"در مذمت غلو"
سبّ اهل بیت علیهم السلام از عشق فراوان!
حتما شنیده اید که برخی هیئتی های پر حرارت، که از سر ناآگاهی در مجالس خود تعابیر غالیانه درباره اهل بیت علیهم السلام به کار می برند یا مثلا هو علی یا هوحسین می کشند، مدعی اند که از عشق وافر و عمیق به اهل بیت این تعابیر را به کار می برند! یا می گویند ما مقصودمان این نیست که حضرت علی علیه السلام خداست و این تعابیر را مجازا به کار می بریم!
در پاسخ به این عزیزان فقط یک روایت از موسی بن جعفر علیه السلام ذکر می کنیم.
این سخن مثل این است که شخصی بگوید من به اهل بیت علیهم السلام درشتی کرده و ناسزا می گویم، اما مقصودم الفاظ ناسزا نیست و مجازا به کار می برم.
موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید غلو درباره ما، ناسزا گفتن به ما و خداست و هیچ ناسزا و فحشی، بالاتر از غلو درباره ما نیست!
اما متن روایت چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ قُولَوَيْهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمِسْمَعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ مَنْ يَسْأَلُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع فَقَالَ إِنِّي سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ بَشِيرٍ يَقُولُ إِنَّكَ لَسْتَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الَّذِي أَنْتَ إِمَامُنَا وَ حُجَّتُنَا فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ فَقَالَ لَعَنَهُ اللَّهُ ثَلَاثاً أَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِيدِ قَتَلَهُ اللَّهُ أَخْبَثَ مَا يَكُونُ مِنْ قِتْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِذَا أَنَا سَمِعْتُ ذَلِكَ مِنْهُ أَ وَ لَيْسَ حَلَالٌ لِي دَمُهُ مُبَاحٌ كَمَا أُبِيحَ دَمُ السَّابِّ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِلْإِمَامِ فَقَالَ نَعَمْ حِلٌّ وَ اللَّهِ حِلٌّ وَ اللَّهِ دَمُهُ وَ إِبَاحَةٌ لَكَ وَ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ قُلْتُ أَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ بِسَابٍّ لَكَ فَقَالَ هَذَا سَابُّ اللَّهِ وَ سَابٌّ لِرَسُولِ اللَّهِ وَ سَابٌّ لِآبَائِي وَ سَابِّي وَ أَيُّ سَبٍّ لَيْسَ يَقْصُرُ عَنْ هَذَا وَ لَا يَفُوقُهُ هَذَا القول.
علي بن حديد مدائنى گفت: شخصى به حضرت موسى بن جعفر گفت: من شنيدهام كه محمّد بن بشير (از غلات مشهور) مىگفت كه شما، موسى بن جعفرى كه امام ما و حجت بين ما و خدا است نيستى. حضرت فرمود خدا او را لعنت كند سه مرتبه اين حرف را تكرار فرمود خداوند او را دچار حرارت آهن نمايد او را به بدترین صورت بكشد.
من عرض کردم: فدايت شوم اگر من اين حرف را از او بشنوم ريختن خونش براى من جايز نيست مانند ريختن خون كسى كه به پيامبر يا امام ناسزا گويد. فرمود: چرا بخدا قسم حلال است بخدا سوگند خونش حلال است براى تو و هر كس اين سخن را از او بشنود ريختن خونش حلال است.
گفتم: مگر اين حرف ناسزا گفتن بشما نيست. فرمود اين ناسزا به خدا و پيامبر و ناسزا به آباء و به من است؛ هر ناسزائى از اين نسبت دادن كمتر است و بالاتر از اين حرف نيست.
آدرس: بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج25، ص: 313
#غلو
@erfanvatasavof
سبّ اهل بیت علیهم السلام از عشق فراوان!
حتما شنیده اید که برخی هیئتی های پر حرارت، که از سر ناآگاهی در مجالس خود تعابیر غالیانه درباره اهل بیت علیهم السلام به کار می برند یا مثلا هو علی یا هوحسین می کشند، مدعی اند که از عشق وافر و عمیق به اهل بیت این تعابیر را به کار می برند! یا می گویند ما مقصودمان این نیست که حضرت علی علیه السلام خداست و این تعابیر را مجازا به کار می بریم!
در پاسخ به این عزیزان فقط یک روایت از موسی بن جعفر علیه السلام ذکر می کنیم.
این سخن مثل این است که شخصی بگوید من به اهل بیت علیهم السلام درشتی کرده و ناسزا می گویم، اما مقصودم الفاظ ناسزا نیست و مجازا به کار می برم.
موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید غلو درباره ما، ناسزا گفتن به ما و خداست و هیچ ناسزا و فحشی، بالاتر از غلو درباره ما نیست!
اما متن روایت چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ قُولَوَيْهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمِسْمَعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ مَنْ يَسْأَلُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع فَقَالَ إِنِّي سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ بَشِيرٍ يَقُولُ إِنَّكَ لَسْتَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الَّذِي أَنْتَ إِمَامُنَا وَ حُجَّتُنَا فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ فَقَالَ لَعَنَهُ اللَّهُ ثَلَاثاً أَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِيدِ قَتَلَهُ اللَّهُ أَخْبَثَ مَا يَكُونُ مِنْ قِتْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِذَا أَنَا سَمِعْتُ ذَلِكَ مِنْهُ أَ وَ لَيْسَ حَلَالٌ لِي دَمُهُ مُبَاحٌ كَمَا أُبِيحَ دَمُ السَّابِّ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِلْإِمَامِ فَقَالَ نَعَمْ حِلٌّ وَ اللَّهِ حِلٌّ وَ اللَّهِ دَمُهُ وَ إِبَاحَةٌ لَكَ وَ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ قُلْتُ أَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ بِسَابٍّ لَكَ فَقَالَ هَذَا سَابُّ اللَّهِ وَ سَابٌّ لِرَسُولِ اللَّهِ وَ سَابٌّ لِآبَائِي وَ سَابِّي وَ أَيُّ سَبٍّ لَيْسَ يَقْصُرُ عَنْ هَذَا وَ لَا يَفُوقُهُ هَذَا القول.
علي بن حديد مدائنى گفت: شخصى به حضرت موسى بن جعفر گفت: من شنيدهام كه محمّد بن بشير (از غلات مشهور) مىگفت كه شما، موسى بن جعفرى كه امام ما و حجت بين ما و خدا است نيستى. حضرت فرمود خدا او را لعنت كند سه مرتبه اين حرف را تكرار فرمود خداوند او را دچار حرارت آهن نمايد او را به بدترین صورت بكشد.
من عرض کردم: فدايت شوم اگر من اين حرف را از او بشنوم ريختن خونش براى من جايز نيست مانند ريختن خون كسى كه به پيامبر يا امام ناسزا گويد. فرمود: چرا بخدا قسم حلال است بخدا سوگند خونش حلال است براى تو و هر كس اين سخن را از او بشنود ريختن خونش حلال است.
گفتم: مگر اين حرف ناسزا گفتن بشما نيست. فرمود اين ناسزا به خدا و پيامبر و ناسزا به آباء و به من است؛ هر ناسزائى از اين نسبت دادن كمتر است و بالاتر از اين حرف نيست.
آدرس: بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج25، ص: 313
#غلو
@erfanvatasavof
Forwarded from اتچ بات
اصحاب طلسمات و ساحران و فال گیران، به صورت پیوسته و دائم با جنیان در ارتباط اند. اساسا بخش عمده فعالیت آنها، به وسیله ارتباط با جنیان تنظیم شده است و اکثر آنها موکلی از جنیان (کافر) را دارند.
نکته مهم در اینباره، عدم اطلاع مردم از چنین ارتباطی است، اگر مردم بدانند که با رجوع به این اشخاص، پای جنیان کافر را به زندگی خود باز کرده اند، هرگز نزدیک این افراد نمی شوند.
طلسم نویسان، البته ارتباط با موجودی ماورائی را نمی توانند انکار کنند، اما به مردم می گویند که ما با ملائکه ارتباط داریم نه جنیان.
به هر میزانی که فال گیر، اطاعت و تبعیت بیشتری از جن داشته باشد و اهل معاصی خاص و ... باشد، جنیان نیز در انجام کارهایش بیشتر به او یاری می رسانند. به طوری که اگر از عبادت خدا خارج شده و به پرستش آن جن بپردازد طبعا بر برخی خوارق عادات هم قادر می شود.
گاهی اوقات، جن کافر به خود این اشخاص هم دروغ گفته و هویتش را مخفی می کند. مثلا در بیشتر مواقع خود را ملکی از ملائکه معرفی می کند.
در قرآن کریم اشاره شده است که برخی مردم، ملائکه را عبادت می کردند، درحالیکه آنها حقیقتا جن را پرستش می کردند نه ملائکه. جنیان نزد آنها آمده و ادعا می کردند که ملک هستند و کارهایی برای شان انجام می دادند.
سبا 41: قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُون.
فرشتگان گویند: بار الها، تو از هر شرک و نقصی پاک و منزّهی، تو خدا و یاور مایی نه ایشان، بلکه اینان جنّ و شیاطین را میپرستیدند و به طوری که اکثرشان گرویده به آنها بودند.
يس : 60 أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين.
(خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست!
#احضار
#جن
Telegram
نکته مهم در اینباره، عدم اطلاع مردم از چنین ارتباطی است، اگر مردم بدانند که با رجوع به این اشخاص، پای جنیان کافر را به زندگی خود باز کرده اند، هرگز نزدیک این افراد نمی شوند.
طلسم نویسان، البته ارتباط با موجودی ماورائی را نمی توانند انکار کنند، اما به مردم می گویند که ما با ملائکه ارتباط داریم نه جنیان.
به هر میزانی که فال گیر، اطاعت و تبعیت بیشتری از جن داشته باشد و اهل معاصی خاص و ... باشد، جنیان نیز در انجام کارهایش بیشتر به او یاری می رسانند. به طوری که اگر از عبادت خدا خارج شده و به پرستش آن جن بپردازد طبعا بر برخی خوارق عادات هم قادر می شود.
گاهی اوقات، جن کافر به خود این اشخاص هم دروغ گفته و هویتش را مخفی می کند. مثلا در بیشتر مواقع خود را ملکی از ملائکه معرفی می کند.
در قرآن کریم اشاره شده است که برخی مردم، ملائکه را عبادت می کردند، درحالیکه آنها حقیقتا جن را پرستش می کردند نه ملائکه. جنیان نزد آنها آمده و ادعا می کردند که ملک هستند و کارهایی برای شان انجام می دادند.
سبا 41: قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُون.
فرشتگان گویند: بار الها، تو از هر شرک و نقصی پاک و منزّهی، تو خدا و یاور مایی نه ایشان، بلکه اینان جنّ و شیاطین را میپرستیدند و به طوری که اکثرشان گرویده به آنها بودند.
يس : 60 أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين.
(خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست!
#احضار
#جن
Telegram
Telegram
attach 📎
Forwarded from حدیث گراف
امام جواد علیه السلام در زمان شهادت تنها 25 سال سن داشتند، از این رو جوان ترین امام در زمان شهادت هستند
در عنفوان عمر، خزان شد بهار تو
ای ارغوانِ گلشن سبز رضا، جواد
از کین فتاد شعله به جان مطهرت
با تو چه کرد آتش زهر جفا، جواد
◼️ شهادت مظلومانه باب المراد حضرت جوادالائمه را به حضرت رضا علیه السلام، امام زمان علیه السلام و همه شما تسلیت عرض می نمایم
🆔 @hadisgraph
در عنفوان عمر، خزان شد بهار تو
ای ارغوانِ گلشن سبز رضا، جواد
از کین فتاد شعله به جان مطهرت
با تو چه کرد آتش زهر جفا، جواد
◼️ شهادت مظلومانه باب المراد حضرت جوادالائمه را به حضرت رضا علیه السلام، امام زمان علیه السلام و همه شما تسلیت عرض می نمایم
🆔 @hadisgraph
Forwarded from میراث خطی شیعه
سرِّ فاش!
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
کتاب حاضر که رساله دکتری آقای محمدعلی صابری بوده، تحقیق و تتبعی کمنظیر پیرامون مستندات قرآنی و روایی مورد استفاده فلاسفه و عرفا است که ضمن بررسی اقوال ایشان به بررسی سندی و متنی، و معناشناسی این مستندات میپردازد.
کتاب حاضر جامعترین نوشتاری است که در بررسی مستندات وحدت وجودیها منتشر شده است.
فهرست کتاب
مشخصات:
640ص | جلد سخت
قیمت: 160/000ت + 12/000ت هزینه ارسال
مجموعا: 172/000ت
💠فروش با تخفیف: 122/000ت
تهیه: @shii_studies1
@nosakh_shii
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
کتاب حاضر که رساله دکتری آقای محمدعلی صابری بوده، تحقیق و تتبعی کمنظیر پیرامون مستندات قرآنی و روایی مورد استفاده فلاسفه و عرفا است که ضمن بررسی اقوال ایشان به بررسی سندی و متنی، و معناشناسی این مستندات میپردازد.
کتاب حاضر جامعترین نوشتاری است که در بررسی مستندات وحدت وجودیها منتشر شده است.
فهرست کتاب
مشخصات:
640ص | جلد سخت
قیمت: 160/000ت + 12/000ت هزینه ارسال
مجموعا: 172/000ت
💠فروش با تخفیف: 122/000ت
تهیه: @shii_studies1
@nosakh_shii
Forwarded from اتچ بات
سیر تطور انتقال معارف صوفیه از ابن عربی تا ملاصدرا
"شروع با بوسیدن و معانقه و ختم به دخول فی لحاف واحد"
در برخی فرق صوفیه رایج است که می گویند قطب برای انتقال معارف و علوم به مریدان، باید آنها را ببوسد یا به نحوی آنها لمس کند یا... انجام دهد. این عمل که معمولا ذیل بحث شاهد بازی و عشق مجازی دنبال می شود و آفت های بسیاری دارد، توسط اعاظم عرفان نظری هم تایید شده است.
ابن عربی می نویسد:
"سریان حال از راه لمس کردن یا معانقه
اقطاب عیسویین چون بخواهند حالی از احوالاتی که خودشان دارند به دیگری ببخشند، استعداد آن شخص را از راه کشف و یا آگاهانیدن الهی می نگرند و یا آن شخص را لمس می کنند و یا در آغوش می کشند و یا او را می بوسند و یا پیراهنی از از پیراهنهایشان را بدو می بخشند..."
الفتوحات المكية(اربع مجلدات)، ج1، ص: 227
پیش تر گفته شد که ملاصدرا شیرازی هم در بحث عشق مجازی (شاهد بازی) در کتاب اسفار عبارات عجیبی می آورد از جمله:
" إن العاشق إذا اتفق له ما كانت غاية متمناة و هو الدنو من معشوقه و الحضور في مجلس صحبته معه فإذا حصل له هذا المتمنى يدعي فوق ذلك و هو تمني الخلوة و المصاحبة معه من غير حضور أحد فإذا سهل ذلك و خلي المجلس عن الأغيار تمنى المعانقة و التقبيل فإن تيسر ذلك تمنى الدخول في لحاف واحد و الالتزام بجميع الجوارح أكثر ما ينبغي ... "
اسفار، ج7، ص 179
@erfanvatasavof
"شروع با بوسیدن و معانقه و ختم به دخول فی لحاف واحد"
در برخی فرق صوفیه رایج است که می گویند قطب برای انتقال معارف و علوم به مریدان، باید آنها را ببوسد یا به نحوی آنها لمس کند یا... انجام دهد. این عمل که معمولا ذیل بحث شاهد بازی و عشق مجازی دنبال می شود و آفت های بسیاری دارد، توسط اعاظم عرفان نظری هم تایید شده است.
ابن عربی می نویسد:
"سریان حال از راه لمس کردن یا معانقه
اقطاب عیسویین چون بخواهند حالی از احوالاتی که خودشان دارند به دیگری ببخشند، استعداد آن شخص را از راه کشف و یا آگاهانیدن الهی می نگرند و یا آن شخص را لمس می کنند و یا در آغوش می کشند و یا او را می بوسند و یا پیراهنی از از پیراهنهایشان را بدو می بخشند..."
الفتوحات المكية(اربع مجلدات)، ج1، ص: 227
پیش تر گفته شد که ملاصدرا شیرازی هم در بحث عشق مجازی (شاهد بازی) در کتاب اسفار عبارات عجیبی می آورد از جمله:
" إن العاشق إذا اتفق له ما كانت غاية متمناة و هو الدنو من معشوقه و الحضور في مجلس صحبته معه فإذا حصل له هذا المتمنى يدعي فوق ذلك و هو تمني الخلوة و المصاحبة معه من غير حضور أحد فإذا سهل ذلك و خلي المجلس عن الأغيار تمنى المعانقة و التقبيل فإن تيسر ذلك تمنى الدخول في لحاف واحد و الالتزام بجميع الجوارح أكثر ما ينبغي ... "
اسفار، ج7، ص 179
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
عرفان و تصوف
جوابیه_آقای_موسوی_به_سخنان_آقای_وکیلی_در_بحث_حجیت_شهود.pdf
بعد از مناظره آقایان سبحانی و زمانی در موضوع حجیت مکاشفه، آقای حسن وکیلی نشست یک طرفه ای ترتیب داد و سلسله ادعاهایی را در باب حجیت شهود مطرح کرد. پاسخ سخنان آقای #وکیلی را یکی از عرفان پژوهان قم (جناب آقای موسوی) در قالب مقاله ای مفصل دادند، اما عجیب اینجاست که آقای وکیلی و جریان #تصوف_حوزوی در مشهد هیچ پاسخی برای دفاع از مبانی و نظریات خود نداشتند!
همین عدم توانایی بر پاسخ دادن، نشان می دهد که چنته این آقایان خالی است و جناب وکیلی شکست در این بحث علمی را پذیرفته است. چه اینکه این آقایان مدام ادعای مناظره با هر بنی بشر و پاسخ گویی به هر منتقدی را داشتند و حال که پاسخ ندادند یعنی پاسخی ندارند.
این اشخاص طبل تو خالی ای هستند که فقط نزد طلاب پایه اول و دوم و اشخاص کم اطلاع، ندای هل من مبارز سر می دهد و در میدان مبارزه علمی، فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
پی نوشت تصویر: کانال منتسب به آقای وکیلی، که کوچک ترین اشکالات وارده را به سرعت پاسخ می گفت، اکنون که این بحث وجه علمی به خود گرفته و پای استدلال و دلیل در میان است حتی یک کلمه هم سخن نگفته است!
#تصوف_حوزوی
#مناظره
#مکاشفه
@erfanvatasavof
همین عدم توانایی بر پاسخ دادن، نشان می دهد که چنته این آقایان خالی است و جناب وکیلی شکست در این بحث علمی را پذیرفته است. چه اینکه این آقایان مدام ادعای مناظره با هر بنی بشر و پاسخ گویی به هر منتقدی را داشتند و حال که پاسخ ندادند یعنی پاسخی ندارند.
این اشخاص طبل تو خالی ای هستند که فقط نزد طلاب پایه اول و دوم و اشخاص کم اطلاع، ندای هل من مبارز سر می دهد و در میدان مبارزه علمی، فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
پی نوشت تصویر: کانال منتسب به آقای وکیلی، که کوچک ترین اشکالات وارده را به سرعت پاسخ می گفت، اکنون که این بحث وجه علمی به خود گرفته و پای استدلال و دلیل در میان است حتی یک کلمه هم سخن نگفته است!
#تصوف_حوزوی
#مناظره
#مکاشفه
@erfanvatasavof
Forwarded from اتچ بات
کیوان سمیعی در شرح حال خودنوشت مینویسد:
🔹 «در جوانی چندی به تصوّف و عرفان گراییدم و در پی یافتن انسان کامل و ارباب سیر و سلوکی، به هر سو شتافتم.
🔸 میتوانم ادّعا کنم که تقریباً تمام رهبران و اقطاب سلاسلی را که در ایران وجود داشتند - اعمّ از شیعه و سنّی - دیدم و از نزديك با آنان آشنا شدم.
🔹 دیدار و صحبت برخی برایم مغتنم بود؛ امّا نتوانستم به هيچيك دست ارادت بدهم. زیرا من تصوّف را برای تهذیب نفس میخواستم و آقایان مشایخ و اقطاب برای امور دیگر.
🔸 در کار مریدان که دقّت کردم دیدم ذوق و احساس مشترك بوده است که بیشتر آنها را در یکجا به نام فرقه و سلسله گرد آورده است نه مشاهدهٔ خیر و برکت یا کرامت شیخ و قطب.
🔹 و همین است علّت عمدهٔ گرایش اکثر مردم به فرقههای مختلف و جماعتهای گوناگون که زاییدهٔ غریزهٔ اجتماعی بودن است».
📚 (راز دل، ص۱۹ - ۲۰)
پی نوشت: یکی از موضوعات مهم مقاله و تحقیق و حتی پایان نامه، گردآوری اسامی و سخنان همین مستبصرین و کسانی است که مدتی جذب تصوف شده و پس از چندی، از آن بازگشتند. بررسی علل گرایش آنها به تصوف و همچنین علل جدا شدن آنها از صوفیان، ما را در بحث آسیب شناسی عرفان و تصوف بسیار یاری خواهد کرد.
از کیوان قزوینی که تا مقام قطبیت پیش رفت تا مدرسی چهاردهی که در تمام شهرها به دنبال صوفیان بود گرفته تا کیوان سمیعی و یحیی یثربی و .... همه و همه گمان می کردند گمشده درونی خود را در تصوف پیدا می کنند اما وقتی مدتی با صوفیان زیستند و عمر شریف را در این راه سپری کردند تازه به این فرمایش منسوب به امام هادی علیه السلام رسیدند که راجع به صوفیه فرمودند:
" زهد ايشان براي راحتي بدن هايشان و تهجّد و شب زنده داريشان براي صيد کردن عوام است . عمري را در گرسنگي به سر برند تا عوامان و نادانان را مانند چهارپا پالان کنند و زين بر پشت آنان گذارند"
شیخ عباس قمی، سفينة البحار، ج5، ص: 198
@erfanvatasavof
🔹 «در جوانی چندی به تصوّف و عرفان گراییدم و در پی یافتن انسان کامل و ارباب سیر و سلوکی، به هر سو شتافتم.
🔸 میتوانم ادّعا کنم که تقریباً تمام رهبران و اقطاب سلاسلی را که در ایران وجود داشتند - اعمّ از شیعه و سنّی - دیدم و از نزديك با آنان آشنا شدم.
🔹 دیدار و صحبت برخی برایم مغتنم بود؛ امّا نتوانستم به هيچيك دست ارادت بدهم. زیرا من تصوّف را برای تهذیب نفس میخواستم و آقایان مشایخ و اقطاب برای امور دیگر.
🔸 در کار مریدان که دقّت کردم دیدم ذوق و احساس مشترك بوده است که بیشتر آنها را در یکجا به نام فرقه و سلسله گرد آورده است نه مشاهدهٔ خیر و برکت یا کرامت شیخ و قطب.
🔹 و همین است علّت عمدهٔ گرایش اکثر مردم به فرقههای مختلف و جماعتهای گوناگون که زاییدهٔ غریزهٔ اجتماعی بودن است».
📚 (راز دل، ص۱۹ - ۲۰)
پی نوشت: یکی از موضوعات مهم مقاله و تحقیق و حتی پایان نامه، گردآوری اسامی و سخنان همین مستبصرین و کسانی است که مدتی جذب تصوف شده و پس از چندی، از آن بازگشتند. بررسی علل گرایش آنها به تصوف و همچنین علل جدا شدن آنها از صوفیان، ما را در بحث آسیب شناسی عرفان و تصوف بسیار یاری خواهد کرد.
از کیوان قزوینی که تا مقام قطبیت پیش رفت تا مدرسی چهاردهی که در تمام شهرها به دنبال صوفیان بود گرفته تا کیوان سمیعی و یحیی یثربی و .... همه و همه گمان می کردند گمشده درونی خود را در تصوف پیدا می کنند اما وقتی مدتی با صوفیان زیستند و عمر شریف را در این راه سپری کردند تازه به این فرمایش منسوب به امام هادی علیه السلام رسیدند که راجع به صوفیه فرمودند:
" زهد ايشان براي راحتي بدن هايشان و تهجّد و شب زنده داريشان براي صيد کردن عوام است . عمري را در گرسنگي به سر برند تا عوامان و نادانان را مانند چهارپا پالان کنند و زين بر پشت آنان گذارند"
شیخ عباس قمی، سفينة البحار، ج5، ص: 198
@erfanvatasavof
Telegram
attach 📎
Forwarded from حدیث گراف
یا علی(علیه السلام)! یا محوّل الاحوال!
رو به راه است حالمان با تو
پدر! ای تکیه گاه بی منت
تخت باشد خیالمان با تو
🌺 الحمدللّه الذي جعلنا من المتمسكين بولاية مولانا أميرالمؤمنين و اولاده المعصومين صلواة الله عليهم اجمعين 🌺
💐 بر عید غدیر عید اکبر صلوات، بر چهره ی نورانی حیدر صلوات، بر فاطمه این عید هزاران تبریک، بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات، عید سعید غدیر خم مبارک باد
🆔 @hadisgraph
رو به راه است حالمان با تو
پدر! ای تکیه گاه بی منت
تخت باشد خیالمان با تو
🌺 الحمدللّه الذي جعلنا من المتمسكين بولاية مولانا أميرالمؤمنين و اولاده المعصومين صلواة الله عليهم اجمعين 🌺
💐 بر عید غدیر عید اکبر صلوات، بر چهره ی نورانی حیدر صلوات، بر فاطمه این عید هزاران تبریک، بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات، عید سعید غدیر خم مبارک باد
🆔 @hadisgraph
Forwarded from حدیث گراف
امام صادق عليه السلام:
كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ ، صَلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام، وأَبلى بَلاءً حَسَنا، ومَضى شَهيدا
عمويمان عبّاس عليه السلام، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در كنار اباعبداللّه الحسين عليه السلام جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد
عمدة الطالب صفحه 356
🆔 @hadisgraph
كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ ، صَلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام، وأَبلى بَلاءً حَسَنا، ومَضى شَهيدا
عمويمان عبّاس عليه السلام، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در كنار اباعبداللّه الحسين عليه السلام جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد
عمدة الطالب صفحه 356
🆔 @hadisgraph
Forwarded from غلوپژوهی
🏴دَمهای آخر
... فَقَالَ حُمَيْدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً وَ لَا أَمْضَى جَنَاناً مِنْهُ ع إِنْ كَانَتِ الرَّجَّالَةُ لَتَشُدُّ عَلَيْهِ فَيَشُدُّ عَلَيْهَا بِسَيْفِهِ فَتَنْكَشِفُ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ انْكِشَافَ الْمِعْزَى إِذَا شَدَّ فِيهَا الذِّئْبُ. فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ شِمْرُ بْنُ ذِي الْجَوْشَنِ اسْتَدْعَى الْفُرْسَانَ فَصَارُوا فِي ظُهُورِ الرَّجَّالَةِ وَ أَمَرَ الرُّمَاةَ أَنْ يَرْمُوهُ فَرَشَقُوهُ بِالسِّهَامِ حَتَّى صَارَ كَالْقُنْفُذِ فَأَحْجَمَ عَنْهُمْ فَوَقَفُوا بِإِزَائِهِ... (مفید، الإرشاد، ج2، ص111)
... حمید بن مسلم گفت: به خدا سوگند هرگز کسی را ندیدم که دشمنان بیشمار محاصرهاش کرده باشند؛ فرزندان و خاندان و یارانش را کشته باشند؛ ولی چونان ابی عبد الله (ع) دلقرص و دلیر و آرام باشد. پیاده نظام بر او یورش میبردند و او بر آنها حمله میکرد و از چپ و راست مانندِ گله بزی که گرگ به آنها حمله کند فرار میکردند.
وقتی شمر این وضعیت را دید، سواره نظام را فراخواند تا در پشتِ پیاده نظام قرار گرفتند و به تیراندازان دستور داد که تیراندازی کنند؛ پس آن قدر به او تیر زدند که مانند خارپشت شد.
ریحانه پیغمبر این است یا مغیلان؟!
چون خارپشت افتاده در خون شیر میدان
این جا بود که حسین (ع) از حمله دست کشید و دشمنان در مقابلش ایستادند...
... دمهای آخر است و اگر خوب بشنوی
حس میکنی که بوی خوش سیب میرسد
گل نازک است و تاب ندارد جفای خار
از خار بر نهنج گل آسیب می رسد
محراب بود و سجده پایانی حسین
در خیمهگاه نوبت تعقیب می رسد...
برخی از مصائب امروز را در این کانال بخوانید: حسینیه مجازی بکاء
@gholow2
... فَقَالَ حُمَيْدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً وَ لَا أَمْضَى جَنَاناً مِنْهُ ع إِنْ كَانَتِ الرَّجَّالَةُ لَتَشُدُّ عَلَيْهِ فَيَشُدُّ عَلَيْهَا بِسَيْفِهِ فَتَنْكَشِفُ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ انْكِشَافَ الْمِعْزَى إِذَا شَدَّ فِيهَا الذِّئْبُ. فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ شِمْرُ بْنُ ذِي الْجَوْشَنِ اسْتَدْعَى الْفُرْسَانَ فَصَارُوا فِي ظُهُورِ الرَّجَّالَةِ وَ أَمَرَ الرُّمَاةَ أَنْ يَرْمُوهُ فَرَشَقُوهُ بِالسِّهَامِ حَتَّى صَارَ كَالْقُنْفُذِ فَأَحْجَمَ عَنْهُمْ فَوَقَفُوا بِإِزَائِهِ... (مفید، الإرشاد، ج2، ص111)
... حمید بن مسلم گفت: به خدا سوگند هرگز کسی را ندیدم که دشمنان بیشمار محاصرهاش کرده باشند؛ فرزندان و خاندان و یارانش را کشته باشند؛ ولی چونان ابی عبد الله (ع) دلقرص و دلیر و آرام باشد. پیاده نظام بر او یورش میبردند و او بر آنها حمله میکرد و از چپ و راست مانندِ گله بزی که گرگ به آنها حمله کند فرار میکردند.
وقتی شمر این وضعیت را دید، سواره نظام را فراخواند تا در پشتِ پیاده نظام قرار گرفتند و به تیراندازان دستور داد که تیراندازی کنند؛ پس آن قدر به او تیر زدند که مانند خارپشت شد.
ریحانه پیغمبر این است یا مغیلان؟!
چون خارپشت افتاده در خون شیر میدان
این جا بود که حسین (ع) از حمله دست کشید و دشمنان در مقابلش ایستادند...
... دمهای آخر است و اگر خوب بشنوی
حس میکنی که بوی خوش سیب میرسد
گل نازک است و تاب ندارد جفای خار
از خار بر نهنج گل آسیب می رسد
محراب بود و سجده پایانی حسین
در خیمهگاه نوبت تعقیب می رسد...
برخی از مصائب امروز را در این کانال بخوانید: حسینیه مجازی بکاء
@gholow2
Telegram
⚫ حسینیه مجازی بُکاء ⚫
#مقتل
▪️با اینکه پشت به دشمن نکرده بود، زخمهایش این تعداد بود ...
🔻حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ…
▪️با اینکه پشت به دشمن نکرده بود، زخمهایش این تعداد بود ...
🔻حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ…
عاشورا و یک علامت سوال ؟
معمولا ادیان، از دو منبع "قلب" و "عقل" برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. در این بین، آن دینی که جنبه های احساسی و عاطفی (قلبی) بیشتری را در بر داشته باشد و در تبلیغ هم از آنها بیشتر بهره ببرد، در ادامه حیات و جذب پیروان موفق تر است.
گزافه نیست اگر بگوییم بزرگ ترین رخدادهای عاطفی-احساسی در میان تمام مذاهب و ادیان جهان متعلق به مذهب تشیع است که جلوه ای از آن در کربلا رقم می خورد و آن مقدار منابع دلی و درونی که شیعه دارد هیچ مذهب دیگری حتی به آن مقدار نزدیک هم نشده است.
شیعیان اما آنطور که بایسته است از این منابع گرانقدر و از این ظرفیت عظیم بهره نبرده اند. نه در تبلیغ برای مردمان جهان و نه در تعریف برای خود و نه در کاربست و کاربرد در زندگی روزمره و نه در فهم دین و تعمیق معارف و علوم و ... . !
وقایع عاشورا غمناک ترین، هولناک ترین و سوزناک ترین مصیبت های بشری است؛ حسین بن علی علیه السلام مظلوم ترین و معنوی ترین انسان بود که به زشت ترین، ناپسندترین و وحشیانه ترین حالت ممکن به شهادت رسید یاران او وفادارترین و فداکارترین اصحاب بودند و در زمین کربلا، عاشقانه ترین و زیباترین صحنه های عشق بازی برای خالق به تصویر کشیده شد و در یک لحظه، بدترین و بهترین انسان های روی کره زمین با همدیگر مواجه شدند.
بهره داشتن از هر کدامِ این موارد به تنهایی، برای پیش بردن کل دستگاه تبلیغی یک دین و حتی ساختن یک آیین کافی بود! دین مسیحیت، یک مصلوب (البته غیر واقعی) دارد که دستگاه تبشیری آن با همین مصلوب، قرن هاست مردم را به جانب خود دعوت می کند با این ندای دروغین که «مسیح، فدا شد تا شما نجات پیدا کنید!» مبلغین بهائی سالهاست که رکن دعوت و تبلیغات خود را ادعای مظلوم واقع شدن خویش و رهبران شان در طول تاریخ قرار داده و نهایت بهره را از این امر می برند. در تصوف نیز حلاج نماد این مظلومیت و محبت ساختگی است. حسین بن منصور عاشق پاکباز و دلباخته صادقی معرفی می شود که تنها جرم او، عشق وافر به خدا بود و نهایتا حاضر نشد به خاطر تهدید ظاهرگرایان از این عشق خود عقب نشیند و سر خود را فدای محبوب کرد تا به همگان درس عاشقی دهد!
(تذکره الاولیا را بخوانید و ببینید این صوفیان از یک شیادِ شعبده باز، چه تراژدی مضحکی ساخته اند. تذکره الاولیا، ص 144)
خلاصه که هر مکتب و نظام دینی و دستگاه تبلیغی موفقی در دنیا، یا یک غم نامه و تراژدی و رخداد عاطفی برای خود ساخته یا از کوچک ترین مظلومیت و حادثه احساسی، کوهی برساخته و پایه تبلیغات آیین خویش را بر آن استوار کرده است.
چرا شیعیان که بخش مهمی از "ترین های" تاریخ بشریت را در اختیار دارند، نتوانسته اند به درستی از آنها استفاده کنند؟
شرح اين هجران و اين خون جگر-اين زمان بگذار تا وقت دگر
11 محرم الحرام-1443
@erfanvatasavof
معمولا ادیان، از دو منبع "قلب" و "عقل" برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. در این بین، آن دینی که جنبه های احساسی و عاطفی (قلبی) بیشتری را در بر داشته باشد و در تبلیغ هم از آنها بیشتر بهره ببرد، در ادامه حیات و جذب پیروان موفق تر است.
گزافه نیست اگر بگوییم بزرگ ترین رخدادهای عاطفی-احساسی در میان تمام مذاهب و ادیان جهان متعلق به مذهب تشیع است که جلوه ای از آن در کربلا رقم می خورد و آن مقدار منابع دلی و درونی که شیعه دارد هیچ مذهب دیگری حتی به آن مقدار نزدیک هم نشده است.
شیعیان اما آنطور که بایسته است از این منابع گرانقدر و از این ظرفیت عظیم بهره نبرده اند. نه در تبلیغ برای مردمان جهان و نه در تعریف برای خود و نه در کاربست و کاربرد در زندگی روزمره و نه در فهم دین و تعمیق معارف و علوم و ... . !
وقایع عاشورا غمناک ترین، هولناک ترین و سوزناک ترین مصیبت های بشری است؛ حسین بن علی علیه السلام مظلوم ترین و معنوی ترین انسان بود که به زشت ترین، ناپسندترین و وحشیانه ترین حالت ممکن به شهادت رسید یاران او وفادارترین و فداکارترین اصحاب بودند و در زمین کربلا، عاشقانه ترین و زیباترین صحنه های عشق بازی برای خالق به تصویر کشیده شد و در یک لحظه، بدترین و بهترین انسان های روی کره زمین با همدیگر مواجه شدند.
بهره داشتن از هر کدامِ این موارد به تنهایی، برای پیش بردن کل دستگاه تبلیغی یک دین و حتی ساختن یک آیین کافی بود! دین مسیحیت، یک مصلوب (البته غیر واقعی) دارد که دستگاه تبشیری آن با همین مصلوب، قرن هاست مردم را به جانب خود دعوت می کند با این ندای دروغین که «مسیح، فدا شد تا شما نجات پیدا کنید!» مبلغین بهائی سالهاست که رکن دعوت و تبلیغات خود را ادعای مظلوم واقع شدن خویش و رهبران شان در طول تاریخ قرار داده و نهایت بهره را از این امر می برند. در تصوف نیز حلاج نماد این مظلومیت و محبت ساختگی است. حسین بن منصور عاشق پاکباز و دلباخته صادقی معرفی می شود که تنها جرم او، عشق وافر به خدا بود و نهایتا حاضر نشد به خاطر تهدید ظاهرگرایان از این عشق خود عقب نشیند و سر خود را فدای محبوب کرد تا به همگان درس عاشقی دهد!
(تذکره الاولیا را بخوانید و ببینید این صوفیان از یک شیادِ شعبده باز، چه تراژدی مضحکی ساخته اند. تذکره الاولیا، ص 144)
خلاصه که هر مکتب و نظام دینی و دستگاه تبلیغی موفقی در دنیا، یا یک غم نامه و تراژدی و رخداد عاطفی برای خود ساخته یا از کوچک ترین مظلومیت و حادثه احساسی، کوهی برساخته و پایه تبلیغات آیین خویش را بر آن استوار کرده است.
چرا شیعیان که بخش مهمی از "ترین های" تاریخ بشریت را در اختیار دارند، نتوانسته اند به درستی از آنها استفاده کنند؟
شرح اين هجران و اين خون جگر-اين زمان بگذار تا وقت دگر
11 محرم الحرام-1443
@erfanvatasavof
Forwarded from درج زیرنویس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عزاداري حلقه هاي صوفيان در كابل. صوفيان اين مراسم ها را بيشتر يك ايين طريقتي مي بينند، نه شعاير ديني.
@erfanvatasavof
@erfanvatasavof
بررسی قرابت فکری صوفیه و شیخیه.pdf
17.1 MB
مقاله : بررسی قرابت فکری صوفیه (ذهبیه) و شیخیه (شیخ احمد احسائی) . نویسنده: سید علیرضا موسوی . مجله کلام و ادیان ، قم - پیش شماره دوم.
کتاب "تصوف و مساله شریعت"
منتشر شد؛
نویسنده: «سید علیرضا موسوی»
کتاب حاضر مفصل ترین و جامعترین تحقیقی است که تاکنون درباره موضوع شریعت در تصوف نوشته شده است.
این اثر دیدگاه صوفیان (از تمام نحله ها و مکاتب) درباره شریعت و احکام تکلیفی دین را بررسی کرده است و بحث "شریعت گریزی" اصحاب تصوف را با التفات به مبانی نظری صوفیان به بحث گذاشته است.
مشخصات:
( منبع درسی سطح ۳ رشته تصوف)
312 صفحه
جلد رقعی
ناشر: موسسه آموزش عالی حوزوی خاتم النبیین ص
مراکز پخش: انتشارات دلیل ما
تماس:
025-37836415
منتشر شد؛
نویسنده: «سید علیرضا موسوی»
کتاب حاضر مفصل ترین و جامعترین تحقیقی است که تاکنون درباره موضوع شریعت در تصوف نوشته شده است.
این اثر دیدگاه صوفیان (از تمام نحله ها و مکاتب) درباره شریعت و احکام تکلیفی دین را بررسی کرده است و بحث "شریعت گریزی" اصحاب تصوف را با التفات به مبانی نظری صوفیان به بحث گذاشته است.
مشخصات:
( منبع درسی سطح ۳ رشته تصوف)
312 صفحه
جلد رقعی
ناشر: موسسه آموزش عالی حوزوی خاتم النبیین ص
مراکز پخش: انتشارات دلیل ما
تماس:
025-37836415
استشفا و توسل به نجاست #حلاج
🔰حتما فیلم هایی که از مرتاض های هندی بیرون می آید را دیده اید. در برخی از این فیلم ها، مردم ساده لوح به نجاست و ادرار مرتاض هندو توسل کرده و از آن طلب شفا می کنند. این قبیل اعمال فقط در هند دیده نمی شود و نمونه های وطنی آن حلاج و دیگر صوفیه هستند.
حلاج هم دقیقا مانند این مرتاض های هند بود. اصلا مدتی به هند سفر کرد تا در آنجا سحر و جادو و علوم غریبه آموزش ببیند.
روزبهان بقلی در شرح شطحیات ماجرای سفر به هند را آورده:
«شیخ ابو عبد الله بن خفیف گوید- قدس الله سره- که از بعضى از عمال معتضد خلیفه عباسی شنیدم که: مرا بفرستاد أمیر المؤمنین بجانب هند، تا بر امور آن ناحیت واقف شوم. با ما در کشتى مردى بود، او را بحسین منصور شناختندى. نیکوعشرت بود و خوش صحبت. چون برسیدیم، و از مرکب بیرون آمدیم، بساحل نشسته بودیم، پیرى را دیدیم که روى در ساحل داشت. حسین ازو پرسید که آنجا کس هست که سحر داند؟ آن پیر کُبّه ریسمان بیرون آورد، و از همدیگر باز کرد، و در هوا بینداخت. آن ریسمان را باد مى برد. طرف ریسمان بگرفت، و به ریسمان سوى هوا رفت. گفت: ازین چنین مى خواهى؟ گفت: آرى! »
شرح شطحیات روزبهان، ص ۴۲۶.
🔰 حلاج، دوره های آموزش سحر و روش های شیادی و حقه بازی را زیر نظر کارکشته ترین اساتید جهان گذراند و به دیار مسلمین برگشت تا بتواند عوام الناس تلکه کند. اساسا هند بهترین اساتید را در این رشته دارد و به خاطر همینه که بسیاری از مشایخ صوفیه سعی می کردند حداقل یک بار به هند بروند. اما از آنجایی که حلاج ذاتا فردی مکار بوده و در خباثت و رذالت صاحب سبک بود، خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و توانست راهی که یک مرتاض بدبخت هندی بعد از پنجاه سال ریاضت کشیدن و نخوردن و نخوابیدن و نَ ... طی می کند را در عرض چند سال طی کرده و از تمام منافعش بهره مند شود.
خطیب بغدادی درباره استشفا به بول و ادرار حلاج از ابن زنجی نقل می کند:
در مجلس حامد سبدی خیار لطیف حاضر کردند که از منزل محمد بن علی قنائی گرفته بودند. حامد دستور داد تا سبد را باز کنند و دیدند که مقداری پشکل خشک و سبز و همین طور شیشه هایی که در آن چیزی رنگی مانند جیوه و تکه هایی از نان خشک بود. و سمری هم در آنجا حاضر بود و در کنار پدرم نشسته بود. پدرم از دیدن اینها متعجب شده بود، حامد از سمری در این خصوص پرسید؟ و سمری از جواب طفره رفته و خودداری نمود. حامد بر این امر اصرار ورزید و سمری پاسخ داد:
«این مدفوع حلاج است که از آن برای شفا استفاده می کرده است و آنچه در شیشه بوده نیز ادرار حلاج است. »
خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج8، ص 132
مرحوم محدث نوری در خاتمه کتاب مستدرک آورده است:
... أبو مغيث الحسين بن منصور الحلاج الصوفي، كان جماعة يستشفون ببوله... .
حسین نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمةج1، ص: 384
بله حقایق تاریخی حلاج را اینگونه معرفی کرده است و البته در افسانه ها و تخیلات صوفیه که یک عده مستشرق مسیحی مثل لوئی ماسینیون تکرار و ترویج کرده اند، حلاج به عنوان نماد استقامت و شهید عشق الهی به ملت ما قالب می شود که روضه این یکی بماند برای بعد.
🔰خلاصه اینکه، انسان های سطحی نگر، ساده لوح و نادان (قطاع به لسان اصولی ها) در تمام دنیا و با هر دین و مذهبی، یک شکل هستند. فرقی نمی کند بت شیوا را بپرستند یا الله را و تفاوتی نداره که نماز بخوانند یا یوگا کار کنند. سطحی نگری یک ملت، مصیبت عظمی و آفت بزرگی برای آنهاست. در ما نحن فیه سطحی نگری یعنی اینکه با رویت چهار عمل عجیب و غریب و خارق العاده، مرید و شیفته یک بنی بشری شویم و ندانیم که انجام این اعمال، باید سبب سوظن شود نه حسن ظن. ضمناً در 99 درصد مواقع، هنگامی یک انسان مرید انسان دیگر می شود و عقل و اختیارش را در او می بازد که یک عمل خارق العاده و عجیبی از او مشاهده کنند.
@erfanvatasavof
🔰حتما فیلم هایی که از مرتاض های هندی بیرون می آید را دیده اید. در برخی از این فیلم ها، مردم ساده لوح به نجاست و ادرار مرتاض هندو توسل کرده و از آن طلب شفا می کنند. این قبیل اعمال فقط در هند دیده نمی شود و نمونه های وطنی آن حلاج و دیگر صوفیه هستند.
حلاج هم دقیقا مانند این مرتاض های هند بود. اصلا مدتی به هند سفر کرد تا در آنجا سحر و جادو و علوم غریبه آموزش ببیند.
روزبهان بقلی در شرح شطحیات ماجرای سفر به هند را آورده:
«شیخ ابو عبد الله بن خفیف گوید- قدس الله سره- که از بعضى از عمال معتضد خلیفه عباسی شنیدم که: مرا بفرستاد أمیر المؤمنین بجانب هند، تا بر امور آن ناحیت واقف شوم. با ما در کشتى مردى بود، او را بحسین منصور شناختندى. نیکوعشرت بود و خوش صحبت. چون برسیدیم، و از مرکب بیرون آمدیم، بساحل نشسته بودیم، پیرى را دیدیم که روى در ساحل داشت. حسین ازو پرسید که آنجا کس هست که سحر داند؟ آن پیر کُبّه ریسمان بیرون آورد، و از همدیگر باز کرد، و در هوا بینداخت. آن ریسمان را باد مى برد. طرف ریسمان بگرفت، و به ریسمان سوى هوا رفت. گفت: ازین چنین مى خواهى؟ گفت: آرى! »
شرح شطحیات روزبهان، ص ۴۲۶.
🔰 حلاج، دوره های آموزش سحر و روش های شیادی و حقه بازی را زیر نظر کارکشته ترین اساتید جهان گذراند و به دیار مسلمین برگشت تا بتواند عوام الناس تلکه کند. اساسا هند بهترین اساتید را در این رشته دارد و به خاطر همینه که بسیاری از مشایخ صوفیه سعی می کردند حداقل یک بار به هند بروند. اما از آنجایی که حلاج ذاتا فردی مکار بوده و در خباثت و رذالت صاحب سبک بود، خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و توانست راهی که یک مرتاض بدبخت هندی بعد از پنجاه سال ریاضت کشیدن و نخوردن و نخوابیدن و نَ ... طی می کند را در عرض چند سال طی کرده و از تمام منافعش بهره مند شود.
خطیب بغدادی درباره استشفا به بول و ادرار حلاج از ابن زنجی نقل می کند:
در مجلس حامد سبدی خیار لطیف حاضر کردند که از منزل محمد بن علی قنائی گرفته بودند. حامد دستور داد تا سبد را باز کنند و دیدند که مقداری پشکل خشک و سبز و همین طور شیشه هایی که در آن چیزی رنگی مانند جیوه و تکه هایی از نان خشک بود. و سمری هم در آنجا حاضر بود و در کنار پدرم نشسته بود. پدرم از دیدن اینها متعجب شده بود، حامد از سمری در این خصوص پرسید؟ و سمری از جواب طفره رفته و خودداری نمود. حامد بر این امر اصرار ورزید و سمری پاسخ داد:
«این مدفوع حلاج است که از آن برای شفا استفاده می کرده است و آنچه در شیشه بوده نیز ادرار حلاج است. »
خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج8، ص 132
مرحوم محدث نوری در خاتمه کتاب مستدرک آورده است:
... أبو مغيث الحسين بن منصور الحلاج الصوفي، كان جماعة يستشفون ببوله... .
حسین نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمةج1، ص: 384
بله حقایق تاریخی حلاج را اینگونه معرفی کرده است و البته در افسانه ها و تخیلات صوفیه که یک عده مستشرق مسیحی مثل لوئی ماسینیون تکرار و ترویج کرده اند، حلاج به عنوان نماد استقامت و شهید عشق الهی به ملت ما قالب می شود که روضه این یکی بماند برای بعد.
🔰خلاصه اینکه، انسان های سطحی نگر، ساده لوح و نادان (قطاع به لسان اصولی ها) در تمام دنیا و با هر دین و مذهبی، یک شکل هستند. فرقی نمی کند بت شیوا را بپرستند یا الله را و تفاوتی نداره که نماز بخوانند یا یوگا کار کنند. سطحی نگری یک ملت، مصیبت عظمی و آفت بزرگی برای آنهاست. در ما نحن فیه سطحی نگری یعنی اینکه با رویت چهار عمل عجیب و غریب و خارق العاده، مرید و شیفته یک بنی بشری شویم و ندانیم که انجام این اعمال، باید سبب سوظن شود نه حسن ظن. ضمناً در 99 درصد مواقع، هنگامی یک انسان مرید انسان دیگر می شود و عقل و اختیارش را در او می بازد که یک عمل خارق العاده و عجیبی از او مشاهده کنند.
@erfanvatasavof