضوع واقعا غمگین و خجالت زده هستم. مخصوصا پیش همسرم که میبینن توی جمع چقدر ساکت و خجالتیم و نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
لازمه عرض کنم این موضوع در مورد فامیل ها نیست و توی جمع فامیلی بسیار فعالم حرف میزنم شوخی میکنم ... تقریبا شوخ طبع ترین و فعالترین فردجمع فامیلی هستم. برای جمع دوستان همسرم و خانواده همسرم هست که بعد از جند ماه نتونستم هنوز باهاشون گرم بگیرم و مثل روز اولم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید چطور با افراد و جمع های جدید با اعتماد به نفس وراحت ارتباط برقرار کنم و اجتماعی باشم.
سپاس فراوان از توجهتون.
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. در مورد سوالات زیر فکر کنید:
جمع خانواده خودتان با همسرتان چه تفاوتی دارند؟
چه شواهد عینی در خانواده همسرتان دیدهاید که باعث شده نتوانید توانایی گفتگو و شوخطبعی خود را به کار گیرید و با آنها ارتباط برقرار کنید؟ چه رفتاری از جانب آنها دیدهاید؟
چه چیزی باعث شده خود را کمتر از آنها بدانید و نگران قضاوتشان باشید؟
وقتی میخواهید در جمع صحبت کنید چه چیزی از ذهنتان میگذرد که مانع صحبت کردنتان میشود؟
چه اتفاقی میافتد اگر مثل بقیه حرفهایی بزنید که خیلی مهم یا جالب نیستند؟
اگر به این سوالات فکر کنید احتمالا متوجه میشوید که دارید فاجعهسازی میکنید یا فکر میکنید اگر حرف بزنید چه اتفاق مهمی خواهد افتاد.
ممکن است فکر کنید وقتی دارید صحبت میکنید همه به شما با دقت نگاه میکنند یا به کلمه کلمهای که از دهانتان خارج میشوند دقت میکنند، انگار دوربینی روی شماست و دارد فیلمبرداری میکند و اشنباهاتتان را بزرگ میکند در حالی که آدمها در جمع حرف میزنند و حواسشان به جاهای مختلف است.
شاید فکر میکنید آنقدر مهم هستید که همه چشم به دهان شما دوختهاند که چه میگویید😊
به خود آسان بگیرید و از جمعهای کوچکتر شروع کنید و کمی صحبت کنید و بتدریج حرفزدنتان را بیشتر کنید. مطمئن باشید آدمها ذهنتان همه جا میچرخد و نه خیلی به شما دقت میکنند و نه به اطرافیانتان.
@dr_robab_hamedi
خانم ۳۱ ساله
سلام خانم دکتر عزیز وقت شما بخیر،
خیلی ممنونم از وقتی که به ما میدین🌸❤️
خانم دکتر من مشکلی که دارم مربوط به اعتماد به نفسم هست. فکر میکنم خیلی بد هستم و از همه پایینترم. حتی از پاها، انگشتا و... اینهای خودمم خجالت میکشم که کسی ببینه. بخاطر دندونام سعی میکنم کمتر حرف بزنم یا سعی میکنم جوراب بپوشم تا پاهامو کسی نبینه. خیلی دلم میخواد حرف بزنم اما فکر میکنم حرفامم مسخره هستن.
با اینحال خیلی وقتا حرفای دیگران به نظرم بیهوده و مسخره هستن انگار حس میکنم باید حرف مهم و مفید و واجبی باشه که بزنم.
خیلی دلم میخواد اجتماعی باشم اعتماد بنفس داشته باشم تا بتونم از توی جمع بودن خوشحال باشم نه اینکه فراری باشم.
بابت این موضوع واقعا غمگین و خجالت زده هستم. مخصوصا پیش همسرم که میبینن توی جمع چقدر ساکت و خجالتیم و نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
لازمه عرض کنم این موضوع در مورد فامیل ها نیست و توی جمع فامیلی بسیار فعالم حرف میزنم شوخی میکنم ... تقریبا شوخ طبع ترین و فعالترین فردجمع فامیلی هستم. برای جمع دوستان همسرم و خانواده همسرم هست که بعد از جند ماه نتونستم هنوز باهاشون گرم بگیرم و مثل روز اولم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید چطور با افراد و جمع های جدید با اعتماد به نفس وراحت ارتباط برقرار کنم و اجتماعی باشم.
سپاس فراوان از توجهتون.
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. در مورد سوالات زیر فکر کنید:
جمع خانواده خودتان با همسرتان چه تفاوتی دارند؟
چه شواهد عینی در خانواده همسرتان دیدهاید که باعث شده نتوانید توانایی گفتگو و شوخطبعی خود را به کار گیرید و با آنها ارتباط برقرار کنید؟ چه رفتاری از جانب آنها دیدهاید؟
چه چیزی باعث شده خود را کمتر از آنها بدانید و نگران قضاوتشان باشید؟
وقتی میخواهید در جمع صحبت کنید چه چیزی از ذهنتان میگذرد که مانع صحبت کردنتان میشود؟
چه اتفاقی میافتد اگر مثل بقیه حرفهایی بزنید که خیلی مهم یا جالب نیستند؟
اگر به این سوالات فکر کنید احتمالا متوجه میشوید که دارید فاجعهسازی میکنید یا فکر میکنید اگر حرف بزنید چه اتفاق مهمی خواهد افتاد.
ممکن است فکر کنید وقتی دارید صحبت میکنید همه به شما با دقت نگاه میکنند یا به کلمه کلمهای که از دهانتان خارج میشوند دقت میکنند، انگار دوربینی روی شماست و دارد فیلمبرداری میکند و اشنباهاتتان را بزرگ میکند در حالی که آدمها در جمع حرف میزنند و حواسشان به جاهای مختلف است.
شاید فکر میکنید آنقدر مهم هستید که همه چشم به دهان شما دوختهاند که چه میگویید😊
به خود آسان بگیرید و از جمعهای کوچکتر شروع کنید و کمی صحبت کنید و بتدریج حرفزدنتان را بیشتر کنید. مطمئن باشید آدمها ذهنتان همه جا میچرخد و نه خیلی به شما دقت میکنند و نه به اطرافیانتان.
@dr_robab_hamedi
👩🦰 پرسش
سلام خانوم دکتر عزیز، وقتتون بخیر باشه
یه سوال داشتم از خدمتتون
بنده با آقایی دارم آشنا میشم که ایشون یه شهر دیگه اس و من یه شهر دیگه ، البته فاصله دوتا شهر حدودا دوساعته و مسافت خیلی نیست
میخواستم بدونم چطور به ایشون بگم که تشریف بیارن تا همدیگه رو ملاقات کنیم ، البته چند باری بحثش پیش اومده و گفتن دریک فرصت مناسب ،
میخواستم بدونم چطوری باهاشون این مطلب مطرح کنم؟
و اینکه برای دوره آشنایی چه سوالاتی رو بپرسیم و درمورد چه چیزهایی باید سوال کنیم تا آشنایی درستی باشه؟
ممنونم
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. اگر تاکنون همدیگر را ندیدهاید و فقط تماس تلفنی یا آنلاین داشتهاید لازم است در اولین فرصت دیدار صورت بگیرد و اگر ایشان مایل به آمدن به شهر شما نباشند احتمالا مشکلی وجود دارد. برای درخواست دیدار خیلی ساده و آشکار بگویید که برای شناخت هم لازم است یکدیگر را ببینید و ارتباط تلفنی بیشتر از این منطقی نیست. فکر نکنید درخواست دیدار به معنای خواستگاری شما از ایشان😊 یا منت کشی است بلکه درخواست شما کاملا منطقی است و اگر خودشان پیشقدم نمیشوند یا به درخواست شما پاسخ مثبت نمیدهند کمی تامل کنید و فاصله بگیرید.
ضمنا توضیح در مورد سوالات دوره آشنایی بسیار مفصل است و در این پرسش نمیگنجد. پیشنهاد میکنم کتاب" مشاوره پیش از ازدواج" از آقای میرمحمدصادقی را بخوانید. در بخش انتهایی کتاب سوالات بسیاری مطرح شده که با توجه به شرایطی که دارید میتوانید از آنها انتخاب و مطرح کنید.
@dr_robab_hamedi
سلام خانوم دکتر عزیز، وقتتون بخیر باشه
یه سوال داشتم از خدمتتون
بنده با آقایی دارم آشنا میشم که ایشون یه شهر دیگه اس و من یه شهر دیگه ، البته فاصله دوتا شهر حدودا دوساعته و مسافت خیلی نیست
میخواستم بدونم چطور به ایشون بگم که تشریف بیارن تا همدیگه رو ملاقات کنیم ، البته چند باری بحثش پیش اومده و گفتن دریک فرصت مناسب ،
میخواستم بدونم چطوری باهاشون این مطلب مطرح کنم؟
و اینکه برای دوره آشنایی چه سوالاتی رو بپرسیم و درمورد چه چیزهایی باید سوال کنیم تا آشنایی درستی باشه؟
ممنونم
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. اگر تاکنون همدیگر را ندیدهاید و فقط تماس تلفنی یا آنلاین داشتهاید لازم است در اولین فرصت دیدار صورت بگیرد و اگر ایشان مایل به آمدن به شهر شما نباشند احتمالا مشکلی وجود دارد. برای درخواست دیدار خیلی ساده و آشکار بگویید که برای شناخت هم لازم است یکدیگر را ببینید و ارتباط تلفنی بیشتر از این منطقی نیست. فکر نکنید درخواست دیدار به معنای خواستگاری شما از ایشان😊 یا منت کشی است بلکه درخواست شما کاملا منطقی است و اگر خودشان پیشقدم نمیشوند یا به درخواست شما پاسخ مثبت نمیدهند کمی تامل کنید و فاصله بگیرید.
ضمنا توضیح در مورد سوالات دوره آشنایی بسیار مفصل است و در این پرسش نمیگنجد. پیشنهاد میکنم کتاب" مشاوره پیش از ازدواج" از آقای میرمحمدصادقی را بخوانید. در بخش انتهایی کتاب سوالات بسیاری مطرح شده که با توجه به شرایطی که دارید میتوانید از آنها انتخاب و مطرح کنید.
@dr_robab_hamedi
میخواهم به خودم تلقین کنم که زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم و اگر ببرم یا ببازم، در هر حال شانهها را بالا بیندازم و بخندم...
از کتاب: بابا لنگدراز
نویسنده: جین وبستر
@dr_robab_hamedi
از کتاب: بابا لنگدراز
نویسنده: جین وبستر
@dr_robab_hamedi
👩🦰 پرسش
سلام خانم دکتر عزیز
شب عالی بخیر.
از حضورتون سوالی داشتم. خانمی هستم ۵۶ساله ، دو فرزند دارم پسر و دختر که در سن ازدواج هستند
پسرم به دختری علاقمند هستن که ایشون دختر خیلی خوبی هستن ولی متاسفانه فرزند طلاق هستند خواستم نظر جنابعالی را در رابطه با وصلت با چنین خانواده هایی بدانم .آیا به این مسئله باید اهمیت زیادی داده شود یا خیر؟
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. بروز طلاق در یک خانواده لزوما به معنای نامناسب بودن فرزند یا پدر و مادر نیست. مهم این است که بدانید:
این فرد در چه فضایی بزرگ شده است؟
چه نوع ارتباطی با پدر و مادرش داشته؟
زمان طلاق چه سنی داشته؟
چقدر فضای پرتشنج را تجربه کرده و آیا انسان حمایتگر( پدر یا مادر یا پدر بزرگ و ....) را به عنوان پایگاه امن عاطفی داشته یا نه؟
از رفتارهای منفی موجود در خانواده الگوبرداری کرده یا به دلیل نادرست بودن آنها، درس گرفته و خلاف آنها عمل میکند؟
رابطه کنونی او با پدر و مادر چگونه است؟
رابطه او با والدی که با او بزرگ شده چگونه است؟
و مهمتر از همه اثراتی از طلاق پدر و مادر در حال حاضر در رفتار او مشاهده میشود؟
گاهی وجود تعارضهای شدید در خانوادهای که پدر و مادر از هم جدا نشدهاند تاثیر بسیار بدتری را روی فرزندان میگذارد تا کسانی که از هم جدا شدهاند.
بنابراین مهم اگر پس از طلاق فرد در فضای امن و عاطفی با یک والد بزرگ شده و رابطه خوبی با او دارد یا بزرگتر حمایتگر در کنارش بوده و از فضای تشنجآمیز بین پدر و مادر چگونگی رابطه خوب با همسر را یاد گرفتهاست، صرفا با برچسب طلاق او را کنار نگذارید و سعی کنید خود او را بهتر بشناسید.
@dr_robab_hamedi
سلام خانم دکتر عزیز
شب عالی بخیر.
از حضورتون سوالی داشتم. خانمی هستم ۵۶ساله ، دو فرزند دارم پسر و دختر که در سن ازدواج هستند
پسرم به دختری علاقمند هستن که ایشون دختر خیلی خوبی هستن ولی متاسفانه فرزند طلاق هستند خواستم نظر جنابعالی را در رابطه با وصلت با چنین خانواده هایی بدانم .آیا به این مسئله باید اهمیت زیادی داده شود یا خیر؟
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. بروز طلاق در یک خانواده لزوما به معنای نامناسب بودن فرزند یا پدر و مادر نیست. مهم این است که بدانید:
این فرد در چه فضایی بزرگ شده است؟
چه نوع ارتباطی با پدر و مادرش داشته؟
زمان طلاق چه سنی داشته؟
چقدر فضای پرتشنج را تجربه کرده و آیا انسان حمایتگر( پدر یا مادر یا پدر بزرگ و ....) را به عنوان پایگاه امن عاطفی داشته یا نه؟
از رفتارهای منفی موجود در خانواده الگوبرداری کرده یا به دلیل نادرست بودن آنها، درس گرفته و خلاف آنها عمل میکند؟
رابطه کنونی او با پدر و مادر چگونه است؟
رابطه او با والدی که با او بزرگ شده چگونه است؟
و مهمتر از همه اثراتی از طلاق پدر و مادر در حال حاضر در رفتار او مشاهده میشود؟
گاهی وجود تعارضهای شدید در خانوادهای که پدر و مادر از هم جدا نشدهاند تاثیر بسیار بدتری را روی فرزندان میگذارد تا کسانی که از هم جدا شدهاند.
بنابراین مهم اگر پس از طلاق فرد در فضای امن و عاطفی با یک والد بزرگ شده و رابطه خوبی با او دارد یا بزرگتر حمایتگر در کنارش بوده و از فضای تشنجآمیز بین پدر و مادر چگونگی رابطه خوب با همسر را یاد گرفتهاست، صرفا با برچسب طلاق او را کنار نگذارید و سعی کنید خود او را بهتر بشناسید.
@dr_robab_hamedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهمترین کار برای پیشبرد و پرورش عشق این است که احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید! البته نه در حد خودشیفتگی😃
@dr_robab_hamedi
@dr_robab_hamedi
👧 پرسش
خانم دکتر عزیز سلام.
لطفا کمکم کنید . باشوهرم سر هر مسئله کوچکی بحث داریم .
با حرفا و کارهای من دائما مخالفت میکنه.
بسیار شوهرم عصبی شده و این داد زدن هاش روی جنبه های مختلف زندگی ما تاثیر گذاشته،
دخترم حتی عصبی شده با رفتارهایی که از شوهرم میبینه.
چیکار کنم حقیقتا کم آوردم .
ممنون از پاسخگویی شما
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. شما نمیتوانید به جای همسرتان تصمیم بگیرید که عصبانی نشوید یا پرخاشگری نکنید. اما میتوانید با بررسی موقعیتهایی که همسرتان عصبانی میشوند بفهمید که چه محرکهای بیرونی عامل خشم ایشان است؟ به چه نوع کلماتی از جانب شما حساس هستند؟ چه ژستی؟ یا یاداوری گذشته؟ لحن حرف زدنتان؟ وقتی نصیحت میکنید؟ یا سرزنش میکنید؟ و .....
پیدا کنید چه محرکی از جانب شما میتواند در عصبانیت او موثر باشد، این محرکها را حذف کنید.
علاوه براین هر وقت نشانه عصبانیت را در او دیدید، به او بگویید چون در این شرایط اگر حرف بزنید نمیتوانید خود را کنترل کنید پس سکوت میکنید. و واقعا در برابر پرخاشگریهای او سکوت کنید و ادامه ندهید. ادمها وقتی کسی در جهت جنگ و دعوا با آنها همراهی نکند، مجبور به سکوت میشوند.
@dr_robab_hamedi
خانم دکتر عزیز سلام.
لطفا کمکم کنید . باشوهرم سر هر مسئله کوچکی بحث داریم .
با حرفا و کارهای من دائما مخالفت میکنه.
بسیار شوهرم عصبی شده و این داد زدن هاش روی جنبه های مختلف زندگی ما تاثیر گذاشته،
دخترم حتی عصبی شده با رفتارهایی که از شوهرم میبینه.
چیکار کنم حقیقتا کم آوردم .
ممنون از پاسخگویی شما
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. شما نمیتوانید به جای همسرتان تصمیم بگیرید که عصبانی نشوید یا پرخاشگری نکنید. اما میتوانید با بررسی موقعیتهایی که همسرتان عصبانی میشوند بفهمید که چه محرکهای بیرونی عامل خشم ایشان است؟ به چه نوع کلماتی از جانب شما حساس هستند؟ چه ژستی؟ یا یاداوری گذشته؟ لحن حرف زدنتان؟ وقتی نصیحت میکنید؟ یا سرزنش میکنید؟ و .....
پیدا کنید چه محرکی از جانب شما میتواند در عصبانیت او موثر باشد، این محرکها را حذف کنید.
علاوه براین هر وقت نشانه عصبانیت را در او دیدید، به او بگویید چون در این شرایط اگر حرف بزنید نمیتوانید خود را کنترل کنید پس سکوت میکنید. و واقعا در برابر پرخاشگریهای او سکوت کنید و ادامه ندهید. ادمها وقتی کسی در جهت جنگ و دعوا با آنها همراهی نکند، مجبور به سکوت میشوند.
@dr_robab_hamedi
👩🦰پرسش
سلام خانم دکتر عزیز. من با همسرم ۱۶ سال دارم زندگی میکنم یه پسر ۱۳ ساله دارم تو این مدت هم به خاطر کار و بیمسئولیتی همسرم و مشروب خوردن زیاد و قلیون سرا رفتن تنش و جرو بحث دارم و خسته شدم اما متاسفانه نمیتونم بپذیرم و ازش جدا شم میخواستم کمکم کنید به این پذیرش برسم و بتونم ازش جدا شم.
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. متاسفانه در قالب پاسخ به سوالتان نمیتوانم به شما کمک کنم تا بتوانید از همسرتان جدا شوید. ابتدا باید با بررسی شرایطی که دارید مطمئن شویم که هیچ راهحلی نیست و بتوانید با پیامدهای جدایی کنار بیایید و علاوه بر آن نقشه زندگی خود بعد از جدایی را هم داشته باشید، آنگاه میتوانید به پذیرش برسید.
@dr_robab_hamedi
سلام خانم دکتر عزیز. من با همسرم ۱۶ سال دارم زندگی میکنم یه پسر ۱۳ ساله دارم تو این مدت هم به خاطر کار و بیمسئولیتی همسرم و مشروب خوردن زیاد و قلیون سرا رفتن تنش و جرو بحث دارم و خسته شدم اما متاسفانه نمیتونم بپذیرم و ازش جدا شم میخواستم کمکم کنید به این پذیرش برسم و بتونم ازش جدا شم.
✏ پاسخ
سلام. وقت به خیر. متاسفانه در قالب پاسخ به سوالتان نمیتوانم به شما کمک کنم تا بتوانید از همسرتان جدا شوید. ابتدا باید با بررسی شرایطی که دارید مطمئن شویم که هیچ راهحلی نیست و بتوانید با پیامدهای جدایی کنار بیایید و علاوه بر آن نقشه زندگی خود بعد از جدایی را هم داشته باشید، آنگاه میتوانید به پذیرش برسید.
@dr_robab_hamedi