Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/emamzaman131/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
برای امام زمان(عج)@emamzaman131 P.57
EMAMZAMAN131 Telegram 57
🔆 #پندانه

در دنیا دنبال چیزی باش که در آخرت به‌دردت بخورد

🔸مرد زاهدی کنار چشمه‌ای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. درون چشمه سنگ زیبایی دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد.

🔹در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود.

🔸کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به او داد.

🔹مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد.

🔸نگاهی به زاهد کرد و گفت:
آیا آن سنگ را به من می‌دهی؟

🔹زاهد بی‌درنگ سنگ را درآورد و به او داد.

🔸مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید. او می‌دانست این سنگ آن‌قدر قیمتی است که با فروش آن می‌تواند تا آخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد.

🔹چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت:
من خیلی فکر کردم، تو با اینکه می‌دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت آن را به من هدیه کردی.

🔸بعد دست در جیبش برد و سنگ را درآورد و گفت:
من این سنگ را به تو برمی‌گردانم، در عوض چیز گرانبهاتری از تو می‌خواهم.

🔹به من یاد بده چگونه می‌توانم مثل تو باشم و به‌راحتی از دنیا و متعلقاتش بگذرم.

☑️ @Masaf



tgoop.com/emamzaman131/57
Create:
Last Update:

🔆 #پندانه

در دنیا دنبال چیزی باش که در آخرت به‌دردت بخورد

🔸مرد زاهدی کنار چشمه‌ای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. درون چشمه سنگ زیبایی دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد.

🔹در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود.

🔸کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به او داد.

🔹مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد.

🔸نگاهی به زاهد کرد و گفت:
آیا آن سنگ را به من می‌دهی؟

🔹زاهد بی‌درنگ سنگ را درآورد و به او داد.

🔸مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید. او می‌دانست این سنگ آن‌قدر قیمتی است که با فروش آن می‌تواند تا آخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد.

🔹چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت:
من خیلی فکر کردم، تو با اینکه می‌دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت آن را به من هدیه کردی.

🔸بعد دست در جیبش برد و سنگ را درآورد و گفت:
من این سنگ را به تو برمی‌گردانم، در عوض چیز گرانبهاتری از تو می‌خواهم.

🔹به من یاد بده چگونه می‌توانم مثل تو باشم و به‌راحتی از دنیا و متعلقاتش بگذرم.

☑️ @Masaf

BY برای امام زمان(عج)


Share with your friend now:
tgoop.com/emamzaman131/57

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit. Informative Content is editable within two days of publishing The best encrypted messaging apps
from us


Telegram برای امام زمان(عج)
FROM American