Telegram Web
🔺نشان هنر ایران را نه تنها در موزه‌های فرانسه بلکه این بار در «رودخانه سن» و در جشن افتتاحیه المپیک پاریس می‌بینیم.

🔸چهره‌ای که بخشی از اثر نقاش ایرانی دوره صفویه است طوری که فقط چشم‌ها بیرون از آب است.

🔸این صورت یا درست‌تر بگویم چشم‌ها بخشی از نگاره‌ایست که نقاش دوره صفویه، محمد قاسم، کشیده است.

🔸شاه عباس و جوان، نام اثری است که نگارگر در حاشیه آن بیتی نوشته است و در پایین نام خود و تاریخ اثر را ثبت کرده است.

برآرد روزگارت از سه لب كام
/لب يار و لب جوي و لب جام

بتاريخ يوم الجمعه بيست چهار جمادى الثاني
سنه ۱۳۰۶ه.
‎رقم كمينه خاكسار
محمد قاسم مصور
این اثر در موزه لوور نگهداری می شود.

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
Forwarded from Gama | گاما
محمدتقی (۱۴۰۳-۱۳۱۱) غیاثی درگذشت.

محمدتقی غیاثی
در خمامِ گیلان زاده شد و تحصیلات ابتدایی را در خمام و متوسطه را در شهر رشت و تحصیلات دانشگاهی را در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه در دانشسرای عالی تهران گذراند. در سی‌سالگی با بورس تحصیلی وزارت فرهنگ ایران به پاریس رفت و موفق به اخذ دکتری ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربن پاریس شد. «تأثیر استاندال روی ژید» عنوان تز دکتری او بود. پس از مراجعت تا هنگام بازنشستگی با سمت استاد تمامی در دانشگاه تهران و پس از آن چندین سال نیز در دورهٔ دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات به تدریس زبان و ادبیات فرانسه اشتغال داشت. محمدتقی غیاثی سوای فرهنگ‌های فرانسه-فارسی کارآمد و محبوب و کتاب‌های کمک‌درسی‌ای که در آموزش زبان فرانسه منتشر کرده‌، ترجمه‌هایی نه‌چندان کم‌شمار نیز از آثار ادبی نویسندگان فرانسه در کارنامهٔ خود دارد. او امروز هفتم مردادماه ۱۴۰۳ در فرانسه درگذشت.

شماری از آثار تألیفی مهم او: دستور زبان فرانسه؛ فرهنگ اصطلاحات و ت‍ع‍ب‍ی‍رات‌ زب‍ان‌ فرانسه؛ ف‍ره‍ن‍گ‌ م‍ک‍ال‍م‍ه‌ٔ گ‍ف‍ت‍گ‍وه‍ای‌ روزانهٔ زب‍ان‌ ف‍ران‍س‍ه‌؛ درآم‍دی‌ ب‍ر س‍ب‍ک‌ش‍ن‍اس‍ی‌ س‍اخ‍ت‍اری‌؛ واژه‌شناسی در زبان فرانسه.

شماری از ترجمه‌های مهم او: ف‍ل‍س‍ف‍ۀ پ‍وچ‍ی‌، آل‍ب‍ر ک‍ام‍و؛ دلهرهٔ هستی، آلبر کامو؛ عیش، آلبر کامو؛ زمین، امیل زولا؛ س‍ه‍م‌ س‍گ‍ان‌ ش‍ک‍اری‌، ام‍ی‍ل‌ زولا؛ ه‍ف‍ت‍ۀ م‍ق‍دس‌، ل‍وئی‌ آراگ‍ون‌؛ ن‍ق‍د ت‍ک‍وی‍ن‍ی‌، ل‍وس‍ی‍ن‌ گ‍ل‍دم‍ن‌؛ آوازخ‍وان‌ طاس‌ (ض‍د ت‍ات‍ر)، اوژن‌ ی‍ون‍س‍ک‍و؛ گزینش و ترجمه و توضیحِ ش‍ع‍ر ف‍ران‍س‍ه‌ در س‍دهٔ ب‍ی‍س‍ت‍م‌: ب‍ی‍ش‌ از ص‍د ق‍طع‍ه‌ ش‍ع‍ر از ۳۰ ش‍اع‍ر؛ قصۀ نو، انسان طراز نو، آلن رب‌گری‌یه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper | Instagram
Forwarded from Gama | گاما
من این را به تو گفتم


من این را به تو گفتم، به‌خاطر ابرها.
من این را به تو گفتم به‌خاطر درخت دریا،
به‌خاطر هر خیزاب، به‌خاطر پرندگانِ شاخ و برگ‌ها،
به‌خاطر سنگریزه‌های صدا،
برای دست‌های آشنا
به‌خاطر چشمی که چهره یا چشم‌انداز می‌گردد،
و خواب، آسمان را به رنگ او درمی‌آورد
به‌خاطر شبی که لاجرعه نوشیدیم،
به‌خاطر نرده‌های راه‌ها،
به‌خاطر دریچهٔ گشاده، پیشانیِ باز،
من این را به تو گفتم، به‌خاطرِ اندیشه‌های تو، گفتارِ تو
هر نوازشی، هر اعتمادی پس از مرگ دوباره پا به جهان می‌نهند.


شعرِ پل الوار، ترجمهٔ محمدتقی غیاثی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper | Instagram
Forwarded from جامعه‌شناسی
⚠️ میلیونرهای جهان کجا هستند و ثروت چگونه در سطح جهانی تقسیم می شود؟

🔺ایالات متحده بالاترین تعداد میلیونرها را دارد و حدود ۲۱.۹۵ میلیون نفر دارای ثروت هفت رقمی یا بیشتر هستند.

🔺چین با حدود ۶.۰۱ میلیون میلیونر در رتبه دوم قرار دارد
و پس از آن بریتانیا (۳.۰۶ میلیون)
فرانسه (۲.۸۷ میلیون)
و ژاپن (۲.۸۳ میلیون نفر) قرار دارند.

🔺بر اساس گزارش جهانی ثروت، تقریباً نیمی از ثروت جهان، ۴۷.۵ درصد یا ۲۱۳ تریلیون دلار، تنها در اختیار ۱.۵ درصد از جمعیت بزرگسال جهان است. اینها خانوارهایی هستند که بیش از ۱ میلیون دلار دارند. در مقابل، کسانی که دارایی کمتر از ۱۰۰۰۰ دلار دارند، تنها ۰.۵ درصد (۲.۴ تریلیون دلار) از ثروت جهانی را در اختیار دارند، اما ۳۹.۵ درصد از بزرگسالان جهان را تشکیل می دهند.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
امان از....!

هزار دلار ناقابل یعنی 60 میلیون تومان و این در حالی است که حقوق ماهانۀ بسیاری از ایرانی‌ها 15 میلیون تومان هم نیست! بنابراین، هزار دلار ناقابل برای هر فرد درمانده و حتی درنمانده، بسیار وسوسه کننده است و زمینه را برای جذب افراد به سرویس‌های خارجی و نفوذ در دستگاه‌ها ی مختلف را راحت می‌کند. بنابراین، عملیات نفوذ در چنین شرایط اقتصادی نه خیلی هنرمندانه است و نه خرج زیادی دارد!
امان از اقتصاد نامتعادل و نابسامان و خراب که پدر همۀ بدبختی‌های دیگر است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
☝️
👇👇
داستان آخرین شعری که اسماعیل هنیه در ایران خواند:

«اسماعيل هنيه» دیروز در آخرین روز زندگی خود در ایران یک مصراع شعر خواند که از اشعار دوران جاهلی و پیشااسلام است بی‌آنکه به نام شاعرش اشاره کند؛ تنها گفت: قال الشاعر:
((اذا غاب سید قام سید آخر))
اجازه دهید برای درک این مصراع قصه‌ی شاعرش را برایتان بگویم:
نام شاعر این شعر «السموأل» ازدی است و از قضا دیانت شاعر یهودی است که ابن‌قتیبه مورخ بر آن صحه گذاشته و اصلأ سموأل نامي يهودي است که عبری‌‌اش(شْمُوئِیل (שְׁמוּאֵל) است.
تا امروز هم این شاعر مشهور است حتا در بغداد هنوز خیابانی به نام او هست به نام(شارع‌السموأل) كه متحف و موزه‌ی دارالاثارالعربیه خان مرجان در همان خیابان قرار دارد.
در ضرب‌المثل‌های عربی با اینکه یهودی بود و جهان عرب نسبت به یهودیان کم فوبیا ندارد اما از او به نیکی یاد شده و هنوز می‌گویند:
"أوفى من سموأل" چرا که به امانت و وفاداری مشهور بوده؛ او‌ معاصر امرؤالقيس شاعر برجسته صاحب معلقه بوده و داستان وفاداریش هم نسبت با همین شاعر معروف شده.
می‌دانید که امروالقیس مغضوب قیصر روم واقع شد و او را به نزد خود خواند، امروالقیس پیش از رفتن، تمام گنج‌ها و شمشیر و سپرهای قیمتی خودش را به این سموأل می‌سپرد که یک قلعه و دژی بس استوار از جدش به ارث برده بود به نام «حصن عادیا»
قیصر روم بعد از اینکه با زرهی مسموم امروالقیس را به قتل می‌رساند لشکری را به فرماندهی حارث‌بن‌ظالم غسانی مأمور می‌کند که به قلعه‌ی سموأل حمله کنند و اشیاء قیمتی امروالقیس را از او پس گیرند.
سموأل در برابر لشکر قیصر سخت مقاومت می‌کند و شعر بالا را که اسماعیل هنیه خوانده در چنین موقعیتی سروده که پیغامی است به حارث: می‌‌گوید:
(نحن قوم اذا خلا منا سید قام سید آخر)
یعنی: ما از آن قبیله‌ایم که اگر بزرگی از ما بمیرد بزرگ دیگری جایگزین او می‌شود؛ حاکی از این که تسلیم نخواهیم شد.
در ادامه،حارث که قلعه را به محاصره درآورده،با خیانت یکی از اطرافیان سموأل موفق می‌شود پسر سموأل را برباید و به او پیام می‌دهد که اگر اشیاء و اموال امرؤالقيس را تحویل ندهی پسرت را خواهیم کشت، سموأل باز کوتاه نمی‌آید و حارث غسانی فرمانده قیصر بر فراز قلعه برابر چشم سموأل و لشکریانش پسر وی را به دو نیم می‌کنند و سلاخی‌اش می‌کنند که گویند در آن دم که سموأل سلاخی پسرش را هم نظاره‌گر بود باز بر پیمان خود ماند و این بیت را سرود که:
«وفیت بأدرع الکندی انی
اذا ما خان أقوام وفیت»

یعنی:هرچند که اقوامی خیانت کردند اما من وفادار ماندم و سپرهای آن شاعر کندی یعنی امروالقیس را تسلیم دشمن‌اش نکردم.

این ماجرا چنان در جهان عرب مشهور شد که اعشی شاعر مخضرم قصیده‌ای در وصف این جنگ که به شکست لشکریان قیصر انجامید سرود که مطلع آن این‌گونه آغاز شده که:
كُنْ كَالسَّمَوْءَلِ إِذْ طَافَ الْهُمَامُ بِهِ
فِي جَحْفَلٍ كَسَوَادِ اللَّيْلِ جَرَّارِ

و توصیه کرده که همانند سمؤال باشيد كه وقتي لشكري که از کثرت چون سیاهی شب بود بر او در دژ ابلق تیماء و عاديا تاختن گرفت از وفاداری و عهد خویش کوتاه نیامد.
تقریباً سایر اشعار سموأل هم تأکید بر همین اوصاف اخلاقی است قصیده معروفی دارد با این آغاز که:
إذا المرء لم یدنس من اللؤم عرضه
فکل رداء یرتدیه جـمیل

یعنی اگر آدمی آبروی خویش به پستی نیالاید
هر جامه‌ای که بر تن کند زیبا خواهد بود.

این یکی از شاعرانی است که سماحت و کرامت اخلاقی‌اش باعث شد دنیای عرب به دیانت وی نظر نکند، و نسبت به یهودی بودنش تجاهل و تغافل ورزد؛ تا جایی که رهبر حماس هم که با دولتی یهودی در حال جنگ بود به اشعار وی استناد می‌کرد و آخرین بیتی که از میراث شعر عربی بر زبان راند باز شعر او بود که:
إذا سَيِّدٌ مِنّا خَلا قامَ سَيِّدٌ
قَؤُولٌ لِما قالَ الكِرامُ فَعُولُ.
نکاتی دربارهُ رابطه ما با اسرائیل

یوسف پزشکیان

1️⃣ جمهوری اسلامی ایران سال‌هاست در حال مبارزهُ تمام عیار با اسرائیل است. به جز جنگ نظامی مستقیم، دشمنی اسرائیل تقریبا به همهُ عرصه‌ها کشیده است. ترور، تحریم، نفوذ در ساختار اداری و سیاسی کشور، جنگ رسانه‌ای، تحریک و تقویت گسل‌های داخلی، جنگ نظامی در کشورهای همسایه و همراه، پشتیبانی از گروه‌های معاند و برانداز و ... . انکار جنگ با اسرائیل ساده‌لوحانه و کوته‌نظرانه است.

2️⃣ ترور و شهادت اسماعیل هنیه که مهمان جمهوری اسلامی ایران نیز بود، خسارت بزرگ، آشکار و غیر قابل جبرانی است. اما توجه داشته باشیم که ما سال‌هاست در معرض خسارت‌های پنهانی قرار داریم که مثل خوره به جان‌ کشورمان افتاده و مردم را خسته کرده است. فقر، اختلافات داخلی، بحث‌های خسته‌کنندهُ سیاسی، فساد و تبعیض همگی سنگرهایی است که یک به یک عقب‌نشینی کرده‌ایم تا به اینجا رسیده‌ایم.

3️⃣ ‌ از آنجایی که ما در میدان‌های مختلفی داریم می‌جنگیم، استراتژی خود را باید همه‌جانبه و جامع‌نگرانه تنظیم کنیم. اگر بپذیریم میدان اصلی جنگ با اسرائیل نظامی نیست‌، و اتفاقا آن‌ها دوست دارند پای ما را به جنگ نظامی نیز بکشند، با تامل قدم‌هایمان را برمی‌داریم.

4️⃣ وقتی متوجه شدیم که میدان مبارزهُ گسترده است، روش‌های مبارزه نیز متنوع است و وظیفهُ هرکسی متناسب با فهم و دانش و توانش تعریف می‌شود. مبارزهُ اطلاعاتی، سیاسی و امنیتی متولی خود را دارد و آن‌ها باید وظایف خود را انجام دهند. کار بقیهُ مردم و دولت اصلاح امور کشور است‌. اصلاح امور کشور بزرگترين ضربه به اسرائیل است. مراقب باشیم که حواسمان را از موضوع اصلی پرت نکنند. موضوع اصلی کشور همچنان اقتصاد، معیشت، اختلافات داخلی، فساد، تبعیض و ناکارآمدی است.

5️⃣ مهم نیست ما روی دشمنی و دعوا با اسرائیل هم‌نظر هستیم یا نیستیم. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید این دعوا وجود دارد. هر نظری دربارهُ اسرائیل داشته باشیم، فرقی نمی‌کند؛ اصلاح امور کشور راهبرد قابل توافق است. هر کس ایران را دوست دارد می‌تواند روی این گزینه توافق کند و کمک کند تا مشکلات مردم کمتر شود، اقتصاد کشور رشد کند و وحدت و همدلی بیشتر شود و این به ضرر اسرائیل است.
سبز خیلی خاص گیلانی
Forwarded from آسمانه
⬛️ روی پرویز متحده استاد تاریخ دانشگاه هاروارد و ایران‌شناس برجسته چهارشنبه، ۱۰ مرداد، در ۸۴ سالگی درگذشت.

🔸برای آشنایی با آثار ایشان به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://cmes.fas.harvard.edu/people/roy-mottahedeh


@asmaaneh
پیمانۀ وصلْ خورده یاد آر‌: دو خاطره از پرفسور روی متحده

رُوی پرويز متــــّحده، استاد نامدار تاريخ ايران و اسلام و تشيّع در دانشگاه هاروارد، امروز دهم مرداد 1403 درگذشت. روانش شاد.

هشتاد و چهار سال پيش، روز 13 تير 1319 در منطقۀ منهتن شهر نيويورک زاده شد. پدرش رفيعْ ايرانی و مادرش ميلدْرِد امريکایی بود: نشان از دو سو داشت آن نيک‌پی. تلفيق دو فرهنگ در نام‌گذاریش منعکس است: نام اوّل رُویْ، نام ميانی پرويز، و نام خانوادگی متّحده.

در نيمه‌های سدۀ بيستم ميلادی والدين از راه تجارتِ ظروفِ چينی اعلی زندگانی مرفّه و بل مجلّلی فراهم ساخته بودند، و فرزندشان در بهترين مدرسه‌ها آموزش ديد و پرورش يافت. دو مدرک کارشناسی از دانشگاه هاروارد در امريکا و دانشگاه کمبريج در انگلستان گرفت، و رسالۀ دکتری را زير نظر دو استاد پيشکسوت در دانشگاه هارواد به پايان رساند: يکی سِر هميلتون گيب (1895 تا 1971) و ديگری ريچارد نلسون فرای (1920 تا 2014). موضوع رساله تاريخ اجتماعی ايران در عصر آل بويه بود. ساليانی در دانشگاه پرينستون تدريس کرد، و سپس به هاروارد بازگشت و کرسی مُعنوَن به کرسی گِرنی در دپارتمان تاريخ هاروارد سی سال، از 1373 تا هنگام بازنشستگی در اختيار ايشان بود. متأسفانه پس از جراحی‌های متعدّد در دهۀ اخير، تندرستی ايشان رو به کاستی نهاد، تا اينکه سرانجام جان به جانان سپرد.

به احترام سه دهه آشنايی با آن فقيدِ گرانمايه دو خاطرۀ شخصی از ايشان می‌نويسم. اخيراً در برنامۀ مژدۀ کتاب آخرين کتابی را که مجموعۀ مقالاتِ ايشان است و پارسال با عنوان In the Shadow of the Prophet: Essays in Islamic History (زير سايۀ پيامبر: مقالاتی در تاريخ اسلام) به چاپ رسيد شفاهاً معرّفی کرد‌م. قصد دارم مطلبی با تفصيل بيشتر برای شمارۀ بعد مجلۀ خوب بخارا بفرستم.

1) نامِ پروفسور رُوی متــــّحده را نخستين بار از زبان استادِ استادان عبّاس زرياب خويی شنيدم.
روز چهارشنبه يا پنجشنبه نوزدهم مهر 1368 بود که به بنياد دانشنامۀ جهان اسلام شتافته بودم تا مجدّداً سپاسگزاری کنم، چون به نشستِ بزرگداشتِ دکتر غلامحسين مصاحب (1328 قمری تا 21 مهر 1358 خورشيدی) –که به‌‌دعوت اين‌جانب برگزار شد–تشريف آوردند و چراغِ فروزان محفل بودند.

آن سرچشمۀ شفقت و کَرَمْ يک نسخه از کتاب بزم‌آورد را که تازه از چاپ درآمده بود به منِ جوان جويای دانش در آن ساليان دور مرحمت نمودند، از سرِ لطف تشويق بسيار فرمودند، و گفتند چند دانشگاه ممتاز در امريکا به آيوی‌ليگ (Ivy League) مشهور است، و رُوی متحّده –از آشنايان من (يعنی استاد زرياب)– آنجا تاريخ درس می‌دهد، بيا توصيه‌نامه‌ای برايت بنويسم تا شايد مساعدتی کند آنجا بروی درس بخوانی. صَدای سخنان مهربانانه‌شان در گوشم طنين‌انداز است.

در آن موقع من می‌خواستم تحصيلاتم را در رياضيّات، مهندسی، و علوم شناختی ادامه دهم که اشتغالم در آن رشته‌ها بود، و انتظار نداشتم استاد تاريخ بتواند کمک کند. استاد زرياب افزودند در سال 1364 کتابی با عنوان The Mantle of the Prophet: Religion And Politics In Iran از جناب متحده منتشر شده است که جريان‌هايی از تاريخ ايران را با ترکيب عناصر داستانی و واقعی به شيرينی بيان می‌کند–اين کتاب که ترجمۀ عنوانش می‌شود ردای پيامبر: دين و سياست در ايران هنوز به فارسی در نيامده، ولی ترجمۀ عربیش با عنوان بُردَة النبي: الدّين و الّسياسة في ايران چاپ شده است.

2) در بهار 1376مدّتی را به‌عنوان دانشجوی پژوهنده در دانشگاه هاروارد ‌گذراندم، و اين فرصتِ مغتنم با حمايتِ پروفسور متّحده از پيشنهادِ پژوهشيم دربارۀ تاريخ علم ميسّر گشت.

هفته‌ای يک يا دو بار با اتوبوس سحرگاهی از نيويورک به بوستون و از آنجا با قطار محلّی به شهر کمبريج می‌رفتم. گاه يک شب در هتل می‌ماندم، ولی اغلب با آخرين اتوبوس شبانه بر می‌گشتم و پس از نيمه شب به خانه می‌رسيدم. مساعدۀ مالی در کار نبود، و همۀ هزينه‌ها از کيسۀ فتوّت خانواده می‌رفت.

هر هفته در کمبريج، اوّل سری به اتاق کاری می‌زدم که در مرکز مطالعات خاورميانه دانشگاه هاروارد با دو سه پژوهشگر ديگر مشترکاً استفاده می‌کرديم، ولی بيشتر اوقات در کتابخانۀ وايدنرِ دانشگاه صرف می‌شد. در بعضی درس‌های پيشرفته حاضر می‌‌شدم–از همه مهمتر درس فلسفۀ دين هيلری پاتنم (1926 تا 2016) را در يافتم و به حضور اقتصاددان برجسته آمارتيا سن (زادۀ 1933) نيز رسيدم. از بخت خوش، در همان سال استاد ارجمند دکتر عبدالکريم سروش به دعوت پروفسور متحده در هاروارد تشريف داشتند: بسيار مورد احترام و علاقه.

آن موقع، جناب متحده حلقة اولیٰ از حلقات في علم الأصول سيّد محمّدباقر صدر (1935 تا 1980) را در دست ترجمه داشتند، و چنان‌که خود می‌گفتند از مباحثت دکتر سروش بسيار بهره می‌بردند.
صفرشماری یا انسان‌شماری!؟

(اندر سخنان دو معاون اجرایی؛ محسن منصوری و محمدجعفر قائم‌پناه)

امیر ترکاشوند، ۱۳ اَمرداد ۱۴۰۳


محسن منصوری در دولت مرحوم رئیسی ابتدا استاندار تهران شد و سپس ارتقا گرفت و معاون اجراییِ آن مرحوم گردید. او در همین مقام مهم بود که سخن شرک‌آلودِ زیر را گفت:
《... دولت خودش را در مقابل مقام معظم رهبری عددی نمی‌داند خودش را صفر می‌داند خودش را نوکر ولایت می‌داند ...» "اینجا"

پس از انتشار چنین سخنان مشرکانه و کفرآمیزی از سوی یک مقام ارشد دولت، انتظار می‌رفت مقامات بالاتر چه رئیس دولتِ وقت (مرحوم رئیسی) و چه حتی مقام معظم رهبری به گوینده اخطار دهند و به آن سخنان واکنش منفی نشان دهند ولی دستِ‌کم علنی چنین انتظاری برآورده نشد (هر چند رهبری در سال‌های گذشته نسبت به موضوعِ "ذوب بودن در ولایت فقیه" موضعی منفی گرفته بودند).

کیست که نداند صفرشماریِ خود یا دیگران در مقابل پیشوایان مذهبی (و نیز عددی به حساب نیاوردن خود یا دیگران) واجد بزرگترین سرزنش‌های دینی بوده و شرک به شمار می‌آید.

و اما
چند روز پیش با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید، محمدجعفر قائم‌پناه به سمت معاون اجرایی پزشکیان برگزیده شد و جایگزین منصوری گردید. قائم‌پناه کسی است که خود را نه تنها در برابر دیگران صفر و غیر عدد نمی‌داند بلکه او به عنوان یک طبیب و چشم‌پزشک و رزمنده دوران دفاع مقدس (ضمن رعایت آداب اداری) نسبت به برخوردهای شدید نسبت به معترضانِ مهسایی و شلیک تیر ساچمه‌ای و پینت‌بال به صورت و چشمان جوانان و دختران که موجب نابینا شدن آنان می‌شد رسماً اعتراض کرد و خواهان اصلاح رویه و صدور دستور اصلاحی از سوی مقامات شد. "اینجا"


جای خرسندی دارد که به جای منصوریِ خودصفرشمار که هیچ هویتی برای دولت قائل نبود کسی در آن مسند قرار گرفته که فارغ از رهبری (و سلسله مراتب اداری)، برای خود و دیگران ارزش ذاتی قائل است.
به او برای مراتب تعهدات انسانی‌اش درود می‌فرستیم.


گفتنی است تعهدات انسانی به جای خود محفوظ اما مهم برای ما مردم، کارایی و مدیریت و دانشِ کسانی است که به سمت معاون اجرایی (و دیگر مناصب) گمارده می‌شوند تا مگر در حوزه مسئولیتی خود گشایشی در زندگی مردم پدید آورند؛ امید که ایشان در این امر نیز از توان لازم برخوردار باشد

https://www.tgoop.com/baznegari/1423
Forwarded from شال‌تله (عباس زندباف نشاط)
در عهد تیرکمان‌شاه خودروی پرایدی داشتم به رنگ طوسی و در همان عهد تیرکمان‌شاه فروختم اما نمی‌دانم چرا هم‌چنان پیامک‌های آن برای من می‌آید. همان پیامک‌هایی که با مالک محترم وسیله‌نقلیه به شماره پلاک فلان آغاز می‌شود و می‌گوید توقف دوبله، سد معبر یا کشف حجاب کرده‌ای. دیروز به جای پیامک یکی زنگ زد گفت از کلانتری فلان جا زنگ می‌زند. گفت ماشین را بد جایی گذاشته‌ای بیا بردار. سکوت مرا که دید گفت مگر مالک خودروی فلان نیستی مگر فلانی نیستی. برایش توضیح دادم در عهد تیرکمان‌شاه فروخته‌ام ولی هم‌چنان برای من پیامک می‌آید. دیدم فرصت خوبی است گفتم برای این که دیگر برای من پیامک نیاید باید به کجا بروم؟ پلیس به علاوه‌ی ده؟ راه‌نمایی رانندگی؟ کجا؟ گفت فعلا بیا ماشین را بردار سد معبر کرده‌ای؟ مانده بودم چه بگویم. فکر کنم اصلا به حرف‌های من گوش نمی‌داد. نکند هوش‌واره بود؟ هوش‌واره لهجه هم دارد؟
Forwarded from جامعه نو
#الف

🏷 تله اسرائیل و خلاء دولت در ایران و آمریکا

🖊 شورای سردبیری:
ترور اسماعیل هنیه در پایتخت ایران شوک جهانی کم‌سابقه‌ای ایجاد کرد. این ترور از سه جنبه اهمیت مضاعفی یافت: اول اینکه، رییس دفتر سیاسی حماس به‌دلیل تمرکز افکارعمومی جهان روی غزه، چهره‌ای سرشناس در دنیا محسوب می‌شد، دوم اینکه، اغلب رسانه‌ها و تحلیل‌گران بین‌المللی بلافاصله انگشت اتهام را به سوی دشمن دیرین ایران، اسرائیل، نشانه رفتند؛ ادعایی که مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی نیز آن را تایید رسمی کردند. تلاقی این ترور با تحلیف رئیس‌جمهوری اصلاح‌طلب ایران، با مواضع تنش‌زدایش در دیپلماسی و به‌خصوص در قبال آمریکا، نیز سومین عامل بود.
پس از این ترور احتمال پاسخ‌دادن یا ندادن ایران به ضربه‌ی اسرائیل در کانون توجه و حتی نگرانی‌های محافل داخلی و خارجی قرار گرفته است. اما در ارزیابی گزینه مناسب برای جمهوری‌اسلامی، باید ابتدا به این پرسش کلیدی توجه کرد که آیا ایران آمادگی و شرایط ورود به یک جنگ خارجی تمام‌عیار با اسرائیل یا دولت آمریکا و متحدان غربی حامی تل‌آویو را دارد یا خیر؟
پاسخ واقع‌بینانه به این سوال تعیین‌کننده موجب شده تا بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی کشورمان باوجود تایید حق «تلافی» جمهوری‌اسلامی هشدار دهند که به‌دلایل متعددی، زمان برای واکنش نظامی علیه اسرائیل مناسب نیست و مقامات جمهوری اسلامی را از افتادن در تله‌ی تل‌آویو برحذر می‌دارند و توسل به راه‌حل‌هایی غیرنظامی را توصیه می‌کنند که آسیب کمتری به منافع ایران بزند؛ هرچند منتقدان تاکنون از گزینه اجرایی مشخصی رونمایی نکرده‌اند.
سوای نتانیاهو و تندروهای اسرائیل که به‌ویژه پس از طولانی‌شدن حمله ناکام به غزه، رویای درگیر کردن ایران را در جنگی خطرناک با اسرائیل و متحدان غربی‌اش در سر می‌پروانند تا از زیرفشار خارج شوند، نفوذی‌های تل‌آویو در سطوح تصمیم‌سازی ایران هم با ارائه تحلیل‌های به‌ظاهر انقلابی، می‌کوشند تصمیم‌گیران را به سمت آغاز جنگ هدایت کنند. ضلع سوم جنگ‌خواهان، تندروهای داخلی‌اند که همواره هدف نبرد با اسرائیل را تعقیب کرده‌اند و معتقدند الان بهترین زمان ممکن برای تعبیر آرزوی‌ دیرینه‌شان است.
اپوزیسیون برانداز ضلع چهارم حامیان سرازیر شدن بهمن برخورد نظامی ایران و اسرائیل‌اند و امیدوارند فرجام این درگیری به سقوط جمهوری‌اسلامی و یا لااقل تضعیف و زمین‌گیرشدن حاکمیت در سیاست بین‌الملل و سیاست داخلی منجر شود.
گرایش ذاتی تصمیم‌گیران اصلی حاکمیت هم زدن ضربه عبرت‌آموز به دولت گستاخ نتانیاهو و دفاع از «حیثیت» جمهوری‌اسلامی است؛ اما طیف دوراندیش و مصلحت‌بین حاکمیت نیز آگاهند که ورود به جنگ با اسرائیل و متحدانش، به‌ویژه آمریکا، گزینه‌ای پرریسک است. این طیف دنبال جست‌وجوی راهکاری‌اند که خروجی آن، تکرار تجربه‌ی حمله به پایگاه آمریکا در «عین‌الاسد» (پس از ترور سردار سلیمانی در عراق) یا انتقام و هجوم موشکی «وعده‌ صادق» (در واکنش به ترور سردار زاهدی در سوریه) باشد: وضعیتی که ایران برجسته‌سازی حمله‌ای را دستمایه تبلیغات و اعاده حیثیت از خود کند و درعین‌حال از پاسخ جنگی رقیب مصون بماند.
نکته اینجاست که هیچ تضمینی وجود ندارد که اقدام کنونی ایران با تکرار حرکت مشابه پیشین و تجربه‌شده رقبا مواجه شود. اگر آمریکا به هر دلیلی نگرانی از گسترش بحران در منطقه و تاثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصادهای غربی را نادیده بگیرد و مجوز حمله اسرائیل به ایران را صادر کند و قول حمایت از اسرائیل در جنگ را بدهد، تکلیف چیست؟ یا اگر نتانیاهوی تندرو مانند موارد بسیاری، منع و نهی احتمالی آمریکا را نپذیرد و با اطمینان از اینکه حمله اسرائیل کاخ‌سفید را ناگزیر خواهد کرد که علیه جمهوری‌اسلامی وارد نبرد شود و ریسک آمیخته به خوش‌بینی تهران شکست بخورد، واکنش ایران چه خواهد بود؟
فراموش نکنیم، بایدن به پایان دوره ریاست‌جمهوری خود رسیده و تحت فشار از نامزدی حزب دمکرات برای انتخابات آینده حذف شده و مواضع او و دولتش، در داخل ایالات متحده و جهان خریدار چندانی ندارد. همزمان دولت پزشکیان هنوز در مرحله تحلیف است و راه درازی تا کسب رای‌اعتماد مجلس و آغاز به‌کار کابینه دارد؛ وزرای دولت سیزدهم هم نه انگیزه و نه قدرت اجرایی لازم برای ساماندهی امور، به‌ویژه در وضعیت جنگ احتمالی ندارند. درواقع، جمهوری اسلامی الان بدون دولت مستقر است و این وضعیت بلاتکلیفی دولت‌ها در ایران و آمریکا بهترین فرصت برای اسرائیل است تا جسارت پاسخگویی جنگی به تهاجم احتمالی ایران را با اطمینان از هزینه حداقلی پرداختی داشته باشند.

...ادامه در پست بعدی...

🆔@jameeno
Forwarded from جامعه نو
...ادامه از پست قبلی...

در صفحه شطرنج سیاست برنده بازیگری نیست که فقط استراتژی و تاکتیک خود را روی صفحه پیاده کند؛ بلکه شطرنج‌باز موفق نه فقط حرکت مطلوب خود را طراحی و اجرا می‌کند، بلکه برای چندین پاسخ احتمالی رقیب هم پیشاپیش یا هنگام بازی آمادگی مناسب ذهنی و عملی دارد و اگر احساس کرد که آغاز یا ادامه حرکاتش ممکن است زمینه‌ساز «مات» شود، بی‌درنگ تاکتیک و حتی استراتژی خود را تغییر می‌دهد و دل به ریسک بالا نمی‌بندد.
اگر حاکمیت از «پیش‌فرض» بی‌پاسخ ماندن حمله خود به اسرائیل اطمینان دارد یا مجهز به «پلنِ بی» کارآمدی است و یقین دارد که قادر خواهد بود به واکنش جنگی اسرائیل، چه واکنش مستقلش، چه واکنشی با هم‌افزایی متحدان آمریکایی و غربی‌اش، پاسخ محکم دهد و بدون ضربه‌خوردن بنیان‌برافکن از این مهلکه جان‌سالم به‌در برد، نباید لحظه‌ای در «خون‌خواهی» مورد تایید حقوق‌بین‌الملل تردید کند. اما اگر در قطعیت «پیش‌فرض» یا قوت «پلن بی» خود، ذره‌ای تردید دارد، باید از ورود به باتلاق جنگی که چشم‌انداز آن گویای خطرات جدی برای ایران و نظام است، بپرهیزد.
سیاست بین‌الملل با همه پیچیدگی ذاتی و ظاهری خود از یک اصل ساده پیروی می‌کند: «از هر اقدامی که به‌زیان تو و به‌نفع رقیب است، پرهیز کن». شوربختانه باید یادآور شد بسیاری از شکست‌ها و تاوان‌های سنگین تاریخی، نتیجه نادیده‌گرفتن همین اصل بدیهی یا دل‌بستن به ریسک‌ها و اما و اگرهایی است که در برخورد با صخره‌های سهمگین واقعیت پودر شده‌اند و جایی برای جبران اشتباه باقی نگذاشته‌اند.

🆔@jameeno
✔️آغوشی باش…
✍️سهند ایرانمهر

شل سیلورستاین، داستانی دارد به اسم درخت بخشنده. در کودکی خواندم دقیق یادم نمی‌آید اما ماجرای کودکی بود که کودکانه‌اش با یک درخت است. از شاخه‌هایش بالا می‌رود. بزرگتر که می‌شود برای کار و‌ تحصیل و ازدواج و … سراغ درخت می‌آید و‌ درخت از میوه تا چوبش را به او می‌‌بخشد تا زمانی که پسرک پیر شده و عصازنان پیش درخت می‌آید و کمک می‌خواهد و درخت که حالا فقط کُنده‌ای از او‌ مانده می‌گوید دیگر کاری از دستم برنمی‌آید جز اینکه بیایی و بر کُنده‌ام بنشینی و در این‌ دم واپسین در آغوش چروکیده‌ و خسته‌ام، استراحتی کنی.

صباح شریعتی کشتی‌گیر ایرانی که برای کشور آذربایجان کشتی می‌گرفت، در رده بندی کشتی المپیک به امین میرزازاده باخت و از دنیای ورزش قهرمانی خداحافظی‌کرد.
در لحظات پایانی تنها بود و دستکم در ویدیو اثری از همراهی تیم آذربایجان نیست اما سه‌ هموطنش میرزازاده، طالب نعمتی و حسن رنگرز به روی تشک می‌روند تا در زمان خداحافظی کنارش باشند و پایان باشکوهی برایش رقم بزنند.

چرایش را دقیق نمی‌دانم اما یاد پسرک داستان شل سیلورستاین افتادم که از درخت جدا شد اما در روزهای پایانی، باز کنده بجامانده از درخت خسته بود که تکیه‌گاهش شد. نمی‌دانم برای پسرک داستان و امیدش به درخت غصه بخورم یا درخت خالی از عطا‌کردن و تحلیل رفته از بخشیدن اما هرچه که هست انگاری در میان آغوش‌هایی‌که ممکن است برای آدمی گشوده شود، آغوش وطن چیز دیگری است ولو دیگر چیزی برای بخشیدن هم نداشته باشد ولو آدمی در پایان کار باشد.

✍️سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr
♦️غم غربت
هومن پناهنده

جوان‌ طبعاً جوانی می‌کند. پیران، در وهلهُ اول، نباید با کم‌خردی جوان را به سوی تصمیم‌‌هایی سوق دهند که شاید برایش پشیمانی به بار آورد، و در وهلهُ بعد، نباید تصمیم‌گیری‌های جوان را مایهُ مجازاتش قرار دهند.

قهر کردن با حکومت یک چیز است، قهر کردن با وطن و زیر پرچمی دیگر رفتن چیزی دیگر. کسانی که نتوانسته‌اند این دو را از هم تفکیک کنند و دیگر سایه‌ُ وطن را بر سر خود نمی‌بینند، تجربه‌های تلخ داشته‌اند. "مام میهن" یک آرایهُ ادبی سطحی نیست، بلکه نمودار رابطه‌‌ای وجودی و عمیق با وطن است، همچون رابطه‌ای که آدمی با مادر خود دارد. حکومت‌ها می‌روند، اما وطن می‌ماند.

در تصویر تاُثر‌آور بالا می‌بینیم کیمیا علیزاده، که با پرچم بلغارستان به میدان می‌رود، چگونه می‌کوشد پیوندی را، حتی شده به‌باریکی کمربندی به‌رنگ پرچم ایران، با زادگاهش حفظ کند.

هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from Abolfazl Delavari
رمز گشایی از ترکیب کابینه پیشنهادی پزشکیان.

ترکیب کابینه معرفی شده از سوی رئیس جمهور به مجلس، که علاوه بر فرایند شناسایی و ارزشیابی و معرفی شورای راهبری و کمیته های تخصصی آن محصول چندین روز رایزنی و چانه زنی رئیس جمهور با دیگر مقامات و مراکز قدرت است نه اتفاقی است و نه غیر مترقبه. این ترکیب کاملا با رویکرد و استراتژی کلی ،"نظام" (مراکز اصلی قدرت) منطبق و سازگار است:
با نگاهی به لیست اعلامی به سادگی در می یابیم که وزرای مربوط به بخش های زیربنایی اقتصادی، معیشتی و سیاست خارجی نشانه هایی از اراده نظام برای تغییر وضع موجود را دارند اما وزرای بخش های نظامی، امنیتی و سیاست داخلی (اعم از فرهنگی و اجتماعی و مدنی) نشان از اراده نظام برای تداوم نسبی وضع موجود دارند. به عبارت دیگر گویا نظام خواهان تغییرات محسوس و معنادار در بخش های نخست با استفاده از تکنوکرات های جدید است اما هنوز تصمیم جدی برای تغییرات خارج از کنترل خود در بخش های دوم را ندارد.
این واقعیتی است که نپذیرفتن آن برای دولت جدید و حامیانش از یک سو و جریان های سیاسی رقیب این دولت مشکل ساز خواهد شد.

با وجود این به نظر می رسد رئیس جمهور برای ایجاد فرصت هایی هرچند اندک برای اجرای وعده هایی که در بخش دوم (حوزه های اجتماعی و فرهنگی و ...) داده چاره را در امیدبستن به مشارکت نیروهای بیشتر همسو و مورد اعتماد کانون های اصلی قدرت در کابینه و همکاری انها دیده است. به عبارت دیگر گویا ایشان در نظر دارد از راهبرد :ذینفع سازی" و :اجماع" برای ایجاد همکاری نیروها و نهادهای مسلط استفاده کند. این راهبرد البته در برخی از الگوهای تحول و گذار در کشورهای دیگر هم مطرح و تجربه شده است. اما این که در وضعیت فعلی ایران تا چه حدی موفق شود به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله مهمترین آن ها تحکیم و تقویت پایگاه اجتماعی و حمایتی رییس جمهور و فشار منطقی و متناسب حامیان او برای تغییر است. اگر این شرط برقرار بماند چه بسا برخی تغییرات یا تحقق برخی وعده های انتخاباتی رئیس جمهور با وزرای مرتبط با نهادهای حامی وضع موجود محتمل تر و راحت تر باشد. برای مثال درساختار چند لایه و تو در توی قدرت رسمی و غیر رسمی فعلی، یک وزیر تراز اصلاح طلبی به فرض گذر از فیلتر مجلس و .... بعید است بتواند نیروهای تند رو و نهادهای متعدد حامی کاربرد زور و اجبار در حوزه سبک زندگی و پوشش و حجاب را کنترل کند اما در صورت اجماع نهادی، یک وزیر تحت حمایت بخش اصلی قدرت که اتفاقا با حامیان و مجریان سیاست های جاری در این بخش، رابطه بهتری دارد، راحت تر می تواند در این مورد نقش آفرینی کند. همین وضعیت می تواند در مورد دیگر مسائل مهم داخلی نظیر فیلترینگ و مسائل حاد نظام آموزشی و ... .... روی دهد.
البته آنچه گفته شد نه یک پیش بینی بلکه یک سناریوی ممکن و محتمل است.
با فرض این که که فعلا اراده مراکز اصلی قدرت بر ادامه وضع موجود در بخش دوم (حوزه های اجتماعی و فرهنگی) باشد، مگر می توان به رغم مخالفت این مراکز، تغییرات معنادار و پایداری ایجاد کرد. البته نقش و تاثیر فشارهای اجتماعی و به اصطلاح نقش جنبش ها و شبه جنبش های اجتماعی برای تغییر در این بخش ها جای خود را دارد اما در این نوشته تمرکز بر سیاست نهادی است و سیاست جنبشی امر و بحث دیگری است که در اینجا از آن صرفنظر می شود
خلاصه این که هرگونه تغییر نهادمند و درون سیستمی، آن هم از سوی یک بخش کوچک از سیستم (قوه مجریه) لاجرم نیازمند و مشروط به در نظر گرفتن برنامه و استراتژی کلی مراکز اصلی سیستم است.
تجربیات نشان می دهد: در صورت تحکیم و تقویت موقعیت نیروهای تحول خواه از یک سو و کاهش احساس ترس و تهدید مراکز اصلی قدرت از دگرگونی های رادیکال، روند تغییر و اصلاح می تواند به تدریج گستره و عمق بیشتری پیدا کند.
2025/07/14 03:56:48
Back to Top
HTML Embed Code: