...
تصویری که میبینید مربوط است به کتابی موسوم به «صدای سخن عشق» که نشر توسعهدهندگان آمل در سال 1397 در 386 صفحه منتشر کرده و در سال 1399 هم با شمارگان پنجهزار نسخه، با کاغذ گلاسه و قیمت یکصد و بیست هزار تومان به چاپ چهاردهم رسیده است! متن کتاب اشعاری است پراکنده و بعضاً ناقص از 116 شاعر؛ از رودکی تا خانم اندیشه فولادوند!
1) این کتاب طبق ادعای مؤلفان محترم، «دائرةالمعارف و گنجینۀ شاعران ایرانی» است اما به دلایلی که عرض خواهم کرد مصداق بارز کتابسازی، سرقت ادبی و نشر جعلیات است.
2) شیوۀ دوستان ما این بوده که ابتدا زندگینامه و سپس یک یا چند شعر از هر شاعر را ذکر کردهاند اما متأسفانه هیچ ارجاعی ندادهاند. کتاب را که ورق میزنی و حال و هوای شعرها را که میبینی تازه متوجه میشوی که منبع و مأخذ اصلی مؤلفان محترم، فضای مجازی بوده است؛ بیآنکه حتی یکبار هم دیوان شاعران را دیده باشند.
3) در معرفی شاعران هم پیداست که هیچ روش یا منبع مشخصی نداشتهاند و گاهی جملات «ویکیپدیا» را عیناً کپی کردهاند. بسیاری از مطالب دیگر هم از سایتها و وبلاگها گرفته شده که هیچ سندیتی ندارد. درباب برخی شاعران داد سخن دادهاند و تعدادی را هم بدون هیچ توضیحی رها کردهاند.
4) در صفحۀ 22 غزلی از مولانا را با مطلع «بهار آمد بهار آمد بهار خوشعذار آمد/ خوش و سرسبز شد عالم اوان لالهزار آمد» به عنصری نسبت دادهاند.
5) در صفحۀ 74 غزلی را با مطلع «راز دل دیوانه به هوشیار[کذا] نگویید/ اسرار لب یار به اغیار نگویید» به فخرالدین عراقی نسبت دادهاند که در دیوانش نیست.
6) در صفحۀ 90 ابن یمین را معرفی کردهاند و شعرِ«آنکس که بداند و بخواهد که بداند» را به نامش آوردهاند که از او نیست.
7) در صفحۀ 111 مثنوی «پدری با پسری گفت به قهر/ که تو آدم نشوی جان پدر» را به جامی نسبت دادهاند که از او نیست.
8) در صفحۀ 119 «همهروز روزه رفتن[کذا] همهشب نماز کردن/ همهساله حج نمودن سفر حجاز کردن...» را به شیخ بهایی نسبت دادهاند که جعلی است. این شعر از جلال بقائی نائینی است.
9) در صفحۀ 123 بیت «من از بیقدری خار سر دیوار دانستم/ که ناکس کس نمیگردد ازین بالانشینیها» را به صائب تبریزی نسبت دادهاند که در دیوانش نیست.
10) صفحۀ 130 به طاهره قرّةالعین اختصاص دارد که هیچ توضیحی دربارهاش ندادهاند و شعر منسوب به وی را با مطلع «گر به تو افتدم نظر چهرهبهچهره روبهرو...» آوردهاند که با تمام شهرتش جعلی است. استاد محیط طباطبائی آن را از شاه طاهر داعی میداند. این غزل در فضای مجازی به نام اقبال لاهوری هم آمده که درست نیست.
11) در صفحۀ 259 متن سست و بسیار ضعیف «زندگی ذرۀ کاهیست که کوهش کردیم/ زندگی نام نکوئیست که خارش کردیم...» را به سهراب سپهری نسبت دادهاند.
12) در صفحۀ 261 هم شبهشعر سست و ناتندرست «تو مرا یاد کنی یا نکنی/ باورت گر بشود گر نشود...» را به سپهری نسبت دادهاند که جعلی است.
13) در صفحۀ 263 سومین جعل پیاپی را دربارۀ سپهری مرتکب شدهاند: «...به خدا ایمان آرید/ به خدایی که به ما بیلچه داد...».
14) اوج هنرنمائی مؤلفان عزیز در صفحۀ 351 و در بخش قیصر امینپور اتفاق افتاده است که امّالجعلیاتِ فضای مجازی را هم در گنجینۀ خود آوردهاند: «گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود/ گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود...».
نسخۀ کامل این یادداشت را در کانال کمپین مبارزه با جعلیات ببینید.
https://www.tgoop.com/jaliyat
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
مرتضی رشیدی از اعضای کمپین مبارزه با نشر جعلیات
Mortezarashidi51
Telegram
انجمن مبارزه با نشر جعلیات
انجمن مبارزه با نشر جعلیات، زیر نظر استادان دانشگاه، دانشجویان ادبیات و تاریخ و خانوادهٔ شعرا(بهار مشیری، آنا پناهی، آیه امینپور، علی بهبهانی،یلدا ابتهاج، زردشت اخوان، غزل منزوی)
اینستاگرام انجمن: jaliat.farhangi
اینستاگرام انجمن: jaliat.farhangi
کشکولِ جعلیات.pdf
145.2 KB
نقدی بر کتاب صدای سخن عشق که حاوی اشعار جعلی است ، به قلم آقای دکتر مرتضی رشیدی از اعضای کمپین مبارزه با نشر جعلیات.
@jaliyat
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
@jaliyat
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
https://search.app/?link=https%3A%2F%2Fwww%2Eisna%2Eir%2Famp%2F1401020401957%2F&utm_campaign=57165%2Dor%2Digacx%2Dweb%2Dshrbtn%2Diga%2Dsharing&utm_source=igadl%2Cigatpdl%2Csh%2Fx%2Fgs%2Fm2%2F5
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
ایسنا
صاحب شعر منسوب به قیصر امینپور پیدا شد
شعر جعلی «گاهی بساط عیش خودش جور میشود» که در سالهای اخیر منسوب به قیصر امینپور دستبهدست شده است، صورتی دیگر دارد که متعلق به اسماعیل فردوسی/ فردوس است.
#اصلاحیه
❌❌❌❌ حکایتی جعلی و منسوب به مولوی
❇️ مولوی داستانی زیبا دارد که نظر شما دوست عزیزم را به آن جلب مینمایم ؛
✔ پیرزنی دو کوزهٔ آب داشت که آنها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد.
یکی از کوزه ها ترك داشت و مقدارى از آب آن به زمين مى ريخت،. درصورتیکه کوزه دیگر سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل
به مقصد می رسید.
برای مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت ، بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد.
پس از دو سال، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن اینگونه سخن گفت ؛
که بسیار شرمگین از شکستگی خود میباشد و در عجب است که چرا اعتراضی بر او نمیشود !
پیرزن لبخندی زد و گفت ؛
"هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده در سمت تو روییده اند
و نه در سمت کوزهٔ سالم؟"
اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانهٔ من نبود.
طی این دو سال این گلها را می چیدم و با آنها خانه ام را تزیین میکردم...!!
این داستان در مثنوی وجود دارد؟ اگر هست کسی میتواند شعر رو بفرستد ممنون
✳️ این حکایت منسوب به مولاناست و جعلی است ،. شعر از شاعری به نام سید اعلم است که بانوی مولوی پژوه بانو مهری علیزاده از آرشیو خود اصل شعر و نام شاعر و منبع را برای بنده ارسال کردند با تشکر از ایشان:
ازآرشیو. : بانو مهری علیزاده.:
کوزه ى شكسته
پیرزنی دو کوزه کهنه داشت
یکی شکسته و یکی سر نداشت
بدوش می برد زخانه تا چاه
زچاه هر روز بخانه با آه
کوزه ی بی سر؛ پر از اب بود
درون ان شکسته نیمی نبود
کوزه شکسته؛ پس از چند سال
شرم کنان گفت سخن ز احوال
بگفت با غصه به ان پیرزن
منِ شکسته را بدوشت نزن
نیمی از ان اب فقط اورم
رفته ولی نیم دگر از برم
من شکسته را رها کن ای پیر
کوزه نو بهر خودت رو بگیر
گفت به کوزه که تویی یار من
زتوست پر زگل همه دار من
گل است گر کنار جاده امروز
کوزه شکسته اب داده هر روز
اگر که ضعفیست تو را ای جوان
نهایت کار خود او را مــــــدان
❇️ شاعر سید اعلم ـ دفتر شعر سروکمان ـ کوزه شکسته
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
❌❌❌❌ حکایتی جعلی و منسوب به مولوی
❇️ مولوی داستانی زیبا دارد که نظر شما دوست عزیزم را به آن جلب مینمایم ؛
✔ پیرزنی دو کوزهٔ آب داشت که آنها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد.
یکی از کوزه ها ترك داشت و مقدارى از آب آن به زمين مى ريخت،. درصورتیکه کوزه دیگر سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل
به مقصد می رسید.
برای مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت ، بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد.
پس از دو سال، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن اینگونه سخن گفت ؛
که بسیار شرمگین از شکستگی خود میباشد و در عجب است که چرا اعتراضی بر او نمیشود !
پیرزن لبخندی زد و گفت ؛
"هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده در سمت تو روییده اند
و نه در سمت کوزهٔ سالم؟"
اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانهٔ من نبود.
طی این دو سال این گلها را می چیدم و با آنها خانه ام را تزیین میکردم...!!
این داستان در مثنوی وجود دارد؟ اگر هست کسی میتواند شعر رو بفرستد ممنون
✳️ این حکایت منسوب به مولاناست و جعلی است ،. شعر از شاعری به نام سید اعلم است که بانوی مولوی پژوه بانو مهری علیزاده از آرشیو خود اصل شعر و نام شاعر و منبع را برای بنده ارسال کردند با تشکر از ایشان:
ازآرشیو. : بانو مهری علیزاده.:
کوزه ى شكسته
پیرزنی دو کوزه کهنه داشت
یکی شکسته و یکی سر نداشت
بدوش می برد زخانه تا چاه
زچاه هر روز بخانه با آه
کوزه ی بی سر؛ پر از اب بود
درون ان شکسته نیمی نبود
کوزه شکسته؛ پس از چند سال
شرم کنان گفت سخن ز احوال
بگفت با غصه به ان پیرزن
منِ شکسته را بدوشت نزن
نیمی از ان اب فقط اورم
رفته ولی نیم دگر از برم
من شکسته را رها کن ای پیر
کوزه نو بهر خودت رو بگیر
گفت به کوزه که تویی یار من
زتوست پر زگل همه دار من
گل است گر کنار جاده امروز
کوزه شکسته اب داده هر روز
اگر که ضعفیست تو را ای جوان
نهایت کار خود او را مــــــدان
❇️ شاعر سید اعلم ـ دفتر شعر سروکمان ـ کوزه شکسته
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی:
من همان برگم که شد بازیچه ی دست خزان
بی کس و بی اعتبارم زیر پای عابران
دست تیرانداز گردون از تو دورم کرده است
حکم تقدیر ست ، باید بگذرد تیر از کمان
آن که در سر میل رفتن دارد ، آخر می رود
آه باران عاقبت دل می کَند از آسمان
یوسفم ، در قعر چاهی در مسیری بی عبور
کاش می شد بگذرد ، روزی از اینجا کاروان
تخته سنگی بی قرارم ، زیر پای آبشار
می رسد روزی که آسان بشکند، سنگی گران
شاعر اصلی : فرهادشریفی ✅
فاضلنظری❌❌❌❌
از فاضل نظری نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی:
من همان برگم که شد بازیچه ی دست خزان
بی کس و بی اعتبارم زیر پای عابران
دست تیرانداز گردون از تو دورم کرده است
حکم تقدیر ست ، باید بگذرد تیر از کمان
آن که در سر میل رفتن دارد ، آخر می رود
آه باران عاقبت دل می کَند از آسمان
یوسفم ، در قعر چاهی در مسیری بی عبور
کاش می شد بگذرد ، روزی از اینجا کاروان
تخته سنگی بی قرارم ، زیر پای آبشار
می رسد روزی که آسان بشکند، سنگی گران
شاعر اصلی : فرهادشریفی ✅
فاضلنظری❌❌❌❌
از فاضل نظری نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
چرا وقتی اثری را جعلی اعلام میکنید نمی گویید صاحب اصلی آن اثر کیست؟
#سوالات_متداول
@jaliyat
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#سوالات_متداول
@jaliyat
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی:
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
شاعر اصلی: مجتبیحیدری✅
#سعدی❌❌❌❌
از سعدی نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی:
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
شاعر اصلی: مجتبیحیدری✅
#سعدی❌❌❌❌
از سعدی نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
✳️ تعدادی از اشعار جعلی که به نام مولانا منتشر شدهاند:
۱- هر لحظه که تسلیمم، در کارگه تقدیر آرامتر از آهو
۲- دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
۳- در این عمری که می دانی فقط چندی تو مهمانی
۴- گفتم ای دل نروی، خار شوی زار شوی
۵- از مست نپرسید به میخانه چرا هست
۶- خاطر دیدار تویی، عاشق کمیاب منم
۷- تا آب شدم، سراب دیدم خود را
۸- آب منم، تاب منم، شاعر مهتاب منم
۹- کن نظری که تشنه ام، بهر وصال عشق تو
۱۰- گفتی بیا، گفتم کجا؟ گفتی میان جان ما
۱۱-ای که می پرسی نشان عشق چیست
۱۲- بیائید، بیائید به میدان خرابات
۱۳- عشق را بی معرفت معنا مکن
۱۴- مست عشقم مست شوقم مست دوست…
۱۵- من میان جسم ها جان دیده ام
۱۶-من اگر با من نباشم می شوم تنهاترین
۱۷- عزیزانم را، نه در قلبم دوست می دارم
۱۸- جریمه کرده ای مرا؟
۱۹- آنچه گفتند و سرودند تو آنی
۲۰- حالتی هست مرا با غم دلدار امروز
۲۱-من اسیرم، عاشقم عاشق تر از افسانه ها
۲۲-مصلحت نیست قیاس رخ تو با خورشید
۲۳-تا دل نشود عاشق دیوانه نمی گردد
۲۴-نوروز بمانید که ایام شمایید
۲۵-مستی ما، مستی از هر جام نیست
۲۶-درویش و در این گوشه دنیا با نیک و بد خلق جهان کار نداریم
۲۷-در سینه بی خویشان، جز یار نمی گنجد
۲۸-شکستم توبه ام ساقی تو هم بشکن سر خم را
۲۹-سه بیت، سه نگاه موسی خطاب به خداوند در کوه طور.
۳۰-گم شدم در خود ندانم من، کی ام یا چیستم.
۳۱-ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
۳۲- امشب اگر ساقی شوم تا صبح غوغا می کنم
۳۳-هر که با عشق آشنا شد، مست شد
۳۴-عشق چون عقل می گردد جدا
۳۵-فهم عاقل را به عاشق راه نیست
۳۶-گویند ز پیمانه ننوشید، حرام است
۳۷-نه مرادم، نه مریدم نه پیامم نه کلامم نه سلامم، نه علیکم
۳۸-گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
۳۹-امشب غم دیروز و پریروز فلان سال و فلان حالو فلان مال
۴۰-تو در جان منی من غم ندارم
۴۱-دلبری دارم که نامش ساغر دردانه است
۴۲-ای عاشقان بلوا کنید، امشب دلم سرزنده شد
۴۳-در محفل خود راه مده همچو منی را
۴۴-باران که شدی مپرس این خانه کیست
۴۵-دلا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی
۴۶-آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
۱- هر لحظه که تسلیمم، در کارگه تقدیر آرامتر از آهو
۲- دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
۳- در این عمری که می دانی فقط چندی تو مهمانی
۴- گفتم ای دل نروی، خار شوی زار شوی
۵- از مست نپرسید به میخانه چرا هست
۶- خاطر دیدار تویی، عاشق کمیاب منم
۷- تا آب شدم، سراب دیدم خود را
۸- آب منم، تاب منم، شاعر مهتاب منم
۹- کن نظری که تشنه ام، بهر وصال عشق تو
۱۰- گفتی بیا، گفتم کجا؟ گفتی میان جان ما
۱۱-ای که می پرسی نشان عشق چیست
۱۲- بیائید، بیائید به میدان خرابات
۱۳- عشق را بی معرفت معنا مکن
۱۴- مست عشقم مست شوقم مست دوست…
۱۵- من میان جسم ها جان دیده ام
۱۶-من اگر با من نباشم می شوم تنهاترین
۱۷- عزیزانم را، نه در قلبم دوست می دارم
۱۸- جریمه کرده ای مرا؟
۱۹- آنچه گفتند و سرودند تو آنی
۲۰- حالتی هست مرا با غم دلدار امروز
۲۱-من اسیرم، عاشقم عاشق تر از افسانه ها
۲۲-مصلحت نیست قیاس رخ تو با خورشید
۲۳-تا دل نشود عاشق دیوانه نمی گردد
۲۴-نوروز بمانید که ایام شمایید
۲۵-مستی ما، مستی از هر جام نیست
۲۶-درویش و در این گوشه دنیا با نیک و بد خلق جهان کار نداریم
۲۷-در سینه بی خویشان، جز یار نمی گنجد
۲۸-شکستم توبه ام ساقی تو هم بشکن سر خم را
۲۹-سه بیت، سه نگاه موسی خطاب به خداوند در کوه طور.
۳۰-گم شدم در خود ندانم من، کی ام یا چیستم.
۳۱-ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
۳۲- امشب اگر ساقی شوم تا صبح غوغا می کنم
۳۳-هر که با عشق آشنا شد، مست شد
۳۴-عشق چون عقل می گردد جدا
۳۵-فهم عاقل را به عاشق راه نیست
۳۶-گویند ز پیمانه ننوشید، حرام است
۳۷-نه مرادم، نه مریدم نه پیامم نه کلامم نه سلامم، نه علیکم
۳۸-گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
۳۹-امشب غم دیروز و پریروز فلان سال و فلان حالو فلان مال
۴۰-تو در جان منی من غم ندارم
۴۱-دلبری دارم که نامش ساغر دردانه است
۴۲-ای عاشقان بلوا کنید، امشب دلم سرزنده شد
۴۳-در محفل خود راه مده همچو منی را
۴۴-باران که شدی مپرس این خانه کیست
۴۵-دلا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی
۴۶-آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اصلاحیه
#اشعارجعلی
من عاشق روی توام، کاین گونه بر دف می زنم
می سوزم و بهر تسلای جگر دف می زنم
در بند گیسوی توام ، زنجیری موی توام
چون بر نمیآید ز من کاری دگر دف می زنم
امشب منم مهمان تو ، دست من و دامان تو
یا قفل در وا می کنی ، یا تا سحر دف میزنم
#رضادربندی ✅
#مولانا ❌
از مولانا نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعارجعلی
من عاشق روی توام، کاین گونه بر دف می زنم
می سوزم و بهر تسلای جگر دف می زنم
در بند گیسوی توام ، زنجیری موی توام
چون بر نمیآید ز من کاری دگر دف می زنم
امشب منم مهمان تو ، دست من و دامان تو
یا قفل در وا می کنی ، یا تا سحر دف میزنم
#رضادربندی ✅
#مولانا ❌
از مولانا نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
#اصلاحیه #اشعارجعلی من عاشق روی توام، کاین گونه بر دف می زنم می سوزم و بهر تسلای جگر دف می زنم در بند گیسوی توام ، زنجیری موی توام چون بر نمیآید ز من کاری دگر دف می زنم امشب منم مهمان تو ، دست من و دامان تو یا قفل در وا می کنی ، یا تا سحر دف میزنم …
✅ قبلا گفته شد این شعر از مولانا هست که نیست و از جناب رضا دربندی هست!!!!
اما بتازگی تحقیق شد از طرف دوستان بزرگوار و توضیحات جناب دربندی که این شعر از جناب اسحاق انور می باشد که بتازگی هم فوت کردند .روحشان شاد
با تشکر از تمام دوستانی که در این زمینه تلاش می کنند .
من عاشق روی توام کاینگونه بر دف میزنم
میسوزم و بهر تسلای جگر دف میزنم
در بند گیسوی توام زنجیری موی توام
چون بر نمی آید کاری زمن دف میزنم
امشب منم مهمان تو دست من و دامان تو
یا قفل در وا میکنی یا تا سحر دف میزنم
من عاشق روی توام کاینگونه بر دف میزنم
میسوزم و بهر تسلای جگر دف میزم
من موج از خود رانده ام کز بحر بیرون مانده ام
تا ساحل اغوش تو بی پا و سر دف میزنم
👤" اسحاق انور"
که به تازگی و در سال ۹۸ فوت کردند .
یادشان جاوید
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
اما بتازگی تحقیق شد از طرف دوستان بزرگوار و توضیحات جناب دربندی که این شعر از جناب اسحاق انور می باشد که بتازگی هم فوت کردند .روحشان شاد
با تشکر از تمام دوستانی که در این زمینه تلاش می کنند .
من عاشق روی توام کاینگونه بر دف میزنم
میسوزم و بهر تسلای جگر دف میزنم
در بند گیسوی توام زنجیری موی توام
چون بر نمی آید کاری زمن دف میزنم
امشب منم مهمان تو دست من و دامان تو
یا قفل در وا میکنی یا تا سحر دف میزنم
من عاشق روی توام کاینگونه بر دف میزنم
میسوزم و بهر تسلای جگر دف میزم
من موج از خود رانده ام کز بحر بیرون مانده ام
تا ساحل اغوش تو بی پا و سر دف میزنم
👤" اسحاق انور"
که به تازگی و در سال ۹۸ فوت کردند .
یادشان جاوید
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی
گر یار زند بر دف و صد غصه براند
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند...
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند...
زیرا که خدا در دف و این ساز دلارام
یک راز نهان کرده که دیوانه بداند..
با نفحه ی این ساز دل انگیز سماعی
عاشق شود آن که دل از غیر برهاند
#مولانا
شاعر اصلی : شاپور احمدی
مولوی ❌❌❌❌
:
از مولانا نیست .
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی
گر یار زند بر دف و صد غصه براند
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند...
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند...
زیرا که خدا در دف و این ساز دلارام
یک راز نهان کرده که دیوانه بداند..
با نفحه ی این ساز دل انگیز سماعی
عاشق شود آن که دل از غیر برهاند
#مولانا
شاعر اصلی : شاپور احمدی
مولوی ❌❌❌❌
:
از مولانا نیست .
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش! .....
شاعر اصلی : الهام سامی
اقبال لاهوری ❌❌❌❌
از اقبال لاهوری نیست
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش! .....
شاعر اصلی : الهام سامی
اقبال لاهوری ❌❌❌❌
از اقبال لاهوری نیست
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی
✳️ این پرت و پلاها را به قیصر امین پور نسبت ندهید. زیر نام این عزیز نوشته اند ادیب و اسطوره شناس.
کیف کردن دو مجری عزیز را هم به این آبرو ریزی رسانه ای اضافه کنید.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی
✳️ این پرت و پلاها را به قیصر امین پور نسبت ندهید. زیر نام این عزیز نوشته اند ادیب و اسطوره شناس.
کیف کردن دو مجری عزیز را هم به این آبرو ریزی رسانه ای اضافه کنید.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی
زیور به خود مبند که زیبا ببینمت
با دیگران مباش که تنها ببینمت
در این بهار تازه که گلها شکفته اند
لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت
یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت
جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت
منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن
رقصی چنان که آفت دلها ببینمت
بگذشت در فراق تو شب های بی شمار
هر شب دراین امید که فردا ببینمت
ای ایستاده در پسِ این پرده ی غبار
نزدیک تر بیا که هویدا ببینمت
نازم بی نیازی ات ای شوخ سنگدل
هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت
ِ
منت پذیر قهر و عتاب توام ولی
می خواستم که بهتر از این ها ببینمت...."
شاعر اصلی: مفتون امینی ✅
شهریار ❌❌❌❌
از شهریار نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی
زیور به خود مبند که زیبا ببینمت
با دیگران مباش که تنها ببینمت
در این بهار تازه که گلها شکفته اند
لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت
یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت
جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت
منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن
رقصی چنان که آفت دلها ببینمت
بگذشت در فراق تو شب های بی شمار
هر شب دراین امید که فردا ببینمت
ای ایستاده در پسِ این پرده ی غبار
نزدیک تر بیا که هویدا ببینمت
نازم بی نیازی ات ای شوخ سنگدل
هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت
ِ
منت پذیر قهر و عتاب توام ولی
می خواستم که بهتر از این ها ببینمت...."
شاعر اصلی: مفتون امینی ✅
شهریار ❌❌❌❌
از شهریار نیست.
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اصلاحیه
#اشعار_جعلی
سکوت می کنم و عشق، در دلم جاری است
که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است
تمام روز، اگر بی تفاوتم؛ اما
شبم قرین شکنجه، دچار بیداری است
رها کن آنچه شنیدی و دیده ای، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو، تکراری است
مرا ببخش! بدی کرده ام به تو، گاهی
کمال عشق، جنون است ودیگرآزاری است
مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست
ببخش اگر نفسم، سرد و زرد و زنگاری است
بهشت من! به نسیم تبسمی دریاب
جهانِ جهنم ما را، که غرق بیزاری است
حسین منزوی
شاعر اصلی: سهیل محمودی ✅
حسین منزوی ❌❌❌❌
از حسین منزوی نیست .
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
#اشعار_جعلی
سکوت می کنم و عشق، در دلم جاری است
که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است
تمام روز، اگر بی تفاوتم؛ اما
شبم قرین شکنجه، دچار بیداری است
رها کن آنچه شنیدی و دیده ای، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو، تکراری است
مرا ببخش! بدی کرده ام به تو، گاهی
کمال عشق، جنون است ودیگرآزاری است
مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست
ببخش اگر نفسم، سرد و زرد و زنگاری است
بهشت من! به نسیم تبسمی دریاب
جهانِ جهنم ما را، که غرق بیزاری است
حسین منزوی
شاعر اصلی: سهیل محمودی ✅
حسین منزوی ❌❌❌❌
از حسین منزوی نیست .
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran