ENGSADEH Telegram 17497
💗انگلیسی برای مبتدیان💗
داستان انگلیسی کوتاه میمون باهوش The clever monkey Once upon a time, there was a clever monkey. He lived on a beautiful island, in an apple tree. One day, a crocodile swam to the island. ‘I’m hungry,’ he said. So the monkey threw a red apple to the crocodile.…
روزگاری، میمونی باهوش در یک جزیره زیبا، روی درختی سیب زندگی می‌کرد. یک روز، یک تمساح به جزیره آمد و گفت:“گرسنه‌ام”.
میمون یک سیب قرمز به تمساح داد. تمساح خورد و خورد. روز بعد، تمساح بازگشت و پرسید: “می‌توانم دو تا سیب داشته باشم؟” یکی را خودش خورد و یکی را به همسرش داد.
تمساح هر روز به جزیره می‌آمد، تا به داستان‌ها و حکایت‌های میمون گوش دهد و سیب‌هایش را بخورد. او به فکر این بود که همانند میمون باهوش باشد. یک روز، همسر تمساح به او گفت: “چرا قلب میمون را نمی‌خوری؟ بعدش تو مثل او باهوش میشوی.”
روز بعد، به میمون گفت: “به‌خاطر تشکر بابت سیب‌هایی که به من دادی، به خانه من بیا تا با هم ناهار بخوریم.”
اما وقتی میمون به خانه رسید، تمساح ناگهان فریاد زد و گفت: “میمون! می‌خواهم قلبت را بخورم تا مثل تو باهوش شوم!”
میمون باهوش به سرعت فکر کرد و گفت: “اما… قلبم در اینجا نیست. در جزیره است، در درخت سیب.” همه به جزیره بازگشتند.
میمون گفت: “منتظر بمون تا قلبم رو بیارم” میمون به سرعت به بالای درخت رفت و نشست.
“آه، تمساح. تو طمع کاری. نه تنها قلب من را نخواهی داشت. بلکه دیگر سیب‌های من را هم نخواهی خورد!” و میمون باهوش خندید و خندید!

🍀ثبت نام کلاس آنلاین:
🆔 T.me/Englisheasy2000
❤️❤️
         @ENGSADEH



tgoop.com/engsadeh/17497
Create:
Last Update:

روزگاری، میمونی باهوش در یک جزیره زیبا، روی درختی سیب زندگی می‌کرد. یک روز، یک تمساح به جزیره آمد و گفت:“گرسنه‌ام”.
میمون یک سیب قرمز به تمساح داد. تمساح خورد و خورد. روز بعد، تمساح بازگشت و پرسید: “می‌توانم دو تا سیب داشته باشم؟” یکی را خودش خورد و یکی را به همسرش داد.
تمساح هر روز به جزیره می‌آمد، تا به داستان‌ها و حکایت‌های میمون گوش دهد و سیب‌هایش را بخورد. او به فکر این بود که همانند میمون باهوش باشد. یک روز، همسر تمساح به او گفت: “چرا قلب میمون را نمی‌خوری؟ بعدش تو مثل او باهوش میشوی.”
روز بعد، به میمون گفت: “به‌خاطر تشکر بابت سیب‌هایی که به من دادی، به خانه من بیا تا با هم ناهار بخوریم.”
اما وقتی میمون به خانه رسید، تمساح ناگهان فریاد زد و گفت: “میمون! می‌خواهم قلبت را بخورم تا مثل تو باهوش شوم!”
میمون باهوش به سرعت فکر کرد و گفت: “اما… قلبم در اینجا نیست. در جزیره است، در درخت سیب.” همه به جزیره بازگشتند.
میمون گفت: “منتظر بمون تا قلبم رو بیارم” میمون به سرعت به بالای درخت رفت و نشست.
“آه، تمساح. تو طمع کاری. نه تنها قلب من را نخواهی داشت. بلکه دیگر سیب‌های من را هم نخواهی خورد!” و میمون باهوش خندید و خندید!

🍀ثبت نام کلاس آنلاین:
🆔 T.me/Englisheasy2000
❤️❤️
         @ENGSADEH

BY 💗انگلیسی برای مبتدیان💗


Share with your friend now:
tgoop.com/engsadeh/17497

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. Those being doxxed include outgoing Chief Executive Carrie Lam Cheng Yuet-ngor, Chung and police assistant commissioner Joe Chan Tung, who heads police's cyber security and technology crime bureau. Image: Telegram. “Hey degen, are you stressed? Just let it all out,” he wrote, along with a link to join the group. Select “New Channel”
from us


Telegram 💗انگلیسی برای مبتدیان💗
FROM American