بازگشت!
روح القدس بازمیگردد
با کولهباری از شعرهای دردآلود بیوزن
با انبانی از فریادهای حنجرههای خونآلود
با صندوقچهای از نگاههای چشمان تخلیهشده
با کمری خمیده از نعش جوانان سربهدار
روحالقدس بازگشته است
سرافکنده و شرمسار
از انبیاء و اولیاء نرینهآیین
که از شعر و آواز آسمان، افسون و افسانه ساختند و زنجیر و شلاق و ریسمان
روحالقدس
اشک در چشم و بغض در گلو
در گوشم زمزمه میکند:
"بخوان!
بخوان به نام گل سرخ،
به نام خوشهی انگور،
بخوان به نام سیب، سیب سرخ، سیب حوا!"
محمدرضا سرگلزایی
🔹 لینک ویدیوی پیشواز یلدا در ونکوور:
https://youtu.be/oaPy-r1BFMw?feature=shared
@drsargolzaei
روح القدس بازمیگردد
با کولهباری از شعرهای دردآلود بیوزن
با انبانی از فریادهای حنجرههای خونآلود
با صندوقچهای از نگاههای چشمان تخلیهشده
با کمری خمیده از نعش جوانان سربهدار
روحالقدس بازگشته است
سرافکنده و شرمسار
از انبیاء و اولیاء نرینهآیین
که از شعر و آواز آسمان، افسون و افسانه ساختند و زنجیر و شلاق و ریسمان
روحالقدس
اشک در چشم و بغض در گلو
در گوشم زمزمه میکند:
"بخوان!
بخوان به نام گل سرخ،
به نام خوشهی انگور،
بخوان به نام سیب، سیب سرخ، سیب حوا!"
محمدرضا سرگلزایی
🔹 لینک ویدیوی پیشواز یلدا در ونکوور:
https://youtu.be/oaPy-r1BFMw?feature=shared
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ ادامهی نظرات گئورک لوکاچ نویسنده: سوسن مدنی 🔹 وحشت سفید که پس از سرنگونی جمهوری شوروی مجارستان به وقوع پیوست، نه تنها علیه مقامات رژیم سرخ بود بلکه به شدت جامعهی یهودی را هدف قرار داد. یهودیستیزی در این دوره تغییر ماهیت داد. تا قرن نوزدهم، یهودیستیزی…
⭕️شومپیتر، نوآوری و کارآفرینان به مثابه موتور محرکهی سرمایهداری
نویسنده : سوسن مدنی
🔹کتاب "کاپیتالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی" اثر یوزف شومپیتر، یکی از مهمترین آثار قرن بیستم در زمینه نظریههای اقتصادی و اجتماعی است. این کتاب که در سال ۱۹۴۲ منتشر شد، در بستری از تحولات بزرگ اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی نوشته شد و دیدگاههای بدیع شومپیتر را درباره سرمایهداری، آینده آن، و رابطهاش با سوسیالیسم و دموکراسی ارائه میکند.
🔹شومپیتر در دانشگاههای وین و برلین در رشتههای تاریخ، اقتصاد، جامعهشناسی، و حقوق تحصیل کرد و در سمینارهای برجستهای درباره اقتصاد مارکس شرکت داشت. شومپیتر به کارهای نژادشناسان بریتانیایی مانند فرانسیس گالتون علاقهمند شد و پیشرفت و موفقیت را در دستور کار علوم اجتماعی بررسی کرد.
او در اوایل قرن بیستم از برجستهترین نظریهپردازان در علوم اجتماعی بود و به نقش نخبگان و افراد خلاق در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی تأکید داشت. او به عنوان یکی از سردبیران نشریه مهم علوم اجتماعی پس از مرگ وبر فعالیت کرد. در آثارش، دو مضمون اصلی با الهام از نیچه به چشم میخورد: نقش اقلیت خلاق به عنوان منبع نوآوری و کینتوزی اکثریت نسبت به این اقلیت خلاق.
شومپیتر در طول زندگیاش هم استاد دانشگاه بود (از جمله در دانشگاه هاروارد) و هم در حوزه عملی اقتصاد تجربه داشت. او مدتی به عنوان وزیر دارایی اتریش خدمت کرد و همچنین در بانکداری فعالیت داشت. این ترکیب تجربه آکادمیک و عملی به تحلیلهای او عمق و واقعگرایی خاصی بخشید.
🔹کتاب او در زمانی نوشته شد که جهان در میانه جنگ جهانی دوم بود و نظامهای سرمایهداری و دموکراتیک در برابر چالشهای بزرگ ایدئولوژیک از سوی فاشیسم و کمونیسم قرار داشتند. این دوره با تحولاتی مانند بحران اقتصادی جهانی و رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰؛ بسیاری را به سمت ایدههای سوسیالیستی و نقد سرمایهداری سوق داد. همچنین اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان نمونهای از اقتصاد سوسیالیستی، در حال تثبیت خود بود و بسیاری تصور میکردند که سوسیالیسم جایگزین سرمایهداری خواهد شد.
از طرفی با ظهور فاشیسم در آلمان و ایتالیا و همچنین چالشهای داخلی در کشورهای دموکراتیک، آینده دموکراسی نامطمئن به نظر میرسید.
🔷 شومپیتر سرمایهداری را سیستمی پویایی میدانست که از طریق تخریب خلاق، نوآوری و رشد اقتصادی ایجاد میکند.
اما او معتقد بود که سرمایهداری با تولید ثروت، جامعهای ایجاد میکند که به ارزشهای سنتی پشت میکند و در نتیجه پایههای اخلاقی و اجتماعی خود را تضعیف میکند.
برخلاف بسیاری از اقتصاددانان همدورهاش، شومپیتر معتقد بود که سوسیالیسم میتواند از نظر سازمانی کارآمد باشد. او بر این باور بود که کنترل دولتی بر اقتصاد میتواند با استفاده از برنامهریزیهای دقیق، جایگزین سرمایهداری شود.
با این حال، شومپیتر به پیامدهای فرهنگی و اجتماعی سوسیالیسم بدبین بود. او معتقد بود که سوسیالیسم توانایی تخریب آزادیهای فردی را دارد.
شومپیتر نظریهای متفاوت از دموکراسی ارائه کرد. او دموکراسی را بهعنوان یک «روش» برای انتخاب رهبران سیاسی میدید، نه سیستمی که به دنبال اراده عمومی یا خیر مشترک باشد.
او به چالشهایی که دموکراسی در برابر تمرکز بیش از حد بر منافع شخصی و عوامگرایی دارد، اشاره میکند.
🔹جمله مشهور "سرمایهداری به دست موفقیتهایش کشته میشود" از یوزف شومپیتر، بیانگر یکی از مهمترین نظریات او درباره پویایی سرمایهداری است. شومپیتر در کتاب کاپیتالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی استدلال میکند که سرمایهداری به دلیل پویایی و موفقیتهای خود، نهایتاً شرایطی ایجاد میکند که منجر به تضعیف و فروپاشیاش میشود. این ایده ارتباط جالبی با نظریات کارل مارکس دارد، هرچند که شومپیتر از زاویهای متفاوت به این نتیجه میرسد.
🔹شومپیتر در کتاب نظریۀ توسعۀ اقتصادی به نقش کارآفرینان در نوآوری و دگرگونی پویای سرمایهداری پرداخت. او معتقد بود که نظریههای اقتصادی کلاسیک مانند آدام اسمیت، نقش افراد خلاق و برتر را در اقتصاد نادیده گرفتهاند.
🔹شومپیتر کارآفرین را از صاحب سرمایه و مدیر متمایز دانسته و او را نیروی اصلی ایجاد نوآوری اقتصادی معرفی کرد. نوآوری شامل معرفی کالاها و بازارهای جدید، روشهای نوین تولید و توزیع، و سازماندهی جدید بود. این اقدامات نیازمند خلاقیت، انرژی ذهنی استثنایی، و توانایی غلبه بر مقاومتهای اجتماعی و سیاسی است.
او تأکید کرد که نوآوران اولیه از سودهای کلان برخوردار میشوند، اما این سودها با تقلید دیگران کاهش یافته و اقتصاد به جریان عادی خود بازمیگردد. به عقیده شومپیتر، نوآوری کارآفرینانه نه تنها سودآور است بلکه پیشرفت کل جامعه را نیز ممکن میسازد.
⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔹 ادامه دارد
@drsargolzaei
نویسنده : سوسن مدنی
🔹کتاب "کاپیتالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی" اثر یوزف شومپیتر، یکی از مهمترین آثار قرن بیستم در زمینه نظریههای اقتصادی و اجتماعی است. این کتاب که در سال ۱۹۴۲ منتشر شد، در بستری از تحولات بزرگ اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی نوشته شد و دیدگاههای بدیع شومپیتر را درباره سرمایهداری، آینده آن، و رابطهاش با سوسیالیسم و دموکراسی ارائه میکند.
🔹شومپیتر در دانشگاههای وین و برلین در رشتههای تاریخ، اقتصاد، جامعهشناسی، و حقوق تحصیل کرد و در سمینارهای برجستهای درباره اقتصاد مارکس شرکت داشت. شومپیتر به کارهای نژادشناسان بریتانیایی مانند فرانسیس گالتون علاقهمند شد و پیشرفت و موفقیت را در دستور کار علوم اجتماعی بررسی کرد.
او در اوایل قرن بیستم از برجستهترین نظریهپردازان در علوم اجتماعی بود و به نقش نخبگان و افراد خلاق در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی تأکید داشت. او به عنوان یکی از سردبیران نشریه مهم علوم اجتماعی پس از مرگ وبر فعالیت کرد. در آثارش، دو مضمون اصلی با الهام از نیچه به چشم میخورد: نقش اقلیت خلاق به عنوان منبع نوآوری و کینتوزی اکثریت نسبت به این اقلیت خلاق.
شومپیتر در طول زندگیاش هم استاد دانشگاه بود (از جمله در دانشگاه هاروارد) و هم در حوزه عملی اقتصاد تجربه داشت. او مدتی به عنوان وزیر دارایی اتریش خدمت کرد و همچنین در بانکداری فعالیت داشت. این ترکیب تجربه آکادمیک و عملی به تحلیلهای او عمق و واقعگرایی خاصی بخشید.
🔹کتاب او در زمانی نوشته شد که جهان در میانه جنگ جهانی دوم بود و نظامهای سرمایهداری و دموکراتیک در برابر چالشهای بزرگ ایدئولوژیک از سوی فاشیسم و کمونیسم قرار داشتند. این دوره با تحولاتی مانند بحران اقتصادی جهانی و رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰؛ بسیاری را به سمت ایدههای سوسیالیستی و نقد سرمایهداری سوق داد. همچنین اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان نمونهای از اقتصاد سوسیالیستی، در حال تثبیت خود بود و بسیاری تصور میکردند که سوسیالیسم جایگزین سرمایهداری خواهد شد.
از طرفی با ظهور فاشیسم در آلمان و ایتالیا و همچنین چالشهای داخلی در کشورهای دموکراتیک، آینده دموکراسی نامطمئن به نظر میرسید.
🔷 شومپیتر سرمایهداری را سیستمی پویایی میدانست که از طریق تخریب خلاق، نوآوری و رشد اقتصادی ایجاد میکند.
اما او معتقد بود که سرمایهداری با تولید ثروت، جامعهای ایجاد میکند که به ارزشهای سنتی پشت میکند و در نتیجه پایههای اخلاقی و اجتماعی خود را تضعیف میکند.
برخلاف بسیاری از اقتصاددانان همدورهاش، شومپیتر معتقد بود که سوسیالیسم میتواند از نظر سازمانی کارآمد باشد. او بر این باور بود که کنترل دولتی بر اقتصاد میتواند با استفاده از برنامهریزیهای دقیق، جایگزین سرمایهداری شود.
با این حال، شومپیتر به پیامدهای فرهنگی و اجتماعی سوسیالیسم بدبین بود. او معتقد بود که سوسیالیسم توانایی تخریب آزادیهای فردی را دارد.
شومپیتر نظریهای متفاوت از دموکراسی ارائه کرد. او دموکراسی را بهعنوان یک «روش» برای انتخاب رهبران سیاسی میدید، نه سیستمی که به دنبال اراده عمومی یا خیر مشترک باشد.
او به چالشهایی که دموکراسی در برابر تمرکز بیش از حد بر منافع شخصی و عوامگرایی دارد، اشاره میکند.
🔹جمله مشهور "سرمایهداری به دست موفقیتهایش کشته میشود" از یوزف شومپیتر، بیانگر یکی از مهمترین نظریات او درباره پویایی سرمایهداری است. شومپیتر در کتاب کاپیتالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی استدلال میکند که سرمایهداری به دلیل پویایی و موفقیتهای خود، نهایتاً شرایطی ایجاد میکند که منجر به تضعیف و فروپاشیاش میشود. این ایده ارتباط جالبی با نظریات کارل مارکس دارد، هرچند که شومپیتر از زاویهای متفاوت به این نتیجه میرسد.
🔹شومپیتر در کتاب نظریۀ توسعۀ اقتصادی به نقش کارآفرینان در نوآوری و دگرگونی پویای سرمایهداری پرداخت. او معتقد بود که نظریههای اقتصادی کلاسیک مانند آدام اسمیت، نقش افراد خلاق و برتر را در اقتصاد نادیده گرفتهاند.
🔹شومپیتر کارآفرین را از صاحب سرمایه و مدیر متمایز دانسته و او را نیروی اصلی ایجاد نوآوری اقتصادی معرفی کرد. نوآوری شامل معرفی کالاها و بازارهای جدید، روشهای نوین تولید و توزیع، و سازماندهی جدید بود. این اقدامات نیازمند خلاقیت، انرژی ذهنی استثنایی، و توانایی غلبه بر مقاومتهای اجتماعی و سیاسی است.
او تأکید کرد که نوآوران اولیه از سودهای کلان برخوردار میشوند، اما این سودها با تقلید دیگران کاهش یافته و اقتصاد به جریان عادی خود بازمیگردد. به عقیده شومپیتر، نوآوری کارآفرینانه نه تنها سودآور است بلکه پیشرفت کل جامعه را نیز ممکن میسازد.
⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔹 ادامه دارد
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️شومپیتر، نوآوری و کارآفرینان به مثابه موتور محرکهی سرمایهداری نویسنده : سوسن مدنی 🔹کتاب "کاپیتالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی" اثر یوزف شومپیتر، یکی از مهمترین آثار قرن بیستم در زمینه نظریههای اقتصادی و اجتماعی است. این کتاب که در سال ۱۹۴۲ منتشر شد، در…
🔴 همراهان عزیز
در این سلسله مطالب، کتاب ذهن و بازار را (که از نظر من کتاب ارزشمندی در معرفی نظریهپردازان اقتصاد سیاسی است) فصلبهفصل خلاصه میکنیم. نه جری مولر (نویسندهٔ کتاب) از نظریهپرداز خاصی طرفداری کرده است و نه من؛ بنابراین لطفا انتشار این پستها را به حساب هگلی بودن، مارکسیست بودن، چپ بودن یا راست بودن نویسندهٔ کتاب، مترجم کتاب، خلاصهکنندهی کتاب یا من (محمدرضا سرگلزایی) نگذارید.
🔴 لطفا بخشهای قبلی این پرونده را نیز مطالعه فرمایید. اولین پست؛ دربارهی ولتر:
https://www.tgoop.com/drsargolzaei/7877
🔴 فایل صوتی معرفی کتاب ذهن و بازار:
https://www.tgoop.com/drsargolzaeipodcast/1155
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
در این سلسله مطالب، کتاب ذهن و بازار را (که از نظر من کتاب ارزشمندی در معرفی نظریهپردازان اقتصاد سیاسی است) فصلبهفصل خلاصه میکنیم. نه جری مولر (نویسندهٔ کتاب) از نظریهپرداز خاصی طرفداری کرده است و نه من؛ بنابراین لطفا انتشار این پستها را به حساب هگلی بودن، مارکسیست بودن، چپ بودن یا راست بودن نویسندهٔ کتاب، مترجم کتاب، خلاصهکنندهی کتاب یا من (محمدرضا سرگلزایی) نگذارید.
🔴 لطفا بخشهای قبلی این پرونده را نیز مطالعه فرمایید. اولین پست؛ دربارهی ولتر:
https://www.tgoop.com/drsargolzaei/7877
🔴 فایل صوتی معرفی کتاب ذهن و بازار:
https://www.tgoop.com/drsargolzaeipodcast/1155
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Forwarded from Sarvayebaran
🔶 دوره: همخوانی کتاب " آزادی همچون آری گفتن"
(جستارهای تطبیقی در فلسفهی چوانگزه و نیچه )
🔶 اثر: گلینگ شانگ
🔶 ترجمه: فرهاد کربلایی
🔶 دکتر حسین محمودی ( پژوهشگر فلسفه )
🔷 تاریخ شروع دوره: دوشنبه، ۳ دی
🔷 روز و ساعت برگزاری: دوشنبهها، ساعت ۲۱
🔷 این دوره بصورت آنلاین برگزار میشود.
🔷 موسسه فرهنگی و هنری سروای باران 🌱
🔸 فایلهای صوتی در گروه تلگرامی قرار داده خواهد شد.
🔸 هزینه دوره (۴ جلسه) ۵۴۰/۰۰۰ تومان برای افراد داخل کشور و ۱/۰۸۰/۰۰۰ تومان برای عزیزان خارج کشور
🔶 جهت ثبت نام لطفا مبلغ دوره را به شماره کارت:
6219
8610
4388
3502
به نام میترا رستمی اصانلو واریز نموده و رسید واریزی را به واتساپ و یا تلگرام سروای باران ارسال نمائید.
💐💐💐
🔶 جهت دریافت اطلاعات بیشتر با ما در واتساپ و تلگرام در ارتباط باشید. 🙏
0998 130 72 70
Instagram.com/sarvayebaran
T.me/sarvayebaran
(جستارهای تطبیقی در فلسفهی چوانگزه و نیچه )
🔶 اثر: گلینگ شانگ
🔶 ترجمه: فرهاد کربلایی
🔶 دکتر حسین محمودی ( پژوهشگر فلسفه )
🔷 تاریخ شروع دوره: دوشنبه، ۳ دی
🔷 روز و ساعت برگزاری: دوشنبهها، ساعت ۲۱
🔷 این دوره بصورت آنلاین برگزار میشود.
🔷 موسسه فرهنگی و هنری سروای باران 🌱
🔸 فایلهای صوتی در گروه تلگرامی قرار داده خواهد شد.
🔸 هزینه دوره (۴ جلسه) ۵۴۰/۰۰۰ تومان برای افراد داخل کشور و ۱/۰۸۰/۰۰۰ تومان برای عزیزان خارج کشور
🔶 جهت ثبت نام لطفا مبلغ دوره را به شماره کارت:
6219
8610
4388
3502
به نام میترا رستمی اصانلو واریز نموده و رسید واریزی را به واتساپ و یا تلگرام سروای باران ارسال نمائید.
💐💐💐
🔶 جهت دریافت اطلاعات بیشتر با ما در واتساپ و تلگرام در ارتباط باشید. 🙏
0998 130 72 70
Instagram.com/sarvayebaran
T.me/sarvayebaran
Forwarded from كانون نگرش نو
ژانویه 2025
⭕️دورهی آنلاین چهار جلسهای با عنوان:
«اخلاق گفتگو»
⭕️همراه با استاد عزیز:
دکتر حسین محمودی (دکترای فلسفه)
✔️شنبهها- دوازده ظهر تورنتو
✔️به مدت:
دو ساعت
جزئیات دوره متعاقبا تکمیل میگردد
@kanoonnegareshno
001 416-879-7357
⭕️دورهی آنلاین چهار جلسهای با عنوان:
«اخلاق گفتگو»
⭕️همراه با استاد عزیز:
دکتر حسین محمودی (دکترای فلسفه)
✔️شنبهها- دوازده ظهر تورنتو
✔️به مدت:
دو ساعت
جزئیات دوره متعاقبا تکمیل میگردد
@kanoonnegareshno
001 416-879-7357
Forwarded from کلاسهای ونکوور - دکتر سرگلزایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 موضوع فصل دوم باشگاه فیلم پریفرونتال:
🔤 انسان و بازیگوشی خدایان
😵💫 بازخوانی اسطورههای یونان 😵💫
🔴 تحلیل مینیسریال «خائوس»
ساختهٔ
Georgi Banks-Davies
Runyararo Mapfumo
🔴 دوره آنلاین است و در فضای زوم برگزار میشود.
🔴 شروع دوره 11 ژانویه 2025
۸ جلسهی ۲ ساعته
🔴 تخفیف ویژه برای ثبتنام تا پایان نوامبر
جلسه اول: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵
جلسه دوم: ۱۸ ژانویه
جلسه سوم: ۲۵ ژانویه
جلسه چهارم: ۱ فوریه
جلسه پنجم: ۸ فوریه
جلسه ششم: ۱۵ فوریه
جلسه هفتم: ۲۲ فوریه
جلسه هشتم: اول مارچ
🔹 برای دریافت اطلاعات بیشتر و هزینهی ثبتنام به شمارهی زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
@drsargolzaeivancouver
@prefrontalclub
🔴 تحلیل مینیسریال «خائوس»
ساختهٔ
Georgi Banks-Davies
Runyararo Mapfumo
🔴 دوره آنلاین است و در فضای زوم برگزار میشود.
🔴 شروع دوره 11 ژانویه 2025
۸ جلسهی ۲ ساعته
🔴 تخفیف ویژه برای ثبتنام تا پایان نوامبر
جلسه اول: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵
جلسه دوم: ۱۸ ژانویه
جلسه سوم: ۲۵ ژانویه
جلسه چهارم: ۱ فوریه
جلسه پنجم: ۸ فوریه
جلسه ششم: ۱۵ فوریه
جلسه هفتم: ۲۲ فوریه
جلسه هشتم: اول مارچ
🔹 برای دریافت اطلاعات بیشتر و هزینهی ثبتنام به شمارهی زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
@drsargolzaeivancouver
@prefrontalclub
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کلاسهای ونکوور - دکتر سرگلزایی
🔹 باشگاه پریفرونتال و مرکز مشاورهی روانپویا برگزار میکنند:
🔴عنوان دوره:
از همجوشی تا همکوشی: چالشهای رابطهی همسرانه (Partnership)
🔴 سرفصلهای آموزشی:
جلسهی اول- نیازها و رابطه
جلسهی دوم- صمیمیت هیجانی و صمیمیت عقلانی
جلسهی سوم- بازیهای تراکنشی رابطه
جلسهی چهارم- عقدهها در رابطه
🔹 شروع از شنبه ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵
جلسه اول: شنبه ۱۸ ژانویه
جلسه دوم: شنبه ۲۵ ژانویه
جلسه سوم: شنبه ۱ فوریه
جلسه چهارم: شنبه ۸ فوریه
🔹 از ساعت ۱۲ تا ۱۴:۳۰
🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره روانپویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver
🔹 برای دریافت اطلاعات بیشتر و هزینهی ثبتنام به شمارهی زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
🔹 در صورت داشتن بیمهی تکمیلی، رسید مرکز مشاوره برای دریافت هزینه ارائه میشود.
#کلاس_حضوری_ونکوور
#دکتر_سرگلزایی
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
🔴عنوان دوره:
از همجوشی تا همکوشی: چالشهای رابطهی همسرانه (Partnership)
🔴 سرفصلهای آموزشی:
جلسهی اول- نیازها و رابطه
جلسهی دوم- صمیمیت هیجانی و صمیمیت عقلانی
جلسهی سوم- بازیهای تراکنشی رابطه
جلسهی چهارم- عقدهها در رابطه
🔹 شروع از شنبه ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵
جلسه اول: شنبه ۱۸ ژانویه
جلسه دوم: شنبه ۲۵ ژانویه
جلسه سوم: شنبه ۱ فوریه
جلسه چهارم: شنبه ۸ فوریه
🔹 از ساعت ۱۲ تا ۱۴:۳۰
🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره روانپویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver
🔹 برای دریافت اطلاعات بیشتر و هزینهی ثبتنام به شمارهی زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
🔹 در صورت داشتن بیمهی تکمیلی، رسید مرکز مشاوره برای دریافت هزینه ارائه میشود.
#کلاس_حضوری_ونکوور
#دکتر_سرگلزایی
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
Forwarded from كانون نگرش نو
توضیح دوره
⭕️ میراث نیاکانی:
از دیدگاه روانکاوان، ذهن ما تابلوی سفیدی نیست که محتویات آن "پس از تولد" بر روی آن نوشته شوند؛ بلکه "پیش از تولد ما" بر روی این تابلو خط و خطوط و نقش و نگارهایی وجود دارند؛ به همین دلیل گفته می شود که ذهن، ماهیتی "پیشینی" دارد. چه چیزهایی پیش از تولد ما بر روی تابلوی ذهنی ما نوشته شدهاند؟ زیگموند فروید برای نامگذاری این محتویات پیشینی از اصطلاح "میراث نیاکانی" یا Phylogenetic Endowment و کارل گوستاو یونگ از اصطلاح "ناخودآگاه جمعی" یا collective unconsciousness استفاده میکنند.
روانکاوان مهمترین تجلی این "امر پیشینی" را رویاهای ما می دانند. شما نمیتوانید رؤیاهای یک نفر را بفهمید مگر این که با تاریخ آشنا باشید؛ تاریخ خانواده، قبیله، ملت و تاریخ بشر. از دیدگاه روانکاوی خوابهای ما در عین حال هم شخصی هستند و هم غیرشخصی! وقتی من در خواب خواهرم را میبینم این تصویر در عین حال که تصویر خواهر من است، تصویر "کهنالگوی خواهر" (همچون اسطورهٔ آرتمیس هومر و اسطورهٔ الکترای سوفوکل) و "کهنالگوی روان مادینه" (همچون اسطورهٔ ایزیس و اسطورهٔ گایا) نیز هست! در واقع "رؤیاساز" درون ما از تصاویر و تجارب روزمره ما بهره میبرد تا پیامی باستانی را به ما منتقل کند! این رؤیاساز کیست؟ خرد نیاکان ماست که دربارهٔ تجارب روزانه ما نظر می دهند! از دید روانکاو، مساله ای که شکایت مراجع و علت مراجعه است، بهانهای است برای این که این فرد بداند که دربارهٔ خودش چیز کمی می داند و کنترل کمی بر زندگی شخصی خود دارد. پس وظیفهی روانکاو این است که به او کمک کند که دربارهٔ خودش بیشتر بداند؛ دربارهٔ خودی که تا اعماق تاریک تاریخ امتداد یافته است.
#کانون_نگرش_نو
@kanoonnegareshno
تلفن ثبت نام:
001 416 879 7357
⭕️ میراث نیاکانی:
از دیدگاه روانکاوان، ذهن ما تابلوی سفیدی نیست که محتویات آن "پس از تولد" بر روی آن نوشته شوند؛ بلکه "پیش از تولد ما" بر روی این تابلو خط و خطوط و نقش و نگارهایی وجود دارند؛ به همین دلیل گفته می شود که ذهن، ماهیتی "پیشینی" دارد. چه چیزهایی پیش از تولد ما بر روی تابلوی ذهنی ما نوشته شدهاند؟ زیگموند فروید برای نامگذاری این محتویات پیشینی از اصطلاح "میراث نیاکانی" یا Phylogenetic Endowment و کارل گوستاو یونگ از اصطلاح "ناخودآگاه جمعی" یا collective unconsciousness استفاده میکنند.
روانکاوان مهمترین تجلی این "امر پیشینی" را رویاهای ما می دانند. شما نمیتوانید رؤیاهای یک نفر را بفهمید مگر این که با تاریخ آشنا باشید؛ تاریخ خانواده، قبیله، ملت و تاریخ بشر. از دیدگاه روانکاوی خوابهای ما در عین حال هم شخصی هستند و هم غیرشخصی! وقتی من در خواب خواهرم را میبینم این تصویر در عین حال که تصویر خواهر من است، تصویر "کهنالگوی خواهر" (همچون اسطورهٔ آرتمیس هومر و اسطورهٔ الکترای سوفوکل) و "کهنالگوی روان مادینه" (همچون اسطورهٔ ایزیس و اسطورهٔ گایا) نیز هست! در واقع "رؤیاساز" درون ما از تصاویر و تجارب روزمره ما بهره میبرد تا پیامی باستانی را به ما منتقل کند! این رؤیاساز کیست؟ خرد نیاکان ماست که دربارهٔ تجارب روزانه ما نظر می دهند! از دید روانکاو، مساله ای که شکایت مراجع و علت مراجعه است، بهانهای است برای این که این فرد بداند که دربارهٔ خودش چیز کمی می داند و کنترل کمی بر زندگی شخصی خود دارد. پس وظیفهی روانکاو این است که به او کمک کند که دربارهٔ خودش بیشتر بداند؛ دربارهٔ خودی که تا اعماق تاریک تاریخ امتداد یافته است.
#کانون_نگرش_نو
@kanoonnegareshno
تلفن ثبت نام:
001 416 879 7357
Forwarded from كانون نگرش نو
«همسفران اگاهی»
1️⃣ عقده های بنیادین روان شناختی:
عقدهی مادر ، عقدهی پدر
💠دکتر سرگلزایی
💠یکشنبه ها یازده تا یک به وقت تورنتو
💠شروع یکشنبه پنجم ژانویه
تلفن ثبت نام
001 416-879-7357
1️⃣ عقده های بنیادین روان شناختی:
عقدهی مادر ، عقدهی پدر
💠دکتر سرگلزایی
💠یکشنبه ها یازده تا یک به وقت تورنتو
💠شروع یکشنبه پنجم ژانویه
تلفن ثبت نام
001 416-879-7357
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#کاج_کریسمس
شاید برای شما هم این سؤال پیشآمدهباشد که چرا «کاج» نماد «کریسمس» است. اغلب این پاسخ را دریافتکردهایم که چون کاج در زمستان هم سبز میماند نماد کریسمس شدهاست.
این میتواند یکی از پاسخهای صحیح باشد، چرا که مسیح شکل عبری دیونیزوس هلنی است. «دیونیزوس» ربالنوع درهمتنیدگی مرگ و زندگی است. مستی شراب، خلسهی سماع، مراسم قربانی و هرچه مرگ را در زندگی و زندگی را در مرگ میکشاند متعلق به دیونیزوس است.
وقتی دیونیزوس یونانی به فرهنگ یهودی تحویلدادهشد، نمادهای آن تبدیل به نمادهای مسیحیت شدند.
«شام آخر» مسیح که در آن عیسیمسیح، نان و شراب مقدس را (تن و خون خود را) به حواریون تقدیم میکند و در عشاء ربانی مسیحیت تکرار میگردد، همان مراسم قربانی دیونیزوسی – اورفئوسی است که در آن خون و گوشت قربانی مقدس تناولمیشد تا خداوندی (الوهیت) او در تن ما حلولکند و گناهان ما را بشوید!
مسیح همچون یک قربانی دیونیزوسی بر صلیب میشود تا گناهان قوم را بشوید. آنگاه در «عید فصح» (سالگشت عبور بنیاسرائیل از دریا و رهایی از اسارت) مسیح باز زنده میشود و خود را به حواریون مینماید و آنگاه بر آسمان چهارم (نمادی از عناصر اربعهی تمامیت و نیز نمادی از چهاراقنوم پدر – پسر – روح القدس – جام مقدس) صعود میکند؛ صعودی که جبرانی است بر هبوط آدم از بهشت! «آدم» میوهی ممنوعه را تناولمیکند و از بهشت هبوطمیکند و تمام قوم و قبیلهی بشری را گرفتار جهنم زمین میکند، مسیح با خون خود گناه آدم را میشوید و قوم و قبیلهی بشری را به بهشت باز میگرداند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#کاج_کریسمس
شاید برای شما هم این سؤال پیشآمدهباشد که چرا «کاج» نماد «کریسمس» است. اغلب این پاسخ را دریافتکردهایم که چون کاج در زمستان هم سبز میماند نماد کریسمس شدهاست.
این میتواند یکی از پاسخهای صحیح باشد، چرا که مسیح شکل عبری دیونیزوس هلنی است. «دیونیزوس» ربالنوع درهمتنیدگی مرگ و زندگی است. مستی شراب، خلسهی سماع، مراسم قربانی و هرچه مرگ را در زندگی و زندگی را در مرگ میکشاند متعلق به دیونیزوس است.
وقتی دیونیزوس یونانی به فرهنگ یهودی تحویلدادهشد، نمادهای آن تبدیل به نمادهای مسیحیت شدند.
«شام آخر» مسیح که در آن عیسیمسیح، نان و شراب مقدس را (تن و خون خود را) به حواریون تقدیم میکند و در عشاء ربانی مسیحیت تکرار میگردد، همان مراسم قربانی دیونیزوسی – اورفئوسی است که در آن خون و گوشت قربانی مقدس تناولمیشد تا خداوندی (الوهیت) او در تن ما حلولکند و گناهان ما را بشوید!
مسیح همچون یک قربانی دیونیزوسی بر صلیب میشود تا گناهان قوم را بشوید. آنگاه در «عید فصح» (سالگشت عبور بنیاسرائیل از دریا و رهایی از اسارت) مسیح باز زنده میشود و خود را به حواریون مینماید و آنگاه بر آسمان چهارم (نمادی از عناصر اربعهی تمامیت و نیز نمادی از چهاراقنوم پدر – پسر – روح القدس – جام مقدس) صعود میکند؛ صعودی که جبرانی است بر هبوط آدم از بهشت! «آدم» میوهی ممنوعه را تناولمیکند و از بهشت هبوطمیکند و تمام قوم و قبیلهی بشری را گرفتار جهنم زمین میکند، مسیح با خون خود گناه آدم را میشوید و قوم و قبیلهی بشری را به بهشت باز میگرداند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
کاج کریسمس
کاج کریسمس شايد براي شما هم اين سؤال پيشآمدهباشد كه چرا «كاج» نماد «كريسمس» است. اغلب اين پاسخ را دريافتكردهايم
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
YouTube
هوش مصنوعی چیست؟
این روزها همهجا صحبت از هوش مصنوعی است. گروهی از ورود این پدیده ذوقزدهاند و آن را بشارتدهندهی جهانی غنیتر و هیجانانگیزتر میدانند در حالی که گروه دیگری این پدیده را ترسناک میدانند و پیشبینی میکنند که هوش مصنوعی زمینهساز سلطهٔ بیشتر بر انسان و محدودیت…
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
مادرها ولایت ندارند!
فاطمه علمدار
۱. با نوزادم رفته ام به یک همایش.مسیر ورودی راهی برای عبور کالسکه ندارد.مرد خوش پوشی جلو می آید و کمکم میکند که کالسکه را از پله ها بالا ببرم و با مهربانی میگوید که خودش هم نوزاد دارد.ازش نمی پرسم بچه را کجا گذاشتی که توانستی بیایی به همایش.بدیهی است که بچه پیش مادرش است.این ولی اولین سوالی است که هرجا که بدون نوزادم میروم از من پرسیده میشود.من باید قبل از اینکه جایی بروم مشخص کرده باشم که نوزادم کجا میماند در نبود من.چون بدیهی نیست که در نبود مادر،بچه پیش پدر میتواند باشد!
۲.جلسه دفاع رساله همسرم است.من در جلسه هستم و از نوزادمان مراقبت میکنم.جلسه به خوبی برگزار میشود و میرویم.هفته بعد،من سخنرانی دارم.همسرم با من می آید و مراقب نوزادمان است.جلسه که تمام میشود حضار برای همسرم دست میزنند به عنوان پدر نمونه ای که مراقب نوزاد بود تا مادرش بتواند سخنرانی کند.کسی در پایان جلسه دفاع همسرم ولی برای من دست نزد!
۳.هردو جلسه داریم.دوستی از نوزادمان مراقبت میکند.جلسه همسرم زودتر تمام میشود.همزمان،نوزادمان بی تاب شده.او به سرعت خودش را به خانه میرساند تا نوزادمان را آرام کند.من که میرسم، دوستمان میگوید همسر خیلی خوبی داری.هر مرد دیگری بود عصبانی میشد و میگفت یعنی چی؟!بمونه خونه بچه اش رو بزرگ کنه!
همسر من قطعا مرد خوبی است.نه چون از فعالیت اجتماعی من عصبانی نمیشود و به عنوان پدر،از نوزادش مراقبت میکند؛ چون توانسته مقهور این نگاه رایج که مراقبت از فرزند را "وظیفه طبیعی و بدیهی" مادر میداند و "لطف و بزرگواری" پدر،نشود.نگاهی که هم پشتوانه قانونی دارد و هم فرهنگی.
۴.مادران،به اندازه موهای سرشان از همه این توصیه ها را میشنوند که تا بچه بزرگ شود کارهایت را کم کن و کمتر از خانه بیرون برو و اولویتت باید بچه ات باشد.این صدای بلند در یادآوری وظایف مادرانه و تلطیفش با گذاشتن بهشت زیر پای مادران و مقدس کردنشان، وقتی با سکوت کر کننده در مقابل قانونی که هیچ حقی برای مادر قائل نیست،مقایسه میشود وضعیت حیرت انگیزی را رقم میزند.
ما در جایی زندگی میکنیم که ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی اش که مصوب سال ۱۳۰۷ است میگوید:"طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود میباشد" و ماده های بعدی این ولایت را توضیح میدهند.اینکه پدر و جدپدری همزمان بر بچه های زیر ۱۸سال ولایت دارند و حتی میتوانند برای بعد از فوتشان هم وصی تعیین کنند تا در نگهداری و تربیت مواظبت کرده و اموالش را اداره کند (ماده ۱۱۸۸) و حتی به وصی هم این اختیار را بدهند که برای بعد از وفاتش برای مولی علیه،وصی تعیین کند (ماده۱۱۹۰). مادر در این دنیای اختیارات ولایی پدر و پدرشوهرش کجاست؟
مادر در کنار پدر، حضانت دارد و باید حقوق فرزند را رعایت کند (ماده۱۱۶۸) و سرپرستی فرزند تا ۷ سالگی با اوست (ماده۱۱۶۹). حضانت که میگویند یعنی نگهداری.یعنی مراقبت.یعنی همین وظیفه بدیهی که مادران باید انجام دهند و اگر انجام ندهند جامعه شماتتشان میکند.
ولایت ولی به پدر و اجداد پدری اجازه میدهد که فرزند را به قتل برسانند و قصاص نشوند (ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی) چون خودشان ولی دم هستند.اختیار خون فرزند را دارند، و اموالش را و...
۵.قانونی که از ولایت قهری پدر و اجداد پدری میگوید و حضانتی که میشود به مادر داد یا نداد، سال ۱۳۰۷ تصویب شده و هنوز دارد در زندگی روزمره ما؛ وقت پاسپورت گرفتن برای بچه هامان، وقت جراحی کردنشان، وقت ثبت نام کردنشان در مدرسه و حساب بانکی باز کردن برایشان و ازدواج دخترانمان و ...کار میکند و در دادگاه های خانواده، زنانی را که میفهمند هرچه قدر که ادله بیاورند برای دادگاه در توانمندتر بودن خودشان از شوهر و پدرشوهرشان! چیزی به جز حق حضانت و نگهداری و مراقبت کردن از فرزند بهشان داده نمیشود، تحقیر میکند.
۶.تاریخ گذشت. قبیله ها به خاندان تبدیل شدند و خاندانها به خانواده های گسترده و خانواده های گسترده به خانواده هسته ای.عصر کشاورزی گذشت و تقسیم کار اجتماعی عوض شد و مشاغل موروثی که باید از پدر به پسر منتقل میشد به خاطره دور تبدیل شد.زنان توانستند درس بخوانند، کار کنند، درآمد داشته باشند. خیلی چیزها در زندگی بشر روی کره زمین تغییر کرد و همین الان که من اینها را مینویسم احتمالا پژوهشگرانی نشسته اند در کتابخانه های شهرهای مختلف این کره خاکی و دارند از متونی که میگویند در تمدن بین النهرین،فرزندان به عنوان نیروی انسانی جزو اموال خاندان پدری محسوب میشدند و کم کم این منطق،کارکرد خودش را از دست داد،فیش برداری میکنند...
مادران ایران ولی، زندگی اش میکنند...
https://www.tgoop.com/fsalamdar63
فاطمه علمدار
۱. با نوزادم رفته ام به یک همایش.مسیر ورودی راهی برای عبور کالسکه ندارد.مرد خوش پوشی جلو می آید و کمکم میکند که کالسکه را از پله ها بالا ببرم و با مهربانی میگوید که خودش هم نوزاد دارد.ازش نمی پرسم بچه را کجا گذاشتی که توانستی بیایی به همایش.بدیهی است که بچه پیش مادرش است.این ولی اولین سوالی است که هرجا که بدون نوزادم میروم از من پرسیده میشود.من باید قبل از اینکه جایی بروم مشخص کرده باشم که نوزادم کجا میماند در نبود من.چون بدیهی نیست که در نبود مادر،بچه پیش پدر میتواند باشد!
۲.جلسه دفاع رساله همسرم است.من در جلسه هستم و از نوزادمان مراقبت میکنم.جلسه به خوبی برگزار میشود و میرویم.هفته بعد،من سخنرانی دارم.همسرم با من می آید و مراقب نوزادمان است.جلسه که تمام میشود حضار برای همسرم دست میزنند به عنوان پدر نمونه ای که مراقب نوزاد بود تا مادرش بتواند سخنرانی کند.کسی در پایان جلسه دفاع همسرم ولی برای من دست نزد!
۳.هردو جلسه داریم.دوستی از نوزادمان مراقبت میکند.جلسه همسرم زودتر تمام میشود.همزمان،نوزادمان بی تاب شده.او به سرعت خودش را به خانه میرساند تا نوزادمان را آرام کند.من که میرسم، دوستمان میگوید همسر خیلی خوبی داری.هر مرد دیگری بود عصبانی میشد و میگفت یعنی چی؟!بمونه خونه بچه اش رو بزرگ کنه!
همسر من قطعا مرد خوبی است.نه چون از فعالیت اجتماعی من عصبانی نمیشود و به عنوان پدر،از نوزادش مراقبت میکند؛ چون توانسته مقهور این نگاه رایج که مراقبت از فرزند را "وظیفه طبیعی و بدیهی" مادر میداند و "لطف و بزرگواری" پدر،نشود.نگاهی که هم پشتوانه قانونی دارد و هم فرهنگی.
۴.مادران،به اندازه موهای سرشان از همه این توصیه ها را میشنوند که تا بچه بزرگ شود کارهایت را کم کن و کمتر از خانه بیرون برو و اولویتت باید بچه ات باشد.این صدای بلند در یادآوری وظایف مادرانه و تلطیفش با گذاشتن بهشت زیر پای مادران و مقدس کردنشان، وقتی با سکوت کر کننده در مقابل قانونی که هیچ حقی برای مادر قائل نیست،مقایسه میشود وضعیت حیرت انگیزی را رقم میزند.
ما در جایی زندگی میکنیم که ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی اش که مصوب سال ۱۳۰۷ است میگوید:"طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود میباشد" و ماده های بعدی این ولایت را توضیح میدهند.اینکه پدر و جدپدری همزمان بر بچه های زیر ۱۸سال ولایت دارند و حتی میتوانند برای بعد از فوتشان هم وصی تعیین کنند تا در نگهداری و تربیت مواظبت کرده و اموالش را اداره کند (ماده ۱۱۸۸) و حتی به وصی هم این اختیار را بدهند که برای بعد از وفاتش برای مولی علیه،وصی تعیین کند (ماده۱۱۹۰). مادر در این دنیای اختیارات ولایی پدر و پدرشوهرش کجاست؟
مادر در کنار پدر، حضانت دارد و باید حقوق فرزند را رعایت کند (ماده۱۱۶۸) و سرپرستی فرزند تا ۷ سالگی با اوست (ماده۱۱۶۹). حضانت که میگویند یعنی نگهداری.یعنی مراقبت.یعنی همین وظیفه بدیهی که مادران باید انجام دهند و اگر انجام ندهند جامعه شماتتشان میکند.
ولایت ولی به پدر و اجداد پدری اجازه میدهد که فرزند را به قتل برسانند و قصاص نشوند (ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی) چون خودشان ولی دم هستند.اختیار خون فرزند را دارند، و اموالش را و...
۵.قانونی که از ولایت قهری پدر و اجداد پدری میگوید و حضانتی که میشود به مادر داد یا نداد، سال ۱۳۰۷ تصویب شده و هنوز دارد در زندگی روزمره ما؛ وقت پاسپورت گرفتن برای بچه هامان، وقت جراحی کردنشان، وقت ثبت نام کردنشان در مدرسه و حساب بانکی باز کردن برایشان و ازدواج دخترانمان و ...کار میکند و در دادگاه های خانواده، زنانی را که میفهمند هرچه قدر که ادله بیاورند برای دادگاه در توانمندتر بودن خودشان از شوهر و پدرشوهرشان! چیزی به جز حق حضانت و نگهداری و مراقبت کردن از فرزند بهشان داده نمیشود، تحقیر میکند.
۶.تاریخ گذشت. قبیله ها به خاندان تبدیل شدند و خاندانها به خانواده های گسترده و خانواده های گسترده به خانواده هسته ای.عصر کشاورزی گذشت و تقسیم کار اجتماعی عوض شد و مشاغل موروثی که باید از پدر به پسر منتقل میشد به خاطره دور تبدیل شد.زنان توانستند درس بخوانند، کار کنند، درآمد داشته باشند. خیلی چیزها در زندگی بشر روی کره زمین تغییر کرد و همین الان که من اینها را مینویسم احتمالا پژوهشگرانی نشسته اند در کتابخانه های شهرهای مختلف این کره خاکی و دارند از متونی که میگویند در تمدن بین النهرین،فرزندان به عنوان نیروی انسانی جزو اموال خاندان پدری محسوب میشدند و کم کم این منطق،کارکرد خودش را از دست داد،فیش برداری میکنند...
مادران ایران ولی، زندگی اش میکنند...
https://www.tgoop.com/fsalamdar63
Telegram
روانشناسی اجتماعی ایرانیان
در ایران،انقلاب مشروطه هنوز پیروز نشده است...
یادداشت های فاطمه علمدار
Instagram.com/fsalamdar
یادداشت های فاطمه علمدار
Instagram.com/fsalamdar
⭕️ معرفی کتاب
🔹 نام کتاب: رنج و شفا
🔹 نویسنده: خشایار خدابخشی- روانشناس
🔴 بخشی از نامهی نویسندهٔ کتاب
به دکتر سرگلزایی:
یکی از دوستانم، که ترانهسرا و خوانندهی مورد علاقهی من بود در بهار سال ۱۳۹۵ خودکشی کرد. در همین حین کتاب قصهها و غصههای اتاق درمان از شما را یافتم. با مطالعهی آن مراجع در کتاب شما که بر آن بود که در خودکشی نوعی اجبار است یکباره پی بردم که نکند با این کار به خواستهی کسانی تن در دهم؛ نکند جامعه را چنین مهندسی کردهاند که من و امثال من خودکشی کنند؛ نکند واقعا خودکشی نوعی دگرکشی و در نهایت امری هدایت شده است.
همین امر منجر شد خودکشی را نوعی عقبنشینی بدانم و در مقابل به مبارزه بیاندیشم.
دانلود و خرید کتاب رنج و شفا:
https://taaghche.com/book/218665/%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D9%88-%D8%B4%D9%81%D8%A7
@drsargolzaei
🔹 نام کتاب: رنج و شفا
🔹 نویسنده: خشایار خدابخشی- روانشناس
🔴 بخشی از نامهی نویسندهٔ کتاب
به دکتر سرگلزایی:
یکی از دوستانم، که ترانهسرا و خوانندهی مورد علاقهی من بود در بهار سال ۱۳۹۵ خودکشی کرد. در همین حین کتاب قصهها و غصههای اتاق درمان از شما را یافتم. با مطالعهی آن مراجع در کتاب شما که بر آن بود که در خودکشی نوعی اجبار است یکباره پی بردم که نکند با این کار به خواستهی کسانی تن در دهم؛ نکند جامعه را چنین مهندسی کردهاند که من و امثال من خودکشی کنند؛ نکند واقعا خودکشی نوعی دگرکشی و در نهایت امری هدایت شده است.
همین امر منجر شد خودکشی را نوعی عقبنشینی بدانم و در مقابل به مبارزه بیاندیشم.
دانلود و خرید کتاب رنج و شفا:
https://taaghche.com/book/218665/%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D9%88-%D8%B4%D9%81%D8%A7
@drsargolzaei
🔴 نامهای از افغانستان:
نگذارید دفن مان کند!
دوبار فیلم رادیکال را دیدم. نمیدانم چرا. در دقیقه 24 معلم قصه الاغ را میکند که در چاه عمیق افتاده است. معلم میگوید: الاغ در چاه افتاده بود. به طرز عجیب زنده میماند ولی نمیتواند ازچاه بیرون شود. صاحبش دید که هزینه بیرون کردن الاغ از قیمت او بالاتر است. از آن جهت که چاه خشک بود و ممکن بود دیگر الاغ درچاه بیفتد، تصمیم میگیرد که الاغ را در چاه دفن کند و در چاه را هم ببندد. به چاه خاک میریزد که الاغ عرعرکردن و دادزدن را شروع کرد. کشاورز هم اهمیت نمیداد و خاک میریخت تا اینکه صدای الاغ قطع شد. کشاورزه فکرکرد الاغ مرده است. ... اما در کمال تعجب دید که دو گوش از چاه بیرون آمد و الاغ سرش را تکان داد. الاغ به جای اینکه ایستاد شود تا خاکها روی سرش بریزد و زیرش مدفون شود، کارکرد که همراه خاکها بیاید بالا. از خاکها برای بالا آمدن استفاده کرد.... . به شاگردانش میگوید: بعد از این میخواهیم مثل آن الاغ باشیم. مهم نیست که چقدر روی سر ما ریخته میشود، مهم نیست که چقدر بدبختی و گرفتاری روی سری مان ببارد، نباید اجازه بدهیم، کسی ما را دفن کند. باید خاکها را بتکانیم و برای ترقی ما استفاده کنیم. فقط یک چیزی است که میتواند جلوی شما را بگیرد: آن خود شما هستید.
این قصه ماست. قصه دختران و زنان افغانستان. باوجود اینکه مصمم به دفن ماست و کسی به صدای ما اهمیت نمیدهد ولی ما زنده هستیم. این چالشها را به فرصت تبدیل میکنیم. ما در خانه، پشت قالین، میزخیاطی، اتاقهای سرد، شب و روز، با گوشی و بدون کتاب، با کتاب، باترس درس زبان خواندیم. آماده ایم تافل خود سپری کنیم تا نگذاریم کسی ما را دفن کند. ما نیاز به هزینه داریم و لطفا حمایت ما کنید.
لینک فند:
https://www.gofundme.com/f/hope-against-odds-empower-24-girls-to-achieve-their-dreams?utm_campaign=fp_sharesheet&utm_medium=customer&utm_source=whatsapp
سال جدید میلادی مبارک!
@drsargolzaei
نگذارید دفن مان کند!
دوبار فیلم رادیکال را دیدم. نمیدانم چرا. در دقیقه 24 معلم قصه الاغ را میکند که در چاه عمیق افتاده است. معلم میگوید: الاغ در چاه افتاده بود. به طرز عجیب زنده میماند ولی نمیتواند ازچاه بیرون شود. صاحبش دید که هزینه بیرون کردن الاغ از قیمت او بالاتر است. از آن جهت که چاه خشک بود و ممکن بود دیگر الاغ درچاه بیفتد، تصمیم میگیرد که الاغ را در چاه دفن کند و در چاه را هم ببندد. به چاه خاک میریزد که الاغ عرعرکردن و دادزدن را شروع کرد. کشاورز هم اهمیت نمیداد و خاک میریخت تا اینکه صدای الاغ قطع شد. کشاورزه فکرکرد الاغ مرده است. ... اما در کمال تعجب دید که دو گوش از چاه بیرون آمد و الاغ سرش را تکان داد. الاغ به جای اینکه ایستاد شود تا خاکها روی سرش بریزد و زیرش مدفون شود، کارکرد که همراه خاکها بیاید بالا. از خاکها برای بالا آمدن استفاده کرد.... . به شاگردانش میگوید: بعد از این میخواهیم مثل آن الاغ باشیم. مهم نیست که چقدر روی سر ما ریخته میشود، مهم نیست که چقدر بدبختی و گرفتاری روی سری مان ببارد، نباید اجازه بدهیم، کسی ما را دفن کند. باید خاکها را بتکانیم و برای ترقی ما استفاده کنیم. فقط یک چیزی است که میتواند جلوی شما را بگیرد: آن خود شما هستید.
این قصه ماست. قصه دختران و زنان افغانستان. باوجود اینکه مصمم به دفن ماست و کسی به صدای ما اهمیت نمیدهد ولی ما زنده هستیم. این چالشها را به فرصت تبدیل میکنیم. ما در خانه، پشت قالین، میزخیاطی، اتاقهای سرد، شب و روز، با گوشی و بدون کتاب، با کتاب، باترس درس زبان خواندیم. آماده ایم تافل خود سپری کنیم تا نگذاریم کسی ما را دفن کند. ما نیاز به هزینه داریم و لطفا حمایت ما کنید.
لینک فند:
https://www.gofundme.com/f/hope-against-odds-empower-24-girls-to-achieve-their-dreams?utm_campaign=fp_sharesheet&utm_medium=customer&utm_source=whatsapp
سال جدید میلادی مبارک!
@drsargolzaei
gofundme.com
Hope Against Odds: Empower 24 Girls to Achieve Their Dreams, organized by Ata Rahman Rahnaward
Hello, my name is Shaalla, and I am one of 24 determined youn… Ata Rahman Rahnaward needs your support for Hope Against Odds: Empower 24 Girls to Achieve Their Dreams
🔴 انجمن اقدام برای حقوق بشر و باشگاه پریفرونتال
⭕️ موهبتها و تلههای کنشگری
🔹 کنشگر کیست؟
کنشگر کسی است که در کنشهای اجتماعی و سیاسی علیه گفتمان و قدرت غالب حضور و مشارکت فعال دارد.
🔹🔹 کنشگری چه موهبتها و توانمندیهایی به ما میدهد؟
🔹🔹🔹 کنشگران باید مراقب چه تلهها و دامهایی باشند؟
⭕️ در وبینار "موهبتها و تلههای کنشگری" با الهام از مدل سفر قهرمانی کارول پیرسون به این پرسشها و چالشها پرداختیم.
⭕️ مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
⭕️ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴ = اول دیماه ۱۴۰۳
https://youtu.be/dSN7jDG-2pg
@aktionfm
@prefrontalclub
@drsargolzaei
@drsargolzaeivancouver
⭕️ موهبتها و تلههای کنشگری
🔹 کنشگر کیست؟
کنشگر کسی است که در کنشهای اجتماعی و سیاسی علیه گفتمان و قدرت غالب حضور و مشارکت فعال دارد.
🔹🔹 کنشگری چه موهبتها و توانمندیهایی به ما میدهد؟
🔹🔹🔹 کنشگران باید مراقب چه تلهها و دامهایی باشند؟
⭕️ در وبینار "موهبتها و تلههای کنشگری" با الهام از مدل سفر قهرمانی کارول پیرسون به این پرسشها و چالشها پرداختیم.
⭕️ مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
⭕️ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴ = اول دیماه ۱۴۰۳
https://youtu.be/dSN7jDG-2pg
@aktionfm
@prefrontalclub
@drsargolzaei
@drsargolzaeivancouver
YouTube
موهبتها و تلههای کنشگری
🔴 انجمن اقدام برای حقوق بشر و باشگاه پریفرونتال
⭕️ موهبتها و تلههای کنشگری
🔹 کنشگر کیست؟
کنشگر کسی است که در کنشهای اجتماعی و سیاسی علیه گفتمان و قدرت غالب حضور و مشارکت فعال دارد.
🔹🔹 کنشگری چه موهبتها و توانمندیهایی به ما میدهد؟
🔹🔹🔹 کنشگران باید…
⭕️ موهبتها و تلههای کنشگری
🔹 کنشگر کیست؟
کنشگر کسی است که در کنشهای اجتماعی و سیاسی علیه گفتمان و قدرت غالب حضور و مشارکت فعال دارد.
🔹🔹 کنشگری چه موهبتها و توانمندیهایی به ما میدهد؟
🔹🔹🔹 کنشگران باید…
Forwarded from کلاسهای ونکوور - دکتر سرگلزایی
🔴باشگاه پریفرونتال و کلینیک روانپویا برگزار میکنند:
کارگاه حضوری
با موضوع:
🔴از خودشناسی تا خودآفرینی
Who am I?
Who else am I?
🔴زمان:
جلسه اول: شنبه ۴ ژانویه ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۵
جلسه دوم: شنبه ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۵
رابرت دیلتز با الهام از گریگوری بیتسون سطوحی را برای تغییر ترسیم کرد که مرکز آن "هویت" یا identity است. هویت پاسخی است به پرسش "من کیستم؟"
در این مدل ترسیمی، "معنویت" پاسخی است به پرسش "من به جز این، دیگر کیستم؟" یا
Who Else am I?
در کارگاه "از خودشناسی تا خودآفرینی" با استفاده از تکنیکهای سایکودرام ژاکوب مورنو بخشهای کشف نشده از خودمان را کشف خواهیم کرد.
🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره روانپویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver
🔴برای ثبتنام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
#رابرت_دیلتز
#گریگوری_بیتسون
#ژاکوب_مورنو
#logical_model
#Psychodrama
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
کارگاه حضوری
با موضوع:
🔴از خودشناسی تا خودآفرینی
Who am I?
Who else am I?
🔴زمان:
جلسه اول: شنبه ۴ ژانویه ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۵
جلسه دوم: شنبه ۱۱ ژانویه ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۵
رابرت دیلتز با الهام از گریگوری بیتسون سطوحی را برای تغییر ترسیم کرد که مرکز آن "هویت" یا identity است. هویت پاسخی است به پرسش "من کیستم؟"
در این مدل ترسیمی، "معنویت" پاسخی است به پرسش "من به جز این، دیگر کیستم؟" یا
Who Else am I?
در کارگاه "از خودشناسی تا خودآفرینی" با استفاده از تکنیکهای سایکودرام ژاکوب مورنو بخشهای کشف نشده از خودمان را کشف خواهیم کرد.
🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره روانپویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver
🔴برای ثبتنام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
#رابرت_دیلتز
#گریگوری_بیتسون
#ژاکوب_مورنو
#logical_model
#Psychodrama
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
Forwarded from Istdp
“ شربت روانی و روان درد “
دکتر محمد رضا سرگلزایی، بارها در آموزههایش به جمله زیر اشاره می کند:
تقلیل مرارت یا تقریر حقیقت؟
و در راستای فهم این مطلب به کتاب راهی به رهایی از مصطفی ملکیان و فیلم اختراع دروغ ارجاع میدهد. اما این عبارت چه میخواهد به ما بیاموزاند؟
بهزعم خودش در گفتارها و در کتاب کوتاه “ ما دوباره سبز می شویم “ : در ابتدای ورود به حرفهی رواندرمانی، یک درمانگر باید تکلیفش را با این پرسش روشن کند. که اگر بیان کردن مطلبی که به حقیقتش باور نداریم و در عین حال منجر به کاهش رنج ( تقلیل مرارت ) مراجع میشود آیا باید این مسیر را در جهت التیام مراجع انتخاب کنیم یا باید به تعهد فیلسوفانه به حقیقت ( تقریر حقیقت ) پایبند باشیم؟
حال اجازه دهید نگاهی به مفهوم “ شربت روانی “ از دیدگاه موریس پارلوف داشته باشیم:
پارلوف، از نوعی حساسیت رنج میبرد، نه حساسیت به گردهی گیاهان، بلکه حساسیت به همدلی نابجا.
ما چه در مقام دوست و چه درمانگر باید با خود فرد همدلی کنیم، نه با آن دسته از رفتارهایی که زندگی وی را نابود میکند. همدلی ساختگی با دفاعهای فرد، تشویق به خود نابودسازی وی است.
شاید کیس شما تصور کند که با او همدردی کردهاید اما در واقع به رنجش تداوم بخشیدهاید. اگر تعهد کاری داشته باشید، حتی در صورت عصبانی شدنش هم باید با او صادق باشید زیرا در این صورت او در مییابد که شما از او حمایت میکنید و نه از نابود کردن خودش.
گفتن حقیقت، او را از خطاها، دروغها و دفاعهایش رها میکند و اگر با این مولفهها در او همدلی کنید، وی را در بند خطاها و گرفتاریهایش رها کردهاید.
رواندرمانگری احساساتی و رمانتیک، دروغها و دفاعهای ما را با همدلی ساختگی میپوشاند، در حالی که رواندرمانی، آنچه را در پس این دروغها پنهان شده است، نمایان میکند. دانش غذای روان است و دروغ سم آن. ما برای پرهیز از احساساتی که پذیرفتن واقعیت در ما ایجاد میکند به خود دروغ میگوییم و در لابلای دفاعهای خویش غرق میشویم. ما رنج میکشیم زیرا با واقعیت میجنگیم، جنگی که همیشه در آن بازندهایم.
موریس همدلی نابجا کردن و یا بقول دکتر سرگلزایی ارجحیت دادن به تقلیل مرارت را، شربت روانی میخواند. طالب حقیقت بودن، تنها داروی شفا بخش انسانیست. بودند ارسطوهایی که در وصف استاد خویش گفتند که افلاطونها عزیز هستند اما حقیقت از افلاطونها عزیز تر است. یا سقراطها….
ما حقیقت را تلخ میشماریم اما حقیقت به خودی خود نمیتواند تلخ باشد. آنچه تلخ است و سخت است و دردآور، شکافته شدن پیلهی توهماتمان است. شکسته شدن تخیلات ما به حقیقت اجازهی ظهور میدهد. شکسته شدن، همواره میتواند رخنه یا نفوذ در حقیقتی عمیقتر باشد، زیرا آنچه در درون ما دروغین است میشکند، حقیقت نمیشکند.
هنگامی که حقایق آرزوهایمان را میکشند، اندکی از ما برای زدودن درد مرگ آرزوها ممکن است اقدام به خودکشی کنیم. اشنایدمن، این درد را “روان درد“ مینامد. ما ممکن است در اثر تجربه کردن جهنم مرگ ِ آرزوهایمان، مرگ فیزیکی را ترجیح دهیم، تا تولد دردناک سوگواری را حس نکنیم.
یا سالها به زیستن با فردی اشتباه ادامه دهیم و بعضا افتخار کنیم و خود را وفادار و یا قربانی قلمداد کنیم. یا انتظار زندگی در گلستان را داشته باشیم و جامعهای آرمانی. بهتر است بدانیم که این تصاویر ذهنی حجابهای مفهومیاند. اکثریت ما معتاد به مواد مخدر واقعی هستیم. ما به تحمل نکردن احساسات و خود واقعیمان معتادیم. ما از خود خیالی، دیگران خیالی، حکومتی خیالی و احوال و افکار خیالی نشئهایم.
ما برای اجتناب از دنیای واقعی، دنیای تخیلی را طلب میکنیم و روزی که سر ما به سنگ واقعیات زندگی میخورد، ناله و زاری و یا زورگویی می کنیم.
جهان و حقایقش، پشیزی برای آنچه در خیالات و انتظارات ما میگذرد، ارزشی قائل نیست.
دوست خردمندم، بیا در یاد بسپاریم که در تلاش برای استعلای زندگی، زندگی را طرد نکنیم و اینگونه، من و تو، “ما” می شویم و در برابر ظلم با سلامت روان، قد برافراشته میکنیم.
شهریور ۱۴۰۲
خشایار خدابخشی
دکتر محمد رضا سرگلزایی، بارها در آموزههایش به جمله زیر اشاره می کند:
تقلیل مرارت یا تقریر حقیقت؟
و در راستای فهم این مطلب به کتاب راهی به رهایی از مصطفی ملکیان و فیلم اختراع دروغ ارجاع میدهد. اما این عبارت چه میخواهد به ما بیاموزاند؟
بهزعم خودش در گفتارها و در کتاب کوتاه “ ما دوباره سبز می شویم “ : در ابتدای ورود به حرفهی رواندرمانی، یک درمانگر باید تکلیفش را با این پرسش روشن کند. که اگر بیان کردن مطلبی که به حقیقتش باور نداریم و در عین حال منجر به کاهش رنج ( تقلیل مرارت ) مراجع میشود آیا باید این مسیر را در جهت التیام مراجع انتخاب کنیم یا باید به تعهد فیلسوفانه به حقیقت ( تقریر حقیقت ) پایبند باشیم؟
حال اجازه دهید نگاهی به مفهوم “ شربت روانی “ از دیدگاه موریس پارلوف داشته باشیم:
پارلوف، از نوعی حساسیت رنج میبرد، نه حساسیت به گردهی گیاهان، بلکه حساسیت به همدلی نابجا.
ما چه در مقام دوست و چه درمانگر باید با خود فرد همدلی کنیم، نه با آن دسته از رفتارهایی که زندگی وی را نابود میکند. همدلی ساختگی با دفاعهای فرد، تشویق به خود نابودسازی وی است.
شاید کیس شما تصور کند که با او همدردی کردهاید اما در واقع به رنجش تداوم بخشیدهاید. اگر تعهد کاری داشته باشید، حتی در صورت عصبانی شدنش هم باید با او صادق باشید زیرا در این صورت او در مییابد که شما از او حمایت میکنید و نه از نابود کردن خودش.
گفتن حقیقت، او را از خطاها، دروغها و دفاعهایش رها میکند و اگر با این مولفهها در او همدلی کنید، وی را در بند خطاها و گرفتاریهایش رها کردهاید.
رواندرمانگری احساساتی و رمانتیک، دروغها و دفاعهای ما را با همدلی ساختگی میپوشاند، در حالی که رواندرمانی، آنچه را در پس این دروغها پنهان شده است، نمایان میکند. دانش غذای روان است و دروغ سم آن. ما برای پرهیز از احساساتی که پذیرفتن واقعیت در ما ایجاد میکند به خود دروغ میگوییم و در لابلای دفاعهای خویش غرق میشویم. ما رنج میکشیم زیرا با واقعیت میجنگیم، جنگی که همیشه در آن بازندهایم.
موریس همدلی نابجا کردن و یا بقول دکتر سرگلزایی ارجحیت دادن به تقلیل مرارت را، شربت روانی میخواند. طالب حقیقت بودن، تنها داروی شفا بخش انسانیست. بودند ارسطوهایی که در وصف استاد خویش گفتند که افلاطونها عزیز هستند اما حقیقت از افلاطونها عزیز تر است. یا سقراطها….
ما حقیقت را تلخ میشماریم اما حقیقت به خودی خود نمیتواند تلخ باشد. آنچه تلخ است و سخت است و دردآور، شکافته شدن پیلهی توهماتمان است. شکسته شدن تخیلات ما به حقیقت اجازهی ظهور میدهد. شکسته شدن، همواره میتواند رخنه یا نفوذ در حقیقتی عمیقتر باشد، زیرا آنچه در درون ما دروغین است میشکند، حقیقت نمیشکند.
هنگامی که حقایق آرزوهایمان را میکشند، اندکی از ما برای زدودن درد مرگ آرزوها ممکن است اقدام به خودکشی کنیم. اشنایدمن، این درد را “روان درد“ مینامد. ما ممکن است در اثر تجربه کردن جهنم مرگ ِ آرزوهایمان، مرگ فیزیکی را ترجیح دهیم، تا تولد دردناک سوگواری را حس نکنیم.
یا سالها به زیستن با فردی اشتباه ادامه دهیم و بعضا افتخار کنیم و خود را وفادار و یا قربانی قلمداد کنیم. یا انتظار زندگی در گلستان را داشته باشیم و جامعهای آرمانی. بهتر است بدانیم که این تصاویر ذهنی حجابهای مفهومیاند. اکثریت ما معتاد به مواد مخدر واقعی هستیم. ما به تحمل نکردن احساسات و خود واقعیمان معتادیم. ما از خود خیالی، دیگران خیالی، حکومتی خیالی و احوال و افکار خیالی نشئهایم.
ما برای اجتناب از دنیای واقعی، دنیای تخیلی را طلب میکنیم و روزی که سر ما به سنگ واقعیات زندگی میخورد، ناله و زاری و یا زورگویی می کنیم.
جهان و حقایقش، پشیزی برای آنچه در خیالات و انتظارات ما میگذرد، ارزشی قائل نیست.
دوست خردمندم، بیا در یاد بسپاریم که در تلاش برای استعلای زندگی، زندگی را طرد نکنیم و اینگونه، من و تو، “ما” می شویم و در برابر ظلم با سلامت روان، قد برافراشته میکنیم.
شهریور ۱۴۰۲
خشایار خدابخشی
🔴 ایمیل دریافتی:
سلام و عرض ادب
موضوعی رو میخواستم با شما در میان بگذارم و آن اینکه زنانی را میشناسم که زندگی زناشویی خوبی ندارند به دلیل فرهنگ مرد سالار انواع محدودیتها و تحقیرها وبی عدالتیهارا تحمل میکنند خیلی از آنها حتی مجبورندخیانت همسرانشان که تحملش امری طاقت فرسا وزجرآوراست تحمل کنند در گفتگوهایی که با آنان داشتم دلیل تحمل کردنشان به این موارد خلاصه میشود
۱- عدم استقلال مالی
۲- نبود حمایت پدر به دلیل همان فرهنگ حق کشی که در بین ما رایج است که با لباس سفید رفتی با ...
۳- عاطفه مادری که مانع بزرگی هم برای تمام کردن رابطه زناشویی است هم مانعی برای کار بیرون از خانه
۴- غم انگیزتر از همه اینکه حتی گرفتن مهریه که میتواند پشتوانه مالی باشد برایشان غیرممکن است چرا که قوانین به قدری دست و پاگیر آزار دهنده وضد زن است که عطای آنرا به لقایش میبخشند حتی مواردی را میشناسم که همسرانشان نظامی هستند به راحتی خیانت میکنند واینها جرأت وتوان اعتراض یا حداقل گرفتن مهریه را ندارندچرا که شوهران خیانتکارشان در تمام سوراخ سنبه های دادگاه آشنا دارند ازشما دو خواهش دارم یکی اینکه در یک فایل صوتی این زنان را راهنمایی کنید که برای نجات خودشان چه کارهایی میتوانند انجام دهند در ضمن اکثر این زنان از اعتماد به نفس به شدت پایینی برخوردارند که خود مانع هر حرکتیست ودوم اینکه اگر موسسه یا افرادی را میشناسید که میتوانند از این زنان که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست حمایت کنند لطفا به من معرفی کنید.
🔴 نشانی ایمیل دکتر سرگلزایی:
[email protected]
@drsargolzaei
سلام و عرض ادب
موضوعی رو میخواستم با شما در میان بگذارم و آن اینکه زنانی را میشناسم که زندگی زناشویی خوبی ندارند به دلیل فرهنگ مرد سالار انواع محدودیتها و تحقیرها وبی عدالتیهارا تحمل میکنند خیلی از آنها حتی مجبورندخیانت همسرانشان که تحملش امری طاقت فرسا وزجرآوراست تحمل کنند در گفتگوهایی که با آنان داشتم دلیل تحمل کردنشان به این موارد خلاصه میشود
۱- عدم استقلال مالی
۲- نبود حمایت پدر به دلیل همان فرهنگ حق کشی که در بین ما رایج است که با لباس سفید رفتی با ...
۳- عاطفه مادری که مانع بزرگی هم برای تمام کردن رابطه زناشویی است هم مانعی برای کار بیرون از خانه
۴- غم انگیزتر از همه اینکه حتی گرفتن مهریه که میتواند پشتوانه مالی باشد برایشان غیرممکن است چرا که قوانین به قدری دست و پاگیر آزار دهنده وضد زن است که عطای آنرا به لقایش میبخشند حتی مواردی را میشناسم که همسرانشان نظامی هستند به راحتی خیانت میکنند واینها جرأت وتوان اعتراض یا حداقل گرفتن مهریه را ندارندچرا که شوهران خیانتکارشان در تمام سوراخ سنبه های دادگاه آشنا دارند ازشما دو خواهش دارم یکی اینکه در یک فایل صوتی این زنان را راهنمایی کنید که برای نجات خودشان چه کارهایی میتوانند انجام دهند در ضمن اکثر این زنان از اعتماد به نفس به شدت پایینی برخوردارند که خود مانع هر حرکتیست ودوم اینکه اگر موسسه یا افرادی را میشناسید که میتوانند از این زنان که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست حمایت کنند لطفا به من معرفی کنید.
🔴 نشانی ایمیل دکتر سرگلزایی:
[email protected]
@drsargolzaei
🔴 پاسخ جناب حسین رئیسی،
وکیل و استاد حقوق بشر در گروه حقوق و مطالعات حقوقی دانشگاه کارلتون- کانادا
به پرسش ایمیل شده
به دکتر سرگلزایی
@drsargolzaei
وکیل و استاد حقوق بشر در گروه حقوق و مطالعات حقوقی دانشگاه کارلتون- کانادا
به پرسش ایمیل شده
به دکتر سرگلزایی
@drsargolzaei