tgoop.com/eshtadan/9771
Last Update:
ضرورت نگاهداری یادمانهای باستانی به عنوان مظاهر عینی هویّت ملّی ایرانیان
شادروان دکتر ناصر تکمیل همایون
درآمد
هویت ملّی و فرهنگی هر ملّتی، مجموعه ی عناصر تشکیل دهنده ی حیات بر دوام اجتماعی و تاریخی آن است که در پهنه ی جغرافیایی خاص (-بوم،میهن) شکل گرفته و میدان کارکردهای اجتماعی انبوه افراد و آحاد (ملّت) را بر بنیاد کارایی نیازهای انطباق،همبستگی و همسویی و مقبولیت ارزشی زیست تاریخی جامعه تداوم میدهد.
پذیرش هویت در فرآیند زمان دارای جنبه های معنوی و مادیست، و فزون بر خردمندی و هنر انسانی، وجود اماکن باستانی، تاریخی، نظام زیست مشترک در هماهنگی با طبیعت (بافتهای روستایی و شهری) فضای این همانی و تعلق هویتی را نیرومندتر میسازد و بدین سبب یادمانهای گذشتگان تنها غیرمادی چون: اسطوره ها، افسانه ها، ادبیات و اخلاقیات و جزء اینها نیستند. بلکه بناهای باستانی و تاریخی، انواع یافته های روخاکی و زیرخاکی که نشان ابتکار و خلاقیت در آنها نقش بسته، در زمرهی میراث ملّی جامعه به شمار رفته و از ابزار و آلات هویت ساز و هویت پذیری افراد جامعه یا جماعت های پراکنده ی نیاخاک حکایت میکند.
بی تردید ملّتهای بزرگ و سرزمینهای تمدنهای کهن از یادمانها و یادگارهای بیشتری برخوردارند.هشتاد سال پیش(22 مردادماه 1304)ارنست هرتسفلد استاد دانشگاه برلن در سخنرانی خود در عمارت وزارت ایران(مسعودیه)به درستی بیان کرد:
«ابنیه و آثار ملی در ایران فراوان و در همه جا هست و من در این موقع قادر به ذکر آنها نیستم، این مملکت «ایرانشهر» خوانده شده ، ...این مملکت لا اقل چهار نوبت به درجه ی ارتقا رسیده است:
اول،در دوره ی هخامنشیست که ایرانیان مرکز دنیای معلوم آن زمان بوده و مدت دویست و پنجاه سال در امنیت زندگانی کرده است؛
دوم،دوره ساسانیست که در حقیقت دروه تجدد ایران محسوب میگردد؛
سوم،دوره ی سلجوقیان است که ایران در بین ملل اسلامی پیشقدم بوده و تازه اروپا از عالم وحشیگری بیرون آمده است؛
چهارم،دوره ی صفویه که صنایع ایران در آن دوره تجلی مخصوصی داشته و همان موقع اروپا شروع به دستاندازی به آسیا نموده است».آنگاه اضافه کرده است:
«به تاریخ دنیا مراجعه بفرمایید. خواهید دید که هیچ یک از ملل عالم این اندازه آثار نداشته است، یونان یک نوبت ترقی کرده،از پانصد سال قبل از میلاد تا سیصد و بعد از آن دیگر اثری ندارد. ایتالیا دو نوبت ظهور نمود، یکی در دوره ی دولت روم و ثانیا در زمان رنسانس (تجدید حیات)، سایر ملل اروپا هم به قدری تازه و جدید هستند که ذکر و مقایسهی آنها مورد ندارد».1
بدیهیست در سرزمینی که این همه آثار باستانی و تاریخی را در خود نگهداری میکند، با مشکلات بیشتری رویارویی دارد، نخست با طبیعت و عوامل طبیعی (سیل،زلزله و نزولات آسمانی)؛ دوم، حفاریهای خارجیان و غارت آثار و یادمانهای باستانی، که داستان جانسوزانه دیگریست؛ سوم،حفاریهای غیرعلمی و سرقت انواع عتیقه ها و زیرخاکیهای گوناگون توسط دزدان حرفه یی و حکومتی؛ چهارم، از میان رفتن تپه های باستانی، اماکن تاریخی، نابودی بافتهای کهن شهری به عنوان جاده کشیها، ساختن فرودگاه، تغییر مسیر رودخانه ها، سدسازیهای متعدد، تعریض خیابانهای شهر، نوسازی بافتهای شهری و جز اینها و حتا گاه به عنوان مرمت و زیباسازی و به نیت«قصد قربت!». درباره ی هریک از این نوع آسیب های طبیعی و غیرطبیعی بررسیهای موجود است که میتوان به هر یک اشاره داشت و فاش کرد که هویت باستانی، تاریخی، فرهنگی، دینی و ملی یک جامعه ی ریشه دار همانند میهن ما چگونه دستخوش نابودی و اضمحلال آگاهانه و ناآگاهانه قرار میگیرد.
1-حراست آثار باستانی به گونه ی پاسداری از نظام فرهنگی
درباره ی چگونگی حفظ آثار باستانی و جلوگیری از نابودی مظاهر تمدن به دست خودیها که شاید به اعتبار خدمت به مردم انجام یافته، شناخت و میزانهای تعیین شده ای وجود دارد که توجه به آنها لازم به نظر میرسد:
1-منشور آتن، تعلق بناهای تاریخی به همه ی بشریت و لزوم حراست از آن (مصوب 1931 م)
2-قطعنامه ی شماره ی یک اصفهان، نظارت کامل بر هرگونه خدمات و هدفهای مرمتی آثار باستانی و تاریخی(مصوب اردیبهشتماه 1342)
3-قطعنامه کنگره بین المللی حفظ آثار و ابنیه تاریخی و نیز ونیز (مصوب خردادماه 1343).در این قطعنامه (ماده 11) به سوابق و سنن آنها را ایجاب میکند، چه ساختمانهای جدید الاحداث ممکن است این تناسب و روابط را از نظر حجم و رنگ بهم بزند»و در همین مورد در همان قطعنامه (ماده 13) آمده است:
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/30vand/10840-zarorat-negahdari-yedeman-haye-bastani.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
BY اشتادان Eshtadan
Share with your friend now:
tgoop.com/eshtadan/9771