درود بر شما همراهان گرانقدر «فریدون»!
از اینکه فایل صوتی بعضی گفتگوهای یوتیوبی اخیر را هنوز در این کانال قرار ندادهایم عمیقا عذرخواهیم. امروز پس از کاهش حجم فایلها (بنا به ضرورت آسودگی بیشتر در دانلود) چند فایل را بارگذاری خواهیم کرد و تمام تلاش خود را خواهیم داشت که بتوانیم در موارد پیشرو، با سرعت بیشتری این کار را انجام دهیم.
همراهی و پشتیبانی خود را از ما دریغ مدارید!
مهرتان پایدار! پاینده ایران!
از اینکه فایل صوتی بعضی گفتگوهای یوتیوبی اخیر را هنوز در این کانال قرار ندادهایم عمیقا عذرخواهیم. امروز پس از کاهش حجم فایلها (بنا به ضرورت آسودگی بیشتر در دانلود) چند فایل را بارگذاری خواهیم کرد و تمام تلاش خود را خواهیم داشت که بتوانیم در موارد پیشرو، با سرعت بیشتری این کار را انجام دهیم.
همراهی و پشتیبانی خود را از ما دریغ مدارید!
مهرتان پایدار! پاینده ایران!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
سه کمپ گفتمانی در ایران و نسبت آن با پهلویها
دیدگاهی از علیرضا کیانی
صورت کامل گفتگوی علیرضا کیانی با نجات بهرامی، هاله حسینی رامندی و وحید بهمن را در کانال یوتیوب «فریدون» ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=c2M-B1DcbPc&t=3196s
@fereydoun_magazine
سه کمپ گفتمانی در ایران و نسبت آن با پهلویها
دیدگاهی از علیرضا کیانی
صورت کامل گفتگوی علیرضا کیانی با نجات بهرامی، هاله حسینی رامندی و وحید بهمن را در کانال یوتیوب «فریدون» ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=c2M-B1DcbPc&t=3196s
@fereydoun_magazine
——
قطعی برق سراسری، ضعف ساختاری و نارضایتی فزاینده
تحلیلی از سعید قاسمینژاد
سعید قاسمینژاد در این یادداشت در «فریدون» به مسئله قطعی سراسری برق در ایران و ابعاد آن میپردازد.
او در بخشی از یادداشت مینویسد:
«جمهوری اسلامی به اندازه کافی برق تولید نمیکند تا مصرف خود را پوشش دهد. برخی مطالعات نشان میدهند که مصرف در اوج، ۱۷۵۰۰ مگاوات بالاتر از تولید است. مصرف ایران هر ساله افزایش مییابد، اما تولید آن به همان اندازه رشد نمیکند. بخشی از رشد سریع مصرف در چند سال اخیر مربوط به ورود گسترده مهاجران افغان است. تخمین تعداد مهاجران افغان در کشور متفاوت است زیرا میلیونها افغان به صورت غیرقانونی وارد ایران میشوند. یک سال پیش، وزیر کشور رئیسی، احمد وحیدی، اعلام کرد که ۸ میلیون افغان در ایران حضور دارند و هر روز ۱۰ هزار نفر دیگر از مرز عبور میکنند.»
لینک یادداشت در بخش درنگ روز در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/reflections/power-cuts
@fereydoun_magazine
قطعی برق سراسری، ضعف ساختاری و نارضایتی فزاینده
تحلیلی از سعید قاسمینژاد
سعید قاسمینژاد در این یادداشت در «فریدون» به مسئله قطعی سراسری برق در ایران و ابعاد آن میپردازد.
او در بخشی از یادداشت مینویسد:
«جمهوری اسلامی به اندازه کافی برق تولید نمیکند تا مصرف خود را پوشش دهد. برخی مطالعات نشان میدهند که مصرف در اوج، ۱۷۵۰۰ مگاوات بالاتر از تولید است. مصرف ایران هر ساله افزایش مییابد، اما تولید آن به همان اندازه رشد نمیکند. بخشی از رشد سریع مصرف در چند سال اخیر مربوط به ورود گسترده مهاجران افغان است. تخمین تعداد مهاجران افغان در کشور متفاوت است زیرا میلیونها افغان به صورت غیرقانونی وارد ایران میشوند. یک سال پیش، وزیر کشور رئیسی، احمد وحیدی، اعلام کرد که ۸ میلیون افغان در ایران حضور دارند و هر روز ۱۰ هزار نفر دیگر از مرز عبور میکنند.»
لینک یادداشت در بخش درنگ روز در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/reflections/power-cuts
@fereydoun_magazine
.
یوحنا نجدی: «ایران میتواند دوباره ققنوسوار برخیزد؛ همچون آلمان بعد از جنگ جهانی دوم»
.
مقاله یوحنا نجدی در شماره ۶ «فریدون»
یوحنا نجدی در این مقاله، پس از شرح بلایی که در تنظیم بودجه زیر سایهی اهل عبا، بر سر ایرانیان میآید، به تجربه تاریخی آلمان در پس از جنگ جهانی دوم نیز اشاره کرد و با توجه به ظرفیتهای ایران در ابعاد گوناگون، ایران پساجمهوری اسلامی را حتی نیازمند زمانی کمتر برای بازسازی میداند.
---------
یوحنا نجدی دکترای علوم سیاسی در گرایش اقتصاد سیاسی دارد. فساد سیستماتیک، تحولات در سپاه پاسداران، دستگاه سرکوب و اسرائیلستیزی در جمهوری اسلامی از مهمترین موضوعهای پژوهشی و تحقیقاتی نجدی است و در این زمینهها مقالات متعددی از او به زبانهای فارسی، انگلیسی و آلمانی منتشر شده است.
این مقاله را با عنوان «بودجهخواران ولایی و بازسازی ایران پس از برافتادن شورشیان پنجاه و هفتی» در «فریدون» بخوانید.
لینک مقاله:
https://www.fereydoun.org/articles/631109
اگر در خارج از کشور هستید و علاقمند به یاری مالی به «فریدون» هستید به اینجا بروید و «فریدون» را از مهر و یاری خود برخوردار سازید:
https://secure.anedot.com/nufdiran/fereydoun
@fereydoun_magazine
یوحنا نجدی: «ایران میتواند دوباره ققنوسوار برخیزد؛ همچون آلمان بعد از جنگ جهانی دوم»
.
مقاله یوحنا نجدی در شماره ۶ «فریدون»
یوحنا نجدی در این مقاله، پس از شرح بلایی که در تنظیم بودجه زیر سایهی اهل عبا، بر سر ایرانیان میآید، به تجربه تاریخی آلمان در پس از جنگ جهانی دوم نیز اشاره کرد و با توجه به ظرفیتهای ایران در ابعاد گوناگون، ایران پساجمهوری اسلامی را حتی نیازمند زمانی کمتر برای بازسازی میداند.
---------
یوحنا نجدی دکترای علوم سیاسی در گرایش اقتصاد سیاسی دارد. فساد سیستماتیک، تحولات در سپاه پاسداران، دستگاه سرکوب و اسرائیلستیزی در جمهوری اسلامی از مهمترین موضوعهای پژوهشی و تحقیقاتی نجدی است و در این زمینهها مقالات متعددی از او به زبانهای فارسی، انگلیسی و آلمانی منتشر شده است.
این مقاله را با عنوان «بودجهخواران ولایی و بازسازی ایران پس از برافتادن شورشیان پنجاه و هفتی» در «فریدون» بخوانید.
لینک مقاله:
https://www.fereydoun.org/articles/631109
اگر در خارج از کشور هستید و علاقمند به یاری مالی به «فریدون» هستید به اینجا بروید و «فریدون» را از مهر و یاری خود برخوردار سازید:
https://secure.anedot.com/nufdiran/fereydoun
@fereydoun_magazine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
در باب علاقهی پهلویستیزان به احمدشاه قاجار
دیدگاهی از هاله رامندی، علیرضا کیانی و نجات بهرامی
صورت کامل گفتگو را در کانال یوتیوب «فریدون» ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=c2M-B1DcbPc&t=3196s
@fereydoun_magazine
در باب علاقهی پهلویستیزان به احمدشاه قاجار
دیدگاهی از هاله رامندی، علیرضا کیانی و نجات بهرامی
صورت کامل گفتگو را در کانال یوتیوب «فریدون» ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=c2M-B1DcbPc&t=3196s
@fereydoun_magazine
.
الهه بقراط، سردبیر «کیهان لندن» در گفتگویی با «فریدون» در بهار ۲۵۸۱ (۱۴۰۱) درباره خطر بنیادگرایی اسلامی در اروپا میگوید:
«نکتهای را هم بارها گفتهام و اینجا هم تکرار میکنم که آنچه در ایران به عنوان انقلاب اسلامی روی داد و جمهوری اسلامی را روی کار آورد، به نظر من بخشی از یک جنبش ارتجاعی جهانی بنیادگرایی اسلامی بود که از بخت بد ما در ایران قدرت دولتی را به دست گرفت.
یعنی مقاومتی که ارتجاع در برابر لیبرالیسم در تمام دنیا، عمدتا کشورهای غربی، انجام میدهد، در خاورمیانه هم رخ میدهد. خاورمیانهای که تازه داشت این آزادیها و این رفاه و این نوع زندگی باز و آزاد را تجربه میکرد. از بخت بد ما در ایران، این ارتجاع، قدرت را هم میگیرد.
به شخصه نمیتوانم هیچ پیشبینی خاصی راجع به این موضوع کنم ولی به شدت احساس نگرانی دارم و یک طورهایی هم خوشحالم که در آن زمان من نخواهم بود اگر چنین اتفاقاتی بیفتد؛ که آن ارتجاع و بنیادگرایی اسلامی به اروپا هم برسد؛ تروریسم فقط یک بخش آن است. بخش عریان است، بخش قابل تغییر است، بخشی است که شما با نظام حقوقی خودتان میتوانید محدودش کنید.
آن بخشی را که نمیتوانید محدود کنید و نمونه بارزش را ما در طالبان و در جمهوری اسلامی میبینیم از نظر فکری و ارتجاعی است که به هر حال قشرهایی از جامعه را به خود جذب میکند و میتواند امکان تحرک به وجود بیاورد.
این تخیل یا یک هراس بیپایه نیست. چند وقت پیش قبل از جریان کرونا، زمانی همین بحث بنیادگرایی اسلامی زیاد داغ شده بود. یکی از افراد مسلمان در همین آلمان، که گاهی او را به تلویزیون میآورند و آلمانی هم هست، در یک میزگرد آمده بود. مجری از او میپرسد آیا شما به قانون اساسی آلمان پایبند هستید و آن را قبول دارید؟ از دهنش میپرد و میگوید تا وقتی که اقلیت هستیم بله! این چیزی است که باید باعث نگرانی دموکراسیها شود.
نه فقط آلمان، نه اینجا نه آنجا بلکه باید باعث نگرانی همه دموکراسیها شود. برای اینکه این طرز تفکر برای به قدرت رسیدن و برای آن رسالت جهانی که برای خودش قائل است هیچ حد و مرزی نمیشناسد».
-—
این گفتگو را با عنوان «پادشاهی پهلوی مدافع آزادی و امنیت زنان بود» در اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/03080
@fereydoun_magazine
الهه بقراط، سردبیر «کیهان لندن» در گفتگویی با «فریدون» در بهار ۲۵۸۱ (۱۴۰۱) درباره خطر بنیادگرایی اسلامی در اروپا میگوید:
«نکتهای را هم بارها گفتهام و اینجا هم تکرار میکنم که آنچه در ایران به عنوان انقلاب اسلامی روی داد و جمهوری اسلامی را روی کار آورد، به نظر من بخشی از یک جنبش ارتجاعی جهانی بنیادگرایی اسلامی بود که از بخت بد ما در ایران قدرت دولتی را به دست گرفت.
یعنی مقاومتی که ارتجاع در برابر لیبرالیسم در تمام دنیا، عمدتا کشورهای غربی، انجام میدهد، در خاورمیانه هم رخ میدهد. خاورمیانهای که تازه داشت این آزادیها و این رفاه و این نوع زندگی باز و آزاد را تجربه میکرد. از بخت بد ما در ایران، این ارتجاع، قدرت را هم میگیرد.
به شخصه نمیتوانم هیچ پیشبینی خاصی راجع به این موضوع کنم ولی به شدت احساس نگرانی دارم و یک طورهایی هم خوشحالم که در آن زمان من نخواهم بود اگر چنین اتفاقاتی بیفتد؛ که آن ارتجاع و بنیادگرایی اسلامی به اروپا هم برسد؛ تروریسم فقط یک بخش آن است. بخش عریان است، بخش قابل تغییر است، بخشی است که شما با نظام حقوقی خودتان میتوانید محدودش کنید.
آن بخشی را که نمیتوانید محدود کنید و نمونه بارزش را ما در طالبان و در جمهوری اسلامی میبینیم از نظر فکری و ارتجاعی است که به هر حال قشرهایی از جامعه را به خود جذب میکند و میتواند امکان تحرک به وجود بیاورد.
این تخیل یا یک هراس بیپایه نیست. چند وقت پیش قبل از جریان کرونا، زمانی همین بحث بنیادگرایی اسلامی زیاد داغ شده بود. یکی از افراد مسلمان در همین آلمان، که گاهی او را به تلویزیون میآورند و آلمانی هم هست، در یک میزگرد آمده بود. مجری از او میپرسد آیا شما به قانون اساسی آلمان پایبند هستید و آن را قبول دارید؟ از دهنش میپرد و میگوید تا وقتی که اقلیت هستیم بله! این چیزی است که باید باعث نگرانی دموکراسیها شود.
نه فقط آلمان، نه اینجا نه آنجا بلکه باید باعث نگرانی همه دموکراسیها شود. برای اینکه این طرز تفکر برای به قدرت رسیدن و برای آن رسالت جهانی که برای خودش قائل است هیچ حد و مرزی نمیشناسد».
-—
این گفتگو را با عنوان «پادشاهی پهلوی مدافع آزادی و امنیت زنان بود» در اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/03080
@fereydoun_magazine
.
محمدعلی فروغی؛ وفادار به محافظهکاری لیبرال
امیریحیی آیتاللهی در بخشی از مقاله خود در «فریدون» درباره محمدعلی فروغی از وفاداری این اندیشمند و سیاستمدار پرواگر به اصول محافظهکاری لیبرال مینویسد:
«سراسر زندگی فروغی گواه وفاداری او به اصول محافظهکاری لیبرال است که در نگرش او به مفهوم آزادی، ثبات سیاسی، رویههای محتاطانه، سیاستگزاری اندیشیده، پرواگری در حکمرانی و باور او به انعطاف در سیاستورزی در عین حال نفی تغییرات بنیانافکن ریشه دارد.
سویه لیبرال شخصیت فروغی بهویژه در دوره مابین انتقال سلطنت از پهلوی اول به دوم و در کوران حوادث پس از شهریور ۱۳۲۰ مجال بیشتری برای بروز یافت. در این راستا، هفت ماه کوتاه اما تاریخساز دوره دوم نخستوزیری فروغی (تا اسفند ۱۳۲۰) با آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مناسک و شعائر دینی در فضای عمومی، آزادی مطبوعات بدون واهمه از سانسور یا پیگرد دولتی و آزادی داشتن یا نداشتن حجاب همراه بود.
در عین حال، ارزشهای محافظهکارانه فروغی به او درک درستی ارزانی داشت از موقعیت واقعی میهن در مقطع اشغال توسط متفقین. شهریور ۱۳۲۰ یادآور الزامات و بایستگیهای شهریور ۱۳۰۴ بود و ایران بار دیگر و حتی بیش از گذشته نیاز توامان به ثبات سیاسی و تداوم مدرنیزاسیون پهلوی داشت. حقیقتی که فروغی و نسل او بهژرفا درک میکرد آن بود که ارزش حیاتی "ثبات" و "تداوم" و نیاز ملی به این دو امر بسا بیش از ایدههای انتزاعی و گاه خیالپردازانهای بود که درباره "آزادی" و "رهایی" و مفاهیم مشابه تبلیغ میشد و پایی در واقعیت زمانمند آن روزگار ایران نداشت.
نسل فروغی هرگز آزادی را بیقدر نمینگریستند بلکه آن را در چارچوب مقدورات و اولویتهای میهن خویش تراز و سنجش میکردند. اینگونه بود که فروغی در گردنه نفسگیر شهریور ۱۳۲۰ راه تداوم و ثبات را برای ایران برگزید تا تضمین پیشنیازهای برساختن یک دموکراسی در شرایط ثباتمند و عادی در آینده ایران باشد؛ آیندهای که آخر الامر توسط اتحاد شاهستیزان در ۱۳۵۷ از دست رفت و فضای باز سیاسی را به نابودی میهن ختم کرد».
----
امیریحیی آیتاللهی دکترای فلسفه سیاسی را از دانشگاه فشتا در آلمان دریافت کرده. رساله دکترای آیتاللهی پیرامون «پیوند محافظهکاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» بوده است.
لینک بخش نخست این مقاله با عنوان «یگانگی ذکاءالملک فروغی» را در وبسایت «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/articles/610923
@fereydoun_magazine
محمدعلی فروغی؛ وفادار به محافظهکاری لیبرال
امیریحیی آیتاللهی در بخشی از مقاله خود در «فریدون» درباره محمدعلی فروغی از وفاداری این اندیشمند و سیاستمدار پرواگر به اصول محافظهکاری لیبرال مینویسد:
«سراسر زندگی فروغی گواه وفاداری او به اصول محافظهکاری لیبرال است که در نگرش او به مفهوم آزادی، ثبات سیاسی، رویههای محتاطانه، سیاستگزاری اندیشیده، پرواگری در حکمرانی و باور او به انعطاف در سیاستورزی در عین حال نفی تغییرات بنیانافکن ریشه دارد.
سویه لیبرال شخصیت فروغی بهویژه در دوره مابین انتقال سلطنت از پهلوی اول به دوم و در کوران حوادث پس از شهریور ۱۳۲۰ مجال بیشتری برای بروز یافت. در این راستا، هفت ماه کوتاه اما تاریخساز دوره دوم نخستوزیری فروغی (تا اسفند ۱۳۲۰) با آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مناسک و شعائر دینی در فضای عمومی، آزادی مطبوعات بدون واهمه از سانسور یا پیگرد دولتی و آزادی داشتن یا نداشتن حجاب همراه بود.
در عین حال، ارزشهای محافظهکارانه فروغی به او درک درستی ارزانی داشت از موقعیت واقعی میهن در مقطع اشغال توسط متفقین. شهریور ۱۳۲۰ یادآور الزامات و بایستگیهای شهریور ۱۳۰۴ بود و ایران بار دیگر و حتی بیش از گذشته نیاز توامان به ثبات سیاسی و تداوم مدرنیزاسیون پهلوی داشت. حقیقتی که فروغی و نسل او بهژرفا درک میکرد آن بود که ارزش حیاتی "ثبات" و "تداوم" و نیاز ملی به این دو امر بسا بیش از ایدههای انتزاعی و گاه خیالپردازانهای بود که درباره "آزادی" و "رهایی" و مفاهیم مشابه تبلیغ میشد و پایی در واقعیت زمانمند آن روزگار ایران نداشت.
نسل فروغی هرگز آزادی را بیقدر نمینگریستند بلکه آن را در چارچوب مقدورات و اولویتهای میهن خویش تراز و سنجش میکردند. اینگونه بود که فروغی در گردنه نفسگیر شهریور ۱۳۲۰ راه تداوم و ثبات را برای ایران برگزید تا تضمین پیشنیازهای برساختن یک دموکراسی در شرایط ثباتمند و عادی در آینده ایران باشد؛ آیندهای که آخر الامر توسط اتحاد شاهستیزان در ۱۳۵۷ از دست رفت و فضای باز سیاسی را به نابودی میهن ختم کرد».
----
امیریحیی آیتاللهی دکترای فلسفه سیاسی را از دانشگاه فشتا در آلمان دریافت کرده. رساله دکترای آیتاللهی پیرامون «پیوند محافظهکاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» بوده است.
لینک بخش نخست این مقاله با عنوان «یگانگی ذکاءالملک فروغی» را در وبسایت «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/articles/610923
@fereydoun_magazine
.
عمیقا خشنود هستیم که بازگشت ماهوارهای تلویزیون «منوتو» را به دستاندرکاران این تلویزیون و دوستداران آن شادباش بگوییم.
سرکار خانم «تینا قاضیمراد» - سردبیر اتاق خبر «منوتو» - در صفحه توییتر خود با اعلام این خبر نوشتهاند:
«با پیامی از امید و هیجان به استقبال آینده میرویم: به زودی...
فرکانسهای زیر در ماهواره یوتلست E7B:
۱۱۳۰۴ برای اچدی
۱۰۷۲۱ برای اسدی»
از ضروریترین نیازهای انقلاب ملی ایران برای پیروزی بر ارتجاع غالب در درون ایران و ارتجاع مغلوب در بیرون ایران، وجود رسانه ملی است و تلویزیون «منوتو» به واسطهی دستاندرکاران میهنپرست خود، واجد بیشترین مولفهها برای برخورداری از عنوان «رسانه ملی» است.
در «فریدون» آرزومند و امیدوار هستیم تلویزیون «منوتو» در مسیر کسب جایگاه یک «رسانه ملی» بیش از پیش کامیاب باشد و البته بنا به مختصات جدید ادارهی این تلویزیون، این مسیر عمیقا نیازمند یاری ایرانیان بیرون کشور است تا ایرانیان درون کشور بتوانند دسترسی رایگان خود به آن را حفظ کنند.
پیش از این افتخار داشتیم در کانال یوتیوب «فریدون» با خانم تینا قاضیمراد، از دستاندرکاران این تلویزیون، گفتگوی تفصیلی داشته باشیم که دکتر رضا عرب نیز در آن حضور داشتند.
این گفتگو را میتوانید در اینجا مشاهده بفرمایید:
https://www.youtube.com/watch?v=5r2H5ElkElo&t=2578s
@fereydoun_magazine
عمیقا خشنود هستیم که بازگشت ماهوارهای تلویزیون «منوتو» را به دستاندرکاران این تلویزیون و دوستداران آن شادباش بگوییم.
سرکار خانم «تینا قاضیمراد» - سردبیر اتاق خبر «منوتو» - در صفحه توییتر خود با اعلام این خبر نوشتهاند:
«با پیامی از امید و هیجان به استقبال آینده میرویم: به زودی...
فرکانسهای زیر در ماهواره یوتلست E7B:
۱۱۳۰۴ برای اچدی
۱۰۷۲۱ برای اسدی»
از ضروریترین نیازهای انقلاب ملی ایران برای پیروزی بر ارتجاع غالب در درون ایران و ارتجاع مغلوب در بیرون ایران، وجود رسانه ملی است و تلویزیون «منوتو» به واسطهی دستاندرکاران میهنپرست خود، واجد بیشترین مولفهها برای برخورداری از عنوان «رسانه ملی» است.
در «فریدون» آرزومند و امیدوار هستیم تلویزیون «منوتو» در مسیر کسب جایگاه یک «رسانه ملی» بیش از پیش کامیاب باشد و البته بنا به مختصات جدید ادارهی این تلویزیون، این مسیر عمیقا نیازمند یاری ایرانیان بیرون کشور است تا ایرانیان درون کشور بتوانند دسترسی رایگان خود به آن را حفظ کنند.
پیش از این افتخار داشتیم در کانال یوتیوب «فریدون» با خانم تینا قاضیمراد، از دستاندرکاران این تلویزیون، گفتگوی تفصیلی داشته باشیم که دکتر رضا عرب نیز در آن حضور داشتند.
این گفتگو را میتوانید در اینجا مشاهده بفرمایید:
https://www.youtube.com/watch?v=5r2H5ElkElo&t=2578s
@fereydoun_magazine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
شاهزاده رضا پهلوی: ارتش من هممیهنان شجاع من هستند
بخشی کوتاه از سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در سهشنبه یکم آبان ۲۵۸۳ شاهنشاهی، به مناسبت دریافت جایزه «معمار صلح» از سوی بنیاد نیکسون در کالیفرنیا
@fereydoun_magazine
شاهزاده رضا پهلوی: ارتش من هممیهنان شجاع من هستند
بخشی کوتاه از سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در سهشنبه یکم آبان ۲۵۸۳ شاهنشاهی، به مناسبت دریافت جایزه «معمار صلح» از سوی بنیاد نیکسون در کالیفرنیا
@fereydoun_magazine
.
صنعت خودرو، تحریمها، و دولت ترامپ
سعید قاسمینژاد در این یادداشت در «فریدون» از احتمال اعمال سیاست «فشار حداکثری» از سوی دولت ترامپ بر آن گروه از شرکتهای چینی میگوید که تحریمها علیه جمهوری اسلامی را نقض میکنند.
در بخشی از یادداشت آمده است:
«در شرایط تحریم، صنعت خودروسازی داخلی نیاز به واردات خودروی ساختهشده و استفاده از ارز خارجی کمیاب را کاهش میدهد. سوی دیگر ماجرا اما این است که این سیاست حمایتگرایانه، منجر به تولید خودروهای گران و بیکیفیت برای مردم ایران شده است که با کاهش پیوستهی قدرت خرید خود مواجهاند. ایرانیان خودروهایی را که از نمونههای خارجی خود بیکیفیتتر هستند با قیمتی گرانتر میخرند.
امروزه چندین شرکت چینی در همکاری با شرکتهای ایرانی هستند...اما تولیدکنندگان خودروی چینی پاشنه آشیل مهمی دارند: حضور آنها در بازارهای جهانی و وابستگیشان به بازارهای جهانی. در سال ۲۰۲۳، دانگفنگ ۲۳۰ هزار خودرو صادر کرد و همکاری مشترکی با برندهای بزرگی مانند نیسان، ولوو، هوندا و پژو- سیتروئن داشت. چری نزدیک به یک میلیون خودرو صادر کرد، و جک موتورز نیز ۱۷۰ هزار خودرو صادر کرد. با وجود فعالیتهای بینالمللی، این شرکتها تحریمهای ایالات متحده علیه صنعت خودروسازی در ایران را نقض میکنند.
بازگشت فشار حداکثری فرصتی منحصر به فرد برای ایالات متحده فراهم میکند تا این شرکتها را هدف قرار دهد. با استفاده از تهدید تحریمهای ثانویه، ایالات متحده میتواند شرکتهای چینی را تحت فشار قرار دهد تا روابط خود را با جمهوری اسلامی قطع کنند. با توجه به مقیاس عملیات جهانی آنها، شرکتهایی مانند دانگفنگ، چری و جکموتورز در صورت اعمال چنین تحریمهایی متحمل خسارات زیادی خواهند شد».
----
دکتر سعید قاسمینژاد مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دمکراسیها» است. قاسمینژاد که در تهران و پاریس تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را گذراند، دکترای خود در اقتصاد مالی را از دانشگاه شهر نیویورک اخذ کرده است.
این یادداشت را در بخش درنگ روز در وبسایت «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/industry
@fereydoun_magazine
صنعت خودرو، تحریمها، و دولت ترامپ
سعید قاسمینژاد در این یادداشت در «فریدون» از احتمال اعمال سیاست «فشار حداکثری» از سوی دولت ترامپ بر آن گروه از شرکتهای چینی میگوید که تحریمها علیه جمهوری اسلامی را نقض میکنند.
در بخشی از یادداشت آمده است:
«در شرایط تحریم، صنعت خودروسازی داخلی نیاز به واردات خودروی ساختهشده و استفاده از ارز خارجی کمیاب را کاهش میدهد. سوی دیگر ماجرا اما این است که این سیاست حمایتگرایانه، منجر به تولید خودروهای گران و بیکیفیت برای مردم ایران شده است که با کاهش پیوستهی قدرت خرید خود مواجهاند. ایرانیان خودروهایی را که از نمونههای خارجی خود بیکیفیتتر هستند با قیمتی گرانتر میخرند.
امروزه چندین شرکت چینی در همکاری با شرکتهای ایرانی هستند...اما تولیدکنندگان خودروی چینی پاشنه آشیل مهمی دارند: حضور آنها در بازارهای جهانی و وابستگیشان به بازارهای جهانی. در سال ۲۰۲۳، دانگفنگ ۲۳۰ هزار خودرو صادر کرد و همکاری مشترکی با برندهای بزرگی مانند نیسان، ولوو، هوندا و پژو- سیتروئن داشت. چری نزدیک به یک میلیون خودرو صادر کرد، و جک موتورز نیز ۱۷۰ هزار خودرو صادر کرد. با وجود فعالیتهای بینالمللی، این شرکتها تحریمهای ایالات متحده علیه صنعت خودروسازی در ایران را نقض میکنند.
بازگشت فشار حداکثری فرصتی منحصر به فرد برای ایالات متحده فراهم میکند تا این شرکتها را هدف قرار دهد. با استفاده از تهدید تحریمهای ثانویه، ایالات متحده میتواند شرکتهای چینی را تحت فشار قرار دهد تا روابط خود را با جمهوری اسلامی قطع کنند. با توجه به مقیاس عملیات جهانی آنها، شرکتهایی مانند دانگفنگ، چری و جکموتورز در صورت اعمال چنین تحریمهایی متحمل خسارات زیادی خواهند شد».
----
دکتر سعید قاسمینژاد مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دمکراسیها» است. قاسمینژاد که در تهران و پاریس تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را گذراند، دکترای خود در اقتصاد مالی را از دانشگاه شهر نیویورک اخذ کرده است.
این یادداشت را در بخش درنگ روز در وبسایت «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/industry
@fereydoun_magazine
.
رسانهی ملی در هنگام تعلیق دولت ملی
دکتر رضا عرب در این یادداشت مختصات ملی یک رسانه را شرح میدهد. او اگرچه در فقدان دولت ملی، از فقدان رسمی رسانه ملی میگوید اما تاکید میکند رسانهها میتوانند مختصات یک رسانه ملی را کسب کنند.
در بخشی از یادداشت آمده است:
«رسانههایی که دغدغه ایران دارند و رویکردی ایرانگرایانه دارند می توانند به امر ملی و ایران توجه کنند و تلاش کنند که جای خالی رسانهای ملی را برای همه ایرانیان پر کنند.
آنچه که دغدغه، نیاز و مصلحت ملی ایرانیان است بازتاب صدای ملت و انقلاب ملی آنان است. از این روست که بسیاری از ایرانیان از ضرورت داشتن رسانهی انقلاب ملی سخن میگویند یا از بسته شدن تلویزیون “منوتو” مغموم شده بودند.
به گمان نگارنده، چهار اصل میتوانند بهعنوان مبانی راهبردی برای رسانههایی که قصد دارند در مسیر پرشکوه پرکردن جای خالی رسانهای ملی برای ایران حرکت کنند، مطرح شوند. این اصول باید بهعنوان بخش جداییناپذیر سیاستگذاری رسانهای نمود پیدا کنند:
الف) لزوم پوشش اخبار و مواضع شاهزاده رضا پهلوی
ب) حساسیت به تمامیت ارضی ایران
ج) بازتاب ملی انقلاب ملی ایران
د) دوریگزینی از “بیطرفی” رسانهای»
-—
رضا عرب مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیا است.
صورت کامل این یادداشت و توضیح آن چهار مورد را در وبسایت «فریدون» در بخش «درنگ روز» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/national-media
@fereydoun_magazine
رسانهی ملی در هنگام تعلیق دولت ملی
دکتر رضا عرب در این یادداشت مختصات ملی یک رسانه را شرح میدهد. او اگرچه در فقدان دولت ملی، از فقدان رسمی رسانه ملی میگوید اما تاکید میکند رسانهها میتوانند مختصات یک رسانه ملی را کسب کنند.
در بخشی از یادداشت آمده است:
«رسانههایی که دغدغه ایران دارند و رویکردی ایرانگرایانه دارند می توانند به امر ملی و ایران توجه کنند و تلاش کنند که جای خالی رسانهای ملی را برای همه ایرانیان پر کنند.
آنچه که دغدغه، نیاز و مصلحت ملی ایرانیان است بازتاب صدای ملت و انقلاب ملی آنان است. از این روست که بسیاری از ایرانیان از ضرورت داشتن رسانهی انقلاب ملی سخن میگویند یا از بسته شدن تلویزیون “منوتو” مغموم شده بودند.
به گمان نگارنده، چهار اصل میتوانند بهعنوان مبانی راهبردی برای رسانههایی که قصد دارند در مسیر پرشکوه پرکردن جای خالی رسانهای ملی برای ایران حرکت کنند، مطرح شوند. این اصول باید بهعنوان بخش جداییناپذیر سیاستگذاری رسانهای نمود پیدا کنند:
الف) لزوم پوشش اخبار و مواضع شاهزاده رضا پهلوی
ب) حساسیت به تمامیت ارضی ایران
ج) بازتاب ملی انقلاب ملی ایران
د) دوریگزینی از “بیطرفی” رسانهای»
-—
رضا عرب مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیا است.
صورت کامل این یادداشت و توضیح آن چهار مورد را در وبسایت «فریدون» در بخش «درنگ روز» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/national-media
@fereydoun_magazine
.
نسبت شهر و شاه و پیوستار تاریخی ایران
دکتر محسن بنائی، در میزگردی در شماره پنجم «فریدون»، درباره نسبت شهر و شاه و پیوستار تاریخی ایران میگوید:
«در زبان یونانی پولیتیک و پولیس از یک ریشه است. من رشتهام در دانشگاه زبانشناسی با گرایش ایرانشناسی بوده است. این نکته برایم جالب بود، استاد من میگفت که ریشه واژهی شهر و شاه هم یکی است. به زبان هخامنشی ریشه شهر، خشثرا است و ریشه واژه پادشاه هم خشایاثا است. هر دو از یک ریشه هستند یعنی اگر نگاه کنیم، در اینجا هم شهر و حکومت را از یک ریشه میبینیم، همانطور که پولیس و پلیتیک از یک ریشه هستند.
ما ایرانیان اولین کسانی بودیم در جهان که مفهوم دات، یعنی داتهای فارسی باستان را وارد حکومتداری کردیم. یعنی آمدیم گفتیم تمام کسانی که شهروند این کشور حساب میشوند بر اساس یک داد یا داته با آنها رفتار میشود. فرقی نمیکند جزو کدام قوم و دین باشند. این پدیدهای نوین در جهان بود، و برگرفته از آیین اشه و ارته یعنی همان قانون تعادلی که کیهانی بود. شکل زمینی شدهاش داتهای قانون میشد.
اینجاست که میبینیم نیاز داریم به این پیوستار تاریخی. یعنی ما یک پدیدههایی که از آسمان به زمین افتاده باشیم، نیستیم. ما، ماحصل، نتیجه و برونداد یا برآیند یک گذشته فرهنگی، تاریخی و طبیعتاً اجتماعی خودمان هستیم.
کسی که برای تاریخ نقطهی صفر میگذارد، یعنی میخواهد ملتی را از گذشتهی فرهنگی و تاریخی خودش جدا کند. او به طور قطع دنبال یک حکومت توتالیتر است. این را در حکومت نازیها در حکومت روسیه، در حکومت چین و حکومت کمونیستها در کامبوج دیدهایم.
هر کس در هر نقطهای از زمان بخواهد ملتی را از گذشتهی تاریخیاش جدا کند، یعنی این تداوم که پیوستار تاریخ است را قطع کند به طور قطع هدفش ایجاد توتالیتاریزم است. چرا؟ دلیلش واضح است؛ همانطور که یک انسانی که حافظه نداشته باشد میگوییم دچار آلزایمر شده است، و هر کار و بلایی را میتوانید سرش بیاورید. ملتی هم که از گذشتهی تاریخی خودش جدا شود دچار آلزایمر فرهنگی میشود و این بهترین زمینه برای ایجاد توتالیتاریزم و پر کردن ذهنیتها با اندیشههای توتالیتر است».
--------
محسن بنائی در آلمان در کنار تحصیل در پزشکی، در رشته زبانشناسی تطبیقی با گرایش ایرانشناسی نیز دانش آموخت.
میزگرد را اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/173849
@fereydoun_magazine
نسبت شهر و شاه و پیوستار تاریخی ایران
دکتر محسن بنائی، در میزگردی در شماره پنجم «فریدون»، درباره نسبت شهر و شاه و پیوستار تاریخی ایران میگوید:
«در زبان یونانی پولیتیک و پولیس از یک ریشه است. من رشتهام در دانشگاه زبانشناسی با گرایش ایرانشناسی بوده است. این نکته برایم جالب بود، استاد من میگفت که ریشه واژهی شهر و شاه هم یکی است. به زبان هخامنشی ریشه شهر، خشثرا است و ریشه واژه پادشاه هم خشایاثا است. هر دو از یک ریشه هستند یعنی اگر نگاه کنیم، در اینجا هم شهر و حکومت را از یک ریشه میبینیم، همانطور که پولیس و پلیتیک از یک ریشه هستند.
ما ایرانیان اولین کسانی بودیم در جهان که مفهوم دات، یعنی داتهای فارسی باستان را وارد حکومتداری کردیم. یعنی آمدیم گفتیم تمام کسانی که شهروند این کشور حساب میشوند بر اساس یک داد یا داته با آنها رفتار میشود. فرقی نمیکند جزو کدام قوم و دین باشند. این پدیدهای نوین در جهان بود، و برگرفته از آیین اشه و ارته یعنی همان قانون تعادلی که کیهانی بود. شکل زمینی شدهاش داتهای قانون میشد.
اینجاست که میبینیم نیاز داریم به این پیوستار تاریخی. یعنی ما یک پدیدههایی که از آسمان به زمین افتاده باشیم، نیستیم. ما، ماحصل، نتیجه و برونداد یا برآیند یک گذشته فرهنگی، تاریخی و طبیعتاً اجتماعی خودمان هستیم.
کسی که برای تاریخ نقطهی صفر میگذارد، یعنی میخواهد ملتی را از گذشتهی فرهنگی و تاریخی خودش جدا کند. او به طور قطع دنبال یک حکومت توتالیتر است. این را در حکومت نازیها در حکومت روسیه، در حکومت چین و حکومت کمونیستها در کامبوج دیدهایم.
هر کس در هر نقطهای از زمان بخواهد ملتی را از گذشتهی تاریخیاش جدا کند، یعنی این تداوم که پیوستار تاریخ است را قطع کند به طور قطع هدفش ایجاد توتالیتاریزم است. چرا؟ دلیلش واضح است؛ همانطور که یک انسانی که حافظه نداشته باشد میگوییم دچار آلزایمر شده است، و هر کار و بلایی را میتوانید سرش بیاورید. ملتی هم که از گذشتهی تاریخی خودش جدا شود دچار آلزایمر فرهنگی میشود و این بهترین زمینه برای ایجاد توتالیتاریزم و پر کردن ذهنیتها با اندیشههای توتالیتر است».
--------
محسن بنائی در آلمان در کنار تحصیل در پزشکی، در رشته زبانشناسی تطبیقی با گرایش ایرانشناسی نیز دانش آموخت.
میزگرد را اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/173849
@fereydoun_magazine
.
درباره دفاع صریح و بیپرده نیروهای «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» از خمینی
«ایرج صفاریان*» در مقالهی «پادشاهی پهلوی و وسعتبخشی به ارزشهای مدرن و دموکراتیک» از جمله به این میپردازد که نیروهای مصدقی در سال ۵۷ به «دفاع صریح و بیپرده» از خمینی پرداختند.
او در بخشی از یادداشت خود با معرفی بنیادهای چنین دفاعی از خمینی مینویسد:
«چینش نیروهای سیاسی، بهویژه در دورۀ پهلوی دوم، به شکلی بود که دست بالا با نیروهای مارکسیست و سوسیالیست تندرو، و همچنین نیروهای بنیادگرای اسلامی بود و نیروهای لیبرال و سکولار اقبال چندانی در جامعه نداشتند.
جبهۀ ملی به رهبری محمد مصدق نیز، که از مشهورترین جریانهای سیاسی آن دوره است، به این نیروهای تندروی سوسیالیست و اسلامگرا متمایل بود تا دیگران. رابطۀ نزدیک مصدق با روحانیون همچون حسن مدرس و ابوالقاسم کاشانی تا نزدیکی وی به افرادی نظیر حسین فاطمی که به تندروی شهره بودند، و تا نفوذ نیروهای حزب توده در ارکان دولت او، همگی گواهی بر این ادعا هستند.
بماند که شخص مصدق هم از تندروی و عوامفریبی مبرا نبود. محمد مصدق حتی فردی چون محمدعلی فروغی ذکاءالملک را که بیتردید از برجستهترین ادبا، فضلا و سیاستمداران لیبرال و سکولار نیکنام ایران بود و خدماتی انکار نشدنی به ایران داشت (به ویژه در شهریور ۱۳۲۰ که با درایت و کیاست از هرجومرج، تغییر رژیم و تجزیه کشور جلوگیری کرد) را مورد هجمه و حمله قرار میداد تا جایی که او را به خیانت متهم کرد. اتهام بیاساسی که صرفا برای آن مطرح شد که مصدق بتواند از قبال آن، شهرت و نامی برای خود دست و پا کند.
افزون بر این، نزدیکی برخی اعضای جبهۀ ملی و بعدها نهضت آزادی، همچون سنجابی و بازرگان، در آستانۀ انقلاب ۵۷ به روحانیون و دفاع صریح و بیپردۀ آنها از خمینی و اهداف بنیادگرایانۀ او هم نشان از نزدیکی غالب نیروهای مصدقی به نیروهای تندروی چپ و اسلامگرا دارد».
----
لینک مقاله ایرج صفاریان در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/670911
*ایرج صفاریان نام مستعاری است که نویسنده برای خود برگزیده است.
@fereydoun_magazine
درباره دفاع صریح و بیپرده نیروهای «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» از خمینی
«ایرج صفاریان*» در مقالهی «پادشاهی پهلوی و وسعتبخشی به ارزشهای مدرن و دموکراتیک» از جمله به این میپردازد که نیروهای مصدقی در سال ۵۷ به «دفاع صریح و بیپرده» از خمینی پرداختند.
او در بخشی از یادداشت خود با معرفی بنیادهای چنین دفاعی از خمینی مینویسد:
«چینش نیروهای سیاسی، بهویژه در دورۀ پهلوی دوم، به شکلی بود که دست بالا با نیروهای مارکسیست و سوسیالیست تندرو، و همچنین نیروهای بنیادگرای اسلامی بود و نیروهای لیبرال و سکولار اقبال چندانی در جامعه نداشتند.
جبهۀ ملی به رهبری محمد مصدق نیز، که از مشهورترین جریانهای سیاسی آن دوره است، به این نیروهای تندروی سوسیالیست و اسلامگرا متمایل بود تا دیگران. رابطۀ نزدیک مصدق با روحانیون همچون حسن مدرس و ابوالقاسم کاشانی تا نزدیکی وی به افرادی نظیر حسین فاطمی که به تندروی شهره بودند، و تا نفوذ نیروهای حزب توده در ارکان دولت او، همگی گواهی بر این ادعا هستند.
بماند که شخص مصدق هم از تندروی و عوامفریبی مبرا نبود. محمد مصدق حتی فردی چون محمدعلی فروغی ذکاءالملک را که بیتردید از برجستهترین ادبا، فضلا و سیاستمداران لیبرال و سکولار نیکنام ایران بود و خدماتی انکار نشدنی به ایران داشت (به ویژه در شهریور ۱۳۲۰ که با درایت و کیاست از هرجومرج، تغییر رژیم و تجزیه کشور جلوگیری کرد) را مورد هجمه و حمله قرار میداد تا جایی که او را به خیانت متهم کرد. اتهام بیاساسی که صرفا برای آن مطرح شد که مصدق بتواند از قبال آن، شهرت و نامی برای خود دست و پا کند.
افزون بر این، نزدیکی برخی اعضای جبهۀ ملی و بعدها نهضت آزادی، همچون سنجابی و بازرگان، در آستانۀ انقلاب ۵۷ به روحانیون و دفاع صریح و بیپردۀ آنها از خمینی و اهداف بنیادگرایانۀ او هم نشان از نزدیکی غالب نیروهای مصدقی به نیروهای تندروی چپ و اسلامگرا دارد».
----
لینک مقاله ایرج صفاریان در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/670911
*ایرج صفاریان نام مستعاری است که نویسنده برای خود برگزیده است.
@fereydoun_magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
گفتگو با سالومه سیدنیا و تینا قاضیمراد به مناسبت بازگشت «منوتو» به خانههای ایران
در این گفتگو علیرضا کیانی - سردبیر نشریه «فریدون» - با «تینا قاضیمراد» کارگردان، مستندساز و سردبیر اتاق خبر تلویزیون «منوتو» و نیز «سالومه سیدنیا»، از دیگر تهیهکنندگان و مستندسازان تلویزیون «منوتو» به گفتوشنود پیرامون تلویزیون «منوتو» نشست.
این گفتگو به مناسبت بازگشت ماهوارهای تلویزیون «منوتو» پس از یک دوره غیبت چندماهه انجام گرفت.
این گفتگوی ویدئویی در ۱۰ آذر ۲۵۸۳ شاهنشاهی (۱۴۰۳) ضبط شده است.
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=DgZFYw3LXCo
@fereydoun_magazine
گفتگو با سالومه سیدنیا و تینا قاضیمراد به مناسبت بازگشت «منوتو» به خانههای ایران
در این گفتگو علیرضا کیانی - سردبیر نشریه «فریدون» - با «تینا قاضیمراد» کارگردان، مستندساز و سردبیر اتاق خبر تلویزیون «منوتو» و نیز «سالومه سیدنیا»، از دیگر تهیهکنندگان و مستندسازان تلویزیون «منوتو» به گفتوشنود پیرامون تلویزیون «منوتو» نشست.
این گفتگو به مناسبت بازگشت ماهوارهای تلویزیون «منوتو» پس از یک دوره غیبت چندماهه انجام گرفت.
این گفتگوی ویدئویی در ۱۰ آذر ۲۵۸۳ شاهنشاهی (۱۴۰۳) ضبط شده است.
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=DgZFYw3LXCo
@fereydoun_magazine
.
تجزیهطلبی؛ یک یوتوپیای نژادپرستانه روی دریایی از خون
سعید قاسمینژاد در گفتگوی خود با علیرضا کیانی درباره «نوپهلویگرایی» در شماره سوم «فریدون» بر مرزبندی این اندیشه با هر گونه گرایشهای واگرایانه و تجزیهطلبانه تاکید میکند و با اشاره به این نکته که پرستشگاه اندیشه نوپهلویگرایی ایران است، چنین میگوید:
«من فکر میکنم جریان نوپهلویگرا با کل ارتجاع سرخ و سیاه در ستیز است که ارتجاع سرخ و سیاه هم ائتلاف شوم اسلامگراها، کمونیستها و تجزیهطلبها است. از این نظر مرزبندی پررنگی با این سه جریان دارد... پرستشگاه این اندیشه ایران است، ایران و منافع ایرانیان هدف است. این در تقابل قرار میگیرد با سه جریان اسلامگرا، مارکسیست و تجزیهطلب. آنها کعبه آمالشان ایران نیست. اسلامگراها دنبال برادری اسلامی هستند، مارکسیستها دنبال انترناسیونالیسم سوسیالیستی هستند و تجزیهطلبها هم که اساسا دنبال قتل ایران هستند».
سعید قاسمینژاد در بخشهای دیگری از این گفتگو، تجزیهطلبان را کسانی میداند که عمیقا نژادپرست هستند و به سبب نوع باور خود اساسا نمیتوانند توسعهخواه باشند.
او میگوید: «نقطه مقابل توسعهگرایی همچنین تجزیهطلبها هستند که به دنبال از میان برداشتن دولت مدرن مبتنی بر حقوق شهروندی در ایران و رجوع به روابط قبیلهای و تشکیل دولتهای نژادپرست مبتنی بر خون و نژاد به جای شهروندی هستند.
تجزیهطلبها در همین فضای ایران - یک کشور که از نظر فرهنگی، نژادی و اقتصادی اینقدر درهمآمیخته است - در پی مرزکشیدن هستند؛ مبنایش را خلوص خونی قرار دادهاند و دنبال نسلکشی و جنگ داخلی آواره کردن میلیونها نفر هستند برای درست کردن یک یوتوپیای نژادپرستانه روی دریایی از خون. فکر هم میکنند این شدنی است و در عینحال راجع به دموکراسی و حقوق بشر و اینها هم حرف میزنند!»
----
گفتگوی سعید قاسمینژاد و علیرضا کیانی با عنوان «در دفاع از نوپهلویگرایی» را در بخش «گفتگوها» در وبسایت «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/03949
@fereydoun_magazine
تجزیهطلبی؛ یک یوتوپیای نژادپرستانه روی دریایی از خون
سعید قاسمینژاد در گفتگوی خود با علیرضا کیانی درباره «نوپهلویگرایی» در شماره سوم «فریدون» بر مرزبندی این اندیشه با هر گونه گرایشهای واگرایانه و تجزیهطلبانه تاکید میکند و با اشاره به این نکته که پرستشگاه اندیشه نوپهلویگرایی ایران است، چنین میگوید:
«من فکر میکنم جریان نوپهلویگرا با کل ارتجاع سرخ و سیاه در ستیز است که ارتجاع سرخ و سیاه هم ائتلاف شوم اسلامگراها، کمونیستها و تجزیهطلبها است. از این نظر مرزبندی پررنگی با این سه جریان دارد... پرستشگاه این اندیشه ایران است، ایران و منافع ایرانیان هدف است. این در تقابل قرار میگیرد با سه جریان اسلامگرا، مارکسیست و تجزیهطلب. آنها کعبه آمالشان ایران نیست. اسلامگراها دنبال برادری اسلامی هستند، مارکسیستها دنبال انترناسیونالیسم سوسیالیستی هستند و تجزیهطلبها هم که اساسا دنبال قتل ایران هستند».
سعید قاسمینژاد در بخشهای دیگری از این گفتگو، تجزیهطلبان را کسانی میداند که عمیقا نژادپرست هستند و به سبب نوع باور خود اساسا نمیتوانند توسعهخواه باشند.
او میگوید: «نقطه مقابل توسعهگرایی همچنین تجزیهطلبها هستند که به دنبال از میان برداشتن دولت مدرن مبتنی بر حقوق شهروندی در ایران و رجوع به روابط قبیلهای و تشکیل دولتهای نژادپرست مبتنی بر خون و نژاد به جای شهروندی هستند.
تجزیهطلبها در همین فضای ایران - یک کشور که از نظر فرهنگی، نژادی و اقتصادی اینقدر درهمآمیخته است - در پی مرزکشیدن هستند؛ مبنایش را خلوص خونی قرار دادهاند و دنبال نسلکشی و جنگ داخلی آواره کردن میلیونها نفر هستند برای درست کردن یک یوتوپیای نژادپرستانه روی دریایی از خون. فکر هم میکنند این شدنی است و در عینحال راجع به دموکراسی و حقوق بشر و اینها هم حرف میزنند!»
----
گفتگوی سعید قاسمینژاد و علیرضا کیانی با عنوان «در دفاع از نوپهلویگرایی» را در بخش «گفتگوها» در وبسایت «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/03949
@fereydoun_magazine
.
دفاع پادشاه از انورسادات برای شکست میراث ضدایرانی جمال عبدالناصر که به خلیج فارس نام جعلی داده بود
امین سوفیامهر در شماره چهارم «فریدون» در میزگرد «در دفاع از ایرانگرایی» به میراث ضدایرانی «جمال عبدالناصر» اشاره میکند و تاکید میکند که حمایت شاه از انورسادات برای صلح سیاسی با اسرائیل اساسا به منظور شکست سیاسی پانعربیسم بود.
سوفیامهر در بخشی از سخن خود میگوید:
«شاه موافق این نبود که پان عربیسم در منطقه قوت بگیرد. در ۱۹۷۳ یعنی بعد از ۱۹۶۷ که پان عربیسم شکست نظامی خورد، و جمال عبدالناصر با آن فضاحت و حقارت کنار رفت زمزمههایی در مصر پیش آمد که مصر باید به غرب نزدیک شود و باید به یک نوعی با اسرائیل صلح کند.
شاه آنجا فهمید که جنگ ۱۹۷۳ اعراب با اسرائیل دیگر بر سر نابودی اسرائیل نیست، بلکه بر سر خواستههایی است که میتواند مشروع باشد، میتواند معقول باشد و ایران میتواند از آن خواستهها دفاع کند. دیگر مسئلهی آرمان فلسطین وسط نبود. در ثانی شاه این را به عنوان یک فرصت دید برای اینکه بعد از شکست نظامی که پان عربیسم خورده است، یک شکست سیاسی هم به آن تحمیل کند؛ و با صلح مصر با اسرائیل این شکست سیاسی پانعربیسم نیز صورت میگرفت.
شاه میخواست از انور سادات دفاع کند، تا این شکست سیاسی پان عربیسم قطعی شود. چون که پان عربیسم ریشههای تند ایرانستیزانه دارد. عبدالناصر اولین کسی است که به خوزستان ایران اسم جعلی عربستان میدهد. اولین کسی است که به خلیجفارس اسم جعلی "خلیج عربی" را میدهد. معلوم است که باید از انورسادات دفاع کند».
----
این میزگرد را در بخش «گفتگوها» در «فریدون» بخوانید.
#خلیج_فارس
@fereydoun_magazine
دفاع پادشاه از انورسادات برای شکست میراث ضدایرانی جمال عبدالناصر که به خلیج فارس نام جعلی داده بود
امین سوفیامهر در شماره چهارم «فریدون» در میزگرد «در دفاع از ایرانگرایی» به میراث ضدایرانی «جمال عبدالناصر» اشاره میکند و تاکید میکند که حمایت شاه از انورسادات برای صلح سیاسی با اسرائیل اساسا به منظور شکست سیاسی پانعربیسم بود.
سوفیامهر در بخشی از سخن خود میگوید:
«شاه موافق این نبود که پان عربیسم در منطقه قوت بگیرد. در ۱۹۷۳ یعنی بعد از ۱۹۶۷ که پان عربیسم شکست نظامی خورد، و جمال عبدالناصر با آن فضاحت و حقارت کنار رفت زمزمههایی در مصر پیش آمد که مصر باید به غرب نزدیک شود و باید به یک نوعی با اسرائیل صلح کند.
شاه آنجا فهمید که جنگ ۱۹۷۳ اعراب با اسرائیل دیگر بر سر نابودی اسرائیل نیست، بلکه بر سر خواستههایی است که میتواند مشروع باشد، میتواند معقول باشد و ایران میتواند از آن خواستهها دفاع کند. دیگر مسئلهی آرمان فلسطین وسط نبود. در ثانی شاه این را به عنوان یک فرصت دید برای اینکه بعد از شکست نظامی که پان عربیسم خورده است، یک شکست سیاسی هم به آن تحمیل کند؛ و با صلح مصر با اسرائیل این شکست سیاسی پانعربیسم نیز صورت میگرفت.
شاه میخواست از انور سادات دفاع کند، تا این شکست سیاسی پان عربیسم قطعی شود. چون که پان عربیسم ریشههای تند ایرانستیزانه دارد. عبدالناصر اولین کسی است که به خوزستان ایران اسم جعلی عربستان میدهد. اولین کسی است که به خلیجفارس اسم جعلی "خلیج عربی" را میدهد. معلوم است که باید از انورسادات دفاع کند».
----
این میزگرد را در بخش «گفتگوها» در «فریدون» بخوانید.
#خلیج_فارس
@fereydoun_magazine
.
ناصر کرمی: «تحقیر هر آنچه مربوط به ایران است، تحقیر هر آن چیزی است که رو در روی جمهوری اسلامی ایستاده است»
دکتر ناصر کرمی در میزگرد «در دفاع از ایرانگرایی» در «فریدون» میگوید:
«مردم خودشان به صورت غریزی میدانستند که جلوی آن چیزی که جمهوری اسلامی است و از اسلام تغذیه میکند، یک چیزی باید باشد که از ایران تغذیه کند. الان هم بیشترین هزینه را جمهوری اسلامی علیه ایرانیت میکند.
چون تحقیر هر آنچه مربوط به ایران است، تحقیر هر آن چیزی است که رو در روی جمهوری اسلامی ایستاده و به صورت پراگماتیگ و عملگرایانه در حال مبارزه با جمهوری اسلامی است.
در آبادان که شهری با جمعیت عربنشین است، تظاهرات و درگیری زیادی داشتیم؛ اما هیچ شعار قومی نشنیدیم. در آبادان عربنشین مردم همان شعارهایی را میدهند که در اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر داده میشود.
شعار "رضاشاه روحت شاد" از مشهد در منتهیالیه شمال شرق ایران شروع شد، و در منتهیالیه جنوب غرب ایران در خوزستان باز مردم همان شعار را میگویند. این ایرانیت است که مقابل اسلامیت است».
------------
در پیشینه دکتر ناصر کرمی مدیریت برنامه ریزی و تحقیقات سازمان ایرانگردی و جهانگردی و طراحی برنامه جامع توسعه اکوتوریسم ایران به چشم میخورد.
ناصر کرمی همچنین سالها سردبیر ماهنامه جهانگردان بوده است. او نویسندهی راهیاب ایران نیز است که در انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است و پرفروشترین کتاب در زمینهی جاذبههای گردشگری ایران است.
این میزگرد را در فریدون بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/83559
#خلیج_فارس
@fereydoun_magazine
ناصر کرمی: «تحقیر هر آنچه مربوط به ایران است، تحقیر هر آن چیزی است که رو در روی جمهوری اسلامی ایستاده است»
دکتر ناصر کرمی در میزگرد «در دفاع از ایرانگرایی» در «فریدون» میگوید:
«مردم خودشان به صورت غریزی میدانستند که جلوی آن چیزی که جمهوری اسلامی است و از اسلام تغذیه میکند، یک چیزی باید باشد که از ایران تغذیه کند. الان هم بیشترین هزینه را جمهوری اسلامی علیه ایرانیت میکند.
چون تحقیر هر آنچه مربوط به ایران است، تحقیر هر آن چیزی است که رو در روی جمهوری اسلامی ایستاده و به صورت پراگماتیگ و عملگرایانه در حال مبارزه با جمهوری اسلامی است.
در آبادان که شهری با جمعیت عربنشین است، تظاهرات و درگیری زیادی داشتیم؛ اما هیچ شعار قومی نشنیدیم. در آبادان عربنشین مردم همان شعارهایی را میدهند که در اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر داده میشود.
شعار "رضاشاه روحت شاد" از مشهد در منتهیالیه شمال شرق ایران شروع شد، و در منتهیالیه جنوب غرب ایران در خوزستان باز مردم همان شعار را میگویند. این ایرانیت است که مقابل اسلامیت است».
------------
در پیشینه دکتر ناصر کرمی مدیریت برنامه ریزی و تحقیقات سازمان ایرانگردی و جهانگردی و طراحی برنامه جامع توسعه اکوتوریسم ایران به چشم میخورد.
ناصر کرمی همچنین سالها سردبیر ماهنامه جهانگردان بوده است. او نویسندهی راهیاب ایران نیز است که در انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است و پرفروشترین کتاب در زمینهی جاذبههای گردشگری ایران است.
این میزگرد را در فریدون بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/83559
#خلیج_فارس
@fereydoun_magazine
.
بابک شکرآبی در گفتگو با «فریدون» بر ضرورت یاریرسانی به مبارزان انقلاب ملی برای مقابله با خشونت رژیم اسلامی تاکید میکند.
در بخشی از میزگرد «از خرابکاری شرافتمندانه تا خیزش محلهمحور» که با حضور مهدی حاجتی و بابک شکرآبی و به گردانندگی علیرضا کیانی در تابستان ۲۵۸۲ (۱۴۰۲) برگزار شد، بابک شکرآبی چنین میگوید:
«اخیرا محسنی اژهای گفته بود بود که ۸۰ هزار نفر از صد هزار نفر که دستگیر شدهاند را عفو دادند. این بسیار عدد بزرگی است و امیدبخش است. بر اساس صحبتهایی که بسیاری از متخصصین جنگهای شهری داشتند میتوانم بگویم وجود ۸۰ هزار مبارز برای فتح تهران کافی است؛ بدون اینکه نیاز به تجهیزات درجه یک نظامی وجود داشته باشد. اگر مبارزان در قالب ده هزار گروه کوچک شکل بگیرند و در ده هزار نقطهی تهران شعلهی انقلاب را روشن نگه دارند، کاملاً کافیست برای اینکه کنترل شهر تهران را از دست جمهوریاسلامی خارج کنند. انعکاس این خبر بلافاصله سایر شهرها را هم در مسیر غلبه بر نیروهای حافظ کنترل جمهوری اسلامی هدایت میکند.
ببینید ما باید این را بپذیریم که در نبرد با دشمنی هستیم که خشونت تنها ابزار او در ۴۴ سال گذشته بوده است. در عین حال ما نمیخواهیم جامعه وارد مرحلهای از خشونت شود که بازگشتی از آن وجود نداشته باشد. یک اصطلاح خارجی است که میگوید خشونت مانند یک سرازیری لغزنده است که گام اول را خودتان به اختیار خودتان برمیدارید ولی بقیهی کار را جاذبهی زمین انجام میدهد. خب ما نمیخواهیم وارد آن مرحله شویم اما در عینحال نبایستی فراموش کرد که راه مبارزه با دشمنی که تنها ابزارش خشونت است و از آن با تمام توان استفاده میکند، هم این است که توان خشونت رژیم را کاهش دهیم و هم اینکه یاران خود را به ابزارهایی مجهز کنیم که بتوانند برای دفاع از خود استفاده کنند بدون اینکه این قضیه از کنترل خارج شود».
———————
صورت کامل این میزگرد را با عنوان «از خرابکاری شرافتمندانه تا خیزش محلهمحور» در «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/690912
#فریدون #انقلاب_ملی
@fereydoun_magazine
بابک شکرآبی در گفتگو با «فریدون» بر ضرورت یاریرسانی به مبارزان انقلاب ملی برای مقابله با خشونت رژیم اسلامی تاکید میکند.
در بخشی از میزگرد «از خرابکاری شرافتمندانه تا خیزش محلهمحور» که با حضور مهدی حاجتی و بابک شکرآبی و به گردانندگی علیرضا کیانی در تابستان ۲۵۸۲ (۱۴۰۲) برگزار شد، بابک شکرآبی چنین میگوید:
«اخیرا محسنی اژهای گفته بود بود که ۸۰ هزار نفر از صد هزار نفر که دستگیر شدهاند را عفو دادند. این بسیار عدد بزرگی است و امیدبخش است. بر اساس صحبتهایی که بسیاری از متخصصین جنگهای شهری داشتند میتوانم بگویم وجود ۸۰ هزار مبارز برای فتح تهران کافی است؛ بدون اینکه نیاز به تجهیزات درجه یک نظامی وجود داشته باشد. اگر مبارزان در قالب ده هزار گروه کوچک شکل بگیرند و در ده هزار نقطهی تهران شعلهی انقلاب را روشن نگه دارند، کاملاً کافیست برای اینکه کنترل شهر تهران را از دست جمهوریاسلامی خارج کنند. انعکاس این خبر بلافاصله سایر شهرها را هم در مسیر غلبه بر نیروهای حافظ کنترل جمهوری اسلامی هدایت میکند.
ببینید ما باید این را بپذیریم که در نبرد با دشمنی هستیم که خشونت تنها ابزار او در ۴۴ سال گذشته بوده است. در عین حال ما نمیخواهیم جامعه وارد مرحلهای از خشونت شود که بازگشتی از آن وجود نداشته باشد. یک اصطلاح خارجی است که میگوید خشونت مانند یک سرازیری لغزنده است که گام اول را خودتان به اختیار خودتان برمیدارید ولی بقیهی کار را جاذبهی زمین انجام میدهد. خب ما نمیخواهیم وارد آن مرحله شویم اما در عینحال نبایستی فراموش کرد که راه مبارزه با دشمنی که تنها ابزارش خشونت است و از آن با تمام توان استفاده میکند، هم این است که توان خشونت رژیم را کاهش دهیم و هم اینکه یاران خود را به ابزارهایی مجهز کنیم که بتوانند برای دفاع از خود استفاده کنند بدون اینکه این قضیه از کنترل خارج شود».
———————
صورت کامل این میزگرد را با عنوان «از خرابکاری شرافتمندانه تا خیزش محلهمحور» در «فریدون» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/690912
#فریدون #انقلاب_ملی
@fereydoun_magazine
.
آیا منابع آبی ایران توان پاسخگویی به یک جمعیت ۱۵۰ میلیونی را دارد؟
برگرفته از گفتگوی سعید قاسمینژاد و مهدی کتابچی در شماره ۶ «فریدون»
در بخشی از این گفتگو در شماره ۶ «فریدون» که در تابستان ۲۵۸۲ (۱۴۰۲) برگزار شد، سخنی دربارهی نسبت ظرفیت منابع آبی ایران و بحث از افزایش جمعیت رفت.
سعید قاسمینژاد - از اعضای شورای سیاستگذاری «فریدون» - پرسید:
«پرسش اساسی این است که منابع آب ما توان پاسخگویی به چه جمعیتی را دارد؟ آیا در ایران میشود ۱۵۰ میلیون جمعیت داشت یا مثلا باید ۴۰ میلیون یا ۶۰ میلیون جمعیت داشت؟ راجع به این میشود حرف دقیق و درستی زد یا اینکه بحث پیرامون آن دشوار است؟»
مهدی کتابچی - پژوهشگر حوزه آب و عضو انجمن مهندسان عمران و اتحادیه ژئوفیزیک ایالات متحده - در پاسخ گفت:
«این بحث عمیقا بینرشتهای است و در میانه بحث بین اقتصاد، سیاست و منابع آب قرار میگیرد. به نظر من خیلی تحقیق پیچیدهای است و یک گروه تحقیقاتی خیلی قوی میخواهد که این کار را انجام دهد.
اما بنابر تجربیات کشورهایی مانند ایران، در ظاهر اگر جمعیت زیاد شود، مصرف کلی آب بیشتر میشود، و سرانهی آب هم کمتر میشود. افزایش مصرف یعنی بار بیشتر روی منابع آبی و بار بیشتر روی منابع آبی یعنی در نهایت کاهش بیشتر سطح منابع آبی. برخی از کشورها را داشتیم که حتی جمعیتشان بیشتر شده است مثل همین آمریکا ولی استفاده از منابع آبیشان کمتر شده است.
با توجه به شرایط سیاسی و ژئوپولیتیک کنونی ایران به نظر من افزایش جمعیت برای ایران میتواند یک خودکشی باشد به ویژه با توجه به نوع سیاستگذاریای که جمهوریاسلامی در حال حاضر دارد، و با توجه به سیاست خودکفایی و نوع سیاست خارجی و اقتصادی که دارد. این یک خودکشی آشکار است در رابطه با منابع آبیمان.
اما آیا اگر گذار سیاسی را صورت دهیم و بعد از سه سال به یک دولت ملی، توسعه محور، دموکراتیک، و غیر ایدئولوژیک برسیم و یک اعتماد متقابل بین دولت و ملت شکل بگیرد، هنوز میتوانیم بگوییم که به سمت جمعیت بیشتر نرویم؟ چون همانطور که گفتید جمعیت به سمت پیری میرود. دقیق نمیدانم. این مسألهای است که باید روی آن مطالعه شود و من به شخصه برای آن جوابی ندارم».
----
لینک گفتگو در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/Interviews/711209
@fereydoun_magazine
آیا منابع آبی ایران توان پاسخگویی به یک جمعیت ۱۵۰ میلیونی را دارد؟
برگرفته از گفتگوی سعید قاسمینژاد و مهدی کتابچی در شماره ۶ «فریدون»
در بخشی از این گفتگو در شماره ۶ «فریدون» که در تابستان ۲۵۸۲ (۱۴۰۲) برگزار شد، سخنی دربارهی نسبت ظرفیت منابع آبی ایران و بحث از افزایش جمعیت رفت.
سعید قاسمینژاد - از اعضای شورای سیاستگذاری «فریدون» - پرسید:
«پرسش اساسی این است که منابع آب ما توان پاسخگویی به چه جمعیتی را دارد؟ آیا در ایران میشود ۱۵۰ میلیون جمعیت داشت یا مثلا باید ۴۰ میلیون یا ۶۰ میلیون جمعیت داشت؟ راجع به این میشود حرف دقیق و درستی زد یا اینکه بحث پیرامون آن دشوار است؟»
مهدی کتابچی - پژوهشگر حوزه آب و عضو انجمن مهندسان عمران و اتحادیه ژئوفیزیک ایالات متحده - در پاسخ گفت:
«این بحث عمیقا بینرشتهای است و در میانه بحث بین اقتصاد، سیاست و منابع آب قرار میگیرد. به نظر من خیلی تحقیق پیچیدهای است و یک گروه تحقیقاتی خیلی قوی میخواهد که این کار را انجام دهد.
اما بنابر تجربیات کشورهایی مانند ایران، در ظاهر اگر جمعیت زیاد شود، مصرف کلی آب بیشتر میشود، و سرانهی آب هم کمتر میشود. افزایش مصرف یعنی بار بیشتر روی منابع آبی و بار بیشتر روی منابع آبی یعنی در نهایت کاهش بیشتر سطح منابع آبی. برخی از کشورها را داشتیم که حتی جمعیتشان بیشتر شده است مثل همین آمریکا ولی استفاده از منابع آبیشان کمتر شده است.
با توجه به شرایط سیاسی و ژئوپولیتیک کنونی ایران به نظر من افزایش جمعیت برای ایران میتواند یک خودکشی باشد به ویژه با توجه به نوع سیاستگذاریای که جمهوریاسلامی در حال حاضر دارد، و با توجه به سیاست خودکفایی و نوع سیاست خارجی و اقتصادی که دارد. این یک خودکشی آشکار است در رابطه با منابع آبیمان.
اما آیا اگر گذار سیاسی را صورت دهیم و بعد از سه سال به یک دولت ملی، توسعه محور، دموکراتیک، و غیر ایدئولوژیک برسیم و یک اعتماد متقابل بین دولت و ملت شکل بگیرد، هنوز میتوانیم بگوییم که به سمت جمعیت بیشتر نرویم؟ چون همانطور که گفتید جمعیت به سمت پیری میرود. دقیق نمیدانم. این مسألهای است که باید روی آن مطالعه شود و من به شخصه برای آن جوابی ندارم».
----
لینک گفتگو در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/Interviews/711209
@fereydoun_magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
نشریه «فریدون» این افتخار را داشته است تا با شاهزاده رضا پهلوی گفتگویی تفصیلی داشته باشد.
این گفتگو در دو بخش منتشر خواهد شد.
بخش نخست این گفتگو، شنبه، ۱۷ آذر ۲۵۸۳ (۱۴۰۳) در شبکههای اجتماعی «فریدون» بازتاب خواهد یافت.
بخش دوم این گفتگو نیز با یک هفته فاصله در ۲۴ آذر منتشر خواهد شد.
#شاهزاده_رضا_پهلوی #فریدون
@fereydoun_magazine
نشریه «فریدون» این افتخار را داشته است تا با شاهزاده رضا پهلوی گفتگویی تفصیلی داشته باشد.
این گفتگو در دو بخش منتشر خواهد شد.
بخش نخست این گفتگو، شنبه، ۱۷ آذر ۲۵۸۳ (۱۴۰۳) در شبکههای اجتماعی «فریدون» بازتاب خواهد یافت.
بخش دوم این گفتگو نیز با یک هفته فاصله در ۲۴ آذر منتشر خواهد شد.
#شاهزاده_رضا_پهلوی #فریدون
@fereydoun_magazine