رستم ملکیان
سیستان
موضوع : داستانک نمادین
عنوان: مکعبی که غمگین بود
شلوار مکعبی همیشه دقیق بود: ساعت ۶:۰۰ بیدار میشد، صبحانهاش یک تکه نان مربع بود، و تا دمِ در خانه که جعبهای سیمانی بود، فقط نود درجه پیچ میخورد! حتی وقتی میخندید، صداهایش مثل تکههای لِگو روی زمین میریخت: «ها! ها! ها!» — خشک و اندازهگیری شده.
خانۀ او پر بود از جدول و ساعت و قفسههایی که همهچیز را زندانی میکردند: کتابها بر اساس قد، مدادها بر اساس رنگ، و حتی نفسهایش هم با ساعت زنگدار تنظیم میشد. فکر میکرد دنیا باید مثل خانهاش باشد: همهچیز سر جایش، همهچیز قابل پیشبینی.
اما همسایهاش، اسفنجباب، مثل یک آشوبِ خوشحال بود! خانهاش پینهدوزی شده بود از نور و موج و صداهای بیقاعده. وقتی کیک میپخت، خمیرش به سقف میچسبید و شکل ابر میگرفت. شلوار مکعبی فقط میگفت: «این غیربهداشتی است! کیک باید مکعبی باشد!»
یک روز باران آمد. اسفنجباب با چترِ گردش در گودال های آب میپرید و فریاد میزد: «زنده باد منحنیها!» اما شلوار مکعبی، چترِ چهارگوشش را باز کرد و با نقاله، زاویۀ قطرات را اندازه گرفت: «۴۷ درجه؟ خطا! باید نود باشد!».
ناگهان باد شدیدی چترش را وارونه کرد. او مثل یک تاسِ غمگین روی زمین غلتید و نگاهش به رنگینکمانِ بالای سرش افتاد — کمانی نرم که نه گوشه داشت، نه جدول. برای اولین بار، سوالی در ذهنِ مکعبیاش جوانه زد:
«اگر دنیا فقط زاویههای قائمه داشت، پس این کمانِ زیبا چیست؟»
آن شب، لیستِ کارهای فردایش را ننوشت. زیر پتو چراغقوه را روشن کرد و روی کاغذ، یک دایره کشید. بعد دایره را قیچی کرد و لبههای تیزش را نوازش داد:
«شاید… شاید من هم میتوانم کمی خم شوم؟»
فردا صبح، اسفنجباب او را با موهای ژولیده دید! فقط یک لَختِ کوچک مو بود که سرکش شده بود، اما کافی بود تا شلوار مکعبی زمزمه کند:
«شاید زندگی، آنطرفِ خطکشها هم جریان دارد…»
#نماد پردازی
#خلاقیت
#داستانک
سیستان
موضوع : داستانک نمادین
عنوان: مکعبی که غمگین بود
شلوار مکعبی همیشه دقیق بود: ساعت ۶:۰۰ بیدار میشد، صبحانهاش یک تکه نان مربع بود، و تا دمِ در خانه که جعبهای سیمانی بود، فقط نود درجه پیچ میخورد! حتی وقتی میخندید، صداهایش مثل تکههای لِگو روی زمین میریخت: «ها! ها! ها!» — خشک و اندازهگیری شده.
خانۀ او پر بود از جدول و ساعت و قفسههایی که همهچیز را زندانی میکردند: کتابها بر اساس قد، مدادها بر اساس رنگ، و حتی نفسهایش هم با ساعت زنگدار تنظیم میشد. فکر میکرد دنیا باید مثل خانهاش باشد: همهچیز سر جایش، همهچیز قابل پیشبینی.
اما همسایهاش، اسفنجباب، مثل یک آشوبِ خوشحال بود! خانهاش پینهدوزی شده بود از نور و موج و صداهای بیقاعده. وقتی کیک میپخت، خمیرش به سقف میچسبید و شکل ابر میگرفت. شلوار مکعبی فقط میگفت: «این غیربهداشتی است! کیک باید مکعبی باشد!»
یک روز باران آمد. اسفنجباب با چترِ گردش در گودال های آب میپرید و فریاد میزد: «زنده باد منحنیها!» اما شلوار مکعبی، چترِ چهارگوشش را باز کرد و با نقاله، زاویۀ قطرات را اندازه گرفت: «۴۷ درجه؟ خطا! باید نود باشد!».
ناگهان باد شدیدی چترش را وارونه کرد. او مثل یک تاسِ غمگین روی زمین غلتید و نگاهش به رنگینکمانِ بالای سرش افتاد — کمانی نرم که نه گوشه داشت، نه جدول. برای اولین بار، سوالی در ذهنِ مکعبیاش جوانه زد:
«اگر دنیا فقط زاویههای قائمه داشت، پس این کمانِ زیبا چیست؟»
آن شب، لیستِ کارهای فردایش را ننوشت. زیر پتو چراغقوه را روشن کرد و روی کاغذ، یک دایره کشید. بعد دایره را قیچی کرد و لبههای تیزش را نوازش داد:
«شاید… شاید من هم میتوانم کمی خم شوم؟»
فردا صبح، اسفنجباب او را با موهای ژولیده دید! فقط یک لَختِ کوچک مو بود که سرکش شده بود، اما کافی بود تا شلوار مکعبی زمزمه کند:
«شاید زندگی، آنطرفِ خطکشها هم جریان دارد…»
#نماد پردازی
#خلاقیت
#داستانک
حالا چطوری با نماد پردازی بنویسیم ؟
بیاین داخل کانال خصوصی
تا بگم بهتون 👌😊
لطفا سوالات ، درخواست ها . نمونه متن های خوب و پیشنهادات خود را به آی دی زیر بفرستید.
@Ra6774
بیاین داخل کانال خصوصی
تا بگم بهتون 👌😊
لطفا سوالات ، درخواست ها . نمونه متن های خوب و پیشنهادات خود را به آی دی زیر بفرستید.
@Ra6774
یلدا مهری
موضوع : زن 👩🦰
روش : نماد پردازی
عنوان: "اتاقی با آینههای بیتصویر"
اتاقِ بدونِ پنجره بود.
دیوارهایش را گچهای شورهزده پوشانده بود،
شورههایی که ریشههای سفیدشان
پوست دیوار را میخاراند،
مثل رگهای یخزدهٔ گریههای نخورده.
روی میز، آینهای ایستاده بود
که هر صبح، تصویر زن را میبلعید
و ظهرها،
تهخالیِ گلویش را
با غبارِ ساعتهای مرده پر میکرد.
زن میدانست:
این آینه، قابِ عکسِ مادرِ مادرش است
که هنوز در آن زندگی میکند
و محو میشود...
پایینِ پاهایش،
فرشی پاره پهن بود
با نقشِ پرندههای بیبال.
پرندهها هر شب،
با تارهای جَهِدهٔ فرش گره میخوردند
و خونِ بالهای شکستهشان،
رگههای قرمزی روی نخها میکشید.
زن بارها کوشید قیچی را بردارد
و گرهها را بگُشاید،
اما دستهایش
بندِ عروسکهای خیمهشببازی بودند
که کسی نخهایشان را میکشید
از پشتِ درِ بسته...
تنها پنجرهٔ اتاق،
قلبِ ساعتِ دیواری بود
که عقربههایش،
سوزنهای دوختِ چشمانِ بیدار را
هر لحظه عمیقتر میکردند.
زن با صدای تیکتاکِ ساعت
به دریا فکر میکرد:
دریایی که روزی در یک قابعکس دیده بود،
با امواجی از جنس کاغذِ کاهیِ نامههای پاره.
او میخواست آن دریا را در آینه جاری کند،
اما آینه
فقط سایههای بیدهان را نشان میداد...
یک روز،
وقتی باران از سقف چکه میکرد،
قطرهها روی شانههای زن نشستند
و از گریبانِ پیراهنش پایین رفتند.
زن ناگهان در سینهاش
جوانههای نور را احساس کرد:
جوانههایی که ریشه در نمکهای اشک داشتند
و میخواستند
از میان گچهای شورهزدهٔ دیوار
راهی به آفتاب باز کنند.
آنگاه زن فهمید
اتاقِ بدون پنجره
تنها قفس نیست؛
**خودش هم میتواند
آینهای شود
که نور را در شکماش
بارور میکند...
موضوع : زن 👩🦰
روش : نماد پردازی
عنوان: "اتاقی با آینههای بیتصویر"
اتاقِ بدونِ پنجره بود.
دیوارهایش را گچهای شورهزده پوشانده بود،
شورههایی که ریشههای سفیدشان
پوست دیوار را میخاراند،
مثل رگهای یخزدهٔ گریههای نخورده.
روی میز، آینهای ایستاده بود
که هر صبح، تصویر زن را میبلعید
و ظهرها،
تهخالیِ گلویش را
با غبارِ ساعتهای مرده پر میکرد.
زن میدانست:
این آینه، قابِ عکسِ مادرِ مادرش است
که هنوز در آن زندگی میکند
و محو میشود...
پایینِ پاهایش،
فرشی پاره پهن بود
با نقشِ پرندههای بیبال.
پرندهها هر شب،
با تارهای جَهِدهٔ فرش گره میخوردند
و خونِ بالهای شکستهشان،
رگههای قرمزی روی نخها میکشید.
زن بارها کوشید قیچی را بردارد
و گرهها را بگُشاید،
اما دستهایش
بندِ عروسکهای خیمهشببازی بودند
که کسی نخهایشان را میکشید
از پشتِ درِ بسته...
تنها پنجرهٔ اتاق،
قلبِ ساعتِ دیواری بود
که عقربههایش،
سوزنهای دوختِ چشمانِ بیدار را
هر لحظه عمیقتر میکردند.
زن با صدای تیکتاکِ ساعت
به دریا فکر میکرد:
دریایی که روزی در یک قابعکس دیده بود،
با امواجی از جنس کاغذِ کاهیِ نامههای پاره.
او میخواست آن دریا را در آینه جاری کند،
اما آینه
فقط سایههای بیدهان را نشان میداد...
یک روز،
وقتی باران از سقف چکه میکرد،
قطرهها روی شانههای زن نشستند
و از گریبانِ پیراهنش پایین رفتند.
زن ناگهان در سینهاش
جوانههای نور را احساس کرد:
جوانههایی که ریشه در نمکهای اشک داشتند
و میخواستند
از میان گچهای شورهزدهٔ دیوار
راهی به آفتاب باز کنند.
آنگاه زن فهمید
اتاقِ بدون پنجره
تنها قفس نیست؛
**خودش هم میتواند
آینهای شود
که نور را در شکماش
بارور میکند...
میخوای برای هر روزت یک برنامه نوشتن داشته باشی ؟؟👇👇👇
📌 لیست موضوعات برای ۳۶۵ روز نگارش خلاقانه
🖋 اصول و مبانی نوشتن:
چرا نوشتن مهم است؟
نوشتن و شناخت خویش
غلبه بر ترس از صفحهی سفید
چطور ایده پیدا کنیم؟
تبدیل ایده به داستان
نوشتن بدون سانسور ذهنی
چطور هر روز بنویسیم؟
نظم در نوشتن
شناخت سبک شخصی
جادوی دفتر و قلم
🎭 شخصیتپردازی:
خلق شخصیتهای زنده
گذشتهی شخصیتها
ویژگیهای منحصر به فرد شخصیت
زبان بدن در شخصیتپردازی
دیالوگهایی که شخصیت را زنده میکنند
رابطهی شخصیت با محیط
باورپذیری شخصیت
سفر قهرمان و شخصیتهای مکمل
شخصیتهای خاکستری
آنتاگونیستهای قوی
📜 توصیف و فضاسازی:
نوشتن با حواس پنجگانه
توصیف طبیعت بدون کلیشه
خلق شهرهای خیالی
فضاهای مرموز و وهمآلود
تغییر حال و هوای داستان با توصیف
تاثیر نور و رنگ در فضاسازی
توصیف احساسات بدون گفتن مستقیم
توصیف فصلها بدون نام بردن از آنها
ترکیب توصیف و اکشن
تغییر زاویهی دید در توصیف
📖 داستاننویسی:
شروعهای قدرتمند
چگونه داستان را جذابتر کنیم؟
چطور پایان خوبی برای داستان بنویسیم؟
نقطهی اوج در داستان
چگونه صحنههای احساسی بنویسیم؟
ریتم داستان و کنترل سرعت روایت
استفاده از تعلیق و رازآلودگی
خلق چالش برای شخصیتها
استفاده از فلشبک و فلشفوروارد
انواع ساختارهای داستانی
🎨 نوشتن تصویری:
نوشتن بدون استفاده از برخی کلمات خاص
توصیف آب و هوا بدون نام بردن آن
خلق حس با تصویرسازی ذهنی
نوشتن یک صحنه از چند زاویه دید
توصیف یک لحظه بدون استفاده از فعل
توصیف یک مکان با چشمهای بسته
انتقال بوها در نوشته
استفاده از صداها در متن
بازی با رنگها در نوشتن
خلق تصویر با کمترین کلمات
🎭 سبک و لحن:
چطور سبک شخصی خود را پیدا کنیم؟
تفاوت بین نوشتار رسمی و غیررسمی
نوشتن داستان به سبک طنز
سبک شاعرانه در نثر
سبک مینیمالیستی در نوشتن
استفاده از جملات کوتاه و تأثیر آن
نوشتن به زبان محاوره
تأثیر تکرار در متن
لحن احساسی و چگونگی کنترل آن
تأثیر موسیقی روی سبک نوشتاری
📚 الهام از آثار بزرگ:
بررسی سبک نویسندگان معروف
تقلید آگاهانه برای یادگیری سبکهای جدید
یادگیری از شاهنامه و متنهای کلاسیک
تحلیل یک پاراگراف قوی از نویسندگان بزرگ
بررسی دیالوگهای نویسندگان موفق
راز جذابیت نوشتههای چخوف
ساختار داستانی در قصههای کهن
خواندن و نوشتن همزمان
کتابهای الهامبخش برای نویسندگان
چگونه مطالعهی خوب، نویسندهی خوبی از ما میسازد؟
✍ تمرینهای نگارشی و چالشها:
نوشتن داستان ۵۰ کلمهای
نوشتن یک صحنه از زاویهی دید یک حیوان
نوشتن بدون استفاده از صفتها
توصیف احساسات بدون گفتن مستقیم آنها
نوشتن یک متن عاشقانه بدون استفاده از واژهی عشق
تبدیل یک جملهی ساده به یک پاراگراف قوی
نوشتن از دید یک کودک
نوشتن از دید یک پیرمرد/پیرزن
نوشتن از زبان یک شیء بیجان
تمرین نوشتن دیالوگهای طبیعی
📖 روایتهای خاص:
داستاننویسی با تکنیک جریان سیال ذهن
نوشتن داستانهای موازی
روایت غیرخطی و بازی با زمان
داستاننویسی به سبک هزار و یک شب
نوشتن داستانی که از آخر شروع میشود
روایتهای چندلایه و مفهومی
بازی با راوی اولشخص و دانای کل
خلق راوی نامعتبر و تأثیر آن
استفاده از نامهنگاری در روایت
داستاننویسی در سبک خاطرهنویسی
🖋 نوشتن خلاقانه در ژانرهای مختلف:
نوشتن فانتزی و دنیاسازی
نوشتن داستان علمیتخیلی
نوشتن داستانهای ترسناک و معمایی
نوشتن عاشقانه بدون کلیشه
داستان کوتاه فلسفی
طنز در داستاننویسی
مینیمالیسم در داستاننویسی
نوشتن داستانهای نمادین و استعاری
داستانهای آخرالزمانی و پسارستاخیزی
نوشتن داستان بر اساس یک رؤیا
📝 ویرایش و بازنویسی:
چرا بازنویسی مهم است؟
چطور متن خود را ویرایش کنیم؟
حذف اضافات در متن
جملهبندی بهتر و خواناتر
استفاده از علائم نگارشی درست
یک متن را چطور دوبارهنویسی کنیم؟
چطور از دیگران بازخورد بگیریم؟
ویرایش صدا و ریتم در متن
تشخیص کلمات غیرضروری
هنر خلاصهنویسی
📖 نوشتن برای اهداف مختلف:
نوشتن مقالههای جذاب
نوشتن بیوگرافی خلاقانه
چگونه نقد ادبی بنویسیم؟
چگونه کپشنهای تأثیرگذار بنویسیم؟
یادداشتنویسی روزانه
نوشتن نامههای ادبی
چگونه نوشتههایمان را منتشر کنیم؟
راز موفقیت در وبلاگنویسی
چگونه کتاب بنویسیم؟
رازهای نویسندگان پرفروش
تمرین خلاقانه (مثلاً نوشتن بر اساس تصویر یا موسیقی)
"چرا نوشتن مهم است؟" (یک متن کوتاه و انگیزشی)
تمرین: نوشتن یک جمله دربارهی "باران" بدون استفاده از کلمهی باران
معرفی یک داستان خیلی کوتاه (مثلاً از نویسندگان معروف)
چالش: نوشتن یک داستان در ۱۰ کلمه
بررسی یک متن و پیدا کردن نقاط قوت و ضعف
تمرین: توصیف یک حس (مثلاً "شادی" بدون استفاده از خود کلمه)
یک جمله الهامبخش از نویسندهای معروف
💡 تو میتوانی اینها را ترکیب کرده و ۳۶۵ روز تدریس نگارش خلاقانه داشته باشی!
📌 لیست موضوعات برای ۳۶۵ روز نگارش خلاقانه
🖋 اصول و مبانی نوشتن:
چرا نوشتن مهم است؟
نوشتن و شناخت خویش
غلبه بر ترس از صفحهی سفید
چطور ایده پیدا کنیم؟
تبدیل ایده به داستان
نوشتن بدون سانسور ذهنی
چطور هر روز بنویسیم؟
نظم در نوشتن
شناخت سبک شخصی
جادوی دفتر و قلم
🎭 شخصیتپردازی:
خلق شخصیتهای زنده
گذشتهی شخصیتها
ویژگیهای منحصر به فرد شخصیت
زبان بدن در شخصیتپردازی
دیالوگهایی که شخصیت را زنده میکنند
رابطهی شخصیت با محیط
باورپذیری شخصیت
سفر قهرمان و شخصیتهای مکمل
شخصیتهای خاکستری
آنتاگونیستهای قوی
📜 توصیف و فضاسازی:
نوشتن با حواس پنجگانه
توصیف طبیعت بدون کلیشه
خلق شهرهای خیالی
فضاهای مرموز و وهمآلود
تغییر حال و هوای داستان با توصیف
تاثیر نور و رنگ در فضاسازی
توصیف احساسات بدون گفتن مستقیم
توصیف فصلها بدون نام بردن از آنها
ترکیب توصیف و اکشن
تغییر زاویهی دید در توصیف
📖 داستاننویسی:
شروعهای قدرتمند
چگونه داستان را جذابتر کنیم؟
چطور پایان خوبی برای داستان بنویسیم؟
نقطهی اوج در داستان
چگونه صحنههای احساسی بنویسیم؟
ریتم داستان و کنترل سرعت روایت
استفاده از تعلیق و رازآلودگی
خلق چالش برای شخصیتها
استفاده از فلشبک و فلشفوروارد
انواع ساختارهای داستانی
🎨 نوشتن تصویری:
نوشتن بدون استفاده از برخی کلمات خاص
توصیف آب و هوا بدون نام بردن آن
خلق حس با تصویرسازی ذهنی
نوشتن یک صحنه از چند زاویه دید
توصیف یک لحظه بدون استفاده از فعل
توصیف یک مکان با چشمهای بسته
انتقال بوها در نوشته
استفاده از صداها در متن
بازی با رنگها در نوشتن
خلق تصویر با کمترین کلمات
🎭 سبک و لحن:
چطور سبک شخصی خود را پیدا کنیم؟
تفاوت بین نوشتار رسمی و غیررسمی
نوشتن داستان به سبک طنز
سبک شاعرانه در نثر
سبک مینیمالیستی در نوشتن
استفاده از جملات کوتاه و تأثیر آن
نوشتن به زبان محاوره
تأثیر تکرار در متن
لحن احساسی و چگونگی کنترل آن
تأثیر موسیقی روی سبک نوشتاری
📚 الهام از آثار بزرگ:
بررسی سبک نویسندگان معروف
تقلید آگاهانه برای یادگیری سبکهای جدید
یادگیری از شاهنامه و متنهای کلاسیک
تحلیل یک پاراگراف قوی از نویسندگان بزرگ
بررسی دیالوگهای نویسندگان موفق
راز جذابیت نوشتههای چخوف
ساختار داستانی در قصههای کهن
خواندن و نوشتن همزمان
کتابهای الهامبخش برای نویسندگان
چگونه مطالعهی خوب، نویسندهی خوبی از ما میسازد؟
✍ تمرینهای نگارشی و چالشها:
نوشتن داستان ۵۰ کلمهای
نوشتن یک صحنه از زاویهی دید یک حیوان
نوشتن بدون استفاده از صفتها
توصیف احساسات بدون گفتن مستقیم آنها
نوشتن یک متن عاشقانه بدون استفاده از واژهی عشق
تبدیل یک جملهی ساده به یک پاراگراف قوی
نوشتن از دید یک کودک
نوشتن از دید یک پیرمرد/پیرزن
نوشتن از زبان یک شیء بیجان
تمرین نوشتن دیالوگهای طبیعی
📖 روایتهای خاص:
داستاننویسی با تکنیک جریان سیال ذهن
نوشتن داستانهای موازی
روایت غیرخطی و بازی با زمان
داستاننویسی به سبک هزار و یک شب
نوشتن داستانی که از آخر شروع میشود
روایتهای چندلایه و مفهومی
بازی با راوی اولشخص و دانای کل
خلق راوی نامعتبر و تأثیر آن
استفاده از نامهنگاری در روایت
داستاننویسی در سبک خاطرهنویسی
🖋 نوشتن خلاقانه در ژانرهای مختلف:
نوشتن فانتزی و دنیاسازی
نوشتن داستان علمیتخیلی
نوشتن داستانهای ترسناک و معمایی
نوشتن عاشقانه بدون کلیشه
داستان کوتاه فلسفی
طنز در داستاننویسی
مینیمالیسم در داستاننویسی
نوشتن داستانهای نمادین و استعاری
داستانهای آخرالزمانی و پسارستاخیزی
نوشتن داستان بر اساس یک رؤیا
📝 ویرایش و بازنویسی:
چرا بازنویسی مهم است؟
چطور متن خود را ویرایش کنیم؟
حذف اضافات در متن
جملهبندی بهتر و خواناتر
استفاده از علائم نگارشی درست
یک متن را چطور دوبارهنویسی کنیم؟
چطور از دیگران بازخورد بگیریم؟
ویرایش صدا و ریتم در متن
تشخیص کلمات غیرضروری
هنر خلاصهنویسی
📖 نوشتن برای اهداف مختلف:
نوشتن مقالههای جذاب
نوشتن بیوگرافی خلاقانه
چگونه نقد ادبی بنویسیم؟
چگونه کپشنهای تأثیرگذار بنویسیم؟
یادداشتنویسی روزانه
نوشتن نامههای ادبی
چگونه نوشتههایمان را منتشر کنیم؟
راز موفقیت در وبلاگنویسی
چگونه کتاب بنویسیم؟
رازهای نویسندگان پرفروش
تمرین خلاقانه (مثلاً نوشتن بر اساس تصویر یا موسیقی)
"چرا نوشتن مهم است؟" (یک متن کوتاه و انگیزشی)
تمرین: نوشتن یک جمله دربارهی "باران" بدون استفاده از کلمهی باران
معرفی یک داستان خیلی کوتاه (مثلاً از نویسندگان معروف)
چالش: نوشتن یک داستان در ۱۰ کلمه
بررسی یک متن و پیدا کردن نقاط قوت و ضعف
تمرین: توصیف یک حس (مثلاً "شادی" بدون استفاده از خود کلمه)
یک جمله الهامبخش از نویسندهای معروف
💡 تو میتوانی اینها را ترکیب کرده و ۳۶۵ روز تدریس نگارش خلاقانه داشته باشی!
📌 چرا نوشتن مهم است؟
🔹 چون نوشتن مثل باران است.
همانطور که باران، زمین خشک را سیراب میکند، نوشتن هم ذهن و دل ما را از هیاهوها پاک میکند. کلمهها، مثل قطرههای باران، از گوشه و کنار ذهنمان جمع میشوند و روی کاغذ میچکند.
🔹 چون نوشتن مثل یک نامهی عاشقانه است.
گاهی برای خودمان مینویسیم، گاهی برای کسی که دوستش داریم، و گاهی برای آیندهای که هنوز از راه نرسیده. نوشتن یعنی گفتن حرفهایی که شاید در دنیای واقعی، مجال گفتنشان را پیدا نکنیم.
🔹 چون نوشتن مثل بوسهای از گذشته است.
گاهی یک دفتر قدیمی را باز میکنیم و میان سطرهایی که روزی نوشتهایم، دوباره خودمان را پیدا میکنیم. انگار که نسخهای از خودمان در زمان سفر کرده و به ما سر زده است.
🔹 چون نوشتن مثل یک جادهی بیانتهاست.
کلمات، ما را به جاهایی میبرند که شاید پاهایمان هرگز نتوانند برسند. از دل تاریخ عبور میکنیم، وارد خیالاتمان میشویم، با شخصیتهایی حرف میزنیم که در دنیای واقعی وجود ندارند، اما در ذهن ما زندهاند.
✅ پس چرا بنویسیم؟
چون نوشتن، بوی باران دارد، گرمای یک نامهی عاشقانه را دارد، طعم دلتنگیهای قدیمی را دارد، و درهای جادههای بیانتها را به رویمان باز میکند.
💡 تمرین امروز:
یک جمله بنویسید که نشان دهد اگر نوشتن یک حس بود، چه حسی میشد؟
منتظر خواندن احساسات شما هستم!
#نوشتن
🔹 چون نوشتن مثل باران است.
همانطور که باران، زمین خشک را سیراب میکند، نوشتن هم ذهن و دل ما را از هیاهوها پاک میکند. کلمهها، مثل قطرههای باران، از گوشه و کنار ذهنمان جمع میشوند و روی کاغذ میچکند.
🔹 چون نوشتن مثل یک نامهی عاشقانه است.
گاهی برای خودمان مینویسیم، گاهی برای کسی که دوستش داریم، و گاهی برای آیندهای که هنوز از راه نرسیده. نوشتن یعنی گفتن حرفهایی که شاید در دنیای واقعی، مجال گفتنشان را پیدا نکنیم.
🔹 چون نوشتن مثل بوسهای از گذشته است.
گاهی یک دفتر قدیمی را باز میکنیم و میان سطرهایی که روزی نوشتهایم، دوباره خودمان را پیدا میکنیم. انگار که نسخهای از خودمان در زمان سفر کرده و به ما سر زده است.
🔹 چون نوشتن مثل یک جادهی بیانتهاست.
کلمات، ما را به جاهایی میبرند که شاید پاهایمان هرگز نتوانند برسند. از دل تاریخ عبور میکنیم، وارد خیالاتمان میشویم، با شخصیتهایی حرف میزنیم که در دنیای واقعی وجود ندارند، اما در ذهن ما زندهاند.
✅ پس چرا بنویسیم؟
چون نوشتن، بوی باران دارد، گرمای یک نامهی عاشقانه را دارد، طعم دلتنگیهای قدیمی را دارد، و درهای جادههای بیانتها را به رویمان باز میکند.
💡 تمرین امروز:
یک جمله بنویسید که نشان دهد اگر نوشتن یک حس بود، چه حسی میشد؟
منتظر خواندن احساسات شما هستم!
#نوشتن
Forwarded from Armiti
آرمیتا پوررمضان
استان گیلان شهرستان رضوانشهر
عنوان : پارادوکسیکال پشتِ صحنه
نگاه میکردم... صحنهای که همین چند وقت پیش در آن بازی کرده بودم را نگاه میکردم؛ اما اینبار، از جایگاه کارگردان.
گاهی آنقدر در نقشم فرو رفته بودم که فراموش میکردم فقط بازیست.
انگار واقعاً آن زندگی را بی چون و چرا پذیرفته بودم بی آنکه بدانم مال من نیست
غریبهای شده بودم در کالبد خودم؛ کسی که دستوپا میزد در زندگی دیگری
و شاید... باید همینطور هم میبود.
گاهی هم ، خستگی از تکرار مکرر صحنهها، از برداشتهای پیدرپی، آنقدر زیاد میشد که ادامه دادن، رنگ تصنع میگرفت.
من، خستهتر از همیشه بازی میکردم؛ اما مصنوعی.
باید خودم را سرزنش میکردم؟ شاید.
اما عجیب بود...
درست در همان لحظههایی که از همه چیز خستهتر میشدم،
تازه به خودم نزدیکتر میشدم.
این یک تناقض بود...
آیا مرز من با خودم را خستگی تعیین میکرد؟
یا شاید، خسته بودن همینقدر واقعی بود؛ همینقدر جزئی از طبیعت من... و من نمیدانستم.
دیگر سرزنشی در کار نبود
وقتی خسته بودم، تازه من بودم.
منی که... دیگر نقش نبود، نقاب نبود.
استان گیلان شهرستان رضوانشهر
عنوان : پارادوکسیکال پشتِ صحنه
نگاه میکردم... صحنهای که همین چند وقت پیش در آن بازی کرده بودم را نگاه میکردم؛ اما اینبار، از جایگاه کارگردان.
گاهی آنقدر در نقشم فرو رفته بودم که فراموش میکردم فقط بازیست.
انگار واقعاً آن زندگی را بی چون و چرا پذیرفته بودم بی آنکه بدانم مال من نیست
غریبهای شده بودم در کالبد خودم؛ کسی که دستوپا میزد در زندگی دیگری
و شاید... باید همینطور هم میبود.
گاهی هم ، خستگی از تکرار مکرر صحنهها، از برداشتهای پیدرپی، آنقدر زیاد میشد که ادامه دادن، رنگ تصنع میگرفت.
من، خستهتر از همیشه بازی میکردم؛ اما مصنوعی.
باید خودم را سرزنش میکردم؟ شاید.
اما عجیب بود...
درست در همان لحظههایی که از همه چیز خستهتر میشدم،
تازه به خودم نزدیکتر میشدم.
این یک تناقض بود...
آیا مرز من با خودم را خستگی تعیین میکرد؟
یا شاید، خسته بودن همینقدر واقعی بود؛ همینقدر جزئی از طبیعت من... و من نمیدانستم.
دیگر سرزنشی در کار نبود
وقتی خسته بودم، تازه من بودم.
منی که... دیگر نقش نبود، نقاب نبود.
عنوان کانال تخصصی شما
می تواند یکی از موارد زیر باشد .👇
۱_ براده های دل
۲_ ذوق مشق ها
۳_ کودتای واژه ها
۴_ خوشه های خورشید
۵_ پژواک واژه ها
۶_ تلالو واژه ها
۷_ جوهره
۸_ رد پا
۹_ موشکافی اندیشه
۱۰_ بر تارک تفکر
۱۱_ میراث ادب
۱۲_ برگی از دفتر آفتاب
۱۳_ پویش
۱۴_ شمیم نوشته
۱۵_ نوش نوشته ها
۱۶_ ناز نوشته ها
۱۷_ جان نوشته ها
۱۸_ تراوش اندیشه
۱۹_ تراشه های اندیشه
۲۰_ ناب نوشته ها
۲۱_ نوبرانه ها
۲۲_ سرشک قلم
۲۳_ بساط نوشتن
۲۴_ مغز نوشته ها
۲۵_ امداد اندیشه
۲۶_ نغز نوشته ها
۲۷_جویبار اندیشه
۲۸_ اقلیم قلم
۲۹_ مقام قلم
۳۰_ همهمه قلم
۳۱_ نور بر تاریکخانه
۳۲_ از ژرفای دل
۳۳_ گل نوشته ها
۳۴_ بهارینه ها
۳۵_ ساغرانه
۳۶_ پرسه در پستوی نوشتن
۳۷_ کنج دنج نوشتن
۳۸_ درنگ نوشته ها
۳۹_ گلبوسه های قلم
۴۰_ فاخرانه ها
۴۱_ لولو کلام
۴۲_ قطره های قلم
۴۳_ قافله قلم
۴۴_ شاهنوشته های من
۴۵_ تشعشعات نوشته ها
۴۶ـ رقص واژهها
۴۷- نجواهای جوهری
۴۸ـ شوقنوشتهها
۴۹- آهوی اندیشه
۵۰ـ خلوتگاه واژهها
۵۱- گلبرگهای نگارش
۵۲-مشقِ مهتاب
۵۳ـنسیم نوشتار
۵۴ـ چای و چکامه
۵۵ـ روایتهای نقرهای
۵۶ـ سرمهی سطر
۵۷ـ از نی تا قلم
۵۸ـ ساقینامهی سطرها
۵۹ـ قصهبوس
۶۰ـ نور در سطرها
۶۱ـ قُدسینوشتهها
۶۲ـ اشراق قلم👌
۶۳ـ سجادهی سطر
۶۴ـ سطرهای سلوک
۶۵ـ نورِ ناپیدا
۶۶ـ ذکرِ کاغذ
۶۷. اشراق در انشا
۶۸. بارقهی بینش
۶۹. بادهی معنا
۷۰. لحظهای مکاشفه
۷۱ صدفهای سکوت
۷۲. نینوشتهها
۷۳. سطرهای سرمست
۷۴. بوی حضور
۷۵ نجوای نی
۷۶. قلندرانهها
۷۷. نقطهای از بینهایت
۷۸. سلوک در کلمات
۷۹. نسیم نای
۸۰. قنوت کلمات
۸۱. اشتیاقِ اشراق
۸۲. جام جهاننوش
۸۳. نشئهی نگارش
۸۴. لبخندِ مکاشفه
۸۵. برگی از حقیقت
۸۶ چلهنشین واژهها
۸۷. از خُمِ خامه
۸۸. نینامههای من
۸۹. در سَماعِ سطر
۹۰. خلوتِ خُمنشین
۹۱. مستانهنویسی
۹۲ واژهدرکشان
۹۳. سرمهکشِ اسرار
۹۴. بادهی بیدلی
۹۵. ساقینامهی سطرها
۹۶. سطرهای سرسپرده
۹۷. از میخانه تا معنا
۹۸. از خامه تا خُم
۹۹. نعرهی نثر
۱۰۰. سماع در سپیدی
۱۰۱ پاستیل خیال
۱۰۲. سرسپردهگان سطر
۱۰۳. قندِ نوشته
۱۰۴. مجذوبانهها
۱۰۵. کافه کلمه
می تواند یکی از موارد زیر باشد .👇
۱_ براده های دل
۲_ ذوق مشق ها
۳_ کودتای واژه ها
۴_ خوشه های خورشید
۵_ پژواک واژه ها
۶_ تلالو واژه ها
۷_ جوهره
۸_ رد پا
۹_ موشکافی اندیشه
۱۰_ بر تارک تفکر
۱۱_ میراث ادب
۱۲_ برگی از دفتر آفتاب
۱۳_ پویش
۱۴_ شمیم نوشته
۱۵_ نوش نوشته ها
۱۶_ ناز نوشته ها
۱۷_ جان نوشته ها
۱۸_ تراوش اندیشه
۱۹_ تراشه های اندیشه
۲۰_ ناب نوشته ها
۲۱_ نوبرانه ها
۲۲_ سرشک قلم
۲۳_ بساط نوشتن
۲۴_ مغز نوشته ها
۲۵_ امداد اندیشه
۲۶_ نغز نوشته ها
۲۷_جویبار اندیشه
۲۸_ اقلیم قلم
۲۹_ مقام قلم
۳۰_ همهمه قلم
۳۱_ نور بر تاریکخانه
۳۲_ از ژرفای دل
۳۳_ گل نوشته ها
۳۴_ بهارینه ها
۳۵_ ساغرانه
۳۶_ پرسه در پستوی نوشتن
۳۷_ کنج دنج نوشتن
۳۸_ درنگ نوشته ها
۳۹_ گلبوسه های قلم
۴۰_ فاخرانه ها
۴۱_ لولو کلام
۴۲_ قطره های قلم
۴۳_ قافله قلم
۴۴_ شاهنوشته های من
۴۵_ تشعشعات نوشته ها
۴۶ـ رقص واژهها
۴۷- نجواهای جوهری
۴۸ـ شوقنوشتهها
۴۹- آهوی اندیشه
۵۰ـ خلوتگاه واژهها
۵۱- گلبرگهای نگارش
۵۲-مشقِ مهتاب
۵۳ـنسیم نوشتار
۵۴ـ چای و چکامه
۵۵ـ روایتهای نقرهای
۵۶ـ سرمهی سطر
۵۷ـ از نی تا قلم
۵۸ـ ساقینامهی سطرها
۵۹ـ قصهبوس
۶۰ـ نور در سطرها
۶۱ـ قُدسینوشتهها
۶۲ـ اشراق قلم👌
۶۳ـ سجادهی سطر
۶۴ـ سطرهای سلوک
۶۵ـ نورِ ناپیدا
۶۶ـ ذکرِ کاغذ
۶۷. اشراق در انشا
۶۸. بارقهی بینش
۶۹. بادهی معنا
۷۰. لحظهای مکاشفه
۷۱ صدفهای سکوت
۷۲. نینوشتهها
۷۳. سطرهای سرمست
۷۴. بوی حضور
۷۵ نجوای نی
۷۶. قلندرانهها
۷۷. نقطهای از بینهایت
۷۸. سلوک در کلمات
۷۹. نسیم نای
۸۰. قنوت کلمات
۸۱. اشتیاقِ اشراق
۸۲. جام جهاننوش
۸۳. نشئهی نگارش
۸۴. لبخندِ مکاشفه
۸۵. برگی از حقیقت
۸۶ چلهنشین واژهها
۸۷. از خُمِ خامه
۸۸. نینامههای من
۸۹. در سَماعِ سطر
۹۰. خلوتِ خُمنشین
۹۱. مستانهنویسی
۹۲ واژهدرکشان
۹۳. سرمهکشِ اسرار
۹۴. بادهی بیدلی
۹۵. ساقینامهی سطرها
۹۶. سطرهای سرسپرده
۹۷. از میخانه تا معنا
۹۸. از خامه تا خُم
۹۹. نعرهی نثر
۱۰۰. سماع در سپیدی
۱۰۱ پاستیل خیال
۱۰۲. سرسپردهگان سطر
۱۰۳. قندِ نوشته
۱۰۴. مجذوبانهها
۱۰۵. کافه کلمه
🎙️ کانال خصوصی سوم
ویژه پایههای چهارم تا ششم دبستان
با عنوان : پاستیل خیال
سلام به پدر و مادرهای مهربون!
اگه فرزندتون کلاس چهارم، پنجم یا ششم دبستانه، یه دنیای قشنگ و رنگی به اسم پاستیل خیال براش آمادهست!
قراره از اول تیرماه، یه ماجراجویی شیرین با واژهها و خیالپردازی شروع بشه...
جایی که بچهها یاد میگیرن چطور داستان بنویسن، از خودشون بگن، فکر کنن، حس کنن، و واژهسازی کنن!
ما توی این کانال، توصیف زمان ، مکان و چهره، شخصیتپردازی، شعر نو، خاطرهنویسی، تصویرنویسی، یادداشتنویسی، نامهنویسی ساده، فن بیان و حتی ساخت یه کتاب کوچولوی داستانی رو باهاشون تمرین میکنیم تا اعتمادبهنفسشون بره بالا و عاشق نوشتن و خوندن بشن.
اکثر آموزشها صوتی هستن، تا راحتتر با لحن و حس ارتباط بگیرن، اما گاهی هم تمرینهای تصویری و متنی ساده داریم.
🟡 شروع کلاسها: اول تیرماه
🟢 شهریه: فقط صد هزار تومان در ماه
پرداختش ماهبهماهه، یعنی اگر فرزندتون خوشش اومد ادامه میده و اگر نه، تجربهای شیرین از دنیای خیال و نوشتن براش باقی میمونه.
✨ اما حتماً حتماً توجه کنین:
جلسهی اول خیلی مهمه.
احتمالاً بهصورت آنلاین و زنده برگزار میشه، چون توی اون جلسه هم با من و فضای کلاس آشنا میشن، هم توضیح کامل دوره رو میدم.
پس لازمه حتماً حضور داشته باشن تا با خیال راحتتر ادامه بدن.
📌 و در نهایت، اگر تصمیمتون قطعی شده، لطفاً برای ثبتنام نهایی، شهریه رو واریز کنین تا اسم فرزند شما توی لیست ثبت بشه و پاستیل خیال، با یه لبخند قشنگ، منتظرش بمونه 💛
@Ra6774
کانال 1 پژواک واژه برای بزرگسالان 👌
کانال 2 کافه کلمه برای نوجوانان 👌
شهریه کانال ۱و ۲ هر کدام خواستید
730 هزار تومان
کانال 3 پاستیل خیال برای دبستانی ها👌
ماهی صد تومان
ویژه پایههای چهارم تا ششم دبستان
با عنوان : پاستیل خیال
سلام به پدر و مادرهای مهربون!
اگه فرزندتون کلاس چهارم، پنجم یا ششم دبستانه، یه دنیای قشنگ و رنگی به اسم پاستیل خیال براش آمادهست!
قراره از اول تیرماه، یه ماجراجویی شیرین با واژهها و خیالپردازی شروع بشه...
جایی که بچهها یاد میگیرن چطور داستان بنویسن، از خودشون بگن، فکر کنن، حس کنن، و واژهسازی کنن!
ما توی این کانال، توصیف زمان ، مکان و چهره، شخصیتپردازی، شعر نو، خاطرهنویسی، تصویرنویسی، یادداشتنویسی، نامهنویسی ساده، فن بیان و حتی ساخت یه کتاب کوچولوی داستانی رو باهاشون تمرین میکنیم تا اعتمادبهنفسشون بره بالا و عاشق نوشتن و خوندن بشن.
اکثر آموزشها صوتی هستن، تا راحتتر با لحن و حس ارتباط بگیرن، اما گاهی هم تمرینهای تصویری و متنی ساده داریم.
🟡 شروع کلاسها: اول تیرماه
🟢 شهریه: فقط صد هزار تومان در ماه
پرداختش ماهبهماهه، یعنی اگر فرزندتون خوشش اومد ادامه میده و اگر نه، تجربهای شیرین از دنیای خیال و نوشتن براش باقی میمونه.
✨ اما حتماً حتماً توجه کنین:
جلسهی اول خیلی مهمه.
احتمالاً بهصورت آنلاین و زنده برگزار میشه، چون توی اون جلسه هم با من و فضای کلاس آشنا میشن، هم توضیح کامل دوره رو میدم.
پس لازمه حتماً حضور داشته باشن تا با خیال راحتتر ادامه بدن.
📌 و در نهایت، اگر تصمیمتون قطعی شده، لطفاً برای ثبتنام نهایی، شهریه رو واریز کنین تا اسم فرزند شما توی لیست ثبت بشه و پاستیل خیال، با یه لبخند قشنگ، منتظرش بمونه 💛
@Ra6774
کانال 1 پژواک واژه برای بزرگسالان 👌
کانال 2 کافه کلمه برای نوجوانان 👌
شهریه کانال ۱و ۲ هر کدام خواستید
730 هزار تومان
کانال 3 پاستیل خیال برای دبستانی ها👌
ماهی صد تومان
Audio
بی کلام
اما بیشتر به کار ورزش یا رقص میاد
تا نوشتن ...نمی دونم 😁🤔
«دوستان، این آهنگ بیکلام رو گذاشتم تا قبل از شروع نوشتن، کمی حرکات ساده انجام بدید یا حتی کمی برقصید!
این کار باعث میشه انرژیتون بالا بره و سلولهای مغزیتون فعالتر بشه.
بعد که نوشتن رو شروع کردید، خواهید دید که ذهنتون بازتر و خلاقتره.»😍
اما بیشتر به کار ورزش یا رقص میاد
تا نوشتن ...نمی دونم 😁🤔
«دوستان، این آهنگ بیکلام رو گذاشتم تا قبل از شروع نوشتن، کمی حرکات ساده انجام بدید یا حتی کمی برقصید!
این کار باعث میشه انرژیتون بالا بره و سلولهای مغزیتون فعالتر بشه.
بعد که نوشتن رو شروع کردید، خواهید دید که ذهنتون بازتر و خلاقتره.»😍
Forwarded from مخزن کتاب های pdf ادبی
فرهنگ_واژگان_و_اصطلاحات_طنز_از_اصلانی.pdf
7.2 MB
فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز
همراه با نمونه های متعدد برای مداخل
نوشته : محمدرضا اصلانی
@pdf_kotob_e_adabi
همراه با نمونه های متعدد برای مداخل
نوشته : محمدرضا اصلانی
@pdf_kotob_e_adabi
آموزش انشا و نگارش
فرهنگ_واژگان_و_اصطلاحات_طنز_از_اصلانی.pdf
تمرین امروز
بیست واژه و اصطلاح را از این کتاب یادداشت کنیم .همین 👌
بیست واژه و اصطلاح را از این کتاب یادداشت کنیم .همین 👌
«برای ما زندگی چیزی جز ادبیات نیست. اصلاً از خود ادبیات میآید، مثل کلمه که از کلمه، و جمله که از جمله (برای کسی که مینویسد). و برای آنکه مینویسد اگر کلمه این و جمله آن نباشد، زندگی هم برای او ادبیات نیست.»
-یداله رویایی، دفترهای شسته
-یداله رویایی، دفترهای شسته
رخدادِ خرداد I درباره میمنون
<unknown>
رخدادِ خردادی| روز نوشت
موسیقی شرقی به کجا میریم؟
به عمق
به درون
به دور از بیرون✨
موسیقی شرقی به کجا میریم؟
به عمق
به درون
به دور از بیرون✨