.
«ایرانگرایی میتواند بهعنوان هویت ملی فراگیر، افراد و گروههایی را که به نجات و توسعه ایران علاقهمندند، گرد هم آورد. تلقی شهروندمحور از ایرانیان معادل نگاه ایرانگرایانه است. شاهزاده رضا پهلوی در رونمایی "پروژه شکوفایی" چنین نگاهی را به ایرانیان به عنوان سرمایه اصلی ایران ارائه میکند
جلوگیری از هرجومرج نیازمند تعیین اولویتهای روشن است. در دوره گذار، تمرکز دولت و کابینه موقت باید بر "معیشت" و "امنیت" جامعه باشد. این دو محور نهتنها پایههای اساسی ثبات سیاسی را تشکیل میدهند، بلکه طرحهای بلندمدت توسعه نیز بدون دستیابی به این اصول دشوار خواهد بود
دولت موقت باید توان حفظ نظم را داشته باشد؛ به این معنا که ساختاری حکومتی ایجاد شود که قادر به برقراری امنیت و جلوگیری از آشفتگی باشد. این مسئله شامل مقابله با شبکه انقلاب اسلامی و گروههای ضدملی نیز میشود که ممکن است اقداماتی علیه منافع ملی انجام دهند
همکاریهای منطقهای، همچون پیمان کوروش، میتواند به تعادل قدرت در خاورمیانه کمک کنند و از دخالتهای بازیگران خارجی جلوگیری کنند. پیمان کوروش میتواند همچون اتحادیه اقتصادی اروپا عمل کرده و با ایجاد شبکهای از وابستگیهای اقتصادی و همکاریهای مشترک، ثبات منطقهای را تقویت کند»
این بخشی از مقالهی مشترک دکتر رضا عرب و عبدالرضا احمدی در شماره هشتم «فریدون» است با عنوان: «مدیریت خلأ قدرت؛ پیشنیاز شکوفایی ایران»
در این مقاله در «فریدون» این دو به لوازم مدیریت خلا قدرت در ایرانِ پساجمهوری اسلامی میپردازند و همچنین ضرورتهای دورهی گذار و محورهای کلیدی دورهی استقرار را بر میشمارند. این دو اصول مطروحه در سخنرانی شاهزاده پیرامون معرفی «پروژه شکوفایی ایران» را دستورعمل یک دولت کارآمد میدانند.
-—
رضا عرب مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست و پیش از این نیز یادداشتهایی از او در «فریدون» منتشر شده بود.
عبدالرضا احمدی، دارای کارشناسی ارشد مالی و مدیریت کسب و کار از آلمان و کارشناسی ارشد اقتصاد بین المللی از مدرسه تحصیلات تکمیلی آمریکا در فرانسه است. او از مدیران «موسسه ترویج جامعه باز» در آلمان است.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/the-power-vacuum
نسخه پیدیاف شماره هشتم «فریدون» را از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol8
#پروژه_شکوفایی_ایران
@fereydoun_magazine
«ایرانگرایی میتواند بهعنوان هویت ملی فراگیر، افراد و گروههایی را که به نجات و توسعه ایران علاقهمندند، گرد هم آورد. تلقی شهروندمحور از ایرانیان معادل نگاه ایرانگرایانه است. شاهزاده رضا پهلوی در رونمایی "پروژه شکوفایی" چنین نگاهی را به ایرانیان به عنوان سرمایه اصلی ایران ارائه میکند
جلوگیری از هرجومرج نیازمند تعیین اولویتهای روشن است. در دوره گذار، تمرکز دولت و کابینه موقت باید بر "معیشت" و "امنیت" جامعه باشد. این دو محور نهتنها پایههای اساسی ثبات سیاسی را تشکیل میدهند، بلکه طرحهای بلندمدت توسعه نیز بدون دستیابی به این اصول دشوار خواهد بود
دولت موقت باید توان حفظ نظم را داشته باشد؛ به این معنا که ساختاری حکومتی ایجاد شود که قادر به برقراری امنیت و جلوگیری از آشفتگی باشد. این مسئله شامل مقابله با شبکه انقلاب اسلامی و گروههای ضدملی نیز میشود که ممکن است اقداماتی علیه منافع ملی انجام دهند
همکاریهای منطقهای، همچون پیمان کوروش، میتواند به تعادل قدرت در خاورمیانه کمک کنند و از دخالتهای بازیگران خارجی جلوگیری کنند. پیمان کوروش میتواند همچون اتحادیه اقتصادی اروپا عمل کرده و با ایجاد شبکهای از وابستگیهای اقتصادی و همکاریهای مشترک، ثبات منطقهای را تقویت کند»
این بخشی از مقالهی مشترک دکتر رضا عرب و عبدالرضا احمدی در شماره هشتم «فریدون» است با عنوان: «مدیریت خلأ قدرت؛ پیشنیاز شکوفایی ایران»
در این مقاله در «فریدون» این دو به لوازم مدیریت خلا قدرت در ایرانِ پساجمهوری اسلامی میپردازند و همچنین ضرورتهای دورهی گذار و محورهای کلیدی دورهی استقرار را بر میشمارند. این دو اصول مطروحه در سخنرانی شاهزاده پیرامون معرفی «پروژه شکوفایی ایران» را دستورعمل یک دولت کارآمد میدانند.
-—
رضا عرب مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست و پیش از این نیز یادداشتهایی از او در «فریدون» منتشر شده بود.
عبدالرضا احمدی، دارای کارشناسی ارشد مالی و مدیریت کسب و کار از آلمان و کارشناسی ارشد اقتصاد بین المللی از مدرسه تحصیلات تکمیلی آمریکا در فرانسه است. او از مدیران «موسسه ترویج جامعه باز» در آلمان است.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/the-power-vacuum
نسخه پیدیاف شماره هشتم «فریدون» را از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol8
#پروژه_شکوفایی_ایران
@fereydoun_magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
رضاشاه و سیاست کشف حجاب؛ آزادی پوشش یا نقض آزادی پوشش؟
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با: کتایون هاشمین، دبیر دفتر «حقوق شهروندی» از حزب «ایران نوین» و دکتر نیما قاسمی، نویسنده و دانشآموختهی فلسفهی غرب
این مصاحبه در ۲۰ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی (۱۴۰۳) ضبط شده است
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://youtu.be/C3snU7mhTlY
@fereydoun_magazine
رضاشاه و سیاست کشف حجاب؛ آزادی پوشش یا نقض آزادی پوشش؟
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با: کتایون هاشمین، دبیر دفتر «حقوق شهروندی» از حزب «ایران نوین» و دکتر نیما قاسمی، نویسنده و دانشآموختهی فلسفهی غرب
این مصاحبه در ۲۰ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی (۱۴۰۳) ضبط شده است
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://youtu.be/C3snU7mhTlY
@fereydoun_magazine
.
«چرا مسالهی حقوقبشر در میان عوامل و موضوعات اصلی تعیین کننده جهتگیری و سیاستهای غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی. نقش درخور و بایسته ندارد؟ و دیگر اینکه، چگونه میتوان جایگاه و میزان اثربخشی اهرمهای حقوقبشری در تعیین سیاستهای دولتهای غربی در قبال جمهوری اسلامی را ارتقاء داد؟
محورهای اصلی مورد توجه جمهوری اسلامی در روابط و تعاملات خود با جهان غرب را میتوان ذیل سه عنوان اصلی دسته بندی نمود که عبارتند از: (اول) کسب تضمینهای بقا، (دوم) توسعه حداکثری فضای حیاتی، و (سوم) دسترسی به منابع مالی و زیرساختهای لازم جهت کسب این منابع، با هدف پشتیبانی از موارد اول و دوم
شناسایی ظرفیتهای قانونی موجود و روشهای کارآمد برای اعمال فشار و حتیالامکان، بالابردن ریسکهای قانونی مشارکت شرکتها با جمهوری اسلامی.، از عرصههای مهم کنشگری حقوقبشری است که نیازمند توجه ویژه فعالین این حوزه میباشد
حدود نیم قرن سابقه گروگانگیری سیستماتیک جمهوری اسلامی از شهروندان غربی که در موارد متعددی به مرگ فجیع و یا ناپدید شدن آنها منجر شده است، نه تنها واکنش و عقوبتی در خور ایجاد نکرده بلکه، به مرور و با ترفندهای عادیسازی، به ابزاری نهادینه در دیپلماسی و، به طور کلی، عرصهی بازی جمهوری اسلامی و غرب تبدیل شده است
در نگاه آسیبشناسانه، پراکندگی اقدامات، خصلت واکنشی و انفعالی، ضعف برنامهریزی و هدفگذاری، عدم انسجام ارگانیک و منطقی اقدامات، عدم وجود ارتباط سیستماتیک با NGOها، احزاب اپوزیسیون محلی و فراکسیونهای پارلمانی، را میتوان به عنوان ضعفها و آفات مبتلابه در کنشگری حقوقبشری موجود ذکر نمود».
----
این بخشی از مقاله کاووس شهزادپور* در شماره هشتم «فریدون» است با عنوان: «گذار از سانتیمانتالیسم به عملگرایی؛ بازنگری در الگوی کنشگری حقوق بشر»
«کاووس شهزادپور» در این مقاله به صورت تفصیلی و مستدل به نقد فعالیتهای متداول حقوق بشری در فضای کنشگران ایرانی حقوق بشر پرداخته و این فعالیتها را با نگاهی تحلیلی و نقادانه ارزیابی کرده است و تاکید کرده است ضعف این کنشگران از جمله عوامل تشدید سیاستهای سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی بوده است.
-—
*نویسنده ترجیح داده است از نام مستعار بهره بگیرد.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/human-rights
نسخه پیدیاف شماره هشتم «فریدون» را از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol8
@fereydoun_magazine
.
«چرا مسالهی حقوقبشر در میان عوامل و موضوعات اصلی تعیین کننده جهتگیری و سیاستهای غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی. نقش درخور و بایسته ندارد؟ و دیگر اینکه، چگونه میتوان جایگاه و میزان اثربخشی اهرمهای حقوقبشری در تعیین سیاستهای دولتهای غربی در قبال جمهوری اسلامی را ارتقاء داد؟
محورهای اصلی مورد توجه جمهوری اسلامی در روابط و تعاملات خود با جهان غرب را میتوان ذیل سه عنوان اصلی دسته بندی نمود که عبارتند از: (اول) کسب تضمینهای بقا، (دوم) توسعه حداکثری فضای حیاتی، و (سوم) دسترسی به منابع مالی و زیرساختهای لازم جهت کسب این منابع، با هدف پشتیبانی از موارد اول و دوم
شناسایی ظرفیتهای قانونی موجود و روشهای کارآمد برای اعمال فشار و حتیالامکان، بالابردن ریسکهای قانونی مشارکت شرکتها با جمهوری اسلامی.، از عرصههای مهم کنشگری حقوقبشری است که نیازمند توجه ویژه فعالین این حوزه میباشد
حدود نیم قرن سابقه گروگانگیری سیستماتیک جمهوری اسلامی از شهروندان غربی که در موارد متعددی به مرگ فجیع و یا ناپدید شدن آنها منجر شده است، نه تنها واکنش و عقوبتی در خور ایجاد نکرده بلکه، به مرور و با ترفندهای عادیسازی، به ابزاری نهادینه در دیپلماسی و، به طور کلی، عرصهی بازی جمهوری اسلامی و غرب تبدیل شده است
در نگاه آسیبشناسانه، پراکندگی اقدامات، خصلت واکنشی و انفعالی، ضعف برنامهریزی و هدفگذاری، عدم انسجام ارگانیک و منطقی اقدامات، عدم وجود ارتباط سیستماتیک با NGOها، احزاب اپوزیسیون محلی و فراکسیونهای پارلمانی، را میتوان به عنوان ضعفها و آفات مبتلابه در کنشگری حقوقبشری موجود ذکر نمود».
----
این بخشی از مقاله کاووس شهزادپور* در شماره هشتم «فریدون» است با عنوان: «گذار از سانتیمانتالیسم به عملگرایی؛ بازنگری در الگوی کنشگری حقوق بشر»
«کاووس شهزادپور» در این مقاله به صورت تفصیلی و مستدل به نقد فعالیتهای متداول حقوق بشری در فضای کنشگران ایرانی حقوق بشر پرداخته و این فعالیتها را با نگاهی تحلیلی و نقادانه ارزیابی کرده است و تاکید کرده است ضعف این کنشگران از جمله عوامل تشدید سیاستهای سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی بوده است.
-—
*نویسنده ترجیح داده است از نام مستعار بهره بگیرد.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/human-rights
نسخه پیدیاف شماره هشتم «فریدون» را از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol8
@fereydoun_magazine
.
«شاهزاده رضا پهلوی تأکید دارد که ایرانیان امروز به دنبال احیای ملی و بازگشت به ارزشهای تاریخی و فرهنگی خود هستند. او معتقد است که ایرانیان میخواهند ایران را به قالب یک "دولت-ملت"، همانطور که بیش از دو هزار سال بودهاند، بازگردانند. این رویکرد، بهویژه در شرایط کنونی که جهان با چالشهای فرهنگی و مذهبی روبرو است، نشاندهنده اهمیت بازگشت به اصول و ارزشهای تاریخی ایران است.
شاهزاده با تأکید بر این ارزشها، تلاش میکند تا ایران را به الگویی برای همزیستی مسالمتآمیز و پذیرش تنوع فرهنگی تبدیل کند و در این راستا، بهعنوان یک "عامل تاریخی" در تحول جامعه ایران و منطقه نقشآفرینی کند.
الگوپذیری از کوروش بزرگ در پیامهای شاهزاده رضا پهلوی بسیار برجسته است. شاهزاده رضا پهلوی، شاهنشاه تاریخساز ایران را پایهگذار همزیستی مسالمتآمیز ذیل سایهی دولت قدرتمند میداند؛ چنانکه در بخشی از پیامی که در آذر ۲۵۸۳ (۱۴۰۳) برای شادباش دو عید مسیحی و یهودی صادر کرد، خطاب به یهودیان و مسیحیان ایران گفت: "... ما فرزندان کوروشیم و میراث ارزنده او برای ما همزیستی مسالمتآمیز ادیان و مذاهب زیر چتر دولتی قدرتمند و مدافع حقوق بشر است".
هگل دولت هخامنشی را بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ جهانی معرفی میکند که توانست ایدهی آزادی را به شکلی ملموس محقق سازد. او بر این باور است که دولت هخامنشی، با توانایی بینظیر خود در مدیریت تنوع فرهنگی و دینی، بهعنوان نخستین دولت جهان، موفق شد مفهوم "وحدت در کثرت" را به عرصه ظهور برساند
یکی از ویژگیهای شاخص تمدن ایرانشهر، درک و پذیرش تکینگی و فردیت هر قوم و فرهنگ بوده است. این تکینگی به معنای تمایزات فرهنگی، مذهبی و حتی زبانی در میان مردمان مختلف بوده که در عین حال در چارچوبی واحد و منسجم گرد هم میآمدند»
----
این بخشی از مقاله رویا حسینی* در شماره هشتم «فریدون» است با عنوان: «شاهزاده رضا پهلوی و بازگشت به بنیادهای ایرانشهر؛ در لزوم رواداری مذهبی و فرهنگی»
«رویا حسینی» در این مقاله با تأملی بر بنیادهای فرهنگی ایرانشهر که موجد رواداری مذهبی بوده است، تلاش کرده است مواضع شاهزاده رضا پهلوی را در نسبت با آن بنیادها بررسی کند. او مواضع میراثدار پادشاهی ایران را بازگشت به بنیادهای روادارانهی ایرانشهر ارزیابی میکند.
-—
*نویسنده ترجیح داده است از نام مستعار بهره بگیرد.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/iranshahr
نسخه پیدیاف شماره هشتم «فریدون» را از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol8
@fereydoun_magazine
«شاهزاده رضا پهلوی تأکید دارد که ایرانیان امروز به دنبال احیای ملی و بازگشت به ارزشهای تاریخی و فرهنگی خود هستند. او معتقد است که ایرانیان میخواهند ایران را به قالب یک "دولت-ملت"، همانطور که بیش از دو هزار سال بودهاند، بازگردانند. این رویکرد، بهویژه در شرایط کنونی که جهان با چالشهای فرهنگی و مذهبی روبرو است، نشاندهنده اهمیت بازگشت به اصول و ارزشهای تاریخی ایران است.
شاهزاده با تأکید بر این ارزشها، تلاش میکند تا ایران را به الگویی برای همزیستی مسالمتآمیز و پذیرش تنوع فرهنگی تبدیل کند و در این راستا، بهعنوان یک "عامل تاریخی" در تحول جامعه ایران و منطقه نقشآفرینی کند.
الگوپذیری از کوروش بزرگ در پیامهای شاهزاده رضا پهلوی بسیار برجسته است. شاهزاده رضا پهلوی، شاهنشاه تاریخساز ایران را پایهگذار همزیستی مسالمتآمیز ذیل سایهی دولت قدرتمند میداند؛ چنانکه در بخشی از پیامی که در آذر ۲۵۸۳ (۱۴۰۳) برای شادباش دو عید مسیحی و یهودی صادر کرد، خطاب به یهودیان و مسیحیان ایران گفت: "... ما فرزندان کوروشیم و میراث ارزنده او برای ما همزیستی مسالمتآمیز ادیان و مذاهب زیر چتر دولتی قدرتمند و مدافع حقوق بشر است".
هگل دولت هخامنشی را بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ جهانی معرفی میکند که توانست ایدهی آزادی را به شکلی ملموس محقق سازد. او بر این باور است که دولت هخامنشی، با توانایی بینظیر خود در مدیریت تنوع فرهنگی و دینی، بهعنوان نخستین دولت جهان، موفق شد مفهوم "وحدت در کثرت" را به عرصه ظهور برساند
یکی از ویژگیهای شاخص تمدن ایرانشهر، درک و پذیرش تکینگی و فردیت هر قوم و فرهنگ بوده است. این تکینگی به معنای تمایزات فرهنگی، مذهبی و حتی زبانی در میان مردمان مختلف بوده که در عین حال در چارچوبی واحد و منسجم گرد هم میآمدند»
----
این بخشی از مقاله رویا حسینی* در شماره هشتم «فریدون» است با عنوان: «شاهزاده رضا پهلوی و بازگشت به بنیادهای ایرانشهر؛ در لزوم رواداری مذهبی و فرهنگی»
«رویا حسینی» در این مقاله با تأملی بر بنیادهای فرهنگی ایرانشهر که موجد رواداری مذهبی بوده است، تلاش کرده است مواضع شاهزاده رضا پهلوی را در نسبت با آن بنیادها بررسی کند. او مواضع میراثدار پادشاهی ایران را بازگشت به بنیادهای روادارانهی ایرانشهر ارزیابی میکند.
-—
*نویسنده ترجیح داده است از نام مستعار بهره بگیرد.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/iranshahr
نسخه پیدیاف شماره هشتم «فریدون» را از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol8
@fereydoun_magazine
.
کاملیا انتخابیفرد در گفتگو با «فریدون» تاکید میکند که طرف حق این است که طرفی نایستیم که سازمان مجاهدین خلق ایستاده است.
او در بخشی از میزگرد «از بیرون به درون ایران؛ چگونگی یک رابطه ضروری برای پیشبرد براندازی» چنین میگوید:
«جز خبرگزاریهایی مانند رویترز یا آسوشیتدپرس فکر نمیکنم کسی یا رسانهای بیطرف باشد. شما فقط باید جرأت داشته باشید و به صراحت بگویید آن طرفی که ایستادهاید کجاست؟ آن وقت تکلیف خواننده هم با شما مشخص میشود.
میآیند به اسم بیطرفی به گروه مجاهدین خلق تریبون میدهند درحالیکه - اگرچه ما سرشماری نکردیم - روشن است که منفورترین گروه برای ایرانیان خارج از کشور و داخل کشور همین سازمان مجاهدین خلق است. طرف حق این است که طرفی نایستیم که این سازمان مجاهدین ایستاده. ملت ایران از این گروه منزجر هستند».
-----------
- این میزگرد را با عنوان «از بیرون به درون ایران؛ چگونگی یک رابطه ضروری برای پیشبرد براندازی» را در وبسایت «فریدون» بیابید و بخوانید.
@fereydoun_magazine
کاملیا انتخابیفرد در گفتگو با «فریدون» تاکید میکند که طرف حق این است که طرفی نایستیم که سازمان مجاهدین خلق ایستاده است.
او در بخشی از میزگرد «از بیرون به درون ایران؛ چگونگی یک رابطه ضروری برای پیشبرد براندازی» چنین میگوید:
«جز خبرگزاریهایی مانند رویترز یا آسوشیتدپرس فکر نمیکنم کسی یا رسانهای بیطرف باشد. شما فقط باید جرأت داشته باشید و به صراحت بگویید آن طرفی که ایستادهاید کجاست؟ آن وقت تکلیف خواننده هم با شما مشخص میشود.
میآیند به اسم بیطرفی به گروه مجاهدین خلق تریبون میدهند درحالیکه - اگرچه ما سرشماری نکردیم - روشن است که منفورترین گروه برای ایرانیان خارج از کشور و داخل کشور همین سازمان مجاهدین خلق است. طرف حق این است که طرفی نایستیم که این سازمان مجاهدین ایستاده. ملت ایران از این گروه منزجر هستند».
-----------
- این میزگرد را با عنوان «از بیرون به درون ایران؛ چگونگی یک رابطه ضروری برای پیشبرد براندازی» را در وبسایت «فریدون» بیابید و بخوانید.
@fereydoun_magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
ماهیت روابط سیاستمداران غربی و مجاهدین خلق
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی
این گفتگو در ۲۵ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده است
لینک گفتگوی کامل در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=39xNuGrL5Og&t=320s
@fereydoun_magazine
ماهیت روابط سیاستمداران غربی و مجاهدین خلق
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی
این گفتگو در ۲۵ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده است
لینک گفتگوی کامل در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=39xNuGrL5Og&t=320s
@fereydoun_magazine
.
محمدرضاشاه پهلوی در تنها گفتگوی خود در تبعید - که با «دیوید فراست» انجام گرفت - تاکید میکند که یک پادشاه با یک دیکتاتور تفاوت دارد؛ پادشاه نمیتواند خونریز باشد.
امیریحیی آیتاللهی در مقاله خود در شماره پنجم «فریدون» - که پیرامون این گفتگوی پادشاه نوشته شده است - به این بخش از گفتهی شاه میپردازد و مینویسد:
«دیوید فراست در فرازی تکاندهنده از گفتگو میپرسد "آیا زمانی بود که در خلوت خود بگویید: باید کشور را ترک کنم؟... من در این نبرد پیروز نخواهم شد؟". پاسخ شاه تلخ و دردناک است درست بهسان تلخی و دردی که چندین نسل از ایرانیان آنرا زیستند. "پرسش این نبود که فکر کنم وقت رفتن رسیده. در عوض به این فکر میکردم که... میدانید؟ گویی پایان چیزی فرا رسیده است؛ پایان من، پایان یک دوره، پایان چیزی".
آزمون عبرتآموز واگذاری بیشینه اختیارات شاهانه که با بحران نابخردانه مصدق در ۱۳۳۲ پایان یافت، این نتیجه را در پی داشت که ایران بهمدت ۲۵ سال ذیل یک یکّهسالاری خیرخواه به برترین سنجههای توان علمی و فراهمآوری زیرساختهای یک سرزمین توسعهیافته برسد.
وانگهی، لیبرالسازی سیاست بهعنوان واپسین مرحله از دستیابی به یک دموکراسی پایدار توسط شاهستیزان بدل به نقطه سقوط ایران شد و پادشاه نیز تنها بدینسبب میهن را ترک گفت که از ژرفای جان باور داشت "شالوده پایدار یک سلطنت/تاجوتخت نمیتواند بر پایه کشتار و خونریزی باشد".
او آنسان به حقانیت مردم باور داشت که در برابر پرسش تلخ دیوید فراست از اینکه آیا پادشاه مردم خود را قدرناشناس یافته است، با لبخندی آرام و حزین این گفتاورد را بازگو میکند که "ناسپاسی حق ویژه (امتیاز) مردمان است"».
—————
برگرفته از مقاله «واپسین گفتگو در پاناما؛ دادخواست پادشاهی خیرخواه و انقلاب نوین ایران» در شماره پنجم «فریدون» نوشتهی امیریحیی آیتاللهی.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/76997
@fereydoun_magazine
محمدرضاشاه پهلوی در تنها گفتگوی خود در تبعید - که با «دیوید فراست» انجام گرفت - تاکید میکند که یک پادشاه با یک دیکتاتور تفاوت دارد؛ پادشاه نمیتواند خونریز باشد.
امیریحیی آیتاللهی در مقاله خود در شماره پنجم «فریدون» - که پیرامون این گفتگوی پادشاه نوشته شده است - به این بخش از گفتهی شاه میپردازد و مینویسد:
«دیوید فراست در فرازی تکاندهنده از گفتگو میپرسد "آیا زمانی بود که در خلوت خود بگویید: باید کشور را ترک کنم؟... من در این نبرد پیروز نخواهم شد؟". پاسخ شاه تلخ و دردناک است درست بهسان تلخی و دردی که چندین نسل از ایرانیان آنرا زیستند. "پرسش این نبود که فکر کنم وقت رفتن رسیده. در عوض به این فکر میکردم که... میدانید؟ گویی پایان چیزی فرا رسیده است؛ پایان من، پایان یک دوره، پایان چیزی".
آزمون عبرتآموز واگذاری بیشینه اختیارات شاهانه که با بحران نابخردانه مصدق در ۱۳۳۲ پایان یافت، این نتیجه را در پی داشت که ایران بهمدت ۲۵ سال ذیل یک یکّهسالاری خیرخواه به برترین سنجههای توان علمی و فراهمآوری زیرساختهای یک سرزمین توسعهیافته برسد.
وانگهی، لیبرالسازی سیاست بهعنوان واپسین مرحله از دستیابی به یک دموکراسی پایدار توسط شاهستیزان بدل به نقطه سقوط ایران شد و پادشاه نیز تنها بدینسبب میهن را ترک گفت که از ژرفای جان باور داشت "شالوده پایدار یک سلطنت/تاجوتخت نمیتواند بر پایه کشتار و خونریزی باشد".
او آنسان به حقانیت مردم باور داشت که در برابر پرسش تلخ دیوید فراست از اینکه آیا پادشاه مردم خود را قدرناشناس یافته است، با لبخندی آرام و حزین این گفتاورد را بازگو میکند که "ناسپاسی حق ویژه (امتیاز) مردمان است"».
—————
برگرفته از مقاله «واپسین گفتگو در پاناما؛ دادخواست پادشاهی خیرخواه و انقلاب نوین ایران» در شماره پنجم «فریدون» نوشتهی امیریحیی آیتاللهی.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/76997
@fereydoun_magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
ایرج مصداقی: مجاهدین پشتیبان القاعده، حماس، داعش و جیشالعدل بودند و هستند
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی
این گفتگو در ۲۵ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده است
لینک گفتگوی کامل در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=39xNuGrL5Og&t=379s
@fereydoun_magazine
ایرج مصداقی: مجاهدین پشتیبان القاعده، حماس، داعش و جیشالعدل بودند و هستند
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی
این گفتگو در ۲۵ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده است
لینک گفتگوی کامل در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=39xNuGrL5Og&t=379s
@fereydoun_magazine
.
بیآبروییِ ریاکارانِ شاهستیز
امیریحیی آیتاللهی در مقاله خود به نام «واپسین گفتگو در پاناما؛ دادخواست پادشاهی خیرخواه و انقلاب نوین ایران» - که در شماره پنجم «فریدون» منتشر شده است - به عدم صداقت و دروغ شاهستیزان اشاره میکند و این چنین نمونهای از این بیصداقتی را رو میکند:
«آنچه سبب شده تا ذهنیت شاهستیز و بازنده، توان رویارویی صادقانه با طیفی به گستره دهها میلیون ایرانی را نداشته باشد - که حتی شاه و دوران شاهی را به چشم ندیدهاند - بیش از همه به چگونگی پیروزی زودهنگام و کوتاه آنان بازمیگردد: انقلاب ضدسلطنتی پیروز شد چون شاه عرصه را گشود تا مخالفانش عیار خود بنمایانند و آنان نیز چنین کردند.
...بزرگترین اشتباه اتحاد ضد شاه و نیز حامیان جمهوری اسلامی در غرب آن بود که بنا را بر این گذاشتند که مردم ایران در نادانی منجر به انقلاب ۵۷ باقی خواهند ماند و تا ابد میتوان دیونُمایی از محمدرضا شاه و نظم پادشاهی را ادامه داد.
از اتفاقات فرخنده این سالیان بیآبرویی هر چه بیشتر این طیفیست که آن دوران با مینیژوپ در خیابانهای تهران ضد شاه شعار دادند و سپس تمام عمر به غربیها مشاوره دادهاند که "یا روسری یا توسری" فرهنگ ایران است و از دل دموکراسیهای باخترزمین هنوز کم یا بیش همقَسَم آخوندها و شراکت سیاسی ضد سلطنت هستند».
—————
برگرفته از مقاله «واپسین گفتگو در پاناما؛ دادخواست پادشاهی خیرخواه و انقلاب نوین ایران» در شماره پنجم «فریدون» نوشتهی امیریحیی آیتاللهی
امیریحیی آیتاللهی پژوهشگر ساکن آلمان در زمینه فلسفه و علوم سیاسی است. رساله دکترای او پیرامون «پیوند محافظهکاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» بود.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/76997
@fereydoun_magazine
بیآبروییِ ریاکارانِ شاهستیز
امیریحیی آیتاللهی در مقاله خود به نام «واپسین گفتگو در پاناما؛ دادخواست پادشاهی خیرخواه و انقلاب نوین ایران» - که در شماره پنجم «فریدون» منتشر شده است - به عدم صداقت و دروغ شاهستیزان اشاره میکند و این چنین نمونهای از این بیصداقتی را رو میکند:
«آنچه سبب شده تا ذهنیت شاهستیز و بازنده، توان رویارویی صادقانه با طیفی به گستره دهها میلیون ایرانی را نداشته باشد - که حتی شاه و دوران شاهی را به چشم ندیدهاند - بیش از همه به چگونگی پیروزی زودهنگام و کوتاه آنان بازمیگردد: انقلاب ضدسلطنتی پیروز شد چون شاه عرصه را گشود تا مخالفانش عیار خود بنمایانند و آنان نیز چنین کردند.
...بزرگترین اشتباه اتحاد ضد شاه و نیز حامیان جمهوری اسلامی در غرب آن بود که بنا را بر این گذاشتند که مردم ایران در نادانی منجر به انقلاب ۵۷ باقی خواهند ماند و تا ابد میتوان دیونُمایی از محمدرضا شاه و نظم پادشاهی را ادامه داد.
از اتفاقات فرخنده این سالیان بیآبرویی هر چه بیشتر این طیفیست که آن دوران با مینیژوپ در خیابانهای تهران ضد شاه شعار دادند و سپس تمام عمر به غربیها مشاوره دادهاند که "یا روسری یا توسری" فرهنگ ایران است و از دل دموکراسیهای باخترزمین هنوز کم یا بیش همقَسَم آخوندها و شراکت سیاسی ضد سلطنت هستند».
—————
برگرفته از مقاله «واپسین گفتگو در پاناما؛ دادخواست پادشاهی خیرخواه و انقلاب نوین ایران» در شماره پنجم «فریدون» نوشتهی امیریحیی آیتاللهی
امیریحیی آیتاللهی پژوهشگر ساکن آلمان در زمینه فلسفه و علوم سیاسی است. رساله دکترای او پیرامون «پیوند محافظهکاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» بود.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/76997
@fereydoun_magazine
.
ایران و اسرائیل: متحدانی طبیعی و دشمنانی غیرعادی
در این یادداشت، سعید قاسمینژاد و جاناتان سایح، به بررسی روابط ایران و اسرائیل در یک نگاه تاریخی پرداخته و این دو کشور را متحدانی طبیعی ارزیابی میکنند. اتحادی که به واسطهی نوع سیاستهای جمهوری اسلامی به یک دشمنی بدل شده است؛ یک دشمنی غیرعادی که هیچ سنخیتی با خواست ملت ایران ندارد.
این دو در بخشی از یادداشت خود مینویسند:
«نسل سوم ایرانیان پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، که شامل نسل زد و نسل هزاره (Millennials) میشود، بهطور محکم موضعی طرفدار اسرائیل اتخاذ کردهاند. در اکتبر ۲۰۲۳، این تغییر زمانی آشکار شد که دانشآموزان در اعتراض به اجبار مسئولان مدرسه برای سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل»، شعار را به «مرگ بر فلسطین» تغییر دادند. بهطور مشابه، دانشجویان دانشگاه تهران در اقدامی معنادار و نمادین از راه رفتن روی پرچم نقاشیشده اسرائیل بر کف زمین خودداری کردند.
نظرسنجیهای متعدد توسط نهادهای ایرانی و بینالمللی بهطور مداوم نشان دادهاند که اکثریت ایرانیان با سیاست خارجی ضد یهودی و ضد غربی جمهوری اسلامی مخالف هستند. با توجه به کنترل شدید رژیم و ترس از مجازات، نظرسنجی در ایران ممکن است غیرقابل اعتماد باشد، اما نتایج این نظرسنجیها در طول زمان بهطور قابل توجهی ثابت باقی مانده است.
برای مثال، نظرسنجیای که وزارت خارجه اسرائیل در سال ۲۰۲۲ سفارش داد و توسط گروه ایپسوس مستقر در پاریس انجام شد، نشان داد که اکثریت ایرانیان از روابط بهتر با اسرائیل حمایت کرده و حمایت رژیم از سازمانهای تروریستی را محکوم میکنند. بهطور مشابه، یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ توسط بنیاد پژوهشی «گروه تحلیل و سنجش نگرشها در ایران» مستقر در هلند نشان داد که اکثر ایرانیان شعار «مرگ بر اسرائیل» رژیم را رد میکنند».
-—
دکتر سعید قاسمینژاد مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دمکراسیها» است. قاسمینژاد که در تهران و پاریس تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را گذراند، دکترای خود در اقتصاد مالی را از دانشگاه شهر نیویورک اخذ کرده است. «جاناتان سایح» نیز تحلیلگر «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در مسائل سیاسی و اقتصادی خاورمیانه است.
لینک یادداشت در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/reflections/iranisrael
@fereydoun_magazine
ایران و اسرائیل: متحدانی طبیعی و دشمنانی غیرعادی
در این یادداشت، سعید قاسمینژاد و جاناتان سایح، به بررسی روابط ایران و اسرائیل در یک نگاه تاریخی پرداخته و این دو کشور را متحدانی طبیعی ارزیابی میکنند. اتحادی که به واسطهی نوع سیاستهای جمهوری اسلامی به یک دشمنی بدل شده است؛ یک دشمنی غیرعادی که هیچ سنخیتی با خواست ملت ایران ندارد.
این دو در بخشی از یادداشت خود مینویسند:
«نسل سوم ایرانیان پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، که شامل نسل زد و نسل هزاره (Millennials) میشود، بهطور محکم موضعی طرفدار اسرائیل اتخاذ کردهاند. در اکتبر ۲۰۲۳، این تغییر زمانی آشکار شد که دانشآموزان در اعتراض به اجبار مسئولان مدرسه برای سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل»، شعار را به «مرگ بر فلسطین» تغییر دادند. بهطور مشابه، دانشجویان دانشگاه تهران در اقدامی معنادار و نمادین از راه رفتن روی پرچم نقاشیشده اسرائیل بر کف زمین خودداری کردند.
نظرسنجیهای متعدد توسط نهادهای ایرانی و بینالمللی بهطور مداوم نشان دادهاند که اکثریت ایرانیان با سیاست خارجی ضد یهودی و ضد غربی جمهوری اسلامی مخالف هستند. با توجه به کنترل شدید رژیم و ترس از مجازات، نظرسنجی در ایران ممکن است غیرقابل اعتماد باشد، اما نتایج این نظرسنجیها در طول زمان بهطور قابل توجهی ثابت باقی مانده است.
برای مثال، نظرسنجیای که وزارت خارجه اسرائیل در سال ۲۰۲۲ سفارش داد و توسط گروه ایپسوس مستقر در پاریس انجام شد، نشان داد که اکثریت ایرانیان از روابط بهتر با اسرائیل حمایت کرده و حمایت رژیم از سازمانهای تروریستی را محکوم میکنند. بهطور مشابه، یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ توسط بنیاد پژوهشی «گروه تحلیل و سنجش نگرشها در ایران» مستقر در هلند نشان داد که اکثر ایرانیان شعار «مرگ بر اسرائیل» رژیم را رد میکنند».
-—
دکتر سعید قاسمینژاد مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دمکراسیها» است. قاسمینژاد که در تهران و پاریس تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را گذراند، دکترای خود در اقتصاد مالی را از دانشگاه شهر نیویورک اخذ کرده است. «جاناتان سایح» نیز تحلیلگر «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در مسائل سیاسی و اقتصادی خاورمیانه است.
لینک یادداشت در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/reflections/iranisrael
@fereydoun_magazine
.
تراژدی مشترک پادشاه، ایران و ما
امیریحیی آیتاللهی در بخشی از مقاله خود به نام «سلطنت پهلوی: اصلاحگر یا محافظهکار؟» - که در شماره سوم «فریدون» منتشر شده است - به یک تراژدی مشترک ایرانی اشاره میکند و مینویسد:
«تراژدی پادشاه و ایران و ما آن است که محمدرضا شاه پهلوی مهمترین کسی بود که تودههای مرگخواهش را به مردمی خودباور بدل کرد؛ ولی شاهپروردهگان ترجیح دادند که خودباوریشان را یکجا تقدیم آخوند خمینی کنند و احساس مردم شدن و خودبسندگی را نابهنگام در بیراههی خودویرانگری به زوال بیفکنند.
با الهام از رنجنامهی محمدعلی فروغی درباره سالیان پایانی قاجار که با دریغ و درد میگفت "ایران نه دولت دارد و نه ملت"، میبایست بگوییم که ایران در دوره پهلوی دولت داشت اما ملت نداشت و در دوره جمهوری اسلامی دولت ندارد اما ملت دارد؛ ملتی که میخواهد دولت ازدسترفته خود را بازیابد.
شالودههای این ملت و به بار نشستن این ملت بیش از همه مدیون پادشاه ایران است»
----
امیریحیی آیتاللهی پژوهشگر ساکن آلمان در زمینه فلسفه و علوم سیاسی است. رساله دکترای او پیرامون «پیوند محافظهکاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» بود.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/84592
@fereydoun_magazine
تراژدی مشترک پادشاه، ایران و ما
امیریحیی آیتاللهی در بخشی از مقاله خود به نام «سلطنت پهلوی: اصلاحگر یا محافظهکار؟» - که در شماره سوم «فریدون» منتشر شده است - به یک تراژدی مشترک ایرانی اشاره میکند و مینویسد:
«تراژدی پادشاه و ایران و ما آن است که محمدرضا شاه پهلوی مهمترین کسی بود که تودههای مرگخواهش را به مردمی خودباور بدل کرد؛ ولی شاهپروردهگان ترجیح دادند که خودباوریشان را یکجا تقدیم آخوند خمینی کنند و احساس مردم شدن و خودبسندگی را نابهنگام در بیراههی خودویرانگری به زوال بیفکنند.
با الهام از رنجنامهی محمدعلی فروغی درباره سالیان پایانی قاجار که با دریغ و درد میگفت "ایران نه دولت دارد و نه ملت"، میبایست بگوییم که ایران در دوره پهلوی دولت داشت اما ملت نداشت و در دوره جمهوری اسلامی دولت ندارد اما ملت دارد؛ ملتی که میخواهد دولت ازدسترفته خود را بازیابد.
شالودههای این ملت و به بار نشستن این ملت بیش از همه مدیون پادشاه ایران است»
----
امیریحیی آیتاللهی پژوهشگر ساکن آلمان در زمینه فلسفه و علوم سیاسی است. رساله دکترای او پیرامون «پیوند محافظهکاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» بود.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/84592
@fereydoun_magazine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
کتایون هاشمین: آزادی پوشش زنان در دوره رضاشاه مقدمهای بر حق رای آنان در دوره محمدرضاشاه بود
کتایون هاشمین، دبیر دفتر «حقوق شهروندی» در حزب «ایران نوین» است.
این گفتگو در ۲۰ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده بود
خانم هاشمین دانش آموختهی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه ایالتی کلرادو در آمریکا است.
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=C3snU7mhTlY&t=2297s
@fereydoun_magazine
کتایون هاشمین: آزادی پوشش زنان در دوره رضاشاه مقدمهای بر حق رای آنان در دوره محمدرضاشاه بود
کتایون هاشمین، دبیر دفتر «حقوق شهروندی» در حزب «ایران نوین» است.
این گفتگو در ۲۰ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده بود
خانم هاشمین دانش آموختهی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه ایالتی کلرادو در آمریکا است.
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=C3snU7mhTlY&t=2297s
@fereydoun_magazine
.
دیپلماسی محمدرضاشاه پهلوی در قبال ابرقدرتی چون شوروی همیشه خواندنی و برای فردای ایران درسآموز است به ویژه وقتی با خواری و زبونی جمهوری اسلامی مقابل ولادیمیر پوتین مقایسه شود.
امین سوفیامهر در مقالهی خود به نام «میراث دیپلماتیک شاهانه» در فصلنامه «فریدون» نوشته بود: «شاه فقید به این باور رسیده بود که امنیت ایران را نمیتوان به پیمانهای دفاعی منطقهای برونسپاری کرد.
در نظر شاه این دست پیمانها میتوانست به ایران اهرم چانهزنی بدهد و بر اعتبار بینالمللی بیفزاید، اما او آنها را نه جایگزین ارتشی نیرومند بلکه تکمیلکننده نیروی دفاعی کشور میدید.
رهبران شوروی همچون برژنف از ایران میخواستند تا موضع بیطرف میان آمریکا و شوروی بگیرد. شاه این را نپذیرفت، اما قول داد که اجازه استقرار سامانه دفاع موشکی را در خاک ایران به آمریکاییها نخواهد داد.
البته او میدانست که آمریکا هیچ گاه نمیخواست که سامانه دفاع موشکیای را در ایران مستقر کند؛ اما درایت شاه، برژنف را برای عادیسازی روابط با ایران ترغیب کرد».
----
- تصویر مربوط به دیدار شاهنشاه آریامهر و برژنف در سال ۱۳۵۳ است.
این مقاله را در وبسایت «فریدون» با عنوان «میراث دیپلماتیک شاهانه» بیابید و بخوانید.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/Shah-Diplomacy-Sophiamehr
@fereydoun_magazine
دیپلماسی محمدرضاشاه پهلوی در قبال ابرقدرتی چون شوروی همیشه خواندنی و برای فردای ایران درسآموز است به ویژه وقتی با خواری و زبونی جمهوری اسلامی مقابل ولادیمیر پوتین مقایسه شود.
امین سوفیامهر در مقالهی خود به نام «میراث دیپلماتیک شاهانه» در فصلنامه «فریدون» نوشته بود: «شاه فقید به این باور رسیده بود که امنیت ایران را نمیتوان به پیمانهای دفاعی منطقهای برونسپاری کرد.
در نظر شاه این دست پیمانها میتوانست به ایران اهرم چانهزنی بدهد و بر اعتبار بینالمللی بیفزاید، اما او آنها را نه جایگزین ارتشی نیرومند بلکه تکمیلکننده نیروی دفاعی کشور میدید.
رهبران شوروی همچون برژنف از ایران میخواستند تا موضع بیطرف میان آمریکا و شوروی بگیرد. شاه این را نپذیرفت، اما قول داد که اجازه استقرار سامانه دفاع موشکی را در خاک ایران به آمریکاییها نخواهد داد.
البته او میدانست که آمریکا هیچ گاه نمیخواست که سامانه دفاع موشکیای را در ایران مستقر کند؛ اما درایت شاه، برژنف را برای عادیسازی روابط با ایران ترغیب کرد».
----
- تصویر مربوط به دیدار شاهنشاه آریامهر و برژنف در سال ۱۳۵۳ است.
این مقاله را در وبسایت «فریدون» با عنوان «میراث دیپلماتیک شاهانه» بیابید و بخوانید.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/Shah-Diplomacy-Sophiamehr
@fereydoun_magazine
.
خیزش ققنوس؛ با الگوبرداری از ژئوپلتیک برونگرای پادشاهی پهلوی
«مصطفی رشیدی» در مقالهی خود در شماره هشتم «فریدون»، از ضرورت بازگشت به ژئوپلتیک واقعگرا میگوید. در این راه او پادشاهی پهلوی را الگو دانسته و جمهوری اسلامی را نابودگر دستاوردهای آن پادشاهی در حوزه مدیریت سرزمین و روابط خارجی میداند.
او در بخشی از مقاله خود از بازگشت به الگوی ژئوپلتیکی دوران پهلوی با عنوان «خیزش ققنوس» یاد میکند و مینویسد:
«این اشارات به مسیر درست حکومت پهلوی در خوانش ژئوپلیتیک و سپس معکوس شدن این خوانش در شورش ۵۷ و اثرات عمیق ژئوپلیتیکِ معطوف به ایدئولوژی بر ویرانی یک کشور، نشانگر این است که هر کشوری که بخواهد فرصت زندگی خوب را برای شهروندانش فراهم کند، میبایست اندیشه معطوف به ژئوپلیتیک داشته باشد، نه اینکه از ژئوپلیتیک صرفا جهت زدن رنگ و بوی علمی به توجیهات ایدئولوژیک یک حکومت سوءاستفاده نماید.
باید به امید انقلاب ملی بود و پس از آن، پنج دهه ویرانی و خوانش وارونه را تغییر دهیم ... براساس نقشه ژئوپلیتیک جهان و پتانسیلهای کشور ایران، که منطبق بر قامت ژئوپلیتیکی ما باشد، رویکردی همکاریجویانه با کشورهای منطقه و جهان داشته باشیم، دوستان گذشته خود را باز یابیم و با رویکردی مبتنی بر منافع و امنیت ملی و ایرانمحوری، بهدور از هر ایدئولوژی امت-خلقمحور، ابتدا به فکر مردم و کشور خود باشیم.
ژئوپلیتیک برونگرای دوران پادشاهی پهلوی میتواند نقطه عزیمت ما و دریچهای واقعگرایانه به سیاست و اقتصاد بینالملل بر بنیاد واقعیتهای ژئوپلیتیکی باشد...جراحی بزرگ ژئوپلیتیکی آینده ما در گرو اتصال مجدد به کریدورها و زیرساختهای ترانزیتی، انرژیک و ارتباطات مالی-اطلاعاتی جهانی در ژئوپلیتیک فراملی و بازسازماندهی جمعیت و فعالیتها در جغرافیای ملی کشور است که این بازسازماندهی خود سازگار با فضای ژئواکونومی جهانی و تقسیم کار ملی و شرایط زیستبوم ایرانی براساس طرح آمایش سرزمین است که ابتکار دوران پهلوی از سال ۱۳۴۳ بوده است و البته نیاز به بازنویسی و بازطراحی براساس تئوریها، روشها، ابزارها و اقتضائات نوین اما براساس همان اندیشه معطوف به ژئوپلیتیک است».
----
«مصطفی رشیدی» فارغالتحصیل جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک از دانشگاه تهران در مقطع دکتری است. از جمله کتابهای او «مقدمهای بر نظریه جغرافیایی سیاست بینالملل» است.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/geopolitics
@fereydoun_magazine
خیزش ققنوس؛ با الگوبرداری از ژئوپلتیک برونگرای پادشاهی پهلوی
«مصطفی رشیدی» در مقالهی خود در شماره هشتم «فریدون»، از ضرورت بازگشت به ژئوپلتیک واقعگرا میگوید. در این راه او پادشاهی پهلوی را الگو دانسته و جمهوری اسلامی را نابودگر دستاوردهای آن پادشاهی در حوزه مدیریت سرزمین و روابط خارجی میداند.
او در بخشی از مقاله خود از بازگشت به الگوی ژئوپلتیکی دوران پهلوی با عنوان «خیزش ققنوس» یاد میکند و مینویسد:
«این اشارات به مسیر درست حکومت پهلوی در خوانش ژئوپلیتیک و سپس معکوس شدن این خوانش در شورش ۵۷ و اثرات عمیق ژئوپلیتیکِ معطوف به ایدئولوژی بر ویرانی یک کشور، نشانگر این است که هر کشوری که بخواهد فرصت زندگی خوب را برای شهروندانش فراهم کند، میبایست اندیشه معطوف به ژئوپلیتیک داشته باشد، نه اینکه از ژئوپلیتیک صرفا جهت زدن رنگ و بوی علمی به توجیهات ایدئولوژیک یک حکومت سوءاستفاده نماید.
باید به امید انقلاب ملی بود و پس از آن، پنج دهه ویرانی و خوانش وارونه را تغییر دهیم ... براساس نقشه ژئوپلیتیک جهان و پتانسیلهای کشور ایران، که منطبق بر قامت ژئوپلیتیکی ما باشد، رویکردی همکاریجویانه با کشورهای منطقه و جهان داشته باشیم، دوستان گذشته خود را باز یابیم و با رویکردی مبتنی بر منافع و امنیت ملی و ایرانمحوری، بهدور از هر ایدئولوژی امت-خلقمحور، ابتدا به فکر مردم و کشور خود باشیم.
ژئوپلیتیک برونگرای دوران پادشاهی پهلوی میتواند نقطه عزیمت ما و دریچهای واقعگرایانه به سیاست و اقتصاد بینالملل بر بنیاد واقعیتهای ژئوپلیتیکی باشد...جراحی بزرگ ژئوپلیتیکی آینده ما در گرو اتصال مجدد به کریدورها و زیرساختهای ترانزیتی، انرژیک و ارتباطات مالی-اطلاعاتی جهانی در ژئوپلیتیک فراملی و بازسازماندهی جمعیت و فعالیتها در جغرافیای ملی کشور است که این بازسازماندهی خود سازگار با فضای ژئواکونومی جهانی و تقسیم کار ملی و شرایط زیستبوم ایرانی براساس طرح آمایش سرزمین است که ابتکار دوران پهلوی از سال ۱۳۴۳ بوده است و البته نیاز به بازنویسی و بازطراحی براساس تئوریها، روشها، ابزارها و اقتضائات نوین اما براساس همان اندیشه معطوف به ژئوپلیتیک است».
----
«مصطفی رشیدی» فارغالتحصیل جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک از دانشگاه تهران در مقطع دکتری است. از جمله کتابهای او «مقدمهای بر نظریه جغرافیایی سیاست بینالملل» است.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/geopolitics
@fereydoun_magazine
.
شیرین گلی در مقاله خود در شماره هشتم «فریدون»، به بحران آب در ایران میپردازد و بر ضرورت همکاریهای بینالمللی با کشورهایی نظیر آمریکا و اسرائیل اصرار ورزیده است.
او در بخشی از مقاله خود با اشاره به سفر شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل مینویسد:
«تجربههای موفق اسرائیل در مقابله با کمبود آب و مدیریت منابع آبی میتواند الگویی بسیار ارزشمند برای ایران باشد. علاوه بر این، موقعیت اقلیمی مشابه و چالشهای مشترک در زمینه کمبود منابع آبی، همکاری بین این دو کشور در فردای ایران آزاد را بسیار حائز اهمیت میسازد.
شاهزاده رضا پهلوی، با درک صحیح از این مسئله و تمرکز بر بهرهگیری از تخصص دانشمندان ایرانی و در نظر گرفتن منافع ملی ایران در روابط بینالمللی آینده کشور، از هماکنون گامهای مهمی در راستای حل این بحران برداشتهاند.
سال ۱۴۰۲ شاهزاده رضا پهلوی سفری به اسرائیل داشتند و با کارشناسان آب این کشور درباره چگونگی مواجهه با بحران منابع آب ایران به گفتگو پرداختند. دیدارها و مذاکرات انجامشده در این سفر از اقدامات بسیار مؤثر در جهت آمادهسازی برای همکاریهای بینالمللی در آینده، حتی پیش از دوران گذار، به شمار میرود.
از حوزههای برجسته این همکاری، فناوریهای پیشرفته تصفیه آب است. اسرائیل با بهرهگیری از این فناوریها توانسته است ۹۰ درصد از فاضلابهای کشور را به آب با کیفیت تبدیل کند که برای مصارف کشاورزی، صنعتی، و حتی برخی مصارف خانگی غیر شرب قابل استفاده است.
با توجه به محدودیت منابع آب شیرین در ایران، این همکاریها میتوانند بهطور مؤثری به مدیریت منابع آبی کشور کمک کنند. ایران میتواند با بهرهگیری از روشهای متنوعی مانند استفاده از حوضهای رسوب، تالابهای هوادهی شده، و همچنین سیستمهای تصفیه چندمرحلهای، تصفیه بیولوژیکی و فناوریهای پیشرفتهای مانند نانوفیلتراسیون و اسمز معکوس، منابع آبی پایدار و ارزشمندی را در اختیار داشته باشد.
چنین اقداماتی موجب کاهش فشار بر منابع طبیعی موجود و بهبود کیفیت زندگی مردم نیز خواهد شد»
----
شیرین گلی، متخصص مهندسی محیط زیست، دکترای خود را در آمریکا از دانشگاه نوادا، رینو دریافت کرده و در زمینه سیستمهای پیشرفته تصفیه آب، استفاده مجدد از آب، و مدیریت منابع آبی فعالیت میکند. او در طراحی و اجرای پروژههای تصفیه آب و فاضلاب در چندین ایالت آمریکا نقش داشته است.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/water-crisis
@fereydoun_magazine
شیرین گلی در مقاله خود در شماره هشتم «فریدون»، به بحران آب در ایران میپردازد و بر ضرورت همکاریهای بینالمللی با کشورهایی نظیر آمریکا و اسرائیل اصرار ورزیده است.
او در بخشی از مقاله خود با اشاره به سفر شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل مینویسد:
«تجربههای موفق اسرائیل در مقابله با کمبود آب و مدیریت منابع آبی میتواند الگویی بسیار ارزشمند برای ایران باشد. علاوه بر این، موقعیت اقلیمی مشابه و چالشهای مشترک در زمینه کمبود منابع آبی، همکاری بین این دو کشور در فردای ایران آزاد را بسیار حائز اهمیت میسازد.
شاهزاده رضا پهلوی، با درک صحیح از این مسئله و تمرکز بر بهرهگیری از تخصص دانشمندان ایرانی و در نظر گرفتن منافع ملی ایران در روابط بینالمللی آینده کشور، از هماکنون گامهای مهمی در راستای حل این بحران برداشتهاند.
سال ۱۴۰۲ شاهزاده رضا پهلوی سفری به اسرائیل داشتند و با کارشناسان آب این کشور درباره چگونگی مواجهه با بحران منابع آب ایران به گفتگو پرداختند. دیدارها و مذاکرات انجامشده در این سفر از اقدامات بسیار مؤثر در جهت آمادهسازی برای همکاریهای بینالمللی در آینده، حتی پیش از دوران گذار، به شمار میرود.
از حوزههای برجسته این همکاری، فناوریهای پیشرفته تصفیه آب است. اسرائیل با بهرهگیری از این فناوریها توانسته است ۹۰ درصد از فاضلابهای کشور را به آب با کیفیت تبدیل کند که برای مصارف کشاورزی، صنعتی، و حتی برخی مصارف خانگی غیر شرب قابل استفاده است.
با توجه به محدودیت منابع آب شیرین در ایران، این همکاریها میتوانند بهطور مؤثری به مدیریت منابع آبی کشور کمک کنند. ایران میتواند با بهرهگیری از روشهای متنوعی مانند استفاده از حوضهای رسوب، تالابهای هوادهی شده، و همچنین سیستمهای تصفیه چندمرحلهای، تصفیه بیولوژیکی و فناوریهای پیشرفتهای مانند نانوفیلتراسیون و اسمز معکوس، منابع آبی پایدار و ارزشمندی را در اختیار داشته باشد.
چنین اقداماتی موجب کاهش فشار بر منابع طبیعی موجود و بهبود کیفیت زندگی مردم نیز خواهد شد»
----
شیرین گلی، متخصص مهندسی محیط زیست، دکترای خود را در آمریکا از دانشگاه نوادا، رینو دریافت کرده و در زمینه سیستمهای پیشرفته تصفیه آب، استفاده مجدد از آب، و مدیریت منابع آبی فعالیت میکند. او در طراحی و اجرای پروژههای تصفیه آب و فاضلاب در چندین ایالت آمریکا نقش داشته است.
-—
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/water-crisis
@fereydoun_magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
نگاهی به تاریخ و منابع مالی «مجاهدین خلق»
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با وحید بهمن
این گفتگو در ۲۸ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده است.
لینک گفتگوی کامل در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://youtu.be/8zqDEOYrtCc
@fereydoun_magazine
نگاهی به تاریخ و منابع مالی «مجاهدین خلق»
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با وحید بهمن
این گفتگو در ۲۸ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده است.
لینک گفتگوی کامل در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://youtu.be/8zqDEOYrtCc
@fereydoun_magazine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
علیرضا کیانی: مجاهدین خلق به جنازه همدیگر نیز رحم نمیکردند. تروریسم واقعیت سازمان مجاهدین است نه توهین به آنان
کیانی از دستاندرکاران «فریدون» است
این گفتگو در ۲۸ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده بود
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=8zqDEOYrtCc&t=1995s
@fereydoun_magazine
علیرضا کیانی: مجاهدین خلق به جنازه همدیگر نیز رحم نمیکردند. تروریسم واقعیت سازمان مجاهدین است نه توهین به آنان
کیانی از دستاندرکاران «فریدون» است
این گفتگو در ۲۸ دیماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی ضبط شده بود
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=8zqDEOYrtCc&t=1995s
@fereydoun_magazine
.
سه سطح کلیدی برای مبارزه خیابانی
.
دکتر رضا عرب در این یادداشت تلاش میکند شرایط پیروزی انقلاب ملی را شرح دهد. او در اینجا سطح بحث را بیشتر روی آن نکتهای متمرکز کرده است که خود «مبارزه خیابانی» مینامد و به ضرورت چنین مبارزهای پیرامون مواردی چون تخریب ابزار سرکوب و چگونگی ایجاد تجمع و تسخیر خیابان توضیح ارائه میدهد.
او در بخشی از این یادداشت مینویسد:
«با خرابکاری و تخریب مواضع نیروهای سرکوبگر میتوان شرایط بهتری برای تجمع ایجاد کرد و امنیت بیشتری برای مبارزان آزادی فراهم آورد. از یک منظر، خرابکاریهای روزمره مدتی است که در دستور کار اقشار مختلف مردم قرار گرفته است. اما بهزودی و در شرایطی که فرصت برای اعتراض خیابانی فراهم شود، باید بر اولویت خرابکاری و ایجاد انسدادهای خیابانی برای ایجاد تجمعات تأکید کرد.
در این مرحله، هدف، حفاظت از جان تجمعکنندگان و اختلال در زیرساختهای حکومتی و کاهش توان سرکوب است. لذا پیش از رسیدن به محلهای مقرر برای تجمع، باید از توان حلقههای مردمی که ایجاد میشود برای تخریب مواضع سرکوبگران استفاده کرد. اقدامات زیر میتواند در این راستا مؤثر باشد:
تخریب دوربینهای شهری و سایر ابزارهای نظارتی.
ایجاد موانع در مسیرهای اصلی سرکوبگران، مانند مسیرهای ویژه.
آسیب به تجهیزات و خودروهای متعلق به نیروهای امنیتی.
ایجاد انسداد در بزرگراهها و خیابانهای اصلی.
در شهرهای کوچک یا محلات، ممکن است امکان تسخیر موقت مکانهایی مانند فرمانداریها یا کلانتریها فراهم شود. در این موارد، تخریب زیرساختهای کلیدی این ساختمانها ضروری است تا فرآیند بازسازی و استفادهی مجدد از آنها برای سرکوب، هفتهها به تاخیر بیفتد.
پس از خرابکاری، نیروها باید سریعا از محل خارج شوند. در این مرحله نباید ریسک «تسخیر» را به جان خرید. فاصلهی معمول برای ارسال نیروهای مسلح سرکوب به مکانی که در مراحل ابتدایی اعتراض تسخیر شده است، یک ساعت است. لذا، بلافاصله پس از خرابکاری باید از ساختمان دور شد و موارد امنیتی، همچون از بین بردن دوربینها و سایر ابزارها برای جلوگیری از شناسایی، را لحاظ کرد».
----
رضا عرب که اکنون دبیر دفتر مطالعات استراتژیک در حزب «ایران نوین» است، در حوزهی تخصصی و دانشگاهی، مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست.
لینک یادداشت در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/reflections/street-fights
@fereydoun_magazine
سه سطح کلیدی برای مبارزه خیابانی
.
دکتر رضا عرب در این یادداشت تلاش میکند شرایط پیروزی انقلاب ملی را شرح دهد. او در اینجا سطح بحث را بیشتر روی آن نکتهای متمرکز کرده است که خود «مبارزه خیابانی» مینامد و به ضرورت چنین مبارزهای پیرامون مواردی چون تخریب ابزار سرکوب و چگونگی ایجاد تجمع و تسخیر خیابان توضیح ارائه میدهد.
او در بخشی از این یادداشت مینویسد:
«با خرابکاری و تخریب مواضع نیروهای سرکوبگر میتوان شرایط بهتری برای تجمع ایجاد کرد و امنیت بیشتری برای مبارزان آزادی فراهم آورد. از یک منظر، خرابکاریهای روزمره مدتی است که در دستور کار اقشار مختلف مردم قرار گرفته است. اما بهزودی و در شرایطی که فرصت برای اعتراض خیابانی فراهم شود، باید بر اولویت خرابکاری و ایجاد انسدادهای خیابانی برای ایجاد تجمعات تأکید کرد.
در این مرحله، هدف، حفاظت از جان تجمعکنندگان و اختلال در زیرساختهای حکومتی و کاهش توان سرکوب است. لذا پیش از رسیدن به محلهای مقرر برای تجمع، باید از توان حلقههای مردمی که ایجاد میشود برای تخریب مواضع سرکوبگران استفاده کرد. اقدامات زیر میتواند در این راستا مؤثر باشد:
تخریب دوربینهای شهری و سایر ابزارهای نظارتی.
ایجاد موانع در مسیرهای اصلی سرکوبگران، مانند مسیرهای ویژه.
آسیب به تجهیزات و خودروهای متعلق به نیروهای امنیتی.
ایجاد انسداد در بزرگراهها و خیابانهای اصلی.
در شهرهای کوچک یا محلات، ممکن است امکان تسخیر موقت مکانهایی مانند فرمانداریها یا کلانتریها فراهم شود. در این موارد، تخریب زیرساختهای کلیدی این ساختمانها ضروری است تا فرآیند بازسازی و استفادهی مجدد از آنها برای سرکوب، هفتهها به تاخیر بیفتد.
پس از خرابکاری، نیروها باید سریعا از محل خارج شوند. در این مرحله نباید ریسک «تسخیر» را به جان خرید. فاصلهی معمول برای ارسال نیروهای مسلح سرکوب به مکانی که در مراحل ابتدایی اعتراض تسخیر شده است، یک ساعت است. لذا، بلافاصله پس از خرابکاری باید از ساختمان دور شد و موارد امنیتی، همچون از بین بردن دوربینها و سایر ابزارها برای جلوگیری از شناسایی، را لحاظ کرد».
----
رضا عرب که اکنون دبیر دفتر مطالعات استراتژیک در حزب «ایران نوین» است، در حوزهی تخصصی و دانشگاهی، مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست.
لینک یادداشت در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/reflections/street-fights
@fereydoun_magazine
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
آیا دولت ترامپ با جمهوری اسلامی «معامله» میکند؟
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی
این گفتگو در ۴ بهمن ۲۵۸۳ شاهنشاهی (مطابق با ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی) ضبط شده است
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=0NM2s4ln6r8&t=164s
@fereydoun_magazine
آیا دولت ترامپ با جمهوری اسلامی «معامله» میکند؟
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی
این گفتگو در ۴ بهمن ۲۵۸۳ شاهنشاهی (مطابق با ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی) ضبط شده است
لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
https://www.youtube.com/watch?v=0NM2s4ln6r8&t=164s
@fereydoun_magazine
.
«غسل تعمید بنا بود که گناه اول را پس از تولد بشوید. اما خشکهمقدسان مسیحی همچون کالون و یانسن معتقد بودند که گناه اول حتی با غسل هم پاک نمیشود. اساس تحلیل چپ پستمدرن این روزها شبیه چنین نگاه مغرضانهای است که به آموزههای کالونی درباب گناه اول پهلو میزند.
در نوع غربیاش، چپهای امروز اساساً با هر آنچه از دنیای سفیدپوستان آمده مخالف هستند. طبق ادعایشان برای “استعمارزدایی” و کوشش “پسااستعماری”، چون دانش و معرفت غربی توسط سفیدپوستان استعمارگر تدوین شده، پس بد است و معرفتهای غیر غربی برتر است.
مثلا آنطور که کندی و دیانجلو استدلال میکنند سفیدپوستانی که هر روز علنی اذعان نکنند که نژادپرست نیستند، نژادپرست هستند. این “گناه اول” به طور ذاتی در سفیدپوستان است و آنها باید به طور روزانه توبه کنند و با عبادت (اذعان کنشوار performative) از آن تبری جویند.
در بستر ایرانی، این بدبینی آخرالزمانی تبدیل میشود به تیشه زدن به ریشهی فرهنگ ایران چون که طبعا به عقیدهی آنها ما لایق همین که است، هستیم. این چنین درک مغرضانهای که از سوی چپ پستمدرن رواج داده میشود، در بستر ایرانی، ترجمه شده است به اینکه مشکل از زبان فارسی است یا از گروهی است - که منادیان پستمدرن - “فارسها” میخوانند.
به زعم آنها “قومیت”های ایرانی در سازوکار “درهمتنیده”ی نظامی که “فارسها” بنا کردهاند همیشه تحت “استعمار” و “سرکوب” بودهاند و این مشکل برآمده از جمهوری اسلامی نیست.
غافلان زیادی هم هستند که در دانشگاههای غربی مطالعات پستمدرن میخوانند و چنین ابتذالی را بر تمام ساحت زندگی ایرانی و تاریخ ایران اعمال میکنند».
——
رضا عرب که اکنون دبیر دفتر مطالعات استراتژیک در حزب «ایران نوین» است، در حوزهی تخصصی و دانشگاهی، مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/postmodern-left
@fereydoun_magazine
«غسل تعمید بنا بود که گناه اول را پس از تولد بشوید. اما خشکهمقدسان مسیحی همچون کالون و یانسن معتقد بودند که گناه اول حتی با غسل هم پاک نمیشود. اساس تحلیل چپ پستمدرن این روزها شبیه چنین نگاه مغرضانهای است که به آموزههای کالونی درباب گناه اول پهلو میزند.
در نوع غربیاش، چپهای امروز اساساً با هر آنچه از دنیای سفیدپوستان آمده مخالف هستند. طبق ادعایشان برای “استعمارزدایی” و کوشش “پسااستعماری”، چون دانش و معرفت غربی توسط سفیدپوستان استعمارگر تدوین شده، پس بد است و معرفتهای غیر غربی برتر است.
مثلا آنطور که کندی و دیانجلو استدلال میکنند سفیدپوستانی که هر روز علنی اذعان نکنند که نژادپرست نیستند، نژادپرست هستند. این “گناه اول” به طور ذاتی در سفیدپوستان است و آنها باید به طور روزانه توبه کنند و با عبادت (اذعان کنشوار performative) از آن تبری جویند.
در بستر ایرانی، این بدبینی آخرالزمانی تبدیل میشود به تیشه زدن به ریشهی فرهنگ ایران چون که طبعا به عقیدهی آنها ما لایق همین که است، هستیم. این چنین درک مغرضانهای که از سوی چپ پستمدرن رواج داده میشود، در بستر ایرانی، ترجمه شده است به اینکه مشکل از زبان فارسی است یا از گروهی است - که منادیان پستمدرن - “فارسها” میخوانند.
به زعم آنها “قومیت”های ایرانی در سازوکار “درهمتنیده”ی نظامی که “فارسها” بنا کردهاند همیشه تحت “استعمار” و “سرکوب” بودهاند و این مشکل برآمده از جمهوری اسلامی نیست.
غافلان زیادی هم هستند که در دانشگاههای غربی مطالعات پستمدرن میخوانند و چنین ابتذالی را بر تمام ساحت زندگی ایرانی و تاریخ ایران اعمال میکنند».
——
رضا عرب که اکنون دبیر دفتر مطالعات استراتژیک در حزب «ایران نوین» است، در حوزهی تخصصی و دانشگاهی، مدرس زبانشناسی کاربردی در دانشگاه کوئینزلند و پژوهشگر همکار در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست.
لینک مقاله در وبسایت «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/articles/postmodern-left
@fereydoun_magazine