Forwarded from سَماک: ادبیات کاربردی و خوشروانی (Farshīd Sādātsharīfī)
اگر کلاس بعدی سماک کدامها باشد، شرکت میکنید؟ (بیش از یک گزینه دارید)
Final Results
41%
اکت و ادبیات (روانشناسیِ ادبی)
59%
چهار داستان شاهنامه (٢ آشنا و ٢ کمتر شناخته)
29%
سینما و ادبیات (فیلمهای ایرانی)
31%
شناخت نظامی گنجوی
20%
اصول سوژهیابی و شروع پادکست ادبی
22%
شناخت فرهنگ غرب از دریچۀ سینما (شروع با Star Wars)
4%
پیشنهاد دیگری دارم
Forwarded from شرق سینما
فیلم جدید این هفته:
🎥اسب بومی (Indian Horse)
🎬استفان اس کامپانلی
🗓تولید سال ۲۰۱۷
نقد و بررسی: دکتر فرشید سادات شریفی
یکشنبه ۱۱ آگست ۲۰۲۴ ساعت ۶ و نیم
1400 De Maisonneuve H3G 1M8
اتاق ۱۰۱۹
@EastofCinema
🎥اسب بومی (Indian Horse)
🎬استفان اس کامپانلی
🗓تولید سال ۲۰۱۷
نقد و بررسی: دکتر فرشید سادات شریفی
یکشنبه ۱۱ آگست ۲۰۲۴ ساعت ۶ و نیم
1400 De Maisonneuve H3G 1M8
اتاق ۱۰۱۹
@EastofCinema
Forwarded from شبکۀ متنپژوهی (مسعود هوشیار)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی دکتر ساداتشریفی، پژوهشگر دانشگاه مکگیل کانادا دربارۀ #اسفار_کاتبان #ابوتراب_خسروی
@far_nevesht_ca
https://www.tgoop.com/matnpazhohi
@far_nevesht_ca
https://www.tgoop.com/matnpazhohi
Forwarded from MiseEnScene (میزانسن) (@Ellie)
برای اولین بار تور نمایش «از هوسنامه تا وفانامه» در کانادا
نمایش و داستان خسرو و شیرین را بدون سانسور بر روی صحنه ببینید.
این نمایش به زبان فارسی و بالانویس انگلیسی اجرا میشود.
دستتون طلا. باز نشر کنین و همینطور ما را به
عزیزانی که تمایل به حمایت از برنامههای فرهنگی و هنری ایران دارند، معرفی کنید. 💜
Miseenscenes.ca
⏰ زمان:
مونترال شنبه، ۵ اکتبر، ۷ عصر
اتاوا یکشنبه، ۶ اکتبر، ۷ عصر
💳 لینک تهیه بلیت مونترال:
https://31272.danceticketing.com/r/events/
1- Montreal: Quai 5160 Maison de la Culture de Verdun- 5160 Lasalle Blvd Verdun, QC H4H 1N8
💳 لینک تهیه بلیت اتاوا:
https://31190.danceticketing.com/r/events/
2- Ottawa: Alumni Auditorium at University of Ottawa Centre, Jock Turcot Building
85 University Private- Ottawa, ON K1N 6N5
برای اطلاعات بیشتر درمورد این برنامه میزانسن را دنبال کنید:
https://www.tgoop.com/miseensceneca
اینستاگرام:
http://instagram.com/miseenscene_ca
نمایش و داستان خسرو و شیرین را بدون سانسور بر روی صحنه ببینید.
این نمایش به زبان فارسی و بالانویس انگلیسی اجرا میشود.
دستتون طلا. باز نشر کنین و همینطور ما را به
عزیزانی که تمایل به حمایت از برنامههای فرهنگی و هنری ایران دارند، معرفی کنید. 💜
Miseenscenes.ca
⏰ زمان:
مونترال شنبه، ۵ اکتبر، ۷ عصر
اتاوا یکشنبه، ۶ اکتبر، ۷ عصر
💳 لینک تهیه بلیت مونترال:
https://31272.danceticketing.com/r/events/
1- Montreal: Quai 5160 Maison de la Culture de Verdun- 5160 Lasalle Blvd Verdun, QC H4H 1N8
💳 لینک تهیه بلیت اتاوا:
https://31190.danceticketing.com/r/events/
2- Ottawa: Alumni Auditorium at University of Ottawa Centre, Jock Turcot Building
85 University Private- Ottawa, ON K1N 6N5
برای اطلاعات بیشتر درمورد این برنامه میزانسن را دنبال کنید:
https://www.tgoop.com/miseensceneca
اینستاگرام:
http://instagram.com/miseenscene_ca
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کاریز
از فرزین شطرنج قدیم...
استاد شفیعی کدکنی در توضیح خود ذیل «تا کی چو فرزین کژ روی، فرزانه شو، فرزانه شو» آوردهاند که «فرزین کژ و راست میرود» و از توضیح دیگرشان در باب بیدق هم برمیآید که قواعد امروزی را مقصود داشتهاند. استاد زمانی هم ذیل یکی از ابیات مثنوی آورده بودند که «مهرهٔ وزیر در شطرنج دارای همه نوع حرکت است... هم مانند فیل مورّب حرکت میکند و هم مانند رخ مستقیم از چهار طرف» و همین شاید نوشتن این یادداشت را توجیه کند در توضیح این که قواعد شطرنج قدیم در خصوص برخی مهرهها همچون امروز نبوده است.
حرکت فرزین، در شطرنج قدیم، همواره مورّب بوده است و نه راست. این مهم است تا برخی ظرایف اشعار دیده شود. همین شاهدی که استاد آوردهاند و بسیاری دیگر، تنها به این کژروی اشاره دارد، در مقابل حرکت راست رخ. این کژروی هم، همه عرصه شطرنج را شامل نمیشده. به واقع وزیر در هر حرکت فقط یک خانه میرفته و از این رو، بر خلاف تصوّر امروزی، مهره ضعیفی بوده است. پس حرکتش مثل فیل نبوده، اما ناگفته نگذاریم که حرکت فیل هم مثل حرکت امروزی آن نبوده! فیل کج میرفته امّا یکی در میان میپریده است.
امّا شواهد کجروی فرزین بسیار است.
در دیوان میخوانیم که:
هین خمش کن کژ مرو، فرزین نهای / کی چو فرزین کژ رود فرزانهای؟
و
راست رود سوی شه، جان و دلم همچو رخ / گر چه کند کژروی طبع چو فرزین من
و
همچو فرزین کژرو است و رُخسیه بر نطعِ شاه...
یا در مثنوی، همان بیتی که توضیح استاد زمانی به آن بازمیگردد:
مست را بین ز آن شرابِ پُر شگفت / همچو فرزین مست کژ رفتن گرفت
از شاعران دیگر هم، خاقانی میگوید:
فرزین مشو ای حکیم تا کژ نشوی / آن به که پیاده باشی و راست روی
و سنایی در صفت نورسیدگان جاهجوی دینفروش گوید:
همه خونخوار و آزْور چو مگس / همه فرزین به کجروی و فرس!
و عتاب میکند که از چه «همچو فرزین کجروی در راهِ نافرزانهای؟»
و خارج از شواهد ابیات، به قول راوندی در راحة الصدور ختم کنیم که قوانین را شرح داده و آورده که: «و فرزین بر زوایا رود و از هر چهار جانب کژ ضرب کند.»
شاید بعد اگر فرصتی بود ثبت یک بازی کهن با قواعد قدیم را بیاورم که خیلی جالب است و همچنین توضیحی در خصوص «فرزینبند» که تعریفش در فرهنگها بسیار مبهم است. به هر شکل در خصوص قواعد شطرنج هم، به قول فردوسی، باید گفت «رَوِشْنِ زمانه به یکسان مدان».
شطرنج علاقه قدیم ما بود به عهد نوجوانی. دبیرستان بودم، یا پیش از آن، که مجله «دانشمند» یک ویژهنامه شطرنج منتشر کرد و خیلی کار خوبی بود. از قدیمترین بازیهای ثبت شده تا بازی نوابغ همچون آلخین و دیگران. بعد کتابها بیرون آمد از بازی بزرگان، پطروسیان، باتوینیک، اسپاسکی و خصوصا کتابهای ویژه بابی فیشر که اعجوبهای بود گرچه فقط با توضیحات میشد فهمید که آن نبوغ کجا ظاهر شده است و به مثال در جایی که تیم تحلیلگرِ حریف همه احتمالات را سنجیده، چطور ناگهان فیشر در میانه بازی راهی دیگر گشوده. کتاب هفته شاملو هم، که در کتابخانهها مییافتیم، صفحه شطرنج داشت. اینها بیشتر تاریخ بود ولی اخبار روز به کاسپاروف بازمیگشت و کم کم از همین جا هم دیگر شطرنج، برای ما، از درخشش و تب و تاب افتاد. فیشر به مثال شش-هیچ حریف صاحب عنوان قهرمانی جهان را میبرد ولی بازیهای کارپف کاسپارف بیش از پانزده بار مساوی میشد و همه، خودشان و برگزارکنندگان و علاقمندان، خسته میشدند. مسابقات چندین ماه بعد تکرار میشد و باز همین... بعد هم اختلافی پیش آمد و امتناع از رویارویی به دلیل شرایط مسابقات یا غیر آن - که بابی فیشر با آن شخصیت ناسازش باب کرده بود - منجر به دو عنوان جهانی شد و دیگر معلوم نبود که چه کسی قهرمان جهان است. عنوان کلّی قهرمانی که رفت، بالطبع دفاع از عنوان و بازی انتقامی و جذابیتهای دیگر هم در پی آن و من دیگر تعقیب نکردم. کمی بعد هم که کامپیوترهای پیشرفته آمدند که دیگر از اساتید بزرگ کم نداشتند و حتی دو مسابقه هم بین کاسپارف و یکی از این کامپیوترها برگزار شد که آن را کاسپاروف برد ولی امروزه دیگر هیچ کس نباید همچو خطری کند. من که گاه از سر هوس با برنامههای ساده کامپیوتری بازی میکنم - کسی هم مانده مگر؟ - تنظیم آن را در پایینترین سطح میگذارم که امیدی برای بردن باشد و آن هم دست نمیدهد.
ای کاش شطرنج، جدای ذوق و لطف خود بازی، سابقه آن هوشهای درخشان جهانی که به خود جذب کرد، خاطره شبهای دراز همنشینی با دوستان به عهد نوجوانی، به ما آموخته بود که پیش رفتن به غوغا نیست، به خانه به خانه پیش رفتن است و پیش از مهره راندن، اندیشیدن به حرکتهای بعدی.
کمی خاطره گفتیم و همچو فرزین کژروی کردیم. بازگرد ای خواجه راه تو کجاست...
استاد شفیعی کدکنی در توضیح خود ذیل «تا کی چو فرزین کژ روی، فرزانه شو، فرزانه شو» آوردهاند که «فرزین کژ و راست میرود» و از توضیح دیگرشان در باب بیدق هم برمیآید که قواعد امروزی را مقصود داشتهاند. استاد زمانی هم ذیل یکی از ابیات مثنوی آورده بودند که «مهرهٔ وزیر در شطرنج دارای همه نوع حرکت است... هم مانند فیل مورّب حرکت میکند و هم مانند رخ مستقیم از چهار طرف» و همین شاید نوشتن این یادداشت را توجیه کند در توضیح این که قواعد شطرنج قدیم در خصوص برخی مهرهها همچون امروز نبوده است.
حرکت فرزین، در شطرنج قدیم، همواره مورّب بوده است و نه راست. این مهم است تا برخی ظرایف اشعار دیده شود. همین شاهدی که استاد آوردهاند و بسیاری دیگر، تنها به این کژروی اشاره دارد، در مقابل حرکت راست رخ. این کژروی هم، همه عرصه شطرنج را شامل نمیشده. به واقع وزیر در هر حرکت فقط یک خانه میرفته و از این رو، بر خلاف تصوّر امروزی، مهره ضعیفی بوده است. پس حرکتش مثل فیل نبوده، اما ناگفته نگذاریم که حرکت فیل هم مثل حرکت امروزی آن نبوده! فیل کج میرفته امّا یکی در میان میپریده است.
امّا شواهد کجروی فرزین بسیار است.
در دیوان میخوانیم که:
هین خمش کن کژ مرو، فرزین نهای / کی چو فرزین کژ رود فرزانهای؟
و
راست رود سوی شه، جان و دلم همچو رخ / گر چه کند کژروی طبع چو فرزین من
و
همچو فرزین کژرو است و رُخسیه بر نطعِ شاه...
یا در مثنوی، همان بیتی که توضیح استاد زمانی به آن بازمیگردد:
مست را بین ز آن شرابِ پُر شگفت / همچو فرزین مست کژ رفتن گرفت
از شاعران دیگر هم، خاقانی میگوید:
فرزین مشو ای حکیم تا کژ نشوی / آن به که پیاده باشی و راست روی
و سنایی در صفت نورسیدگان جاهجوی دینفروش گوید:
همه خونخوار و آزْور چو مگس / همه فرزین به کجروی و فرس!
و عتاب میکند که از چه «همچو فرزین کجروی در راهِ نافرزانهای؟»
و خارج از شواهد ابیات، به قول راوندی در راحة الصدور ختم کنیم که قوانین را شرح داده و آورده که: «و فرزین بر زوایا رود و از هر چهار جانب کژ ضرب کند.»
شاید بعد اگر فرصتی بود ثبت یک بازی کهن با قواعد قدیم را بیاورم که خیلی جالب است و همچنین توضیحی در خصوص «فرزینبند» که تعریفش در فرهنگها بسیار مبهم است. به هر شکل در خصوص قواعد شطرنج هم، به قول فردوسی، باید گفت «رَوِشْنِ زمانه به یکسان مدان».
شطرنج علاقه قدیم ما بود به عهد نوجوانی. دبیرستان بودم، یا پیش از آن، که مجله «دانشمند» یک ویژهنامه شطرنج منتشر کرد و خیلی کار خوبی بود. از قدیمترین بازیهای ثبت شده تا بازی نوابغ همچون آلخین و دیگران. بعد کتابها بیرون آمد از بازی بزرگان، پطروسیان، باتوینیک، اسپاسکی و خصوصا کتابهای ویژه بابی فیشر که اعجوبهای بود گرچه فقط با توضیحات میشد فهمید که آن نبوغ کجا ظاهر شده است و به مثال در جایی که تیم تحلیلگرِ حریف همه احتمالات را سنجیده، چطور ناگهان فیشر در میانه بازی راهی دیگر گشوده. کتاب هفته شاملو هم، که در کتابخانهها مییافتیم، صفحه شطرنج داشت. اینها بیشتر تاریخ بود ولی اخبار روز به کاسپاروف بازمیگشت و کم کم از همین جا هم دیگر شطرنج، برای ما، از درخشش و تب و تاب افتاد. فیشر به مثال شش-هیچ حریف صاحب عنوان قهرمانی جهان را میبرد ولی بازیهای کارپف کاسپارف بیش از پانزده بار مساوی میشد و همه، خودشان و برگزارکنندگان و علاقمندان، خسته میشدند. مسابقات چندین ماه بعد تکرار میشد و باز همین... بعد هم اختلافی پیش آمد و امتناع از رویارویی به دلیل شرایط مسابقات یا غیر آن - که بابی فیشر با آن شخصیت ناسازش باب کرده بود - منجر به دو عنوان جهانی شد و دیگر معلوم نبود که چه کسی قهرمان جهان است. عنوان کلّی قهرمانی که رفت، بالطبع دفاع از عنوان و بازی انتقامی و جذابیتهای دیگر هم در پی آن و من دیگر تعقیب نکردم. کمی بعد هم که کامپیوترهای پیشرفته آمدند که دیگر از اساتید بزرگ کم نداشتند و حتی دو مسابقه هم بین کاسپارف و یکی از این کامپیوترها برگزار شد که آن را کاسپاروف برد ولی امروزه دیگر هیچ کس نباید همچو خطری کند. من که گاه از سر هوس با برنامههای ساده کامپیوتری بازی میکنم - کسی هم مانده مگر؟ - تنظیم آن را در پایینترین سطح میگذارم که امیدی برای بردن باشد و آن هم دست نمیدهد.
ای کاش شطرنج، جدای ذوق و لطف خود بازی، سابقه آن هوشهای درخشان جهانی که به خود جذب کرد، خاطره شبهای دراز همنشینی با دوستان به عهد نوجوانی، به ما آموخته بود که پیش رفتن به غوغا نیست، به خانه به خانه پیش رفتن است و پیش از مهره راندن، اندیشیدن به حرکتهای بعدی.
کمی خاطره گفتیم و همچو فرزین کژروی کردیم. بازگرد ای خواجه راه تو کجاست...
Telegram
K-Images
از فرزین کژرو..
فَرنِوِشت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من بهطور روزمره بایستی تمرین تابآوری کنم؛ زندگیام هیچ وقت چندان آسان نبوده و همین، تابآوری را به جزء جداییناپذیر زیستنم تبدیل کرده. انجام دائمش شاید سخت و دیریاب باشد، اما تمرینش شدنیتر است. دیدن فیلم «زن جوان و دریا» و سپس نوشتن از آن یکی از همین تمرینها بوده و خوشحالم که در نخستین گامِ مجلۀ وزین «درنگ» منتشر میشود؛ جایی که بودنِ آدمحسابیای چون جلال حیدری، دل آدم را قرص میکند.
اگر دوست داشتید، دعوتاید که بخوانید:
https://derang.info/2024/07/19/211/
اگر دوست داشتید، دعوتاید که بخوانید:
https://derang.info/2024/07/19/211/
Forwarded from سَماک: ادبیات کاربردی و خوشروانی (Farshīd Sādātsharīfī)
🔆 گُلشِکَر: ترکیب ادبیات و روانشناسی برای زندگی شیرینتر و پربارتر
تکتکِ ما بهطور بیوقفه و شبانهروزی درگیر فعالیتهایی هستیم؛ حتی وقتی بخوابیم!
روانشناسان این فعالیتها را به دو دسته «بهسویِ» و «بهدور از» تقسیم میکنند. اولی ما را به اهداف و آرزوهایمان نزدیکتر میکند، و گروه دوم ما را از زندگی مطلوبمان دور میکند.
تا بهحال چند کارگاه و فعالیت گروه «سَماک» به همین ترکیب ادبیات و روانشناسی «اَکت»، اختصاص داشته تا کمک کنه انتخابهای «بهسویِ» را ضمن لذت بردن از ادبیات و سینما بهتر بشناسیم و به سمت آنچه واقعاً تهِ ذهن قلبمان اهمیت دارد، حرکت کنیم.
این همان «گُلشِکر» قدیمیهاست: شیرین؛ روحبخش و درمانگر!
———
به همین مناسبت «سپیدار» در روز دوشنبه ۹ سپتامبر ۲۰۲۴ بر بستر زوم و از ساعت ۱۸ تا ۲۰ به وقت مونترال نشستِ آنلاین و رایگانی رادر معرفیِ این مقوله برگزار میکنه و شرکت در اون برای یکایک علاقهمندان (و نهفقط پیشکسوتان) آزاد و رایگانه.
امیدواریم شما هم از طریق زوم زیر به ما بپیوندید:
https://bit.ly/Samaak-ZoomLink
Meeting ID:
844 5654 5246
———
www.tgoop.com/samaak_MTL
www.tgoop.com/TheMontrealPersianBookClub
تکتکِ ما بهطور بیوقفه و شبانهروزی درگیر فعالیتهایی هستیم؛ حتی وقتی بخوابیم!
روانشناسان این فعالیتها را به دو دسته «بهسویِ» و «بهدور از» تقسیم میکنند. اولی ما را به اهداف و آرزوهایمان نزدیکتر میکند، و گروه دوم ما را از زندگی مطلوبمان دور میکند.
تا بهحال چند کارگاه و فعالیت گروه «سَماک» به همین ترکیب ادبیات و روانشناسی «اَکت»، اختصاص داشته تا کمک کنه انتخابهای «بهسویِ» را ضمن لذت بردن از ادبیات و سینما بهتر بشناسیم و به سمت آنچه واقعاً تهِ ذهن قلبمان اهمیت دارد، حرکت کنیم.
این همان «گُلشِکر» قدیمیهاست: شیرین؛ روحبخش و درمانگر!
———
به همین مناسبت «سپیدار» در روز دوشنبه ۹ سپتامبر ۲۰۲۴ بر بستر زوم و از ساعت ۱۸ تا ۲۰ به وقت مونترال نشستِ آنلاین و رایگانی رادر معرفیِ این مقوله برگزار میکنه و شرکت در اون برای یکایک علاقهمندان (و نهفقط پیشکسوتان) آزاد و رایگانه.
امیدواریم شما هم از طریق زوم زیر به ما بپیوندید:
https://bit.ly/Samaak-ZoomLink
Meeting ID:
844 5654 5246
———
www.tgoop.com/samaak_MTL
www.tgoop.com/TheMontrealPersianBookClub
فَرنِوِشت
🔆 گُلشِکَر: ترکیب ادبیات و روانشناسی برای زندگی شیرینتر و پربارتر تکتکِ ما بهطور بیوقفه و شبانهروزی درگیر فعالیتهایی هستیم؛ حتی وقتی بخوابیم! روانشناسان این فعالیتها را به دو دسته «بهسویِ» و «بهدور از» تقسیم میکنند. اولی ما را به اهداف و آرزوهایمان…
#یادآوری. هماینک در حال آغاز
Forwarded from سَماک: ادبیات کاربردی و خوشروانی (Farshīd Sādātsharīfī)
به امید دیدار عزیزان. ثبتنام شما هم باعث دلگرمی ماست و هم پشتوانه ادامه فعالیت سماک. به امید دیدار. به دوستان علاقهمند هم برسانید.
اطلاعات بیشتر:
438.927.0036
[email protected]
اطلاعات بیشتر:
438.927.0036
[email protected]
امروز، ۵ اکتبر ۲۰۲۴، میخواهم لحظهای را به تجلیل و قدردانی از برخی از معلمان استثنایی که تأثیر عمیقی بر زندگی و حرفهام داشتهاند، اختصاص دهم.
پیش از هر چیز، این روز را به یادبود مرحوم دکتر اکبر نحوی، که سه سال پیش درگذشت، تقدیم میکنم. او نه تنها معلمی بینظیر در کلاس درس، پژوهشگری خارقالعاده و استاد کتابشناسی بود، بلکه استادی بود که به من آموخت چگونه با خرد و همدلی به هر جنبهای از زندگی آکادمیک و انسانی نزدیک شوم. میراث او از طریق دانشجویان بیشماری که الهام بخشید، زنده است.
همچنین مراتب سپاسگزاری عمیق خود را از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و مرحوم دکتر علیمحمد حقشناس، اساتید ممتاز ادبیات و زبانشناسی، ابراز میدارم. آنها مرا در پیوند دادن حوزههای مختلف ادبیات راهنمایی کردند که در نهایت رویکرد منحصر به فرد من را به ادغام «کاربردی» ادبیات در زمینههای مختلف شکل داد.
در ادامه، میخواهم از تکتک افراد و نهادهایی که در ایران، فراتر از نقشهایشان در آموزش و پرورش، بخشی از ظلم سیستماتیک بودند/هستند، قدردانی کنم. این افراد و نهادها، به نحوی، مرا بر اساس معلولیتم از مسیر تصدی دانشگاهی محروم کردند، همانطور که بسیاری دیگر را به دلیل سبک زندگی، نحوه پوشش حجاب اجباری، مذهب و غیره از این مسیر محروم کردند. به طور متناقضی، طردها و اعمال خبیث و پلید آنها راههای جدیدی را برای من هموار کرد و منجر به مهاجرت من به کانادا شد. بدون اعمال آنها، شاید نقشها و فرصتهای متنوع و پرباری را که در نه سال گذشته داشتهام، به دست نمیآوردم!
دیگر، از دکتر لادن فتا، دکتر استیون سی هیز و دکتر کلی جی ویلسون که اکت (درمان پذیرش و تعهد) را به عنوان یک دیدگاه تحولآفرین فراتر از محدوده روانشناسی به من معرفی، صمیمانه سپاسگزارم. از طریق آموزههای آنها، عمیقاً دریافتم که مفاهیم اکت اصلی میتوانند به ادبیات، روانشناسی و فراتر از آن تعمیم یابند.
همچنین از کسانی که در مورد دسترسپذیری - نه فقط به عنوان یک شغل یا حرفه، بلکه به عنوان یک علاقه مادام العمر - به من آموختهاند، صمیمانه تشکر میکنم. درسهای آنها جهانبینی من را گسترش داده و به من کمک کرده است تا به شیوهای عادلانهتر و فراگیرتر فکر کنم.
در نهایت، از پروفسور ستراک مانوکیان که مرا به عنوان محقق مدعو (۲۰۱۶-۲۰۲۰) به دانشگاه مک گیل دعوت کرد، عمیقاً سپاسگزارم. دوران حضورم در آنجا به من این امکان را داد تا سنتهای ادبی سرزمین مادریام را با روشهای تحقیق مدرن ادغام کنم.
روز معلم بر اینان و تکتک معلمان واقعی مبارک!
پیش از هر چیز، این روز را به یادبود مرحوم دکتر اکبر نحوی، که سه سال پیش درگذشت، تقدیم میکنم. او نه تنها معلمی بینظیر در کلاس درس، پژوهشگری خارقالعاده و استاد کتابشناسی بود، بلکه استادی بود که به من آموخت چگونه با خرد و همدلی به هر جنبهای از زندگی آکادمیک و انسانی نزدیک شوم. میراث او از طریق دانشجویان بیشماری که الهام بخشید، زنده است.
همچنین مراتب سپاسگزاری عمیق خود را از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و مرحوم دکتر علیمحمد حقشناس، اساتید ممتاز ادبیات و زبانشناسی، ابراز میدارم. آنها مرا در پیوند دادن حوزههای مختلف ادبیات راهنمایی کردند که در نهایت رویکرد منحصر به فرد من را به ادغام «کاربردی» ادبیات در زمینههای مختلف شکل داد.
در ادامه، میخواهم از تکتک افراد و نهادهایی که در ایران، فراتر از نقشهایشان در آموزش و پرورش، بخشی از ظلم سیستماتیک بودند/هستند، قدردانی کنم. این افراد و نهادها، به نحوی، مرا بر اساس معلولیتم از مسیر تصدی دانشگاهی محروم کردند، همانطور که بسیاری دیگر را به دلیل سبک زندگی، نحوه پوشش حجاب اجباری، مذهب و غیره از این مسیر محروم کردند. به طور متناقضی، طردها و اعمال خبیث و پلید آنها راههای جدیدی را برای من هموار کرد و منجر به مهاجرت من به کانادا شد. بدون اعمال آنها، شاید نقشها و فرصتهای متنوع و پرباری را که در نه سال گذشته داشتهام، به دست نمیآوردم!
دیگر، از دکتر لادن فتا، دکتر استیون سی هیز و دکتر کلی جی ویلسون که اکت (درمان پذیرش و تعهد) را به عنوان یک دیدگاه تحولآفرین فراتر از محدوده روانشناسی به من معرفی، صمیمانه سپاسگزارم. از طریق آموزههای آنها، عمیقاً دریافتم که مفاهیم اکت اصلی میتوانند به ادبیات، روانشناسی و فراتر از آن تعمیم یابند.
همچنین از کسانی که در مورد دسترسپذیری - نه فقط به عنوان یک شغل یا حرفه، بلکه به عنوان یک علاقه مادام العمر - به من آموختهاند، صمیمانه تشکر میکنم. درسهای آنها جهانبینی من را گسترش داده و به من کمک کرده است تا به شیوهای عادلانهتر و فراگیرتر فکر کنم.
در نهایت، از پروفسور ستراک مانوکیان که مرا به عنوان محقق مدعو (۲۰۱۶-۲۰۲۰) به دانشگاه مک گیل دعوت کرد، عمیقاً سپاسگزارم. دوران حضورم در آنجا به من این امکان را داد تا سنتهای ادبی سرزمین مادریام را با روشهای تحقیق مدرن ادغام کنم.
روز معلم بر اینان و تکتک معلمان واقعی مبارک!
🍂 سپاسی در روز شکرگزاری و یک خبر هیجانانگیز! 🍂
این روزها در کانادا عید شکرگزاری است و در چنین روزهایی با مسرت فراوان به اطلاع میرسانم که کتاب «ریشههای کهن، جوانههای نو»، ششمین مجموعۀ ادبی از انجمن نویسندگان مهاجر کانادا، در هفتۀ گذشته منتشر شده است که شامل داستان من با عنوان «پنجشنبههای بومی» (فصل ۹) نیز هست. این کتاب مجموعهای از داستان، شعر و ناداستان است که تجربیات متنوع مهاجران را به تصویر میکشد. من بهشدت هیجانزدهام که این کتاب تنها چند روز پس از انتشار به لیست پرفروشترینهای آمازون راه یافته است.
در فصل نهم، داستان من، به اسطورۀ آفرینش نزدِ بومیانِ هُدُنُشُنه میپردازد و این که این اسطوره کاوشی نمادین را دربارۀ محدودیتها، تواناییها/ناتوانیها و معلولیت ارائه میدهد. بهاین ترتیب اغراق نیست اگر بگویم نوشتن این اثر برایم سفری از جنسِ ترکیبکردنِ در تفکرِ انتقادی و خلاقیت ادبی بوده است.
در ادامه مایلم از صمیم قلب از همۀ کسانی که این امر را ممکن ساختند تشکر کنم:
۱. از همسرم سارا، برای حمایت بیدریغش در مسیر یادگیری و اتحاد با مردم بومی و همچنین در سفر نویسندگیام.
۲. از گابریلا کاسینانو مدیر پروژههای آنتولوژی برای رهبری و درسهای زیادی که از او آموختم.
۳. از ویراستار فوقالعادۀ این اثر، اولا دِ استریکر، برای کمک به من در صیقل دادن اثر تا حد ممکن تشکر میکنم.
۴. از همۀ دوستان و حامیانم که به سرعت از این کتاب حمایت کردند و به پرفروش شدن آن کمک کردند.
شما نیز میتوانید نسخۀ خود را از آمازون (نسخۀ دیجیتال -کیندل- یا چاپی) تهیه کنید. و البته برای خریدن و خواندن نسخۀ دیجیتال نیازی به داشتنِ دستگاه کیندل ندارید و خواندن اثر بر روی گوشی و لپتاپتان بهراحتی میسر است.📖
برای خرید اثر اینجا ببینید:
https://www.amazon.ca/Roots-Shoots-Anthology-Immigrant-Writers-ebook/dp/B0DJK7R97X
از همۀ شما برای عشق و حمایتتان متشکرم! 🙏💚 و امیدوارم ناشر و مجلهای فارسی نیز پیدا شود که به شناخت بومیان و مهاجران کانادا هم علاقه نشان دهد و بتوانم با کمک آنان در زمانی نهچندان دور نسخۀ فارسیِ داستان را نیز منتشر کنم.
📚 #پنجشنبههای_بومی #ریشههای_کهن_جوانههای_نو #انجمن_نویسندگان_مهاجر #پرفروش #نویسندگان_مهاجر #سپاسگزاری_در_روز_شکرگزاری #داستان_و_تامل #داستان_خلقت #اسطوره_آفرینش #مشارکت_معلولان #حمایت_از_نویسندگان #سفر_داستان_سرایی #کتابهای_آمازون
این روزها در کانادا عید شکرگزاری است و در چنین روزهایی با مسرت فراوان به اطلاع میرسانم که کتاب «ریشههای کهن، جوانههای نو»، ششمین مجموعۀ ادبی از انجمن نویسندگان مهاجر کانادا، در هفتۀ گذشته منتشر شده است که شامل داستان من با عنوان «پنجشنبههای بومی» (فصل ۹) نیز هست. این کتاب مجموعهای از داستان، شعر و ناداستان است که تجربیات متنوع مهاجران را به تصویر میکشد. من بهشدت هیجانزدهام که این کتاب تنها چند روز پس از انتشار به لیست پرفروشترینهای آمازون راه یافته است.
در فصل نهم، داستان من، به اسطورۀ آفرینش نزدِ بومیانِ هُدُنُشُنه میپردازد و این که این اسطوره کاوشی نمادین را دربارۀ محدودیتها، تواناییها/ناتوانیها و معلولیت ارائه میدهد. بهاین ترتیب اغراق نیست اگر بگویم نوشتن این اثر برایم سفری از جنسِ ترکیبکردنِ در تفکرِ انتقادی و خلاقیت ادبی بوده است.
در ادامه مایلم از صمیم قلب از همۀ کسانی که این امر را ممکن ساختند تشکر کنم:
۱. از همسرم سارا، برای حمایت بیدریغش در مسیر یادگیری و اتحاد با مردم بومی و همچنین در سفر نویسندگیام.
۲. از گابریلا کاسینانو مدیر پروژههای آنتولوژی برای رهبری و درسهای زیادی که از او آموختم.
۳. از ویراستار فوقالعادۀ این اثر، اولا دِ استریکر، برای کمک به من در صیقل دادن اثر تا حد ممکن تشکر میکنم.
۴. از همۀ دوستان و حامیانم که به سرعت از این کتاب حمایت کردند و به پرفروش شدن آن کمک کردند.
شما نیز میتوانید نسخۀ خود را از آمازون (نسخۀ دیجیتال -کیندل- یا چاپی) تهیه کنید. و البته برای خریدن و خواندن نسخۀ دیجیتال نیازی به داشتنِ دستگاه کیندل ندارید و خواندن اثر بر روی گوشی و لپتاپتان بهراحتی میسر است.📖
برای خرید اثر اینجا ببینید:
https://www.amazon.ca/Roots-Shoots-Anthology-Immigrant-Writers-ebook/dp/B0DJK7R97X
از همۀ شما برای عشق و حمایتتان متشکرم! 🙏💚 و امیدوارم ناشر و مجلهای فارسی نیز پیدا شود که به شناخت بومیان و مهاجران کانادا هم علاقه نشان دهد و بتوانم با کمک آنان در زمانی نهچندان دور نسخۀ فارسیِ داستان را نیز منتشر کنم.
📚 #پنجشنبههای_بومی #ریشههای_کهن_جوانههای_نو #انجمن_نویسندگان_مهاجر #پرفروش #نویسندگان_مهاجر #سپاسگزاری_در_روز_شکرگزاری #داستان_و_تامل #داستان_خلقت #اسطوره_آفرینش #مشارکت_معلولان #حمایت_از_نویسندگان #سفر_داستان_سرایی #کتابهای_آمازون
Amazon
Old Roots, New Shoots (Anthology by Immigrant Writers)
Old Roots, New Shoots (Anthology by Immigrant Writers) eBook : Association, Immigrant Writers, Murgan, Claudiu, Aaref, M K, Nyabul di Kanza Mabaya, Gaston, Muhimpundu Kayishema, Sonia, Efik, Surveyor, Dziedziejko, Aldona, Li, Brian, Sadatsharifi, Farshid…
Forwarded from رسانهٔ همیاری - ونکوور
ما ایرانیان مهاجر اگر داستانهای خودمان را بلد نباشیم، لابهلای داستانهای دیگران گم میشویم
گفتوگو با بنفشه طاهریان، نویسنده، گوینده، و بازیگر ساکن تورنتو، بهبهانهٔ اجرای نمایش «از هوسنامه تا وفانامه» که در ماه نوامبر در ونکوور بهروی صحنه خواهد رفت
- - - - - -
باخبر شدیم بنفشه طاهریان، نویسنده، گوینده، و بازیگر ساکن تورنتو، نمایش «از هوسنامه تا وفانامه» را که سال گذشته در چند شهر آمریکای شمالی به روی صحنه برده است، در سوم نوامبر ۲۰۲۴ این نمایش را در سالن مکیوئنِ کیمیک سنتر در وست ونکوور برای نخستینبار به روی صحنه خواهند برد. بههمین مناسبت گفتوگویی با ایشان داشتیم تا دربارهٔ این نمایش بیشتر بدانیم…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
🆔@Hamyaari_Media
گفتوگو با بنفشه طاهریان، نویسنده، گوینده، و بازیگر ساکن تورنتو، بهبهانهٔ اجرای نمایش «از هوسنامه تا وفانامه» که در ماه نوامبر در ونکوور بهروی صحنه خواهد رفت
- - - - - -
باخبر شدیم بنفشه طاهریان، نویسنده، گوینده، و بازیگر ساکن تورنتو، نمایش «از هوسنامه تا وفانامه» را که سال گذشته در چند شهر آمریکای شمالی به روی صحنه برده است، در سوم نوامبر ۲۰۲۴ این نمایش را در سالن مکیوئنِ کیمیک سنتر در وست ونکوور برای نخستینبار به روی صحنه خواهند برد. بههمین مناسبت گفتوگویی با ایشان داشتیم تا دربارهٔ این نمایش بیشتر بدانیم…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
🆔@Hamyaari_Media
رسانهٔ همیاری
بنفشه طاهریان: ما ایرانیان مهاجر اگر داستانهای خودمان را بلد نباشیم، لابهلای داستانهای دیگران گم میشویم - رسانهٔ همیاری
گفتوگو با بنفشه طاهریان، نویسنده، گوینده، و بازیگر ساکن تورنتو، بهبهانهٔ اجرای نمایش «از هوسنامه تا وفانامه» که در ماه نوامبر در ونکوور بهروی صحنه خواهد رفت