صحرای فاران
آیا محل زندگی پیامبر اسلام حوالی صحرای فاران بوده؟
🔹در مناظرهای منسوب به امام رضا علیهالسلام آمده که پیامبر اسلام از منطقهٔ فاران برخاسته. این روایتْ فاران را کوهی از کوههای مکه قلمداد کرده که از آنجا تا مکه یک روز فاصله است:
«وَ أَمَّا قَوْلُهُ: وَ اِسْتَعْلَنَ عَلَيْنَا مِنْ جَبَلِ فَارَانَ، فَذَلِكَ جَبَلٌ مِنْ جِبَالِ مَكَّةَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا يَوْمٌ» (عیون الأخبار، ج ۱، ص ۱۵۴).
🔹بهتر است میزان اعتبار این روایت را به حدیثشناسان بسپاریم و دربارهٔ محتوایش نیز در فرصتی مقتضی گفتوگو کنیم. نکتهای که از این روایت میتوانیم برداشت کنیم این است که، حتی اگر این روایت را جعلی فرض کنیم یا محتوای آن را قابل مناقشه بدانیم، در آن زمان چنین باوری وجود داشته که پیامبر اسلام از صحرای فاران ظهور کرده و این موضوعی است که میتواند با پژوهشهای بعضی تاریخنگاران امروزی سازگاری داشته باشد.
🔹صحرای پاران/فاران منطقهای است در شمال شبهجزیرهٔ عربستان، شامل بخشهایی از جنوب اردن، شبهجزیرهٔ سینا و جنوب اسرائیل. اگر کلمهٔ «مکه» را در این روایت با «اورشلیم» جابهجا کنیم، از فاران تا اورشلیم، سواره (با مَرکَب)، یک روز راه است، همان چیزی که روایت فوق آن را تصریح میکند.
🔹در تورات، صحرای فاران محل زندگی هاجر و اسماعیل عنوان شده (پیدایش، ۲۱: ۲۱). همچنین بنیاسرائیل در مسیر حرکتشان، از مصر به سرزمین موعود، به فاران میرسند (اعداد، ۱۰: ۱۲) و در آنجا اردو میزنند (همان، ۱۲: ۱۶). از یکسو، جغرافیدانان یا تاریخنگارانِ مسلمان نامی با عنوان فاران در منطقهٔ حجاز در نظر گرفتهاند و، از سوی دیگر، نقشهها و اسناد قدیم نشان میدهند که پاران/فاران در شمال عربستان واقع است و نه در جنوب آن. آیا این شباهتها صرفاً مشابهت در اسم است؟ یا مسائل فراتری وجود دارد؟ آیا تاریخنگاران بهسبب وجود بعضی باورها، که در روایت یادشده نیز به چشم میخورد، نام فاران را برای منطقهٔ مکه یا اطراف مکه یا نقطهای دیگر در حجاز برشمردهاند؟ یا هم در شام و هم در حجاز منطقهای با نام فاران وجود داشته و دارد؟ آیا میتوان پاسخی مناسب به هدف حل اینگونه مسائل تاریخی ارائه کرد؟
📎پینوشت ۱: تفصیل این موضوع را در بحثهای تاریخی پی خواهم گرفت. فعلاً و عجالتاً قصدم این است که توجهتان را به نشانههایی در آثار اسلامی جلب کنم. مرور جامع پژوهشهای تاریخی و ارائهٔ شواهدِ متنی طبعاً در یادداشتهای محدود تلگرام امکانپذیر نیست و نیازمند نشستهای علمی است.
📎📎پینوشت ۲: ذهن بعضی خوانندگان، هنگام مطالعهٔ مباحث اخیر، فوراً بهسمت پترا میرود، حالآنکه بنده حرفی از پترا به میان نیاوردهام. اگر مستند دن گیبسون را در خلال مباحثم معرفی کردم، برای این بود که طرح مسئله شفافتر شود. اگر من حرفی بزنم و شما بگویید این حرفت شبیه یکی از رجل سیاسی است و بعد شروع کنید به نقد دیدگاههای آن رجل سیاسی، آیا دیدگاه من را نقد کردهاید یا دیدگاههای آن رجل سیاسی را؟ من تا به اینجا درصدد روشن کردنِ هر چه بیشترِ مسئله بودهام و هنوز پاسخ خود را ارائه نکردهام. عزیزانی که از خیلی قبلتر با من همراه بودهاند شیوهٔ کار بنده را میدانند و عزیزانی که بهتازگی با این کانال آشنا شدهاند بهتر است یادداشتهای قبل را بخوانند تا کمتر دچار سوءتفاهم شوند.
#روایت #حدیث #تورات #تاریخ_ادیان
@elahiatik
آیا محل زندگی پیامبر اسلام حوالی صحرای فاران بوده؟
🔹در مناظرهای منسوب به امام رضا علیهالسلام آمده که پیامبر اسلام از منطقهٔ فاران برخاسته. این روایتْ فاران را کوهی از کوههای مکه قلمداد کرده که از آنجا تا مکه یک روز فاصله است:
«وَ أَمَّا قَوْلُهُ: وَ اِسْتَعْلَنَ عَلَيْنَا مِنْ جَبَلِ فَارَانَ، فَذَلِكَ جَبَلٌ مِنْ جِبَالِ مَكَّةَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا يَوْمٌ» (عیون الأخبار، ج ۱، ص ۱۵۴).
🔹بهتر است میزان اعتبار این روایت را به حدیثشناسان بسپاریم و دربارهٔ محتوایش نیز در فرصتی مقتضی گفتوگو کنیم. نکتهای که از این روایت میتوانیم برداشت کنیم این است که، حتی اگر این روایت را جعلی فرض کنیم یا محتوای آن را قابل مناقشه بدانیم، در آن زمان چنین باوری وجود داشته که پیامبر اسلام از صحرای فاران ظهور کرده و این موضوعی است که میتواند با پژوهشهای بعضی تاریخنگاران امروزی سازگاری داشته باشد.
🔹صحرای پاران/فاران منطقهای است در شمال شبهجزیرهٔ عربستان، شامل بخشهایی از جنوب اردن، شبهجزیرهٔ سینا و جنوب اسرائیل. اگر کلمهٔ «مکه» را در این روایت با «اورشلیم» جابهجا کنیم، از فاران تا اورشلیم، سواره (با مَرکَب)، یک روز راه است، همان چیزی که روایت فوق آن را تصریح میکند.
🔹در تورات، صحرای فاران محل زندگی هاجر و اسماعیل عنوان شده (پیدایش، ۲۱: ۲۱). همچنین بنیاسرائیل در مسیر حرکتشان، از مصر به سرزمین موعود، به فاران میرسند (اعداد، ۱۰: ۱۲) و در آنجا اردو میزنند (همان، ۱۲: ۱۶). از یکسو، جغرافیدانان یا تاریخنگارانِ مسلمان نامی با عنوان فاران در منطقهٔ حجاز در نظر گرفتهاند و، از سوی دیگر، نقشهها و اسناد قدیم نشان میدهند که پاران/فاران در شمال عربستان واقع است و نه در جنوب آن. آیا این شباهتها صرفاً مشابهت در اسم است؟ یا مسائل فراتری وجود دارد؟ آیا تاریخنگاران بهسبب وجود بعضی باورها، که در روایت یادشده نیز به چشم میخورد، نام فاران را برای منطقهٔ مکه یا اطراف مکه یا نقطهای دیگر در حجاز برشمردهاند؟ یا هم در شام و هم در حجاز منطقهای با نام فاران وجود داشته و دارد؟ آیا میتوان پاسخی مناسب به هدف حل اینگونه مسائل تاریخی ارائه کرد؟
📎پینوشت ۱: تفصیل این موضوع را در بحثهای تاریخی پی خواهم گرفت. فعلاً و عجالتاً قصدم این است که توجهتان را به نشانههایی در آثار اسلامی جلب کنم. مرور جامع پژوهشهای تاریخی و ارائهٔ شواهدِ متنی طبعاً در یادداشتهای محدود تلگرام امکانپذیر نیست و نیازمند نشستهای علمی است.
📎📎پینوشت ۲: ذهن بعضی خوانندگان، هنگام مطالعهٔ مباحث اخیر، فوراً بهسمت پترا میرود، حالآنکه بنده حرفی از پترا به میان نیاوردهام. اگر مستند دن گیبسون را در خلال مباحثم معرفی کردم، برای این بود که طرح مسئله شفافتر شود. اگر من حرفی بزنم و شما بگویید این حرفت شبیه یکی از رجل سیاسی است و بعد شروع کنید به نقد دیدگاههای آن رجل سیاسی، آیا دیدگاه من را نقد کردهاید یا دیدگاههای آن رجل سیاسی را؟ من تا به اینجا درصدد روشن کردنِ هر چه بیشترِ مسئله بودهام و هنوز پاسخ خود را ارائه نکردهام. عزیزانی که از خیلی قبلتر با من همراه بودهاند شیوهٔ کار بنده را میدانند و عزیزانی که بهتازگی با این کانال آشنا شدهاند بهتر است یادداشتهای قبل را بخوانند تا کمتر دچار سوءتفاهم شوند.
#روایت #حدیث #تورات #تاریخ_ادیان
@elahiatik
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیل در شهر پترا، کشور اردن
مقامات اردنی حدود ۱۸۰۰ گردشگر خارجی را پس از گرفتار شدن در سیل ناگهانی از شهر باستانی پترا تخلیه کردند./خبر از ما
🔹شهری که از گذشته گرفتار زلزله و بلایای طبیعی بوده و امروزه نیز حضور دائمی در آنجا همراه با سختیها و مشکلاتی است. بعضی ریشهشناسان معتقدند «الرقیم» (کهف: ۹) در قرآن اشاره به ساکنان پترا دارد.
🔹همچنین، بعضی پژوهشگران غربی پترا را بهعنوان شهر اول اسلام پیشنهاد کردهاند، فرضیهای که با نقدهای جدی همراه بوده و هست، تا جایی که میتوان گفت این فرضیه رد شده است. از آنجا که دن گیبسون دراینباره کتابی نوشته و مستندی ساخته و این موضوع را معرفی کرده، بسیاری گمان کردهاند مبدع آن دن گیبسون است.
#قرآن #تاریخ_ادیان
@elahiatik
مقامات اردنی حدود ۱۸۰۰ گردشگر خارجی را پس از گرفتار شدن در سیل ناگهانی از شهر باستانی پترا تخلیه کردند./خبر از ما
🔹شهری که از گذشته گرفتار زلزله و بلایای طبیعی بوده و امروزه نیز حضور دائمی در آنجا همراه با سختیها و مشکلاتی است. بعضی ریشهشناسان معتقدند «الرقیم» (کهف: ۹) در قرآن اشاره به ساکنان پترا دارد.
🔹همچنین، بعضی پژوهشگران غربی پترا را بهعنوان شهر اول اسلام پیشنهاد کردهاند، فرضیهای که با نقدهای جدی همراه بوده و هست، تا جایی که میتوان گفت این فرضیه رد شده است. از آنجا که دن گیبسون دراینباره کتابی نوشته و مستندی ساخته و این موضوع را معرفی کرده، بسیاری گمان کردهاند مبدع آن دن گیبسون است.
#قرآن #تاریخ_ادیان
@elahiatik
Audio
🎙در این فایل صوتی، دربارهٔ قبلهٔ مسلمانان، مراسم حج، خاستگاه اسلام، شهر اورشلیم، شهر مکه، بنای بیتالمقدس و بنای کعبه توضیحاتی ارائه کردهام. امیدوارم آن را با ذهنی باز و دلی گشوده گوش دهید و اگر پسندید، با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
#قرآن #تاریخ_ادیان #تاریخ_اسلام
@elahiatik
#قرآن #تاریخ_ادیان #تاریخ_اسلام
@elahiatik
از آنجا که از صدر اسلام تا پایان دورهٔ بنیامیه کتابی، بهجز قرآن، به دست ما نرسیده و تقریباً همهٔ آثار اولیهٔ اسلامی محصولات فرهنگی دورهٔ بنیعباسیاند، و از آنجا که این کتابها اعم از تاریخ، سیره، تفسیر و... از فیلتر حکومت عباسیان گذر کردهاند، بیراه نیست اگر بگوییم اسلامی که اکنون میشناسیم خوانشی عباسی از اسلام است، یا خوانش عباسی در آن بسیار پررنگ است...
چنانچه به روایات و احادیثِ رسیده از آن دوران تماماً اعتماد نمیکنیم و آنها را ارزیابی و اعتبارسنجی میکنیم، شایسته است همین ارزیابی را دربارهٔ تاریخ و سیرههای آن دوران نیز انجام دهیم و آنها را مسلّم و قطعی نپنداریم.
📻 گزیدههایی از فایل صوتی «شهر اسلام»
@elahiatik
چنانچه به روایات و احادیثِ رسیده از آن دوران تماماً اعتماد نمیکنیم و آنها را ارزیابی و اعتبارسنجی میکنیم، شایسته است همین ارزیابی را دربارهٔ تاریخ و سیرههای آن دوران نیز انجام دهیم و آنها را مسلّم و قطعی نپنداریم.
📻 گزیدههایی از فایل صوتی «شهر اسلام»
@elahiatik
سریال کتاب مقدس (The Bible)
🔹اگر فکر میکنید به این زودیها بهسراغ کتاب مقدس نخواهید رفت، یا اگر تمایل دارید کلیتی از مطالب این کتاب را بدانید، مینیسریال کتاب مقدس (۲۰۱۳) بهصورت فشرده در ۱۰ قسمت روایتی از آن را به تصویر کشیده است. این مجموعه در پنج قسمتِ اول به عهد عتیق (تنخ) و در پنج قسمتِ دوم به عهد جدید (انجیل) میپردازد، از سفر پیدایش شروع میشود و به مکاشفهٔ یوحنا ختم میشود.
🔹ظاهراً در خارج از کشور نیز، همچون ایران، در ساخت فیلم و سریالهای دینی چندان از دیدگاههای تخصصی اهل فن استفاده نمیکنند. شاید در آنجا هم بعضی گمان میکنند خودشان کتاب مقدس را بهخوبی میدانند و آن را از بچگی خواندهاند و داستانهایش برایشان واضح است. این را گفتم که مستحضر باشید خطاهایی در نقل روایات کتاب مقدس در این سریال رخ داده تا، با این پیشزمینه، آنچه را در این سریال میبینید قطعی نپندارید. البته که وجود این خطاها باعث نمیشود که دیدن این سریال یا خواندن آن کتاب را کنار بگذاریم. دستکم با روایت رایج آشنا میشویم، تا اگر بعدها با بعضی خطاها در ترجمهٔ کتاب مقدس مواجه شدیم، ترجمه و خوانش رایج را از پیش دانسته باشیم و با آن بیگانه نباشیم.
📎در حین دیدن این سریال فکر میکردم که اگر پنج قسمت هم دربارهٔ عهد اخیر (قرآن) به این مجموعه اضافه میشد، روایت آن چگونه و براساس کدام ترجمه از قرآن میبود.
#معرفی_فیلم #فیلم #سریال
@elahiatik
🔹اگر فکر میکنید به این زودیها بهسراغ کتاب مقدس نخواهید رفت، یا اگر تمایل دارید کلیتی از مطالب این کتاب را بدانید، مینیسریال کتاب مقدس (۲۰۱۳) بهصورت فشرده در ۱۰ قسمت روایتی از آن را به تصویر کشیده است. این مجموعه در پنج قسمتِ اول به عهد عتیق (تنخ) و در پنج قسمتِ دوم به عهد جدید (انجیل) میپردازد، از سفر پیدایش شروع میشود و به مکاشفهٔ یوحنا ختم میشود.
🔹ظاهراً در خارج از کشور نیز، همچون ایران، در ساخت فیلم و سریالهای دینی چندان از دیدگاههای تخصصی اهل فن استفاده نمیکنند. شاید در آنجا هم بعضی گمان میکنند خودشان کتاب مقدس را بهخوبی میدانند و آن را از بچگی خواندهاند و داستانهایش برایشان واضح است. این را گفتم که مستحضر باشید خطاهایی در نقل روایات کتاب مقدس در این سریال رخ داده تا، با این پیشزمینه، آنچه را در این سریال میبینید قطعی نپندارید. البته که وجود این خطاها باعث نمیشود که دیدن این سریال یا خواندن آن کتاب را کنار بگذاریم. دستکم با روایت رایج آشنا میشویم، تا اگر بعدها با بعضی خطاها در ترجمهٔ کتاب مقدس مواجه شدیم، ترجمه و خوانش رایج را از پیش دانسته باشیم و با آن بیگانه نباشیم.
📎در حین دیدن این سریال فکر میکردم که اگر پنج قسمت هم دربارهٔ عهد اخیر (قرآن) به این مجموعه اضافه میشد، روایت آن چگونه و براساس کدام ترجمه از قرآن میبود.
#معرفی_فیلم #فیلم #سریال
@elahiatik
ورود رهبران دینی به امّ القری
⚠️اگر یادداشتهای قبلی را دنبال نکردهاید، پیشنهاد میشود این متن را نخوانید.
🔹روایت کتاب مقدس را ملاحظه کنید: ابراهیم از محل زندگی خود کوچ میکند و در تلاش برای رسیدن به اورشلیم و ارض مقدس است. موسی و، پس از او، یوشع بن نون قوم خود را بهسمت سرزمین موعود رهبری و هدایت میکنند. داود یهودیان را بار دیگر متحد میکند تا اورشلیم را باز پس گیرند. کورش، پادشاه ایرانی، یهودیان را از اسارت بابل نجات میدهد و به سرزمین موعود روانهشان میکند. عیسی، بعد از سالها کوچ و هجرت، بالاخره وارد اورشلیم میشود تا تفسیری باطنیتر از شریعت موسی برای یهودیان ارائه کند.
🔹یکی از درونمایههای کتاب مقدس رسیدن رهبران و انبیای الهی به سرزمین موعود است. با این وصف، به نظر میرسد محمد نیز، همنوا با انبیای گذشته، در تلاش برای رسیدن به اورشلیم بود. او نیز زندگی در آن سرزمین را به پیروان خود وعده داده بود و همچون عیسی آمده بود تا بازتفسیری از کتاب موسی و شریعت او ارائه کند. محمد آمده بود تا مرکز شهرها (اورشلیم) و پیرامون آن را انذار دهد. آنگونه که بعضی وقایعنگارانِ غیرمسلمان ثبت کردهاند، او درنهایت وارد سرزمین مقدس شد و در آنجا حکومت کرد. اگر این موضوع را بپذیریم، پیروزی آشکار (فتحاً مبیناً) و محتویات سورهٔ فتح و بسیاری آیات قرآن همراستا با فتح اورشلیم فهمیده میشوند.
🔹پس از مروری کوتاه بر رهبران دینی گذشته، آیا منجی موعود نیز بار دیگر بندگان صالح (صدیقان) را به سرزمین موعود خواهد رساند و آنان را امام و وارث آن زمین خواهد گردانید؟ بهواقع، او چگونه این کار را خواهد کرد؟
📎اگر قرآن را در امتدادِ کتاب مقدس بخوانیم، معنای آیاتش برایمان ماهیتی متفاوت پیدا میکند. برای همین است که پیشنهاد کردهام قرآن در کنار تنخ و عهد جدید در یک مجلد چاپ شود، البته با ترجمهای هماهنگ با کتاب مقدس. هرچند، تا این لحظه، سراغ ندارم چنین ترجمهای از قرآن انجام پذیرفته باشد.
#تاریخ_ادیان #تاریخ_اسلام
@elahiatik
⚠️اگر یادداشتهای قبلی را دنبال نکردهاید، پیشنهاد میشود این متن را نخوانید.
🔹روایت کتاب مقدس را ملاحظه کنید: ابراهیم از محل زندگی خود کوچ میکند و در تلاش برای رسیدن به اورشلیم و ارض مقدس است. موسی و، پس از او، یوشع بن نون قوم خود را بهسمت سرزمین موعود رهبری و هدایت میکنند. داود یهودیان را بار دیگر متحد میکند تا اورشلیم را باز پس گیرند. کورش، پادشاه ایرانی، یهودیان را از اسارت بابل نجات میدهد و به سرزمین موعود روانهشان میکند. عیسی، بعد از سالها کوچ و هجرت، بالاخره وارد اورشلیم میشود تا تفسیری باطنیتر از شریعت موسی برای یهودیان ارائه کند.
🔹یکی از درونمایههای کتاب مقدس رسیدن رهبران و انبیای الهی به سرزمین موعود است. با این وصف، به نظر میرسد محمد نیز، همنوا با انبیای گذشته، در تلاش برای رسیدن به اورشلیم بود. او نیز زندگی در آن سرزمین را به پیروان خود وعده داده بود و همچون عیسی آمده بود تا بازتفسیری از کتاب موسی و شریعت او ارائه کند. محمد آمده بود تا مرکز شهرها (اورشلیم) و پیرامون آن را انذار دهد. آنگونه که بعضی وقایعنگارانِ غیرمسلمان ثبت کردهاند، او درنهایت وارد سرزمین مقدس شد و در آنجا حکومت کرد. اگر این موضوع را بپذیریم، پیروزی آشکار (فتحاً مبیناً) و محتویات سورهٔ فتح و بسیاری آیات قرآن همراستا با فتح اورشلیم فهمیده میشوند.
🔹پس از مروری کوتاه بر رهبران دینی گذشته، آیا منجی موعود نیز بار دیگر بندگان صالح (صدیقان) را به سرزمین موعود خواهد رساند و آنان را امام و وارث آن زمین خواهد گردانید؟ بهواقع، او چگونه این کار را خواهد کرد؟
📎اگر قرآن را در امتدادِ کتاب مقدس بخوانیم، معنای آیاتش برایمان ماهیتی متفاوت پیدا میکند. برای همین است که پیشنهاد کردهام قرآن در کنار تنخ و عهد جدید در یک مجلد چاپ شود، البته با ترجمهای هماهنگ با کتاب مقدس. هرچند، تا این لحظه، سراغ ندارم چنین ترجمهای از قرآن انجام پذیرفته باشد.
#تاریخ_ادیان #تاریخ_اسلام
@elahiatik
سیر شبانه
دربارهٔ ترجمهٔ آیهٔ ۱ سورهٔ اسرا
▪️سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
➖منزه است آن [خدايى] كه بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام بهسوى مسجدالاقصى كه پيرامون آن را بركت دادهايم سير داد تا از نشانههاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست. (اسرا: ۱)
🔹براساس تفاسیر سنتی، پیامبر اسلام شبانه از مکه به بیتالمقدس سیر داده شد تا نشانههای پروردگارش را ببیند. لذا، این آیه را با داستان معراج تطبیق دادهاند. اما اگر بخواهیم بدون پیشفرضهای منابع اسلامی و فقط با خود قرآن و کتاب مقدس پیش برویم، ترجمهٔ این آیه چگونه خواهد شد؟ سه سؤال اساسی میتوان مطرح کرد:
۱. مصداق «عبد» در این آیه کیست؟
۲. «مسجد الحرام» (عبادتگاه مقدس) کجاست؟
۳. «مسجد الااقصی» (معبد دورتر) کدام است؟
🔹براساس بعضی آیات قرآن، خداوند به موسی فرمان داد که در اثنای حرکت از مصر به سرزمین موعود، بهدلیل تعقیب فرعونیان، شبانه سیر کند:
▪️فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
➖[فرمود] بندگانم را شبانه ببر زيرا شما مورد تعقيب واقع خواهيد شد. (دخان: ۲۳)
▪️وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
➖و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه حركت ده زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت. (شعرا: ۵۲)
▪️وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
➖و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه بندگانم را شبانه ببر و راهى خشک در دريا براى آنان باز كن كه نه از فرارسيدن [دشمن] بترسى و نه [از غرق شدن] بيمناک باشى. (طه: ۷۷) {فولادوند}
🔹در آیهٔ ۱ سورهٔ اسرا نیز سخن از سیر شبانه است، بهسمت معبد دورتر، که پیرامونش را برکت دادیم. برکت دادن و مبارک بودنْ وصفی است که قرآن در آیات دیگر برای ارض مقدس به کار برده، و از همینجا میتوان دریافت که مصداق مسجد الاقصی میتواند معبد اورشلیم باشد (پیشتر دربارهٔ مسجد الاقصی مطالبی در همین کانال نوشتهام).
🔹اگر مصداق «عبد» حضرت موسی و مصداق «مسجد الاقصی» معبد اورشلیم باشد، این آیه اشاره دارد به مسیر حرکت موسی از صحرای سینا بهسمت اورشلیم. بر همین اساس، «مسجد الحرام» میتواند محدودهٔ کوه سینا باشد، جایی که خیمهٔ مقدس (میشکان) نیز اول بار در حوالی آن بر پا شد.
مقدس بودن آن منطقه، اگر «حرام» را به معنای مقدس بدانیم:
➖خدا گفت: «نزدیکتر میا! کفش از پا به در آر، زیرا جایی که بر آن ایستادهای زمین مقدس است». (خروج، ۳: ۵)
ممنوع بودن آن منطقه، اگر «حرام» را به معنای ممنوع یا دارای حرمت بدانیم:
➖حدودی گرداگرد کوه برای قوم قرار بده و به ایشان بگو: «مبادا از کوه بالا روید یا حتی دامنۀ کوه را لمس کنید! هر که کوه را لمس کند، هرآینه کشته شود». (همان، ۱۹: ۱۲)
فرمان ساخت خیمهٔ مقدس (میشکان):
➖۸. آنها باید قُدسی برایم بسازند تا در میان ایشان ساکن شوم. ۹. این مسکن و تمام اسباب آن را درست مطابق طرحی که به تو نشان خواهم داد بسازید. (همان، ۲۵: ۸ و ۹)
➖مسکن را، مطابق نمونهای که در کوه به تو نشان دادم، بر پا کن. (همان، ۲۶: ۳۰) {هزارهٔ نو}
🔹اکنون که مراد از سیر شبانهٔ عبد از معبد مقدس به معبد دورتر شفافتر شد، پیوند معنایی آیهٔ اول با آیات بعدی این سوره نیز بهتر و منسجمتر درک میشود، زیرا موضوع آیات ۲ تا ۸ این سوره اعطای تورات به موسی و پیشگویی تنخ دربارهٔ تخریب معبد اورشلیم است (بنگرید به یادداشتهای «معبد اورشلیم» و «معبد اورشلیم در قرآن»). بهاینترتیب، وقایع آیات ۱ تا ۸ سورهٔ اسرا اینچنین میشود: ۱. یادآوری سیر شبانه از صحرای سینا بهسوی معبد اورشلیم، ۲. اعطای تورات به موسی؛ ۳. تخریب معبد اول؛ ۴. ساخت معبد دوم؛ ۵. تخریب معبد دوم؛ ۶. ساخت معبد سوم.
📎شاید با خود بپرسید که چرا آیهٔ ۱ سورهٔ اسرا به گونهای بیان شده که پیامبر اسلام را نیز به ذهن متبادر کند. پاسخ را در خود قرآن میتوان جست. قرآن برای پیامبر اسلام و پیامبران بزرگ اوصاف مشترکی ذکر میکند، گویی که میخواهد برای مخاطب چیزی شبیه اینهمانی ایجاد کند. محمد نیز، همچون موسی و عیسی که منجی قوم اسرائیل بودند، منجی قوم بنیاسرائیل، و همچنین قوم بنیاسماعیل، میشود. او نیز مأموریت مییابد تا فرزندان ابراهیم را –چه آنان که از سارا، همسر اول ابراهیم، هستند و اکنون از دیار خود بیرون رانده شدهاند چه آنان که از هاجر، همسر دوم ابراهیم، هستند– به سرزمین موعود برساند، از صحرای فاران و حوالی صحرای سینا به آن معبدِ دورتر.
#قرآن #ترجمه #تفسیر_قرآن_به_تورات
@elahiatik
دربارهٔ ترجمهٔ آیهٔ ۱ سورهٔ اسرا
▪️سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
➖منزه است آن [خدايى] كه بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام بهسوى مسجدالاقصى كه پيرامون آن را بركت دادهايم سير داد تا از نشانههاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست. (اسرا: ۱)
🔹براساس تفاسیر سنتی، پیامبر اسلام شبانه از مکه به بیتالمقدس سیر داده شد تا نشانههای پروردگارش را ببیند. لذا، این آیه را با داستان معراج تطبیق دادهاند. اما اگر بخواهیم بدون پیشفرضهای منابع اسلامی و فقط با خود قرآن و کتاب مقدس پیش برویم، ترجمهٔ این آیه چگونه خواهد شد؟ سه سؤال اساسی میتوان مطرح کرد:
۱. مصداق «عبد» در این آیه کیست؟
۲. «مسجد الحرام» (عبادتگاه مقدس) کجاست؟
۳. «مسجد الااقصی» (معبد دورتر) کدام است؟
🔹براساس بعضی آیات قرآن، خداوند به موسی فرمان داد که در اثنای حرکت از مصر به سرزمین موعود، بهدلیل تعقیب فرعونیان، شبانه سیر کند:
▪️فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
➖[فرمود] بندگانم را شبانه ببر زيرا شما مورد تعقيب واقع خواهيد شد. (دخان: ۲۳)
▪️وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
➖و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه حركت ده زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت. (شعرا: ۵۲)
▪️وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
➖و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه بندگانم را شبانه ببر و راهى خشک در دريا براى آنان باز كن كه نه از فرارسيدن [دشمن] بترسى و نه [از غرق شدن] بيمناک باشى. (طه: ۷۷) {فولادوند}
🔹در آیهٔ ۱ سورهٔ اسرا نیز سخن از سیر شبانه است، بهسمت معبد دورتر، که پیرامونش را برکت دادیم. برکت دادن و مبارک بودنْ وصفی است که قرآن در آیات دیگر برای ارض مقدس به کار برده، و از همینجا میتوان دریافت که مصداق مسجد الاقصی میتواند معبد اورشلیم باشد (پیشتر دربارهٔ مسجد الاقصی مطالبی در همین کانال نوشتهام).
🔹اگر مصداق «عبد» حضرت موسی و مصداق «مسجد الاقصی» معبد اورشلیم باشد، این آیه اشاره دارد به مسیر حرکت موسی از صحرای سینا بهسمت اورشلیم. بر همین اساس، «مسجد الحرام» میتواند محدودهٔ کوه سینا باشد، جایی که خیمهٔ مقدس (میشکان) نیز اول بار در حوالی آن بر پا شد.
مقدس بودن آن منطقه، اگر «حرام» را به معنای مقدس بدانیم:
➖خدا گفت: «نزدیکتر میا! کفش از پا به در آر، زیرا جایی که بر آن ایستادهای زمین مقدس است». (خروج، ۳: ۵)
ممنوع بودن آن منطقه، اگر «حرام» را به معنای ممنوع یا دارای حرمت بدانیم:
➖حدودی گرداگرد کوه برای قوم قرار بده و به ایشان بگو: «مبادا از کوه بالا روید یا حتی دامنۀ کوه را لمس کنید! هر که کوه را لمس کند، هرآینه کشته شود». (همان، ۱۹: ۱۲)
فرمان ساخت خیمهٔ مقدس (میشکان):
➖۸. آنها باید قُدسی برایم بسازند تا در میان ایشان ساکن شوم. ۹. این مسکن و تمام اسباب آن را درست مطابق طرحی که به تو نشان خواهم داد بسازید. (همان، ۲۵: ۸ و ۹)
➖مسکن را، مطابق نمونهای که در کوه به تو نشان دادم، بر پا کن. (همان، ۲۶: ۳۰) {هزارهٔ نو}
🔹اکنون که مراد از سیر شبانهٔ عبد از معبد مقدس به معبد دورتر شفافتر شد، پیوند معنایی آیهٔ اول با آیات بعدی این سوره نیز بهتر و منسجمتر درک میشود، زیرا موضوع آیات ۲ تا ۸ این سوره اعطای تورات به موسی و پیشگویی تنخ دربارهٔ تخریب معبد اورشلیم است (بنگرید به یادداشتهای «معبد اورشلیم» و «معبد اورشلیم در قرآن»). بهاینترتیب، وقایع آیات ۱ تا ۸ سورهٔ اسرا اینچنین میشود: ۱. یادآوری سیر شبانه از صحرای سینا بهسوی معبد اورشلیم، ۲. اعطای تورات به موسی؛ ۳. تخریب معبد اول؛ ۴. ساخت معبد دوم؛ ۵. تخریب معبد دوم؛ ۶. ساخت معبد سوم.
📎شاید با خود بپرسید که چرا آیهٔ ۱ سورهٔ اسرا به گونهای بیان شده که پیامبر اسلام را نیز به ذهن متبادر کند. پاسخ را در خود قرآن میتوان جست. قرآن برای پیامبر اسلام و پیامبران بزرگ اوصاف مشترکی ذکر میکند، گویی که میخواهد برای مخاطب چیزی شبیه اینهمانی ایجاد کند. محمد نیز، همچون موسی و عیسی که منجی قوم اسرائیل بودند، منجی قوم بنیاسرائیل، و همچنین قوم بنیاسماعیل، میشود. او نیز مأموریت مییابد تا فرزندان ابراهیم را –چه آنان که از سارا، همسر اول ابراهیم، هستند و اکنون از دیار خود بیرون رانده شدهاند چه آنان که از هاجر، همسر دوم ابراهیم، هستند– به سرزمین موعود برساند، از صحرای فاران و حوالی صحرای سینا به آن معبدِ دورتر.
#قرآن #ترجمه #تفسیر_قرآن_به_تورات
@elahiatik
ادنی الارض؛ حجاز یا شام؟
▪️غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾
➖روميان شكست خوردند (۲) در نزديکترين سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى بهزودى پيروز خواهند گرديد (۳)
🔹«ادنی»، بر وزن أفعَل، اسم تفضیل است، به معنای «نزدیکترین». مطابق آیهٔ ۳ سورهٔ روم، جنگ امپراتوری ایران و روم در نزدیکترین سرزمین به مسلمانان در گرفته است. برای «ادنی الارض» دستکم سه وجه میتوان در نظر گرفت: ۱. نزدیکترین به امپراتوری ایران، ۲. نزدیکترین به امپراتوری روم، ۳. نزدیکترین به منطقهٔ حضور مسلمانان.
🔹از میان این سه احتمال، آخری قویتر است، چون قرآن این خبر را به اطلاع مخاطبان خود، یعنی پیامبر اسلام و پیروانش، میرساند. اگر این سوره را، آنگونه که مفسران گفتهاند، مکی بدانیم و تاریخ شکست روم را هم در سال ۶۱۴ میلادی لحاظ کنیم، در آن زمان مسلمانان حتی به مدینه نیز هجرت نکرده بودند. با این وصف، آیا مکه میتوانسته نزدیکترین سرزمین به وقوع این جنگ بوده باشد؟
🔹بااینحال، چنانچه منطقهٔ حضور مسلمانان را در نقاط شمالیترِ شبهجزیرهٔ عربستان در نظر بگیریم، محدودهٔ شام نقطهای است که هم به امپراتوری ایران نزدیک است، هم به امپراتوری روم و هم به منطقهٔ حضور مسلمانان. هر سه گروه به اورشلیم نزدیک بودهاند و هر سه میخواستهاند آن شهر راه از آن خود کنند، لذا یک بار بهدست سپاه خسروپرویز فتح میشود، بار دیگر امپراتوری روم آنجا را پس میگیرد، و بار سوم نوبت به مسلمانان میرسد.
مطالب مرتبط:
– حجاز یا شام؟
– صحرای فاران
– شهر اسلام
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
▪️غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾
➖روميان شكست خوردند (۲) در نزديکترين سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى بهزودى پيروز خواهند گرديد (۳)
🔹«ادنی»، بر وزن أفعَل، اسم تفضیل است، به معنای «نزدیکترین». مطابق آیهٔ ۳ سورهٔ روم، جنگ امپراتوری ایران و روم در نزدیکترین سرزمین به مسلمانان در گرفته است. برای «ادنی الارض» دستکم سه وجه میتوان در نظر گرفت: ۱. نزدیکترین به امپراتوری ایران، ۲. نزدیکترین به امپراتوری روم، ۳. نزدیکترین به منطقهٔ حضور مسلمانان.
🔹از میان این سه احتمال، آخری قویتر است، چون قرآن این خبر را به اطلاع مخاطبان خود، یعنی پیامبر اسلام و پیروانش، میرساند. اگر این سوره را، آنگونه که مفسران گفتهاند، مکی بدانیم و تاریخ شکست روم را هم در سال ۶۱۴ میلادی لحاظ کنیم، در آن زمان مسلمانان حتی به مدینه نیز هجرت نکرده بودند. با این وصف، آیا مکه میتوانسته نزدیکترین سرزمین به وقوع این جنگ بوده باشد؟
🔹بااینحال، چنانچه منطقهٔ حضور مسلمانان را در نقاط شمالیترِ شبهجزیرهٔ عربستان در نظر بگیریم، محدودهٔ شام نقطهای است که هم به امپراتوری ایران نزدیک است، هم به امپراتوری روم و هم به منطقهٔ حضور مسلمانان. هر سه گروه به اورشلیم نزدیک بودهاند و هر سه میخواستهاند آن شهر راه از آن خود کنند، لذا یک بار بهدست سپاه خسروپرویز فتح میشود، بار دیگر امپراتوری روم آنجا را پس میگیرد، و بار سوم نوبت به مسلمانان میرسد.
مطالب مرتبط:
– حجاز یا شام؟
– صحرای فاران
– شهر اسلام
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
شکست روم (۱)
دربارهٔ ترجمهٔ آیات ابتدایی سورهٔ روم
🔹دربارهٔ آیات ۱ تا ۶ سورهٔ روم همیشه پرسشهایی حسابی مطرح شده، اما پاسخهایی آنچنان قانعکننده به آن پرسشها داده نشده. از محتوای این آیات چنین فهمیده میشود که روم از سپاه ایران شکست میخورد و بشارت داده میشود که روم ظرف چند سال آینده دوباره پیروز میشود و در این روز مؤمنان خوشحال خواهند شد و این پیروزی با کمک الهی خواهد بود و بهنوعی تحقق وعدهٔ الهی است. اما چرا مسلمانان باید از پیروزی روم خوشحال شوند؟ چرا این پیروزی با کمک الهی بوده؟ آیا خداوند در جایی وعدهٔ پیروزی رومیان را داده بوده؟ چرا این آیات بهگونهای است که گویی خداوند طرف رومیها را گرفته است؟
🔹مفسران در پاسخ به این قبیل پرسشها گفتهاند از آنجا که رومیان مسیحی بودهاند و ایرانیان مجوس، خداوند طرف رومیها را گرفته است. به نظر میرسد این پاسخ نمیتواند قانعکننده باشد، زیرا زرتشتیها هم خداپرست بودهاند. نشانههایی از احترام خسروپرویز به دیانت یهودیت و مسیحیت، جدای از توجه به آیین زرتشت، در تاریخ به چشم میخورد. به یهودیت احترام میگذاشت، چون پس از فتح اورشلیم به یهودیان اجازهٔ ساخت معبد سوم را داد، بهطوریکه یهودیان گمان کردند ماجرای کورش دوباره در حال تکرار شدن است. به مسیحیت نیز احترام میگذاشت، چون پس از شکست دادن رومیان صلیب راستین را به تیسفون برد و با غنائم مذهبی که از رومیان به دست آورده بود با احترام برخورد کرد. همسر او نیز مسیحی بود. وقتی مجموعهٔ نشانهها را کنار هم میگذاریم، به نظر نمیآید این موضوع که ایرانیان زرتشتی بودهاند و رومیان مسیحی دلیل خوبی برای طرفداری از رومیان باشد. حتی اگر قضیه را از دید عربها نگاه کنیم، چرا باید پیروزی روم را بر ایران ترجیح داده باشند؟
🔹بیایید ماجرا را یک بار دیگر مرور کنیم: حدوداً چهار سال پس از به پیامبری رسیدن حضرت محمد، یعنی در سال ۶۱۴ م، امپراتوری ایران، به فرماندهی خسروپرویز، امپراتوری روم را شکست میدهد و اورشلیم را فتح میکند. او، پس از فتح اورشلیم، به یهودیان اجازه میدهد که با راهبری نحمیا بن هوشیل معبد سوم را، که در سال ۷۰ تخریب شده بود، دوباره بسازند، پروژهای که درنهایت به شکست میانجامد. در دههٔ بعد، یا حدوداً ۱۰ سال بعد، روم جنگهای خود را علیه ایران آغاز میکند –دقیقاً مصادف با زمانی است که پیامبر اسلام نیز جنگهای خود را آغاز میکند، به روایت تاریخهای عباسی علیه بتپرستان، و به روایت بعضی تاریخهای غیراسلامی چهبسا علیه امپراتوری روم، و شاید هم هر دو–. روم در حوالی سال ۶۲۷ در مقابل ایران پیروز میشود.
🔹بین پیروزی ایران در ۶۱۴ و پیروزی روم در ۶۲۷ حدود ۱۳ سال فاصله است، اما قرآن میگوید: «فی بِضعِ سِنین»، یعنی ظرف مدت چند سال. «بضع» را در فرهنگهای لغت بین ۳ تا ۱۰ سال، ۷ سال، ۹ سال، و زیر ۱۰ سال معنا کردهاند. بنابراین، این پیشگویی باید حداکثر ظرف مدت ۱۰ به وقوع میپیوسته. مفسران در پاسخ گفتهاند مراد قرآن حدود ۱۰ سال است و نه دقیقاً ۱۰ سال. عدد ۱۳ هم نزدیک به ۱۰ است. بههرحال، این هم یکی دیگر از سؤالاتی است که دربارهٔ آیات ابتدایی سورهٔ روم وجود دارد. بین خود و خدایمان، اگر بخواهیم به این پرسشها فکر کنیم، احتمالاً به این نتیجه میرسیم که این معانی آنچنان با هم چفت و جور نمیشوند. بهواقع این مسئله را چگونه میتوان حل کرد؟
🔹هنگامیکه به اینگونه مسائل دربارهٔ قرآن برمیخوریم، عموماً سه نوع مواجهه و رویکرد دیده میشود: ۱. گروهی که میخواهند به هر نحوی که شده حقانیت دین و کتابشان را اثبات کنند و همین باعث میشود که چشمشان بر بعضی حقایق پوشیده بماند، و اینگونه میشود که چون غرض آمد، هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل بهسوی دیده شد؛ ۲. گروهی که در ضدیت با دین قرار دارند و مجموعهٔ (کلکسیون) خود را تکمیل میکنند و یک خطای دیگر از خطاهای دین پیدا میکنند تا بیش از پیش مطمئن شوند که کتاب دین پر از اشتباهات است؛ ۳. این گروه نه کاری به اثبات حقانیت قرآن دارند و نه در ضدیت تام با آن قرار دارند. موضعشان تا حد امکان بیطرفانه است، اما متن را نیز آنچنان جدی نمیگیرند. در این مواقع، پیچ پژوهش را شل میکنند و تسلیم میشوند و میگویند متن چنین گفته و لابد همین است که گفته. بسیاری از قرآنپژوهان امروزی در این گروه سوم جای دارند.
🔹اگر بتوانیم، هنگام پرداختن به معنای متن، آن را بسیار جدی بینگاریم، فارغ از تأیید یا انکار، و از کنارش سرسری رد نشویم و اجازه ندهیم حتیالمقدور پیشفرضها و باورهایمان مانع درکمان بشوند، در این صورت متن معنای خود را بهتر برایمان آشکار میکند.
📎چنانچه احیاناً در تفاسیر سنتی پاسخی درخور برای پرسشهای مطرحشده یافتید، ارسال فرمایید تا در کانال قرار دهم.
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
دربارهٔ ترجمهٔ آیات ابتدایی سورهٔ روم
🔹دربارهٔ آیات ۱ تا ۶ سورهٔ روم همیشه پرسشهایی حسابی مطرح شده، اما پاسخهایی آنچنان قانعکننده به آن پرسشها داده نشده. از محتوای این آیات چنین فهمیده میشود که روم از سپاه ایران شکست میخورد و بشارت داده میشود که روم ظرف چند سال آینده دوباره پیروز میشود و در این روز مؤمنان خوشحال خواهند شد و این پیروزی با کمک الهی خواهد بود و بهنوعی تحقق وعدهٔ الهی است. اما چرا مسلمانان باید از پیروزی روم خوشحال شوند؟ چرا این پیروزی با کمک الهی بوده؟ آیا خداوند در جایی وعدهٔ پیروزی رومیان را داده بوده؟ چرا این آیات بهگونهای است که گویی خداوند طرف رومیها را گرفته است؟
🔹مفسران در پاسخ به این قبیل پرسشها گفتهاند از آنجا که رومیان مسیحی بودهاند و ایرانیان مجوس، خداوند طرف رومیها را گرفته است. به نظر میرسد این پاسخ نمیتواند قانعکننده باشد، زیرا زرتشتیها هم خداپرست بودهاند. نشانههایی از احترام خسروپرویز به دیانت یهودیت و مسیحیت، جدای از توجه به آیین زرتشت، در تاریخ به چشم میخورد. به یهودیت احترام میگذاشت، چون پس از فتح اورشلیم به یهودیان اجازهٔ ساخت معبد سوم را داد، بهطوریکه یهودیان گمان کردند ماجرای کورش دوباره در حال تکرار شدن است. به مسیحیت نیز احترام میگذاشت، چون پس از شکست دادن رومیان صلیب راستین را به تیسفون برد و با غنائم مذهبی که از رومیان به دست آورده بود با احترام برخورد کرد. همسر او نیز مسیحی بود. وقتی مجموعهٔ نشانهها را کنار هم میگذاریم، به نظر نمیآید این موضوع که ایرانیان زرتشتی بودهاند و رومیان مسیحی دلیل خوبی برای طرفداری از رومیان باشد. حتی اگر قضیه را از دید عربها نگاه کنیم، چرا باید پیروزی روم را بر ایران ترجیح داده باشند؟
🔹بیایید ماجرا را یک بار دیگر مرور کنیم: حدوداً چهار سال پس از به پیامبری رسیدن حضرت محمد، یعنی در سال ۶۱۴ م، امپراتوری ایران، به فرماندهی خسروپرویز، امپراتوری روم را شکست میدهد و اورشلیم را فتح میکند. او، پس از فتح اورشلیم، به یهودیان اجازه میدهد که با راهبری نحمیا بن هوشیل معبد سوم را، که در سال ۷۰ تخریب شده بود، دوباره بسازند، پروژهای که درنهایت به شکست میانجامد. در دههٔ بعد، یا حدوداً ۱۰ سال بعد، روم جنگهای خود را علیه ایران آغاز میکند –دقیقاً مصادف با زمانی است که پیامبر اسلام نیز جنگهای خود را آغاز میکند، به روایت تاریخهای عباسی علیه بتپرستان، و به روایت بعضی تاریخهای غیراسلامی چهبسا علیه امپراتوری روم، و شاید هم هر دو–. روم در حوالی سال ۶۲۷ در مقابل ایران پیروز میشود.
🔹بین پیروزی ایران در ۶۱۴ و پیروزی روم در ۶۲۷ حدود ۱۳ سال فاصله است، اما قرآن میگوید: «فی بِضعِ سِنین»، یعنی ظرف مدت چند سال. «بضع» را در فرهنگهای لغت بین ۳ تا ۱۰ سال، ۷ سال، ۹ سال، و زیر ۱۰ سال معنا کردهاند. بنابراین، این پیشگویی باید حداکثر ظرف مدت ۱۰ به وقوع میپیوسته. مفسران در پاسخ گفتهاند مراد قرآن حدود ۱۰ سال است و نه دقیقاً ۱۰ سال. عدد ۱۳ هم نزدیک به ۱۰ است. بههرحال، این هم یکی دیگر از سؤالاتی است که دربارهٔ آیات ابتدایی سورهٔ روم وجود دارد. بین خود و خدایمان، اگر بخواهیم به این پرسشها فکر کنیم، احتمالاً به این نتیجه میرسیم که این معانی آنچنان با هم چفت و جور نمیشوند. بهواقع این مسئله را چگونه میتوان حل کرد؟
🔹هنگامیکه به اینگونه مسائل دربارهٔ قرآن برمیخوریم، عموماً سه نوع مواجهه و رویکرد دیده میشود: ۱. گروهی که میخواهند به هر نحوی که شده حقانیت دین و کتابشان را اثبات کنند و همین باعث میشود که چشمشان بر بعضی حقایق پوشیده بماند، و اینگونه میشود که چون غرض آمد، هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل بهسوی دیده شد؛ ۲. گروهی که در ضدیت با دین قرار دارند و مجموعهٔ (کلکسیون) خود را تکمیل میکنند و یک خطای دیگر از خطاهای دین پیدا میکنند تا بیش از پیش مطمئن شوند که کتاب دین پر از اشتباهات است؛ ۳. این گروه نه کاری به اثبات حقانیت قرآن دارند و نه در ضدیت تام با آن قرار دارند. موضعشان تا حد امکان بیطرفانه است، اما متن را نیز آنچنان جدی نمیگیرند. در این مواقع، پیچ پژوهش را شل میکنند و تسلیم میشوند و میگویند متن چنین گفته و لابد همین است که گفته. بسیاری از قرآنپژوهان امروزی در این گروه سوم جای دارند.
🔹اگر بتوانیم، هنگام پرداختن به معنای متن، آن را بسیار جدی بینگاریم، فارغ از تأیید یا انکار، و از کنارش سرسری رد نشویم و اجازه ندهیم حتیالمقدور پیشفرضها و باورهایمان مانع درکمان بشوند، در این صورت متن معنای خود را بهتر برایمان آشکار میکند.
📎چنانچه احیاناً در تفاسیر سنتی پاسخی درخور برای پرسشهای مطرحشده یافتید، ارسال فرمایید تا در کانال قرار دهم.
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
شکست روم (۲)
دربارهٔ ترجمهٔ آیات ابتدایی سورهٔ روم
🔹در بخش قبل، چهار اشکال یا چهار پرسشی که میتوان به ترجمهٔ کنونی از آیات روم وارد آورد مطرح کردم: ۱. چرا مؤمنان در روزی که رومیان پیروز میشوند خوشحال خواهند شد؟ (یومئذ یفرح المؤمنون) ۲. چرا رومیان برخوردار از یاری الهی میشوند، ولی ایرانیان نه؟ (بنصر الله ینصر من یشاء) ۳. آیا خداوند پیشتر وعدهای داده بوده که رومیان یا مسیحیان پیروز میدان باشند؟ (وعد الله لایخلف الله وعده) ۴. پیشگوییِ پیروزیِ روم حداکثر باید ظرف مدت ۱۰ سال محقق میشد، اما فاصلهٔ شکست تا پیروزی روم ۱۳ سال بوده است (فی بضع سنین).
🔹اگر این آیات را بهجای
▪️غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾
به این صورت بخوانیم:
▪️غَلَبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيُغْلَبُونَ ﴿۳﴾
هر چهار مسئله حل میشود. از میان قرائتهای موجود، ۱۰ قاری به نامهای ابوعمرو، ابوسعید خدری، عصمة، هارون، علی، ابنعباس، ابنعمر، حسن، معاویه بن قرة، نصر بن علی فعل اول را معلوم (غَلَبَت) و فعل دوم را مجهول (سیُغلَبون) خواندهاند (معجم القرائات القرآنیة، ج ۵، ص ۶۳). نام امام علی نیز در میان این قاریان دیده میشود.
🔹درواقع، ترتیب وقایع تاریخی اینچنین است:
۱. شکست روم (در برابر ایران)، ۲. پیروزی روم (در برابر ایران)، ۳. شکست روم (در برابر مسلمانان)؛
یا اینطور بگوییم:
۱. پیروزی ایران (در برابر روم)، ۲. پیروزی روم (در برابر ایران)، ۳. پیروزی مسلمانان (در برابر روم).
با توجه به این قرائت، قرآن به شمارهٔ اول، یعنی شکست روم، اشاره نکرده و داستان را از شمارهٔ دوم، یعنی پیروزی روم، آغاز کرده. بر این اساس، ترجمهٔ آیات ۲ تا ۶ چنین میشود:
➖روم پیروز شد (۲) در نزديکترين سرزمين، ولى بعد از پیروزی، در ظرف چند سال، شکست خواهد خورد (۳) [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان شاد مىگردند (۴) از يارى خدا، او هر كه را بخواهد يارى مىكند و اوست شكستناپذير مهربان (۵) وعدهٔ خداست و خدا از وعدهاش تخلف نمىكند ولى بيشتر مردم نمىدانند (۶)
🔹پاسخ پرسشِ ۱: مؤمنانِ مسلمان و یهودی در روزی که روم شکست میخورد خوشحال خواهند شد، چون مسیحیان اجازهٔ ورود به آن شهر را نمیدادند و آنان را اخراج کرده بودند، ولی پس از پیروزی میتوانند وارد ارض مقدس شوند. پاسخ پرسش ۲: مسلمانان، و یهودیانِ همپیمان با مسلمانان، برخوردار از یاری الهی خواهند شد. پاسخِ پرسش ۳: خداوند وعده داده که زمین به بندگان صالح (صدیقان) میرسد، و این وعده با فتح اورشلیم از سوی مسلمانان تحقق مییابد. پاسخ پرسش ۴: روم در سال ۶۲۷ در مقابل ایران پیروز میشود و مسلمانان، طبق روایت رایج، در سال ۶۳۶، یعنی ظرف مدت ۹ سال، در نبرد یرموک، رومیان را از شام به عقب میرانند و در سال ۶۳۷ اورشلیم را فتح میکنند و این هر دو تاریخ با معنای «فی بضع سنین» تطابق میکند. بنابراین، آیات ابتدایی سورهٔ روم را میتوان از نبوات پیامبر اسلام به شمار آورد.
🔹پس از پاسخ به این چهار مسئله، یک پرسشِ پرتکرارِ بهظاهر کماهمیت نیز پاسخ داده میشود، اینکه چرا قرآن اسمی از ایران یا فارس نیاورده؟ پاسخ این است که قرآن، طبق این قرائت، اشارهای به پیروزی ایران نکرده و ماجرا را از جایی روایت کرده که روم پیروز شده. یعنی، ابتدا روم در مقابل ایران به پیروزی رسیده (غَلَبَت الروم)، ولی بعد از چند سال از مسلمانان شکست خورده (سیُغلَبون). از همینجا میتوان دریافت که مسلمانان و یهودیان و سپاه خسروپرویز در یک جبهه بودهاند. براساس بعضی نقلهای تاریخی، ایرانِ زمان خسروپرویز اساساً با یهودیان و مسلمانان مشکلی نداشته و دشمن مشترک آنان رومیان بودهاند. شاید برایتان جالب باشد که نامهٔ پیامبر اسلام به پادشاه روم از سوی تاریخنگاران ثبت و تأیید شده، اما نامهٔ پیامبر به خسروپرویز آنچنان اساس محکمی ندارد و احتمالاً به هدف مشروعیتبخشی به حملات بعدی تنظیم شده (برای نمونه، بنگرید به مدخل «نامههای محمد به سران کشورها» در ویکیپدیا).
🔹اگر با تحلیل فوق چندان همدل نباشیم، میتوانیم تحلیل دیگری ارائه کنیم: ۱. پیروزی رومیان در برابر مسلمانان (در جنگ مؤته در سال ۶۲۹)؛ ۲. شکست رومیان در برابر مسلمانان (در جنگ یرموک در سال ۶۳۶). «غَلَبَت الروم» اشاره به اولی و «سیُغلَبون» اشاره به دومی میکند و بین این دو جنگ ۷ سال فاصله بوده که باز هم با معنای «بضع» مطابقت میکند. دلیل نام نبردن از ایران نیز این است که اساساً این جنگ میان رومیان و مسلمانان بوده و ارتباطی با ایران نداشته است.
مطلب مرتبط:
– ادنی الارض؛ حجاز یا شام؟
🔺با توجه به یادداشت «شکست روم»، معنای «ادنی الارض» بار دیگر واضحتر میشود.
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
دربارهٔ ترجمهٔ آیات ابتدایی سورهٔ روم
🔹در بخش قبل، چهار اشکال یا چهار پرسشی که میتوان به ترجمهٔ کنونی از آیات روم وارد آورد مطرح کردم: ۱. چرا مؤمنان در روزی که رومیان پیروز میشوند خوشحال خواهند شد؟ (یومئذ یفرح المؤمنون) ۲. چرا رومیان برخوردار از یاری الهی میشوند، ولی ایرانیان نه؟ (بنصر الله ینصر من یشاء) ۳. آیا خداوند پیشتر وعدهای داده بوده که رومیان یا مسیحیان پیروز میدان باشند؟ (وعد الله لایخلف الله وعده) ۴. پیشگوییِ پیروزیِ روم حداکثر باید ظرف مدت ۱۰ سال محقق میشد، اما فاصلهٔ شکست تا پیروزی روم ۱۳ سال بوده است (فی بضع سنین).
🔹اگر این آیات را بهجای
▪️غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾
به این صورت بخوانیم:
▪️غَلَبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيُغْلَبُونَ ﴿۳﴾
هر چهار مسئله حل میشود. از میان قرائتهای موجود، ۱۰ قاری به نامهای ابوعمرو، ابوسعید خدری، عصمة، هارون، علی، ابنعباس، ابنعمر، حسن، معاویه بن قرة، نصر بن علی فعل اول را معلوم (غَلَبَت) و فعل دوم را مجهول (سیُغلَبون) خواندهاند (معجم القرائات القرآنیة، ج ۵، ص ۶۳). نام امام علی نیز در میان این قاریان دیده میشود.
🔹درواقع، ترتیب وقایع تاریخی اینچنین است:
۱. شکست روم (در برابر ایران)، ۲. پیروزی روم (در برابر ایران)، ۳. شکست روم (در برابر مسلمانان)؛
یا اینطور بگوییم:
۱. پیروزی ایران (در برابر روم)، ۲. پیروزی روم (در برابر ایران)، ۳. پیروزی مسلمانان (در برابر روم).
با توجه به این قرائت، قرآن به شمارهٔ اول، یعنی شکست روم، اشاره نکرده و داستان را از شمارهٔ دوم، یعنی پیروزی روم، آغاز کرده. بر این اساس، ترجمهٔ آیات ۲ تا ۶ چنین میشود:
➖روم پیروز شد (۲) در نزديکترين سرزمين، ولى بعد از پیروزی، در ظرف چند سال، شکست خواهد خورد (۳) [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان شاد مىگردند (۴) از يارى خدا، او هر كه را بخواهد يارى مىكند و اوست شكستناپذير مهربان (۵) وعدهٔ خداست و خدا از وعدهاش تخلف نمىكند ولى بيشتر مردم نمىدانند (۶)
🔹پاسخ پرسشِ ۱: مؤمنانِ مسلمان و یهودی در روزی که روم شکست میخورد خوشحال خواهند شد، چون مسیحیان اجازهٔ ورود به آن شهر را نمیدادند و آنان را اخراج کرده بودند، ولی پس از پیروزی میتوانند وارد ارض مقدس شوند. پاسخ پرسش ۲: مسلمانان، و یهودیانِ همپیمان با مسلمانان، برخوردار از یاری الهی خواهند شد. پاسخِ پرسش ۳: خداوند وعده داده که زمین به بندگان صالح (صدیقان) میرسد، و این وعده با فتح اورشلیم از سوی مسلمانان تحقق مییابد. پاسخ پرسش ۴: روم در سال ۶۲۷ در مقابل ایران پیروز میشود و مسلمانان، طبق روایت رایج، در سال ۶۳۶، یعنی ظرف مدت ۹ سال، در نبرد یرموک، رومیان را از شام به عقب میرانند و در سال ۶۳۷ اورشلیم را فتح میکنند و این هر دو تاریخ با معنای «فی بضع سنین» تطابق میکند. بنابراین، آیات ابتدایی سورهٔ روم را میتوان از نبوات پیامبر اسلام به شمار آورد.
🔹پس از پاسخ به این چهار مسئله، یک پرسشِ پرتکرارِ بهظاهر کماهمیت نیز پاسخ داده میشود، اینکه چرا قرآن اسمی از ایران یا فارس نیاورده؟ پاسخ این است که قرآن، طبق این قرائت، اشارهای به پیروزی ایران نکرده و ماجرا را از جایی روایت کرده که روم پیروز شده. یعنی، ابتدا روم در مقابل ایران به پیروزی رسیده (غَلَبَت الروم)، ولی بعد از چند سال از مسلمانان شکست خورده (سیُغلَبون). از همینجا میتوان دریافت که مسلمانان و یهودیان و سپاه خسروپرویز در یک جبهه بودهاند. براساس بعضی نقلهای تاریخی، ایرانِ زمان خسروپرویز اساساً با یهودیان و مسلمانان مشکلی نداشته و دشمن مشترک آنان رومیان بودهاند. شاید برایتان جالب باشد که نامهٔ پیامبر اسلام به پادشاه روم از سوی تاریخنگاران ثبت و تأیید شده، اما نامهٔ پیامبر به خسروپرویز آنچنان اساس محکمی ندارد و احتمالاً به هدف مشروعیتبخشی به حملات بعدی تنظیم شده (برای نمونه، بنگرید به مدخل «نامههای محمد به سران کشورها» در ویکیپدیا).
🔹اگر با تحلیل فوق چندان همدل نباشیم، میتوانیم تحلیل دیگری ارائه کنیم: ۱. پیروزی رومیان در برابر مسلمانان (در جنگ مؤته در سال ۶۲۹)؛ ۲. شکست رومیان در برابر مسلمانان (در جنگ یرموک در سال ۶۳۶). «غَلَبَت الروم» اشاره به اولی و «سیُغلَبون» اشاره به دومی میکند و بین این دو جنگ ۷ سال فاصله بوده که باز هم با معنای «بضع» مطابقت میکند. دلیل نام نبردن از ایران نیز این است که اساساً این جنگ میان رومیان و مسلمانان بوده و ارتباطی با ایران نداشته است.
مطلب مرتبط:
– ادنی الارض؛ حجاز یا شام؟
🔺با توجه به یادداشت «شکست روم»، معنای «ادنی الارض» بار دیگر واضحتر میشود.
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
یادداشتهایی دربارهٔ دوگانهٔ مکه و اورشلیم
🔹عنوان یادداشتهای پیرامون موضوع دوگانهٔ مکه و اورشلیم را، به ترتیب تاریخ نگارش، در اینجا جمعآوری کردم، هم برای عزیزانی که میخواهند مطالعهٔ آسانتر و منظمتری داشته باشند و هم برای نویسندگانی که قصد دارند به آنها ارجاع دهند. به این فهرست همچنان اضافه خواهد شد و امیدوارم پس از اتمام و بازنویسی و ویرایش، به یاری خداوند، در یک کتاب به چاپ برسد.
۱. سرگلی، سجاد (۱۵ مرداد ۱۴۰۲). کدام مسجدالاقصی؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/369
۲. سرگلی، سجاد (۱۵ مرداد ۱۴۰۲). معبد اورشلیم. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/373
۳. سرگلی، سجاد (۱۶ مرداد ۱۴۰۲). معبد اورشلیم در قرآن. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/374
۴. سرگلی، سجاد (۱۸ مرداد ۱۴۰۲). چند پرسش دربارهٔ معبد سوم. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/376
۵. سرگلی، سجاد (۲۳ مرداد ۱۴۰۲). بکّه همان مکّه است یا معبد اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/378
۶. سرگلی، سجاد (۲۶ مرداد ۱۴۰۲). کعبه به دست حضرت ابراهیم ساخته شده؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/380
۷. سرگلی، سجاد (۲۶ مرداد ۱۴۰۲). ابراهیم فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برد یا اسحاق را؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/381
۸. سرگلی، سجاد (۲۷ مرداد ۱۴۰۲). چاه زمزم یا بئر شبع؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/383
۹. سرگلی، سجاد (۲۸ مرداد ۱۴۰۲). سکونت فرزند ابراهیم در وادیِ بیکشت. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/384
۱۰. سرگلی، سجاد (۲۹ مرداد ۱۴۰۲). آیا سعی صفا و مروه ارتباطی با دویدنهای هاجر دارد؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/385
۱۱. سرگلی، سجاد (۲۶ شهریور ۱۴۰۲). بلد الامین مکه است یا اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/404
۱۲. سرگلی، سجاد (۵ مهر ۱۴۰۲). «حرماً آمنا» مکه است یا اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/407
۱۳. سرگلی، سجاد (۲۲ دی ۱۴۰۲). بیت المعمور. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/460
۱۴. سرگلی، سجاد (۲۳ دی ۱۴۰۲). بیت العتیق. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/462
۱۵. سرگلی، سجاد (۳۰ فروردین ۱۴۰۴). تغییر قبلهٔ مسلمانان؛ بهسمت مکه؟ یا بهسمت اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/619
۱۶. سرگلی، سجاد (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴). کعبه در مکه واقع شده یا در اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/621
۱۷. سرگلی، سجاد (۵ اردیبهشت ۱۴۰۴). آیا قرآن نامی از شهر مکه برده است؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/622
۱۸. سرگلی، سجاد (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴). حج یهودی یا حج اسلامی؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/623
۱۹. سرگلی، سجاد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴). صفا و مروه؛ در مکه یا اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/624
۲۰. سرگلی، سجاد (۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴). حجاز یا شام؟؛ محیطی که قرآن ترسیم میکند با حجاز شباهت بیشتری دارد یا شام؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/626
۲۱. سرگلی، سجاد (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴). حضور پیامبر اسلام در اورشلیم. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/627
۲۲. سرگلی، سجاد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴). صحرای فاران؛ آیا محل زندگی پیامبر اسلام حوالی صحرای فاران بوده؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/629
۲۳. سرگلی، سجاد (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴). شهر اسلام (فایل صوتی). کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/631
۲۴. سرگلی، سجاد (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴). ورود رهبران دینی به امّ القری. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/634
۲۵. سرگلی، سجاد (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴). سفر شبانه؛ دربارهٔ ترجمهٔ آیهٔ ۱ سورهٔ اسراء. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/635
۲۶. سرگلی، سجاد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴). ادنی الارض؛ حجاز یا شام؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/636
ادامه دارد...
📎ارجاعات فوق براساس شیوهنامهٔ نشریهای تنظیم شده که قرار است این فهرست در آنجا منتشر شود.
📎📎ممنونم که علاوهبر انتشار مطالب، اگر در نوشتهها و سخنانتان از ایدههای این کانال بهره برده و میبرید، ارجاعدهی میکنید و این تذکر را جدی میگیرید.
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
🔹عنوان یادداشتهای پیرامون موضوع دوگانهٔ مکه و اورشلیم را، به ترتیب تاریخ نگارش، در اینجا جمعآوری کردم، هم برای عزیزانی که میخواهند مطالعهٔ آسانتر و منظمتری داشته باشند و هم برای نویسندگانی که قصد دارند به آنها ارجاع دهند. به این فهرست همچنان اضافه خواهد شد و امیدوارم پس از اتمام و بازنویسی و ویرایش، به یاری خداوند، در یک کتاب به چاپ برسد.
۱. سرگلی، سجاد (۱۵ مرداد ۱۴۰۲). کدام مسجدالاقصی؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/369
۲. سرگلی، سجاد (۱۵ مرداد ۱۴۰۲). معبد اورشلیم. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/373
۳. سرگلی، سجاد (۱۶ مرداد ۱۴۰۲). معبد اورشلیم در قرآن. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/374
۴. سرگلی، سجاد (۱۸ مرداد ۱۴۰۲). چند پرسش دربارهٔ معبد سوم. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/376
۵. سرگلی، سجاد (۲۳ مرداد ۱۴۰۲). بکّه همان مکّه است یا معبد اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/378
۶. سرگلی، سجاد (۲۶ مرداد ۱۴۰۲). کعبه به دست حضرت ابراهیم ساخته شده؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/380
۷. سرگلی، سجاد (۲۶ مرداد ۱۴۰۲). ابراهیم فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برد یا اسحاق را؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/381
۸. سرگلی، سجاد (۲۷ مرداد ۱۴۰۲). چاه زمزم یا بئر شبع؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/383
۹. سرگلی، سجاد (۲۸ مرداد ۱۴۰۲). سکونت فرزند ابراهیم در وادیِ بیکشت. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/384
۱۰. سرگلی، سجاد (۲۹ مرداد ۱۴۰۲). آیا سعی صفا و مروه ارتباطی با دویدنهای هاجر دارد؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/385
۱۱. سرگلی، سجاد (۲۶ شهریور ۱۴۰۲). بلد الامین مکه است یا اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/404
۱۲. سرگلی، سجاد (۵ مهر ۱۴۰۲). «حرماً آمنا» مکه است یا اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/407
۱۳. سرگلی، سجاد (۲۲ دی ۱۴۰۲). بیت المعمور. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/460
۱۴. سرگلی، سجاد (۲۳ دی ۱۴۰۲). بیت العتیق. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/462
۱۵. سرگلی، سجاد (۳۰ فروردین ۱۴۰۴). تغییر قبلهٔ مسلمانان؛ بهسمت مکه؟ یا بهسمت اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/619
۱۶. سرگلی، سجاد (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴). کعبه در مکه واقع شده یا در اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/621
۱۷. سرگلی، سجاد (۵ اردیبهشت ۱۴۰۴). آیا قرآن نامی از شهر مکه برده است؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/622
۱۸. سرگلی، سجاد (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴). حج یهودی یا حج اسلامی؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/623
۱۹. سرگلی، سجاد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴). صفا و مروه؛ در مکه یا اورشلیم؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/624
۲۰. سرگلی، سجاد (۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴). حجاز یا شام؟؛ محیطی که قرآن ترسیم میکند با حجاز شباهت بیشتری دارد یا شام؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/626
۲۱. سرگلی، سجاد (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴). حضور پیامبر اسلام در اورشلیم. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/627
۲۲. سرگلی، سجاد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴). صحرای فاران؛ آیا محل زندگی پیامبر اسلام حوالی صحرای فاران بوده؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/629
۲۳. سرگلی، سجاد (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴). شهر اسلام (فایل صوتی). کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/631
۲۴. سرگلی، سجاد (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴). ورود رهبران دینی به امّ القری. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/634
۲۵. سرگلی، سجاد (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴). سفر شبانه؛ دربارهٔ ترجمهٔ آیهٔ ۱ سورهٔ اسراء. کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/635
۲۶. سرگلی، سجاد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴). ادنی الارض؛ حجاز یا شام؟ کانال تلگرامی الهیاتیک. https://www.tgoop.com/elahiatik/636
ادامه دارد...
📎ارجاعات فوق براساس شیوهنامهٔ نشریهای تنظیم شده که قرار است این فهرست در آنجا منتشر شود.
📎📎ممنونم که علاوهبر انتشار مطالب، اگر در نوشتهها و سخنانتان از ایدههای این کانال بهره برده و میبرید، ارجاعدهی میکنید و این تذکر را جدی میگیرید.
#قرآن #ترجمه #تفسیر #تاریخ_اسلام
@elahiatik
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞بالا رفتن پرچم داعش در دانمارک
بارها به بیانهای مختلف این پیام را به من رساندهاید که به موضوعات مهمتری بپردازم. من هم به روشهای مختلف این را رساندهام که موضوعی مهمتر و تأثیرگذارتر از «روحِ یک جهان بیروح» نمیشناسم. شما حتی اگر خداناباور باشید، از زمانی که به دنیا میآیید (ختنه) تا چند روز پس از ترک این دنیا (مراسم تدفین) با الهیات سروکار دارید. در میانهٔ این آمدن و رفتن نیز فرهنگ و سیاست و اقتصاد و هنر و ادبیات و زندگی روزمرهتان به این موضوعات گره خورده. شما، چه بخواهید چه نخواهید، در روح این جهان (الهیات) در حال نفس کشیدن هستید، چون زندگیتان به این روح آمیخته و این جسم و روح را نمیتوانید از هم جدا کنید. نه نادیده گرفتن آن کار شایستهای است و نه انکار آن کار هوشمندانهای است. غربیها زمانی هردوی این کارها را کردند و به اشتباه خود پی بردند و شیوهٔ خود را تغییر دادند و آمدند بهسراغ درک دوبارهٔ آن. فرضاً که ایران بهلحاظ سطح رفاه و اقتصاد همچون دانمارک شود، باز هم باید بنشینید دربارهٔ همین موضوعات صحبت کنید و نسبتتان را با این مسائل روشن کنید، وگرنه غافلگیر خواهید شد.
@elahiatik
بارها به بیانهای مختلف این پیام را به من رساندهاید که به موضوعات مهمتری بپردازم. من هم به روشهای مختلف این را رساندهام که موضوعی مهمتر و تأثیرگذارتر از «روحِ یک جهان بیروح» نمیشناسم. شما حتی اگر خداناباور باشید، از زمانی که به دنیا میآیید (ختنه) تا چند روز پس از ترک این دنیا (مراسم تدفین) با الهیات سروکار دارید. در میانهٔ این آمدن و رفتن نیز فرهنگ و سیاست و اقتصاد و هنر و ادبیات و زندگی روزمرهتان به این موضوعات گره خورده. شما، چه بخواهید چه نخواهید، در روح این جهان (الهیات) در حال نفس کشیدن هستید، چون زندگیتان به این روح آمیخته و این جسم و روح را نمیتوانید از هم جدا کنید. نه نادیده گرفتن آن کار شایستهای است و نه انکار آن کار هوشمندانهای است. غربیها زمانی هردوی این کارها را کردند و به اشتباه خود پی بردند و شیوهٔ خود را تغییر دادند و آمدند بهسراغ درک دوبارهٔ آن. فرضاً که ایران بهلحاظ سطح رفاه و اقتصاد همچون دانمارک شود، باز هم باید بنشینید دربارهٔ همین موضوعات صحبت کنید و نسبتتان را با این مسائل روشن کنید، وگرنه غافلگیر خواهید شد.
@elahiatik
خداباوری و خداناباوری
چند روز پیش، مناظرهٔ آقایان وریا امیری و حسین کامکار را میدیدم با موضوع «آیا باور به خدای ادیان ابراهیمی موجه است؟». دربارهٔ جزئیات مناظره توضیحی نمیدهم و نتیجهگیری را به خود مخاطب واگذار میکنم، اما چند نکته را پیرامون این موضوع بیان میکنم:
۱. پیشنهاد میکنم این مناظره را ببینید. هرچند محتویات این مناظره، چه از نگاه شخص خداباور چه خداناباور، مورد پسند من نیست، چون از اساس به گونهٔ دیگری به موضوع نگاه میکنم، اما دیدنش لطفهایی دارد که پس از تماشا حسش خواهید کرد. کمترینش همین است که دو نفر با عقاید مختلف میتوانند در کنار هم گفتوگو کنند و به یکدیگر احترام بگذارند. جامعهٔ ما نیاز به صِرف تماشای اینگونه گفتوگوها دارد، حتی اگر از محتوا کاملاً سر در نیاورد.
۲. از ۲۵۰۰ سال پیش، مبارزه با دین در یونان باستان بهصورت نظاممند آغاز شد. از یکسو، بقراط از مردم میخواست که برای پدیدههای پزشکی علتهای جادویی در نظر نگیرند و از سوی دیگر فلاسفهٔ یونان مردم را دعوت به عقلورزی میکردند تا چیزی را بدون پشتوانههای عقلی نپذیرند و برای پدیدههای طبیعی علتیابیهای اسطورهای نکنند. این جنبش پس از ۲۵۰۰ سال و با رشد روزافزون علم، از آن زمان تا کنون، چه میزان در بهعقبراندن دین موفقیت کسب کرده است؟ دین پس از پایان قرون وسطا و آغاز عصر روشنگری نیز نهتنها آنچنان که انتظار میرفت کمرنگ نشد، بلکه در هر دورهای بهطرز غافلگیرانهای پرقدرت تاخته است.
۳. فرض میکنیم که جنبش خداناباوران موفق شد که عالمگیر شود و، در نتیجهٔ آن، همه یا اکثریت مردمِ جهان دین خود را کنار گذاشتند. پس از آن چه خواهد شد؟ بعضی شواهد مطالعات ادیان نشان میدهند که از فردای آن روز مردم دوباره بهسوی دین و مناسک جدیدی خواهند رفت. نوح هراری در کتاب انسان خردمند بهخوبی این مسئله را به تصویر میکشد که انسان تاریخی چگونه با نظامات اعتباری سروکار داشته و دارد، که خروجی این نظامات در دینِ هر منطقه تبلور کرده و میکند.
۴. علاوهبر نکتهٔ فوق، دینها پایگاههای مردمی و حاکمیتی نیز دارند. پایگاه مردمی دارند، چون بسیاری مردم نمیخواهند دینشان را کنار بگذارند. حتی اگر قویترین استدلالها را در رد دیدگاهشان اقامه کنید و آنها هم پاسخی برای این ردیهها نداشته باشند، باز هم بهسراغ دین خود بازمیگردند. اینکه چرا موضعشان را تغییر نمیدهند موضوع دیگری است، اما دلیلش هر چه باشد، مهم این است که نمیخواهند. حکومتهای طول تاریخ نیز این نکته را بهخوبی دریافتهاند و نهتنها با ادیان مخالفت نمیکنند، بلکه از طریق دین به حکومت خود قدرت بیشتری میدهند. امپراتوری روم، که زمانی مخالف سرسخت مسیحیت بود، از جایی به بعد، این دین را به رسمیت شناخت و قدرت خود را تحکیم بخشید. حتی امروز نیز پوتین، ترامپ، نتانیاهو، اردوغان و بعضی دیگر، بهصراحت، خود را مأموران الهی میدانند برای نجات جهان.
۵. یکی از بهترین راهها، به زعم من، مطالعهٔ علمی ادیان و همچنین مطالعهٔ تاریخ ادیان است. بحثهای کلامی، چه کلام قدیم چه کلام جدید، چندان ثمربخش نیستند. شما میتوانید له یا علیه هر مذهب و عقیدهای شواهدی بیاورید و دائماً در این منازعات شرکت کنید، یک روز از عقیدهٔ الف دفاع کنید و روز دیگر از عقیدهٔ ب یا ج. کلام متداول پایههایش بسیار سست است و نهتنها ما را به حقیقتِ پسِ پشتِ ادیان نزدیک نمیکند، بلکه از هدف دورمان میکند.
۶. بعید یا چهبسا ناممکن است خداوند با براهین فلسفی اثبات شود (ر.ک: ادلهٔ اثبات وجود خدا اِسکاتیاند، نه اقناعی)، زیرا همهٔ آنان خدشهپذیرند. تلاش برای اثبات یا رد خداوند کاری است که بیشتر انرژی میبرد و کمتر نتیجه میدهد. بسیاری خداناباوران این موضوع را بهخوبی درک کردهاند که نمیتوان وجود خداوند را رد کرد. به همین خاطر، آنان درصدد انکار خداوند نیستند، بلکه با ادلهٔ موجود اقناع نمیشوند و نمیتوانند آنها را بپذیرند. در مقابل، خیلی خوب میشد اگر خداباوران نیز به این نتیجه میرسیدند که اثبات خداوند، آنگونه که در شاخهٔ کلام و بعضی رویکردهای فلسفی مرسوم است، امکانپذیر نیست، هرچند اثبات نشدنِ چیزی بهوسیلهٔ براهین لزوماً به معنای نبودن آن نیست.
۷. خداناباوران، در یک تقسیمبندی کلی، به دو گروه سخت (مقاوم) و نرم تقسیم میشوند. گروه اول تأکید دارند که خدا وجود ندارد و گروه دوم چنین تأکیدی ندارند. به نظر من، خداباوران را نیز میتوان به دو گروه سخت و نرم تقسیم کرد. گروه اول تأکید دارند به هر نحوی که شده وجود خدا را اثبات کنند و گروه دوم چنین اصراری ندارند. به نظر میرسد گفتوگوی خداباوران و خداناباوران از گروه دوم سازندهتر باشد و حقایق بیشتری را آشکار کند.
#خداناباوری #فلسفه #کلام
@elahiatik
چند روز پیش، مناظرهٔ آقایان وریا امیری و حسین کامکار را میدیدم با موضوع «آیا باور به خدای ادیان ابراهیمی موجه است؟». دربارهٔ جزئیات مناظره توضیحی نمیدهم و نتیجهگیری را به خود مخاطب واگذار میکنم، اما چند نکته را پیرامون این موضوع بیان میکنم:
۱. پیشنهاد میکنم این مناظره را ببینید. هرچند محتویات این مناظره، چه از نگاه شخص خداباور چه خداناباور، مورد پسند من نیست، چون از اساس به گونهٔ دیگری به موضوع نگاه میکنم، اما دیدنش لطفهایی دارد که پس از تماشا حسش خواهید کرد. کمترینش همین است که دو نفر با عقاید مختلف میتوانند در کنار هم گفتوگو کنند و به یکدیگر احترام بگذارند. جامعهٔ ما نیاز به صِرف تماشای اینگونه گفتوگوها دارد، حتی اگر از محتوا کاملاً سر در نیاورد.
۲. از ۲۵۰۰ سال پیش، مبارزه با دین در یونان باستان بهصورت نظاممند آغاز شد. از یکسو، بقراط از مردم میخواست که برای پدیدههای پزشکی علتهای جادویی در نظر نگیرند و از سوی دیگر فلاسفهٔ یونان مردم را دعوت به عقلورزی میکردند تا چیزی را بدون پشتوانههای عقلی نپذیرند و برای پدیدههای طبیعی علتیابیهای اسطورهای نکنند. این جنبش پس از ۲۵۰۰ سال و با رشد روزافزون علم، از آن زمان تا کنون، چه میزان در بهعقبراندن دین موفقیت کسب کرده است؟ دین پس از پایان قرون وسطا و آغاز عصر روشنگری نیز نهتنها آنچنان که انتظار میرفت کمرنگ نشد، بلکه در هر دورهای بهطرز غافلگیرانهای پرقدرت تاخته است.
۳. فرض میکنیم که جنبش خداناباوران موفق شد که عالمگیر شود و، در نتیجهٔ آن، همه یا اکثریت مردمِ جهان دین خود را کنار گذاشتند. پس از آن چه خواهد شد؟ بعضی شواهد مطالعات ادیان نشان میدهند که از فردای آن روز مردم دوباره بهسوی دین و مناسک جدیدی خواهند رفت. نوح هراری در کتاب انسان خردمند بهخوبی این مسئله را به تصویر میکشد که انسان تاریخی چگونه با نظامات اعتباری سروکار داشته و دارد، که خروجی این نظامات در دینِ هر منطقه تبلور کرده و میکند.
۴. علاوهبر نکتهٔ فوق، دینها پایگاههای مردمی و حاکمیتی نیز دارند. پایگاه مردمی دارند، چون بسیاری مردم نمیخواهند دینشان را کنار بگذارند. حتی اگر قویترین استدلالها را در رد دیدگاهشان اقامه کنید و آنها هم پاسخی برای این ردیهها نداشته باشند، باز هم بهسراغ دین خود بازمیگردند. اینکه چرا موضعشان را تغییر نمیدهند موضوع دیگری است، اما دلیلش هر چه باشد، مهم این است که نمیخواهند. حکومتهای طول تاریخ نیز این نکته را بهخوبی دریافتهاند و نهتنها با ادیان مخالفت نمیکنند، بلکه از طریق دین به حکومت خود قدرت بیشتری میدهند. امپراتوری روم، که زمانی مخالف سرسخت مسیحیت بود، از جایی به بعد، این دین را به رسمیت شناخت و قدرت خود را تحکیم بخشید. حتی امروز نیز پوتین، ترامپ، نتانیاهو، اردوغان و بعضی دیگر، بهصراحت، خود را مأموران الهی میدانند برای نجات جهان.
۵. یکی از بهترین راهها، به زعم من، مطالعهٔ علمی ادیان و همچنین مطالعهٔ تاریخ ادیان است. بحثهای کلامی، چه کلام قدیم چه کلام جدید، چندان ثمربخش نیستند. شما میتوانید له یا علیه هر مذهب و عقیدهای شواهدی بیاورید و دائماً در این منازعات شرکت کنید، یک روز از عقیدهٔ الف دفاع کنید و روز دیگر از عقیدهٔ ب یا ج. کلام متداول پایههایش بسیار سست است و نهتنها ما را به حقیقتِ پسِ پشتِ ادیان نزدیک نمیکند، بلکه از هدف دورمان میکند.
۶. بعید یا چهبسا ناممکن است خداوند با براهین فلسفی اثبات شود (ر.ک: ادلهٔ اثبات وجود خدا اِسکاتیاند، نه اقناعی)، زیرا همهٔ آنان خدشهپذیرند. تلاش برای اثبات یا رد خداوند کاری است که بیشتر انرژی میبرد و کمتر نتیجه میدهد. بسیاری خداناباوران این موضوع را بهخوبی درک کردهاند که نمیتوان وجود خداوند را رد کرد. به همین خاطر، آنان درصدد انکار خداوند نیستند، بلکه با ادلهٔ موجود اقناع نمیشوند و نمیتوانند آنها را بپذیرند. در مقابل، خیلی خوب میشد اگر خداباوران نیز به این نتیجه میرسیدند که اثبات خداوند، آنگونه که در شاخهٔ کلام و بعضی رویکردهای فلسفی مرسوم است، امکانپذیر نیست، هرچند اثبات نشدنِ چیزی بهوسیلهٔ براهین لزوماً به معنای نبودن آن نیست.
۷. خداناباوران، در یک تقسیمبندی کلی، به دو گروه سخت (مقاوم) و نرم تقسیم میشوند. گروه اول تأکید دارند که خدا وجود ندارد و گروه دوم چنین تأکیدی ندارند. به نظر من، خداباوران را نیز میتوان به دو گروه سخت و نرم تقسیم کرد. گروه اول تأکید دارند به هر نحوی که شده وجود خدا را اثبات کنند و گروه دوم چنین اصراری ندارند. به نظر میرسد گفتوگوی خداباوران و خداناباوران از گروه دوم سازندهتر باشد و حقایق بیشتری را آشکار کند.
#خداناباوری #فلسفه #کلام
@elahiatik
YouTube
مناظره وریا امیری و حسین کامکار - آیا باور به خدای ادیان ابراهیمی موجه است؟
مودریتور مناظره آقای سعید توفیقی خواهند بود.
#مناظره #اسلام
https://www.tgoop.com/VforVeritas
توییتر وریا امیری
https://x.com/veriaamiri
کانال تلگرام وریا امیری
Telegram Channel:
https://www.tgoop.com/veriaamiri
تویتر و یوتیوب آفای حسین کامکار
www.tgoop.com/Kamkar_Hosein
https://…
#مناظره #اسلام
https://www.tgoop.com/VforVeritas
توییتر وریا امیری
https://x.com/veriaamiri
کانال تلگرام وریا امیری
Telegram Channel:
https://www.tgoop.com/veriaamiri
تویتر و یوتیوب آفای حسین کامکار
www.tgoop.com/Kamkar_Hosein
https://…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞تجمع یهودیان نیویورک در حمایت از ایران
ویدیوهای مرتبط:
۱. اظهارات ربّی داوید فلدمن در کانادا
۲. سخنان ربّی داوید ویس، سخنگوی یهودیانِ ناتوری کارتا
۳. سخنرانی علیه دولت اسرائیل در جمع حاخامها
@elahiatik
ویدیوهای مرتبط:
۱. اظهارات ربّی داوید فلدمن در کانادا
۲. سخنان ربّی داوید ویس، سخنگوی یهودیانِ ناتوری کارتا
۳. سخنرانی علیه دولت اسرائیل در جمع حاخامها
@elahiatik
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞وزیر امور خارجهٔ آمریکا، مارکو روبیو، در این ویدیو دربارهٔ عقاید آخرالزمانی ایرانیان و ظهور مهدی موعود میگوید، اما دربارهٔ باورهای آخرالزمانی کابینهٔ نتانیاهو و اونجلیستهای افراطی اطرافیان ترامپ چیزی نمیگوید. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که جنگ میان ایران و اسرائیل جنگ میان دو دولت با باورهای آخرالزمانی است.
فارغ از اینکه در این جنگ چه موضعی داشته باشید (طرفدار دولت ایران، یا دولت اسرائیل، یا هیچکدام، یا هر دو)، موعود آخرالزمان چگونه میان باورهای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان داوری خواهد کرد؟ آیا همچون سایر دورههای تاریخی در غیبت خواهد ماند؟ یا این بار نمایان خواهد شد تا میان مردم صلح و آشتی برقرار کند؟ او چگونه و با چه روشی میان پیروان ادیان صلح برقرار خواهد کرد؟
ویدیوی مرتبط:
– دیدار نتانیاهو با یکی از علمای یهود و صحبت دربارهٔ فراهم کردن مقدمات ظهور
@elahiatik
فارغ از اینکه در این جنگ چه موضعی داشته باشید (طرفدار دولت ایران، یا دولت اسرائیل، یا هیچکدام، یا هر دو)، موعود آخرالزمان چگونه میان باورهای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان داوری خواهد کرد؟ آیا همچون سایر دورههای تاریخی در غیبت خواهد ماند؟ یا این بار نمایان خواهد شد تا میان مردم صلح و آشتی برقرار کند؟ او چگونه و با چه روشی میان پیروان ادیان صلح برقرار خواهد کرد؟
ویدیوی مرتبط:
– دیدار نتانیاهو با یکی از علمای یهود و صحبت دربارهٔ فراهم کردن مقدمات ظهور
@elahiatik
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞بخشی از گفتوگوی دکتر محسن کدیور با دکتر سید حسین نصر با عنوان «آقای طباطبایی، سیاست و انقلاب»
علامه طباطبایی در اواخر پاییز ۱۳۵۷ گفتند: «نخستین شهیدِ این انقلاب اسلام خواهد بود».
📎پینوشت: مشابه همین جمله در مواقعی دیگر و به طرقی دیگر نیز از علامه طباطبایی نقل شده، یعنی اینگونه نیست که این جمله و نظایر آن را فقط دکتر نصر از علامه طباطبایی شنیده و نقل کرده باشد.
ویدیوی مرتبط:
– «دون شأن یک روحانی است»
@elahiatik
علامه طباطبایی در اواخر پاییز ۱۳۵۷ گفتند: «نخستین شهیدِ این انقلاب اسلام خواهد بود».
📎پینوشت: مشابه همین جمله در مواقعی دیگر و به طرقی دیگر نیز از علامه طباطبایی نقل شده، یعنی اینگونه نیست که این جمله و نظایر آن را فقط دکتر نصر از علامه طباطبایی شنیده و نقل کرده باشد.
ویدیوی مرتبط:
– «دون شأن یک روحانی است»
@elahiatik
🎞آیتالله خمینی: اسلام آمده است تا این حرفهای نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمیخورند، افراد مسلم به درد ما میخورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را میخواهیم، ملیت را میخواهیم و اسلام را نمیخواهیم.
🎞آیتالله خمینی: من مکرر عرض میکنم که این ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است. در ایران از سالهای طولانی اشخاص بیاطلاعِ از اساس مسائل، ولو فرض کنید بعضیشان مغرض نبودند، اینها هم هی طبل ملیت را کوبیدند، همان ملیتی که میخواست اساس اسلام را در ایران بربچیند. اینها تبلیغات و تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتهایی که میخواستهاند ما را بچاپند شده است و معالاسف بعضی اشخاص مسلمانِ صحیح هم باورشان آمده.
🎞آیتالله خامنهای: گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و اینها هم بود. اینها تصورات واهی است. توهم است. افتخارآفرین نیست.
🎞آیتالله مصباح یزدی: مراقب باشیم کسانی که اولویتشان ایرانی بودن است سر کار نیایند.
📎تعریف ملیگرایی چیست؟ نسبت و رابطهٔ ادیان با ملیت و ملیگرایی چگونه است؟ آیا میتوان میان ملی بودن و مذهبی بودن جمع کرد؟
@elahiatik
🎞آیتالله خمینی: من مکرر عرض میکنم که این ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است. در ایران از سالهای طولانی اشخاص بیاطلاعِ از اساس مسائل، ولو فرض کنید بعضیشان مغرض نبودند، اینها هم هی طبل ملیت را کوبیدند، همان ملیتی که میخواست اساس اسلام را در ایران بربچیند. اینها تبلیغات و تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتهایی که میخواستهاند ما را بچاپند شده است و معالاسف بعضی اشخاص مسلمانِ صحیح هم باورشان آمده.
🎞آیتالله خامنهای: گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و اینها هم بود. اینها تصورات واهی است. توهم است. افتخارآفرین نیست.
🎞آیتالله مصباح یزدی: مراقب باشیم کسانی که اولویتشان ایرانی بودن است سر کار نیایند.
📎تعریف ملیگرایی چیست؟ نسبت و رابطهٔ ادیان با ملیت و ملیگرایی چگونه است؟ آیا میتوان میان ملی بودن و مذهبی بودن جمع کرد؟
@elahiatik