Forwarded from مسعود نیلی Masoud Nili
اقتصاد ایران چگونه مستعد «صنعتزدایی» شد؟
هفته آینده قرار است همایشی تحت عنوان «چالشهای صنعتی شدن ایران؛ از حکمرانی اقتصادی تا تحولات جهانی» در تهران برگزار شود.
مسعود نیلی و شماری از اقتصاددانان و محققان جوان که با «پژوهشکده مطالعات اقتصادی و صنعتی شریف» همکاری میکنند، قرار است در این همایش، نتایج و یافتههای مجموعهای مطالعاتی را ارائه کنند که به سفارش «بنیاد توسعهصنعتی و کارآفرینی مهندس محسن خلیلیعراقی» تهیه و تدوین شده است.
مهندس خلیلی عراقی، بنیانگذار شرکت «بوتان» و یکی از قابلاحترامترین مدیران بخش خصوصی است که بخشی از داراییهای خود را وقف مطالعه و پژوهش اقتصادی کرده است.
همایش را گروه رسانهای دنیایاقتصاد با همکاری دانشگاه شریف و بنیاد خلیلی برگزار میکند و مسعود نیلی، امینه محمودزاده و علیرضا ساعدی سخنرانان اصلی همایش هستند.
در فصل پایانی همایش نیز قرار است میزگردی برگزار شود که علاوه بر دکتر مسعود نیلی، آقایان احمد دوستحسینی، محسن جلالپور، فرهاد نیلی، محسن افشین و رحمن قهرمانپور نیز حضور دارند.
برای ثبتنام در این همایش میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
هفته آینده قرار است همایشی تحت عنوان «چالشهای صنعتی شدن ایران؛ از حکمرانی اقتصادی تا تحولات جهانی» در تهران برگزار شود.
مسعود نیلی و شماری از اقتصاددانان و محققان جوان که با «پژوهشکده مطالعات اقتصادی و صنعتی شریف» همکاری میکنند، قرار است در این همایش، نتایج و یافتههای مجموعهای مطالعاتی را ارائه کنند که به سفارش «بنیاد توسعهصنعتی و کارآفرینی مهندس محسن خلیلیعراقی» تهیه و تدوین شده است.
مهندس خلیلی عراقی، بنیانگذار شرکت «بوتان» و یکی از قابلاحترامترین مدیران بخش خصوصی است که بخشی از داراییهای خود را وقف مطالعه و پژوهش اقتصادی کرده است.
همایش را گروه رسانهای دنیایاقتصاد با همکاری دانشگاه شریف و بنیاد خلیلی برگزار میکند و مسعود نیلی، امینه محمودزاده و علیرضا ساعدی سخنرانان اصلی همایش هستند.
در فصل پایانی همایش نیز قرار است میزگردی برگزار شود که علاوه بر دکتر مسعود نیلی، آقایان احمد دوستحسینی، محسن جلالپور، فرهاد نیلی، محسن افشین و رحمن قهرمانپور نیز حضور دارند.
برای ثبتنام در این همایش میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
.
تحلیلهای آخرالزمانی به درد تهییج و تزریق روحیه میخورند اما روی زمین واقعیت جز خطای شناختی تولید نمیکنند.
#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی
@fazeli_mohammad
تحلیلهای آخرالزمانی به درد تهییج و تزریق روحیه میخورند اما روی زمین واقعیت جز خطای شناختی تولید نمیکنند.
#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی
@fazeli_mohammad
حافظ، اسد و عاقبت سوریه
محمد فاضلی
دیکتاتورهایی مثل خاندان اسد، شکوهی در مملکتشان داشتند. عمری را در سایه این شکوه و لذت قدرت زندگی کردند، اما تصور میکنم پدر و پسر هیچ شبی را آرام سر بر بالش نمیگذاشتند.
قدرت، ثروت و مواهبی که نزد دیکتاتور جمع میشود، چنان طعمه چشمگیری است که بسیاری سودای ربودن آن به هر وسیله از جمله با خشونت دارند. این خودش مایه تشویش و عذاب است.
دیکتاتوری با اتکا بر خشونت و سرکوب، نارضایتی هم تولید میکند. این ناراضیان هم علاوه بر آنها که به ثروت، قدرت و اختیارات دیکتاتور چشم دوختهاند، عامل تشویش خاطرش هستند و نمیگذارند یک شب آرام سر بر بالش بگذارد.
فکر نکنید این ویژگی برای دیکتاتورهای خاورمیانه عربی صادق است، برای همه دیکتاتورهای جهان از آمریکای لاتین تا آفریقا هم وضعیت همین است.
خب، در این شیر تو شیر خاورمیانه و تشویش تاریخی اذهان دیکتاتورها به دلایلی که نوشتم، خواجه #حافظ_شیرازی چه کاره است و چه میگوید؟
حضرت حافظ فرمودهاند «شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است⭕کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد.» کاری به این ندارم که حافظ از این شعر چه معنایی در نظر داشته است. بزرگوار کلاً اهل چندپهلو سخن گفتن بود، اما این سخنش عمیقاً با دموکراسی و دیکتاتوری ارتباط دارد.
خواجه حافظ در این بیت، تمامقد در قامت یک نظریهپرداز سیاسی ظاهر میشود و میفرماید. شکوه تاج سلطانی دیکتاتورها، خیلی دلکش است، اما خب «بیم جان» هم در آن هست. این همان تشویشی است که دیکتاتورها همواره با خود دارند. دیکتاتورها همواره نگران «ترک سر» هستند و همین هم باعث میشود علیرغم شکوه ظاهری زندگیشان، دلآرام نباشند.
شعر حافظ چه ربطی به دموکراسی دارد؟ خب زمان خواجه حافظ سخنی از دموکراسی در میان نبود، اما حافظ زرنگ، از همان چند قرن قبل نکاتی هم درباره مزایای دموکراسی در همین یک بیت شعر ذکر کرده است. دموکراسی در اصل یک بده-بستان است. دموکراسی به جنابان اصحاب قدرت میگوید: اختیارات نامحدود، تمرکز قدرت و انبوه ثروت و شکوه را «بده» و ما به ازای آن آرامش و نداشتن بیم جان را «بستان».
حاکمان دموکراتیک، لذت قدرت نامحدود را ندارند، زمان حکومتشان هم محدود است؛ اما در عوض میدانند در بازی دموکراسی، کنار رفتن از قدرت به بهای باختن جان، مال و همه حقوق دیگرِ (البته محدود و نه نامحدود) تمام نمیشود.
دموکراسی، لذت نامحدود بودن قدرت حاکمان را میستاند و لذت آرامش امر محدود را جایگزین میکند.
خواجه حافظ دوباره میتواند در قامت نظریهپرداز سیاسی مدعی شود که در دموکراسی، شکوه دلکش تاج سلطانی درج نیست و حاکمان چند سالی یکبار با برگه رأی جابهجا میشوند؛ اما بیم جان هم در آن درج نیست. تازه وقتی کسی از قدرت کنار میرود، کلاً از سیاست بیرون نمیرود و مثلاً مجبور به ترک کشورش نمیشود، فقط میرود گوشهای مینشیند نان و ماستش را میخورد و در عالم سیاستورزی از دور و نزدیک دستی بر آتش دارد.
🔴نتیجهگیری
اول. در این مختصر تلاش کردم وجه مهمی از نظریهپردازی سیاسی «خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی» (۷۹۲-۷۲۷ ه.ق) را آشکار کنم. این مرد بزرگ ظاهراً فقط شاعر نبوده است و ما ایرانیان به این وجه از اندیشه بزرگوار به اندازه کافی توجه نکردهایم.
دوم. نمیدانم نظر خواجه حافظ درباره عاقبت سوریه چیست، اما اطمینان دارم که هر «نظم دسترسی محدود» اقتدارگرا، وقتی با فرایندهای خشونتآمیز ساقط میشود، با یک «نظم دسترسی محدود» اقتدارگرای دیگر جایگزین خواهد شد.
اقتدارگراییهای فروپاشیده بر اثر بهار عربی با نمونههای مشابه خود جایگزین شدند؛ و به همان ترتیب، توسعه و دموکراسی تا دههها از #سوریه دور است.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
دیکتاتورهایی مثل خاندان اسد، شکوهی در مملکتشان داشتند. عمری را در سایه این شکوه و لذت قدرت زندگی کردند، اما تصور میکنم پدر و پسر هیچ شبی را آرام سر بر بالش نمیگذاشتند.
قدرت، ثروت و مواهبی که نزد دیکتاتور جمع میشود، چنان طعمه چشمگیری است که بسیاری سودای ربودن آن به هر وسیله از جمله با خشونت دارند. این خودش مایه تشویش و عذاب است.
دیکتاتوری با اتکا بر خشونت و سرکوب، نارضایتی هم تولید میکند. این ناراضیان هم علاوه بر آنها که به ثروت، قدرت و اختیارات دیکتاتور چشم دوختهاند، عامل تشویش خاطرش هستند و نمیگذارند یک شب آرام سر بر بالش بگذارد.
فکر نکنید این ویژگی برای دیکتاتورهای خاورمیانه عربی صادق است، برای همه دیکتاتورهای جهان از آمریکای لاتین تا آفریقا هم وضعیت همین است.
خب، در این شیر تو شیر خاورمیانه و تشویش تاریخی اذهان دیکتاتورها به دلایلی که نوشتم، خواجه #حافظ_شیرازی چه کاره است و چه میگوید؟
حضرت حافظ فرمودهاند «شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است⭕کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد.» کاری به این ندارم که حافظ از این شعر چه معنایی در نظر داشته است. بزرگوار کلاً اهل چندپهلو سخن گفتن بود، اما این سخنش عمیقاً با دموکراسی و دیکتاتوری ارتباط دارد.
خواجه حافظ در این بیت، تمامقد در قامت یک نظریهپرداز سیاسی ظاهر میشود و میفرماید. شکوه تاج سلطانی دیکتاتورها، خیلی دلکش است، اما خب «بیم جان» هم در آن هست. این همان تشویشی است که دیکتاتورها همواره با خود دارند. دیکتاتورها همواره نگران «ترک سر» هستند و همین هم باعث میشود علیرغم شکوه ظاهری زندگیشان، دلآرام نباشند.
شعر حافظ چه ربطی به دموکراسی دارد؟ خب زمان خواجه حافظ سخنی از دموکراسی در میان نبود، اما حافظ زرنگ، از همان چند قرن قبل نکاتی هم درباره مزایای دموکراسی در همین یک بیت شعر ذکر کرده است. دموکراسی در اصل یک بده-بستان است. دموکراسی به جنابان اصحاب قدرت میگوید: اختیارات نامحدود، تمرکز قدرت و انبوه ثروت و شکوه را «بده» و ما به ازای آن آرامش و نداشتن بیم جان را «بستان».
حاکمان دموکراتیک، لذت قدرت نامحدود را ندارند، زمان حکومتشان هم محدود است؛ اما در عوض میدانند در بازی دموکراسی، کنار رفتن از قدرت به بهای باختن جان، مال و همه حقوق دیگرِ (البته محدود و نه نامحدود) تمام نمیشود.
دموکراسی، لذت نامحدود بودن قدرت حاکمان را میستاند و لذت آرامش امر محدود را جایگزین میکند.
خواجه حافظ دوباره میتواند در قامت نظریهپرداز سیاسی مدعی شود که در دموکراسی، شکوه دلکش تاج سلطانی درج نیست و حاکمان چند سالی یکبار با برگه رأی جابهجا میشوند؛ اما بیم جان هم در آن درج نیست. تازه وقتی کسی از قدرت کنار میرود، کلاً از سیاست بیرون نمیرود و مثلاً مجبور به ترک کشورش نمیشود، فقط میرود گوشهای مینشیند نان و ماستش را میخورد و در عالم سیاستورزی از دور و نزدیک دستی بر آتش دارد.
🔴نتیجهگیری
اول. در این مختصر تلاش کردم وجه مهمی از نظریهپردازی سیاسی «خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی» (۷۹۲-۷۲۷ ه.ق) را آشکار کنم. این مرد بزرگ ظاهراً فقط شاعر نبوده است و ما ایرانیان به این وجه از اندیشه بزرگوار به اندازه کافی توجه نکردهایم.
دوم. نمیدانم نظر خواجه حافظ درباره عاقبت سوریه چیست، اما اطمینان دارم که هر «نظم دسترسی محدود» اقتدارگرا، وقتی با فرایندهای خشونتآمیز ساقط میشود، با یک «نظم دسترسی محدود» اقتدارگرای دیگر جایگزین خواهد شد.
اقتدارگراییهای فروپاشیده بر اثر بهار عربی با نمونههای مشابه خود جایگزین شدند؛ و به همان ترتیب، توسعه و دموکراسی تا دههها از #سوریه دور است.
@fazeli_mohammad
Forwarded from Water Events
⏹️ بازآفريني سياستهاي آبي از بحران تا اميد
🟣 برگزاركننده: فدراسيون صنعت آب ايران
🗓 سهشنبه: 20 آذرماه
⏰ از ساعت 16:00 الي 19:00
🟣🟣فدراسیون صنعت آب ایران به عنوان مبتکر طرح “مبادله گواهی سپرده صرفهجویی آب” در بازار بهینهسازی انرژی، از کلیه متخصصان و متخصصان صنعت آب کشور دعوت مینماید در نشست «بازآفرینی سیاستهای آبی از بحران تا امید» با سخنرانی صاحبنظران برجسته حوزه آب کشور حضور بهم رسانند.
سخنرانان:
محمد فاضلی
محمدجوانبخت
صدیقه ترابی
محمد ابراهیمنیا
شهرام حلاج
یزدانرضایی
رضا حاجیکریم
📍 محل برگزاري: تهران، سعادت آباد، بالاتر از میدان کاج، خیابان نهم شرقی، پلاک 18
حضور برای تمامی متخصصان و کارشناسان صنعت آب کشور آزاد است.
لازم به ذکر است گواهی حضور در اين نشست بصورت الکترونیکی صادر خواهد شد.
✅ کانال اطلاعرسانی رویدادهای آب و محیطزیست
join 👉📱 @WaterEvents
🟣 برگزاركننده: فدراسيون صنعت آب ايران
⏰ از ساعت 16:00 الي 19:00
🟣🟣فدراسیون صنعت آب ایران به عنوان مبتکر طرح “مبادله گواهی سپرده صرفهجویی آب” در بازار بهینهسازی انرژی، از کلیه متخصصان و متخصصان صنعت آب کشور دعوت مینماید در نشست «بازآفرینی سیاستهای آبی از بحران تا امید» با سخنرانی صاحبنظران برجسته حوزه آب کشور حضور بهم رسانند.
سخنرانان:
محمد فاضلی
محمدجوانبخت
صدیقه ترابی
محمد ابراهیمنیا
شهرام حلاج
یزدانرضایی
رضا حاجیکریم
حضور برای تمامی متخصصان و کارشناسان صنعت آب کشور آزاد است.
لازم به ذکر است گواهی حضور در اين نشست بصورت الکترونیکی صادر خواهد شد.
join 👉
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴مبادا دولتمردان دچار سندروم صندلی شوند
▪️بهانه پذیرفتی نیست.
🔺 خبرآنلاین ۱۹ آذر ۱۴۰۳
▪️عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که در عمل به وعده ها، نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست.
▪️به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «۶۰ درصد مردم با فیلترینگ مخالف هستند و البته هر ساله مردم ما ۲۰ همت صرف هزینه فیلترینگ میکنند. شورای فضای مجازی با ۱۵ عضو حقیقی فعلا رفع این فیلترینگ را به صلاح نمیدانند. ما باید اینها را قانع کنیم که فیلترینگ حتی امنیت کشور را هم به هم میریزد، چرا که دشمنان با همین ابزارهای فیلترینگ به اطلاعات مردم دست مییابند.» این جملات را محمدجعفر قائم پناه معاون اجرایی رییس جمهور در خصوص موانع رفع فیلترینگ بیان کرد، اظهاراتی که ضمن تاکید مجدد بر مانع تراشی ها بر سر راه رفع فیلترینگ در شورایعالی فضای مجازی، احتمالات درباره رفع فیلترینگ در بازه زمانی کوتاه مدت را کمرنگ کرد.
▪️عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گپ و گفتی کوتاه با خبرگزاری خبرآنلاین ضمن انتقاد از این مواضع معاون رئیس جمهور، تاکید کرد؛ «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.» وی میگوید؛ «اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد.»
▪️گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
🔹آقای قائم پناه! در سخنان خود به مخالفت ۱۵ عضو حقیقی فضای مجازی با رفع فیلترینگ اشاره کردند، این که آنان رفع فیلترینگ را به مصلحت نمیدانند. و به نوعی مردم را از تحقق یکی از وعدههای داده شده آقای رییسجمهور ناامید کردن،. شما فکر میکنید ماجرا به کجا خواهد رسید؟
🔘البته ایشان در همان سخنرانی مفصل در مذمت فیلترینگ و هزینههای آن برای مردم سخن گفتهاند که طبعا درست هم هست. ولی از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.
🔘اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. مشابه همین استدلال را برای مصوبه حجاب هم میتوان آورد. اقایان آمدهاند که اینها را حل کنند و الا مردم که میدانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاستها هستند خیلی هم بهتر از مسیولین آنان را میشناسند.
🔘اگر قرار باشد که با رای مردم نتوانید وعدههای داده شده را حل کنید لطفاً بگذارید خودشان این سیاستها را پیگیری و اجرا کنند. آقای رییسجمهور هنگامی که وعده داد آیا میدانست که میتواند آنها را عملی کند یا نمیدانست؟ اگر میدانست باید تا امروز حل کرده باشد. نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست. اصلا ادامه این سیاستها به زیان مملکت و حکومت است مگر شما آمدهاید که علیه کشور و حکومت کار کنید و فیلترینگ را ادامه دهید؟
🔘اگر هم نمیدانستند که وعدهای فراتر از قدرت خود دادهاند از مردم عذر خواهی کنند و راه را برای برگشت قبلیها باز نمایند. مردم رای ندادهاند که فقط صندلی نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاستها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.
🔹با توجه به این شرایط، به نظرتان فیلترینگ رفع خواهد شد؟
🔘مسأله امروز فراتر از فیلترینگ است. به هر حال مردم که از هر سدی عبور میکنند با قدری هزینه و زحمت و البته بدنامی و نفرین آن برای سیاستگذاری غیرعلمی میماند. فیلترینگ امروز نمادی از مقاومت جریان تندرو در برابر تغییرات است. مصوبه حجاب هم همینگونه است.
🔘آقای پزشکیان و قائم پناه و دیگر اعضای دولت حتما توجه دارند که قدرت آنان در حکمی که دارند نیست این احکام فقط یک برگه کاغذ است. مخالفت شما با فلیترینگ و رفتار با زنان برای پیش از رای دادن بود الان مردم نیازی به این مخالفتها ندارند به عمل نیاز دارند.
🔘مبادا دوستان دچار سندروم صندلی شوند. کمی به گذشته و اطراف نگاه کنیم. صندلی نه اعتبار میآورد و نه قدرتی پایدار ایجاد میکند. صندلی فقط یک فرصت و امکان است. اگر با حمایت و احترام مردم روی آن بنشینیم و به این حمایت مستظهر باشیم همه چیز حل است. متاسفانه این سخن ایشان بوی قدرت و اتکا به منبع اصلی قدرت یعنی مردم را نمیدهد. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
▪️بهانه پذیرفتی نیست.
🔺 خبرآنلاین ۱۹ آذر ۱۴۰۳
▪️عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که در عمل به وعده ها، نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست.
▪️به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «۶۰ درصد مردم با فیلترینگ مخالف هستند و البته هر ساله مردم ما ۲۰ همت صرف هزینه فیلترینگ میکنند. شورای فضای مجازی با ۱۵ عضو حقیقی فعلا رفع این فیلترینگ را به صلاح نمیدانند. ما باید اینها را قانع کنیم که فیلترینگ حتی امنیت کشور را هم به هم میریزد، چرا که دشمنان با همین ابزارهای فیلترینگ به اطلاعات مردم دست مییابند.» این جملات را محمدجعفر قائم پناه معاون اجرایی رییس جمهور در خصوص موانع رفع فیلترینگ بیان کرد، اظهاراتی که ضمن تاکید مجدد بر مانع تراشی ها بر سر راه رفع فیلترینگ در شورایعالی فضای مجازی، احتمالات درباره رفع فیلترینگ در بازه زمانی کوتاه مدت را کمرنگ کرد.
▪️عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گپ و گفتی کوتاه با خبرگزاری خبرآنلاین ضمن انتقاد از این مواضع معاون رئیس جمهور، تاکید کرد؛ «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.» وی میگوید؛ «اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد.»
▪️گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
🔹آقای قائم پناه! در سخنان خود به مخالفت ۱۵ عضو حقیقی فضای مجازی با رفع فیلترینگ اشاره کردند، این که آنان رفع فیلترینگ را به مصلحت نمیدانند. و به نوعی مردم را از تحقق یکی از وعدههای داده شده آقای رییسجمهور ناامید کردن،. شما فکر میکنید ماجرا به کجا خواهد رسید؟
🔘البته ایشان در همان سخنرانی مفصل در مذمت فیلترینگ و هزینههای آن برای مردم سخن گفتهاند که طبعا درست هم هست. ولی از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.
🔘اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. مشابه همین استدلال را برای مصوبه حجاب هم میتوان آورد. اقایان آمدهاند که اینها را حل کنند و الا مردم که میدانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاستها هستند خیلی هم بهتر از مسیولین آنان را میشناسند.
🔘اگر قرار باشد که با رای مردم نتوانید وعدههای داده شده را حل کنید لطفاً بگذارید خودشان این سیاستها را پیگیری و اجرا کنند. آقای رییسجمهور هنگامی که وعده داد آیا میدانست که میتواند آنها را عملی کند یا نمیدانست؟ اگر میدانست باید تا امروز حل کرده باشد. نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست. اصلا ادامه این سیاستها به زیان مملکت و حکومت است مگر شما آمدهاید که علیه کشور و حکومت کار کنید و فیلترینگ را ادامه دهید؟
🔘اگر هم نمیدانستند که وعدهای فراتر از قدرت خود دادهاند از مردم عذر خواهی کنند و راه را برای برگشت قبلیها باز نمایند. مردم رای ندادهاند که فقط صندلی نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاستها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.
🔹با توجه به این شرایط، به نظرتان فیلترینگ رفع خواهد شد؟
🔘مسأله امروز فراتر از فیلترینگ است. به هر حال مردم که از هر سدی عبور میکنند با قدری هزینه و زحمت و البته بدنامی و نفرین آن برای سیاستگذاری غیرعلمی میماند. فیلترینگ امروز نمادی از مقاومت جریان تندرو در برابر تغییرات است. مصوبه حجاب هم همینگونه است.
🔘آقای پزشکیان و قائم پناه و دیگر اعضای دولت حتما توجه دارند که قدرت آنان در حکمی که دارند نیست این احکام فقط یک برگه کاغذ است. مخالفت شما با فلیترینگ و رفتار با زنان برای پیش از رای دادن بود الان مردم نیازی به این مخالفتها ندارند به عمل نیاز دارند.
🔘مبادا دوستان دچار سندروم صندلی شوند. کمی به گذشته و اطراف نگاه کنیم. صندلی نه اعتبار میآورد و نه قدرتی پایدار ایجاد میکند. صندلی فقط یک فرصت و امکان است. اگر با حمایت و احترام مردم روی آن بنشینیم و به این حمایت مستظهر باشیم همه چیز حل است. متاسفانه این سخن ایشان بوی قدرت و اتکا به منبع اصلی قدرت یعنی مردم را نمیدهد. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
Forwarded from نگاهِ دیگر | صابر گُلعنبری
🔺چاپلوسان اسد را پایین کشیدند!
از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند؛ امثال دیپلمات معروف سوری بشار جعفری (سفیر سوریه در روسیه) و اصحاب رسانه چون شادی حلوه و کنانه علوش!
چرخش 180 درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند و در حالی که سران «سوریه جدید» راه «آشتی» با مقامات و چهرههای «سوریه قدیم» را در پیش گرفتهاند، آنها همچنان به اسد و نظامش میتازند.
بشار جعفری نماینده سابق سوریه در سازمان ملل چنان مورد اعتماد اسد بود که به سفارت این کشور در روسیه منصوبش کرد؛ اما در گفتگو با شبکه دولتی «روسیه تودی» چنان از نظام سابق به عنوان «منظومه فساد» یاد کرد و از «فرار راس آن در تاریکی شب» سخن گفت که انگار نه انگار خود بخشی از این منظومه و مرید حلقه به گوش اسد بوده است و تا دیروز از تریبون شورای امنیت و مقام سفارت «انقلابیترین خطابهها» در ستایش این منظومه و راس آن ایراد میکرد.
همین رنگ عوض کردن بشار جعفری و مدافعان دیگر اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند.
در حالی که فساد سیستماتیک ساختار ارتش را تباه ساخته بود و نیروهایش هم نان شب و توان و ارادهای برای جنگیدن نداشتند.
در واقع زمینهساز سقوط حکام و هلاک حرث و نسل همین مدافعانِ چاپلوس دیکتاتورپرور هستند که با این چاپلوسی خود و بیان وارونه حقایق چنان دنیا و اوضاع مملکت را برای حاکم گل و بلبلی به تصویر میکشند که او را بر استبدادش راسختر و چشمان او را بر روی حقایق بستهتر میکنند تا از مواهب بهرهمند شده و از توبرهاش بخورند و وقتی هم که رفت مرید دیگری میشوند و از خوانش میخورند.
وقتی هم که چرخ گردون میچرخد و روزگار قبله آمالشان را بر زمین میزند و یکی دیگر را بر میکشد، سریع پوستاندازی میکنند و زبان به نکوهش قبلی و ستایش حاکم یا حاکمان جدید میگشایند.
اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند؛ امثال دیپلمات معروف سوری بشار جعفری (سفیر سوریه در روسیه) و اصحاب رسانه چون شادی حلوه و کنانه علوش!
چرخش 180 درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند و در حالی که سران «سوریه جدید» راه «آشتی» با مقامات و چهرههای «سوریه قدیم» را در پیش گرفتهاند، آنها همچنان به اسد و نظامش میتازند.
بشار جعفری نماینده سابق سوریه در سازمان ملل چنان مورد اعتماد اسد بود که به سفارت این کشور در روسیه منصوبش کرد؛ اما در گفتگو با شبکه دولتی «روسیه تودی» چنان از نظام سابق به عنوان «منظومه فساد» یاد کرد و از «فرار راس آن در تاریکی شب» سخن گفت که انگار نه انگار خود بخشی از این منظومه و مرید حلقه به گوش اسد بوده است و تا دیروز از تریبون شورای امنیت و مقام سفارت «انقلابیترین خطابهها» در ستایش این منظومه و راس آن ایراد میکرد.
همین رنگ عوض کردن بشار جعفری و مدافعان دیگر اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند.
در حالی که فساد سیستماتیک ساختار ارتش را تباه ساخته بود و نیروهایش هم نان شب و توان و ارادهای برای جنگیدن نداشتند.
در واقع زمینهساز سقوط حکام و هلاک حرث و نسل همین مدافعانِ چاپلوس دیکتاتورپرور هستند که با این چاپلوسی خود و بیان وارونه حقایق چنان دنیا و اوضاع مملکت را برای حاکم گل و بلبلی به تصویر میکشند که او را بر استبدادش راسختر و چشمان او را بر روی حقایق بستهتر میکنند تا از مواهب بهرهمند شده و از توبرهاش بخورند و وقتی هم که رفت مرید دیگری میشوند و از خوانش میخورند.
وقتی هم که چرخ گردون میچرخد و روزگار قبله آمالشان را بر زمین میزند و یکی دیگر را بر میکشد، سریع پوستاندازی میکنند و زبان به نکوهش قبلی و ستایش حاکم یا حاکمان جدید میگشایند.
اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
Water Problem
Mohammad Fazeli
بیپرده درباره وضعیت آب ایران
محمد فاضلی
به دعوت فدراسیون صنعت آب ایران نکاتی درباره وضعیت آب ایران گفتم. اگر به مجموعه هشدارها درباره وضعیت آب ایران توجه نشود - که تاکنون نشده است - عبرت تاریخ خواهیم شد.
#دغدغه_ایران #مسأله_آب
سخن اصلی: هر برنامه و اقدامی باید بر کاهش معنادار مصرف آب متمرکز باشد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
به دعوت فدراسیون صنعت آب ایران نکاتی درباره وضعیت آب ایران گفتم. اگر به مجموعه هشدارها درباره وضعیت آب ایران توجه نشود - که تاکنون نشده است - عبرت تاریخ خواهیم شد.
#دغدغه_ایران #مسأله_آب
سخن اصلی: هر برنامه و اقدامی باید بر کاهش معنادار مصرف آب متمرکز باشد.
@fazeli_mohammad
همایشهای وفاق؟
محمد فاضلی
از زمان پیروزی مسعود پزشکیان و مطرح شدن ایده #وفاق، تلاشهایی برای تبیین و معنا دادن به وفاق شروع شده است. این کار در سی سال گذشته درخصوص شعارهای محوری رؤسای جمهور نظیر جامعه مدنی سیدمحمد خاتمی، مهرورزی محمود احمدینژاد، اعتدال حسن روحانی و دولتِ مردم ابراهیم رئیسی هم انجام شده است.
اغلب تلاشها در قالب برگزاری همایش، کنفرانس و انتشار کتاب و خلاصه مقالات این گردهمآییهاست. من معتقدم در وضع فعلی، استانداریها، وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، حق ندارند با استفاده از بودجههای دولتی کشوری در تحریم و دچار به انواع ناترازیها چنین همایشها و کنفرانسهایی برگزار کنند.
رئیسجمهور البته حق دارد ایده محوری دولتش را تبیین کند و یک نهاد مطالعاتی و فکری مجاز به این کار است. شرح وظایف «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» در بر گیرنده تبیین گفتمان و اندیشههای رئیسجمهور نیز هست. تصور نمیکنم غیر از این مرکز که تبیین ایده وفاق در قالب رخدادهای علمی، وظیفه ذاتی آن است، بقیه دستگاههای اجرایی دولتی وظیفهای برای برگزاری کنفرانس و همایش داشته باشند.
جالب اینکه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری که یکی از وظایفش تبیین گفتمان و ایدههای رئیسجمهور است، بررسی ایده وفاق را در کمهزینهترین شکل (در حد برگزاری جلسات گفتوگوی علمی تقریباً بیخرج) دنبال میکند و برخی سازمانها دولتی در پی برگزاری همایش و کنفرانسهای متداول (و اغلب نمایشی جهت ابراز ارادت) هستند.
این سازمانها و دستگاهها هم بهتر است به همان مطالب و ایدههایی که در فعالیتهایی که در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری تولید میشود قناعت کنند و اگر میتوانند مشارکتی در آنها داشته باشند. کار فکری که در آن مرکز درباره وفاق انجام میشود، کفایت دارد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
از زمان پیروزی مسعود پزشکیان و مطرح شدن ایده #وفاق، تلاشهایی برای تبیین و معنا دادن به وفاق شروع شده است. این کار در سی سال گذشته درخصوص شعارهای محوری رؤسای جمهور نظیر جامعه مدنی سیدمحمد خاتمی، مهرورزی محمود احمدینژاد، اعتدال حسن روحانی و دولتِ مردم ابراهیم رئیسی هم انجام شده است.
اغلب تلاشها در قالب برگزاری همایش، کنفرانس و انتشار کتاب و خلاصه مقالات این گردهمآییهاست. من معتقدم در وضع فعلی، استانداریها، وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، حق ندارند با استفاده از بودجههای دولتی کشوری در تحریم و دچار به انواع ناترازیها چنین همایشها و کنفرانسهایی برگزار کنند.
رئیسجمهور البته حق دارد ایده محوری دولتش را تبیین کند و یک نهاد مطالعاتی و فکری مجاز به این کار است. شرح وظایف «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» در بر گیرنده تبیین گفتمان و اندیشههای رئیسجمهور نیز هست. تصور نمیکنم غیر از این مرکز که تبیین ایده وفاق در قالب رخدادهای علمی، وظیفه ذاتی آن است، بقیه دستگاههای اجرایی دولتی وظیفهای برای برگزاری کنفرانس و همایش داشته باشند.
جالب اینکه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری که یکی از وظایفش تبیین گفتمان و ایدههای رئیسجمهور است، بررسی ایده وفاق را در کمهزینهترین شکل (در حد برگزاری جلسات گفتوگوی علمی تقریباً بیخرج) دنبال میکند و برخی سازمانها دولتی در پی برگزاری همایش و کنفرانسهای متداول (و اغلب نمایشی جهت ابراز ارادت) هستند.
این سازمانها و دستگاهها هم بهتر است به همان مطالب و ایدههایی که در فعالیتهایی که در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری تولید میشود قناعت کنند و اگر میتوانند مشارکتی در آنها داشته باشند. کار فکری که در آن مرکز درباره وفاق انجام میشود، کفایت دارد.
@fazeli_mohammad
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴فقط یک نمونه
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است.
🔘مسأله این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت گذشته مصوب کرد که ظرفیت رشتههای پزشکی سالانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، هدف آن افزایش ۱٫۵ برابری سرانه پزشک در ایران بود. از همان زمان اعتراضات دانشگاههای علوم پزشکی شروع شد ولی فایده نداشت. در واقع قانون مینویسند برای کسانی که اصلاً قبول ندارند، و آن را اجرایی نمیدانند، بلکه زیانبار میدانند.
🔘گزارشهای بعدی از دانشگاهها نشان داد که انتقادات درست بوده، لذا شورا را به این نتیجه رساند که مصوبه را اصلاح کند، و در نهایت این سیاست متوقف شد. اکنون یک نماینده مجلس اعلام کرده که:
▪️”امروز همراه با ۱۳۰ نماینده دیگر در نامه ای خطاب به رئیس جمهور نسبت به "توقف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکان و دندانپزشکان" اعتراض کردیم. درحالیکه کشور دچار کمبود پزشک و دندانپزشک است، این اقدام مصداق بی تدبیری و ضربه زدن به مردم است. امیدوارم دکتر پزشکیان این اشتباه را اصلاح کند.“▪️
🔘اینکه سرانه پزشک باید بیشتر شود خیلی هم خوب و ضروری است و در چند دهه گذشته در حد توان و ظرفیت انجام شده است. ولی چند نکته مهم وجود دارد که ظاهراً مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا سالانه ۲۰ درصد اضافه شود؟ چطور است سالی ۱۰۰ درصد اضافه شود، بلکه سرانه خیلی بالاتر برود و حتی پزشک هم صادر کنیم!!
🔘پزشکی رشته حساسی است تجهیزات فراوان و امکانات زیادی میخواهد، استاد، تجهیزات و... نیاز دارد، این مصوبه مثل کار آنان است که مهمان میآید و غذا ندارند، یک پارچ آب جوش میریزند داخل آبگوشت. البته باید نان هم داشته باشند، و مخلفات را با هم تقسیم کنند، ولی در اینجا هیچکدام نیست. حتی با ظرفیت سابق هم، امکانات آموزشی کم بود، چه رسد به این که افزایش ظرفیت هم داده شود.
https://telegra.ph/فقط-یک-نمونه-12-13
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است.
🔘مسأله این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت گذشته مصوب کرد که ظرفیت رشتههای پزشکی سالانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، هدف آن افزایش ۱٫۵ برابری سرانه پزشک در ایران بود. از همان زمان اعتراضات دانشگاههای علوم پزشکی شروع شد ولی فایده نداشت. در واقع قانون مینویسند برای کسانی که اصلاً قبول ندارند، و آن را اجرایی نمیدانند، بلکه زیانبار میدانند.
🔘گزارشهای بعدی از دانشگاهها نشان داد که انتقادات درست بوده، لذا شورا را به این نتیجه رساند که مصوبه را اصلاح کند، و در نهایت این سیاست متوقف شد. اکنون یک نماینده مجلس اعلام کرده که:
▪️”امروز همراه با ۱۳۰ نماینده دیگر در نامه ای خطاب به رئیس جمهور نسبت به "توقف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکان و دندانپزشکان" اعتراض کردیم. درحالیکه کشور دچار کمبود پزشک و دندانپزشک است، این اقدام مصداق بی تدبیری و ضربه زدن به مردم است. امیدوارم دکتر پزشکیان این اشتباه را اصلاح کند.“▪️
🔘اینکه سرانه پزشک باید بیشتر شود خیلی هم خوب و ضروری است و در چند دهه گذشته در حد توان و ظرفیت انجام شده است. ولی چند نکته مهم وجود دارد که ظاهراً مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا سالانه ۲۰ درصد اضافه شود؟ چطور است سالی ۱۰۰ درصد اضافه شود، بلکه سرانه خیلی بالاتر برود و حتی پزشک هم صادر کنیم!!
🔘پزشکی رشته حساسی است تجهیزات فراوان و امکانات زیادی میخواهد، استاد، تجهیزات و... نیاز دارد، این مصوبه مثل کار آنان است که مهمان میآید و غذا ندارند، یک پارچ آب جوش میریزند داخل آبگوشت. البته باید نان هم داشته باشند، و مخلفات را با هم تقسیم کنند، ولی در اینجا هیچکدام نیست. حتی با ظرفیت سابق هم، امکانات آموزشی کم بود، چه رسد به این که افزایش ظرفیت هم داده شود.
https://telegra.ph/فقط-یک-نمونه-12-13
Telegraph
فقط یک نمونه
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است. …
.
میدانم #دو_درجه_کمتر راهحل ساختاری مشکلات انرژی ایران نیست، اما بخشی از راهحل گذر کمترسخت از یک بحران هست، و راه کاهش درد و رنج بخشی از مردم که با قطع برق و گاز مواجه میشوند هست.
آقای #پزشکیان کمک میکنیم، اما شما هم مسائل واقعی را طرح کن، بایست و راهحلهای درست را جلو ببر.
آقای #پزشکیان شما هم محکم بایستید و بگویید مسائل واقعی از جنس همین مشکلات انرژی هستند نه توهماتی که به عنوان مسأله مطرح میکنند و برایش قانون هم مینویسند.
آقای پزشکیان در لحظه مهمی از تاریخ ایران به قدرت رسیدهاید و فرصت دارید خدمات بزرگی انجام دهید. شاید بزرگترین خدمت شما طرح کردن مسائل واقعی و آزاردهنده ایران و ایرانیان، و هموار کردن راه واقعگرایی باشد. زدودن توهمات
#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #دو_درجه_کمتر
@fazeli_mohammad
میدانم #دو_درجه_کمتر راهحل ساختاری مشکلات انرژی ایران نیست، اما بخشی از راهحل گذر کمترسخت از یک بحران هست، و راه کاهش درد و رنج بخشی از مردم که با قطع برق و گاز مواجه میشوند هست.
آقای #پزشکیان کمک میکنیم، اما شما هم مسائل واقعی را طرح کن، بایست و راهحلهای درست را جلو ببر.
آقای #پزشکیان شما هم محکم بایستید و بگویید مسائل واقعی از جنس همین مشکلات انرژی هستند نه توهماتی که به عنوان مسأله مطرح میکنند و برایش قانون هم مینویسند.
آقای پزشکیان در لحظه مهمی از تاریخ ایران به قدرت رسیدهاید و فرصت دارید خدمات بزرگی انجام دهید. شاید بزرگترین خدمت شما طرح کردن مسائل واقعی و آزاردهنده ایران و ایرانیان، و هموار کردن راه واقعگرایی باشد. زدودن توهمات
#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #دو_درجه_کمتر
@fazeli_mohammad
چرا برق رفت؟
مشکل صنعت برق ایران چیست؟ و چرا کشوری با منابع عظیم نفت و گاز به ناترازی در تولید و مصرف برق رسیده است؟ چرا سرمایهگذاری در منابع برق تجدیدپذیر یا بهبود راندمان نیروگاهها صورت نگرفته است؟ دکتر کیومرث حیدری، متخصص اقتصاد برق، در این قسمت به این سؤالات و وجوه مهمی از سیاستگذاری و اقتصاد صنعت برق ایران میپردازد.
انتشار در یوتیوب (اینجا)
انتشار در تلگرام
@fazeli_mohammad
مشکل صنعت برق ایران چیست؟ و چرا کشوری با منابع عظیم نفت و گاز به ناترازی در تولید و مصرف برق رسیده است؟ چرا سرمایهگذاری در منابع برق تجدیدپذیر یا بهبود راندمان نیروگاهها صورت نگرفته است؟ دکتر کیومرث حیدری، متخصص اقتصاد برق، در این قسمت به این سؤالات و وجوه مهمی از سیاستگذاری و اقتصاد صنعت برق ایران میپردازد.
انتشار در یوتیوب (اینجا)
انتشار در تلگرام
@fazeli_mohammad
Forwarded from احمد میدری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ۶ راهبرد توسعه منطقه ای ایران
🔺 وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سفر روز گذشته خود به بندر ماهشهر، در راستای توسعه منطقهای بر ۶ راهبرد تاکید کرد؛
۱. حساب شرکتها باید به منطقه برگردد.
۲. انتقال دفاتر مالیاتی شرکتها به استان.
۳. استخدامها باید آزمونی شود.
۴. خریدها باید در استان انجام شود.
۵. مدیران و اکثریت هیأت مدیره باید در منطقه ساکن باشند.
۶. مسئولیت اجتماعی باید در آموزش و پرورش و فنیوحرفه ای انجام شود.
@midarimedia
🔺 وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سفر روز گذشته خود به بندر ماهشهر، در راستای توسعه منطقهای بر ۶ راهبرد تاکید کرد؛
۱. حساب شرکتها باید به منطقه برگردد.
۲. انتقال دفاتر مالیاتی شرکتها به استان.
۳. استخدامها باید آزمونی شود.
۴. خریدها باید در استان انجام شود.
۵. مدیران و اکثریت هیأت مدیره باید در منطقه ساکن باشند.
۶. مسئولیت اجتماعی باید در آموزش و پرورش و فنیوحرفه ای انجام شود.
@midarimedia
هیچ صدایی از درون بر نمیآید
🖋️ جواد کاشی
@javadkashi
زندگی سیاسی یک سویه مادی و یک سویه معنوی دارد. سویه مادیاش قانون و سازمانها و نهادها و احزاب و رسانهها و منابع قدرت است. سویه معنویاش داستانهای جدی گرفته شده در عرصه عمومی است. مطابق هر یک از این داستانها مردم از جایی آغاز کردهاند، اینک رهسپار مقصدی دیگرند.
افراد در این داستانها جایی به خود اختصاص میدهند و متن زندگی شخصیشان را به نقشآفرینی در رخدادهای داستان وابسته میکنند. جوامع هر چه مدرنتر شوند، زندگی سیاسی متکثرتر میشود. گروههای متفاوت هر کدام با داستانی ظاهر میشوند و صحنه سیاسی به عرصه رقابت و رویارویی داستانهای فراوان تبدیل میشود. سیاست به کانون خلق نظامهای معنوی متکثر تبدیل میشود.
سه عامل هست که عرصه عمومی را از وجه معنوی تهی میکند. عامل نخست استبداد سیاسی است. هنگامی که یک گروه خیال میکند تنها داستان اوست که مرجعیت دارد و همگان باید بازیگران یک داستان شوند، عرصه سیاست کانون معنابخش خود را از دست میدهد
اگر قرار باشد عرصه سیاسی با یک داستان سازماندهی شود، دیگران احساس میکنند به جای آنکه بازیگر باشند، عروسکهای خیمه شببازیاند. اکثر مردم تن میزنند و ترجیح میدهند در یک خلاء معنوی زندگی کنند.
عامل دوم، نقشآفرینی موثر نیروهای خارجی است. داستان در یک موقعیت مکانی مشخص ظهور میکند. بازیگران کم و بیش محدود و آشنا دارد. داستانهای معنابخش عرصه سیاست، ممکن است گاهی از مرزهای ملی فراتر روند. اما تا اطلاع ثانوی هنوز این قلمروهای ملی است که زندگی داستانوار یک جماعت را امکانپذیر میکند.
عامل سوم، از کار افتادن ساختار مدیریتی کشور و ناتوانی در تامین امور مادی مردمان است. مردم دست به گریبان فقر و بیثباتی دیگر به هیچ داستانی نمیاندیشند.
آوارگی بشار اسد و ابهام مردمان شاد سوریه، پیامد خالی شدن سیاست از بعد مادی و معنابخش است. در پرتو دیکتاتوری یک خاندان بیرحم، مردم مجالی نداشتهاند تا در گروههای شناسنامهدار، داستانی برای حیات جمعیشان بسازند. اینک نیز نقشآفرینی موثر کشورهای همسایه و ناهمسایه امکان خلق معناهای همبستهساز سیاسی را ناممکن کرده است.
این روزها جلساتی با هدف مدیریت سوریه بعد از اسد برگزار میشود یکبار در عراق و این بار در اردن. مردمان سوریه هیچ نمایندهای در این جلسات ندارند. دست اسرائیل تماماً باز است و هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد. ترکیه سوداهای فراوان در سر دارد و ایران به یک فردای دیگر در سوریه دلبسته است. اما
هیچ صدایی از درون بر نمیآید.
@fazeli_mohammad
🖋️ جواد کاشی
@javadkashi
زندگی سیاسی یک سویه مادی و یک سویه معنوی دارد. سویه مادیاش قانون و سازمانها و نهادها و احزاب و رسانهها و منابع قدرت است. سویه معنویاش داستانهای جدی گرفته شده در عرصه عمومی است. مطابق هر یک از این داستانها مردم از جایی آغاز کردهاند، اینک رهسپار مقصدی دیگرند.
افراد در این داستانها جایی به خود اختصاص میدهند و متن زندگی شخصیشان را به نقشآفرینی در رخدادهای داستان وابسته میکنند. جوامع هر چه مدرنتر شوند، زندگی سیاسی متکثرتر میشود. گروههای متفاوت هر کدام با داستانی ظاهر میشوند و صحنه سیاسی به عرصه رقابت و رویارویی داستانهای فراوان تبدیل میشود. سیاست به کانون خلق نظامهای معنوی متکثر تبدیل میشود.
سه عامل هست که عرصه عمومی را از وجه معنوی تهی میکند. عامل نخست استبداد سیاسی است. هنگامی که یک گروه خیال میکند تنها داستان اوست که مرجعیت دارد و همگان باید بازیگران یک داستان شوند، عرصه سیاست کانون معنابخش خود را از دست میدهد
اگر قرار باشد عرصه سیاسی با یک داستان سازماندهی شود، دیگران احساس میکنند به جای آنکه بازیگر باشند، عروسکهای خیمه شببازیاند. اکثر مردم تن میزنند و ترجیح میدهند در یک خلاء معنوی زندگی کنند.
عامل دوم، نقشآفرینی موثر نیروهای خارجی است. داستان در یک موقعیت مکانی مشخص ظهور میکند. بازیگران کم و بیش محدود و آشنا دارد. داستانهای معنابخش عرصه سیاست، ممکن است گاهی از مرزهای ملی فراتر روند. اما تا اطلاع ثانوی هنوز این قلمروهای ملی است که زندگی داستانوار یک جماعت را امکانپذیر میکند.
عامل سوم، از کار افتادن ساختار مدیریتی کشور و ناتوانی در تامین امور مادی مردمان است. مردم دست به گریبان فقر و بیثباتی دیگر به هیچ داستانی نمیاندیشند.
آوارگی بشار اسد و ابهام مردمان شاد سوریه، پیامد خالی شدن سیاست از بعد مادی و معنابخش است. در پرتو دیکتاتوری یک خاندان بیرحم، مردم مجالی نداشتهاند تا در گروههای شناسنامهدار، داستانی برای حیات جمعیشان بسازند. اینک نیز نقشآفرینی موثر کشورهای همسایه و ناهمسایه امکان خلق معناهای همبستهساز سیاسی را ناممکن کرده است.
این روزها جلساتی با هدف مدیریت سوریه بعد از اسد برگزار میشود یکبار در عراق و این بار در اردن. مردمان سوریه هیچ نمایندهای در این جلسات ندارند. دست اسرائیل تماماً باز است و هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد. ترکیه سوداهای فراوان در سر دارد و ایران به یک فردای دیگر در سوریه دلبسته است. اما
هیچ صدایی از درون بر نمیآید.
@fazeli_mohammad
نامه یکی از نمایندگان مجلس نشان میدهد: نمایندگان مجلس برای شوخی یا اهداف دیگر، رأی یکدیگر را تغییر میدهند.
از کجا معلوم تصمیمگیری درباره بقیه مسائل را شوخی شوخی یا به دلایل دیگر (مثلا خدای ناکرده منافع شخصی) انجام نمیدهند؟
در تاریخ مینویسند: عصر #مجلس_شوخی و #شوخی_مجلسی بود.
@fazeli_mohammad
از کجا معلوم تصمیمگیری درباره بقیه مسائل را شوخی شوخی یا به دلایل دیگر (مثلا خدای ناکرده منافع شخصی) انجام نمیدهند؟
در تاریخ مینویسند: عصر #مجلس_شوخی و #شوخی_مجلسی بود.
@fazeli_mohammad
فریاد بزنی فریاد میزند
🖋️جواد کاشی
@javadkashi
ایران امروز در یک خلاء گفتمانی زیست میکند. هنگامی که خلاء گفتمانی هست چشماندازهای فردا تیرهاند و همه منتظر حوادث میمانند، یا انتظار میکشند متفکر تازهای از راه برسد و با خلق گفتمانی تازه دروازههای تازه بگشاید. اما برای خلق یک گفتمان تازه نباید منتظر متفکر تازهای بمانیم. اصل ماجرا چرخش در مسیر عادت شده رویدادهاست که بستر ظهور گفتمان تازه را هم فراهم میکند. تعلیق اجرای لایحه عفاف و حجاب از آن دست رویدادهاست.
این لایحه بارها بازنویسی شده، تعلیق شده، بازگشت خورده و هنوز هم که هنوز است به مرحله اجرا نرسیده است. تعلیق دوباره لایحه، آخرین سکانس این فیلم تماشایی است. از این همه رفت و برگشت چیزی نمیتوان فهم کرد الا اینکه نظام جمهوری اسلامی نگران بازتاب آن و واکنش جامعه است. نظام به جامعه ناهمسو با انتظار خود گردن نهاده است. این ماجرا را اینطور بخوانید: پذیرش دیگری بودن دیگری ، یا به رسمیت شناختن دیگری.
گام نخست به رسمیت شناسی، پذیرش یک دیگری است که به هیچ روی تن به همسان شدن نمیدهد. گام دوم بازآفرینی مناسبات است به طوری که دیگری متفاوت، با همه تفاوتهایش پذیرفته شود. سخنی که این پذیرش را به زبان میآورد گفتمان جدید است. نظام به این گفتار نزدیک نمیشود اما اگر خود مبدع آن نباشد، دیگران چنین میکنند و بهره آن را در عرصه سیاست همانها خواهند برد.
ماجرای حجاب با ماجرای ماهواره تفاوت ماهوی دارد. نظام هیچگاه ماهواره را نپذیرفت. در سکوت از آن عقب نشست. اما عقب نشینی در باره حجاب دختران نیازمند یک بازاندیشی عمیق پیرامون نسبت حکومت با جامعه است. جامعه تشخص پیدا کرده و صدا دارد. فریاد بزنی فریاد میزند.
حکومت همراه با پشتوانههای اجتماعی خود ضروری است ترتیبات گفتگو و پذیرش دیگری در جامعه ایرانی را کلید بزند. به جای آنکه خود را نماینده یک گروه و رویاروی گروههای دیگر اجتماعی تعریف کند، ارتفاع بگیرد و خود را به مثابه میانجی و داور تعارضات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جایگذاری کند. این تغییر مسیر و گفتار، راههایی برای حل بقیه مشکلات عدیده نیز خواهد گشود.
آنگاه میبینی که میدان سخنهای تازه گشوده میشود، افقهای جدیدی پدیدار میشود و جامعهای که به نظر میرسد احساس نفس تنگی میکند، خشم خود را فرومیدهد و کمی هم لبخند میزند. باید بپذیریم امروز نظام جمهوری اسلامی بیش از مردم نیازمند اکسیژن برای تنفس است. این بار فقدان پذیرش مردم است که فضای تنفس را برای نظام سیاسی تنگ کرده است.
#حجاب_و_عفاف
@fazeli_mohammad
🖋️جواد کاشی
@javadkashi
ایران امروز در یک خلاء گفتمانی زیست میکند. هنگامی که خلاء گفتمانی هست چشماندازهای فردا تیرهاند و همه منتظر حوادث میمانند، یا انتظار میکشند متفکر تازهای از راه برسد و با خلق گفتمانی تازه دروازههای تازه بگشاید. اما برای خلق یک گفتمان تازه نباید منتظر متفکر تازهای بمانیم. اصل ماجرا چرخش در مسیر عادت شده رویدادهاست که بستر ظهور گفتمان تازه را هم فراهم میکند. تعلیق اجرای لایحه عفاف و حجاب از آن دست رویدادهاست.
این لایحه بارها بازنویسی شده، تعلیق شده، بازگشت خورده و هنوز هم که هنوز است به مرحله اجرا نرسیده است. تعلیق دوباره لایحه، آخرین سکانس این فیلم تماشایی است. از این همه رفت و برگشت چیزی نمیتوان فهم کرد الا اینکه نظام جمهوری اسلامی نگران بازتاب آن و واکنش جامعه است. نظام به جامعه ناهمسو با انتظار خود گردن نهاده است. این ماجرا را اینطور بخوانید: پذیرش دیگری بودن دیگری ، یا به رسمیت شناختن دیگری.
گام نخست به رسمیت شناسی، پذیرش یک دیگری است که به هیچ روی تن به همسان شدن نمیدهد. گام دوم بازآفرینی مناسبات است به طوری که دیگری متفاوت، با همه تفاوتهایش پذیرفته شود. سخنی که این پذیرش را به زبان میآورد گفتمان جدید است. نظام به این گفتار نزدیک نمیشود اما اگر خود مبدع آن نباشد، دیگران چنین میکنند و بهره آن را در عرصه سیاست همانها خواهند برد.
ماجرای حجاب با ماجرای ماهواره تفاوت ماهوی دارد. نظام هیچگاه ماهواره را نپذیرفت. در سکوت از آن عقب نشست. اما عقب نشینی در باره حجاب دختران نیازمند یک بازاندیشی عمیق پیرامون نسبت حکومت با جامعه است. جامعه تشخص پیدا کرده و صدا دارد. فریاد بزنی فریاد میزند.
حکومت همراه با پشتوانههای اجتماعی خود ضروری است ترتیبات گفتگو و پذیرش دیگری در جامعه ایرانی را کلید بزند. به جای آنکه خود را نماینده یک گروه و رویاروی گروههای دیگر اجتماعی تعریف کند، ارتفاع بگیرد و خود را به مثابه میانجی و داور تعارضات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جایگذاری کند. این تغییر مسیر و گفتار، راههایی برای حل بقیه مشکلات عدیده نیز خواهد گشود.
آنگاه میبینی که میدان سخنهای تازه گشوده میشود، افقهای جدیدی پدیدار میشود و جامعهای که به نظر میرسد احساس نفس تنگی میکند، خشم خود را فرومیدهد و کمی هم لبخند میزند. باید بپذیریم امروز نظام جمهوری اسلامی بیش از مردم نیازمند اکسیژن برای تنفس است. این بار فقدان پذیرش مردم است که فضای تنفس را برای نظام سیاسی تنگ کرده است.
#حجاب_و_عفاف
@fazeli_mohammad
ذینفعان و فرسایش تمدنی ایران
محمد فاضلی
صحنههای سیاستگذاری عمومی ایران امروز را که نگاه میکنم، منطق نظری «منسر اولسون» اقتصاددان آمریکایی-نروژی در کتاب «فراز و فرود ملتها» بیشتر به چشمم میآید. خلاصه یکی از استدلالهای مهم اولسون در کتاب این است: گروههای ذینفع در هر عرصهای، برای تداوم بخشیدن به منافع خود، مانع تغییر و نوآوری میشوند و برای تداوم همان مسیر گذشته فشار وارد میکنند.
استدلال اولسون برای ایران نوشته نشده و کتاب درباره کشورهایی مثل انگلستان، آمریکا و ژاپن است. اما فکر نکنیم گروههای ذینفع فقط در ایران این قابلیت را دارند که مانع تغییرات به نفع #خیر_جمعی شوند. نه! در همه کشورها این منطق صادق است.
کشوری مانند ایران به نیروهای متوازنکننده قدرتهای ذینفع مجهز نیست. اگر گروههای ذینفعی هستند که از فیلترینگ، تحریمها، ساختار نظام پرداخت تجارت خارجی ایران و مثلاً تمرکزش در دوبی، یا پرداخت یارانههای غیرمشروط و غیرزمانمند به گروهها و شرکتهای خاص بهره میبرند؛ جامعه، منتقدان و کسانی که به دنبال خیر جمعی از طریق عادلانه کردن ساختار نهادی هستند، به ابزارهای متوازنکننده در برابر قدرت این گروههای ذینفع دسترسی ندارند.
نظام سیاستگذاری توسط گروههای ذینفع گروگانگیری شده است. فرقی نمیکند گزینش و استخدام اساتید در دانشگاهها و معلمین در مدارس مطرح باشد، یا تقسیم مواهب محیطزیستی از انرژی و آب گرفته تا زمین؛ مجوزدهی برگزاری کنسرت و نمایش در شبکه خانگی باشد یا واردات نهاده دامی یا قاچاق سوخت؛ در همه اینها گروههای ذینفعی هستند که اجازه نمیدهند طرح مسأله، تعریف و تجزیه ابعاد آن، شناسایی راهحلهای منجر به خیر جمعی، و اجرای راهحلها صورت بگیرد.
این واقعیت که هیچ مسأله مهمی در دستور کار قرار نمیگیرد یا وقتی بررسی آن در دستور کار است، چنان با تأخیر و اغلب منجر به تصمیمات تکراری و بیحاصل انجام میشود که جامعه را ناامید میکند، محصول افزایش یافتن چگالی گروههای ذینفع در هر عرصه سیاستی است.
مسیر طیشده در گذشته و توزیع رانتهایی که بنا به نقصان و ناکارآمدی، یا به عمد برای تضمین وفاداری گروههای خاص صورت گرفته، چنان شبکهای از ذینفعان در همه عرصهها خلق کرده که هر گونه تغییری با مقاومتهای جدی مواجه میشود.
من یک دهه قبل نوشتم که ایران در مسیر #فرسایش_تمدنی قرار گرفته است. تعطیلیها و خاموشیهای برق این روزها تا اعداد مربوط به میزان تشکیل سرمایه ثابت، تا روند مهاجرت جوانان و میانسالان، همه نشانههای این فرسایش هستند. مشکل این است که اگر تغییر ندادن سیاستها برای ایران فرسایش تمدنی به بار آورده و خواهد آورد؛ اما برای گروههای ذینفع سود دارد.
خارج شدن از چنین وضعیتهایی بدون تحلیل دقیق ذینفعان مقاومت در برابر هر تغییر و نوآوری سیاستی، غیرممکن است. اول باید شناخت و دانست که ذینفعان هر عرصه از مقاومت در برابر تغییر چه کسانی هستند، چه منافعی دارند، و چگونه میتوان اکثریت قاطع جامعه خواهان #خیر_جمعی و گروههای رقیب این ذینفعان را به کمک طلبید و موازنهای برای تغییر شرایط به نفع خلق ساختار بهتر ایجاد کرد.
هر گونه تلاش برای تغییر وضعیت موجود، به ناگزیر شامل اقدامات زیر است:
یک. تحلیل دقیق ذینفعان مشروع و غیرمشروع
دو. اجتماعی کردن تحلیل ذینفعان و یارگیری از جامعه و سایر گروهها برای مقابله با فشارهای ذینفعان نامشروع.
سه. نشان دادن نفع حل مسأله (علیرغم تضعیف کردن منافع گروههای ذینفع) برای عموم مردم و خیر جمعی
چهار. طراحی و اجرای درست و دقیق سیاستهایی که قادرند خیر جمعی مشهود برای اکثریت را خلق کنند.
اگر این تحلیل درست باشد، مسائل را نمیتوان در پستو حل کرد. فرایند حل مسأله، مستلزم سطح بالایی از اجتماعی شدن مسألهها برای تشکیل «ائتلافهای حل مسأله» به منظور غلبه بر مقاومتهای گروههای ذینفع است.
بدون خارج کردن مسألهها از پستوها، تحلیل ذینفعان، و تشکیل ائتلافهای اجتماعی معطوف به حل مسألههای سیاستی، مسألهها و حلنشدن آنها به فرسودن ایران ادامه میدهند.
#فرسایش_تمدنی ایران را جدی بگیرید/بگیریم. ایران خانه ماست و در خانهای که در معرض فرسودن است نمیتوان با اطمینان زندگی کرد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
صحنههای سیاستگذاری عمومی ایران امروز را که نگاه میکنم، منطق نظری «منسر اولسون» اقتصاددان آمریکایی-نروژی در کتاب «فراز و فرود ملتها» بیشتر به چشمم میآید. خلاصه یکی از استدلالهای مهم اولسون در کتاب این است: گروههای ذینفع در هر عرصهای، برای تداوم بخشیدن به منافع خود، مانع تغییر و نوآوری میشوند و برای تداوم همان مسیر گذشته فشار وارد میکنند.
استدلال اولسون برای ایران نوشته نشده و کتاب درباره کشورهایی مثل انگلستان، آمریکا و ژاپن است. اما فکر نکنیم گروههای ذینفع فقط در ایران این قابلیت را دارند که مانع تغییرات به نفع #خیر_جمعی شوند. نه! در همه کشورها این منطق صادق است.
کشوری مانند ایران به نیروهای متوازنکننده قدرتهای ذینفع مجهز نیست. اگر گروههای ذینفعی هستند که از فیلترینگ، تحریمها، ساختار نظام پرداخت تجارت خارجی ایران و مثلاً تمرکزش در دوبی، یا پرداخت یارانههای غیرمشروط و غیرزمانمند به گروهها و شرکتهای خاص بهره میبرند؛ جامعه، منتقدان و کسانی که به دنبال خیر جمعی از طریق عادلانه کردن ساختار نهادی هستند، به ابزارهای متوازنکننده در برابر قدرت این گروههای ذینفع دسترسی ندارند.
نظام سیاستگذاری توسط گروههای ذینفع گروگانگیری شده است. فرقی نمیکند گزینش و استخدام اساتید در دانشگاهها و معلمین در مدارس مطرح باشد، یا تقسیم مواهب محیطزیستی از انرژی و آب گرفته تا زمین؛ مجوزدهی برگزاری کنسرت و نمایش در شبکه خانگی باشد یا واردات نهاده دامی یا قاچاق سوخت؛ در همه اینها گروههای ذینفعی هستند که اجازه نمیدهند طرح مسأله، تعریف و تجزیه ابعاد آن، شناسایی راهحلهای منجر به خیر جمعی، و اجرای راهحلها صورت بگیرد.
این واقعیت که هیچ مسأله مهمی در دستور کار قرار نمیگیرد یا وقتی بررسی آن در دستور کار است، چنان با تأخیر و اغلب منجر به تصمیمات تکراری و بیحاصل انجام میشود که جامعه را ناامید میکند، محصول افزایش یافتن چگالی گروههای ذینفع در هر عرصه سیاستی است.
مسیر طیشده در گذشته و توزیع رانتهایی که بنا به نقصان و ناکارآمدی، یا به عمد برای تضمین وفاداری گروههای خاص صورت گرفته، چنان شبکهای از ذینفعان در همه عرصهها خلق کرده که هر گونه تغییری با مقاومتهای جدی مواجه میشود.
من یک دهه قبل نوشتم که ایران در مسیر #فرسایش_تمدنی قرار گرفته است. تعطیلیها و خاموشیهای برق این روزها تا اعداد مربوط به میزان تشکیل سرمایه ثابت، تا روند مهاجرت جوانان و میانسالان، همه نشانههای این فرسایش هستند. مشکل این است که اگر تغییر ندادن سیاستها برای ایران فرسایش تمدنی به بار آورده و خواهد آورد؛ اما برای گروههای ذینفع سود دارد.
خارج شدن از چنین وضعیتهایی بدون تحلیل دقیق ذینفعان مقاومت در برابر هر تغییر و نوآوری سیاستی، غیرممکن است. اول باید شناخت و دانست که ذینفعان هر عرصه از مقاومت در برابر تغییر چه کسانی هستند، چه منافعی دارند، و چگونه میتوان اکثریت قاطع جامعه خواهان #خیر_جمعی و گروههای رقیب این ذینفعان را به کمک طلبید و موازنهای برای تغییر شرایط به نفع خلق ساختار بهتر ایجاد کرد.
هر گونه تلاش برای تغییر وضعیت موجود، به ناگزیر شامل اقدامات زیر است:
یک. تحلیل دقیق ذینفعان مشروع و غیرمشروع
دو. اجتماعی کردن تحلیل ذینفعان و یارگیری از جامعه و سایر گروهها برای مقابله با فشارهای ذینفعان نامشروع.
سه. نشان دادن نفع حل مسأله (علیرغم تضعیف کردن منافع گروههای ذینفع) برای عموم مردم و خیر جمعی
چهار. طراحی و اجرای درست و دقیق سیاستهایی که قادرند خیر جمعی مشهود برای اکثریت را خلق کنند.
اگر این تحلیل درست باشد، مسائل را نمیتوان در پستو حل کرد. فرایند حل مسأله، مستلزم سطح بالایی از اجتماعی شدن مسألهها برای تشکیل «ائتلافهای حل مسأله» به منظور غلبه بر مقاومتهای گروههای ذینفع است.
بدون خارج کردن مسألهها از پستوها، تحلیل ذینفعان، و تشکیل ائتلافهای اجتماعی معطوف به حل مسألههای سیاستی، مسألهها و حلنشدن آنها به فرسودن ایران ادامه میدهند.
#فرسایش_تمدنی ایران را جدی بگیرید/بگیریم. ایران خانه ماست و در خانهای که در معرض فرسودن است نمیتوان با اطمینان زندگی کرد.
@fazeli_mohammad
نشر روزنه
فراز و فرود ملتها (رشد اقتصادی، رکود تورمی و تصلبهای اجتماعی)
کتاب فراز و فرود ملتها، اثر جاودان منسِر اولسون دانشمند اقتصاد و علوم سیاسی است که توسط دکتر محمد فاضلی و دکتر جعفر خیرخواهان ترجمه شده است
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
نگاهی به نتایج آزمون تیمز ۲۰۲۳- ۱
آزمون بینالمللی تیمز (درسهای علوم و ریاضی در پایههای چهارم و هشتم) از سال ۱۹۹۵ توسط مؤسسۀ بینالمللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی اجرا میشود. اخیراً گزارش آزمون ۲۰۲۳ منتشر شده است. در این دوره بیش از ۱۲۳۰۰ دانشآموز از ایران شرکت داشتهاند. در آزمون تیمز نمرۀ ۴۰۰ بهعنوان معیار عملکرد پایین لحاظ میشود. در این دوره در ریاضی پایۀ چهارم و هشتم و علوم پایۀ هشتم تنها ۵۹ درصد دانشآزمون ایرانی موفق به کسب نمرۀ ۴۰۰ به بالا شدهاند که بین ۲۰ تا ۳۰ واحد درصد پایینتر از میانگین آزمون است. در دورۀ قبلی ۳۲ درصد دانشآموزان ایرانی موفق به کسب این معیار نشده بودند که در این دوره به ۴۱ درصد رسیده است.
در پایۀ هشتم حدود ۸ درصد دانشآموزان موفق به کسب نمرۀ ۵۵۰ به بالا شدهاند (دورۀ قبل حدود ۱۳ درصد) که این نسبت برای میانگین کل کشورها حدود ۲۸ درصد بوده است (تقریباً معادل دورۀ قبل). در علوم پایۀ چهارم ۱۴ درصد دانشآموزان ایران موفق به کسب نمرۀ ۵۵۰ به بالا شدهاند (دورۀ قبل ۱۱ درصد) که این نسبت برای میانگین آزمون حدود ۳۱ درصد (معادل دورۀ قبل) بوده است.
دانلود دادههای تیمز 2023
@omidi_reza
آزمون بینالمللی تیمز (درسهای علوم و ریاضی در پایههای چهارم و هشتم) از سال ۱۹۹۵ توسط مؤسسۀ بینالمللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی اجرا میشود. اخیراً گزارش آزمون ۲۰۲۳ منتشر شده است. در این دوره بیش از ۱۲۳۰۰ دانشآموز از ایران شرکت داشتهاند. در آزمون تیمز نمرۀ ۴۰۰ بهعنوان معیار عملکرد پایین لحاظ میشود. در این دوره در ریاضی پایۀ چهارم و هشتم و علوم پایۀ هشتم تنها ۵۹ درصد دانشآزمون ایرانی موفق به کسب نمرۀ ۴۰۰ به بالا شدهاند که بین ۲۰ تا ۳۰ واحد درصد پایینتر از میانگین آزمون است. در دورۀ قبلی ۳۲ درصد دانشآموزان ایرانی موفق به کسب این معیار نشده بودند که در این دوره به ۴۱ درصد رسیده است.
در پایۀ هشتم حدود ۸ درصد دانشآموزان موفق به کسب نمرۀ ۵۵۰ به بالا شدهاند (دورۀ قبل حدود ۱۳ درصد) که این نسبت برای میانگین کل کشورها حدود ۲۸ درصد بوده است (تقریباً معادل دورۀ قبل). در علوم پایۀ چهارم ۱۴ درصد دانشآموزان ایران موفق به کسب نمرۀ ۵۵۰ به بالا شدهاند (دورۀ قبل ۱۱ درصد) که این نسبت برای میانگین آزمون حدود ۳۱ درصد (معادل دورۀ قبل) بوده است.
دانلود دادههای تیمز 2023
@omidi_reza