✳️ تفاوت سیمای بهرام در شاهنامه و هفت پیکر و تحلیل روایتها
❇️ شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی دو روایت متفاوت از شخصیت بهرام گور ارائه میدهند که یکی در قالب تاریخ روایی و دیگری در چارچوب روایت داستانی به تصویر کشیده شده است. برای درک دقیق این تفاوتها، باید اهداف و ساختار هر دو اثر را بررسی کنیم.
◀️ شاهنامه: بهرام در چارچوب تاریخ روایی
در شاهنامه فردوسی، بهرام گور به عنوان شخصیتی تاریخی معرفی میشود. این روایت:
هدف اصلیاش بازنمایی هویت ملی و وقایع تاریخی است. فردوسی از منابع تاریخی مانند خداینامهها بهره میگیرد تا بهرام را شاهی عادل، جنگاور و شکارچی ماهر معرفی کند.
ویژگیهای اصلی بهرام گور در شاهنامه شامل مهارت در شکار گورخر، عدالتگستری و تلاش برای حفظ نظم و ثبات در جامعه است. نام او نیز به همین تواناییها گره خورده است.
فردوسی بیشتر بر جنبههای تاریخی شخصیت او تأکید دارد و او را الگویی از پادشاه آرمانی ایران معرفی میکند.
نوع روایت در شاهنامه ساده، خطی و حماسی است. وقایع به ترتیب زمانی روایت میشوند و تخیل در آن صرفاً برای برجستهسازی شکوه و عظمت شخصیتهای تاریخی و اسطورهای به کار رفته است.
◀️ هفت پیکر: بهرام در چارچوب روایت داستانی
در هفت پیکر نظامی، بهرام گور فراتر از یک شخصیت تاریخی است. این روایت:
هدف اصلیاش خلق داستانی فلسفی، نمادین و عاشقانه است. نظامی بهرام را به انسانی جستوجوگر و خیالپرداز تبدیل میکند که در پی یافتن معنا، عشق و زیبایی زندگی است.
ویژگیهای اصلی بهرام در هفت پیکر شامل داستان هفت گنبد است، جایی که او هر شب به یکی از گنبدهای رنگارنگ میرود و داستانی با پیام فلسفی یا اخلاقی میشنود. این گنبدها نماد سفرهای درونی او برای کشف کمال انسانی هستند.
نظامی جنبههای عاشقانه، فلسفی و استعاری شخصیت بهرام را برجسته میکند و کمتر به او به عنوان یک شاه تاریخی نگاه میکند.
نوع روایت در هفت پیکر غیرخطی، تغزلی و هنری است. زبان اثر سرشار از استعاره، نمادپردازی و موسیقیوار است که هدف آن تأثیرگذاری بر احساسات و تخیل مخاطب است.
◀️ تفاوتهای کلیدی میان شاهنامه و هفت پیکر
✅1. هدف روایت:
در شاهنامه، هدف بازنمایی شکوه تاریخی و هویت ملی است، در حالی که در هفت پیکر، هدف خلق داستانی فلسفی و هنری است که فراتر از واقعیتهای تاریخی حرکت میکند.
✅ 2. شخصیتپردازی:
فردوسی بهرام را شاهی تاریخی، عادل و جنگاور معرفی میکند که نمادی از پادشاه آرمانی ایران است. اما نظامی، بهرام را انسانی جستوجوگر و عاشقپیشه میداند که به دنبال معنا و زیبایی در زندگی است.
✅ 3. ساختار روایت:
شاهنامه خطی و مبتنی بر ترتیب زمانی است و بیشتر به تاریخ وفادار میماند. در مقابل، هفت پیکر غیرخطی است و از استعارهها و نمادها برای خلق داستانی خیالانگیز بهره میگیرد.
✅ 4. زبان و سبک:
زبان شاهنامه ساده و حماسی است و بیشتر بر وقایع و عملگرایی تأکید دارد. اما زبان هفت پیکر پیچیده، تغزلی و مملو از تصاویر شاعرانه است.
❇️ جمعبندی نهایی:
شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی دو رویکرد کاملاً متفاوت به روایت زندگی بهرام گور دارند. شاهنامه با تأکید بر تاریخ روایی، بهرام را شاهی مقتدر و نمادی از شکوه ملی معرفی میکند. اما هفت پیکر با استفاده از روایت داستانی، او را به قهرمانی فلسفی و شاعرانه تبدیل میکند که به دنبال کشف زیباییها و رمز و رازهای زندگی است. این دو روایت، نمایانگر دو شیوه نگرش متفاوت به ادبیات، تاریخ و تخیل هستند.
#دیبا
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
❇️ شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی دو روایت متفاوت از شخصیت بهرام گور ارائه میدهند که یکی در قالب تاریخ روایی و دیگری در چارچوب روایت داستانی به تصویر کشیده شده است. برای درک دقیق این تفاوتها، باید اهداف و ساختار هر دو اثر را بررسی کنیم.
◀️ شاهنامه: بهرام در چارچوب تاریخ روایی
در شاهنامه فردوسی، بهرام گور به عنوان شخصیتی تاریخی معرفی میشود. این روایت:
هدف اصلیاش بازنمایی هویت ملی و وقایع تاریخی است. فردوسی از منابع تاریخی مانند خداینامهها بهره میگیرد تا بهرام را شاهی عادل، جنگاور و شکارچی ماهر معرفی کند.
ویژگیهای اصلی بهرام گور در شاهنامه شامل مهارت در شکار گورخر، عدالتگستری و تلاش برای حفظ نظم و ثبات در جامعه است. نام او نیز به همین تواناییها گره خورده است.
فردوسی بیشتر بر جنبههای تاریخی شخصیت او تأکید دارد و او را الگویی از پادشاه آرمانی ایران معرفی میکند.
نوع روایت در شاهنامه ساده، خطی و حماسی است. وقایع به ترتیب زمانی روایت میشوند و تخیل در آن صرفاً برای برجستهسازی شکوه و عظمت شخصیتهای تاریخی و اسطورهای به کار رفته است.
◀️ هفت پیکر: بهرام در چارچوب روایت داستانی
در هفت پیکر نظامی، بهرام گور فراتر از یک شخصیت تاریخی است. این روایت:
هدف اصلیاش خلق داستانی فلسفی، نمادین و عاشقانه است. نظامی بهرام را به انسانی جستوجوگر و خیالپرداز تبدیل میکند که در پی یافتن معنا، عشق و زیبایی زندگی است.
ویژگیهای اصلی بهرام در هفت پیکر شامل داستان هفت گنبد است، جایی که او هر شب به یکی از گنبدهای رنگارنگ میرود و داستانی با پیام فلسفی یا اخلاقی میشنود. این گنبدها نماد سفرهای درونی او برای کشف کمال انسانی هستند.
نظامی جنبههای عاشقانه، فلسفی و استعاری شخصیت بهرام را برجسته میکند و کمتر به او به عنوان یک شاه تاریخی نگاه میکند.
نوع روایت در هفت پیکر غیرخطی، تغزلی و هنری است. زبان اثر سرشار از استعاره، نمادپردازی و موسیقیوار است که هدف آن تأثیرگذاری بر احساسات و تخیل مخاطب است.
◀️ تفاوتهای کلیدی میان شاهنامه و هفت پیکر
✅1. هدف روایت:
در شاهنامه، هدف بازنمایی شکوه تاریخی و هویت ملی است، در حالی که در هفت پیکر، هدف خلق داستانی فلسفی و هنری است که فراتر از واقعیتهای تاریخی حرکت میکند.
✅ 2. شخصیتپردازی:
فردوسی بهرام را شاهی تاریخی، عادل و جنگاور معرفی میکند که نمادی از پادشاه آرمانی ایران است. اما نظامی، بهرام را انسانی جستوجوگر و عاشقپیشه میداند که به دنبال معنا و زیبایی در زندگی است.
✅ 3. ساختار روایت:
شاهنامه خطی و مبتنی بر ترتیب زمانی است و بیشتر به تاریخ وفادار میماند. در مقابل، هفت پیکر غیرخطی است و از استعارهها و نمادها برای خلق داستانی خیالانگیز بهره میگیرد.
✅ 4. زبان و سبک:
زبان شاهنامه ساده و حماسی است و بیشتر بر وقایع و عملگرایی تأکید دارد. اما زبان هفت پیکر پیچیده، تغزلی و مملو از تصاویر شاعرانه است.
❇️ جمعبندی نهایی:
شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی دو رویکرد کاملاً متفاوت به روایت زندگی بهرام گور دارند. شاهنامه با تأکید بر تاریخ روایی، بهرام را شاهی مقتدر و نمادی از شکوه ملی معرفی میکند. اما هفت پیکر با استفاده از روایت داستانی، او را به قهرمانی فلسفی و شاعرانه تبدیل میکند که به دنبال کشف زیباییها و رمز و رازهای زندگی است. این دو روایت، نمایانگر دو شیوه نگرش متفاوت به ادبیات، تاریخ و تخیل هستند.
#دیبا
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
فردوس سخن
✳️ تفاوت سیمای بهرام در شاهنامه و هفت پیکر و تحلیل روایتها ❇️ شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی دو روایت متفاوت از شخصیت بهرام گور ارائه میدهند که یکی در قالب تاریخ روایی و دیگری در چارچوب روایت داستانی به تصویر کشیده شده است. برای درک دقیق این تفاوتها،…
✳️ با توجه به در روایت غیرخطی، ترتیب یا سیر زمانی رویدادها بههم میریزه، چرا روایت نظامی رو نسبت به روایت فردوسی، غیر خطی میدونید؟
❇️ پرسش دقیقی مطرح کردید و برای پاسخ به آن، باید مفهوم غیرخطی بودن روایت را در چارچوب هفت پیکر نظامی تحلیل کنیم.
در ادبیات، روایت غیرخطی به معنای گسستن از ترتیب زمانی وقایع است، بهگونهای که داستان نه بر اساس توالی زمانی طبیعی، بلکه با توجه به اولویتهای هنری، روانشناختی، یا نمادین روایت میشود. حالا بیایید روایت هفت پیکر را بررسی کنیم تا روشن شود چرا آن را غیرخطی میدانیم:
◀️ 1. ساختار کلی روایت در هفت پیکر
روایت هفت پیکر شامل یک ساختار چندلایه است:
داستان اصلی درباره زندگی و پادشاهی بهرام گور است.
در دل این روایت، داستانهای جداگانهای وجود دارند که هر شب در یکی از گنبدهای هفتگانه بیان میشوند. این داستانها، اگرچه ظاهراً در ارتباط با زندگی بهرام نیستند، اما بهصورت نمادین بازتابی از مسیر زندگی، جستوجوهای معنوی، و تجربیات او هستند.
این درهمتنیدگی لایههای روایت و جدا شدن از زمان طبیعی و خطی، باعث میشود روایت غیرخطی به نظر برسد. نظامی، داستانهای فرعی را درون روایت اصلی گنجانده و به این ترتیب، روایت را از یک توالی مستقیم زمانی جدا کرده است.
◀️ 2. زمان در هفت گنبد
در بخش مربوط به هفت گنبد:
هر شب بهرام وارد یکی از گنبدهای رنگارنگ میشود و داستانی متفاوت میشنود.
این داستانها، هیچ الزامی به رعایت ترتیب زمانی ندارند؛ آنها میتوانند مربوط به گذشته، حال یا آینده باشند. درواقع، داستانهای هفت گنبد بیشتر نمادین هستند تا روایی.
همچنین، گذر زمان در این بخش، بیشتر استعاری است تا واقعی. زمان به شکلی "معنوی" جریان دارد و مفاهیمی مثل عشق، حکمت یا هوس را بازنمایی میکند.
بنابراین، روایت داستانی در اینجا به جای وفاداری به خط زمانی زندگی بهرام، بر پایه تمها و پیامهای فلسفی یا اخلاقی استوار است.
◀️ 3. مقایسه با روایت شاهنامه
در مقابل، روایت شاهنامه کاملاً خطی است:
زندگی بهرام از تولد تا مرگ با ترتیب زمانی روایت میشود.
وقایع پشت سر هم میآیند و داستان در چارچوب زمان طبیعی و تاریخی حرکت میکند.
هر رویداد به رویداد بعدی پیوسته است و هیچ گسستی در زمان یا لایههای روایت وجود ندارد.
◀️ 4. چرا روایت هفت پیکر غیرخطی است؟
❇️ غیرخطی بودن روایت نظامی از این جنبهها قابل تحلیل است:
◀️ 1. گسست زمانی: داستانهای هفت گنبد، از زمان طبیعی زندگی بهرام جدا شده و بیشتر با مفاهیم نمادین روایت میشوند.
◀️ 2. چندلایگی روایت: روایت اصلی (زندگی بهرام) و روایتهای فرعی (داستانهای هفت گنبد) بهصورت موازی و بدون رعایت ترتیب زمانی کنار هم قرار گرفتهاند.
◀️ 3. تمرکز بر تمها: بهجای توالی تاریخی یا زمانی، نظامی تمهای فلسفی، عرفانی، و عاشقانه را محور روایت قرار داده است.
❇️ جمعبندی
اگرچه در نگاه اول ممکن است ساختار هفت پیکر خطی به نظر برسد، اما لایههای مختلف داستانی، گسست زمانی، و تمرکز بر پیامهای نمادین آن را به روایتی غیرخطی تبدیل میکند. در مقابل، روایت فردوسی در شاهنامه کاملاً به ترتیب زمانی وقایع پایبند است و سیر طبیعی زندگی بهرام را بدون گسست روایت میکند.
#دیبا
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
❇️ پرسش دقیقی مطرح کردید و برای پاسخ به آن، باید مفهوم غیرخطی بودن روایت را در چارچوب هفت پیکر نظامی تحلیل کنیم.
در ادبیات، روایت غیرخطی به معنای گسستن از ترتیب زمانی وقایع است، بهگونهای که داستان نه بر اساس توالی زمانی طبیعی، بلکه با توجه به اولویتهای هنری، روانشناختی، یا نمادین روایت میشود. حالا بیایید روایت هفت پیکر را بررسی کنیم تا روشن شود چرا آن را غیرخطی میدانیم:
◀️ 1. ساختار کلی روایت در هفت پیکر
روایت هفت پیکر شامل یک ساختار چندلایه است:
داستان اصلی درباره زندگی و پادشاهی بهرام گور است.
در دل این روایت، داستانهای جداگانهای وجود دارند که هر شب در یکی از گنبدهای هفتگانه بیان میشوند. این داستانها، اگرچه ظاهراً در ارتباط با زندگی بهرام نیستند، اما بهصورت نمادین بازتابی از مسیر زندگی، جستوجوهای معنوی، و تجربیات او هستند.
این درهمتنیدگی لایههای روایت و جدا شدن از زمان طبیعی و خطی، باعث میشود روایت غیرخطی به نظر برسد. نظامی، داستانهای فرعی را درون روایت اصلی گنجانده و به این ترتیب، روایت را از یک توالی مستقیم زمانی جدا کرده است.
◀️ 2. زمان در هفت گنبد
در بخش مربوط به هفت گنبد:
هر شب بهرام وارد یکی از گنبدهای رنگارنگ میشود و داستانی متفاوت میشنود.
این داستانها، هیچ الزامی به رعایت ترتیب زمانی ندارند؛ آنها میتوانند مربوط به گذشته، حال یا آینده باشند. درواقع، داستانهای هفت گنبد بیشتر نمادین هستند تا روایی.
همچنین، گذر زمان در این بخش، بیشتر استعاری است تا واقعی. زمان به شکلی "معنوی" جریان دارد و مفاهیمی مثل عشق، حکمت یا هوس را بازنمایی میکند.
بنابراین، روایت داستانی در اینجا به جای وفاداری به خط زمانی زندگی بهرام، بر پایه تمها و پیامهای فلسفی یا اخلاقی استوار است.
◀️ 3. مقایسه با روایت شاهنامه
در مقابل، روایت شاهنامه کاملاً خطی است:
زندگی بهرام از تولد تا مرگ با ترتیب زمانی روایت میشود.
وقایع پشت سر هم میآیند و داستان در چارچوب زمان طبیعی و تاریخی حرکت میکند.
هر رویداد به رویداد بعدی پیوسته است و هیچ گسستی در زمان یا لایههای روایت وجود ندارد.
◀️ 4. چرا روایت هفت پیکر غیرخطی است؟
❇️ غیرخطی بودن روایت نظامی از این جنبهها قابل تحلیل است:
◀️ 1. گسست زمانی: داستانهای هفت گنبد، از زمان طبیعی زندگی بهرام جدا شده و بیشتر با مفاهیم نمادین روایت میشوند.
◀️ 2. چندلایگی روایت: روایت اصلی (زندگی بهرام) و روایتهای فرعی (داستانهای هفت گنبد) بهصورت موازی و بدون رعایت ترتیب زمانی کنار هم قرار گرفتهاند.
◀️ 3. تمرکز بر تمها: بهجای توالی تاریخی یا زمانی، نظامی تمهای فلسفی، عرفانی، و عاشقانه را محور روایت قرار داده است.
❇️ جمعبندی
اگرچه در نگاه اول ممکن است ساختار هفت پیکر خطی به نظر برسد، اما لایههای مختلف داستانی، گسست زمانی، و تمرکز بر پیامهای نمادین آن را به روایتی غیرخطی تبدیل میکند. در مقابل، روایت فردوسی در شاهنامه کاملاً به ترتیب زمانی وقایع پایبند است و سیر طبیعی زندگی بهرام را بدون گسست روایت میکند.
#دیبا
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کِلیدَر بلندترین اثر محمود دولتآبادی است که در حدود سه هزار صفحه و ده جلد به چاپ رسیده و روایت زندگی یک خانوادهٔ کرد ایرانی است که به سبزوار خراسان کوچانده شدهاند. داستان کلیدر که متأثر از فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم است بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ روی میدهد. کلیدر نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
فردوس سخن
@molavi_asar_o_afkar @ferdosesokhan
✳️ زنان در کلیدر
❇️ (بلقیس،زیور)
◀ بلقیس :
پایه ی محکم و استوار ایل کلمیشی زنی قوی ، حماسی ، باغیرت و مدیر .
وقتی روایت داستان در فضای بیابان و چادرنشینی ایل می چرخد ، خواننده حضور بلقیس را اینطور معنا می کند که : اگر هم مشکلی پیش بیاید بلقیس هست تا با قدرت فوق العاده و جَذَّبه اش همه چیز را به روال عادی برگرداند .
در پایان داستان شکوه و قدرت بلقیس به اوج خود می رسد .
هر چند ممکن است این حجم از شجاعت و گذشت برای خواننده قابل درک نباشد ولی تاریخ ما در جنگ ، مادرانی که برای آرمان های بزرگ از فرزندانشان گذشته اند را کم ندیده است .
جمله ی زیبایی که چندین بار از زبان بلقیس می شنویم :
* بره ی نر برای دم کارد است .
ص ۲۴۲۵
بلقیس بر سر نعش جوانانش شیون نمی کند . هرچند رفتن او از کنار جنازه ها به سبکی باد تشبیه می شود و گویی بلقیس تهی شده و چیزی از او باقی نمانده است.
بلقیس با تمام گذشت و شجاعتی که دارد ، نماد مادری فداکار و دلسوز است که در تمام لحظات شاهد احساسات مادرانه اش هستیم .
◀ زیور :
اولین همسر گل محمد است . زنی که به شخصه فکر می کنم آقای دولت آبادی برای ساخت این شخصیت عمیقا حالت های روحی و روانی آن را بررسی کرده است و در توصیف آنچه در درون زیور می گذرد بسیار عالی عمل کرده است .
زیور نازاست و گویا همین کمبود از او زنی کم حرف و مطیع ساخته است و البته زیور نماد پررنگی از زنان جامعه است که به شدت شوهر دوستند و وفاداری به شوهر با جان و روحشان عجین شده است .
در نقدهایی که از کلیدر خواندم ، زیور را زنی حسود و حساس خطاب کرده بودند و من به شدت با این دو صفت مخالفم . چرا که جامعه ی ما عادت کرده واکنش های طبیعی یک زن را در برابر زن دوم همسر خود به حسادت ربط بدهند ، در حالی که تصور چنین موقعیتی که ممکن است یک زن در آن قرار بگیرد حتی برای مردان غیرممکن است .
زیوردر ابتدای داستان نماد زنی مطیع و سرکوب شده است . زنی که صرفا به خاطر آنکه نمی تواند فرزندی بیاورد نادیده گرفته می شود و چه بسا مورد ستم هم قرار میگیرد .
صحنه ای که گل محمد و مارال با هم ازدواج می کنند و شب سختی که زیور به صبح می رساند از نگاه من از زیباترین و دردناک ترین صحنه های کتاب است. به شخصه در این چند صفحه آنقدر احساس خفگی داشتم که به دنبال فضایی ، (شاید شبیه بیابانی که ایل در آن چادر زده بود ) می گشتم تا فریادی به نمایندگی از زیور و تمام زنانی که اینگونه تحقیر شده اند ، بکشم .
پایان باشکوهی که دولت آبادی برای زیور قلم می زند در جبران تمام خواری ها و ضعف هایی است که در طول داستان ممکن است به زیور نسبت بدهیم . اوجی که فقط مختص زیور است .
او همپای گل محمد تفنگ دست می گیرد و می جنگد و کشته می شود.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
❇️ (بلقیس،زیور)
◀ بلقیس :
پایه ی محکم و استوار ایل کلمیشی زنی قوی ، حماسی ، باغیرت و مدیر .
وقتی روایت داستان در فضای بیابان و چادرنشینی ایل می چرخد ، خواننده حضور بلقیس را اینطور معنا می کند که : اگر هم مشکلی پیش بیاید بلقیس هست تا با قدرت فوق العاده و جَذَّبه اش همه چیز را به روال عادی برگرداند .
در پایان داستان شکوه و قدرت بلقیس به اوج خود می رسد .
هر چند ممکن است این حجم از شجاعت و گذشت برای خواننده قابل درک نباشد ولی تاریخ ما در جنگ ، مادرانی که برای آرمان های بزرگ از فرزندانشان گذشته اند را کم ندیده است .
جمله ی زیبایی که چندین بار از زبان بلقیس می شنویم :
* بره ی نر برای دم کارد است .
ص ۲۴۲۵
بلقیس بر سر نعش جوانانش شیون نمی کند . هرچند رفتن او از کنار جنازه ها به سبکی باد تشبیه می شود و گویی بلقیس تهی شده و چیزی از او باقی نمانده است.
بلقیس با تمام گذشت و شجاعتی که دارد ، نماد مادری فداکار و دلسوز است که در تمام لحظات شاهد احساسات مادرانه اش هستیم .
◀ زیور :
اولین همسر گل محمد است . زنی که به شخصه فکر می کنم آقای دولت آبادی برای ساخت این شخصیت عمیقا حالت های روحی و روانی آن را بررسی کرده است و در توصیف آنچه در درون زیور می گذرد بسیار عالی عمل کرده است .
زیور نازاست و گویا همین کمبود از او زنی کم حرف و مطیع ساخته است و البته زیور نماد پررنگی از زنان جامعه است که به شدت شوهر دوستند و وفاداری به شوهر با جان و روحشان عجین شده است .
در نقدهایی که از کلیدر خواندم ، زیور را زنی حسود و حساس خطاب کرده بودند و من به شدت با این دو صفت مخالفم . چرا که جامعه ی ما عادت کرده واکنش های طبیعی یک زن را در برابر زن دوم همسر خود به حسادت ربط بدهند ، در حالی که تصور چنین موقعیتی که ممکن است یک زن در آن قرار بگیرد حتی برای مردان غیرممکن است .
زیوردر ابتدای داستان نماد زنی مطیع و سرکوب شده است . زنی که صرفا به خاطر آنکه نمی تواند فرزندی بیاورد نادیده گرفته می شود و چه بسا مورد ستم هم قرار میگیرد .
صحنه ای که گل محمد و مارال با هم ازدواج می کنند و شب سختی که زیور به صبح می رساند از نگاه من از زیباترین و دردناک ترین صحنه های کتاب است. به شخصه در این چند صفحه آنقدر احساس خفگی داشتم که به دنبال فضایی ، (شاید شبیه بیابانی که ایل در آن چادر زده بود ) می گشتم تا فریادی به نمایندگی از زیور و تمام زنانی که اینگونه تحقیر شده اند ، بکشم .
پایان باشکوهی که دولت آبادی برای زیور قلم می زند در جبران تمام خواری ها و ضعف هایی است که در طول داستان ممکن است به زیور نسبت بدهیم . اوجی که فقط مختص زیور است .
او همپای گل محمد تفنگ دست می گیرد و می جنگد و کشته می شود.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
فردوس سخن
✳️ زنان در کلیدر ❇️ (بلقیس،زیور) ◀ بلقیس : پایه ی محکم و استوار ایل کلمیشی زنی قوی ، حماسی ، باغیرت و مدیر . وقتی روایت داستان در فضای بیابان و چادرنشینی ایل می چرخد ، خواننده حضور بلقیس را اینطور معنا می کند که : اگر هم مشکلی پیش بیاید بلقیس هست تا با…
✳️ زنان در کلیدر
❇️ (مارال،شیرو)
◀ مارال :
همسر دوم گل محمد و دختر عبدوس ( دایی گل محمد ) و نامزد دلاور
آنچه عاشقانه ی کلیدر را می سازد عشق بین مارال و گل محمد است.
مارال دختر کرد که هم از لحاظ زیبایی و هم قدرت و شجاعت چیزی کم ندارد و همینطور در چندین صحنه قانون شکنی های مهمی از مارال می خوانیم .
دختری که در ابتدای داستان در حال آب آبتنی ست و وقتی حضور مردی را حس می کند با آنکه سریع لباس می پوشد ، گویی از اینکه آن مرد ( گل محمد) بدون هیچ کاری از آنجا رفته دلخور می شود .
و یا وقتی عاشق گل محمد می شود بدون اجازه ی پدر و نامزدش "دلاور " تن به ازدواج با گل محمد می دهد و حتی بالاتر از آن، پیش از عقد با گل محمد رابطه برقرار می کند . و اینهمه موضوعاتی است که هم در آن دوره و حتی هنوز مورد قبول جامعه نیست .
مارال زنی نیست که بپذیرد فقط برای خانه داری خلق شده است .
او فرزند پسری به دنیا می آورد و در پایان داستان وقتی فکر از دست دادن گل محمد میرود تا مارال را دچار ضعف کند به ناگاه نیرو و شجاعت درونی او برمیگردد . مارال چندین بار برای همراهی شوهرش لباس رزم می پوشد.
در صحنه های پایانی مارال چنان قوی رفتار می کند که به جای آنکه بر سر نعش شوهرش حاضر شود برای به خاک سپاری زیور می رود .
◀ شیرو:
خواهر گل محمد . شیرو دختری است که در اوایل داستان از جسارت چیزی کمتر از برادران خود ندارد . دختری سرزنده که برای رسیدن به عشقش قانون شکنی بزرگی انجام میدهد و با ماه درویش فرار میکند . شغل ماه درویش، درویشی و روضه خوانی است و کلمیشی ها چنین فردی را به عنوان داماد خانواده نمی پذیرند و شیرو به ناچار پس از فرار با ماه درویش به روستای قلعه چمن پناه می برند و در آنجا به خدمت بابقلی بندار ( کدخدای قلعه چمن) در می آیند و زندگی هر دوی آنها هر چه پیش میرود به خواری و ذلت نزدیک میشود . ماه درویش در میانه ی داستان بنا بر حادثه ای علیل میشود و شیرو برای نجات زندگی اش بسیار تلاش میکند ولی سرانجام با ناامیدی به خانواده اش پناه می آورد .
در مورد شیرو می توان او را نمادی از زنان وفادار به شوهر دانست ، چرا که با وجود آنهمه سختی که در زندگی با ماه درویش متحمل می شود و با وجود آنکه شیدا را دوست دارد ، اجازه ی دست درازی را به شیدا نمی دهد . ( شیدا با وجود روابط دیگری که دارد ، نسبت به شیرو علاقه ای واقعی دارد ، هرچند هیچ گاه جسارت و قدرت تصمیم گیری درست را ندارد )
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
❇️ (مارال،شیرو)
◀ مارال :
همسر دوم گل محمد و دختر عبدوس ( دایی گل محمد ) و نامزد دلاور
آنچه عاشقانه ی کلیدر را می سازد عشق بین مارال و گل محمد است.
مارال دختر کرد که هم از لحاظ زیبایی و هم قدرت و شجاعت چیزی کم ندارد و همینطور در چندین صحنه قانون شکنی های مهمی از مارال می خوانیم .
دختری که در ابتدای داستان در حال آب آبتنی ست و وقتی حضور مردی را حس می کند با آنکه سریع لباس می پوشد ، گویی از اینکه آن مرد ( گل محمد) بدون هیچ کاری از آنجا رفته دلخور می شود .
و یا وقتی عاشق گل محمد می شود بدون اجازه ی پدر و نامزدش "دلاور " تن به ازدواج با گل محمد می دهد و حتی بالاتر از آن، پیش از عقد با گل محمد رابطه برقرار می کند . و اینهمه موضوعاتی است که هم در آن دوره و حتی هنوز مورد قبول جامعه نیست .
مارال زنی نیست که بپذیرد فقط برای خانه داری خلق شده است .
او فرزند پسری به دنیا می آورد و در پایان داستان وقتی فکر از دست دادن گل محمد میرود تا مارال را دچار ضعف کند به ناگاه نیرو و شجاعت درونی او برمیگردد . مارال چندین بار برای همراهی شوهرش لباس رزم می پوشد.
در صحنه های پایانی مارال چنان قوی رفتار می کند که به جای آنکه بر سر نعش شوهرش حاضر شود برای به خاک سپاری زیور می رود .
◀ شیرو:
خواهر گل محمد . شیرو دختری است که در اوایل داستان از جسارت چیزی کمتر از برادران خود ندارد . دختری سرزنده که برای رسیدن به عشقش قانون شکنی بزرگی انجام میدهد و با ماه درویش فرار میکند . شغل ماه درویش، درویشی و روضه خوانی است و کلمیشی ها چنین فردی را به عنوان داماد خانواده نمی پذیرند و شیرو به ناچار پس از فرار با ماه درویش به روستای قلعه چمن پناه می برند و در آنجا به خدمت بابقلی بندار ( کدخدای قلعه چمن) در می آیند و زندگی هر دوی آنها هر چه پیش میرود به خواری و ذلت نزدیک میشود . ماه درویش در میانه ی داستان بنا بر حادثه ای علیل میشود و شیرو برای نجات زندگی اش بسیار تلاش میکند ولی سرانجام با ناامیدی به خانواده اش پناه می آورد .
در مورد شیرو می توان او را نمادی از زنان وفادار به شوهر دانست ، چرا که با وجود آنهمه سختی که در زندگی با ماه درویش متحمل می شود و با وجود آنکه شیدا را دوست دارد ، اجازه ی دست درازی را به شیدا نمی دهد . ( شیدا با وجود روابط دیگری که دارد ، نسبت به شیرو علاقه ای واقعی دارد ، هرچند هیچ گاه جسارت و قدرت تصمیم گیری درست را ندارد )
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ دشنام فحش
❇️ به این عبارت از تاریخ بیهقی توجه بفرمایید:
«[امیر مسعود] فرود آمد سخت ضجر از شدن این فرصت و در خویشتن و مردمان میافتاد و دشنامی فحش میداد چنانکه من هرگز وی را بر آن ضجرت ندیده بودم»(۱).
«دشنامی فحش» یعنی چه؟ تا جایی که دیدهام در معنای آن نوشتهاند: «دشنامی زشت و ازحدگذشته در بدی. فحش به معنی از حد گذشتن در بدی، اسم است که به جای صفت (فاحش) به کار رفته است» (۲) و «فحش اینجا صفت است برای دشنام و معنای فحش درگذشتن از حد در جواب و ستم کردن در آن است بنابراین دشنام فحش یعنی «دشنام ازحدگذشته» (۳) و «ناسزا»(۴) و «فاحش و ازحدگذشته»(۵).
با معنای پیشنهادی استادان مخالفتی ندارم اما شاید بتوان آن را قدری دقیقتر کرد.
در تاریخ بیهقی به برخی دشنامها با قید «دشنام» و «دشنام زشت» تصریح شده است: سگ، مخنث وٰ مؤاجر (۶). خواجه برزگ احمدبن حسن به هنگام خشم «کشخان» و«کشخانک» میفرمود(۷).
امیر مسعود غزنوی نیز وقتی «در تاب میشد» دشنام میداد (۸) و زمانی که نیک از جای میبشد، دشنام بسیار میداد (۹). بیهقی برخی از دشنامهای امیر مسعود را ثبت کرده است: کافرنعمت، سگ ناحفاظ و قواد (۱۰). و «بیحمیت» که «دشنام بزرگ این پادشاه این بودی »(۱۱).
او هیچ یک از این الفاظ را «دشنام فحش» نخوانده است. بنابراین شدت و غلظت «دشنام فحش» امیر مسعود، از حد و حدود دشنامهای مذکور فراتر بوده است.
«فحش» معانی مختلفی دارد. گاهی هیچ فرقی با دشنام ندارد. اما به نظرم در این عبارت تاریخ بیهقی، «فحش» مشخصا یعنی بیان صریح جنسی که لابد با ذکر الفاظ مستهجن همراه است.
امام محمد غزالی سخن راهگشایی دارد:«حد و حقیقت فحش عبارت کردن است از کارهای زشت به عبارتهای صریح» (۱۲) و«بیشترین فحش اندر آن بود که از مباشرت عبارتهای زشت کند، چنانکه عادت اهلفساد بود و دشنام آن بود که کسی را بدان نسبت کند» (۱۳). و این جمله روشنگر:«حدیث مباشرت به کنایت باید گفت تا فحش نبود» (۱۴).
پس در این بافت هر سخنی که متضمن بیان بیپرده و صریح مباشرت و عمل جنسی باشد، فحش است خواه این فحش در دشنام به کار رود یا نرود. اگر دشنامی مشتمل بر فحش باشد میشود دشنام فحش. در این چشمانداز هر دشنامی لزوما فحش نیست و هر فحشی هم دشنام نیست.
به نظرم در این بیت از ناصرخسرو، فحش یعنی حدیث صریح مباشرت و کلام جنسی و نه لزوما دشنام و برای همین آن را کنار غزل و لهو و مسخره و طیبت آورده است:
-گوش و دل خلق همه زین قبل
زی غزل و مسخره و طیبتست
بیت غزل بر طلب فحش و لهو
بیهنران را بدل آیت است (۱۵)
در قابوسنامه آمده: «مزاح شاید کرد ولکن فحش نباید گفت» یا «از مزاح ناخوش و فحش شرم دار» (۱۶). اینکه فحش را کنار و ملایم مزاح و هزل میآورد به گمانم به همین معنای بیان صریح حدیث مباشرت اشاره دارد و صرف دشنام نیست.
بگذریم. اینکه خاقانی مدعی است: بهگاه هجو مرا فحش گفتن آیین نیست (۱۷) یا:
-در دو دیوانم به تازی و دری
یک هجاء فحش هرگز کس ندید (۱۸)
به همین معنای ما نحن فیه فحش اشاره دارد. اشعار هجو خاقانی پر است از شتم و دشنام اما مثل هجویات حکیم سوزنی سرشار از مضامین جنسی و الفاظ مستهجن نیست.
«هجاء فحش» یعنی هجوی که فحوای صریح جنسی و ناموسی دارد و «دشنام فحش» یعنی دشنام جنسی و ناموسی با بیان صریح و لابد با الفاظ رکیک و مستهجن.
#میلاد_عظیمی
❇️ پانوشت:
۱. تاریخ بیهقی، تصحیح علی اکبر فیاض، مشهد، دانشگاه فردوسی، چاپ دوم ، ۱۳۵۶، ص۸۰۴.
۲. تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیبرهبر، چاپ پانزدهم،۱۳۹۰ ، ج۳، ص۱۰۴۸.
۳. تاریخ بیهقی، به کوشش منوچهر دانشپژوه، هیرمند، ۱۳۷۶،ج۲، ص۹۱۹ و ۱۲۳۱.
۴. تاریخ بیهقی، به کوشش محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی، سخن، ۱۳۹۴، ج۲ ، ص ۱۷۰۹.
۵. دیبای دیداری، به کوشش محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی، سخن، ۱۳۹۰، ص ۶۴۸.
۶. تاریخ بیهقی، تصحیح فیاض، همان، ص ۱۹۸ ، ۶۰۴ ، ۲۳۲.
۷. همان، ص ۲۰۶ و ۲۸۷.
۸. همان، ص۸۱۹ .
۹.همان، ص ۶۱۳.
۱۰. همان، ص۸۰۰ ، ۵۲۸ و ۵۶۱ و ۸۱۹.
۱۱. همان، ص ۷۵۲.
۱۲. احیاء علومالدین، ترجمۀ مؤیّد خوارزمی، تصحیح خدیوجم، علمی و فرهنگی، ج۳،ص۲۵۵.
۱۳. کیمیای سعادت، تصحیح خدیوجم،۱۳۸۰، ج۲،ص۷۲. صاحب بحرالفواید همین سخن غزالی را چنین نوشته است:« فرق میان فحش و دشنام آنست که فحش را مباشرت به عبارت زشت کند، و دشنام آن بود که کس را بدان نسبت کند» ( تصحیح محمدتقی دانشپژوه، ۱۳۴۵، ص۲۶۶).
۱۴.کیمیای سعادت، ج۲،ص۷۲.
۱۵. دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق،۱۳۵۷ ،ص۲۶۷.
۱۶. تصحیح غلامحسین یوسفی،۱۳۷۱،ص ۷۷ و ۷۸.
۱۷. دیوان خاقانی، تصحیح ضیاءالدین سجادی، زوار،ص ۷۵۵.
۱۸. نقل از لغتنامه دهخدا. ذیل فحش.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
❇️ به این عبارت از تاریخ بیهقی توجه بفرمایید:
«[امیر مسعود] فرود آمد سخت ضجر از شدن این فرصت و در خویشتن و مردمان میافتاد و دشنامی فحش میداد چنانکه من هرگز وی را بر آن ضجرت ندیده بودم»(۱).
«دشنامی فحش» یعنی چه؟ تا جایی که دیدهام در معنای آن نوشتهاند: «دشنامی زشت و ازحدگذشته در بدی. فحش به معنی از حد گذشتن در بدی، اسم است که به جای صفت (فاحش) به کار رفته است» (۲) و «فحش اینجا صفت است برای دشنام و معنای فحش درگذشتن از حد در جواب و ستم کردن در آن است بنابراین دشنام فحش یعنی «دشنام ازحدگذشته» (۳) و «ناسزا»(۴) و «فاحش و ازحدگذشته»(۵).
با معنای پیشنهادی استادان مخالفتی ندارم اما شاید بتوان آن را قدری دقیقتر کرد.
در تاریخ بیهقی به برخی دشنامها با قید «دشنام» و «دشنام زشت» تصریح شده است: سگ، مخنث وٰ مؤاجر (۶). خواجه برزگ احمدبن حسن به هنگام خشم «کشخان» و«کشخانک» میفرمود(۷).
امیر مسعود غزنوی نیز وقتی «در تاب میشد» دشنام میداد (۸) و زمانی که نیک از جای میبشد، دشنام بسیار میداد (۹). بیهقی برخی از دشنامهای امیر مسعود را ثبت کرده است: کافرنعمت، سگ ناحفاظ و قواد (۱۰). و «بیحمیت» که «دشنام بزرگ این پادشاه این بودی »(۱۱).
او هیچ یک از این الفاظ را «دشنام فحش» نخوانده است. بنابراین شدت و غلظت «دشنام فحش» امیر مسعود، از حد و حدود دشنامهای مذکور فراتر بوده است.
«فحش» معانی مختلفی دارد. گاهی هیچ فرقی با دشنام ندارد. اما به نظرم در این عبارت تاریخ بیهقی، «فحش» مشخصا یعنی بیان صریح جنسی که لابد با ذکر الفاظ مستهجن همراه است.
امام محمد غزالی سخن راهگشایی دارد:«حد و حقیقت فحش عبارت کردن است از کارهای زشت به عبارتهای صریح» (۱۲) و«بیشترین فحش اندر آن بود که از مباشرت عبارتهای زشت کند، چنانکه عادت اهلفساد بود و دشنام آن بود که کسی را بدان نسبت کند» (۱۳). و این جمله روشنگر:«حدیث مباشرت به کنایت باید گفت تا فحش نبود» (۱۴).
پس در این بافت هر سخنی که متضمن بیان بیپرده و صریح مباشرت و عمل جنسی باشد، فحش است خواه این فحش در دشنام به کار رود یا نرود. اگر دشنامی مشتمل بر فحش باشد میشود دشنام فحش. در این چشمانداز هر دشنامی لزوما فحش نیست و هر فحشی هم دشنام نیست.
به نظرم در این بیت از ناصرخسرو، فحش یعنی حدیث صریح مباشرت و کلام جنسی و نه لزوما دشنام و برای همین آن را کنار غزل و لهو و مسخره و طیبت آورده است:
-گوش و دل خلق همه زین قبل
زی غزل و مسخره و طیبتست
بیت غزل بر طلب فحش و لهو
بیهنران را بدل آیت است (۱۵)
در قابوسنامه آمده: «مزاح شاید کرد ولکن فحش نباید گفت» یا «از مزاح ناخوش و فحش شرم دار» (۱۶). اینکه فحش را کنار و ملایم مزاح و هزل میآورد به گمانم به همین معنای بیان صریح حدیث مباشرت اشاره دارد و صرف دشنام نیست.
بگذریم. اینکه خاقانی مدعی است: بهگاه هجو مرا فحش گفتن آیین نیست (۱۷) یا:
-در دو دیوانم به تازی و دری
یک هجاء فحش هرگز کس ندید (۱۸)
به همین معنای ما نحن فیه فحش اشاره دارد. اشعار هجو خاقانی پر است از شتم و دشنام اما مثل هجویات حکیم سوزنی سرشار از مضامین جنسی و الفاظ مستهجن نیست.
«هجاء فحش» یعنی هجوی که فحوای صریح جنسی و ناموسی دارد و «دشنام فحش» یعنی دشنام جنسی و ناموسی با بیان صریح و لابد با الفاظ رکیک و مستهجن.
#میلاد_عظیمی
❇️ پانوشت:
۱. تاریخ بیهقی، تصحیح علی اکبر فیاض، مشهد، دانشگاه فردوسی، چاپ دوم ، ۱۳۵۶، ص۸۰۴.
۲. تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیبرهبر، چاپ پانزدهم،۱۳۹۰ ، ج۳، ص۱۰۴۸.
۳. تاریخ بیهقی، به کوشش منوچهر دانشپژوه، هیرمند، ۱۳۷۶،ج۲، ص۹۱۹ و ۱۲۳۱.
۴. تاریخ بیهقی، به کوشش محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی، سخن، ۱۳۹۴، ج۲ ، ص ۱۷۰۹.
۵. دیبای دیداری، به کوشش محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی، سخن، ۱۳۹۰، ص ۶۴۸.
۶. تاریخ بیهقی، تصحیح فیاض، همان، ص ۱۹۸ ، ۶۰۴ ، ۲۳۲.
۷. همان، ص ۲۰۶ و ۲۸۷.
۸. همان، ص۸۱۹ .
۹.همان، ص ۶۱۳.
۱۰. همان، ص۸۰۰ ، ۵۲۸ و ۵۶۱ و ۸۱۹.
۱۱. همان، ص ۷۵۲.
۱۲. احیاء علومالدین، ترجمۀ مؤیّد خوارزمی، تصحیح خدیوجم، علمی و فرهنگی، ج۳،ص۲۵۵.
۱۳. کیمیای سعادت، تصحیح خدیوجم،۱۳۸۰، ج۲،ص۷۲. صاحب بحرالفواید همین سخن غزالی را چنین نوشته است:« فرق میان فحش و دشنام آنست که فحش را مباشرت به عبارت زشت کند، و دشنام آن بود که کس را بدان نسبت کند» ( تصحیح محمدتقی دانشپژوه، ۱۳۴۵، ص۲۶۶).
۱۴.کیمیای سعادت، ج۲،ص۷۲.
۱۵. دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق،۱۳۵۷ ،ص۲۶۷.
۱۶. تصحیح غلامحسین یوسفی،۱۳۷۱،ص ۷۷ و ۷۸.
۱۷. دیوان خاقانی، تصحیح ضیاءالدین سجادی، زوار،ص ۷۵۵.
۱۸. نقل از لغتنامه دهخدا. ذیل فحش.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✨کاغذین جامه در شعر فارسی
۱. منظومهٔ علینامه نخستین متن فارسی است که در آن به پوشیدن جامهٔ کاغذین اشاره شده است. در این منظومه در ماجرای اسیر شدن یکی از هواداران حضرت علی در جنگ صفین، فرمانده سپاه معاویه چنین میکند:
بفرمود تا جامهٔ کاغذین
بدوزند، آن دشمن داد و دین
بکردند همیدون ز کاغذ کلاه
سیه همچو قطران، آن دل سیاه
در آن پاکدین مردِ روشنروان
بپوشاندْشْ آن جامه را بد نشان
ببستش اَبَر اُشتری زان سپس
به گردنْش بربست ملعون جرس
از این ابیات میتوان احتمال داد که «جامهٔ کاغذین» بر کسی پوشاندن، مانند کلاه کاغذی سیاه بر سر کسی گذاشتن، او را بر شتر بستن، از کارهایی بوده است که در صدر اسلام برای «تحقیر و خوار داشتِ مخالفان و مجرمان» انجام میگرفته است.
۲. از سخن بعضی از گویندگان دیگر چنین بر میآید که گویی در تمرین یا مسابقهٔ تیراندازی، چیزی شبیه به آدمک را با پوشش و جامهٔ کاغذین در جایی قرار میدادهاند و آن را «هدف» خود میکردهاند، همان چیزی که معنی لغوی هدف و کاغذ (=قرطاس) آن را تأیید میکند. ارباب لغت یکی از معانی هدف را «هر چیز بلند و افراشته» و کاغذ را «نشانهٔ تیر، چیزی که بر روی هدف میگذارند و به آن تیر میزنند» گفتهاند.
در شعر جمال اصفهانی رابطهٔ هدف و کاغذین جامه مطرح شده است:
بس که در من کشد این چرخْ کمان
کاغذین جامه از او چون هدفم
صائب گوید:
تا شوی در گردن افرازی نمایان چون هدف
با لباس کاغذین از تیرباران سر مپیچ
خاقانی نیز گوید:
حاسدانم چون هدف بین کاغذین جامه که من
تیر شحنه از پی امن شبان آوردهام
لازم به ذکر است که تیر شحنه، همانند تیر امان بوده که دارنده آن میتوانسته همهٔ شب در شهر رفت و آمد کند و از حوادث در امان باشد. در مقابل حاسدان خاقانی مانند هدف، کاغذین جامه هستند. همچنین در کنار این معنی برای دشمنان شاعر، کاغذین جامه بودن معنی «گرفتار محنت و مصیبت بودن» دارد. پس یکی از معانی کاغذین جامه مصیبت و محنت زدگی است.
خود خاقانی در بیت دیگری گفته است:
کاغذین جامه هدفوار علی الله زنیم
تا به تیر سحری دست قدر بربندیم
در این بیت علاوه بر ارتباط بین کاغذین جامه و هدف، معنی «لابه و تضرع و پایفشاری در عرض نیاز» دارد.
۳. کاغذین جامه = آمادگی مرگ و خود را در بلا افکندن
کمال اسماعیل:
کاغذین باد جامهٔ خصمت
بس که از غم بر او ستم باشد
خاقانی:
از جور یار پیرهن کاغذین کنم
کو کاغذ و سر قلم از من دریغ داشت
عطار:
سزد که پیرهن کاغذین کند عطار
که شد ز نفس بدآموز پیرهن کفنم.
۴. کاغذین جامه و تظلم خواهی:
جمال اصفهانی:
آخر از بهر خدا چند کنم بر در او
هر سحرگاه چو مظلوم ز کاغذ سربال[پیراهن]
کمال اسماعیل:
کاغذین جامه بپوشید و به درگاه آمد
زادهٔ خاطر من تا بدهی داد مرا
برگرفته از مقالهٔ «کاغذین جامه، پیراهن کاغذین از آیین تا کلمه» نوشتهٔ استاد محمود عابدی که در کتاب چون من در این دیار (جشننامهٔ استاد انزابی نژاد به کوشش استاد راشد محصل، دکتر یاحقی و دکتر ساکت) چاپ شده است.
#لغت
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
۱. منظومهٔ علینامه نخستین متن فارسی است که در آن به پوشیدن جامهٔ کاغذین اشاره شده است. در این منظومه در ماجرای اسیر شدن یکی از هواداران حضرت علی در جنگ صفین، فرمانده سپاه معاویه چنین میکند:
بفرمود تا جامهٔ کاغذین
بدوزند، آن دشمن داد و دین
بکردند همیدون ز کاغذ کلاه
سیه همچو قطران، آن دل سیاه
در آن پاکدین مردِ روشنروان
بپوشاندْشْ آن جامه را بد نشان
ببستش اَبَر اُشتری زان سپس
به گردنْش بربست ملعون جرس
از این ابیات میتوان احتمال داد که «جامهٔ کاغذین» بر کسی پوشاندن، مانند کلاه کاغذی سیاه بر سر کسی گذاشتن، او را بر شتر بستن، از کارهایی بوده است که در صدر اسلام برای «تحقیر و خوار داشتِ مخالفان و مجرمان» انجام میگرفته است.
۲. از سخن بعضی از گویندگان دیگر چنین بر میآید که گویی در تمرین یا مسابقهٔ تیراندازی، چیزی شبیه به آدمک را با پوشش و جامهٔ کاغذین در جایی قرار میدادهاند و آن را «هدف» خود میکردهاند، همان چیزی که معنی لغوی هدف و کاغذ (=قرطاس) آن را تأیید میکند. ارباب لغت یکی از معانی هدف را «هر چیز بلند و افراشته» و کاغذ را «نشانهٔ تیر، چیزی که بر روی هدف میگذارند و به آن تیر میزنند» گفتهاند.
در شعر جمال اصفهانی رابطهٔ هدف و کاغذین جامه مطرح شده است:
بس که در من کشد این چرخْ کمان
کاغذین جامه از او چون هدفم
صائب گوید:
تا شوی در گردن افرازی نمایان چون هدف
با لباس کاغذین از تیرباران سر مپیچ
خاقانی نیز گوید:
حاسدانم چون هدف بین کاغذین جامه که من
تیر شحنه از پی امن شبان آوردهام
لازم به ذکر است که تیر شحنه، همانند تیر امان بوده که دارنده آن میتوانسته همهٔ شب در شهر رفت و آمد کند و از حوادث در امان باشد. در مقابل حاسدان خاقانی مانند هدف، کاغذین جامه هستند. همچنین در کنار این معنی برای دشمنان شاعر، کاغذین جامه بودن معنی «گرفتار محنت و مصیبت بودن» دارد. پس یکی از معانی کاغذین جامه مصیبت و محنت زدگی است.
خود خاقانی در بیت دیگری گفته است:
کاغذین جامه هدفوار علی الله زنیم
تا به تیر سحری دست قدر بربندیم
در این بیت علاوه بر ارتباط بین کاغذین جامه و هدف، معنی «لابه و تضرع و پایفشاری در عرض نیاز» دارد.
۳. کاغذین جامه = آمادگی مرگ و خود را در بلا افکندن
کمال اسماعیل:
کاغذین باد جامهٔ خصمت
بس که از غم بر او ستم باشد
خاقانی:
از جور یار پیرهن کاغذین کنم
کو کاغذ و سر قلم از من دریغ داشت
عطار:
سزد که پیرهن کاغذین کند عطار
که شد ز نفس بدآموز پیرهن کفنم.
۴. کاغذین جامه و تظلم خواهی:
جمال اصفهانی:
آخر از بهر خدا چند کنم بر در او
هر سحرگاه چو مظلوم ز کاغذ سربال[پیراهن]
کمال اسماعیل:
کاغذین جامه بپوشید و به درگاه آمد
زادهٔ خاطر من تا بدهی داد مرا
برگرفته از مقالهٔ «کاغذین جامه، پیراهن کاغذین از آیین تا کلمه» نوشتهٔ استاد محمود عابدی که در کتاب چون من در این دیار (جشننامهٔ استاد انزابی نژاد به کوشش استاد راشد محصل، دکتر یاحقی و دکتر ساکت) چاپ شده است.
#لغت
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
غزلهای حافظ شیرازی
www.tgoop.com/pndaz کیکاووس یاکیده
کتاب صوتی #غزل_های_حافظ، دستاورد علمی و هنری مهم جهان حافظ پژوهی، یک شیواخوانی عالی با صدای استاد کیکاووس یاکیده که بیشترین سالهای جوانی خود را در هنر گویندگی و دوبلاژ و شیوا خواندن متون گذرانده است،هدیهای ارزنده و ماندگار به اهل هنر و دوستداران کلام شورمند و شیرین حافظ است.
این شیواخوانی تا حد ممکن با درستخوانیترین است.اما این آرمان که بکوشیم هرچه نزدیکتر به عصر حافظ بخوانیم، نه مقدور است و نه مطلوب. مقدور نیست برای اینکه هیچ رسانهای شیواخوانی عصر حافظ یا خود حافظ را به عصر ما نرسانده است. اما مطلوب نیست زیرا فیالمثل میدانیم که های غیر ملفوظ در پایان کلماتی چون خانه، کاشانه، پروانه و صدها نظیر آنها در عصر حافظ به فتحه تلفظ میشده است و در فارسی رسمی و معیارین امروز به کسره تلفظ میشود.
”وز صدای سخن عشق ندیدم خوشتر؛ یادگاری که در این گنبد دوّار بماند…“
کتاب #غزلیات_حافظ، اثر بینظیر و گرانقدر، شامل غزلهای ۱ تا ۴۹۵(کتاب کامل) به تمام پارسی زبانان جهان و دوستداران حافظ شیرازی تقدیم میگردد.
به خوانش کیکاووس یاکیده
مدت زمان 22 ساعت
حجم حدود دو گیگابایت
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
این شیواخوانی تا حد ممکن با درستخوانیترین است.اما این آرمان که بکوشیم هرچه نزدیکتر به عصر حافظ بخوانیم، نه مقدور است و نه مطلوب. مقدور نیست برای اینکه هیچ رسانهای شیواخوانی عصر حافظ یا خود حافظ را به عصر ما نرسانده است. اما مطلوب نیست زیرا فیالمثل میدانیم که های غیر ملفوظ در پایان کلماتی چون خانه، کاشانه، پروانه و صدها نظیر آنها در عصر حافظ به فتحه تلفظ میشده است و در فارسی رسمی و معیارین امروز به کسره تلفظ میشود.
”وز صدای سخن عشق ندیدم خوشتر؛ یادگاری که در این گنبد دوّار بماند…“
کتاب #غزلیات_حافظ، اثر بینظیر و گرانقدر، شامل غزلهای ۱ تا ۴۹۵(کتاب کامل) به تمام پارسی زبانان جهان و دوستداران حافظ شیرازی تقدیم میگردد.
به خوانش کیکاووس یاکیده
مدت زمان 22 ساعت
حجم حدود دو گیگابایت
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
معرفی نرمافزار اندروید جهت پخش کتابهای صوتی
Voice Audiobook Player
این برنامه مخصوص عاشقان کتاب صوتی است! رابط کاربری بسیار ساده و کاربردی، در کنار پشتیبانی از طیف گستردهای از فرمتهای صوتی، گوش دادن به کتابهای صوتی را در این برنامه، فوقالعاده لذت بخش میکند.
در این برنامه میتونید ببینید که هر کتاب رو چقدر گوش دادید و از کجا مونده! با کلیک مجدد روی کتاب، از همون نقطهای که مونده بود، مجدد براتون پخش میشه. (البته خود تلگرام هم این قابلیت رو داره ولی این برنامه پیشرفتهتر هست)
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
Voice Audiobook Player
این برنامه مخصوص عاشقان کتاب صوتی است! رابط کاربری بسیار ساده و کاربردی، در کنار پشتیبانی از طیف گستردهای از فرمتهای صوتی، گوش دادن به کتابهای صوتی را در این برنامه، فوقالعاده لذت بخش میکند.
در این برنامه میتونید ببینید که هر کتاب رو چقدر گوش دادید و از کجا مونده! با کلیک مجدد روی کتاب، از همون نقطهای که مونده بود، مجدد براتون پخش میشه. (البته خود تلگرام هم این قابلیت رو داره ولی این برنامه پیشرفتهتر هست)
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
Google Play
Voice Audiobook Player - Apps on Google Play
minimalistic - intuitive - fast
این برنامه به هیچ مجوزی نیاز نداره و حتی دسترسی فایل هم ازتون نمیگیره! فقط باید یک فولدر مشخص کنید و تمام کتابهای صوتی رو که دانلود کردید داخل اون فولدر بریزید و فولدر رو به برنامه معرفی کنید. برنامه فقط به اون فولدر دسترسی خواهد داشت و نه بیشتر!
امکانات دیگری هم مانند بوکمارک، جلو و عقب بردن سریع، تایمر خواب، افزایش صدای پخش به صورت بوست، کنترل سرعت پخش، قرار دادن کتاب در فهرست تمامشدهها و خواندهنشدهها و… هم در برنامه هست.
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
امکانات دیگری هم مانند بوکمارک، جلو و عقب بردن سریع، تایمر خواب، افزایش صدای پخش به صورت بوست، کنترل سرعت پخش، قرار دادن کتاب در فهرست تمامشدهها و خواندهنشدهها و… هم در برنامه هست.
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
دوستانی که به هر دلیلی برنامهی فوق روی دستگاهشون نصب نشد، میتونن از برنامهی PlayBook Lite Audiobook Player استفاده کنن که از لحاظ عملکرد، کاملا مشابه برنامهی قبل هست.
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan
Google Play
PlayBook Lite Audiobook Player - Apps on Google Play
PlayBook Lite: Your Private Audiobook Companion
مجمع دبیران ادبیات متوسطه دوم
دبیران محترم ، این گروه به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوم تشکیل گردید . این گروه مختص دبیران عزیز می باشد.
@dabiraneadbiatemotevasetedovom
دبیران محترم ، این گروه به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوم تشکیل گردید . این گروه مختص دبیران عزیز می باشد.
@dabiraneadbiatemotevasetedovom
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
مجمع دبیران ادبیات متوسطه دوم
دبیران محترم ، این گروه به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوم تشکیل گردید . این گروه مختص دبیران عزیز می باشد.
@dabiraneadbiatemotevasetedovom
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
مجمع دبیران ادبیات متوسطه دوم
دبیران محترم ، این گروه به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوم تشکیل گردید . این گروه مختص دبیران عزیز می باشد.
@dabiraneadbiatemotevasetedovom
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
مجمع دبیران ادبیات متوسطه دوم
دبیران محترم ، این گروه به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوم تشکیل گردید . این گروه مختص دبیران عزیز می باشد.
@dabiraneadbiatemotevasetedovom
دبیران محترم ، این گروه به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوم تشکیل گردید . این گروه مختص دبیران عزیز می باشد.
@dabiraneadbiatemotevasetedovom