tgoop.com/elhambook/2023
Last Update:
🔸بدشانس!
... آوردهاند که مولانا لطفالله نیشابوری یکی از شعرای خوش قریحه ای بود که در سرودن قصیده دست توانایی داشت. وی را آدمی بدشانس می دانستند و در این مورد حکایتی وجود دارد که با هم میخوانیم:
روزی به اتفاق جمعی از دوستان و شاگردانش برای تفریح به کنار رودخانه ای رفتند وبعد تصمیم گرفتند که لباسهای کثیف خود را در آب رودخانه بشویند. پس از شست وشو، جامهای خیس را به زیر آفتاب پهن کردند تا خشک شود. مولانا لطف الله نیز دستار نو و با ارزشی داشت که پس از شستن مانند دیگران در گوشهای از صحرا را پهن کرد، و ظاهراً برای اولین بار بود که شسته شده بود. ناگهان گردبادی برخاست و در آن میان تنها دستار لطف الله را به هوابرد. دستار آنقدر بالا رفت تا از نظرها پنهان شد. هر چقدر آن نواحی را گشتند، نشانی از آن ندیدند. هنگامی که از یافتن دستار مأیوس شدند، مولانا لطف الله در شکایت روزگار و شانس بد خود، بدیهه ای در قالب رباعی گفت:
فریاد ز دست فلک بی سر و بن
کاندر بر من نه نو گذارد نه کهن
با اینهمه هم هیچ نمی یارم گفت
گر زین بترم کند، که گوید که مکن؟
#حکایت_های_شاعران
#حمید_کرمی
#انتشارات_الهام
@elhambook
BY انتشارات الهام
Share with your friend now:
tgoop.com/elhambook/2023