⌛️ این بود زندگی؟! (2)
✍️ احسان محمدی
⏳ هر شب در اینستاگرام عکسی با تیتر «این بود زندگی؟!» منتشر میکنم تا یادم نرود: «خبری نیست!»
این کار نه در نفی امید و تلاش بلکه برای لذت بردن از «معمولی بودن» است، اینکه با حسرت ستارهها را نگاه نکنیم. این عکسها یادمان میآورد که آنها هم پیر میشوند و گاه چنان از یاد میروند که انگار نبوده یا اصلاً گذشته پرافتخاری نداشتهاند.
❌ هیچکس و هیچچیز ماندنی نیست، همه در یک صف طولانی آرام آرام به سمت خط پایان قدم میزنیم و در مه غلیظ فراموشی فرو میرویم و احتمالاً لحظه آخر سر برمیگردانیم که: «این بود زندگی؟!»
⏳ نه عارف شدهام نه مرتاض، اتفاقاً با ولع دنبال یاد گرفتن و کار کردنم اما شاید از عوارض گذشتن از نیمه عمر است که این جمله از قصهی بر دار کردن حسنک وزیر ورد زبانم شده: «احمق مردا که دل در این جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت باز ستاند!»
⏳ و حرف آخر از #محمود_درویش:
تُنسیٰ کَأنَّکَ لَمْ تَکُن
تُنسی کَمَصرعِ الطائرٍ
کَکَنیسَةٍ مَهجورةٍ
تُنسی …
فراموش میشوی، گویی که هرگز نبودهای!
مانند مرگ یک پرنده
مانند یک کنیسۀ متروکه
فراموش میشوی …
🖋️ @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
⏳ هر شب در اینستاگرام عکسی با تیتر «این بود زندگی؟!» منتشر میکنم تا یادم نرود: «خبری نیست!»
این کار نه در نفی امید و تلاش بلکه برای لذت بردن از «معمولی بودن» است، اینکه با حسرت ستارهها را نگاه نکنیم. این عکسها یادمان میآورد که آنها هم پیر میشوند و گاه چنان از یاد میروند که انگار نبوده یا اصلاً گذشته پرافتخاری نداشتهاند.
❌ هیچکس و هیچچیز ماندنی نیست، همه در یک صف طولانی آرام آرام به سمت خط پایان قدم میزنیم و در مه غلیظ فراموشی فرو میرویم و احتمالاً لحظه آخر سر برمیگردانیم که: «این بود زندگی؟!»
⏳ نه عارف شدهام نه مرتاض، اتفاقاً با ولع دنبال یاد گرفتن و کار کردنم اما شاید از عوارض گذشتن از نیمه عمر است که این جمله از قصهی بر دار کردن حسنک وزیر ورد زبانم شده: «احمق مردا که دل در این جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت باز ستاند!»
⏳ و حرف آخر از #محمود_درویش:
تُنسیٰ کَأنَّکَ لَمْ تَکُن
تُنسی کَمَصرعِ الطائرٍ
کَکَنیسَةٍ مَهجورةٍ
تُنسی …
فراموش میشوی، گویی که هرگز نبودهای!
مانند مرگ یک پرنده
مانند یک کنیسۀ متروکه
فراموش میشوی …
🖋️ @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏆 راستگوترین دانش آموز ایرانی در طول تاریخ!
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در کنار همه کارهایی که باید همه یاد بگیریم تا #ایران به کشور بهتری برای زندگی کردن تبدیل شود، یکی هم #قدرشناسی است. از ما مردم کوچه و خیابان تا حضرات و مقامات!
❌ از سینما و شعر بگیر تا موسیقی و ورزش و اقتصاد ... تقریباً کسی را نداریم که تکه پارهاش نکرده باشیم. هیچ انسان زنده و مُردهای نیست که در دفاع یا حمله به او جمعیتی به فحشهای رکیک نرسیده باشند.
در تحسین #لیونل_مسی بارها نوشتهام اما آخرین باری که ما از یک انسان زنده با احترام تجلیل کردهایم کی بوده؟
یک خداحافظی باشکوه، یک بدرقه محترم، یک قاب بزرگ قدردانی ... چرا اینقدر کم که باید خیلی فکر کنیم تا یادمان بیاید؟
✅ قدرشناسی، سنگ نزدن و تلخ نکردن آدمهایی که برای این سرزمین افتخار و احترام آوردهاند یک وظیفه ملی است، باید یادش بگیریم. باید به بچههایمان یاد بدهیم که این کشور حتی با همه مشکلاتش را انسانهایی با فداکاری حفظ کردهاند، خوشنام نگهداشتهاند، به جهان معرفی کردهاند.
قصدم سرکوفت ملی یا بت ساختن از ستارهها نیست اما با همه اختلاف نظرها، حتی اگر قدردان آدمهایی نیستیم که برای ایران جان کندند، سنگشان نزنیم.
✍️ احسان محمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
❌ از سینما و شعر بگیر تا موسیقی و ورزش و اقتصاد ... تقریباً کسی را نداریم که تکه پارهاش نکرده باشیم. هیچ انسان زنده و مُردهای نیست که در دفاع یا حمله به او جمعیتی به فحشهای رکیک نرسیده باشند.
در تحسین #لیونل_مسی بارها نوشتهام اما آخرین باری که ما از یک انسان زنده با احترام تجلیل کردهایم کی بوده؟
یک خداحافظی باشکوه، یک بدرقه محترم، یک قاب بزرگ قدردانی ... چرا اینقدر کم که باید خیلی فکر کنیم تا یادمان بیاید؟
✅ قدرشناسی، سنگ نزدن و تلخ نکردن آدمهایی که برای این سرزمین افتخار و احترام آوردهاند یک وظیفه ملی است، باید یادش بگیریم. باید به بچههایمان یاد بدهیم که این کشور حتی با همه مشکلاتش را انسانهایی با فداکاری حفظ کردهاند، خوشنام نگهداشتهاند، به جهان معرفی کردهاند.
قصدم سرکوفت ملی یا بت ساختن از ستارهها نیست اما با همه اختلاف نظرها، حتی اگر قدردان آدمهایی نیستیم که برای ایران جان کندند، سنگشان نزنیم.
✍️ احسان محمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from عصر ایران (ALI)
هنوز ساعت به هشت صبح نرسیده بود که وسط شیرینیفروشی بودم. میخواستم ......
✍️ احسان محمدی
🔹هنوز ساعت به هشت صبح نرسیده بود که وسط شیرینیفروشی بودم. میخواستم ......
👇👇👇
asriran.com/004bht
@MyAsriran
✍️ احسان محمدی
🔹هنوز ساعت به هشت صبح نرسیده بود که وسط شیرینیفروشی بودم. میخواستم ......
👇👇👇
asriran.com/004bht
@MyAsriran
Forwarded from KETROWA|Building news کتروا🏡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😀 شیر مادر و نان پدر حلالت!
😎 #کتروا به عنوان «تامینکننده جامع مصالح ساختمانی» هیچ مسئولیتی در مورد کیفیت این مصالح و نحوه تخریب ساختمانها نمیپذیرید!
#یک_ساختمان_یک_برند
لینک عضویت در کانال👇
🏡 @Ketrowanews
😎 #کتروا به عنوان «تامینکننده جامع مصالح ساختمانی» هیچ مسئولیتی در مورد کیفیت این مصالح و نحوه تخریب ساختمانها نمیپذیرید!
#یک_ساختمان_یک_برند
لینک عضویت در کانال👇
🏡 @Ketrowanews
Forwarded from عصر ایران (ALI)
قصههای نان و نمک(۳۴)/ تصادف دو زن در 137 ثانیه!
✍ احسان محمدی
🔹 پشت چراغ قرمز ایستادهام، راننده بغل دستیام دارد سیب گاز میزند و همزمان گوشیاش را.....
👇👇👇
asriran.com/004boW
@MyAsriran
✍ احسان محمدی
🔹 پشت چراغ قرمز ایستادهام، راننده بغل دستیام دارد سیب گاز میزند و همزمان گوشیاش را.....
👇👇👇
asriran.com/004boW
@MyAsriran
Forwarded from عصر ایران (ALI)
قصههای نان و نمک(35)/ توپ طلای «دمبله» در خشکشویی تهران!
✍️ احسان محمدی
🔹بخار خشکشویی توی هوا شناور است. زن و مردی که نزدیک به 60 سال دارند آنجا با هم کار میکنند. مرد فوتبالی است. همیشه یک چشمش به ....
👇👇👇
asriran.com/004buQ
@MyAsriran
✍️ احسان محمدی
🔹بخار خشکشویی توی هوا شناور است. زن و مردی که نزدیک به 60 سال دارند آنجا با هم کار میکنند. مرد فوتبالی است. همیشه یک چشمش به ....
👇👇👇
asriran.com/004buQ
@MyAsriran
Forwarded from هممیهن
تصاویری زیبا از شادی مشترک اهورا صفارزاده و همسرش که باشگاه ملوان پس از گلزنی او در بازی روز گذشته ملوان- خیبر منتشر کرد
@hammihanonline
hammihanonline.ir
@hammihanonline
hammihanonline.ir
Forwarded from ALI
قصههای نان و نمک(۳۷)/ وقتی جهان از آبدارخانه آغاز میشود
✍️ احسان محمدی
🔹 یک روز کمی شیرینی خانگی، یک روز چند شاخه گل، یک روز عود، یک روز آش دستپخت خودش ...
👇👇👇
asriran.com/004c5d
@MyAsriran
✍️ احسان محمدی
🔹 یک روز کمی شیرینی خانگی، یک روز چند شاخه گل، یک روز عود، یک روز آش دستپخت خودش ...
👇👇👇
asriran.com/004c5d
@MyAsriran
Forwarded from ALI
قصههای نان و نمک(۳۹)/رشته تحصیلی: دامپیوتر!
✍ احسان محمدی
🔹اواخر دهه هفتاد که دانشجو شدم رشته کامپیوتر خیلی روی بورس بود. بچههای این رشته جوری از کامپیوتر حرف میزدند که...
👇👇👇
asriran.com/004cK1
@MyAsriran
✍ احسان محمدی
🔹اواخر دهه هفتاد که دانشجو شدم رشته کامپیوتر خیلی روی بورس بود. بچههای این رشته جوری از کامپیوتر حرف میزدند که...
👇👇👇
asriran.com/004cK1
@MyAsriran
Forwarded from عصر ایران (ALI)
قصههای نان و نمک(39)/ چراغ قرمزی که نمیخواستم سبز شود
✍️ احسان محمدی
🔹 طبقه دوم ورزشگاه آزادی جا برای نشستن نبود، ایستاده بودم برای دیدن...
👇👇👇
asriran.com/004cQV
@MyAsriran
✍️ احسان محمدی
🔹 طبقه دوم ورزشگاه آزادی جا برای نشستن نبود، ایستاده بودم برای دیدن...
👇👇👇
asriran.com/004cQV
@MyAsriran
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
◾️خوشا به حالت استاد شجریان!
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
👮♂️ پلیس آلمان و تاسیس واحدهای «مقابله با نفرتپراکنی اینترنتی»
✍️ احسان محمدی
پاول دوروف مالک تلگرام در یادداشتی نوشت: «من دارم ۴۱ ساله میشوم اما حس و حال جشن گرفتن ندارم. نسل ما دارد زمانش را برای نجات اینترنت آزادی که پدرانمان برای ما ساختند از دست میدهد. کشورهایی که روزگاری مظهر آزادی به شمار میرفتند، اکنون در حال اجرای سیاستهایی تیره و هراسانگیزند ...»
در این مورد چند نکته را با خبرنگار روزنامه جوان عنوان کردم:
⚠️ پلیس آلمان از ۱۰ سال پیش واحدهایی تحت عنوان مقابله با «نفرتپراکنی آنلاین» (online hate units) تشکیل داد. ابتدا هدف از این کار «مراقبت از مهاجران مقابل راستگرایان» عنوان شد، اما امروز کار به پیگرد ترولهای اینترنتی، توهینها و نگاههای منتقدانه کشیده شده است. یک دادستان برجسته این کشور در پاسخ به اعتراضات فعالان حقوق بشر گفت، ما از «گفتوگو و دموکراسی» محافظت و جریمههای مالی سنگین وضع میکنیم، حتی و ضبط تلفن همراه را برای کنترل این رفتارها انجام خواهیم داد.
⚠️ آنچه امروز به عنوان «نظارت» و «کنترل» در فضای دیجیتال میبینیم، صرفاً عملکرد دولتهای اقتدارگرا نیست، بلکه محصول تغییر پارادایم جهانی است. شبکههای اجتماعی پدیدهای نوظهور هستند که کمتر از ۲۰سال است در اختیار مردم قرار گرفتهاند. نه فقط شهروندان، بلکه خود دولتها و سیاستگذاران با محیطی جدید و ناشناخته روبهرو شدهاند و در حال آزمون و خطا هستند. همین موضوع باعث شده است همه کشورها نظارت، کنترل و حتی سانسور داشته باشند، اما شکل و ظاهر نظارتها و کنترلها با یکدیگر متفاوت شود.
⚠️ برخی آمار از وجود نزدیک به ۷۰۰ هزار دوربین در لندن خبر میدهد که شگفتانگیز است، در واقع شهروندان وقتی از خانه خارج میشوند تا بازگردند، تحت نظارت صدها دوربین هستند. این دوربینها صرفاً برای حفظ امنیت نیستند، بخش زیادی برای محافظت از نهادهای حکومتی نصب شدهاند. بخشی از این نظارت مربوط به مدیریت شهری و بخشی دیگر به حکمرانی ملی مربوط است.
⚠️ ابزارهای نظارتی مدرن فقط محدود به سرکوب آشکار نیستند بلکه به شکلی زیرپوستی و همهجانبه وارد زندگی روزمره شدهاند. دوربینهای شهری، پایش کلیدواژهها در مکالمات و الگوریتمهایی که رفتار جمعی را تحلیل میکنند، همه جزئی از شبکهای گستردهاند که فضای عمومی را به سامانهای برای شناسایی و واکنش سریع تبدیل کرده است، همان چیزی که دوروف آن را ابزار نهایی کنترل مینامد.
⚠️ شاید اولین باری که رصد شهروندان به اسم «مبارزه با تروریسم و مراقبت» همگانی شد، بعد از ۱۱ سپتامبر بود که اعلام شد ایالاتمتحده فهرستی از واژههای حساس را تعریف کرده است که اگر در مکالمات افراد شنیده میشد، آن فرد به سرعت در معرض شناسایی و پیگیری قرار میگرفت.
این نوع رصد و پایش، مختص حکومتهای بسته یا اقتدارگرا نیست. امروز در اغلب کشورهای جهان، چه توسعهیافته و چه در حال توسعه، نهادهای امنیتی با ابزارهای متنوع، فعالیت شهروندان در فضای دیجیتال را زیر نظر دارند.
⚠️ کشوری که با مسدود کردن سرویسهایی مانند گوگل، اینترانت ملی خود را راهاندازی کرده است، شبکهای بسته که هم نیازهای داخلی را تأمین میکند و هم امکان کنترل کاملتری در اختیار دولت میگذارد. این تصمیم در نگاه حاکمیت چین، نه صرفاً سرکوب، بلکه شکلی از مراقبت از شهروندان تلقی میشود.
⚠️در ایالات متحده امریکا وقتی به کنگره حمله شد صدها نفر را با رصد فضای مجازی دستگیر و محاکمه کردند، در فرانسه علیه مؤسس تلگرام رسماً شکایت شد که در اعتراضات خیابانی مهاجران نقش داشته، در بریتانیا این موضوع با دستگیری افرادی که متهم به تولید یا بازنشر پیامهای توهینآمیز یا آزاردهنده بودند، پیگیری شد و در اتحادیه اروپا موضوع کنترل چت (chat control) درباره الزام پلتفرمها برای اسکن محتوای پیامها (برای کشف سوءاستفاده جنسی از کودکان) داغ است که البته همه میدانند فقط هدف آن نگرانی برای کودکان نیست و در کنارش رصد گسترده شکل میگیرد.
🖋️ @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
پاول دوروف مالک تلگرام در یادداشتی نوشت: «من دارم ۴۱ ساله میشوم اما حس و حال جشن گرفتن ندارم. نسل ما دارد زمانش را برای نجات اینترنت آزادی که پدرانمان برای ما ساختند از دست میدهد. کشورهایی که روزگاری مظهر آزادی به شمار میرفتند، اکنون در حال اجرای سیاستهایی تیره و هراسانگیزند ...»
در این مورد چند نکته را با خبرنگار روزنامه جوان عنوان کردم:
⚠️ پلیس آلمان از ۱۰ سال پیش واحدهایی تحت عنوان مقابله با «نفرتپراکنی آنلاین» (online hate units) تشکیل داد. ابتدا هدف از این کار «مراقبت از مهاجران مقابل راستگرایان» عنوان شد، اما امروز کار به پیگرد ترولهای اینترنتی، توهینها و نگاههای منتقدانه کشیده شده است. یک دادستان برجسته این کشور در پاسخ به اعتراضات فعالان حقوق بشر گفت، ما از «گفتوگو و دموکراسی» محافظت و جریمههای مالی سنگین وضع میکنیم، حتی و ضبط تلفن همراه را برای کنترل این رفتارها انجام خواهیم داد.
⚠️ آنچه امروز به عنوان «نظارت» و «کنترل» در فضای دیجیتال میبینیم، صرفاً عملکرد دولتهای اقتدارگرا نیست، بلکه محصول تغییر پارادایم جهانی است. شبکههای اجتماعی پدیدهای نوظهور هستند که کمتر از ۲۰سال است در اختیار مردم قرار گرفتهاند. نه فقط شهروندان، بلکه خود دولتها و سیاستگذاران با محیطی جدید و ناشناخته روبهرو شدهاند و در حال آزمون و خطا هستند. همین موضوع باعث شده است همه کشورها نظارت، کنترل و حتی سانسور داشته باشند، اما شکل و ظاهر نظارتها و کنترلها با یکدیگر متفاوت شود.
⚠️ برخی آمار از وجود نزدیک به ۷۰۰ هزار دوربین در لندن خبر میدهد که شگفتانگیز است، در واقع شهروندان وقتی از خانه خارج میشوند تا بازگردند، تحت نظارت صدها دوربین هستند. این دوربینها صرفاً برای حفظ امنیت نیستند، بخش زیادی برای محافظت از نهادهای حکومتی نصب شدهاند. بخشی از این نظارت مربوط به مدیریت شهری و بخشی دیگر به حکمرانی ملی مربوط است.
⚠️ ابزارهای نظارتی مدرن فقط محدود به سرکوب آشکار نیستند بلکه به شکلی زیرپوستی و همهجانبه وارد زندگی روزمره شدهاند. دوربینهای شهری، پایش کلیدواژهها در مکالمات و الگوریتمهایی که رفتار جمعی را تحلیل میکنند، همه جزئی از شبکهای گستردهاند که فضای عمومی را به سامانهای برای شناسایی و واکنش سریع تبدیل کرده است، همان چیزی که دوروف آن را ابزار نهایی کنترل مینامد.
⚠️ شاید اولین باری که رصد شهروندان به اسم «مبارزه با تروریسم و مراقبت» همگانی شد، بعد از ۱۱ سپتامبر بود که اعلام شد ایالاتمتحده فهرستی از واژههای حساس را تعریف کرده است که اگر در مکالمات افراد شنیده میشد، آن فرد به سرعت در معرض شناسایی و پیگیری قرار میگرفت.
این نوع رصد و پایش، مختص حکومتهای بسته یا اقتدارگرا نیست. امروز در اغلب کشورهای جهان، چه توسعهیافته و چه در حال توسعه، نهادهای امنیتی با ابزارهای متنوع، فعالیت شهروندان در فضای دیجیتال را زیر نظر دارند.
⚠️ کشوری که با مسدود کردن سرویسهایی مانند گوگل، اینترانت ملی خود را راهاندازی کرده است، شبکهای بسته که هم نیازهای داخلی را تأمین میکند و هم امکان کنترل کاملتری در اختیار دولت میگذارد. این تصمیم در نگاه حاکمیت چین، نه صرفاً سرکوب، بلکه شکلی از مراقبت از شهروندان تلقی میشود.
⚠️در ایالات متحده امریکا وقتی به کنگره حمله شد صدها نفر را با رصد فضای مجازی دستگیر و محاکمه کردند، در فرانسه علیه مؤسس تلگرام رسماً شکایت شد که در اعتراضات خیابانی مهاجران نقش داشته، در بریتانیا این موضوع با دستگیری افرادی که متهم به تولید یا بازنشر پیامهای توهینآمیز یا آزاردهنده بودند، پیگیری شد و در اتحادیه اروپا موضوع کنترل چت (chat control) درباره الزام پلتفرمها برای اسکن محتوای پیامها (برای کشف سوءاستفاده جنسی از کودکان) داغ است که البته همه میدانند فقط هدف آن نگرانی برای کودکان نیست و در کنارش رصد گسترده شکل میگیرد.
🖋️ @ehsanmohammadi95
جوانآنلاين
افسانه اینترنت آزاد!
پاول دوروف مالک تلگرام از جهانی تاریک و پادآرمانشهری میگوید. سخنان او میتواند آغازی بر تغییر الگوواره حقوق کاربران اینترنت از «آزادی» به «کنترل» باشد. دوروف میگوید «ما را با یک دروغ تغذیه کردهاند»! چه دروغی؟! دروغ آزادی اینترنت در اروپا: «شناسههای دیجیتال…
❌ رندی در جایگاه سوخت: اُکتان بریزم؟
✍️ احسان محمدی
⛽در اتوبان قزوین-تهران برای بنزین زدن وارد جایگاه شدم. معمولاً از کارگرها خواهش میکنم بنزین بزنند تا به این بهانه انعام کوچکی بدهم.
سه پسر جوان کنار هم ایستاده بودند و با هم شوخی میکردند، یکی از آنها شروع کرد به بنزین زدن. دوستش به او مکمل اکتان داد، از آینه دیدم. گفتم لطفاً مکمل نریزید!
گوش نکرد و مکمل را ریخت توی باک. دوباره گفتم این کار را نکند. ادامه داد.
- ماشینت نیاز داره! واسه موتور خوبه!
⛽ پیاده شدم و اعتراض کردم که حق ندارد بدون اجازه من و وقتی دارم مخالفت میکنم مکمل بریزد توی ماشین. انگار نمیشنید. رفتم سراغ مسئول جایگاه و گفتم به چه حقی کارگرش این کار را کرده؟
معلوم بود که اولین بارش نیست. درمانده نگاهی به پسرها انداخت، تا من رفته بودم دفتر، یک مکمل پر دستش گرفته بود و نشان داد:
- شوخی کردم! نریخته بودم!
احساس میکردم مثل یک احمق بازیچه چند بچهی رند شدهام که میدانند کارشان خلاف است. صاحب جایگاه و مسئول آمدند که ماجرا را جمع کنند. همه میدانستیم چه شده.
⛽ این یک روش کثیف در جایگاههای پمپ بنزین است، تا چشم به هم بزنی بدون اجازه مکمل را میریزند توی باک و پول کلانی میگیرند به خصوص اگر راننده زن باشد، ماشین خارجی یا حتی مردی که حدس بزنند ممکن است خیلی چانه نزند و توی رودربایستی پول را بدهد.
از این رندیها بدم میآید. محکم ایستادم و گفتم موضوعم پول نیست، زرنگبازی است. پسر سرش را انداخته بود پایین، نگران شدم ادامه بدهم صاحب جایگاه که آشکارا کفری شده برایش دردسر درست کند. کارت کشیدم، پول بنزین و انعام دادم و به پسر گفتم:
- وظیفه من بود برای زحمتی که کشیدی و بنزین زدی پول بدم ولی حق نداری و نداشتی بدون اجازه چیزی توی ماشین کسی بریزی!
⛽ سکوت میکند ولی معلوم است خودش و دوستهایش از کار من بدشان آمده. میدانم اهمیتی ندارد و باز همین کار را با کسان دیگری میکنند. سوار شدم و باقی مسیر هر چه صدای موزیک را بلند میکردم تا به این موضوع فکر نکنم، تلخی این چند دقیقه محو نمیشد.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
⛽در اتوبان قزوین-تهران برای بنزین زدن وارد جایگاه شدم. معمولاً از کارگرها خواهش میکنم بنزین بزنند تا به این بهانه انعام کوچکی بدهم.
سه پسر جوان کنار هم ایستاده بودند و با هم شوخی میکردند، یکی از آنها شروع کرد به بنزین زدن. دوستش به او مکمل اکتان داد، از آینه دیدم. گفتم لطفاً مکمل نریزید!
گوش نکرد و مکمل را ریخت توی باک. دوباره گفتم این کار را نکند. ادامه داد.
- ماشینت نیاز داره! واسه موتور خوبه!
⛽ پیاده شدم و اعتراض کردم که حق ندارد بدون اجازه من و وقتی دارم مخالفت میکنم مکمل بریزد توی ماشین. انگار نمیشنید. رفتم سراغ مسئول جایگاه و گفتم به چه حقی کارگرش این کار را کرده؟
معلوم بود که اولین بارش نیست. درمانده نگاهی به پسرها انداخت، تا من رفته بودم دفتر، یک مکمل پر دستش گرفته بود و نشان داد:
- شوخی کردم! نریخته بودم!
احساس میکردم مثل یک احمق بازیچه چند بچهی رند شدهام که میدانند کارشان خلاف است. صاحب جایگاه و مسئول آمدند که ماجرا را جمع کنند. همه میدانستیم چه شده.
⛽ این یک روش کثیف در جایگاههای پمپ بنزین است، تا چشم به هم بزنی بدون اجازه مکمل را میریزند توی باک و پول کلانی میگیرند به خصوص اگر راننده زن باشد، ماشین خارجی یا حتی مردی که حدس بزنند ممکن است خیلی چانه نزند و توی رودربایستی پول را بدهد.
از این رندیها بدم میآید. محکم ایستادم و گفتم موضوعم پول نیست، زرنگبازی است. پسر سرش را انداخته بود پایین، نگران شدم ادامه بدهم صاحب جایگاه که آشکارا کفری شده برایش دردسر درست کند. کارت کشیدم، پول بنزین و انعام دادم و به پسر گفتم:
- وظیفه من بود برای زحمتی که کشیدی و بنزین زدی پول بدم ولی حق نداری و نداشتی بدون اجازه چیزی توی ماشین کسی بریزی!
⛽ سکوت میکند ولی معلوم است خودش و دوستهایش از کار من بدشان آمده. میدانم اهمیتی ندارد و باز همین کار را با کسان دیگری میکنند. سوار شدم و باقی مسیر هر چه صدای موزیک را بلند میکردم تا به این موضوع فکر نکنم، تلخی این چند دقیقه محو نمیشد.
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from عصر ایران (ALI)
قصههای نان و نمک (44)/ مرغ همسایه در آلمان، ایران و چین!
✍ احسان محمدی
🔹یکی از علایقم «روانشناسی تکاملی» است، اینکه دنبال کنم رفتار انسان امروزی تا چه اندازه تحت تأثیر تجربیات اجداد اولیه ما شکل گرفته یا آدمها در چهارگوشه جهان چه نقاط اشتراکی دارند؟
-برای همین ویدیوها و حتی طنزهای ساخته شده در ...
👇👇👇
asriran.com/004d0w
@MyAsriran
✍ احسان محمدی
🔹یکی از علایقم «روانشناسی تکاملی» است، اینکه دنبال کنم رفتار انسان امروزی تا چه اندازه تحت تأثیر تجربیات اجداد اولیه ما شکل گرفته یا آدمها در چهارگوشه جهان چه نقاط اشتراکی دارند؟
-برای همین ویدیوها و حتی طنزهای ساخته شده در ...
👇👇👇
asriran.com/004d0w
@MyAsriran