تصویر: بیانیهٔ گروهی از مترجمان ایران [گاما]، در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» با فهرست ۲۵۰ امضاکننده
[مناسب استوری اینستاگرام]
@GAMAper
[مناسب استوری اینستاگرام]
@GAMAper
مترجمانی که تا کنون کتاب منتشر کردهاند و مایلاند نامشان به فهرست اولیهٔ امضاکنندگان بیانیهٔ گروهی از مترجمان ایران [گاما] اضافه شود، میتوانند به لینک زیر بروند و نام و نام خانوادگی خود را ثبت کنند. این فهرست تا یک هفته گشوده است:
https://forms.gle/wPbKTNuU7kL3TmTD8
https://forms.gle/wPbKTNuU7kL3TmTD8
Google Docs
بیانیهٔ گروهی از مترجمان ایران در همراهی با جنبش زن، زندگی، آزادی
در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی»
ما مترجمان همیشه متنها را پس از اتمامشان ترجمه کردهایم. متنی که اکنون در ایران نوشته میشود هزاران نویسنده دارد و همزمان با نوشتهشدنش به یک زبان ترجمه میشود. در این ترجمه اما تنها باید دستور زبان این جنبش را دانست.…
ما مترجمان همیشه متنها را پس از اتمامشان ترجمه کردهایم. متنی که اکنون در ایران نوشته میشود هزاران نویسنده دارد و همزمان با نوشتهشدنش به یک زبان ترجمه میشود. در این ترجمه اما تنها باید دستور زبان این جنبش را دانست.…
پیوستن شمار بیشتری از مترجمان به امضاکنندگان
پس از انتشار عمومی بیانیه در فرم مستندات گوگل بیش از ۱۵۰ مترجم دیگر به امضاکنندگان آغازین بیانیه پیوستند. تا کنون بیش از ۴۰۰ تن از مترجمان ادبیات و علوم انسانی ایران بیانیهٔ سیام آبان را در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» امضا کردهاند. در دو روز گذشته بیشترِ رسانههای فارسیزبان این بیانیه را پوشش دادند و با تعدادی از امضاکنندگان بیانیه دربارهٔ مضامین و اهمیت آن گفتگو کردند. یکیدو رسانهٔ ظاهراً سهلانگار نیز با تحریف بعضی از جملات بیانیه کوشیدند که بعضی خواستههای خود را بر متن تحمیل کنند. این گویای چیزی جز خطاکاری، تنبلی، و عادات غیرحرفهای تحریریهٔ آن رسانهها نیست. متن بیانیه را شماری از مجامع نویسندگان جهان نیز به زبانهای مختلف دریافت کردهاند و امید است که در همراهی با خواستهای مدنی و آزادیخواهانهٔ اکثر شهروندان ایران قدم بردارند.
@GAMAper
پس از انتشار عمومی بیانیه در فرم مستندات گوگل بیش از ۱۵۰ مترجم دیگر به امضاکنندگان آغازین بیانیه پیوستند. تا کنون بیش از ۴۰۰ تن از مترجمان ادبیات و علوم انسانی ایران بیانیهٔ سیام آبان را در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» امضا کردهاند. در دو روز گذشته بیشترِ رسانههای فارسیزبان این بیانیه را پوشش دادند و با تعدادی از امضاکنندگان بیانیه دربارهٔ مضامین و اهمیت آن گفتگو کردند. یکیدو رسانهٔ ظاهراً سهلانگار نیز با تحریف بعضی از جملات بیانیه کوشیدند که بعضی خواستههای خود را بر متن تحمیل کنند. این گویای چیزی جز خطاکاری، تنبلی، و عادات غیرحرفهای تحریریهٔ آن رسانهها نیست. متن بیانیه را شماری از مجامع نویسندگان جهان نیز به زبانهای مختلف دریافت کردهاند و امید است که در همراهی با خواستهای مدنی و آزادیخواهانهٔ اکثر شهروندان ایران قدم بردارند.
@GAMAper
Gama | گاما pinned «بیانیهٔ گروهی از مترجمان ایران [گاما] در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» ما مترجمان همیشه متنها را پس از اتمامشان ترجمه کردهایم. متنی که اکنون در ایران نوشته میشود هزاران نویسنده دارد و همزمان با نوشتهشدنش به یک زبان ترجمه میشود. در این ترجمه اما…»
بیانیه_گروهی_از_مترجمان_ایران،_نسخه_کرهای.pdf
801.1 KB
بیانیهٔ گروهی از مترجمان ایران [گاما] در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» || به زبان کُرهای
@GAMAper
@GAMAper
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم |
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق مترجم این کتاب در چاپ اول حدود ۱۰ میلیون است، که ۱ تومان آن پای قرارداد پرداخت شده. میماند ۹ تومان. اما این مبلغ قرار نیست پرداخت شود. به ادعای ناشر، ویراستاری کتاب حدود ۱۴ میلیون هزینه برداشته، یعنی بیشتر از حق مترجم! شاید بپرسید خب اصلاً حق ویراستار چه ربطی به مترجم دارد؟ در قراداد بندی هست که میگوید «در صورتی که هزینه ویرایش از حداکثر ۲ درصد مجموع قیمت تکفروشی در اولین نوبت نشر اثر تجاوز کند، مابهالتفاوت هزینهٔ ویرایش از حق ترجمه کسر خواهد شد». اینگونه است که مسئول مالی نشر میفرماید «شما الان به ناشر بدهکار هستید، که در چاپ دوم از حقوقتان کسر خواهد شد». دقت میفرمایید، کتابی را در حوزهٔ تخصصیام ترجمه کردهام. مترجم نابلدی هم نیستم. به ناشر گمنامی هم ندادهام. ترجمه هم ارزیابی و پذیرفته شده. با این حال در پایان چاپ اول نه تنها در سود کتاب شریک نیستم، که به ناشر بدهکارم. به این دلیل ساده که صلاح دیده پول ویراستاری ادعاشده را از جیب مترجم بدهد. فقط هم من نیستم، از دو دوست دیگرم هم پرسیدم؛ سهم آنها هم از فروش کتاب در چاپ اول همان ۱ میلیون تومان بوده، تازه اگر بدهکار نباشند!
در صحبت با مدیر نشر گفتم منت گذاشتید که پول کاغذ و صفحهبندی و چاپخانه را از حساب من کسر نکردید. این را لابلای تأکیدات مکرر ایشان بر قرارداد و فلسفهٔ امضای آن بهعنوان متنی مدنی گفتم. این را هم گفتم که نه شما اولین ناشری هستید که با آن کار کردهام، نه من تنها مترجمی هستم که حقش را خوردهاید. بله، شما خوب بلدید چطور پشت کلمات کمین کنید و دعاوی حقوقی را ببرید. ایراد از من ناشی است که دسترنج چندین ماه کارم را که خودش ثمرهٔ سالها تحصیل و تحقیق است، بر پایهٔ اعتماد و احترام به ناشری تحویل دادم که از نوجوانی میشناختمش. گفتم به مخیلهام هم خطور نمیکرد نشر نی همین شندرغاز حق مترجم را هم دریغ کند. حالا فهمیدم آن را دریغ میکند که هیچ، بدهکارت هم میکند (معادل است با اینکه «طلبکار هم است»).
پریروز به شوخی برای دوستی نوشتم شیطان در جزئیات است، و امروز جدیجدی گریبانم را گرفت. راستش، پیشتر تصور میکردم اگر از سد سانسورچی ارشاد رد شوم چیزکی از فروش کتاب نصیبم میشود. حالا معلومم شد پدیدهای به نام نشر نی وجود دارد که برای همان چیزک هم کیسه دوختهاست.
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق مترجم این کتاب در چاپ اول حدود ۱۰ میلیون است، که ۱ تومان آن پای قرارداد پرداخت شده. میماند ۹ تومان. اما این مبلغ قرار نیست پرداخت شود. به ادعای ناشر، ویراستاری کتاب حدود ۱۴ میلیون هزینه برداشته، یعنی بیشتر از حق مترجم! شاید بپرسید خب اصلاً حق ویراستار چه ربطی به مترجم دارد؟ در قراداد بندی هست که میگوید «در صورتی که هزینه ویرایش از حداکثر ۲ درصد مجموع قیمت تکفروشی در اولین نوبت نشر اثر تجاوز کند، مابهالتفاوت هزینهٔ ویرایش از حق ترجمه کسر خواهد شد». اینگونه است که مسئول مالی نشر میفرماید «شما الان به ناشر بدهکار هستید، که در چاپ دوم از حقوقتان کسر خواهد شد». دقت میفرمایید، کتابی را در حوزهٔ تخصصیام ترجمه کردهام. مترجم نابلدی هم نیستم. به ناشر گمنامی هم ندادهام. ترجمه هم ارزیابی و پذیرفته شده. با این حال در پایان چاپ اول نه تنها در سود کتاب شریک نیستم، که به ناشر بدهکارم. به این دلیل ساده که صلاح دیده پول ویراستاری ادعاشده را از جیب مترجم بدهد. فقط هم من نیستم، از دو دوست دیگرم هم پرسیدم؛ سهم آنها هم از فروش کتاب در چاپ اول همان ۱ میلیون تومان بوده، تازه اگر بدهکار نباشند!
در صحبت با مدیر نشر گفتم منت گذاشتید که پول کاغذ و صفحهبندی و چاپخانه را از حساب من کسر نکردید. این را لابلای تأکیدات مکرر ایشان بر قرارداد و فلسفهٔ امضای آن بهعنوان متنی مدنی گفتم. این را هم گفتم که نه شما اولین ناشری هستید که با آن کار کردهام، نه من تنها مترجمی هستم که حقش را خوردهاید. بله، شما خوب بلدید چطور پشت کلمات کمین کنید و دعاوی حقوقی را ببرید. ایراد از من ناشی است که دسترنج چندین ماه کارم را که خودش ثمرهٔ سالها تحصیل و تحقیق است، بر پایهٔ اعتماد و احترام به ناشری تحویل دادم که از نوجوانی میشناختمش. گفتم به مخیلهام هم خطور نمیکرد نشر نی همین شندرغاز حق مترجم را هم دریغ کند. حالا فهمیدم آن را دریغ میکند که هیچ، بدهکارت هم میکند (معادل است با اینکه «طلبکار هم است»).
پریروز به شوخی برای دوستی نوشتم شیطان در جزئیات است، و امروز جدیجدی گریبانم را گرفت. راستش، پیشتر تصور میکردم اگر از سد سانسورچی ارشاد رد شوم چیزکی از فروش کتاب نصیبم میشود. حالا معلومم شد پدیدهای به نام نشر نی وجود دارد که برای همان چیزک هم کیسه دوختهاست.
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Telegram
Gama | گاما
گاما، کانال تلگرام «گروهی از مترجمان ایران» است برای انتشار مطالبی دربارهٔ مسائل صنفی و مدنیِ مترجمان در ایران. اینجا متنِ ترجمه و مطالبی دربارهٔ ترجمه و زبان به قلم مترجمان نیز میخوانید.
@GAMAper
اینستاگرام گاما:
instagram.com/gama_per
@GAMAper
اینستاگرام گاما:
instagram.com/gama_per
Gama | گاما
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم | | محمدمهدی هاتف | هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق مترجم…
| اطلاعیهٔ نشر نی در پاسخ به متن محمدمهدی هاتف |
پیرو اظهارات مترجم محترم آقای مهدی هاتف در صفحهی اینستاگرام خود که در انصاف نیوز هم بازنشر یافته است، نشر نی لازم میداند به اطلاع مخاطبان خود برساند
۱. میپذیریم که وقتی کتابی قابلانتشار و ویرایشپذیر تشخیص داده میشود و با مترجم/مؤلف آن قرارداد بسته میشود، هزینهی ویرایش چون سایر هزینههای تولید کتاب برعهده ناشر است. گنجاندن مادهای در قراردادهای نشر نی مبنی بر دریافت بخشی از هزینههای ویرایش از مؤلف/مترجم از اساس اشتباه بوده است. نشر نی از بابت این اشتباه متأسف است و از همهی مؤلفان و مترجمان محترم طرف قرارداد خود و نیز عامهی مخاطبان نشر نی عذرخواهی میکند.
۲. نشر نی به طور خاص از آقای مهدی هاتف و همکاران دیگری که چنین مشکلی برایشان پیش آمده عذرخواهی میکند و وظیفهی خود میداند به نحو مقتضی موضوع را حل و جبران مافات کند.
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
پیرو اظهارات مترجم محترم آقای مهدی هاتف در صفحهی اینستاگرام خود که در انصاف نیوز هم بازنشر یافته است، نشر نی لازم میداند به اطلاع مخاطبان خود برساند
۱. میپذیریم که وقتی کتابی قابلانتشار و ویرایشپذیر تشخیص داده میشود و با مترجم/مؤلف آن قرارداد بسته میشود، هزینهی ویرایش چون سایر هزینههای تولید کتاب برعهده ناشر است. گنجاندن مادهای در قراردادهای نشر نی مبنی بر دریافت بخشی از هزینههای ویرایش از مؤلف/مترجم از اساس اشتباه بوده است. نشر نی از بابت این اشتباه متأسف است و از همهی مؤلفان و مترجمان محترم طرف قرارداد خود و نیز عامهی مخاطبان نشر نی عذرخواهی میکند.
۲. نشر نی به طور خاص از آقای مهدی هاتف و همکاران دیگری که چنین مشکلی برایشان پیش آمده عذرخواهی میکند و وظیفهی خود میداند به نحو مقتضی موضوع را حل و جبران مافات کند.
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Telegram
Gama | گاما
گاما، کانال تلگرام «گروهی از مترجمان ایران» است برای انتشار مطالبی دربارهٔ مسائل صنفی و مدنیِ مترجمان در ایران. اینجا متنِ ترجمه و مطالبی دربارهٔ ترجمه و زبان به قلم مترجمان نیز میخوانید.
@GAMAper
اینستاگرام گاما:
instagram.com/gama_per
@GAMAper
اینستاگرام گاما:
instagram.com/gama_per
Gama | گاما
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم | | محمدمهدی هاتف | هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق مترجم…
| از واکنشها به یادداشت محمدمهدی هاتف |
| مزدک بلوری، مترجم |
سلام جناب هاتف، من از سال هشتادوهشت پانزده تا کتاب برای این نشر ترجمه کردهام و در این مدت به دلیل مشغلههایم در دانشگاه به عنوان عضو هیات علمی هرگز پیگیر حقالزحمه خودم نبودهام. حالا که این پست شما را دیدم با یک حساب سرانگشتی و بررسی مبالغ واریز شده دیدم برای هشت کتاب اول چیزی در حدود سیزده میلیون به من پرداخت شده است. برای هفت کتاب اخیر یک ریال تا به حال دریافت نکردهام. آری ای پیشگامان (۱۳۹۹)، باتلاق شنی (۱۳۹۹)، جنون جورج سوم (۱۴۰۰)، برونته (۱۴۰۰)، جین ایر (۱۴۰۰)، بانویی در ون (۱۴۰۱)، پری دریایی (۱۴۰۱). این پست شما بعد از مدتها یادم آورد که پولی از بابت کتابها دریافت نکردهام و باید پیگیری کنم. در ضمن کتابها همان طور که به ناشر تحویل داده شده منتشر شدهاند و نمیتوانند ادعای مخارج ویراستاری بکنند. شاید این بتواند شروعی باشد برای شکلگیری جمعی از مترجمان و احقاق حقوقشان.
[آثار ترجمهٔ مزدک بلوری در نشر نی]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
| مزدک بلوری، مترجم |
سلام جناب هاتف، من از سال هشتادوهشت پانزده تا کتاب برای این نشر ترجمه کردهام و در این مدت به دلیل مشغلههایم در دانشگاه به عنوان عضو هیات علمی هرگز پیگیر حقالزحمه خودم نبودهام. حالا که این پست شما را دیدم با یک حساب سرانگشتی و بررسی مبالغ واریز شده دیدم برای هشت کتاب اول چیزی در حدود سیزده میلیون به من پرداخت شده است. برای هفت کتاب اخیر یک ریال تا به حال دریافت نکردهام. آری ای پیشگامان (۱۳۹۹)، باتلاق شنی (۱۳۹۹)، جنون جورج سوم (۱۴۰۰)، برونته (۱۴۰۰)، جین ایر (۱۴۰۰)، بانویی در ون (۱۴۰۱)، پری دریایی (۱۴۰۱). این پست شما بعد از مدتها یادم آورد که پولی از بابت کتابها دریافت نکردهام و باید پیگیری کنم. در ضمن کتابها همان طور که به ناشر تحویل داده شده منتشر شدهاند و نمیتوانند ادعای مخارج ویراستاری بکنند. شاید این بتواند شروعی باشد برای شکلگیری جمعی از مترجمان و احقاق حقوقشان.
[آثار ترجمهٔ مزدک بلوری در نشر نی]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Telegram
Gama | گاما
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم |
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق…
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق…
Gama | گاما
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم | | محمدمهدی هاتف | هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق مترجم…
| از واکنشها به یادداشت محمدمهدی هاتف |
| عبدالرضا سالاربهزادی، مترجم |
چندین کتاب از من توسط نشر نی چاپ و منتشر شد و در طول تمام آن سالها (مدیریت جناب همایی) جز همراهی و احترام به حقوق مؤلف و مترجم از همه بخشهای نشرنی ندیدم، حتی گاهی که در مضیقه مالی بودم پیش از موعد پرداخت میکردند، ولی همین تجربه جنابعالی را هنگام انتشار نخستین ترجمهام با یکی دیگر از ناشران معروف و ظاهرا معتبر داشتم که گفتند به علت حجم بالای ویرایش مورد نیاز باید درصدی از دستمزد ویراستار از حقالترجمه کسر شود، در حضور ویراستار نشانشان دادم که شاید بیش از ۸۰ درصد ویرایش سلیقهای بود، مثلا به جای به دلیل ویراستار بهجهت را ترجیح داده بود (صرفا به عنوان مثال عرض کردم، و الا تقریبا ۳۰ سال از آن زمان میگذرد و طبیعتا مواردش در خاطرم نمانده است)! در نتیجه، با تأیید ویراستار، مجبور به پسگرفتن حرف خودشان شدند، ولی در بازپس گرفتن نسخه اصلی کتاب (متن اصلی) مکافاتی داشتیم که با دخالت اتحادیه ناشران توانستم کتابم را پس بگیرم!
[آثار ترجمهٔ عبدالرضا سالاربهزادی در نشر نی]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
| عبدالرضا سالاربهزادی، مترجم |
چندین کتاب از من توسط نشر نی چاپ و منتشر شد و در طول تمام آن سالها (مدیریت جناب همایی) جز همراهی و احترام به حقوق مؤلف و مترجم از همه بخشهای نشرنی ندیدم، حتی گاهی که در مضیقه مالی بودم پیش از موعد پرداخت میکردند، ولی همین تجربه جنابعالی را هنگام انتشار نخستین ترجمهام با یکی دیگر از ناشران معروف و ظاهرا معتبر داشتم که گفتند به علت حجم بالای ویرایش مورد نیاز باید درصدی از دستمزد ویراستار از حقالترجمه کسر شود، در حضور ویراستار نشانشان دادم که شاید بیش از ۸۰ درصد ویرایش سلیقهای بود، مثلا به جای به دلیل ویراستار بهجهت را ترجیح داده بود (صرفا به عنوان مثال عرض کردم، و الا تقریبا ۳۰ سال از آن زمان میگذرد و طبیعتا مواردش در خاطرم نمانده است)! در نتیجه، با تأیید ویراستار، مجبور به پسگرفتن حرف خودشان شدند، ولی در بازپس گرفتن نسخه اصلی کتاب (متن اصلی) مکافاتی داشتیم که با دخالت اتحادیه ناشران توانستم کتابم را پس بگیرم!
[آثار ترجمهٔ عبدالرضا سالاربهزادی در نشر نی]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Telegram
Gama | گاما
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم |
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق…
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق…
| دربارهٔ ارزش کار ترجمه! |
| محمدمهدی هاتف |
قراردادهای ترجمه در ایران عمدتاً از جنس مشارکتاند: مترجم محتوا را تأمین میکند، ناشر آمادهسازی و چاپ را انجام میدهد، و نهایتاً هر دو در سود فروش شریکاند. اما بندهای آن بهنحوی تنظیم شده که بیشتر به یک مشارکتِ یکطرفه میماند؛ یا اینطور بگوییم، منافع یک طرف را تأمین میکند. با امضای قرارداد مترجم تمامی حقوق و اختیارات مربوط به اثر را واگذار میکند و تقریباً خلع ید میشود.
به عنوان مثال، در قرارداد من با نشر نی آمده است «ناشر میتواند اثر را ویرایش کند و پس از کسب نظر مترجم دربارهٔ تغییرات، تصمیم نهایی با ناشر است». این بند دست ناشر را در اعمال هرگونه تغییر جزئی باز میگذارد. همچنین آمده است «ناشر در قبول یا رد هر تغییری در متن که کسب مجوز انتشار اثر از مراجع دولتی و حکومتی به انجام آن تغییرات منوط باشد مختار است». این بند اختیار تغییرات کلی (مثلاً حذف یک فصل) را نیز به ناشر میدهد، و از مترجم بهکلی سلب اختیار میکند. این در حالی است که محتوا ازآنِ مترجم است، صلاحیت وی در خصوص محتوا (فارغ از جنبههای صوری و ادبی) احتمالاً بیشتر از ناشر است، و خواننده هم عمدتاً او را مسئول محتوای اثر میداند.
این سلب اختیار در سایر موارد هم دیده میشود؛ در قرارداد آمده، «تعیین فصل انتشار، اندازهٔ ابعاد اثر، تعداد نسخهها در هر نوبت چاپ، نوع مواد مصرفی، آرایش داخلی و خارجی بر عهده و به تشخیص ناشر است». جزئیاتِ هیچ یک از این عناوین نیز در قرارداد قید نشده است. تیراژ کتاب، طرح جلد و سایر جزئیات تنها بعد از چاپ است که به رؤیت مترجم میرسد. خلاصه اینکه با امضای قرارداد تمامی اختیارات مرتبط با اثر بهنحو یکطرفه به ناشر تعلق میگیرد.
اما این عدمتقارن منحصر به اختیارات نیست، وضعیت مالی قراداد هم اوضاع بهتری ندارد. حقالترجمهٔ من بابت کتاب مذکور در چاپ اول کمتر از ۱۰ میلیون تومان است. فرض کنید ترجمهٔ این متن ۳۰۰صفحهای کلاسیک فلسفه علم از من ۴ ماه وقت گرفته باشد، با روزی ۸ ساعت کار میشود حدوداً ساعتی ۱۳ هزار تومان (لطفاً نخندید!). طبعاً این عدد در درازمدت در تعداد چاپها هم ضرب خواهد شد، برای یک متن تخصصی طی ده سال آینده شاید سه نوبت چاپ عدد مناسبی باشد، که میشود ساعتی ۳۹ هزار تومان که ظرف ۱۰ سال تسویه میشود (البته به قیمت روز). با این حساب منِ مترجم که احتمالاً بیشترین زحمت را برای کتاب کشیدهام، کمترین بهرهٔ مالی را در مقایسه با تمامی دستاندرکاران تولید کتاب، از ویراستار و صفحهآرا گرفته تا پرسنل پخش و فروش، خواهم برد. معنای دیگرش این است که مترجم، یعنی همان کسی که اعتبار متن فارسی به اوست، ارزانترین نیروی کار در فرایند تولید است.
ولی همین بهرهٔ اندک هم بهشکل منصفانهای پرداخت نمیشود: کتاب مذکور ۲۷ ماه بعد از امضای قراداد منتشر شده است. در قرارداد آمده پرداخت باقیماندهٔ حق ترجمهٔ اثر، بعد از کسر ۱ میلیون علیالحساب پای امضای قرارداد، تازه ۶ ماه بعد از انتشار اثر آغاز میشود. یعنی اولین دریافتی من، که کتاب را قبل از امضای قرارداد تحویل دادهام، دستکم ۳۳ ماه بعد از انجام کار است. اگرچه این مبلغ هم یکجا پرداخت نمیشود؛ بنا به قراداد، حقالترجمه «به نسبت تعداد نسخههای فروشرفته تسویه میشود و پس از آن هر سه ماه یک بار حق ترجمهٔ نسخههای فروشرفته در همان مدت تسویه میشود». با این فرمول منطقاً ناشر باید مستندات گزارش سهماههٔ فروش را به مترجم ارائه کند. اگر شما تا به حال چنین گزارشی را دیدهاید، من هم دیدهام!
جالب اینکه اگر تیراژ کتاب از ۲۰۰۰ نسخه تجاوز کند، حقالترجمه از ۱۰ درصد به ۸ درصد تقلیل مییابد. یعنی اگر کتاب خوشفروش باشد از سهم مترجم کم میشود! این حقالزحمه هم البته از ۹۰ درصد قیمت پشتجلد محاسبه خواهد شد، چون ۱۰ درصد آن بابت ضایعات و تبلیغات از حق مترجم کسر میشود. یعنی شما در تمام زیانهای احتمالی، که بالغ بر ۱۰ درصد تیراژ تخمین زده شده است، با ناشر شریکید. و باز جالبتر اینکه بنا به مادهٔ ۴ قرارداد، اگر پس از گذشت سه سال از تاریخ نشر، چیزی از کتابها مانده باشد، ناشر میتواند آنها را «با قیمت نازل بفروشد، یا به مراکز بازیافت منتقل کند. در این صورت، به این نسخهها حق ترجمه تعلق نخواهد گرفت». معنایش این است: تمام تصمیمات ناظر به اثر، از آمادهسازی تا فروش، در اختیار ناشر است، اما اگر اثر فروش نرفت مترجم از دستمزدش محروم میشود، ولو اینکه ترجمه بینقصی تحویل داده باشد، ولو اینکه این عدم فروش نتیجه اهمالکاری ناشر باشد. البته در ادامه گفته شده «مترجم میتواند تمام یا بخشی از نسخههای یاد شده را با تحفیف ۷۰٪ از ناشر خریداری کند». یعنی مترجم این اختیار را دارد که...
📄 متن کامل مقاله [در Instant Review]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
| محمدمهدی هاتف |
قراردادهای ترجمه در ایران عمدتاً از جنس مشارکتاند: مترجم محتوا را تأمین میکند، ناشر آمادهسازی و چاپ را انجام میدهد، و نهایتاً هر دو در سود فروش شریکاند. اما بندهای آن بهنحوی تنظیم شده که بیشتر به یک مشارکتِ یکطرفه میماند؛ یا اینطور بگوییم، منافع یک طرف را تأمین میکند. با امضای قرارداد مترجم تمامی حقوق و اختیارات مربوط به اثر را واگذار میکند و تقریباً خلع ید میشود.
به عنوان مثال، در قرارداد من با نشر نی آمده است «ناشر میتواند اثر را ویرایش کند و پس از کسب نظر مترجم دربارهٔ تغییرات، تصمیم نهایی با ناشر است». این بند دست ناشر را در اعمال هرگونه تغییر جزئی باز میگذارد. همچنین آمده است «ناشر در قبول یا رد هر تغییری در متن که کسب مجوز انتشار اثر از مراجع دولتی و حکومتی به انجام آن تغییرات منوط باشد مختار است». این بند اختیار تغییرات کلی (مثلاً حذف یک فصل) را نیز به ناشر میدهد، و از مترجم بهکلی سلب اختیار میکند. این در حالی است که محتوا ازآنِ مترجم است، صلاحیت وی در خصوص محتوا (فارغ از جنبههای صوری و ادبی) احتمالاً بیشتر از ناشر است، و خواننده هم عمدتاً او را مسئول محتوای اثر میداند.
این سلب اختیار در سایر موارد هم دیده میشود؛ در قرارداد آمده، «تعیین فصل انتشار، اندازهٔ ابعاد اثر، تعداد نسخهها در هر نوبت چاپ، نوع مواد مصرفی، آرایش داخلی و خارجی بر عهده و به تشخیص ناشر است». جزئیاتِ هیچ یک از این عناوین نیز در قرارداد قید نشده است. تیراژ کتاب، طرح جلد و سایر جزئیات تنها بعد از چاپ است که به رؤیت مترجم میرسد. خلاصه اینکه با امضای قرارداد تمامی اختیارات مرتبط با اثر بهنحو یکطرفه به ناشر تعلق میگیرد.
اما این عدمتقارن منحصر به اختیارات نیست، وضعیت مالی قراداد هم اوضاع بهتری ندارد. حقالترجمهٔ من بابت کتاب مذکور در چاپ اول کمتر از ۱۰ میلیون تومان است. فرض کنید ترجمهٔ این متن ۳۰۰صفحهای کلاسیک فلسفه علم از من ۴ ماه وقت گرفته باشد، با روزی ۸ ساعت کار میشود حدوداً ساعتی ۱۳ هزار تومان (لطفاً نخندید!). طبعاً این عدد در درازمدت در تعداد چاپها هم ضرب خواهد شد، برای یک متن تخصصی طی ده سال آینده شاید سه نوبت چاپ عدد مناسبی باشد، که میشود ساعتی ۳۹ هزار تومان که ظرف ۱۰ سال تسویه میشود (البته به قیمت روز). با این حساب منِ مترجم که احتمالاً بیشترین زحمت را برای کتاب کشیدهام، کمترین بهرهٔ مالی را در مقایسه با تمامی دستاندرکاران تولید کتاب، از ویراستار و صفحهآرا گرفته تا پرسنل پخش و فروش، خواهم برد. معنای دیگرش این است که مترجم، یعنی همان کسی که اعتبار متن فارسی به اوست، ارزانترین نیروی کار در فرایند تولید است.
ولی همین بهرهٔ اندک هم بهشکل منصفانهای پرداخت نمیشود: کتاب مذکور ۲۷ ماه بعد از امضای قراداد منتشر شده است. در قرارداد آمده پرداخت باقیماندهٔ حق ترجمهٔ اثر، بعد از کسر ۱ میلیون علیالحساب پای امضای قرارداد، تازه ۶ ماه بعد از انتشار اثر آغاز میشود. یعنی اولین دریافتی من، که کتاب را قبل از امضای قرارداد تحویل دادهام، دستکم ۳۳ ماه بعد از انجام کار است. اگرچه این مبلغ هم یکجا پرداخت نمیشود؛ بنا به قراداد، حقالترجمه «به نسبت تعداد نسخههای فروشرفته تسویه میشود و پس از آن هر سه ماه یک بار حق ترجمهٔ نسخههای فروشرفته در همان مدت تسویه میشود». با این فرمول منطقاً ناشر باید مستندات گزارش سهماههٔ فروش را به مترجم ارائه کند. اگر شما تا به حال چنین گزارشی را دیدهاید، من هم دیدهام!
جالب اینکه اگر تیراژ کتاب از ۲۰۰۰ نسخه تجاوز کند، حقالترجمه از ۱۰ درصد به ۸ درصد تقلیل مییابد. یعنی اگر کتاب خوشفروش باشد از سهم مترجم کم میشود! این حقالزحمه هم البته از ۹۰ درصد قیمت پشتجلد محاسبه خواهد شد، چون ۱۰ درصد آن بابت ضایعات و تبلیغات از حق مترجم کسر میشود. یعنی شما در تمام زیانهای احتمالی، که بالغ بر ۱۰ درصد تیراژ تخمین زده شده است، با ناشر شریکید. و باز جالبتر اینکه بنا به مادهٔ ۴ قرارداد، اگر پس از گذشت سه سال از تاریخ نشر، چیزی از کتابها مانده باشد، ناشر میتواند آنها را «با قیمت نازل بفروشد، یا به مراکز بازیافت منتقل کند. در این صورت، به این نسخهها حق ترجمه تعلق نخواهد گرفت». معنایش این است: تمام تصمیمات ناظر به اثر، از آمادهسازی تا فروش، در اختیار ناشر است، اما اگر اثر فروش نرفت مترجم از دستمزدش محروم میشود، ولو اینکه ترجمه بینقصی تحویل داده باشد، ولو اینکه این عدم فروش نتیجه اهمالکاری ناشر باشد. البته در ادامه گفته شده «مترجم میتواند تمام یا بخشی از نسخههای یاد شده را با تحفیف ۷۰٪ از ناشر خریداری کند». یعنی مترجم این اختیار را دارد که...
📄 متن کامل مقاله [در Instant Review]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Telegraph
دربارهٔ ارزش کار ترجمه!
[در ادامهٔ مباحث حول این یادداشت] قراردادهای ترجمه در ایران عمدتاً از جنس مشارکتاند: مترجم محتوا را تأمین میکند، ناشر آمادهسازی و چاپ را انجام میدهد، و نهایتاً هر دو در سود فروش شریکاند. اما بندهای آن بهنحوی تنظیم شده که بیشتر به یک مشارکتِ یکطرفه…
تصویر: مصاحبهٔ جعفر همایی، مدیر نشر نی، با روزنامهٔ همشهری دربارهٔ مباحث مطرحشده پس از انتشار متن انتقادی محمدمهدی هاتف | پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
+ محمدمهدی هاتف این یادداشت را دربارهٔ مصاحبهٔ فوق نوشته است.
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
+ محمدمهدی هاتف این یادداشت را دربارهٔ مصاحبهٔ فوق نوشته است.
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Gama | گاما
تصویر: مصاحبهٔ جعفر همایی، مدیر نشر نی، با روزنامهٔ همشهری دربارهٔ مباحث مطرحشده پس از انتشار متن انتقادی محمدمهدی هاتف | پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ + محمدمهدی هاتف این یادداشت را دربارهٔ مصاحبهٔ فوق نوشته است. ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما] 🏷 GAMAper
| در واکنش به مصاحبهٔ مدیر نشر نی با روزنامهٔ همشهری |
| محمدمهدی هاتف |
[در امتداد مباحث این یادداشت]
آقای همایی، مدیر نشر نی، در مصاحبهای با روزنامهٔ همشهری گفتهاند: «عذرخواهی جنبه همدلی با اهل قلم داشته و حاکی از ابراز تأسف ما برای این است که نمیتوانستیم هزینه ویرایش آثار این دست از مترجمان را تماماً بهحساب ناشر منظور کنیم وگرنه هیچ تخلف قانونی یا اخلاقی صورت نگرفته است و هر آنچه در حساب اهل قلم ثبت شده، عیناً براساس قرارداد رسمی فیمابین بوده است.»
من این عبارت را اینطور میفهمم: مادامیکه ما از مفاد قرارداد تخطی نکردهایم، تخلف اخلاقی صورت نگرفته است. چه اینکه به هر حال مترجم در امضای قرارداد مختار بوده. و بله، همیشه دیگرانی هستند که به بند مزبور تن میدهند، کمااینکه به گفتهٔ ایشان «این بند از حدود ۱۰ سال پیش در قراردادهای نشر نی وجود داشته است».
حق با ایشان است. «این دست مترجمان» یعنی همان «مترجمان جوان» عادت دارند به اینکه کار فکریشان را مفتفروشی کنند. بعضیهایشان مدرسان حقالتدریسی بودهاند با دستمزدی کمتر از کرایه رفتوآمدشان. بعضیهایشان دانشجویانی بودهاند با مقالاتی که بالاجبار به نام اساتیدشان زدهاند. درست میگویند، اصلاً چیزی به نام «قرارداد غیرمنصفانه» وجود ندارد.
و گفتهاند هزینه ویرایش کتاب بنده «بالغ بر ۲۵میلیون و ۶۰۰تومان شده که فقط سهمی از آن بهحساب ایشان منظور شده است». ما که بخیل نیستیم، اگر حق ویراستار کتاب من اینقدر بوده که نوش جانش (بدون تردید عین این مبلغ به ویراستار پرداخت شده. چی؟ مستندات؟ در قرارداد چنین وظیفهای برای ناشر قید نشده، پس اخلاقی است). فقط کاش مرجع دیگری جز مدیر نشر هم وجود داشت و دربارهٔ این اعداد و ارقام داوری میکرد. مثلاً ویراستارِ بیطرفی متن ارسالی من برای ناشر و متن ارسالی ناشر برای بنده را مقایسهای میکرد و این مقدار ناشیگری حقیر در ترجمه را نشانم میداد.
ماجرای شخصی من البته اهمیتی ندارد. اما یک چیز را دوست دارم به عنوان برادر کوچکتر خدمتشان عرض کنم. راستش همهٔ آدمها مثل من پوستکلفت نیستند. آدمها باورشان میشود که نابلدند، که ناشیاند، که کارشان مفت نمیارزد. آدمها میشکنند، سرخورده میشوند. اگر این حق مترجم اینقدر برایتان سنگین است، اجازه دهید صندوقی ترتیب دهیم و برای حق مترجم در نشر نی اعانه جمع کنیم. شاید مشکل حل شد.
در پایان مصاحبه هم گفتهشده «اصولاً طرح مباحث مالی که مبتنی بر قرارداد است در فضای مجازی و اتهام زدن به اشخاص رفتار مدنی نیست». بله واقعاً هم «این فضای مجازی ول است». اصلاً وقتی روزنامهٔ شهرداری تهران هست فضای مجازی چرا؟
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
| محمدمهدی هاتف |
[در امتداد مباحث این یادداشت]
آقای همایی، مدیر نشر نی، در مصاحبهای با روزنامهٔ همشهری گفتهاند: «عذرخواهی جنبه همدلی با اهل قلم داشته و حاکی از ابراز تأسف ما برای این است که نمیتوانستیم هزینه ویرایش آثار این دست از مترجمان را تماماً بهحساب ناشر منظور کنیم وگرنه هیچ تخلف قانونی یا اخلاقی صورت نگرفته است و هر آنچه در حساب اهل قلم ثبت شده، عیناً براساس قرارداد رسمی فیمابین بوده است.»
من این عبارت را اینطور میفهمم: مادامیکه ما از مفاد قرارداد تخطی نکردهایم، تخلف اخلاقی صورت نگرفته است. چه اینکه به هر حال مترجم در امضای قرارداد مختار بوده. و بله، همیشه دیگرانی هستند که به بند مزبور تن میدهند، کمااینکه به گفتهٔ ایشان «این بند از حدود ۱۰ سال پیش در قراردادهای نشر نی وجود داشته است».
حق با ایشان است. «این دست مترجمان» یعنی همان «مترجمان جوان» عادت دارند به اینکه کار فکریشان را مفتفروشی کنند. بعضیهایشان مدرسان حقالتدریسی بودهاند با دستمزدی کمتر از کرایه رفتوآمدشان. بعضیهایشان دانشجویانی بودهاند با مقالاتی که بالاجبار به نام اساتیدشان زدهاند. درست میگویند، اصلاً چیزی به نام «قرارداد غیرمنصفانه» وجود ندارد.
و گفتهاند هزینه ویرایش کتاب بنده «بالغ بر ۲۵میلیون و ۶۰۰تومان شده که فقط سهمی از آن بهحساب ایشان منظور شده است». ما که بخیل نیستیم، اگر حق ویراستار کتاب من اینقدر بوده که نوش جانش (بدون تردید عین این مبلغ به ویراستار پرداخت شده. چی؟ مستندات؟ در قرارداد چنین وظیفهای برای ناشر قید نشده، پس اخلاقی است). فقط کاش مرجع دیگری جز مدیر نشر هم وجود داشت و دربارهٔ این اعداد و ارقام داوری میکرد. مثلاً ویراستارِ بیطرفی متن ارسالی من برای ناشر و متن ارسالی ناشر برای بنده را مقایسهای میکرد و این مقدار ناشیگری حقیر در ترجمه را نشانم میداد.
ماجرای شخصی من البته اهمیتی ندارد. اما یک چیز را دوست دارم به عنوان برادر کوچکتر خدمتشان عرض کنم. راستش همهٔ آدمها مثل من پوستکلفت نیستند. آدمها باورشان میشود که نابلدند، که ناشیاند، که کارشان مفت نمیارزد. آدمها میشکنند، سرخورده میشوند. اگر این حق مترجم اینقدر برایتان سنگین است، اجازه دهید صندوقی ترتیب دهیم و برای حق مترجم در نشر نی اعانه جمع کنیم. شاید مشکل حل شد.
در پایان مصاحبه هم گفتهشده «اصولاً طرح مباحث مالی که مبتنی بر قرارداد است در فضای مجازی و اتهام زدن به اشخاص رفتار مدنی نیست». بله واقعاً هم «این فضای مجازی ول است». اصلاً وقتی روزنامهٔ شهرداری تهران هست فضای مجازی چرا؟
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
Telegram
Gama | گاما
| درباره هنر چاپیدنِ مترجم |
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق…
| محمدمهدی هاتف |
هشت ماه از چاپ ترجمهام از کتاب پیشرفت علم و مسائل آن نوشته لری لاودن میگذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با «نشر نی» تماس گرفتم که ببینم آیا اصلاً پرداختی در کار هست یا نه! به توضیح امور مالی نشر، حق…