Telegram Web
نقاشی دیواری جکسون پولاک “بر روی زمین سرخپوست”

نقاشی دیواری جکسون پولاک بر روی زمین سرخپوست (1950) توسط ملکه فرح پهلوی در سال 1977 به قیمت حدود 850,000 دلار به عنوان بخشی از تلاش او برای ساخت یک مجموعه هنری مدرن در سطح جهانی در ایران خریداری شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، این نقاشی برای دهه ها در زیرزمین موزه هنرهای معاصر تهران پنهان بود. در سال 2005، این نقاشی سرانجام دوباره به نمایش گذاشته شد و در سال 2012، برای مرور گذشته پولاک به ژاپن قرض داده شد. تا سال 2010، ارزش آن 250 میلیون دلار تخمین زده شد. امروزه، نقاشی دیواری بر روی زمین سرخپوست در موزه تهران باقی مانده است.
- خزان ۵۷ و دستاوردهایی که بر باد رفتند!


جای آن داشت که داستان زندگی محمدرضاشاه را در شاهنامه بنویسند، کتابی حماسی-ادبی که توسط فردوسی نوشته شده و اوج‌گیری و سقوط سلسلهٔ پادشاهی ایران را در طول قرن‌ها شرح می‌دهد.

شاه بعد از نشستن بر تخت پادشاهی در سال ۱۳۲۰ و از همان اوج جوانی، تهدیدات خطرناکی را از سر گذرانید که کمتر مردی قادر به تحملشان بود؛ جنگ جهانی و اشغال کشورش، تهدیدات کمونیست‌ها، سقوط هواپیما، سوء‌قصدهای متعدد به جانش، توطئهٔ کودتا، شورش‌های مذهبی، و حتی تبعید برای مدتی کوتاه.

در دوره‌ای که دیگر شاهان و ملکه‌ها مجبور به ترک قدرت می‌شدند و یا مسؤلیتشان به بریدن یک روبان و دست دادن‌های نمایشی محدود می‌شد، شاه ایران توانست اصالت پادشاهی را در قرن بیستم حفظ کند. او تصمیم گرفت تا در سال ۱۳۴۲ انقلاب سفید را کلید بزند. انقلاب سفید طرحی بلندپروازانه برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و تبدیل ایران از یک کشور نیمه‌فئودال به کشوری صنعتی، مدرن و قدرتمند بود.طی این انقلاب کشاورزان از اسارت اربابان آزاد شدند؛ مراتع، جنگل‌ها و رودخانه‌ها و دریاچه‌ها ملی شدند و به زنان حقوق شهروندی و قانونی داده شد.

چهار سال بعدتر یعنی سال ۴۶ ، مراسم تاج‌گذاری رو انجام داد. محمدرضاشاه ۲۶ سال مراسم تاج‌گذاری را به تعویق انداخته تا پیشرفت ایران درخور برگزاری چنین جشنی باشد. زمانی که شاه مراسم دیرهنگام تاجگذاری خود را انجام داد، نرخ رشد اقتصادی ایران حتی از آمریکا، بریتانیا و فرانسه هم پیشی گرفته بود. منتقدانی که سابقاً به شاه می‌تاختند، حالا تیزهوشی و دستاوردهای او را تحسین می‌کردند.

روزنامهٔ دیلی میل انگلستان در همین دوران می‌نویسد: «ما خوشحالیم که در تاجگذاری شاه  به او ادای احترام کنیم. شاه‌ هرگز کشورش را وارد جنگ نکرد. او نشان داد که چگونه می‌توان به نبرد با گرسنگی، قحطی، آلودگی و بیماری رفت و از این جهت سرمشقی برای بسیاری از دیگر کشورهای جهان فراهم آورد.»

شاه‌ فقط به این حد قانع نبود. در اواخر دههٔ ۴۰ و آغاز دههٔ ۵۰ از تنش‌های جنگ سرد اوج استفاده را کرد و مسؤلیت حفظ امنیت منطقهٔ خلیج فارس را بدست گرفت، بعد بهترین نقشهٔ خود را رو کرد و برنامهٔ شوک نفتی را طی دی‌ماه ۱۳۵۲ اجرایی کرد، بدین‌ترتیب قیمت نفت یک‌شبه دو برابر شد و بزرگترین انتقال ثروت بین کشورهای مستقل در تاریخ دنیا رقم خورد.

شاه در قامت رهبر اوپک میلیاردها دلار را از سراسر دنیا به خزانهٔ کشورش سرازیر کرد و این منبع درآمد جدید را صرف گسترش صنایع، تحصیلات، بهداشت، رفاه، هنر و نیروی نظامی در ایران کرد.

در قلب برنامه‌های اصلاح‌گرانهٔ او تعهد راسخ به تحصیلات ایرانیان قرار داشت. مابین سال‌های ۴۶ تا ۵۶، شمار دانشگاه‌های پیشرفتهٔ ایران از ۷ به ۲۲، تعداد مراکز آموزشی تخصصی از ۴۰ به ۲۰۰، و تعداد دانشجویان مراکز آموزش عالی از ۳۶،۷۴۲ به ۱۰۰،۰۰۰ نفر رسید.

شاه همچنین اقدام به تجهیز ارتش کرد، ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای مدرن را کلید زد و اعلام کرد که دوران ترک‌تازی قدرت‌های خارجی در ایران و منطقه به سر آمده است. او می‌گفت: «هیچ‌کسی نمی‌تواند به ما دیکته کند که باید چه کنیم و چه نکنیم؛ هیچ‌کسی نمی‌تواند انگشت تهدیدش را به‌سوی ما نشانه بگیرد، چون ما نیز قادریم آن‌ها را نشانه بگیرم.»

در سال ۱۳۵۳ نشریهٔ تایمز شاه را «امپراتور نفت» لقب داد و اعلام کرد که شاه کشورش را در آستانهٔ رسیدن به عظمتی قرار داده که همپای عظمتی است که کورش کبیر برای ایران باستان به ارمغان آورده بود.

شرکت‌های آمریکایی، اروپایی و ژاپنی برای راه‌اندازی دفاتر مرکزی در ایران از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و شتابان با شرکت‌های ایرانی وارد سرمایه‌گذاری‌های مشترک می‌شدند. یکی از سرمایه‌داران آمریکایی می‌گفت: «رونق؟ تازه اول کار است. فعلاً آن‌ها به تکنولوژی غربی نیاز دارند اما فکر کنید چه اتفاقی می‌افتد وقتی که آن‌ها خودشان به تولید و صادرات آهن و مس دست بزنند؟ و یا مشکلات کشاورزی‌شان را حل کنند؛ در این‌صورت آن‌ها باقی کشورهای خاورمیانه را هم خواهند بلعيد.»

ارقام پشت‌پرده، نشانگر توسعهٔ خیره‌کنندهٔ ایران بودند و به گفتهٔ روزنامه شیکاگو تریبیون بسیاری تردیدی نداشتند که «مردم ایران خیلی بهتر از مردمان کشورهای همسایه‌شان زندگی می‌کنند.»

از سال ۱۳۲۰ درآمد ملی ایرانیان ۴۲۳ برابر شده بود و از سال ۱۳۴۲ تولید ناخالص ملی کشور ۱۴ برابر افزایش یافته بود. ایران در خاورمیانه مطلقاً بی‌رقیب بود و پس از آنکه صدام در مواجه با پادشاهی ایران تحقیر شد و با پذیرش قراردادی که به‌ضررش بود، عقب نشست، دیگر هیچ‌ حاکمی در منطقه به خود جرئت نمی‌داد تا آشکارا علیه شاه موضع‌گیری کند.

همهٔ این روند‌های صعودی درنتیجهٔ انقلاب ۵۷ متوقف شدند و ایران از آن زمان، تاکنون دیگر هیچ‌گاه نتوانست جایگاه پیشینش در منطقه و جهان را بازیابد.
بریده‌هایی از کتاب «سقوط بهشت»،
نوشتهٔ اندرو اسکات کوپر

@flith
Forwarded from ناصر کرمی
⁉️ #پرسمان
چرا حتی دو جایزه نوبل، برخورداری انحصاری از ساحت رسانه‌های جریان اصلی، سالانه 65 میلیون دلار فاند و پشتیبانی ضمنی لشگرهای سایبری برای تخریب اردوگاه رقیب، نتوانست برای جمهوری‌خواهان ایران هیچ چهره محبوب و مردمی که توانایی ایجاد یک اتحاد فراگیر داشته باشد ایجاد کند؟
سوال میپرسم دوستان جمهوری‌خواه. قصد طعنه زدن و مجادله ندارم.

@nasserkaramii
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
کنفرانس امنیتی مونیخ برای دومین بار در دو هفته گذشته، به دستور دولت آلمان و تحت تهدید رژیم جمهوری اسلامی، دعوت خود از من را برای شرکت در این کنفرانس پس گرفت. این نشان می‌دهد که خامنه‌ای برای برلین تصمیم می‌گیرد.

این یک خیانت به مردم ایران و ارزش‌های دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نه تنها صدای ملت ایران را خاموش کرده، بلکه فعالانه خواسته‌های جمهوری اسلامی را اجرا کرده است.

به جای پشتیبانی از کسانی که برای آزادی مبارزه می‌کنند، آلمان ترجیح داده است یک رژیم دیکتاتوری را راضی نگه دارد؛ رژیمی که شهروندان خود را می‌کشد، اروپایی‌ها را گروگان می‌گیرد، و از تروریسم حمایت می‌کند.

در حالی که وزارت امور خارجه آلمان ادعا کرده بود که دخالتی در تصمیمات کنفرانس امنیتی مونیخ نداشته، بیانیه اخیر کنفرانس امنیتی نشان می‌دهد که این ادعا دروغ بوده است؛ دروغی که آنها مکررا به مردم آلمان و به رسانه‌های آلمان گفتند.

درماندگی رژیم در جلوگیری از حضور من در کنفرانس مونیخ، نشان‌دهنده ضعف آن است، تا جایی که اکنون برلین به نیابت از آنها به سانسور مشغول است.

اما مردم ایران مقاوم و قدرتمند هستند. آن‌ها به یاد خواهند داشت که چه کسانی با سرکوب‌گران‌شان هم‌دست شدند. با وجود رفتار تزویرآمیز آلمان، ایران آزاد خواهد شد.

The Munich Security Conference (MSC) has disinvited me for the second time in two weeks at the behest of the German Government, under threat from the Islamic regime in Iran. The Ayatollah is pulling the strings in Berlin.

This is a betrayal of both the Iranian people and Germany’s democratic values. This German government has not only silenced the voice of the Iranian people but has actively done the Islamic Republic’s bidding.

Instead of supporting those fighting for freedom, Germany has chosen to appease a dictatorship that murders its citizens, takes Europeans hostage, and sponsors terrorism.

While the Foreign Ministry denied influencing MSC's decisions, the MSC’s latest statement exposes this as a lie. A lie the German government repeated to the German people and the German media.

The regime's desperation to block my participation shows its weakness— they're now outsourcing censorship to Berlin.

But the Iranian people are resilient and strong. They will remember who sided with their oppressors. Despite Germany's duplicity, Iran will be free.

@OfficialRezaPahlavi
حساسیت بر سر ورود شاهزاده به کنفرانس مونیخ نشان دهنده چیست؟

اینکه رهبر اصلی اپوزیسیون جمهوری اسلامی که بود و نبودش مهم است کیست!!؟

کدام فرد از اپوزیسیون قدرتی دارد که میتواند دو قطبی راه حل ایران را برای قدرتهای بین المللی در مذاکرات ایجاد کند

@flith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏نکبت ۵۷ به راستی واژگونی تمدنی سرزمینی کهن بود، انقلابی جهت تکیه زدن مستضعفین بر مسند قدرت.

این ویروس‌های عفونی جامعه برخلاف حساب بانکی‌شان در تمامی شئون مستضعف‌اند.

@flith
‏حملات کوبنده جی دی ونس در کنفرانس مونیخ به گلوبالیست های حاکم بر اروپا و اختناق و سانسور و حذف و مقابله با آزادی بیان در اروپا و حمایت ضمنی‌اش از ولیعهد در تبعید ایران #شاهزاده_رضاپهلوی :

او در بخشی از صحبت هایش گفت : «تهدیدی که من بیشتر از همه نگران آن هستم، نه روسیه است، نه چین، و نه هیچ عامل خارجی دیگر. نگرانی من از درون اروپا است؛ از عقب‌نشینی اروپا از برخی از مهم‌ترین ارزش‌هایش مثل آزادی بیان
در بریتانیا و نیز سراسر اروپا، آزادی بیان در حال کاهش است و این مسئله برای من نگران‌کننده است
او گفت ما در نقطه ای قرار داریم که وضعیت انقدر بد شده که در همین کنفرانس مونیخ اجازه ندادند برخی بیایند و در اینجا شرکت بکنند
وقتی که رهبران سیاسی نماینده بخش مهمی از مردم هستند
ما موظفیم که بگذاریم آنها بیایند و مشارکت کنند و با آنها صحبت کنیم»

https://www.tgoop.com/flith/13726

@flith
‌‎#ناهید_شیربیشه در زندان اقدام به خودکشی کرد
برای مادری که فرزندش را مقابل چشمانش کشتند،چه عذابی ست،زندان،تبعید و دوری از مزار
فرزند و آغوش فرزند دیگرش.

زندان جمهوری اسلامی برای بعضی‌ها رقصگاه است و برای خیلی‌ها قتلگاه
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
@flith
‏مواضع سه فاسد (ملا،چپی،مجاهد) در ۴۶ سال گذشته در تاریخ ایران

@flith
#یک‌صدم‌ثانیه

از «رضا شاه روحت شاد» آغاز نشده. شروع آن از «الهی نور به قبرش بباره» بوده است.

پانوشت: چپها و جمهوری طلبها می گویند در #انقلاب_ملی خلل بیندازیم تا وقتی که محتمل باشد خلق از آن سوی توپخانه به این سوی سرریز شوند و شعار بدهند استالین (یا مصدق) روحت شاد. اما نکته اینجاست ای دوستان! که باید از قبل یک الهی نور به قبرش ببارد باشد که در نهایت منتهی بشود به فلانی روحش شاد. آزادی ایران را تعویق به محال می کنید برای مردگانی که گورشان در تاریکنای فراموشی است.

#ناصر_کرمی
@flith
ولادیمیر لنین : " بهترین راه برای کنترل اپوزیسیون اینست که خودمان آن را رهبری کنیم "

رهبران شوروی 100 سال پیش باورمند بودند برای مهار مخالفان بایست چندین اپوزیسیون جعلی در داخل و خارج برای مهار اندیشه ای همه گان و جلوگیری از همازوری مخالفان داشته و آرمان های خود را از زبان افرادی که با مخالفت های بی کارآی ( بی اثر ) خود، نقش اپوزیسیون را بازی می کنند به اذهان مردم تزریق کنیم.

حکایت آشناییست
@flith
بهمن انصاری:

این سکه در دوره پهلوی و به مناسبت جشن #اسفندگان (#سپندارمذگان) در #پنج_اسفند ارائه شده بود.

ـ #زن_زمین_زندگی داشتیم، پیش از آن که شعار تروریست‌های پیرو عبدالله اوجلان زن زندگی آزادی) را به عنوان شعار ملی به ما قالب کنند!

@flith
جشن سپندارمذگان، ٢٩ بهمن یا ۵ اسفند؟
تا پیش از حمله اعراب و از دست‌رفتنِ شکوه ایران، بیش از ٢٠ جشن ملی و ده‌ها جشن محلی در تقویم ایران باستان وجود داشت. این جشن‌ها اغلب به مناسبت‌ گرامی‌داشتِ ایزدان گوناگون که مظاهری از طبیعت بودند برگزار می‌شد.
در تقویم ایرانیان، هر یک از ٣٠ روزِ ماه، به نام یک ایزد مُزیّن بود. برای مثال برخی از روزهای سال بدین‌گونه نامیده می‌شد:
روز اول ماه: هرمزدروز (اهورامزدا روز)،
روز دوم: بهمن روز،
روز سوم: اردیبهشت روز،
روز چهارم: شهریور روز،
روز پنجم: سپندارمز روز (اسفند روز)،
روز دهم: آبان روز،
روز سیزدهم: تیر روز،
روز شانزدهم: مهر روز،
روز بیستم: بهرام روز،
و...
هرگاه نام روز و نام ماه با هم برخورد می‌کرد، آن روز را جشن می‌گرفتند. مثلا روز شانزدهم (مهر روز) از ماه مهر، جشن مهرگان یا روز سیزدهم (تیر روز) از ماه تیر، جشن تیرگان و یا روز دوم (بهمن روز) از ماه بهمن، جشن بهمنگان برگزار می‌شد.
بدین‌ترتیب در روز پنجم (اسفند روز یا سپندارمذ روز) از ماه اسفند/سپندارمذ، جشن اسفندگان/سپندارمذگان برگزار می‌شد.
سپندارمذ ایزدبانوی نگهبان زمین بود. این نام در دوران هخامنشی به گونه سپنته‌آرمَئیتی تلفظ می‌شد. در دوران بعدی به تدریج به سپندارمذ و سپند و اسپند و اسفند تغییر پیدا کرد. بر پایه گزارش ابوریحان بیرونی در
کتاب آثارالباقیه، در این روز مردان ایرانی به زنان خود هدایایی می‌دادند و او را سپاس می‌گفتند. نام دیگر این جشن در دوران ساسانی، جشن «مَرد گیران» بود که اشاره به اخذ هدایا از مردان داشت. از هدایای مرسوم این روز، «نبشته شادباش» بود که امروز به آن کارت تبریک می‌گوییم.
اخیرا عده‌ای طی یک نظریه بی‌اساس و مضحک، معتقدند که با توجه به ٣٠روزه بودنِ تقویم ساسانی و ٣١روزه بودنِ تقویم خورشیدی در ۶ماهه دوم سال، بایستی جشن سپندارمذگان را ۶ روز زودتر و در تاریخ ٢٩بهمن برگزار کرد! البته این عقیده‌ای بی‌بنیاد است و همان‌گونه
که جشن مهرگان در «مهر روز از مهر ماه» یا جشن تیرگان در «تیر روز از تیرماه» برگزار می‌شود، جشن سپندارمذگان (اسفندگان) هم بایستی در روز مخصوص به خود یعنی «سپندارمذ روز از سپندارمذ ماه» (اسفند روز از اسفند ماه) برگزار شود.
ظاهرا این تغییر خنده‌دار جشن از ۵اسفند به ٢٩بهمن، برای نزدیک‌تر کردنِ این روز به جشن ولنتاین غربی است که در ٢۵بهمن برگزار می‌شود!
در این‌جا لازم به توضیح است که همان‌گونه که غرب تقریبا تمام مظاهر فرهنگی خود را از ایران گرفته است (مثل جشن یلدا که به کریسمس تغییر پیدا کرد) جشن ولنتاین نیز برگرفته از جشن سپندارمذگان ایرانی است که غربیان بدون اشاره به ریشه آن، از آن استفاده می‌کنند.

#بهمن_انصاری
https://www.tgoop.com/flith/13734
@flith
پس از فتح مونیخ توسط میهن‌پرستان ایرانی ، امروز در ژنو سوئیس در همراهی با شاهزاده رضاپهلوی در مجمع حقوق بشر سازمان ملل

@flith
‏ترجمه فارسی متن کامل سخنرانی ولیعهد ایران در نشست حقوق بشر در ژنو

خانم‌ها و آقایان، دوستان، و مدافعان خستگی‌ناپذیر حقوق بشر:

برای من افتخار بزرگی است که امروز اینجا با شما صحبت کنم. حضور در ژنو، خانه شورای حقوق بشر سازمان ملل، به این خطابه اهمیت ویژه‌ای می‌بخشد. من صمیمانه از دکتر نوئر و اعضای تیمش تشکر می​کنم که این کنفرانس را به نمادی از امید برای صداهای سرکوب‌شده در سراسر جهان تبدیل کرده​اند. من اینجا به نمایندگی از هم‌میهنانم حضور دارم که صدای‌شان مدتهاست که به شدت سرکوب شده است، نه تنها به دست رژیم ستمگری که کشور ما را اشغال کرده، بلکه از سوی تعصب ایدئولوژیکی که حقیقت را درباره ایران تحریف می‌کند.

داستان جمهوری اسلامی داستان فریب است. یکی از پیامدهای این فریب، که با توهمات رهبران رژیم همراه شد، رهبران غربی و بسیاری در رسانه‌ها را واداشت تا خمینی را به عنوان یک «قدیس» به تصویر بکشند و انقلاب را به عنوان جنبشی در مسیر عدالت و آزادی نشان دهند. اما آنچه پس از انقلاب آمد، جهنمی بر روی زمین بود.

حتی پیش از به قدرت رسیدن، شورش خمینی و پیروانش با آتش زدن سینما رکس در آبادان، که بیش از ۴۰۰ نفر در آن کشته شدند، چهره واقعی خود را نشان داد؛ پیش‌درآمدی از آنچه قرار بود بر سر مردم بیاید.

پس از قدرت گرفتن، تواناترین و وطن‌پرست‌ترین ایرانیان اولین هدف​های رژیم بودند: افسران نظامی، کارآفرینان، روشنفکران، متخصصان، و کارمندان دولتی که همگی به ساخت یک ملت پرافتخار و در حال توسعه کمک کرده بودند. من بسیاری از آن‌ها را شخصاً می‌شناختم. قتل‌عام آن‌ها در روزنامه‌های انقلابی جشن گرفته و حتی تشویق می‌شد، در حالی که در رسانه‌های غربی هیچ خبری درباره آن​ها نبود.

بسیاری از این مردان و زنان هنوز برای جهان ناشناخته هستند زیرا هیچ لابی یا پشتیبان‌ سیاسی نداشتند. در عوض، در قبرهای بی‌نام و نشان دفن شده‌اند و از خانواده‌های‌شان حتی حق سوگواری برای آن‌ها دریغ شده است. اما یاد آن‌ها در عزم و اراده نسل جدید ایران، و در قلب‌های کسانی که به مبارزه آن‌ها ادامه می‌دهند زنده می‌ماند.

رژیم پس از آن، جنگ خود را علیه زنان ایرانی آغاز کرد. اولین قانونی که خمینی لغو کرد، قانون مترقی حمایت از خانواده بود. قانون اجباری حجاب، که بلافاصله پس از انقلاب اعمال شد، به ابزاری برای سرکوب تبدیل شد و نماد وسواس جمهوری اسلامی برای کنترل بدن و زندگی زنان بود.

با این حال، از همان روزهای اول تا به امروز، زنان ایرانی در حال مبارزه بوده‌اند. اما بگذارید واضح بگویم: زنان ایرانی فقط علیه حجاب اجباری نمی‌جنگند. مبارزه آن‌ها برای یک تکه پارچه نیست: بلکه برای بازپس‌گیری برابری و کشورشان است. زنان شجاعی مانند فاطمه سپهری، نسرین شاه‌کرمی و ناهید شیرپیشه، با وجود زندان، بدرفتاری و آزار بی‌وقفه، کماکان به مقاومت ادامه می‌دهند. اما من می‌بینم که نام‌های‌شان برای بسیاری از حاضران در این جمع ناآشنا است. چرا؟ زیرا برخی سازمان‌های حقوق بشر تحت تاثیر تعصبات سیاسی و ترجیحات ایدئولوژیک تصمیم می​گیرند که کدام صداها تقویت شوند و کدام‌ها خاموش شوند. این به هیچ وجه اخلاقی و قابل قبول نیست. تمام کسانی که برای یک ایران سکولار و دموکراتیک مبارزه می‌کنند، باید بدون توجه به پیشینه یا وابستگی‌های سیاسی‌شان شناخته شوند.

خوشحالم که نشست ژنو براساس همین روحیه عمل می‌کند، و از آن‌ها بابت میزبانی از چندین تن از شجاع‌ترین معترضان ایران و خانواده‌هایشان در اینجا سپاسگزارم. از نازنین افشین‌جم برای تسهیل حضور آن‌ها و از نشست ژنو برای میزبانی از آن‌ها ممنونم.

جمهوری اسلامی مردم را از هر ایدئولوژی‌ و همچنین هر دینی هدف سرکوب قرار می​‌دهد. بهائیان به طور سیستماتیک تحت تعقیب قرار گرفته‌اند، رهبران‌شان زندانی شده‌اند، گورستان‌هایشان نبش قبر و جوانانشان از تحصیل محروم شده‌اند. مسیحیان، به خصوص مسلمانان مسیحی‌شده، در ترس دائمی زندگی می‌کنند. مسلمانان سنی، دراویش، یهودیان، و زرتشتیان نیز مانند هموطنان مسیحی خود، با محدودیت‌ها و تبعیض‌های گسترده روبرو هستند. تضاد نهادینه‌شده رژیم با هرگونه تنوع، از جمله تنوع مذهبی، قرن‌ها همزیستی و وحدت منحصر به فرد در ایران را تهدید کرده است.

جنگ رژیم با میراث فرهنگی ما نیز از طریق هدف قرار دادن تاریخ ایران پیش از اسلام دنبال می​شود. مکان‌هایی مانند تخت جمشید و پاسارگاد، نمادهای تمدن باستانی ایران، در اثر بی‌توجهی در معرض نابودی هستند و دسترسی به این مکان‌ها اغلب توسط رژیم مسدود می‌شود. با تلاش برای حذف این نمادهای هویت ملی، دشمنان ایران سعی در بازنویسی تاریخ و محروم کردن ایرانیان از میراث غنی‌شان را دارند.

در ایران حتی افراد خلاق نیز در امان نیستند. موسیقی‌دانان، هنرمندان، و شاعران که قلب فرهنگ ایران هستند، گاه به خاطر بیان احساسات خود با مجازات مرگ مواجه می‌شوند.
جمهوری اسلامی با همه اقشار جامعه ایران وارد جنگ شده و اقشار مختلف جامعه ایران را در سراسر کشور، فراتر از مرزهای استانی، زبانی و قومی، هدف قرار داده است. رژیم با این حال، با وجود تمام تلاش‌هایش نخواهد توانست ایرانیان را دچار تفرقه کند.

ما فقط علیه جمهوری اسلامی نمی‌جنگیم. ما برای ایران می‌جنگیم. بنابراین بگذارید واضح بگویم: ما هرگز، هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان تکه تکه شود.
@flith
ما این را در خیابان‌های شهرهای سراسر ایران می‌بینیم، جایی که یک ملت با اتحاد به پا خاسته است. اعتراضات ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ نقطه عطفی بنیادین بودند. ایرانیان دیگر برای اصلاحات شعار نمی‌دادند؛ آن‌ها خواهان پایان جمهوری اسلامی بودند. یک دهه پس از اینکه جنبش سبز برای بازپس‌گیری رای‌های دزدیده‌شده تلاش ‌کرد، نسل ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ برای بازپس‌گیری کشور دزدیده شده‌شان می‌جنگند؛ و آن‌ها بهای سنگینی پرداخته‌اند. در نوامبر ۲۰۱۹، رژیم بیش از ۱۵۰۰ معترض را قتل‌عام کرد، بسیاری از فاصله نزدیک به ضرب گلوله کشته شدند. هزاران نفر دستگیر، شکنجه، یا ناپدید شدند.

پس از آن با قتل مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، خیزش زن، زندگی، آزادی آغاز شد. رژیم و مدافعان آن سعی کردند این جنبش را بر اساس خطوط قومیتی توصیف کنند، اما مادر خود مهسا او را «دختر ایران» خواند. معترضان با شعار پاسخ دادند: «از زاهدان تا کردستان، جانم فدای ایران.» این صدای یک ملت متحد است.

با وجود سرکوب‌های خشن و قطعی‌های اینترنت، مقاومت ادامه دارد. منوچهر بختیاری، که پسرش پویا را در اعتراضات از دست داد، از درون سلول زندان خود بی‌وقفه برای عدالت می‌جنگد. شجاعت او تجسم روحیه مردمی است که نمی​شکنند.

اما جنایات جمهوری اسلامی به مرزهای ایران محدود نمی‌شود. رژیم از سفارتخانه‌ها و به اصطلاح «مراکز فرهنگی» خود به عنوان پایگاه‌های جاسوسی و تروریسم در سراسر اروپا استفاده می‌کند. وقتی نمی‌تواند به مخالفان در خارج از کشور دسترسی پیدا کند، شهروندان خارجی را در داخل ایران به گروگان می‌گیرد و آن‌ها را برای باج‌گیری سیاسی زندانی می​‌کند.

این‌ها جنایاتی هستند که جهان از آن‌ها آگاه است. اما جنایات بسیار دیگری وجود دارند که اغلب نادیده گرفته می‌شوند، مانند تخریب محیط زیست توسط رژیم. من عدالت زیست‌محیطی را یکی از حقوق بشری هم‌وطنانم می‌دانم.

دهه‌ها فساد و مدیریت نادرست، فجایعی زیست‌محیطی ایجاد کرده که زندگی میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند. دریاچه ارومیه، که زمانی بزرگ‌ترین دریاچه آب شور در خاورمیانه بود، تقریباً ناپدید شده است. این معضل، موجب طوفان‌های نمکی شده که زمین‌های کشاورزی را ویران می‌کند و باعث بیماری‌های تنفسی می‌شود. رودخانه‌هایی مانند زاینده‌رود خشک شده‌اند و کشاورزان را بدون آب گذاشته‌اند. در خوزستان، جایی که قرن‌ها آب جاری بوده، کمبود آب به اعتراضات مکرر منجر شده که هر کدام به شدت سرکوب شده‌اند.
@flith
آلودگی هوا در تهران و اهواز جزو بدترین‌ها در جهان است. آلودگی اغلب به سطوح سمی می‌رسد و مدارس و کسب‌وکارها را مجبور به تعطیلی می‌کند. و کسانی که جرأت می‌کنند صحبت کنند، همچون فعالان محیط زیست مانند کاووس سیدامامی، زندانی یا کشته می‌شوند.

در همین حال، کشوری که روی دومین ذخایر بزرگ گاز جهان نشسته، قطعی‌های برق سراسری را تجربه می‌کند. بیماران در بیمارستان‌ها می‌میرند، کسب‌وکارها ورشکسته می‌شوند و خانواده‌ها در تاریکی می‌مانند.

حتی ابتدایی‌ترین نیازها، از جمله خوراک، به کالاهای لوکسی تبدیل شده‌اند که فقط برای معدودی با امتیازات ویژه در دسترس است. در کشوری که باید یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان باشد، تعداد رو به رشدی از هموطنان من حتی نمی‌توانند نان بخرند، چه رسد به گوشت.

این‌ها همه از نتایج رژیمی است که به جای حکومت، غارت و تاراج می‌کند. اما آنچه توسط جمهوری اسلامی ایجاد شده می‌تواند با سرنگونی آن حل شود.

امروز ما با فرصتی تاریخی روبرو هستیم. رژیم ضعیف‌تر از هر زمان دیگری است. محور مقاومت آن از هم پاشیده و مشروعیت داخلی آن تبخیر شده است. اکنون زمان عمل است.

بنابراین، به درخواست هموطنانم، من به جلو می‌آیم تا این جنبش و انتقال را رهبری کنم. نه برای خودم، نه برای پست یا قدرت، بلکه به خاطر انجام وظیفه‌ام به عنوان یک میهن‌پرست. استراتژی من برای براندازی این رژیم و بازسازی ایران روشن است:

- بسیج شبکه‌های مردمی در داخل ایران
- متحد کردن ایرانیان دیاسپورا در تبعید
- فشار بر دولت‌های G20 برای اعمال فشار حداکثری بر رژیم و ارائه پشتیبانی حداکثری به مردم ایران
- ایجاد شکاف در رژیم و تشویق به ریزش
- و آماده‌سازی برای ثبات سیاسی، انتخابات دموکراتیک، و توسعه و بازسازی اقتصادی ایران.
بنابراین، خانم‌ها و آقایان، من پیامی از یک ملت در بند برای شما می‌آورم. مردم ایران بیش از چهار دهه رنج کشیده‌اند، اما روح آن‌ها همچنان شکست‌ناپذیر است. آنها نه تنها برای خودشان، بلکه برای ارزش‌های آزادی، عدالت و کرامت انسانی می‌جنگند.
این موضوع فقط درباره بقای ملت ما نیست، بلکه درباره ثبات بین‌المللی و صلح جهانی است. چرا که همانطور که در هفته گذشته از حملات تروریستی تا گروگان‌گیری را شاهد بودیم، جمهوری اسلامی با وجود ادعاهای قشنگش در داووس و درخواست‌هایش برای یک معامله جدید، هنوز به جنگ با جهان آزاد ادامه می‌دهد. تا زمانی که رژیم سرنگون نشود، این رفتارها متوقف نخواهد شد.

در طول دو هفته گذشته که در قاره اروپا سفر کرده‌ام، با مقامات حکومتی از تمام احزاب و گرایش‌ها صحبت کرده‌ام. من می‌دانم که ایرانیان و آرمان دموکراتیک آن‌ها دوستان زیادی در سراسر اروپا دارند و تعداد این دوستان در حال افزایش است. اما به کسانی که سعی در ساکت کردن ما یا مسدود کردن راه ما را دارند می‌گویم: ایرانیان منتظر چراغ سبز شما نیستند. ملت ایران از شما ترحم نمی‌خواهند. آن‌ها خواهان شراکت شما هستند. سوال ما این است: آیا با ما همراه می​شوید؟

سپاسگزارم.
https://www.tgoop.com/flith/13737
@flith
شاهزاده رضا پهلوی در هفدهمین اجلاس ژنو:
آنچه پس از انقلاب۵۷ آمد، جهنم روی زمین بود

شاهزاده رضا پهلوی @PahlaviReza  امروز سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ در «اجلاس ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی» با اشاره به روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران گفت:
«داستان جمهوری اسلامی داستان فریب است. یکی از پیامدهای این فریب، که با توهمات رهبران رژیم همراه شد، رهبران غربی و بسیاری را در رسانه‌ها واداشت تا خمینی را به عنوان یک «قدیس» به تصویر بکشند و انقلاب را به عنوان جنبشی در مسیر عدالت و آزادی نشان دهند. اما آنچه پس از انقلاب آمد، جهنمی بر روی زمین بود.
حتی پیش از به قدرت رسیدن، شورش خمینی و پیروانش با آتش زدن سینما رکس در آبادان، که بیش از ۴۰۰ نفر در آن کشته شدند، چهره واقعی خود را نشان داد؛ پیش‌درآمدی از آنچه قرار بود بر سر مردم بیاید.»

@flith
2025/02/19 00:08:51
Back to Top
HTML Embed Code: