Telegram Web
فردا عید غدیر است و آخرین فرصت استفاده از تخفیف پنجاه درصدی دوره‌های ضبط شده تفکر سیستمی
@systemsthinking
=================
سلام دوستان

عید غدیر بر شما مبارک

در فاصله عید قربان تا عید غدیر، فایل دوره‌های تفکر سیستمی با پنجاه درصد تخفیف قابل تهیه خواهد بود.

این دوره شامل سه درس است:
- کهن الگوهای سیستمی
- مهارت‌های تفکر سیستمی
- شبیه سازی کامپیوتری سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی
@stlearning
مدرس دوره:
محمدعلی اسماعیل زاده اصل

فایل‌های ضبط شده این دوره از طریق این لینک قابل سفارش هستند:
Link
Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)
LifePathDesign-ST-14030408-v01.pdf
1.2 MB
چارچوب اولیه اسلایدهای کارگاه «تفکر سیستمی در طراحی مسیر زندگی»
@systemsthinking

این کارگاه برای کسانی طراحی شده که بخواهند از «تفکر سیستمی» در امور روزمره زندگی خودشان استفاده کنند و «قدرت سیستم‌ها» را برای رسیدن به اهدافشان در زندگی حرفه‌ای و خانوادگی به کار بگیرند.

مدرس: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
مدرس دانشگاه تهران
@stlearning
از جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳
جمعه‌ها ساعت ۹ تا ۱۲

اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Link
فکر و بحث کافیه دیگه

الان وقت اقدام هست

پاشو برو رای بده!
@esmaeilzadehasl
الان وقتش نیست فکر کنی که چرا الان وزارت کشور این پیامک رو برای تمام مردم ارسال کرده و هدفش چی بوده...

پا شو برو رای بده...
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی؟
مقدمه

انتخابات ریاست جمهوری چهاردم به مرحله دوم رسید و آقایان پزشکیان و جلیلی در این مرحله خودشان را در معرض رای مردم قرار خواهند داد.

از نظر من چند مساله در این انتخاب اهمیت دارد:
۱- به کارگیری افراد توانمند
۲- سیاست‌های اقتصادی
۳- سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی
۴- سرمایه اجتماعی
۵- روابط بین الملل

طی چند نوشته به امید خدا تبعات انتخاب آقایان پزشکیان و جلیلی را از این چند منظر بررسی خواهم کرد.
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی؟
مساله اول: به کارگیری افراد توانمند

تفکر آقای جلیلی و گروهی که آنها را نمایندگی می‌کند، این است که باید کارها را به دست افراد «حزب اللهی» بسپاریم. طی سه سال گذشته هم که دولت مرحوم رییسی عهده دار ریاست جمهور بودند، همین تفکر در کل ساختار دولت اجرایی شد.

با این تفکر، دو جریان مهم در به کارگیری انسان‌ها به وجود آمد:
۱- افرادی به کار گمارده شدند که ظاهر متشرعی داشتند، اما در حوزه‌ای که به کار گرفته شده بودند، توانمندی‌ها و حتی شناخت اولیه را هم نداشتند.

۲- افرادی که از قبل در سمت‌های دولتی مشغول به فعالیت بودند، حتی در سطح اساتید دانشگاه و معلم‌های مدارس، حتی اگر ظاهر متشرعی هم داشتند، زیر ذره بین قرار گرفتند و به حراست معرفی شدند تا «مسلمانی» و «خودی بودن» آنها «اثبات» شود.

به این ترتیب، طی سه سال گذشته، افراد بسیاری زیر منگنه «حراست» سازمان‌های مختلف قرار گرفتند و فشار زیادی برای اخراج این افراد و جایگزینی آنها با افراد «خالص» و «مخلص» به کار گرفته شد. حتی اینکه کسی در فاصله سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ در سازمان‌ها «جذب» شده باشد، به عنوان یک گناه و «اتهام» در نظر گرفته شد و افراد باید «اثبات» می‌کردند که مسلمان و خودی هستند تا کمی از فشارها کم کنند.

نتیجه این سیاست این شد که افراد توانمند از سازمان‌ها، دانشگاه‌ها، و مدارس اخراج و خارج شدند و افراد ناتوان جای آنها را گرفتند. در یک فقره فقط هزاران روحانی در مدارس به کار گرفته شدند. افراد ضعیفی در جایگاه‌های مهمی مثل وزارت کشاورزی، وزارت رفاه، ریاست سازمان مناطق آزاد، راه آهن و سایر وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها به کار گرفته شدند که ویژگی مهم‌شان خالص و خودی بودن بود و با داشتن این ویژگی، هیچ نگرانی از تبعات اقداماتشان نداشتند.

پیامد این سیاست این شد که این افراد ناتوان، خودشان منشا فساد شدند و در هر جایی که حضور پیدا کردند، منابع کشور را به باد دادند. فجایع بزرگی مثل چای دبش و فساد نهاده‌های دامی بدون حضور این افراد ضعیف امکان پذیر نبود.

وابستگی به یک گروه خاص یا ارتفاع ریش و جای مهر بر پیشانی و تسبیح در دست، ویژگی‌های درستی برای انتخاب افراد نیست و نتایج خوبی هم برای کشور نخواهد داشت.

کشور ما ایران، برای حفظ استقلال خود و برای حرکت در مسیر توسعه، به افراد توانمندی نیاز دارد که بتوانند با استفاده از دانش روز و تجربه‌های ملی و جهانی، تصمیم‌های درستی بگیرند و از افراد توانمند دیگری برای همکاری دعوت کنند.

طی چند هفته گذشته، مشاهده من این بوده که آقای پزشکیان توان اجماع بین نخبگان جامعه از تمام گروه‌ها را داشته و فکر می‌کنم ایشان می‌تواند تیم توانمندی برای اداره امور کشور به کار بگیرد. در طرف مقابل، به نظر نمی‌رسد ایشان تمایلی به تفتیش عقاید و سپردن دوباره معلمان و اساتید و دیگران به حراست داشته باشند...
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی؟
قسمت دوم: سیاست‌های اقتصادی

چند سیاست اقتصادی مهم در کشور وجود دارد:
۱- احترام به نهاد مالکیت و خودداری از مصادره اموال دیگران
۲- یکسان سازی نرخ ارز
۳- اجتناب از قیمت‌گذاری دستوری
۴- واقعی سازی قیمت انرژی و «ریالی»سازی یارانه‌ها
۵- حذف موانع غیرتعرفه‌ای و تلاش برای به حداقل رساندن تعرفه‌های بازرگانی
۶- جلوگیری از فعالیت اقتصادی نهادهای نظامی و حکومتی
۷- اصلاح نهادهای مالی مثل بانک، بیمه، بورس و صندوق‌های بازنشستگی

نه آقای پزشکیان و نه آقای جلیلی نمی‌توانند این اصلاحات را به طور کامل انجام دهند.
با این حال این دو نفر تفاوت معناداری در سیاست‌های اقتصادی‌شان دارند.

۱- مساله مالکیت و مصادره اموال
آقای جلیلی طیفی را نمایندگی می‌کند که اعتقادی به نهاد مالکیت ندارند و به دنبال مصادره اموال بخش خصوصی هستند. طی سه سال گذشته هم با تمام توان تلاش کرده‌اند شرکت‌های خصوصی مثل دیجیکالا را تصاحب کنند و مدیران «خودی» برای آنها تعیین کنند. آقای پزشکیان اعتقادی به مصادره اموال ندارند.

۲- یکسان سازی نرخ ارز
آقای جلیلی و اطرافیانشان اعتقاد دارند که نرخ ارز باید کاهش پیدا کند و به زیر ۲۰ هزار تومان برسد. در سه سال گذشته هم نرخ ارز را به صورت چند نرخی حفظ کردند. این همان خطایی بود که دولت روحانی هم با ارز ۴۲۰۰ تومانی انجام داد. با اینکه دولت مرحوم رییسی با کنار گذاشتن ارز ۴۲۰۰ تومانی قدم بزرگی برداشت، تخصیص میلیاردها دلار ارز با نرخ ۲۸۵۰۰ تومان زمینه ادامه فسادهای گسترده و شکل گیری پرونده‌هایی مثل چای دبش و نهاده‌های دامی را فراهم کرد. به این ترتیب میلیاردها دلار منابع ارزی کشور به تاراج رفت.

اگر همین حالا سیاست تک نرخی کردن نرخ ارز اجرا شود، به نظر می‌رسد نرخ واقعی ارز به نرخ اعلامی بانک مرکزی که حدود ۳۷ هزار تومان است، نزدیک خواهد شد. با این حال اجرای نرخ‌های ارز چندگانه باعث شده بخش عمده‌ای از ارز به ویژه‌خواران برسد و مردم مجبور باشند با نرخ ۶۲ هزار تومان ارز مورد نیازشان را تامین کنند.

در این زمینه آقای پزشکیان متعهد شده که نرخ ارز را به سمت تک نرخی شدن پیش ببرد و بساط این فساد گسترده که از زمان آقای روحانی به وجود آمده و ادامه پیدا کرده را جمع کند.

۳- قیمت گذاری دستوری
قیمت گذاری دستوری یکی دیگر از عوامل توزیع رانت در کشور است.
به طرز شگفت انگیزی تمام دولت‌ها هم علاقه به اجرای این سیاست دارند.
مثلا خودروساز را مجبور می‌کنند تا خودرویی که در بازار ۵۰۰ میلیون تومان معامله می‌شود را به قیمت ۲۰۰ میلیون تومان به نورچشمی‌ها بدهد. ۳۰۰ میلیون تومان سود اضافه هم به جیب همان نورچشمی‌ها می‌رود. با راه حل «عرضه در بورس برای شفاف شدن فرآیند و مالیات گرفتن از مبالغ اضافه» هم «بی‌شرمانه» مخالفت می‌کنند تا رانت را برای نورچشمی‌ها حفظ کنند.
همین مصیبت قیمت گذاری دستوری را برای آهن و فولاد هم می‌خواستند اجرایی کنند و در مقاطعی اجرایی کردند که به فساد ۹۰ هزار میلیاردتومانی در فولاد مبارکه منتهی شد.
توزیع قیر رایگان هم شکل تعمیم یافته همین سیاست است که قیمت را به صفر رسانده است و با وجود گزارش‌های متعدد از فسادهای عظیمی که ایجاد کرده، به هیچ عنوان نمایندگان مجلس حاضر نیستند چنین موهبتی را از دست بدهند.
همین قیمت گذاری دستوری در دولت احمدی‌نژاد در سال‌هایی که اصرار بر حفظ قیمت شیر در ۱۰۰۰ تومان داشتند، صنعت گاو شیری کشور را به سمت نابودی پیش برد.

آقای جلیلی از مدافعین جدی قیمت گذاری دستوری و آقای پزشکیان مخالف قیمت گذاری دستوری است.

ادامه در پست بعد...
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت سوم: ادامه سیاست‌های اقتصادی

در قسمت قبلی نکاتی در مورد سیاست‌های حوزه مالکیت و مصادره اموال، یکسان سازی نرخ ارز، و قیمت گذاری دستوری نوشتم. در این قسمت به مرور باقی سیاست‌های اقتصادی خواهم پرداخت.

۴- واقعی سازی قیمت انرژی و «ریالی»سازی یارانه‌ها
سیاست واقعی سازی قیمت بنزین یک بار به درستی در دولت آقای خاتمی اجرا شد و افزایش قیمت تدریجی بنزین مطابق با تورم، تا سال ۱۳۸۳ ادامه پیدا کرد. در این سال با خیانت مجلس هفتم که به بهانه جلوگیری از تورم، دولت را موظف به ثابت نگهداشتن نرخ بنزین کردند، دوره جدیدی از بحران قیمت بنزین در کشور آغاز شد.

به این ترتیب تا سال ۱۳۸۶ وضعیت بحرانی بنزین به صورتی بود که ادامه آن برای کشور امکان پذیر نبود و دولت احمدی‌نژاد به ناچار سیاست افزایش قیمت حامل‌های انرژی و تخصیص یارانه‌ها به صورت نقدی را اجرایی کرد.

طی سال‌های بعد از آن نه دولت احمدی‌نژاد و نه دولت روحانی سیاست افزایش تدریجی قیمت حامل‌های انرژی را دنبال نکردند تا دوباره کشور دچار بحرانی بزرگ شود.
تلاش دیرهنگام دولت روحانی در سال ۱۳۹۸ هم با تبعاتی مواجه شد که باعث شد از آن زمان تاکنون هم کسی جرات نکند به چاره‌ای برای این بحران بزرگ بیاندیشد.

مساله چیست؟
قیمت بنزین در ایران ۳۰۰۰ تومان و در کشورهای همسایه بیش از ۵۳ هزار تومان است.
درنتیجه قاچاق هر ۱۰۰۰ لیتر بنزین، ۵۰ میلیون تومان درآمد ایجاد می‌کند.
چه کسب و کاری بهتر از این!
روزانه میلیون‌ها لیتر بنزین از ایران به کشورهای همسایه قاچاق می‌شود و هیچ قدرتی نمی‌تواند جلوی این حجم از قاچاق را بگیرد.
این مساله تبعات اجتماعی بزرگی هم در نواحی مرزی به وجود آورده است و بخش بزرگی از اقتصاد این مناطق وابسته به قاچاق بنزین شده است.

البته مساله حامل‌های انرژی فقط محدود به بنزین نیست.
همین مساله در مورد برق موجب به صرفه نبودن سرمایه گذاری در حوزه برق شده و بحران قطعی برق کارخانجات را در فصل تابستان به وجود آورده است.
همین مساله بحران مصرف گاز در کشور را به وجود آورده است که منجر به سوزاندن مازوت در نیروگاه‌ها در فصل زمستان و بحران آلودگی هوا در کلان شهرها شده است.
همین مساله باعث شده که توسعه حمل و نقل جاده‌ای بر حمل و نقل ریلی ارجحیت پیدا کند و بهره وری حمل و نقل در کشور پایین باقی بماند.

به این ترتیب حجم مصرف و قاچاق انرژی به حدی افزایش پیدا کرده که ایران از یک کشور صادرکننده نفت، در حال تبدیل به یک کشور وارد کننده انرژی است و در شرایطی که چیز دیگری برای صادرات وجود ندارد، این به معنای گسترش فقر مطلق در کشور است.
==========

دولت پزشکیان و جلیلی چه کاری در این زمینه می‌توانند انجام دهند؟

اصلاح قیمت حامل‌های انرژی هم نیاز به اراده و پشتیبانی ارکان حاکمیت دارد و هم نیاز به پشتیبانی مردم.

طی سه سال گذشته، دولت مرحوم رییسی از پشتیبانی ارکان حاکمیت برخوردار بود و انتظار داشتیم که بتواند اصلاح قیمت حامل‌های انرژی را انجام دهد. اما این دولت نشان داد اولویت‌هایش چیز دیگری است و تمام سرمایه اجتماعی کشور را به پای طرح شکست خورده گشت ارشاد ریخت.

آیا دولت آقای جلیلی می‌تواند سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای طرح اصلاح قیمت حامل‌های انرژی را به دست آورد؟
من اینطور فکر نمی‌کنم.

آیا دولت پزشکیان می‌تواند سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای این طرح را به دست آورد؟
نمی‌دانم
کار بسیار سختی است.
آن هم در شرایطی که سایر ارکان حاکمیتی ممکن است به مخالفت با دولت پزشکیان برخیزند و دنبال فرصت برای زمین زدن این دولت بگردند.
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت چهارم: تجارت خارجی

۵- حذف موانع غیرتعرفه‌ای و تلاش برای به حداقل رساندن تعرفه‌های بازرگانی

تعریف مساله:
یکی از چالش‌هایی که با آن مواجه هستیم، ارتباط تجاری با کشورهای دیگر است.

هر سال هیات وزیران مصوبه‌ای در این زمینه دارد که به صورت یک کتاب منتشر می‌شود:
«کتاب مقررات صادرات و واردات»
حدود ۱۰۰۰ صفحه و با قیمت حدود یک میلیون تومان!
این کتاب در مورد هر کالایی مشخص می‌کند که آیا واردات و صادرات آن مجاز هست یا نه و اگر مجاز هست، چه مقدار تعرفه گمرکی باید از آن کالا دریافت شود.

در مورد هر کالایی، یکی از گزینه‌های ممکن این است که ارتباط تجاری با کشورهای دیگر را ممنوع کنیم.
گزینه دیگر این است که برای حمایت از بازار داخل، مبالغی به عنوان «حقوق گمرکی» و «سود بازرگانی» از کالاهای وارداتی یا صادراتی دریافت کنیم.

مثلا با در نظر گرفتن تعرفه ۱۰ درصدی، کالایی که در بازارهای خارجی ۱۰۰۰ تومان معامله می‌شود، برای وارد کننده ۱۱۰۰ تومان تمام می‌شود و با در نظر گرفتن ۱۰۰ تومان کرایه حمل و ۱۰۰ تومان سود وارد کننده، در بازار به قیمت ۱۳۰۰ تومان قابل فروش خواهد بود.

اما وقتی تکنولوژی تولید در کشور ضعیف باشد و هزینه‌های تولید در کشور رقابتی نباشند، تولید کننده داخلی ممکن است نتواند همین کالا را کمتر از ۲۰۰۰ تومان به بازار عرضه کند. در این شرایط تولید کنندگان داخلی به دولت فشار وارد می‌کنند که یا واردات چنین کالاهایی را ممنوع کنند و یا تعرفه‌هایی بسیار بالا مثلا تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی و بیشتر برای واردات در نظر بگیرند.

این تعرفه‌های بالا یا سیاست ممنوعیت واردات، چند مشکل ایجاد می‌کند:
۱- مصرف کننده داخلی مجبور می‌شود کالاها را به قیمت‌هایی بسیار بالاتر از قیمت‌های جهانی و با کیفیتی بسیار پایین‌تر از محصولات مشابه خارجی خریداری کند. مثل قیمت و کیفیتی که در حال حاضر در «خودرو» وجود دارد.

۲- تولید کنندگان داخلی نیازی به اصلاح تکنولوژی تولید خود نمی‌بینند و به جای تلاش برای تولید با کیفیت و قیمت رقابتی، به لابی کردن با دولت برای افزایش بیش از پیش تعرفه‌ها یا ممنوعیت کامل واردات رو می‌آورند. مثل وضعیتی که طی سالیان گذشته در «لوازم خانگی» شاهد بوده‌ایم.

۳- تولید کنندگان داخلی نمی‌توانند به زنجیره ارزش جهانی متصل شوند و به این ترتیب هم از تکنولوژی بیشتر عقب خواهند ماند و هم امکان صادرات به کشورهای دیگر را از دست خواهند داد و منابع ارزی کشور محدود خواهد شد.

۴- قاچاق به شدت توسعه پیدا خواهد کرد. تعرفه‌های بالا و ممنوعیت واردات، بهشت قاچاقچیان است. همان کالایی که در جهان ۱۰۰۰ تومان معامله می‌شد را به کشور قاچاق می‌کنند و با قیمت ۱۵۰۰ تومان در بازار می‌فروشند. هیچ قدرتی هم نمی‌تواند جلوی چنین تجارت پر سودی را بگیرد. بعد از مدتی قاچاقچیان آنقدر ثروتمند و قدرتمند می‌شوند، که نمایندگان مجلس و مدیران دولتی را هم آنها تعیین می‌کنند. حتی چنین سودهای بادآورده‌ای نهادهای رسمی کشور را هم به فکر می‌اندازد و ممکن است خودشان تصمیم بگیرند با احداث «اسکله‌»ها و «فرودگاه‌»های خاص، گمرکات رسمی کشور را دور بزنند و قاچاق رسمی حکومتی را به وجود بیاورند.
=========

با دانستن این مساله، خودتان می‌توانید به صحبت‌های آقای پزشکیان و جلیلی در این موضوع مراجعه کنید و نظراتشان را بررسی کنید.

عملکرد دولت سیزدهم در این زمینه این بوده که نه تنها تعرفه‌ها را بالا نگهداشته، بلکه واردات و صادرات توسط بخش خصوصی را بسیار محدود کرده و به سمت «دولتی کردن تجارت خارجی» پیش رفته است.
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت پنجم: فعالیت اقتصادی نهادهای نظامی و حکومتی

آیا به نظر شما نهادهای نظامی باید به فعالیت اقتصادی بپردازند؟
نهادهای زیرمجموعه دفتر رهبری مثل ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان چطور؟
آستان قدس رضوی و سایر آستان‌های مقدسه چطور؟
حوزه‌های علمیه و بنیاد شهید و سازمان زندان‌ها و کمیته امداد امام خمینی چطور؟
آیا وزارت اطلاعات باید اجازه داشته باشه فعالیت اقتصادی انجام بده؟
سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و قوه قضاییه چطور؟
آیا با حضور این همه نهادهای پر قدرت در اقتصاد، جایی برای فعالیت بخش خصوصی باقی می‌ماند؟

تعریف مساله:
یک فرض اولیه در اقتصاد می‌تواند این باشد که مردم به فعالیت اقتصادی بپردازند و به دولت مالیات پرداخت کنند. دولت هم از محل مالیات دریافتی به ارایه خدمات در حوزه امنیت و بهداشت و آموزش بپردازد و زیرساخت‌هایی مثل جاده‌ها و بنادر را توسعه دهد.

در چنین اقتصادی تهیه و ارایه «کالاها و خدمات خصوصی» به مردم سپرده می‌شود و ارایه «کالاها و خدمات عمومی» را دولت به عهده می‌گیرد.

با این حال به دلایل مختلفی ممکن است دولت‌ها تمایل به ورود به بازار کالاها و خدمات خصوصی پیدا کنند و با مردم به رقابت بپردازند.

در مورد ایران مساله از رقابت دولت با مردم عبور کرده و نه تنها دولت، بلکه تمام نهادهای عمومی و حاکمیتی دیگر هم به تمام بازارها ورود پیدا کرده‌اند و عملا جایگزین مردم شده‌اند، به طوری که در بسیاری از حوزه‌ها،‌ سهم بخش خصوصی به سمت «صفر» رفته است.

این مساله در عمل به رقابتی پایان ناپذیر برای به حاشیه راندن مردم و قبضه کردن کامل اقتصاد توسط نهادهای حاکمیتی منجر شده است.

عبارت‌هایی مانند «تو گونی کردن» که در کلام مردم استفاده می‌شود، به درست یا غلط، تصور بعضی از فعالان اقتصادی نسبت به عاقبت رقابت با نهادهای حاکمیتی در اقتصاد را نشان می‌دهد. تجربه‌های نزدیکی را هم از فعالان کسب و کار شنیده‌ام که روایت‌هایی تلخ از شرایطی بوده که در مناقصه‌هایی شرکت کرده بودند که یک نهاد نظامی یا حاکمیتی رقیب آنها بوده.

به این ترتیب، اگرچه اصل ۴۴ قانون اساسی قرار بود به تقویت بخش خصوصی منجر شود، بخش دیگری در اقتصاد به نام «خصولتی»ها به وجود آمد که اقتصاد را به دست خودشان گرفتند و بخش خصوصی واقعی را نابود کردند. این بخش که دیگر زیر نظر دولت هم نبود، از نظارت مجلس هم معاف شد تا هرآنچه مورد نظرش هست در اقتصاد کشور انجام دهد.

اگرچه فعالیت خصولتی‌ها در دوران دولت‌های هاشمی رفسنجانی و خاتمی هم وجود داشت، با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، دور تازه‌ای از فعالیت اقتصادی با محوریت شرکت‌های وابسته به نیروهای مسلح شروع شد. این مساله تا جایی گسترش پیدا کرد که در دولت آقای رئیسی حتی در قانون بودجه کشور، میلیاردها دلار نفت را به نیروهای مسلح تخصیص دادند که خودشان ببرند و بفروشند و از منابعش استفاده کنند.

در این نهادها با توجه به اینکه مباحث ایدئولوژیک بر سودآوری مقدم است و با توجه به اینکه سرمایه گذاری و تجارت به جای «کارآفرینان» به کارمندان سپرده می‌شود، سودآوری نه بر مبنای عملکرد، که بر مبنای رانت می‌تواند ایجاد شود و به این ترتیب هم منابعی که در اختیار دارند را به هدر می‌دهند و هم منابع بیشتری را به زور رانت در اختیار می‌گیرند.
==================

به نظر شما این همه سرمایه گذاری و تبلیغات گسترده که توسط بعضی نهادهای حاکمیتی و نظامی برای یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری انجام می‌شود، ممکن است به این مساله مرتبط باشد؟
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی - قسمت ششم: نهادهای مالی

بانک، بیمه، بورس و صندوق‌های بازنشستگی از مهمترین نهادهای مالی هستند.

حال نهادهای مالی کشورمان خوب نیست.
- اغلب بانک‌های ایران سال‌هاست که ورشکسته هستند.
- بیمه‌های ایران پشتوانه لازم برای ارایه خدمات بیمه‌ای مورد نیاز صنایع بزرگ را ندارند.
- بورس به محل نوسان گیری دولت و خصولتی‌ها از مردم تبدیل شده
- صندوق‌های بازنشستگی هم به صندوق‌های ورشکستگی تبدیل شده‌اند و در حال نابودی کل اقتصاد کشور هستند.

چرا این بلاها بر سر تمام نهادهای مالی کشور آمده است؟

بانک‌ها از یک طرف محلی برای تامین مالی دولت بوده‌اند و از طرف دیگر، به ابزاری برای خدمات اجتماعی تبدیل شدند که دولت توان انجام آنها را نداشت. بانک‌ها به جای اینکه سپرده‌های مردم را نگهدارند و تامین مالی کوتاه مدت بخش‌های صنعت، کشاورزی و خدمات را انجام دهند، به محلی برای اعطای «تسهیلات دستوری» تبدیل شدند. تسهیلاتی که هم «نرخ نکول» در آنها بالاست و هم سود آور نیستند. ما به التفاوت نرخ دستوری و نرخ شورای پول و اعتبار را هم دولت‌ها متعهد شدند که پرداخت کنند، اما هیچ وقت پرداختی انجام نشد و این مبالغ تبدیل به بدهی‌های بلندمدت دولت شد که هیچ گاه هم پرداخت نخواهند شد. بالا بودن نرخ تورم و پایین‌تر نگهداشتن نرخ تسهیلات از نرخ تورم هم میخ آخر تابوت نظام بانکی را زد تا بانک ماهیت کسب و کاری‌اش را از دست بدهد و به محلی برای «توزیع رانت» تبدیل شود.

بیمه‌ها هم همواره با مساله کم بودن سرمایه و ناتوانی در پوشش خطرات پروژه‌های بزرگ مواجه بوده‌اند. برای حل این مساله، طی سالیان گذشته «بیمه اتکایی» مورد استفاده بوده است تا شرکت‌های بیمه داخلی بتوانند با پشتوانه شرکت‌های بیمه بزرگ دنیا نسبت به پوشش خطرات پروژه‌های بزرگ اقدام کنند. با این حال، با گسترش تحریم‌ها، حالا بیمه‌های داخلی هم امکان ارتباط با صنعت بیمه جهانی را از دست داده‌اند و عملا ریسک‌های انجام فعالیت‌های صنعتی و تجاری بزرگ به شدت افزایش پیدا کرده است.

بورس اوراق بهادار، قرار بوده به محلی شفاف برای حمایت از سرمایه گذاران تبدیل شود تا مردم بتوانند با خیالی آسوده پس‌اندازهای کوچک خودشان را با کمک این نهاد سرمایه گذاری کنند و تامین مالی پروژه‌های بزرگ را امکان پذیر کنند.
با این حال بورس اوراق بهادار به محلی برای تامین مالی کسر بودجه دولت و به ابزاری برای نوسان‌گیری خصولتی‌ها از مردم تبدیل شده است. خصولتی‌ها که سرمایه‌های بزرگ در دست دارند، به صورت فرمایشی در دوره‌هایی بازار را به اوج می‌برند و در دوره‌هایی بازار را به زمین می‌زنند. دولت هم با «قیمت گذاری دستوری» و مصوبات حساب نشده و گاهی حتی «اعلام نشده»، یکدفعه یک صنعت را به اوج و حضیض می‌برد. خود سازمان بورس هم گاهی به «دلایل غیر فنی» سال‌ها شرکت‌ها را در نوبت ورود به بورس نگاه می‌دارد و مانع از تامین مالی آنها در بورس می‌شود.

از همه عجیب‌تر، دشمنی گروهی از سیاسیون نزدیک به دولت سیزدهم با «بورس کالا» است. بورس کالا که شفاف‌ترین محل برای کشف قیمت و عرضه محصولات است، به بهانه‌هایی مانند «دلار زدایی» مورد حمله قرار گرفته است و اگر این حضرات قدرت پیدا کنند، با از بین بردن این بازار، قیمت گذاری و ساز و کار عرضه محصولات را به «تاریک‌خانه»‌های مطلوب خودشان خواهند برد.

صندوق‌های بازنشستگی هم بماند برای فرصتی دیگر
فقط ۴۵۰ هزار میلیارد تومان کسری در سال ۱۴۰۳
بیش از ۱۶ درصد بودجه عمومی کشور
و ۶۳ درصد بیشتر از بودجه آموزش و پرورش

توصیه انتخاباتی هم بماند به قضاوت خودتان...
@esmaeilzadehasl
پزشکیان یا جلیلی: مساله این نیست. مساله مهم‌تری وجود دارد.

پیامی که دیروز از یکی از دختران ایران دریافت کردم، برای من تلنگری بود تا:
«از قدرت قلم مسوولانه‌تر استفاده کنم»

طی چند روز گذشته، طرفداران هر کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری، روش‌های مختلفی برای تبلیغ و مجاب کردن دیگران به رای دادن به کاندیدای مورد نظر خودشان استفاده کرده‌اند.

یکی از استراتژی‌هایی که به صورت گسترده در این زمینه استفاده شده است، ایجاد «احساس گناه» در مخاطب بوده است.

ایجاد احساس گناه معمولا از طریق «هیولا سازی» و تخریب گسترده کاندیدای رقیب و هوادارانش انجام می‌شود.

نتیجه این است که بخشی از جامعه که اخبار انتخابات را پیگیری می‌کند، هر روز با حجم بزرگی از استرس مواجه می‌شود و آنقدر اخبار متنوع و متعدد از جناح‌های مختلف به او حمله می‌کند که منجر به ایجاد احساس درماندگی می‌شود.

به این ترتیب، اگر فردی نتواند خودش را از این دام رها کند، یا در نهایت تصمیم می‌گیرد با احساس گناه به یکی از کاندیداها رای دهد و یا کلا از فضای پر هیاهوی انتخاباتی خارج می‌شود و گزینه «رای ندادن» را انتخاب می‌کند.

به نظرم مساله‌ای که این روزها از خود انتخابات و نتیجه انتخابات مهم‌تر است، تامل در نوع رفتار انتخاباتی خودمان و نوع رفتارمان با دیگران است. چه کسی باشیم که می‌خواهیم رای بدهیم و چه اینکه رای ندادن را انتخاب کرده باشیم...

نه آقای پزشکیان و نه آقای جلیلی، نه فرشته هستند و نه هیولا
هر دو نقاط ضعف و نقاط قوتی دارند
هر دو هم طرفداران زیادی در جامعه پیدا کرده‌اند و احتمالا شاهد رقابت نزدیکی بین این دو نفر خواهیم بود.
اگر خواستید رای بدهید، با شناختی که طی این مدت از ایشان پیدا کرده‌اید، با آرامش به کاندیدای مورد نظرتان رای بدهید و در مورد نتیجه هم به خدا توکل کنید...
@esmaeilzadehasl
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری
جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
دهستان لولمان
@esmaeilzadehasl
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم ما اینچنین مسوولیتی بر عهده مسوولین نهاده‌اند.
@esmaeilzadehasl
سلام دوستان

اگر علاقمند به مشارکت در مراسم‌های عزاداری که در ماه محرم در دهستان ما در شهرستان فومن برگزار میشه هستید، لطفا به این گروه مراجعه کنید:
@hamiane_roosta

در پناه خدا باشید
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
شنبه ۹ اسفند ۱۳۸۲ روز هفتم ماه محرم بود.
بعد از پادگان رفته بودم کارگاه چوب و نزدیک غروب آفتاب تازه تونسته بودم برم به کارهای بازار برسم.
حدود ساعت ۱۱ شب رسیدم خونه.
در رو که باز کردم، تلویزیون داشت پخش مستقیم از کربلا پخش می‌کرد.
همون دم در به دیوار تکیه دادم و مشغول نگاه کردن شدم.
گفتم خدایا یعنی میشه من هم برم کربلا زیارت امام حسین؟
خودم جواب دادم که هفت روز از محرم گذشته و من حتی نتوانسته‌ام در مراسم‌های عزاداری شرکت کنم. سرباز هم هستم و باید برم پادگان. اجازه خروج از کشور هم که ندارم. آخه چطور ممکنه.
گوشه چشمم خیس شد و آهی کشیدم...

صبح زود راه افتادم و رفتم پادگان
اما اوضاع خیلی شلوغ به نظر می‌رسید.
رفتم سراغ فرمانده
گفت داریم میریم اصفهان برای مانور
پنج روز طول می‌کشه
تو زن و بچه داری لازم نیست بیای...

رفتم خونه و لباسم رو عوض کردم
مستقیم رفتم دفتر شرکت در بازار آهن شادآباد
بعد از ظهر دیدم بچه‌ها دارند در مورد رفتن به کربلا صحبت می‌کنند.

- گفتم مگه ویزا دارید؟
- گفتند پاسپورت هم نداریم.
- گفتم چطوری؟
- گفتند میریم ببینیم چی میشه
- چه زمانی؟
- ساعت ۵ بعد از ظهر میریم آزادی که سوار اتوبوس‌های مهران بشیم

درک درستی نداشتم که یعنی چی و چطور ممکنه
اما گفتم من هم میام
فرصت برای اینکه برم خونه نبود
با خونه تماس گرفتم و با همسرم صحبت کردم

ساعت ۵ بعد از ظهر در اتوبوس نشسته بودیم و در راه مهران بودیم...
روز بعد تاسوعا بود.
صبح نزدیک کرمانشاه نیروی انتظامی جلوی اتوبوس رو گرفت و گفت مرز بسته شده و اجازه تردد نمی‌دهند.
اتوبوس از همانجا برگشت.
اما یک راننده محلی قرار شد ما رو تا مهران ببره
تجربه سفر عجیبی باهاش داشتیم
اما ماجرا هرچی که بود، بالاخره زنده به مهران رسیدیم.

ظهر تاسوعا بود.
گفتند مرز بسته است.
گفتم برویم نماز بخوانیم.
نماز که تمام شد،‌ گفتند مرز باز شده
جنگ امریکایی‌ها با عراق تازه تمام شده بود.
نیروهای اوکراینی سمت مرز عراق بودند.
با احترام از زایرین ایرانی استقبال کردند.
نه این طرف و نه آن طرف حتی شناسنامه هم کنترل نکردند، چه برسد به پاسپورت و ویزا
داخل یک هایس نشستیم و مستقیم رفتیم کربلا
همین ساعتی که دارم این متن را می‌نویسم، غروب تاسوعا رسیدیم به کربلا...
رفتم حرم امام حسین
از حدود ساعت یک صبح دیگه غیر از من تقریبا هیچ کس در حرم نبود
تا اذان صبح کنار ضریح شش گوشه امام حسین و یارانش نشستم و مرثیه خوندم و اشک ریختم و درد دل کردم...

تمام طول سفر هر چه می‌گذشت برایم باورکردنی نبود و در بهت بودم...

گاهی خدا قدرتش را اینطور نشان می‌دهد.
با استجابت دعای یک سرباز، که هفتم محرم با دیدن حرم امام حسین در تلویزیون حسرت زیارت به دلش می‌نشیند و اشک از گوشه چشمش جاری می شود، و دو روز بعد برایش زیارت اختصاصی شب عاشورا در حرم امام حسین می‌گذارند...
@esmaeilzadehasl
بازی آنلاین طراحی مسیر زندگی

این بازی، شبیه سازی مسیر زندگی یک فرد از ۲۰ تا ۴۰ سالگی است و فرصت‌های خوبی برای تامل و گفتگو در مورد مهمترین تصمیم‌های زندگی ایجاد می‌کند.

تشکیل یک گروه به همراه اعضای خانواده برای شرکت در این بازی هم تجربه ارزشمندی است.
@systemsthinking

پنجشنبه ۴ مرداد - ساعت ۱۴ تا ۱۸
مجری بازی: محمدعلی اسماعیل زاده اصل

@stlearning

اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Life Game
پنجشنبه ۸ شهریور یک بازی آنلاین خواهیم داشت که خانوادگی هم می‌توانید در آن شرکت کنید.

این بازی، شبیه سازی مسیر زندگی یک فرد از ۲۰ تا ۴۰ سالگی است و فرصت‌های خوبی برای تامل و گفتگو در مورد مهمترین تصمیم‌های زندگی ایجاد می‌کند.

@systemsthinking

بازی آنلاین شبیه سازی مسیر زندگی
مجری بازی: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
پنجشنبه ۸ شهریور - ساعت ۱۴ تا ۱۸

@stlearning

اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Life Game
Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)
جمعه ۱۳ مهر یک بازی آنلاین خواهیم داشت که خانوادگی هم می‌توانید در آن شرکت کنید.

این بازی، شبیه سازی مسیر زندگی یک فرد از ۲۰ تا ۴۰ سالگی است و فرصت‌های خوبی برای تامل و گفتگو در مورد مهمترین تصمیم‌های زندگی ایجاد می‌کند.

@systemsthinking

بازی آنلاین شبیه سازی مسیر زندگی
مجری بازی: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
جمعه ۱۳ مهر - ساعت ۱۴ تا ۱۸

@stlearning

اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Life Game
بازی آنلاین شبیه سازی مسیر زندگی
جمعه ۱۳ مهر - ساعت ۱۴ تا ۱۸

مجری بازی:
محمدعلی اسماعیل زاده اصل
مدرس دانشگاه تهران

اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
Life Game
2024/10/13 04:20:06
Back to Top
HTML Embed Code: