.
شهر آذین شده بود و همه جا همچون عید
نه تو بودی نه عمو بود تنم می لرزید
خواهرت ناله کشید و به گمانم فهمید
دختر حرمله از دور به من میخندید...
#مجید_رجبی
@gharib128
شهر آذین شده بود و همه جا همچون عید
نه تو بودی نه عمو بود تنم می لرزید
خواهرت ناله کشید و به گمانم فهمید
دختر حرمله از دور به من میخندید...
#مجید_رجبی
@gharib128
.
همهی سهسالگیِ دخترانه، همهی آن لطافت غریب،
توی رنجِ آن سفرِ درد، ذره ذره تمام شد.
عمّه توی کوفه راست گفته بود.
قلبِ کوچکش آب شد عاقبت؛ توی شام ...
#السلام_علیک_یا_سیدتنا_رقیه🖤
@gharib128
همهی سهسالگیِ دخترانه، همهی آن لطافت غریب،
توی رنجِ آن سفرِ درد، ذره ذره تمام شد.
عمّه توی کوفه راست گفته بود.
قلبِ کوچکش آب شد عاقبت؛ توی شام ...
#السلام_علیک_یا_سیدتنا_رقیه🖤
@gharib128
مثل همه چیزهایی که نفهمیدیم
آخرش هم عقلِ دلِ ما نخواهد رسید به فهمیدنش ...
غصهی دلِ یک سه ساله را می گویم ...
#یا_سیدتنا_رقیه🖤
@gharib128
آخرش هم عقلِ دلِ ما نخواهد رسید به فهمیدنش ...
غصهی دلِ یک سه ساله را می گویم ...
#یا_سیدتنا_رقیه🖤
@gharib128
.
قُربِ دختر به بوسه ی پدر است
جُز تمنّا نمیکنم امشب
باید امشب کنار من باشی
بی تو فردا نمی کنم امشب...
#معنی_زنجانی
@gharib128
قُربِ دختر به بوسه ی پدر است
جُز تمنّا نمیکنم امشب
باید امشب کنار من باشی
بی تو فردا نمی کنم امشب...
#معنی_زنجانی
@gharib128
.
منت گذار بر سر من ، اذنشان بده
تا پیش چشم های خودت پر درآورم
پس رد نکن دو آهوی سر گشته ی مرا
نا قابل است ، آنچه برایت می آورم
مادرِصبر ..یازینب
@gharib128
منت گذار بر سر من ، اذنشان بده
تا پیش چشم های خودت پر درآورم
پس رد نکن دو آهوی سر گشته ی مرا
نا قابل است ، آنچه برایت می آورم
مادرِصبر ..یازینب
@gharib128
.
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است
روزِ پنجم شده یعنی مُحَرم حسن است
#غیرتاللهکربلاستعبداللهابنالحسن
@gharib128
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است
روزِ پنجم شده یعنی مُحَرم حسن است
#غیرتاللهکربلاستعبداللهابنالحسن
@gharib128
.
بعد اصغر هیچ کس حرفی نمی گوید ز آب ،
بسکه طفلان از جـواب حرمله تـرسیده اند...
#ششماهارباب
@gharib128
بعد اصغر هیچ کس حرفی نمی گوید ز آب ،
بسکه طفلان از جـواب حرمله تـرسیده اند...
#ششماهارباب
@gharib128
قَتیلُ الاَشقیا
. عبای حسین ، پُر از ع ل ی ا ک ب ر بود آغوش دشت هم ... @gharib128
.
هی قطعہ پیشِ قطعہ میزارم اما نمیشه...
هی قطعہ پیشِ قطعہ میزارم اما نمیشه...
قَتیلُ الاَشقیا
. هی قطعہ پیشِ قطعہ میزارم اما نمیشه...
مثل تسبیحِ جدا یک صد و یک دانه شدی
با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسـرم
با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسـرم
قَتیلُ الاَشقیا
. هی قطعہ پیشِ قطعہ میزارم اما نمیشه...
.
این تڪه آخریشِ
نه این ڪه علی نمیشہ...
این تڪه آخریشِ
نه این ڪه علی نمیشہ...