Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴جانی یا قربانی؟
🔺هممیهن ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
🔘ریاست محترم قوه قضاییه با اشاره به قتل دانشجوی دانشگاه تهران گفت: ▪️«در همه موارد اینچنینی باید نفرات به سرعت شناسایی و پرونده به سرعت رسیدگی شود. رسیدگی به پرونده ایندست جرایم نباید ۶ ماه و یکسال طول بکشد. اشکالاتی که در پروندههای حساس دادگاه بدوی است را بررسی کنید. پروندههایی که افکار مردم را به خود مشغول میکند، رای متقن و محکم داشته باشد که کمتر در دیوانعالی کشور مورد نقض قرار بگیرد. قوه قضاییه ناخواسته در دو قطبیها نیفتد. مسئولان قضایی تحت هیچ شرایطی به حاشیهها توجه نکنند و در صراط مستقیمِ «احقاق حق» و «اجرای عدالت» ثابت قدم باشند.»▪️
🔘همه توصیههای ذکر شده خوب و درست است. ولی با توجه به وظایف این قوه به نظر میرسد که کافی نیست. زیرا مطابق بند ۳ اصل ۱۵۶، نظارت بر حسن اجرای قوانین و مطابق بند ۵ این اصل، اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین؛ از وظایف این قوه شناخته شده است. توصیههای آقای اژهای در مورد این پرونده و یا در اغلب پروندههای مشابه، صرفا بر اساس بند ۴ و ۱ این اصل است.
🔘چرا توجه به بندهای دیگر مهم است؟ آیا فقط با مجازات میتوان مانع از تکرار جرم شد؟ تا کنون افراد زیادی مشمول مجازات اعدام و حبسهای طویلالمدت شدهاند، ولی ارتکاب جرم کم نشده است. مگر ممکن است که دو جوان به راحتی کسی را برای برداشتن یک لپتاپ بکشند و بدانند که بازداشت و اعدام خواهند شد؟
🔘اصلا چرا آن محل فاقد امنیت کافی بوده؟ آیا دانشجویان بی توجه به امنیت محل بودهاند؟ آیا مدیریت خوابگاه پیگیر حل مسأله نشده؟ آیا شهرداری و پلیس در انجام وظایف خود مرتکب قصور یا تقصیر شدهاند؟ اصلا چرا سرقت با شیب زیاد در حال افزایش است؟ چرا باید برای طبقات پایین جامعه درآمد و رشد اقتصادی کاهنده و یا ثابت باشد و در مقابل نرخ تورم صعودی و ۴۰ درصدی و بیشتر باشد؟
🔘بله! هر فردی که مرتکب جرم میشود شخصا مسئولیت دارد، ولی آیا حکومت هیچ مسئولیتی ندارد؟ اگر دارد چگونه رسیدگی میشود؟ تا کنون چند مورد رسیدگی شده است؟ و اگر حکومت در این زمینه هیچ مسئولیتی ندارد رسما اعلام شود تا مردم بدانند. با ترک فعل یا سیاستهای زیانبار و تخصیص نادرست منابع چگونه باید مقابله کرد؟ چرا نیرو برای کارهای دیگر از جمله جلوگیری از تجمع عادی مردم در همان نزدیکی های محل جنایت وجود دارد ولی برای حفظ امنیت نیست؟
🔘مسأله این است که با مجازات مجرم و حتی سرعت در اجرای مجازات مشکلی حل نخواهد شد. اصلا مرتکبین این جرایم درکی از تبعات کار خود ندارند. آنان در لحظه زندگی میکنند. آینده برایشان نامفهوم است. مسأله آنان گذران حال است. فاصله زیادی میان بدترین تصور انان از آینده با تصورات خوبشان از آینده وجود ندارد.
🔘ما نباید آنان را با خودمان مقایسه کنیم. اگر ما آیندهنگری داریم و از هزینه مجازات ارتکاب جرم میترسیم به این علت است که چیزی داریم که از دست دادن آن برایمان مهم است. نگاه بسیاری از ما به آینده است ولی این دو قاتل و دهها قاتل و مجرم دیگر قربانی وضعیتی شدهاند که فردایی برایشان وجود ندارد که نگران تبعات کارهای امروز خود باشند.
🔘امیدواریم که توصیه شما اجرایی شود و آن دو جوان نیز سریع شناسایی و دستگیر شوند. ولی اگر چنین بود این امکان را فراهم کنید که پیش از صدور و اجرای اعدام، چندین کارشناس و وکیل از آنان نه به عنوان متهم به قتل، که به عنوان شاکی از مدیریت امور کشور وارد دادگاه شوند و ادعانامهای را در دفاع از نسلی بخوانند که قربانی وضع موجود هستند. قربانی فساد، کاهش رشد اقتصادی، فقر، کمبود آموزش و رسانههای منزجر کننده و جامعهای که خشن است در حالی که آنان را از ابراز خشونت منع میکند. یک بار به ادبیات رسمی نگاهی بیندازید تا صحت این ادعاها روشن شود.
🔘🔘کاش یک بار هم متولیان امر در جایگاه متهم قرار میگرفتند و این مجرمین که بخشی از قربانیان وضع موجود هستند شکایت و ادعانامهای را در دفاع از خود قرائت میکردند. باید پذیرفت جامعهای که فقط در پی مجازات و تشدید آن است و این را تنها راه کاهش جرم میداند هیچگاه رستگار نخواهد شد.
🔺هممیهن ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
🔘ریاست محترم قوه قضاییه با اشاره به قتل دانشجوی دانشگاه تهران گفت: ▪️«در همه موارد اینچنینی باید نفرات به سرعت شناسایی و پرونده به سرعت رسیدگی شود. رسیدگی به پرونده ایندست جرایم نباید ۶ ماه و یکسال طول بکشد. اشکالاتی که در پروندههای حساس دادگاه بدوی است را بررسی کنید. پروندههایی که افکار مردم را به خود مشغول میکند، رای متقن و محکم داشته باشد که کمتر در دیوانعالی کشور مورد نقض قرار بگیرد. قوه قضاییه ناخواسته در دو قطبیها نیفتد. مسئولان قضایی تحت هیچ شرایطی به حاشیهها توجه نکنند و در صراط مستقیمِ «احقاق حق» و «اجرای عدالت» ثابت قدم باشند.»▪️
🔘همه توصیههای ذکر شده خوب و درست است. ولی با توجه به وظایف این قوه به نظر میرسد که کافی نیست. زیرا مطابق بند ۳ اصل ۱۵۶، نظارت بر حسن اجرای قوانین و مطابق بند ۵ این اصل، اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین؛ از وظایف این قوه شناخته شده است. توصیههای آقای اژهای در مورد این پرونده و یا در اغلب پروندههای مشابه، صرفا بر اساس بند ۴ و ۱ این اصل است.
🔘چرا توجه به بندهای دیگر مهم است؟ آیا فقط با مجازات میتوان مانع از تکرار جرم شد؟ تا کنون افراد زیادی مشمول مجازات اعدام و حبسهای طویلالمدت شدهاند، ولی ارتکاب جرم کم نشده است. مگر ممکن است که دو جوان به راحتی کسی را برای برداشتن یک لپتاپ بکشند و بدانند که بازداشت و اعدام خواهند شد؟
🔘اصلا چرا آن محل فاقد امنیت کافی بوده؟ آیا دانشجویان بی توجه به امنیت محل بودهاند؟ آیا مدیریت خوابگاه پیگیر حل مسأله نشده؟ آیا شهرداری و پلیس در انجام وظایف خود مرتکب قصور یا تقصیر شدهاند؟ اصلا چرا سرقت با شیب زیاد در حال افزایش است؟ چرا باید برای طبقات پایین جامعه درآمد و رشد اقتصادی کاهنده و یا ثابت باشد و در مقابل نرخ تورم صعودی و ۴۰ درصدی و بیشتر باشد؟
🔘بله! هر فردی که مرتکب جرم میشود شخصا مسئولیت دارد، ولی آیا حکومت هیچ مسئولیتی ندارد؟ اگر دارد چگونه رسیدگی میشود؟ تا کنون چند مورد رسیدگی شده است؟ و اگر حکومت در این زمینه هیچ مسئولیتی ندارد رسما اعلام شود تا مردم بدانند. با ترک فعل یا سیاستهای زیانبار و تخصیص نادرست منابع چگونه باید مقابله کرد؟ چرا نیرو برای کارهای دیگر از جمله جلوگیری از تجمع عادی مردم در همان نزدیکی های محل جنایت وجود دارد ولی برای حفظ امنیت نیست؟
🔘مسأله این است که با مجازات مجرم و حتی سرعت در اجرای مجازات مشکلی حل نخواهد شد. اصلا مرتکبین این جرایم درکی از تبعات کار خود ندارند. آنان در لحظه زندگی میکنند. آینده برایشان نامفهوم است. مسأله آنان گذران حال است. فاصله زیادی میان بدترین تصور انان از آینده با تصورات خوبشان از آینده وجود ندارد.
🔘ما نباید آنان را با خودمان مقایسه کنیم. اگر ما آیندهنگری داریم و از هزینه مجازات ارتکاب جرم میترسیم به این علت است که چیزی داریم که از دست دادن آن برایمان مهم است. نگاه بسیاری از ما به آینده است ولی این دو قاتل و دهها قاتل و مجرم دیگر قربانی وضعیتی شدهاند که فردایی برایشان وجود ندارد که نگران تبعات کارهای امروز خود باشند.
🔘امیدواریم که توصیه شما اجرایی شود و آن دو جوان نیز سریع شناسایی و دستگیر شوند. ولی اگر چنین بود این امکان را فراهم کنید که پیش از صدور و اجرای اعدام، چندین کارشناس و وکیل از آنان نه به عنوان متهم به قتل، که به عنوان شاکی از مدیریت امور کشور وارد دادگاه شوند و ادعانامهای را در دفاع از نسلی بخوانند که قربانی وضع موجود هستند. قربانی فساد، کاهش رشد اقتصادی، فقر، کمبود آموزش و رسانههای منزجر کننده و جامعهای که خشن است در حالی که آنان را از ابراز خشونت منع میکند. یک بار به ادبیات رسمی نگاهی بیندازید تا صحت این ادعاها روشن شود.
🔘🔘کاش یک بار هم متولیان امر در جایگاه متهم قرار میگرفتند و این مجرمین که بخشی از قربانیان وضع موجود هستند شکایت و ادعانامهای را در دفاع از خود قرائت میکردند. باید پذیرفت جامعهای که فقط در پی مجازات و تشدید آن است و این را تنها راه کاهش جرم میداند هیچگاه رستگار نخواهد شد.
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴وقتی سیاست قانون را میبلعد
شرق ۱۴۰۴/۱۲/۱
چهار اتفاق جدید بار دیگر از وضعیتی پرده برداشت که نامش را میگذاریم قانونخواری سیاست؛ وضعیتی که در آن سیاست بهمثابه منازعه قدرت، قانون را به طور کامل میبلعد و چیزی از آن باقی نمیگذارد.
۱- چهارشنبه گذشته عدهای میخواستند مقابل درِ اصلی دانشگاه تهران مجتمع شوند. از همان ابتدای روز اجازه ندادند تجمع برگزار شود. تجمع مجوز نداشت.
۲- کمی پیشازاین، در چند جا عدهای در مخالفت با محمدجواد ظریف بهعنوان همکار رئیسجمهور جمع شدند، سخنرانی کردند و شعار دادند. حتی در یکی از این تجمعها سخنران تلویحا تهدید به قتل هم کرد. کسی کاری به آنها نداشت. آزادانه آمدند و گفتند و رفتند. تجمعها مجوز نداشتند.
۳- چند روز پیش یک دانشجوی جوان بیگناه دانشگاه تهران در حمله زورگیرها هدف چاقو قرار گرفت و متأسفانه کشته شد. دانشجویان دست به حرکت اعتراضی زدند. نیروی انتظامی، مقامات قوه قضائیه و دولت بهسرعت واکنش نشان دادند. فیلمی منتشر شد که در آن معاون اول، آقای عارف با یکی از بستگان مقتول گفتوگوی تلفنی دارد و دلجویی میکند.
۴- در همین روزها دختر ۱۸ سالهای در حال فرار از دست زورگیران از پل عابر پیاده سقوط کرد و بهشدت مجروح شد و از ناحیه کمر آسیبهای زیادی دید. کسی اطلاعیهای نداد. کسی با خانواده این دختر حرف نزد. کسی سراغش را نگرفت.
***
این وقایع دو به دو مشابهاند. اما شیوه مواجهه سازمانهای مسئول و اشخاص صاحبمنصب با آنها کاملا متضاد است.
در دو نمونه اول هر دو گروه، تجمع بدون مجوز دارند. در یکی از آنها از تجمع ممانعت میشود. در تجمع دیگر سخنران و حاضران بدون تشویش خاطر، حرف و شعارشان را میگویند و میروند. یک برخورد دوگانه.
در دو نمونه دوم زورگیران موجب یا مسبب مرگ و آسیب جدی دیگری میشوند. در یکی که ارزش خبری بیشتری دارد، همه مقامات کشوری و انتظامی بلافاصله وارد میشوند. موضع میگیرند. سیستم پلیسی و قضائی برای یافتن مجرمان به حرکت درمیآید، اما در دیگری و چند نمونه مشابه دیگر فقط یک خبر چندخطی در رسانهها منتشر میشود. واکنشی نیست. حتی پیگیری خبری هم نشده است که آن دخترک جوان معصوم الان در چه حال است. در موارد دیگری که بر اثر زورگیری قتل اتفاق افتاده هم سکوت و انفعال دیده شد. یک برخورد دوگانه.
در قانون اساسی و قوانین دیگر میخوانیم که همه در برابر قانون مساویاند. نظام حکمرانی باید همه را به یک چشم ببیند. قانون اگر یک جا باشد و یک جا نباشد، دیگر قانون نیست.
در دو نمونه اول، اگر قائل به لزوم اخذ مجوز برای تجمعات باشیم، باید از برگزاری هر دو تجمع جلوگیری میشد. اگر معتقد باشیم تجمعات نیازی به اخذ مجوز ندارند، باید هر دو تجمع برگزار میشدند. اما یک تجمع بیمجوز برگزار شد و دیگری نه. چرا؟
در دو نمونه دوم اگر حوادث جسمی و قتل ناشی از زورگیری اهمیت دارد، به همه قربانیان باید به یک چشم نگاه میشد. نه اینکه برای یک مورد همه دستگاهها به کار بیفتند و برای بقیه کسی چیزی نگوید و بهسادگی از کنارش بگذرند. چرا؟
پاسخ این پرسش سیاستی است که از شدت چاقی مفرط چیزی از قانون نگذاشته و با بلعیدن آن روزبهروز چاقتر میشود.
در نمونه تجمعها، جریانها و کسانی که در سیاست گرایشی و خواستههایی دارند، موافق طبع بخشهای قدرتمندتر سیاسی کشور، تقریبا از قید هر قانونی آزادند. از حمله به سفارتخانه و کنسولگری تا تجمعات دیگر و توهین و تهدید. برای نقض قانون مشکلی ندارند و از امنیت کامل برخوردارند. اما آن جریانهایی که فاقد این سطح از مقبولیتاند، از قانون حمایتی نمیبینند. آنها حتی اگر رفتاری خلاف قانون هم نداشته باشند، باز هم قادر به انجام خیلی کارها و گفتن حرفها نیستند.
در نمونه زورگیری هم سیاست به شکل دیگری قانون را میبلعد. درباره قتل دانشجوی جوان، سیاستمداران صاحبمنصب عمیقا از واکنش نگران شدند. درواقع چون این قتل آثار سیاسی میتوانست داشته باشد، ترس بر ایشان چیره شد. انگیزه انساندوستی نبود، در انساندوستی چه فرقی میان آن پسر دانشجوی بیگناه ۱۹ ساله و آن دختر ۱۸ ساله و و دیگرانی وجود دارد که بر اثر زورگیری مصدوم یا مقتول شدهاند؟
در میان انواع شواهد، این نیز هم نمونه دیگری است که نشان می دهد چگونه میل به توسعۀ قدرت قانون و نظم حقوقی و حتی اخلاق را می بلعد و با بلع آنها می خواهد خود را فربه تر و قوی تر کند.
سیاستی که مبتنی بر زور و با بلعیدن قانون زندگی کند نمی گذارد هیچ جا سنگ روی سنگ بماند
https://www.tgoop.com/kambiznouroozi
شرق ۱۴۰۴/۱۲/۱
چهار اتفاق جدید بار دیگر از وضعیتی پرده برداشت که نامش را میگذاریم قانونخواری سیاست؛ وضعیتی که در آن سیاست بهمثابه منازعه قدرت، قانون را به طور کامل میبلعد و چیزی از آن باقی نمیگذارد.
۱- چهارشنبه گذشته عدهای میخواستند مقابل درِ اصلی دانشگاه تهران مجتمع شوند. از همان ابتدای روز اجازه ندادند تجمع برگزار شود. تجمع مجوز نداشت.
۲- کمی پیشازاین، در چند جا عدهای در مخالفت با محمدجواد ظریف بهعنوان همکار رئیسجمهور جمع شدند، سخنرانی کردند و شعار دادند. حتی در یکی از این تجمعها سخنران تلویحا تهدید به قتل هم کرد. کسی کاری به آنها نداشت. آزادانه آمدند و گفتند و رفتند. تجمعها مجوز نداشتند.
۳- چند روز پیش یک دانشجوی جوان بیگناه دانشگاه تهران در حمله زورگیرها هدف چاقو قرار گرفت و متأسفانه کشته شد. دانشجویان دست به حرکت اعتراضی زدند. نیروی انتظامی، مقامات قوه قضائیه و دولت بهسرعت واکنش نشان دادند. فیلمی منتشر شد که در آن معاون اول، آقای عارف با یکی از بستگان مقتول گفتوگوی تلفنی دارد و دلجویی میکند.
۴- در همین روزها دختر ۱۸ سالهای در حال فرار از دست زورگیران از پل عابر پیاده سقوط کرد و بهشدت مجروح شد و از ناحیه کمر آسیبهای زیادی دید. کسی اطلاعیهای نداد. کسی با خانواده این دختر حرف نزد. کسی سراغش را نگرفت.
***
این وقایع دو به دو مشابهاند. اما شیوه مواجهه سازمانهای مسئول و اشخاص صاحبمنصب با آنها کاملا متضاد است.
در دو نمونه اول هر دو گروه، تجمع بدون مجوز دارند. در یکی از آنها از تجمع ممانعت میشود. در تجمع دیگر سخنران و حاضران بدون تشویش خاطر، حرف و شعارشان را میگویند و میروند. یک برخورد دوگانه.
در دو نمونه دوم زورگیران موجب یا مسبب مرگ و آسیب جدی دیگری میشوند. در یکی که ارزش خبری بیشتری دارد، همه مقامات کشوری و انتظامی بلافاصله وارد میشوند. موضع میگیرند. سیستم پلیسی و قضائی برای یافتن مجرمان به حرکت درمیآید، اما در دیگری و چند نمونه مشابه دیگر فقط یک خبر چندخطی در رسانهها منتشر میشود. واکنشی نیست. حتی پیگیری خبری هم نشده است که آن دخترک جوان معصوم الان در چه حال است. در موارد دیگری که بر اثر زورگیری قتل اتفاق افتاده هم سکوت و انفعال دیده شد. یک برخورد دوگانه.
در قانون اساسی و قوانین دیگر میخوانیم که همه در برابر قانون مساویاند. نظام حکمرانی باید همه را به یک چشم ببیند. قانون اگر یک جا باشد و یک جا نباشد، دیگر قانون نیست.
در دو نمونه اول، اگر قائل به لزوم اخذ مجوز برای تجمعات باشیم، باید از برگزاری هر دو تجمع جلوگیری میشد. اگر معتقد باشیم تجمعات نیازی به اخذ مجوز ندارند، باید هر دو تجمع برگزار میشدند. اما یک تجمع بیمجوز برگزار شد و دیگری نه. چرا؟
در دو نمونه دوم اگر حوادث جسمی و قتل ناشی از زورگیری اهمیت دارد، به همه قربانیان باید به یک چشم نگاه میشد. نه اینکه برای یک مورد همه دستگاهها به کار بیفتند و برای بقیه کسی چیزی نگوید و بهسادگی از کنارش بگذرند. چرا؟
پاسخ این پرسش سیاستی است که از شدت چاقی مفرط چیزی از قانون نگذاشته و با بلعیدن آن روزبهروز چاقتر میشود.
در نمونه تجمعها، جریانها و کسانی که در سیاست گرایشی و خواستههایی دارند، موافق طبع بخشهای قدرتمندتر سیاسی کشور، تقریبا از قید هر قانونی آزادند. از حمله به سفارتخانه و کنسولگری تا تجمعات دیگر و توهین و تهدید. برای نقض قانون مشکلی ندارند و از امنیت کامل برخوردارند. اما آن جریانهایی که فاقد این سطح از مقبولیتاند، از قانون حمایتی نمیبینند. آنها حتی اگر رفتاری خلاف قانون هم نداشته باشند، باز هم قادر به انجام خیلی کارها و گفتن حرفها نیستند.
در نمونه زورگیری هم سیاست به شکل دیگری قانون را میبلعد. درباره قتل دانشجوی جوان، سیاستمداران صاحبمنصب عمیقا از واکنش نگران شدند. درواقع چون این قتل آثار سیاسی میتوانست داشته باشد، ترس بر ایشان چیره شد. انگیزه انساندوستی نبود، در انساندوستی چه فرقی میان آن پسر دانشجوی بیگناه ۱۹ ساله و آن دختر ۱۸ ساله و و دیگرانی وجود دارد که بر اثر زورگیری مصدوم یا مقتول شدهاند؟
در میان انواع شواهد، این نیز هم نمونه دیگری است که نشان می دهد چگونه میل به توسعۀ قدرت قانون و نظم حقوقی و حتی اخلاق را می بلعد و با بلع آنها می خواهد خود را فربه تر و قوی تر کند.
سیاستی که مبتنی بر زور و با بلعیدن قانون زندگی کند نمی گذارد هیچ جا سنگ روی سنگ بماند
https://www.tgoop.com/kambiznouroozi
Telegram
کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه
تأملی در حقوق ، جامعه و فرهنگ | ارتباط با مدیر کانال @Knouroozi
Forwarded from جامعه نو
#الف
🏷 ساکت باش!
🖊 شورای سردبیری:
درحالیکه ایران در وخیمترین وضعیت سیاستِ خارجی خود است و راهِ پسوپیشِ خود را بسته میبیند، آقای وزیر خارجۀ کشورمان از طرح جدید وزارت خارجه برای استانهای مرزی بهویژه خراسان رضوی رونمایی کرد: طرح دیپلماسی استانی.
وزیر خارجه گفت: در این طرح استانهای مرزی مأموریت مییابند تا با کشورهای همسایه تعاملات دیپلماتیک برقرار کنند. مبحث جدیدی در وزارت خارجه به نام دیپلماسی استانی آغاز شده و در این طرح همۀ استانهایی که با کشورهای همسایه مرز مشترک دارند با استانهای همجوار در آنسوی مرز تعاملات و رفتوآمدهای دیپلماتیک برقرار میکنند.
ما با انتشار مجدد یک توییت جامعه نو در ماه اوت ۲۰۲۱ به ایشان یادآوری میکنیم که دادن چنین اختیاری در یک کشور آشفته و گیرکرده در گلولای سیاست خارجی، کار بسیار اشتباهی است. استانداران ما البته اشخاص تربیتیافته و مناسبی نیستند اما کارهای هم نیستند. اختیار استانها در دست نمایندۀ ولیفقیه و امامان جمعه است که بهطریقاولی خود را نمایندۀ خداوند در استان میدانند و وزیر امور خارجه در ذهن آنان جوانکی بیش نیست. فهم سیاست خارجی، حتی در حدی که در وزارت خارجه است، در استانها بهکلی غایب است و صدور چنین اختیاراتی نشاندهندۀ درک وزیر خارجه از جایگاه وزارتخانه هم نیست چه برسد به تأثیر چنین حرفهایی بر امثال علمالهدی و عبدالحمید.
در داستان عبدالحمید، هنگامیکه تنها دو روز بود ایالاتمتحده، افغانستان را به طالبان تحویل داده بود و ویلیام برنز، رئیس سیا، در کابل فشار خونِ عمالِ تازۀ خود را برای سلطه بر افغانستان تنظیم میکرد و وزارت خارجۀ ما گیج بود که این چه بساط تازهای است، عبدالحمید که در سایۀنادانیهای حکومت و بلاهتهای فصلیِ اصلاحطلبان، دچار خودشیفتگی شده بود، برای طالبان پیام تبریک پیروزی فرستاد! اگر آقای عراقچی طالب تکرار چنین فجایعی است، بسمالله! رئیسجمهور هم که با طرح رئیسجمهور استانیاش راه را برای او باز کرده است. بفرمایید به این رفتار مسخره و زدن حرفهای بیحساب ادامه دهید تا دستبستگی و ناتوانیِ خود را در پیشبرد عقلانی امور کشور بپوشانید. علت صدور این مجوزهای فکرناشده و دهانپرکن همین است. مجوز ندارید دربارۀ مسائل اساسی سیاست خارجی کشور دو کلام حرف حساب بزنید و به هذیانگویی رو آوردهاید.
پزشکیان که مشاوران نادانش نتوانستهاند به او حالی کنند تمرکززداییِ اداری کشور (governancedecentralisation) با تمرکززدایی حاکمیتی (sovereign decentralisation) تفاوت دارد و هر قدر اولی مفید است دومی بنیانکن از کار درمیآید. همراه با آقای عراقچی احتیاج به نفس عمیق، بستن چشم و مدتی تفکر در این مورد دارند که مسئلۀ اساسی کشور چیست و برای حل آن باید از کی و کجا شروع کنند. این رفتارهای عوامفریبانه و تقسیمِ قدرت دولت، آنهم دولتی که اساساً فاقد قدرت واقعی در حوزۀ داخل و خارج و مخارج و بودجه است، آنها را به دولتمرد دموکرات و کاردان شبیه نمیکند.
ما کماکان از آقای پزشکیان و موضع رَوادارانۀ درون حکومتی او، تلاشش برای حالی کردن معنای حکمرانی به دیگران و کاربرد عقلانیت در امور بنیادین کشور حمایت میکنیم، ولی به خودش و همۀ وزرایش هشدار میدهیم که فرصت سخندرمانی به اتمام رسیده است. کمتر حرف بزنند و بیشتر «آن» بالا مشغول باشند تا «آن» گرهها باز شود!
🆔@jameeno
🏷 ساکت باش!
🖊 شورای سردبیری:
درحالیکه ایران در وخیمترین وضعیت سیاستِ خارجی خود است و راهِ پسوپیشِ خود را بسته میبیند، آقای وزیر خارجۀ کشورمان از طرح جدید وزارت خارجه برای استانهای مرزی بهویژه خراسان رضوی رونمایی کرد: طرح دیپلماسی استانی.
وزیر خارجه گفت: در این طرح استانهای مرزی مأموریت مییابند تا با کشورهای همسایه تعاملات دیپلماتیک برقرار کنند. مبحث جدیدی در وزارت خارجه به نام دیپلماسی استانی آغاز شده و در این طرح همۀ استانهایی که با کشورهای همسایه مرز مشترک دارند با استانهای همجوار در آنسوی مرز تعاملات و رفتوآمدهای دیپلماتیک برقرار میکنند.
ما با انتشار مجدد یک توییت جامعه نو در ماه اوت ۲۰۲۱ به ایشان یادآوری میکنیم که دادن چنین اختیاری در یک کشور آشفته و گیرکرده در گلولای سیاست خارجی، کار بسیار اشتباهی است. استانداران ما البته اشخاص تربیتیافته و مناسبی نیستند اما کارهای هم نیستند. اختیار استانها در دست نمایندۀ ولیفقیه و امامان جمعه است که بهطریقاولی خود را نمایندۀ خداوند در استان میدانند و وزیر امور خارجه در ذهن آنان جوانکی بیش نیست. فهم سیاست خارجی، حتی در حدی که در وزارت خارجه است، در استانها بهکلی غایب است و صدور چنین اختیاراتی نشاندهندۀ درک وزیر خارجه از جایگاه وزارتخانه هم نیست چه برسد به تأثیر چنین حرفهایی بر امثال علمالهدی و عبدالحمید.
در داستان عبدالحمید، هنگامیکه تنها دو روز بود ایالاتمتحده، افغانستان را به طالبان تحویل داده بود و ویلیام برنز، رئیس سیا، در کابل فشار خونِ عمالِ تازۀ خود را برای سلطه بر افغانستان تنظیم میکرد و وزارت خارجۀ ما گیج بود که این چه بساط تازهای است، عبدالحمید که در سایۀنادانیهای حکومت و بلاهتهای فصلیِ اصلاحطلبان، دچار خودشیفتگی شده بود، برای طالبان پیام تبریک پیروزی فرستاد! اگر آقای عراقچی طالب تکرار چنین فجایعی است، بسمالله! رئیسجمهور هم که با طرح رئیسجمهور استانیاش راه را برای او باز کرده است. بفرمایید به این رفتار مسخره و زدن حرفهای بیحساب ادامه دهید تا دستبستگی و ناتوانیِ خود را در پیشبرد عقلانی امور کشور بپوشانید. علت صدور این مجوزهای فکرناشده و دهانپرکن همین است. مجوز ندارید دربارۀ مسائل اساسی سیاست خارجی کشور دو کلام حرف حساب بزنید و به هذیانگویی رو آوردهاید.
پزشکیان که مشاوران نادانش نتوانستهاند به او حالی کنند تمرکززداییِ اداری کشور (governancedecentralisation) با تمرکززدایی حاکمیتی (sovereign decentralisation) تفاوت دارد و هر قدر اولی مفید است دومی بنیانکن از کار درمیآید. همراه با آقای عراقچی احتیاج به نفس عمیق، بستن چشم و مدتی تفکر در این مورد دارند که مسئلۀ اساسی کشور چیست و برای حل آن باید از کی و کجا شروع کنند. این رفتارهای عوامفریبانه و تقسیمِ قدرت دولت، آنهم دولتی که اساساً فاقد قدرت واقعی در حوزۀ داخل و خارج و مخارج و بودجه است، آنها را به دولتمرد دموکرات و کاردان شبیه نمیکند.
ما کماکان از آقای پزشکیان و موضع رَوادارانۀ درون حکومتی او، تلاشش برای حالی کردن معنای حکمرانی به دیگران و کاربرد عقلانیت در امور بنیادین کشور حمایت میکنیم، ولی به خودش و همۀ وزرایش هشدار میدهیم که فرصت سخندرمانی به اتمام رسیده است. کمتر حرف بزنند و بیشتر «آن» بالا مشغول باشند تا «آن» گرهها باز شود!
🆔@jameeno
Telegram
جامعه نو
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
احمد زیدآبادی
از قبر رضاشاه تا قبر دکتر ساعدی
📺 ویدیو یوتیوب
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
احمد زیدآبادی
از قبر رضاشاه تا قبر دکتر ساعدی
📺 ویدیو یوتیوب
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴بودجه نهجالبلاغهای
🔺اعتماد ۶ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘برخی میپرسند، چرا تو که با تمام توان در دفاع از انتخاب آقای پزشکیان به میدان آمدی اکنون نسبت به عملکردهای دولت یا شخص او انتقاد میکنی؟ باید گفت که نقد عملکرد نه تنها دشمنی نیست، بلکه خدمت است. اتفاقاً آقای پزشکیان هر ایرادی داشته باشد از این نظر حُسن بزرگی دارد که نقد را برمیتابد(حداقل تا کنون چنین بودهاند) و همین نقطه قوت اوست، و این برخلاف برخی از افراد است که دستور میدادند صدای منتقدان پایین آورده شود.
🔘به علاوه روزنامهنگاری حرفه نقد است و نه مجیزگویی. به قول حافظ جام می و خون دل هر یک به کسی دادند. قرار نیست همه تعریف کنند و بهبه چهچه بگویند که این ظلم بزرگی به جامعه و سیاستمداران است. به طور طبیعی با توجه به علاقه آقای پزشکیان به نهجالبلاغه شواهد زیادی در تأیید این رویکرد در گفتارهای امام یافت میشود از جمله فقط به یک مورد بسنده میکنم آنجا که امام گفتند: ▪️«از گفتن حق یا مشورت دادن به من خودداری نکنید؛ زیرا خود را از آن که اشتباه کنم مصون نمی دانم، مگر آن که خداوند من را حفظ کند»▪️
🔘نمیخواهم بگویم که آقای پزشکیان مثل امام علی عمل کنند. انتظار هم ندارم، ولی حدی از تشابه رفتاری نیز ضروری است یا حداقل عملکردها در مغایرت جدی با گزارههای نهجالبلاغه نباید باشند. اگر مثل امام عمل نمیکنید که گفت: ▪️«به خدا قسم اگر آن اموال را بيابم به مسلمين بر مى گردانم گر چه مهريه زنان شده باشد. زيرا گشايش امور با عدالت است، كسى كه عدالت او را در مضيقه اندازد ظلم و ستم مضيقه بيشترى براى او ايجاد مى كند.»؛▪️ حداقل بودجه عمومی این مردم را به گونهای توزیع نکنید که نه تنها منصفانه و منطقی نیست، بلکه مهمتر از آن غیر عادلانه و ظالمانه است. حتماً میپرسید که کدام موارد؟
🔘حقوق کارکنان در چند سال اخیر به قیمت ثابت (تورم در رفته) کاهش یافته است. از ابتدای دهه ۱۳۹۰ تا کنون، حقوق کارمندان به قیمت ثابت؛ یعنی پس از حذف اثر تورم، خیلی کاهش یافته است. این اتفاق در چه صورتی عادلانه و منطقی است؟ اگر به دلایل قابل قبولی تولید و درآمد ملی کم شده است، حقوق کارکنان هم طبعا کم میشود، در غیر این صورت اگر هزینههای دولت بیشتر شده یا اتلاف منابع زیاد شود، یا فرار سرمایه در اندازههای بزرگ رخ دهد، چنین کاهشی پذیرفتنی نیست.
https://telegra.ph/بودجه-نهج%E2%80%8Cالبلاغه%E2%80%8Cای-02-23
🔺اعتماد ۶ اسفند ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘برخی میپرسند، چرا تو که با تمام توان در دفاع از انتخاب آقای پزشکیان به میدان آمدی اکنون نسبت به عملکردهای دولت یا شخص او انتقاد میکنی؟ باید گفت که نقد عملکرد نه تنها دشمنی نیست، بلکه خدمت است. اتفاقاً آقای پزشکیان هر ایرادی داشته باشد از این نظر حُسن بزرگی دارد که نقد را برمیتابد(حداقل تا کنون چنین بودهاند) و همین نقطه قوت اوست، و این برخلاف برخی از افراد است که دستور میدادند صدای منتقدان پایین آورده شود.
🔘به علاوه روزنامهنگاری حرفه نقد است و نه مجیزگویی. به قول حافظ جام می و خون دل هر یک به کسی دادند. قرار نیست همه تعریف کنند و بهبه چهچه بگویند که این ظلم بزرگی به جامعه و سیاستمداران است. به طور طبیعی با توجه به علاقه آقای پزشکیان به نهجالبلاغه شواهد زیادی در تأیید این رویکرد در گفتارهای امام یافت میشود از جمله فقط به یک مورد بسنده میکنم آنجا که امام گفتند: ▪️«از گفتن حق یا مشورت دادن به من خودداری نکنید؛ زیرا خود را از آن که اشتباه کنم مصون نمی دانم، مگر آن که خداوند من را حفظ کند»▪️
🔘نمیخواهم بگویم که آقای پزشکیان مثل امام علی عمل کنند. انتظار هم ندارم، ولی حدی از تشابه رفتاری نیز ضروری است یا حداقل عملکردها در مغایرت جدی با گزارههای نهجالبلاغه نباید باشند. اگر مثل امام عمل نمیکنید که گفت: ▪️«به خدا قسم اگر آن اموال را بيابم به مسلمين بر مى گردانم گر چه مهريه زنان شده باشد. زيرا گشايش امور با عدالت است، كسى كه عدالت او را در مضيقه اندازد ظلم و ستم مضيقه بيشترى براى او ايجاد مى كند.»؛▪️ حداقل بودجه عمومی این مردم را به گونهای توزیع نکنید که نه تنها منصفانه و منطقی نیست، بلکه مهمتر از آن غیر عادلانه و ظالمانه است. حتماً میپرسید که کدام موارد؟
🔘حقوق کارکنان در چند سال اخیر به قیمت ثابت (تورم در رفته) کاهش یافته است. از ابتدای دهه ۱۳۹۰ تا کنون، حقوق کارمندان به قیمت ثابت؛ یعنی پس از حذف اثر تورم، خیلی کاهش یافته است. این اتفاق در چه صورتی عادلانه و منطقی است؟ اگر به دلایل قابل قبولی تولید و درآمد ملی کم شده است، حقوق کارکنان هم طبعا کم میشود، در غیر این صورت اگر هزینههای دولت بیشتر شده یا اتلاف منابع زیاد شود، یا فرار سرمایه در اندازههای بزرگ رخ دهد، چنین کاهشی پذیرفتنی نیست.
https://telegra.ph/بودجه-نهج%E2%80%8Cالبلاغه%E2%80%8Cای-02-23
Telegraph
بودجه نهجالبلاغهای
🔺اعتماد ۶ اسفند ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘برخی میپرسند، چرا تو که با تمام توان در دفاع از انتخاب آقای پزشکیان به میدان آمدی اکنون نسبت به عملکردهای دولت یا شخص او انتقاد میکنی؟ باید گفت که نقد عملکرد نه تنها دشمنی نیست، بلکه خدمت است. اتفاقاً آقای پزشکیان هر ایرادی…
Forwarded from آخرین توییت (n. k)
مثلا این پفک رو اگر به زبان فارسی بخورید با رنگ مجاز سان ست یلو تولید شده و هیچ مشکلی نداره، ولی اگر بخواید به زبان انگلیسی یا عربی بخوریدش بهتون اخطار دادن که اون رنگ مجاز باعث بیش فعالی و عدم تمرکز کودکان میشه.
🐦 اشکان اختیاری
✈️ Akharintwiit
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آخرین توییت
Photo
🔺از ما، بر ما🔺
✍هومن پناهنده
در اینجا تولیدکنندهُ کالایی به هموطنانش بیاحترامی میکند، اما دامنهُ بیاحترامی ایرانیان به یکدیگر (در معنای وسیعِ کلمهُ "بیاحترامی") بسیار گستردهتر از این است و همین گستردگی است که به این نمونهُ خاص، مفهومی عام و کلی میدهد و آن را بدل به امری نمادین میکند. باری، معمولاً در ایران هرکس که قدرتی دارد، به اندازهُ قدرتش، به شکلی از اَشکال به دیگری بیاحترامی میکند: فروشنده به خریدار، استاد به دانشجو، پزشک به بیمار، بیمار به پرستار، رزیدنتِ سال بالای پزشکی به رزیدنتِ سال پایین، رئیس به مرئوس، کارفرما به کارگر، کارمند به اربابِ رجوع، سواره به پیاده، سواره به سواره و، در یک کلام، همه به همه. حال با وجود چنین زنجیرهُ شومی و در این پهنهُ گستردهُ انواع و اقسام بیاحترامیِ مردمان به یکدیگر، چندان غیرعادی نیست اگر رجال سیاسیای که در این اجتماع بالیدهاند و شخصیتشان در چنین جامعهای شکل گرفته، به این سنتِ سیئه وفادار بمانند و در این جنگل بیحرمتیِ همه به هم، سهم خود را بردارند، بدین معنی که حقوق شهروندی مردم را نادیده بگیرند و اساساً آنان را نه شهروند، بلکه رعیت بهشمار آورند.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
✍هومن پناهنده
در اینجا تولیدکنندهُ کالایی به هموطنانش بیاحترامی میکند، اما دامنهُ بیاحترامی ایرانیان به یکدیگر (در معنای وسیعِ کلمهُ "بیاحترامی") بسیار گستردهتر از این است و همین گستردگی است که به این نمونهُ خاص، مفهومی عام و کلی میدهد و آن را بدل به امری نمادین میکند. باری، معمولاً در ایران هرکس که قدرتی دارد، به اندازهُ قدرتش، به شکلی از اَشکال به دیگری بیاحترامی میکند: فروشنده به خریدار، استاد به دانشجو، پزشک به بیمار، بیمار به پرستار، رزیدنتِ سال بالای پزشکی به رزیدنتِ سال پایین، رئیس به مرئوس، کارفرما به کارگر، کارمند به اربابِ رجوع، سواره به پیاده، سواره به سواره و، در یک کلام، همه به همه. حال با وجود چنین زنجیرهُ شومی و در این پهنهُ گستردهُ انواع و اقسام بیاحترامیِ مردمان به یکدیگر، چندان غیرعادی نیست اگر رجال سیاسیای که در این اجتماع بالیدهاند و شخصیتشان در چنین جامعهای شکل گرفته، به این سنتِ سیئه وفادار بمانند و در این جنگل بیحرمتیِ همه به هم، سهم خود را بردارند، بدین معنی که حقوق شهروندی مردم را نادیده بگیرند و اساساً آنان را نه شهروند، بلکه رعیت بهشمار آورند.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from کانال شخصی یاشار سلطانی
انتخابات فردای فدراسیون فوتبال نمونه بارز حکمرانی در کشور است.
حضور دائمی مدیرانی ناکارآمد، نالایق، محکوم اما مدعی در ساختار حکمرانی!
نهادهای نظارتی و امنیتی مطلّع اما بیخاصیت که توان یا اجازه برخورد ندارند.
گزارش من با عنوان “تاجدار مصونیت” را بخوانید.
لینک گزارش | لینک توییتر
@yashar_soltani | یاشار سلطانی
حضور دائمی مدیرانی ناکارآمد، نالایق، محکوم اما مدعی در ساختار حکمرانی!
نهادهای نظارتی و امنیتی مطلّع اما بیخاصیت که توان یا اجازه برخورد ندارند.
گزارش من با عنوان “تاجدار مصونیت” را بخوانید.
لینک گزارش | لینک توییتر
@yashar_soltani | یاشار سلطانی
Forwarded from gh gh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر جامعه ایران میخواهد که مقابل این وادادگی کامل فرهنگی مقاومت کرده و از طوفان حوادث جان سالم به در ببرد باید بدون هیچ تعارفی به یک تسویه علمی بزرگ در دانشگاهها به ویژه در رشتههای علوم انسانی اقدام کند.
به قول دکتر طباطبایی برای پذیرش استاد دانشگاه [مثلا رشته علوم سیاسی و جامعهشناسی] نیاز نیست که از او بپرسند که ماکس وبر یا دورکهایم چه گفت بلکه باید به او از کلیه و دمنه دیکته بگویند و بخواهند که چند صفحه از شاهنامه یا تاریخ بیهقی را درست و بدون اشتباه بنویسد و بخواند.
@kharmagaas
به قول دکتر طباطبایی برای پذیرش استاد دانشگاه [مثلا رشته علوم سیاسی و جامعهشناسی] نیاز نیست که از او بپرسند که ماکس وبر یا دورکهایم چه گفت بلکه باید به او از کلیه و دمنه دیکته بگویند و بخواهند که چند صفحه از شاهنامه یا تاریخ بیهقی را درست و بدون اشتباه بنویسد و بخواند.
@kharmagaas
gh gh
اگر جامعه ایران میخواهد که مقابل این وادادگی کامل فرهنگی مقاومت کرده و از طوفان حوادث جان سالم به در ببرد باید بدون هیچ تعارفی به یک تسویه علمی بزرگ در دانشگاهها به ویژه در رشتههای علوم انسانی اقدام کند. به قول دکتر طباطبایی برای پذیرش استاد دانشگاه [مثلا…
نظر یکی از دوستان (که در دانشگاهی در آمریکا تدریس میکند) دربارهُ سخن نسنجیدهُ بالا:
@gashthaa
حرف عجیبی است. فرض کنید استادی خوانشپریشی (دیسلکسیا) داشته باشد، کما این که یکی از اساتید خود من داشت و همیشه ایمیلهایش پر از اشتباه بود. هوبرت درایفوس، استاد معروف فلسفه، مبتلا به همین بیماری بود. خانم[...] استاد ایرانیِ فاضل و سختکوشِ رشتهُ مردمشناسی در دانشگاه کنکوردیا، یک ایمیل بیغلط ندارد. تکلیف چیست؟#هومن_پناهنده
خود حقیر از نوجوانی منظم به فارسی و از جوانی به فارسی و انگلیسی مطالعه کردهام، ولی همیشه در املا ضعیف بودهام. همسرم که هیچ اهل مطالعه نیست املایش در هر دو زبان قوی است. نمیدانم ذهن من و او چطور کار میکند. باید جایمان را عوض کنیم؟
@gashthaa
این روزها حالت مردم مرا به یاد بندی از شعر معروف عمران صلاحی، "من بچهُ جوادیهام"، میاندازد:
#هومن_پناهنده
@fashthaa
این روزها دیگر
چون بشکه های نفتم
با کمترین جرقه
می بینی
ناگاه
تا آسمان هفتم
رفتم!
#هومن_پناهنده
@fashthaa
Forwarded from گشتها | هومن پناهنده
Forwarded from تحلیل زمانه
برای خدایِ ناشناخته
خواجه محمد مهتاب را گفتند: خدای را میشناسی؟
گفت: آنقدر که انکارش نتوانم کرد و بدو کافر نتوانم بود.
گفتند: برای خدایی که بدینمقدار شناسی، چگونه نماز میگزاری و روزه میگیری و زکات میدهی و به حج میروی؟
گفت: این سخن با آنان بگویید که برای این ناشناخته گردن میزنند و خون میریزند و روزگار را بر خلق خدا سیاه کردهاند. در عبادت ما سود اگر نیست، زیان هم نیست.
رضابابایی/چنین گفت مهتاب
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
خواجه محمد مهتاب را گفتند: خدای را میشناسی؟
گفت: آنقدر که انکارش نتوانم کرد و بدو کافر نتوانم بود.
گفتند: برای خدایی که بدینمقدار شناسی، چگونه نماز میگزاری و روزه میگیری و زکات میدهی و به حج میروی؟
گفت: این سخن با آنان بگویید که برای این ناشناخته گردن میزنند و خون میریزند و روزگار را بر خلق خدا سیاه کردهاند. در عبادت ما سود اگر نیست، زیان هم نیست.
رضابابایی/چنین گفت مهتاب
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
تحلیل زمانه
برای خدایِ ناشناخته خواجه محمد مهتاب را گفتند: خدای را میشناسی؟ گفت: آنقدر که انکارش نتوانم کرد و بدو کافر نتوانم بود. گفتند: برای خدایی که بدینمقدار شناسی، چگونه نماز میگزاری و روزه میگیری و زکات میدهی و به حج میروی؟ گفت: این سخن با آنان بگویید که…
🔸هر کسی از ظن خود شد یار او🔸
✍هومن پناهنده
رفتار هر کس غالباً سازگار با دریافت او است. خواجه مهتاب چون در دریافت خود از مفهوم آفریدگار در مقام یقین نیست، ناگزیر حداقلها را به جا میآورد. اما آنان که بهخاطر خدا گردن میزنند، درست یا نادرست، خود را در مقام یقین میبینند و بر پایهُ تصوری که از خدا در ذهن دارند در راه او هر آنچه میتوانند میکنند.
برای خواجه مهتاب، خدا "ناشناخته" است، اما در نظر رقیب خشنِ او خدا تا اندازهای "شناخته" است؛ و البته این که کدام یک حق دارد موضوع دیگری است و در بحث فعلی مدخلیت ندارد. پس هر دو رفتاری سازگار با اعتقادشان دارند. آنگاه جای شگفتی بود که خواجه مهتاب گردن میزد و آن دیگری چنین نمیکرد.
ایراد استدلال خواجه این است که قیاس به نفس میکند و از دیگری که به عقاید او متعهد نیست، رفتاری هماهنگ با عقیدهُ خودش انتظار دارد، اما هر کسی بر طینت خود میتند. خواجه بالطبع درستی عقیدهُ خود را مسلم میگیرد، اما این درست همان فرضی است که طرف مقابل قاعدتاً آن را پذیرفتنی نمیداند یا دست کم موضوع بحث و مناقشه میشمارد.
باری استدلال خواجه مهتاب، برخلاف ظاهر غلطانداز و خوش آبورنگش، مصادره به مطلوب و ارسال مسلّم است، یعنی مغالطه است.
سخنِ شیوا و آراسته نیکو است، اما آراستگی سخن گاه سستی منطق آن را نهان میدارد. مبادا چشممان چنان به زیبایی گفتار خیره شود که کاستی منطق آن را باز نشناسیم.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
✍هومن پناهنده
رفتار هر کس غالباً سازگار با دریافت او است. خواجه مهتاب چون در دریافت خود از مفهوم آفریدگار در مقام یقین نیست، ناگزیر حداقلها را به جا میآورد. اما آنان که بهخاطر خدا گردن میزنند، درست یا نادرست، خود را در مقام یقین میبینند و بر پایهُ تصوری که از خدا در ذهن دارند در راه او هر آنچه میتوانند میکنند.
برای خواجه مهتاب، خدا "ناشناخته" است، اما در نظر رقیب خشنِ او خدا تا اندازهای "شناخته" است؛ و البته این که کدام یک حق دارد موضوع دیگری است و در بحث فعلی مدخلیت ندارد. پس هر دو رفتاری سازگار با اعتقادشان دارند. آنگاه جای شگفتی بود که خواجه مهتاب گردن میزد و آن دیگری چنین نمیکرد.
ایراد استدلال خواجه این است که قیاس به نفس میکند و از دیگری که به عقاید او متعهد نیست، رفتاری هماهنگ با عقیدهُ خودش انتظار دارد، اما هر کسی بر طینت خود میتند. خواجه بالطبع درستی عقیدهُ خود را مسلم میگیرد، اما این درست همان فرضی است که طرف مقابل قاعدتاً آن را پذیرفتنی نمیداند یا دست کم موضوع بحث و مناقشه میشمارد.
باری استدلال خواجه مهتاب، برخلاف ظاهر غلطانداز و خوش آبورنگش، مصادره به مطلوب و ارسال مسلّم است، یعنی مغالطه است.
سخنِ شیوا و آراسته نیکو است، اما آراستگی سخن گاه سستی منطق آن را نهان میدارد. مبادا چشممان چنان به زیبایی گفتار خیره شود که کاستی منطق آن را باز نشناسیم.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴علل سقوط و افول حکومتها
🔺به مناسبت پرداخت زکات فطر ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
🔘از امام علی نقل است که علت سقوط و افول حکومتها یکی از این چهار امر است: «مقدم شمردن انسانهای کم مایه؛ حاشیهنشینی افراد صاحب فضیلت، پیگیری امور کم اهمیت، کنار گذاشتن امور حیاتی»
🔘درباره مقدم شمردن انسانهای کم مایه و حاشیهنشین کردن افاضل فعلا چیزی نگویم، ولی کنار گذاشتن امور حیاتی و پیگیری امور کم اهمیت را از این جدول که برای اولین بار اختراع شده میتوان دید.
🔘حجت الاسلام ... : «برای نخستین بار در کشور، مبلغ زکات فطره بهصورت جداگانه برای هر استان تعیین شد.»
🔘آن هم در کشوری که قیمت ارزانترین کالاها و ترهبار را به علت کمارزش شدن واحد پول تا چند هزار تومان گرد میکنند چون خُرده آن ارزش حساب کردن ندارد. ولی اینجا کلی زحمت کشیدهاند و مبلغ زکات فطر را تا ده ریال هم با دقت حساب کردهاند!! فرمالیزم مذهبی آن را از هر محتوای مفیدی تهی کرده است.
🔘هنگامی که نتوان به موضوعات اساسی پرداخت باید خود را اینچنین سرگرم کرد. این نشانه افول آشکار است. این جدول هم بهانهای بود برای پرداختن به آن جمله از امام علی.
🔺به مناسبت پرداخت زکات فطر ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
🔘از امام علی نقل است که علت سقوط و افول حکومتها یکی از این چهار امر است: «مقدم شمردن انسانهای کم مایه؛ حاشیهنشینی افراد صاحب فضیلت، پیگیری امور کم اهمیت، کنار گذاشتن امور حیاتی»
🔘درباره مقدم شمردن انسانهای کم مایه و حاشیهنشین کردن افاضل فعلا چیزی نگویم، ولی کنار گذاشتن امور حیاتی و پیگیری امور کم اهمیت را از این جدول که برای اولین بار اختراع شده میتوان دید.
🔘حجت الاسلام ... : «برای نخستین بار در کشور، مبلغ زکات فطره بهصورت جداگانه برای هر استان تعیین شد.»
🔘آن هم در کشوری که قیمت ارزانترین کالاها و ترهبار را به علت کمارزش شدن واحد پول تا چند هزار تومان گرد میکنند چون خُرده آن ارزش حساب کردن ندارد. ولی اینجا کلی زحمت کشیدهاند و مبلغ زکات فطر را تا ده ریال هم با دقت حساب کردهاند!! فرمالیزم مذهبی آن را از هر محتوای مفیدی تهی کرده است.
🔘هنگامی که نتوان به موضوعات اساسی پرداخت باید خود را اینچنین سرگرم کرد. این نشانه افول آشکار است. این جدول هم بهانهای بود برای پرداختن به آن جمله از امام علی.
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
میزند یا نمیزند؟
در محافل سیاسی خبرها داغ است. بحث جنگ یا توافق بالا گرفته است. قاعدتاً مردم عادی باید با نگرانی خبرها را دنبال کنند، اما خیلِ گردشگرانی که به سواحل جنوبی هجوم آوردهاند، اصلاً خیالشان هم نیست!
صدای پخش ترانه را تا سرحد ممکن بلند میکنند، میرقصند، تخمه میشکنند، سوار قایقهای موتوری و جت اسکی میشوند، شنا میکنند، قلیان میکشند و تا دلتان بخواهد زباله تولید میکنند!
ظاهراً نسبت به خبرها بیحس و بیاعتمادند.
اگر به فرض، بین چند نفر موضوع جنگ پیش آید، معمولاً با قاطعیت نظر میدهند. برخی قاطعانه میگویند جنگ نمیشود، زیرا "آخوندها" زرنگتر از این حرفها هستند!
برخی دیگر جنگ را حتمی و فوری میدانند و عجیب اینکه عواقب آن را هم خوب میبینند!
آنها که شبکهٔ ایراناینترنشنال را دنبال میکنند، مدعیاند که به زودی جنگ میشود و بعد "پسر شاه" برمیگردد! اگر بپرسی چطور برمیگردد، حرفشان این است که آمریکا و اسرائیل خودشان نقشهاش را ریختهاند. یک جوری که به ذهن ما نمیرسد، او را برمیگردانند!
همین افراد، جنگ را هم فاقد تلفات در بین مردم عادی میدانند. میگویند طوری میزنند که خون از دماغ هیچ آدم معمولی نیاید!
نمونهٔ تلفات انسانی در غزه را استثنا میپندارند و یا میگویند، حقشان است!
با اینحال، در گفتگوهای "عیددیدنی" متوجه شدم که وقتی عواقب جنگ برای افراد توضیح داده میشود، اکثریت قاطع آنها واقعاً نگران میشوند و میپرسند: "پس این کارشناسها چی میگن؟"
منظورشان همان افرادی است که در شبکههای فارسیزبان خارج از کشور ظاهر میشوند و تحت عنوان "کارشناس" علایق و آرزوها و اوهام خود را به عنوان "نظر کارشناسی" به مردم القا میکنند.
جالب اینکه به هیچکدام از این "کارشناسها" هم اعتماد ندارند. میگویند؛ هر روز یه چیزی میگن! گیجمون کردهاند!
اگر در بارهٔ "کارشناسان" صدا و سیما از افراد پرسیده شود، بلافاصله میگویند که برنامههای صدا و سیمای روی اعصابشان است از بس که مزخرف است. به ندرت به شبکههای صدا و سیما سر میزنند: "مگر چطور بشه! سریالی چیزی مثل همین نقی معمولی را ببینیم!"
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در محافل سیاسی خبرها داغ است. بحث جنگ یا توافق بالا گرفته است. قاعدتاً مردم عادی باید با نگرانی خبرها را دنبال کنند، اما خیلِ گردشگرانی که به سواحل جنوبی هجوم آوردهاند، اصلاً خیالشان هم نیست!
صدای پخش ترانه را تا سرحد ممکن بلند میکنند، میرقصند، تخمه میشکنند، سوار قایقهای موتوری و جت اسکی میشوند، شنا میکنند، قلیان میکشند و تا دلتان بخواهد زباله تولید میکنند!
ظاهراً نسبت به خبرها بیحس و بیاعتمادند.
اگر به فرض، بین چند نفر موضوع جنگ پیش آید، معمولاً با قاطعیت نظر میدهند. برخی قاطعانه میگویند جنگ نمیشود، زیرا "آخوندها" زرنگتر از این حرفها هستند!
برخی دیگر جنگ را حتمی و فوری میدانند و عجیب اینکه عواقب آن را هم خوب میبینند!
آنها که شبکهٔ ایراناینترنشنال را دنبال میکنند، مدعیاند که به زودی جنگ میشود و بعد "پسر شاه" برمیگردد! اگر بپرسی چطور برمیگردد، حرفشان این است که آمریکا و اسرائیل خودشان نقشهاش را ریختهاند. یک جوری که به ذهن ما نمیرسد، او را برمیگردانند!
همین افراد، جنگ را هم فاقد تلفات در بین مردم عادی میدانند. میگویند طوری میزنند که خون از دماغ هیچ آدم معمولی نیاید!
نمونهٔ تلفات انسانی در غزه را استثنا میپندارند و یا میگویند، حقشان است!
با اینحال، در گفتگوهای "عیددیدنی" متوجه شدم که وقتی عواقب جنگ برای افراد توضیح داده میشود، اکثریت قاطع آنها واقعاً نگران میشوند و میپرسند: "پس این کارشناسها چی میگن؟"
منظورشان همان افرادی است که در شبکههای فارسیزبان خارج از کشور ظاهر میشوند و تحت عنوان "کارشناس" علایق و آرزوها و اوهام خود را به عنوان "نظر کارشناسی" به مردم القا میکنند.
جالب اینکه به هیچکدام از این "کارشناسها" هم اعتماد ندارند. میگویند؛ هر روز یه چیزی میگن! گیجمون کردهاند!
اگر در بارهٔ "کارشناسان" صدا و سیما از افراد پرسیده شود، بلافاصله میگویند که برنامههای صدا و سیمای روی اعصابشان است از بس که مزخرف است. به ندرت به شبکههای صدا و سیما سر میزنند: "مگر چطور بشه! سریالی چیزی مثل همین نقی معمولی را ببینیم!"
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad