Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
2843 - Telegram Web
Telegram Web
بسیاری از مردم
در زمان نزدیک به مرگ‌شان به
این موضوع پی می‌برند که
همه چیزهای بیرونی
بی‌رنگ هستند،
زیرا هرگز هیچ چیز
به آن کسی که هستند وابسته نیست.

هنگام مرگ،
کل مفهوم مالکیت برای آنها
به صورت چیزی بی‌معنا
آشکار می‌شود.

و در نهایت
به این موضوع پی‌می‌برند که
در سراسر زندگی‌شان
هنگامی که
به دنبالِ احساسِ
کاملی از خود بودند،
در حقیقت
"بودن" همیشه آنجا بوده است،
اما هویت سازی با چیزها
که در نهایت
هویت سازی با ذهن است،
بخش اعظمی از
"بودن" را پوشانده است.

#اکهارت تله

🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻

@eckharttoll
تو نمی‌توانی چیزی که نمی‌دهی را دریافت کنی. آنچه به بیرون جریان می‌یابد، آنچه به درون می‌آید را تعیین می‌کند. هرچه هست که فکر می‌کنی دنیا دارد از تو باز می‌دارد، از قبل آن را داری، اما تا وقتی اجازه ندهی که آن به بیرون جریان پیدا کند، حتی متوجه نخواهی شد که آن را داری. حتی فراوانی هم. آن انرژی‌ای که به بیرون می‌دهی، به تو بر می‌گردد.

#اکهارت_تله

@eckharttoll
کسی به تو توهین می‌کند و #خشم ناگهان از درون تو زبانه می‌کشد و تب‌آلود می‌شوی!

آن شخص چه کرده؟
او فقط تو را خراش داده، به خشم تو کمک کرده که برخیزد، ولی آن خشم مال خودت است.

اگر او نزد بودا برود و به او توهین کند، قادر نخواهد بود در او خشم تولید کند.
یا اگر نزد بودی‌دارما برود او قهقهه خواهد زد!
پس بستگی دارد.

دیگری منبع نیست، منبع همیشه در درون توست.
دیگری به منبع می‌زند، ولی اگر در تو خشمی نباشد، نمی‌تواند بیرون بیاید.
اگر سطلی را درون چاهی خشک بیندازی، آبی بیرون نخواهد آمد.

کسی که به تو توهین می‌کند، فقط یک سطل در تو می‌اندازد و سپس آن سطل با خشم، با نفرت، یا با آتشی بیرون می‌آید که در تو وجود داشته.

منبع تو هستی.🦋
این را همیشه به یاد داشته باش!

پس وقتی احساس #نفرت می‌کنی به سمت دیگری حرکت نکن.
به سمت موضوع آن نرو.
بلکه به سمت مرکزی برو که این نفرت از آنجا می‌آید.

از نفرت یا عشق یا خشم یا هر چیز دیگر به عنوان وسیله‌ای برای سفر به مرکز درونی خودت استفاده کن.
به «منبع» حرکت کن و در آنجا متمرکز بمان...🧘🏽
امتحانش کن!


#اشو
@eckharttoll
یک گیاه این‌طور فکر نمی‌کند
که: «فردا باید یک برگ جدید از سمت شمال دربیاورم و هفته بعد وقتی باران آمد یک متر رشد خواهم کرد» هستیِ او خود به خودی، طبیعی و برنامه‌ریزی نشده از درونش آشکار می‌شود.

به‌طور مشابه زندگی حقیقی
شما نیز به همین ترتیب آشکار می‌شود اما از آن آگاه نیستید زیرا به ذهنتان اجازه می‌دهید تا شیوه‌های عجیب غریبی برای بودن متصور شود و سپس به دنبال آن تصاویر می‌روید.

درست به همین ترتیب به‌جای اینکه به‌سادگی فقط هستی طبیعی خودتان را تجربه کنید شروع به فکر کردن و برنامه‌
ریزی کردن برای آن می‌کنید.

ما نمی‌توانیم نَفَسِ فردا را
امروز بکشیم. بنابراین با آگاهی به این موضوع، هستی‌ات را به خودِ هستی واگذار کن و از بازی کیهانی‌ات لذت ببر.

بالاتر از همه اینکه
سعی نکن تا چیزی باشی.
این رازی است که فقط
عده کمی تشخیصش می‌دهند.

#موجی

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

https://www.tgoop.com/eckharttoll
اگرچه این بدن بسیار هوشمند است اما نمی‌تواند تفاوت بین یک موقعیت و وضعیت واقعی و یک فکر را بداند .

بنابراین به تمام افکار چنان
واکنش نشان می‌دهد که گویی
آن فکر یک واقعیت است .

نمی‌داند که آن فقط یک فکر است .برای بدن یک فکر هراس‌آور و نگران کننده به معنای این است که "من در خطر هستم" و مطابق آن واکنش نشان می‌دهد ، هرچند شاید شما در بستر گرم و نرم خودتان خوابیده باشید

قلب تندتر می‌تپد ، ماهیچه‌ها جمع می‌شوند و تنفس سریع‌تر می‌شود ."این یک افزایشِ انرژی است .اما از آنجا که آن خطر فقط ساخته و پرداخته #ذهن است ، آن انرژی هیچ راه خروجی ندارد.پس بخشی از آن به عقب به ذهن خورانده می‌شود و بنابراین افکاری حتی دلواپسانه‌تر تولید می‌کند ؛ و بقیه‌ی آن انرژی ، سمی شده و در عملکرد هماهنگ بدن تداخل ایجاد  می‌کند .

#اکهارت_تله

🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼

https://www.tgoop.com/eckharttoll
گاهی خدا شما را به چالش می‌کشد تا از این طریق نیرویی که ندارید را پیدا کنید. تنها به این شکل شما به فراسوی محدودیت‌های خیالی‌تان خواهید رفت. باید آن‌قدر به شما فشار آورده شود تا مجبور شوید که فروتن شوید و ایگویتان شکسته شود و آنگاه هنگامی‌که غرور و تکبرتان درهم‌شکسته شد نیرویی را کشف خواهید کرد که مال شما نبود. شما نیروی خدا را پیدا کرده و از آن استفاده می‌کنید. هنگامی‌که کاملاً و تماماً خودتان یعنی این ایگو را رها کردید آنگاه این معجزه رخ می‌دهد.
چیزی قدرتمند در ناتوان شدن وجود دارد که آن غرورت را می‌شکند و احتمالاً همین تو را آزاد و رها خواهد ساخت.

#موجی
@eckharttoll
#حقیقت_حضور

شما #هیچ هستید‌
که همه چیز از آن بر می‌خیزد !

همینکه آن دیده شود شروع یک
ماجراجویی بزرگ است آن آزادی
است و سپس توسعه می‌یابد
در ابتدا دیده می‌شود که من
آن آگاهی هستم که برمی‌خیزد،

و سپس چیزی دیگر در آغوش گرفته می‌شود چیزی دیگر یکپارچه می‌گردد و سپس دیگر هیچ هویتی از هیچ نوعی
وجود ندارد،

فقط آن چیزی است
که ورای کلمات است !!

فقط زندگی
خودِ زندگی بودن
بدون هیچ سؤالی درمورد آن
بدون هیچ قضاوتی درمورد آن !!!

#جف_فوستر

🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
تلاش برا اصلاح و تغییر خود نکن،
دنبال انسانی خوب نباش،
تصور انسان بی نقص رو رها کن،
خواسته ای غیر از آنچه هستی رو رها کن. برچسب زدن و قضاوت خودت رو رها کن،
مقایسه ات با انچه در سر می پرورانی رو رها کن،
ستیزه و آزار با آنچه هستی رو رها کن ،
خودت رو همین طور که هستی بپذیر.

همه چیز رو همین طور که هست ببین.
پذیرای هر حالتی که درش هستی باش.
اگر در انکاری ،انکار رو انکار ببین،
اگر دچار وسوسه و اجباری ،وسوسه و اجبار ببین.
دروغ رو دروغ ببین.
اگر چیزی رو پنهان و مخفی میکنی،
ببین که مخفی کاری میکنی.
اگر تلاش برا شدن ولت نمیکنه ،ببین که داری تلاش میکنی.
وابستگی رو وابستگی ببین.
توجیه  میکنی ،توجیه ببین.
فرار رو فرار ببین.
سرکوب رو سرکوب ببین.
خودت رو گول میزنی اون هم ببین.
ترس رو ترس ببین.

در بطن این نگاه صداقت با خودت داشته باش.در عمق وجودت در عجزت آرام بگیر.

#نگاه_دوست
t.me@thegoldenkey
کانال کلید روشنایی
پرورش انضباط برای آزاد شدن تو از خودت

آموزه‎ای از #مایکل_سینگر
مترجم و راوی: #کتایون_زند

قسمت اول

https://www.tgoop.com/thegoldenkey
خوب نباش!
خوب بودن خسته کننده است.
خوب بودن، دروغین است.
خوب بودن یک انطباق بود که
برای برنده شدن تو در عشق طراحی شده بود.

آن کار نمی کند.
به جای آن، واقعی باش.

خوبی یک ماسک است
که خشم و برافروختگی و
ناکامی و نومیدی ات را می پوشاند
(انرژیهای زیبایی که وقتی جوان بودید یاد گرفتید که آنها را خفه سازید).

خوبی تو را خفه خواهد کرد
و هر کسی را که در اطراف توست.

مخاطرۀ خوب نبودن را بپذیر!
مخاطرۀ نشان دادنِ خود را بپذیر.
آماده باش برای دیگرانی که تو را دوست نخواهند داشت
و فکر خواهند کرد که تو خودخواه، سرد و پست فطرت
یا حتی بدتر: "غیرمعنوی" هستی.

حرف دلت را بگو
بله بگو وقتی حرف دلت بله است
نه بگو وقتی حرف دلت نه است

مخاطرۀ توجه داشتن به خودت را بپذیر!

آماده باش که دوباره احساس سرزندگی کنی
ضربان قلبت را احساس کنی
عرق بریزی، بلرزی
و در شگفت باشی که آیا حق داری
نهایتاً احساس گناه و احساس شرم کنی
به جای گریختن از آنها.

آماده باش تا دنیای "خوب و نازنین ات"
از هم بپاشد.

آماده باش تا تصویری که ماهرانه از خود ایجاد کرده ای
از دست بدهی

آماده باش تا
هجوم تازگی را احساس کنی!

#جف_فوستر
@eckharttoll
پرسش: آیا رنج کشیدن هیچ‌ وقت به پایان می‌رسد؟

خب، همین حالا.

این ذهن یا در حال به یاد آوردن است یا انتظار داشتن،

پس پاسخ این سوال که چه زمانی به پایان می‌رسد،‌ همین حالا است،

گذشته یک توهم است، مگر اینکه تو خلافش را ثابت کنی.
آینده هم یک توهم است، مگر اینکه تو خلافش را ثابت کنی, و آن غیرممکن است,

پس بله، همین حالا,

اما تا وقتی که تو در حال باور کردن افکارت هستی، توهم اینکه حالا نمی‌شود باقی می‌ماند،

گذشته و آینده توهماتی هستند که من با تصاویر خودم آنها را تقویت می‌کنم.
#نگاه_دوست
توجه به خوبی هایی که هم اکنون در زندگی شما وجود دارند و احساس سپاس گزاری در مورد آن ها احساس فراوانی است.

سر چشمه وفور و فراوانی، بیرون از شما نیست، بلکه بخشی از آن کسی است که شما هستید. با این وجود این خود از توجه به فراوانی بیرونی و شکر گزاری در مورد آن ها آغاز کنید. بنای زندگی پیرامونتان را ببینید گرمای خورشید روی پوستتان نمایش گل های خیره کننده در گل فروشی، گاز زدن به میوه آب دار، یا خیس شدن زیر بارانی که به فراوانی از آسمان می ریزد. غنای زندگی لحظه لحظه با شما است. اعتراف به این فراوانی و سپاس گزاری برای این به فور، در پیرامون تان فراوانی خفته در درون شما بیدار می کند. آن گاه بگذارید جاری شود. وقتی به بیگانه ای لبخند می زنید جریانی کوچک از انرژی شما به بیرون جاری می شود. شما، دهنده می‌شوید به طور مداوم از خودتان بپرسید :« در این وضعیت چی می توانم بدهم؟ چگونه می توانیم به پیشرفت یا در این وضعیت، خدمت کنم؟» شما نیازی ندارید که مالک چیزی باشید تا احساس فراوانی کنید. البته اگر چه وقتی مدام احساس فراوانی می کنید؛ به احتمال نزدیک به یقین فراوانی به سویتان روان خواهد شد فراوانی فقط سراغ کسانی می آید که هم اکنون احساس فراوانی می کنند.





#اکهارت_تله

@eckharttoll
یکی از نشانه‌های بیداری این است که شما اطرافیانتان را همانگونه که هستند می‌پذیرید.

البته شما مایل هستید که به آنها کمک کنید تا بیدار شوند. اما این را عمیقا می‌دانید که فقط در صورتی می‌توانید به دیگران کمک کنید که آنها برای تغییر آماده باشند و از شما کمک بخواهند.

در بیداری، شما عدم توانایی دیگران را درک خواهید کرد زیرا قبلا خودتان آن را تجربه کرده‌ و پشت سر گذاشته‌اید.

#داوید
@eckharttoll
شهامت چیست؟

بامعناترین تعریف برای شهامت ،توانایی دور انداختن چیزهای اشنا ودانسته هاست،زیرا ماهیت ذهن را چیزی آشنا ،دانسته هاو گذشته ها تشکیل می دهد.همین که گذشته را دور اندازی ،روی به بی نهایت می گشایی.اما انسان از چنین وسعتی می هراسد.احساس می کند که در آن فضای پهناور سر گردان شده است.
ذهن چیزی کوچک است.راحتی بخش وگرم است.همچون فقسی طلایی است که بسیار زیباست.تواین قفس را تزیین می کنی.نه فقط تو،بلکه همه می کوشند ذهن را تزیین کنند .هدف اموزش وپرورش ما همین است:تزئین این قفس طلایی وزیبا ساختن آن به گونه ای که دیگر نتوانی از آن بیرون آیی.شروع به خو گرفتن با آن قفس می کنی.فراموش می کنی دارای بال هایی برای پرواز هستی وآسمانی پهناور دربرابر ت گسترده شده است.فراموش می کنی که باید به سوی ستاره ها پرواز کنی و سفری بس طولانی درپیش داری‌.ازاین تعریف من از شهامت،توانایی دور انداختن قفس طلایی ذهن وقدم گذاشتن درناشناخته هاست با وجود همه ی ترس ها ،همه ی خطر ها ونا امنی ها.از نگاه من فقط کسی که دارای این توانایی است شخصی دیندار است.

#اشو
@eckharttoll
اکهارت تله
شهامت چیست؟ بامعناترین تعریف برای شهامت ،توانایی دور انداختن چیزهای اشنا ودانسته هاست،زیرا ماهیت ذهن را چیزی آشنا ،دانسته هاو گذشته ها تشکیل می دهد.همین که گذشته را دور اندازی ،روی به بی نهایت می گشایی.اما انسان از چنین وسعتی می هراسد.احساس می کند که در آن…
درود آقا ..فرق است بین شهامت و شجاعت ؟



تفاوت باطنی شجاعت و شهامت رو میشه گفت که
شجاعت ریشه در ترس و برای دفاع و حفظ موضِعِ ذهنیه!
نوعی ابراز وجوده!

ولی شهامت از حس ادراکیِ باشنده نسبت به وضعیت موجوده که اساسا از اخلاقیات و ارزش های جامعه تبعیت نمیکنه!

#نگاه_دوست
فقیر و غنی، جاهل و دانش‌آلوده، مشهور و گمنام، همگی در یک قایق قرار دارند. چه دو دلار از خدا بخواهی یا پنجاه‌هزار دلار، هیچ فرقی ندارد. با خواسته‌ای نزد خداوند رفتن یعنی اینکه ابداً نزد او نرفته‌ای، زیرا تنها پل «بی‌خواهشی» است که سبب دیدار می‌شود.
داشتن خواسته فقط ایجاد دیواری است بین تو و آن تمامیت.
لحظه‌ای که چیزی را می‌خواهی، در واقع می‌گویی: ”من از آن تمامیت خردمندتر هستم.” می‌گویی: “تو نمی‌دانی چه باید کرد و من آمده‌ام به تو توصیه کنم!” تو به آن تمامیت می‌گویی: “اوضاع اینگونه که هست درست نیست: باید طبق میل من باشد!”
نیایش، درست عکسِ خواسته است.
نیایش یعنی: “اوضاع اینگونه که هست مطلقاً کامل است، باید همینگونه باشد. بنابراین من چیزی جز یک شکرگزاری عمیق ندارم.” نیایش واقعی تعظیم در برابر جهانِ هستی است با یک سپاسگزاری عظیم؛ زیرا هرآنچه که هست، همانطور که هست، در کامل‌ترین وضعیت ممکن هست
یک قلب شاکر می‌داند که کائنات در هر لحظه کامل است: از کامل به کامل‌تر حرکت می‌کند. دنیا از نقص به کمال حرکت نمی‌کند؛ این را به خاطر بسپار: دنیا از کامل به کامل‌تر حرکت می‌کند. این ادراک یک قلب نیایشگر است. ولی ما پر از خواسته‌ها هستیم.
تمام بوداها (روشن‌ضمیران) کوشش کرده‌اند تا شما را از ذهن‌هایتان بیرون بکشند.

#اشو
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
....

انسان در میان مخلوقات در شناخت خودش از مرگ و خندیدن به آن، موجودی منحصربه‌فرد است.

فقط انسان است که خندیدن را می‌شناسد؛ هیچ حیوان دیگری نمی‌خندد. فقط انسان است که مرگ را می‌شناسد؛ هیچ حیوان دیگری مرگ را نمی‌شناسد ـــ حیوانات فقط می‌میرند؛ از پدیده‌ی مرگ آگاه نیستند.

انسان از دو چیز آگاه است که هیچ حیوانی از آنها آگاهی ندارد: یکی خنده است و دیگری مرگ. آنگاه یک ترکیب جدید ممکن هست. فقط انسان است که می‌تواند در حال خندیدن بمیرد ـــ می‌تواند به آگاهی مرگ و ظرفیت خندیدن وصل شود. و اگر بتوانی در حالیکه می‌خندی بمیری، فقط آنوقت است که سند معتبری ارائه می‌دهی که با خنده زندگی کرده‌ای.

مرگ، آخرین جمله‌ در تمام زندگی تو است ـــ نتیجه‌گیری و پایان داستان زندگی است. چگونه مردن تو نشان می‌دهد که چگونه زیسته‌ای. آیا می‌توانی خندان بمیری؟ آنوقت انسانی رشدیافته هستی. اگر با گریه و زاری و اندوه بمیری، یعنی که مانند یک بچه؛ رشد نکرده و نابالغ بوده‌ای. این فقط نشان می‌دهد که از مرگ و از هرگونه درد پرهیز می‌کرده‌ای.

رشدکردن یعنی رویارویی با زندگی، برخورد با واقعیت آن، هرچه که هست.

و بگذار تکرار کنم:
درد pain فقط درد است؛ رنجی در آن نیست. رنج suffering وقتی می‌آید که تو بخواهی که درد نباید باشد. آنگاه در این درد تو اشکالی وجود دارد.

تماشا کن، شاهد باش، و تعجب خواهی کرد: سر درد داری؛ درد هست ولی رنجی وجود ندارد. رنج یک پدیده‌ی مرتبه‌ی دوم است؛ اصل همان درد است. سردرد وجود دارد، درد هست؛ این فقط یک واقعیت است.

گل‌سرخ یک واقعیت است، همانند خار. روز یک واقعیت است، مانند شب. سر یک واقعیت است، درست مانند سردرد.

بودا به مریدانش آموزش داد که وقتی سردرد دارند فقط دوبار بگویند “سردرد، سردرد.” به آن توجه کن ولی ارزشگذاری نکن: نگو “چرا؟ چرا این سردرد برای من اتفاق افتاده؟ نباید برایم پیش می‌آمد!”

لحظه‌ای که بگویی “نباید…” رنج را وارد می‌کنی. اینک رنج توسط تو خلق شده، نه توسط سردرد. رنج‌بردن همان تفسیر‌های تو در مخالفت با واقعیت است، رنج همان انکار واقعیت است.                                                       

و لحظه‌ای که بگویی “نباید باشد،” شروع می‌کنی به پرهیز از آن، خودت را از آن دور می‌کنی. مایلی مشغولیتی پیدا کنی که بتوانی آن را فراموش کنی: تلویزیون را روشن می‌کنی، یا به باشگاه می‌روی، یا مشغول مطالعه می‌شوی و یا در باغچه مشغول کار می‌شوی ــ فقط برای اینکه خودت را دور از واقعیت و مشغول نگه داری. حالا آن «درد» مورد مشاهده قرار نگرفته؛ تو فقط خودت را مختل کرده‌ای. آن درد توسط سیستم تو جذب می‌شود.

بگذار این کلید عمیقاً درک شود:
اگر بتوانی سردرد خودت را بدون نگرش مخالفت مشاهده کنی، بدون رویگردانی از آن، بدون فرار از آن؛ اگر بتوانی فقط حضور داشته باشی و مراقبه‌گون بمانی: “سردرد، سردرد؛” ـــ اگر بتوانی فقط آن را ببینی؛ سردرد به وقت خودش خواهد رفت. نمی‌گویم که بطور معجزه‌آسا از بین خواهد رفت. نه، به موقع خودش از بین می‌رود. ولی توسط سیستم تو جذب نمی‌شود، سیستم تو را مسموم نمی‌کند. وجود خواهد داشت، تو به آن توجه می‌کنی، و خواهد رفت. آزاد خواهد شد.

وقتی چیزی مشخص را در خودت مشاهده می‌کنی، نمی‌تواند وارد سیستم تو شود. همیشه وقتی وارد می‌شود که بخواهی از آن پرهیز کنی و یا از آن فرار کنی. اگر شاهد نباشی، آنوقت وارد سیستم تو و بخشی از وجودت می‌شود ـــ اگر حضور داشته باشی، خودِ همین حضور تو مانع می‌شود که بخشی از وجود تو شود.

و اگر به دیدن دردهایت ادامه دهی، آنها را انباشته نخواهی کرد.

شما به درستی راهنمایی نشده‌اید، پس به پرهیز از درد ادامه می‌دهید. آنوقت دردهای بسیاری را انباشته می‌کنید، از رویارویی با آنها وحشت دارید، از پذیرش آنها می‌ترسید. آنگاه رشدکردن دردناک می‌شود ـــ علت آن شرطی‌شدگی‌های غلط است. وگرنه رشد دردناک نیست؛ کاملاً لذت‌بخش است.

وقتی درخت رشد می‌کند و بزرگتر می‌شود، آیا فکر می‌کنی که درد می‌کشد؟ دردی وجود ندارد... و تو [همانند درختِ در حال رشد] هر روز احساس خوشی خواهی داشت ـــ برگ‌های جدید، گل‌های جدید، شاخه‌های تازه…. بالاتر و بالاتر می‌روی و به ارتفاعات تازه‌ای می‌رسی. عمیق‌تر و بالاتر خواهی رفت و اوج‌های تازه‌ای را تجربه می‌کنی. رشد تو دردناک نخواهد بود.

ولی رشد دردناک هست ـــ به سبب وجود مسموم‌شده‌ی تو و شرطی‌شدگی‌های تو چنین است. به تو آموزش داده شده که رشد نکنی؛ به تو آموخته‌اند که راکد بمانی، به چیزهای آشنا و شناخته‌شده بچسبی. برای همین است که هر زمان شناخته‌ها در دست‌های تو از بین می‌روند شروع به گریستن می‌کنی. یک اسباب‌بازی شکسته شده، یک پستانک از تو گرفته شده!

#اشو
زیستن در

پذیرش مطلق

آنچه که هست؛

پایان تمام داستانهای

زندگی‌ست...

اکهارت تله
🌟

پرسش: هیچ پیشنهادی داری که چگونه به یاد بیاوریم در زمان حال باشیم و بمانیم؟



اکهارت: یک ابزار یادآوری که در درون به طور اتوماتیک داری، درک این است که هر وقتی که هر نوعی از ناشادی پدید آمد، بدانی‌که زمان حال را از دست داده‌ای.
این یک ساعت زنگی کوچک است که همیشه داری.

در همان لحظه که فهمیدی زمان حال را از دست داده‌ای، به آن برگرد.


آن وقت بلافاصله این ساعت دیگر زنگ نمی زند. ساعتی که همیشه هم در دسترس تو است.

اکهارت_تله
@eckharttoll
ما برای رهایی از رنج
همه‌چیز را امتحان کردیم
برای رهایی از رنج به همه‌جا رفتیم
هر چیزی خریدیم و هر چیزی خوردیم

درنهایت هنگامی‌که فرد به‌اندازه کافی تلاش کرد
آنگاه با احتمال بلوغ معنوی
تمایلی برای متوقف کردن این تلاش بیهوده برای رهایی از رنج پدید آمده


و رنج واقعاً تجربه می‌شود

در آن لحظه‌ی مهم
آنچه فراسوی رنج است ادراک می‌شود
همان چیزی که باوجود رنج
دست‌نخورده باقی می‌ماند
و این ادراک ماهیت حقیقی فرد است

گنگاجی


@eckharttoll
2025/02/11 01:37:53
Back to Top
HTML Embed Code: