Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
انقلاب بر وزن افتعال است
آن که منفعل بود گفت:
پس تکلیف ابرهایی که بخارها را به یاد‌ها ندارند چه می شود
تکلیف دهان‌هایی که از نطفه نیستند
تکلیف نطفه‌هایی که از نان نیستند
تکلیف دانه‌هایی که به درختان شباهت ندارند
یکی گفت:
بر وزن اصلاحات است
بر وزن ماهی‌هایی که در غفلت‌های مان همیشه زیر ابر می مانند
یکی گفت:
آیا می تو اند بر وزن  مذهبی باشد که هنوز از دهان ها بیرون نزده است
همه گفتند:
انقلاب بر وزن فراموشی است
برای مومنان ضرر دارد
این قلاب‌ها اما آب‌ها تاریک تر بودند
انقلاب‌ها اما سراغ منکران را گرفتیم
گفتید بر چه وزنیست؟
نه نیازی به زحمت شماهاتران نیست
ما انجام‌های مان را بر سنگ‌های تان می کوبیم

ای ماهای انجماد های اینقلاب‌ها
ای شما های مرگ‌ها پیش دوستان و شان
ای آن هاهای پخته‌ها با آفت آب‌ها و سایه‌ها
ای اوهانمایانِ با دست های سفید‌ها
ای اهل هم وزن‌های انقلاب‌های بهشت‌ها  که با حادثه ای کوچک متفرق می شوید
ای خارکن‌های خشک‌ها تر
ای خاربن‌های سبزها سرترین

ای اگر بر وزن کهنه‌ها یا ای اگر بر وزن مومنان
  زشتی‌ها حریفان خوبی هستند
نان‌ها زنده اند تا حریف این قلاب‌ها شوند

ترین درست  این  که بگوییمند:
آن قلاب‌ها بر وزن انفعال‌ها بودند



#مراد_قلی_پور
از کتاب:
بادها سگ‌هایی اهلی اند/ نشر ارزان سوئد
#گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر
#اروپا_امریکا_و...

https://www.tgoop.com/gerdehamaeiadabitate
(Morad gholipour)مراد قلی پور
انقلاب بر وزن افتعال است آن که منفعل بود گفت: پس تکلیف ابرهایی که بخارها را به یاد‌ها ندارند چه می شود تکلیف دهان‌هایی که از نطفه نیستند تکلیف نطفه‌هایی که از نان نیستند تکلیف دانه‌هایی که به درختان شباهت ندارند یکی گفت: بر وزن اصلاحات است بر وزن ماهی‌هایی…
درود و بسیار عالی.
به باورم این شعر  با استفاده از واژه‌ها و وزن‌های متنوع به مفهوم انقلاب می‌پردازد. ساختار زبانی پیچیده و بازی‌های معنایی موجود در این اثر، مفهوم انقلاب را از جنبه‌های مختلف بررسی می‌کند. شاعر انقلاب را به عنوان یک پدیده جهان‌شمول به تصویر می‌کشد که نه تنها در عرصه سیاسی، بلکه در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی طبیعی رخ می‌دهد.

شاعر با استفاده از ترکیباتی مانند "انقلاب بر وزن افتعال" یا "بر وزن اصلاحات" سعی دارد معنای عمیق‌تری از انقلاب را منتقل کند. این مقایسه‌ها نشان می‌دهد که انقلاب می‌تواند در شرایط مختلف به شکل‌های متفاوتی درک شود. همچنین، شاعر به کنایه به جنبه‌های مذهبی و فرهنگی انقلاب اشاره می‌کند، که ممکن است در برابر تغییرات ایستادگی کنند یا از معناهای اصلی خود دور شوند.

با استفاده از زبان استعاری و مفاهیمی مانند "نطفه"، "دانه"، و "دهان"، شعر به مفاهیمی همچون فراموشی، تغییر و مقاومت در برابر دگرگونی‌ها می‌پردازد. در نهایت، شاعر با ظرافت به بررسی معنای انقلاب و تأثیر آن بر زندگی فردی و جمعی می‌پردازد.

*تحشیه بالا از:
جناب آقای شکری/ مدیر نشر آفتاب نروژ
برده‌های طولانی
شعر پلی‌مورفیسم / همه‌ملیتی زبان
مراد قلی پور

نشر آفتاب نروژ
شرکت آمریکایی لولو

پخش در سراسر جهان
Forwarded from پشت در چوبی
آیا زبان فارسی عقیم است؟
محمدرضا باطنی
زبان فارسی عقیم است؟ - ایسنا https://share.google/M75mplq0XrVhuN94W
دوستی امروز به من گفت : چرا اینقدر شعر هایت سیاه و تهاجمی و سیاسی است ؟ به او گفتم: برای کسانی که هستی و نیستی ما را دارند تباه می کنند چه بنویسم؟ از لب های دلدار بگویم تا برخی استمنا بکنند؟ ما دچار استمنای ادبی شده ایم با برخی مخاطبانی که جز شهوت چیزی از ادبیات نمی فهمند . من با شعر هایم برای این ادم ها بهانه استمنا نمی شوم. اگر هم لبی با لبی در شعر هایم کودتا می کند در نهایت با انقلابی به هم می رسند. لب ها در شعر هایم منفعل نیستند. زمانی همدیگر را می بوسند که تابویی را بشکنند. مرا با لب هایی که اهل تابلو شکستن هستند کاری نیست.
مرتضی کاخی شناخت عمیقی از ادبیات معاصر به ویژه از شعر اخوان ثالث داشت. کتاب باغ بی‌برگی سالهای دانشجویی ما، حدود سی سال پیش، چاپ شد و سر و صدای زیادی کرد. اثر جاودانی است. دکتر کاخی طبع خوبی در گزیده‌‌پردازی داشت. روشن‌تر از خاموشی گزیده‌ی درخشانی است از شعر امروز ایران. به دوستان شفیق خود پيوست. روانش شاد که بر بسیط خاک به فرهنگ ایران خدمت‌های شایانی کرد.
...باید به یک نکته مرکزی هم اشاره کرد مخصوصا در آغاز دهه هفتاد یعنی درست زمانی که دانشگاه   - ابر خوانشگر شعر  و ادبیات-  با تن دادن به روایت شناسی  زمینه را برای برخی محافطه کاری ها فراهم کرد. دانشگاه شعر را به عنوان یک گفتمان  تاریخی و پروسه  فراموش کرد و شعر تبدیل به پروژه شد. پروژه ها در جوامع توتالیتر  قالب ها را مصادره می کنند

#مراد_قلی_پور
شماره ۱۰۱۵ روزنامه #نقدحال منتشر شد

تاریخ انتشار: شنبه‌‌‌‌‌‌ ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۰
#نظریه_زبانشهر(قسمت دو)
#وجه_تصریفی_زبان(زبان پشتو)
#وجه_تحلیلی_زبان(زبان فارسی)
#مراد_قلی_پور


آدرس سایت روزنامه
👇👇👇
naghdehal.com

@naghdehall
شماره ۱۰۱۵ روزنامه #نقدحال منتشر شد

تاریخ انتشار: شنبه‌‌‌‌‌‌ ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۰
#نظریه_زبانشهر(قسمت دو)
#وجه_تصریفی_زبان(زبان پشتو)
#وجه_تحلیلی_زبان(زبان فارسی)
#مراد_قلی_پور

آدرس سایت روزنامه
👇👇👇
naghdehal.com

@naghdehall

کانال تلگرام علی باباچاهی

https://www.tgoop.com/Alibabachahiچ
🔹نظریه زبانشهر
🔹مراد قلی پور

...زبان فارسی و زبان پشتو در این میان ، دچار جدالی بزرگ‌تر شده‌اند . شاید رازش به ظاهر این باشد که ارتش‌ها ، عقائد ، ایدئولوژی‌ها دارند در پشت صحنه این دو زبان ، قدرت‌نمایی می‌کنند ؛
اما حقیقت ، چیز دیگری است . حقیقتی که می‌تواند تا حدود زیادی به امر تمایلی این دو زبان برگردد . زبانشناسان ، بی‌خبر از وجه تمایلی این دو زبان نیستند .باید از وجه تمایلی زبان فارسی و زبان پشتو حرف زد . تمایل تاریخی زبان فارسی ، وجهی تحلیلی است . درست از سوی دیگر اما پشتو یکی از زبان‌های ایرانی شرقی است که تقریبا نیمی از افغانستانی‌ها بر این زبان تکلم می‌کنند ؛ اما این اصل ماجرا نیست . زبان پشتو چهره پنهانی دارد که این چهره در برابر وجه تحلیلی زبان فارسی قرار می‌گیرد . ذات زبان پشتو ، تصریفی است . این یعنی همان بخش گم شده‌ای از زبان ایرانی که می‌تواند
" استعاره مواجهه " باشد . ذات وجه تصریفی و تکیه آوایی این زبان می‌تواند زبان فارسی را به نیای اصلی‌اش پیوند بزند . آیا رسیدن به مرکز نیای زبان ایرانی یعنی ایرانی باستان ، نیازمند خطی تازه است یا این که خصوصیت تمایلی زبان‌های خویشاوند زبان فارسی می‌توانند این امر مهم را بر آورده سازند ؟ آیا مواجهه وجه تحلیلی و وجه تصریفی زبان در ایران و افغانستان قادر است که آرمانشهری زبان را به سمت زبانشهری سوق دهد ؟ آیا زبان پشتو ، قادر است که در برابر وجه تصریفی زبان عربی ، بسیاری از نیازمندی‌های تصریفی زبان فارسی را پاسخگو باشد ؟ با توجه بر این که دبیره هر دو زبان فارسی و پشتو ، دبیره عربی است ؛ می‌توان وجه تصریفی زبان پشتو را به تمایل تحلیلی زبان فارسی نزدیک ساخت تا هر کدام نسبت به بخش خصوصیتی دیگری ، آگاه تر باشند . چه چیزی در این میان اجازه نمی‌دهد که دو وجه مختلف زبان‌های فارسی و پشتو به هم پیوند بخورند؟ ارتباطات ، چگونه نظام حالت زبان‌ها را تغییر می دهند ؟ چه عواملی تمایلات یک زبان را ابدی می‌کنند و اجازه نمی‌دهند که با بخش دیگری از تمایلات تاریخی خود پیوند بخورند ؟ آیا قادریم که  خصوصیت تصریفی زبان پشتو یعنی اسامی ، صفات و ضمایر دارای جنس ، شخص و شمار و حالت و صرف در طبقات مختلف را در زبان فارسی پیاده سازیم ؟ نظریه زبانشهر در پی این است که جغرافیای گسترده ِ نیای مشترک زبان‌های ایرانی یعنی ایران باستان را با بازیابی خصوصیات مشترک این زبان‌ها با هم مواجه سازد . نقش زبان‌های میانجی(lingua  franca) در این میان که معیار مهمی برای درک متقابل هستند بسیار مهم است...( برگزیده ای کوتاه از متن اصلی )


بخشی از کتاب:
🔹قبیله جهانی شعر / چاپ سوئد
🔹نظریه زبانشهر
🔹وجه تصریفی و تحلیلی زبان فارسی و پشتو
🔹ایران و افغانستان
(Morad gholipour)مراد قلی پور
🔹نظریه زبانشهر 🔹مراد قلی پور ...زبان فارسی و زبان پشتو در این میان ، دچار جدالی بزرگ‌تر شده‌اند . شاید رازش به ظاهر این باشد که ارتش‌ها ، عقائد ، ایدئولوژی‌ها دارند در پشت صحنه این دو زبان ، قدرت‌نمایی می‌کنند ؛ اما حقیقت ، چیز دیگری است . حقیقتی که می‌تواند…
تحشیه استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر علی تسلیمی در مورد نظریه زبانشهر


درود جناب قلی‌پور عزیز
طرح زبانشهری شما در ادامه‌ی ادبیاتی است که نمی‌خواهد ادبیات غرب را فقط مونتاژ یا نمایندگی کند. من بارها به این اندیشیدم که زبان فارسی کنونی در برخی موارد نقصان‌هایی دارد. در گام نخست باید این نقصان با خود زبان‌های ایرانی و محلی برطرف شود. من موارد زیادی از واژگان، ترکیبات و اصطلاحاتی را دیده‌ام که در زبان‌های ایرانی وجود دارد و می‌تواند به یاری زبان فارسی بیاید و ضرورتی ندارد از همان آغاز از واژگان غربی و عربی کمک بگیریم. نمونه‌اش واژه‌ی "شب کردن"  (شباگودن) است به معنی شبانه در جایی گیر کردن و احتمالن ماندن در آنجاست که هیچ فعلی در فارسی امروز اقتصاد این فعل مرکب را ندارد. در محفلی بودم که سخن از ژنتیک به میان آمده بود و یک پژوهشگر پرسید آیا می‌دانید ژنتیک به گیلکی چه می‌شود؟ خودش در پاسخ گفت "رچگی" بسیاری از اندیشمندان و کسانی چون کسروی و کزازی زبان پاک را از گذشته‌ی ایران و زبان‌های باستانی پیشنهاد داده‌اند، شما هم که پشتو را پیشنهاد کرده‌اید ادامه‌ی همان راه را رفته‌اید، اما نظام‌مندانه و نظریه‌پردازانه ارائه داده‌اید (البته منظورم بهره‌گیری بهتر از زبان‌ها و ادبیات‌‌های ماست نه نفی زبان و ادبیات دیگری در فرهنگ ما)
شعر ۷۹

به: دکتر سهراب طاووسی


گفتیمند:
کوه‌ها با این فریاد‌ها پر نمی‌شوند
نه
کوه‌هایی نیستند که
فریاد‌ها را بیشمار کنند
باران بارید و ما فرو‌ رفتیم و
چه خانه‌هایی خراب شدند
گفتیمند:
زشتی‌ها حریفان خوبی بوده‌اند
و قیامتی که در ما پر از زخم است
دریا
خون بهای اندیشه‌های ماست /هنوز جنون ما را تحمل می‌کنند
هنوز
حسادت‌ها مگرگ‌ها را متهم می کند
چرا
فریاد‌ها با این همه کوه‌ها پر نمی شوند
گفتمند:
کارگاه بخت کسی نیستیم
گذاشتیم آب‌های‌مان در زمین فرو بروند
و
با حلق خلق را
و
لقمه‌های‌مان سخاوت نبودند
در ما دانایی نامبارک است
ای اصل‌مان سایه اما عادت‌های‌مان به ماندنِ؛
ای قبله‌های‌مان آراسته با گریه و زاری زیرا
ای خانه‌های‌مان که روزنه‌ای نداشتند زیرا
کهنه‌ای
که تازه نمی‌شویمند
و خاکی بی هیچ صفاتی از آب
و آب‌هایی که با غسل فاصله بسیار داریمند
چرا پرها از کوه‌ها خالی نمی شوند زیرا؛
از استخوان‌های‌مان درهای کوچگی ساخته‌اند
در آب نبوده‌ایمند
در عذاب بوده‌ایمند
کاری کنیمند که این فرسنگ‌ها‌ی برافراشته قبله شوند
که غسل‌ها معدن کفرند
که هوایی هستیمند که آب نمی‌شویمند
با این همه آواز‌ها زیرا
زیر موهای‌مان 
زمین سایه است
و خانه‌ها زیرا؛
و شادی‌های‌مان زیرا؛
به بندگی زندگی بخشیده‌ایمند زیرا؛
عصیان‌ها با دست‌های‌مان یکی شده اند زیرا:
خاک‌ها زخمی‌مان کرده اند از این که
عصاهای فلزی اژدرهاتر شده‌اند زیرا؛
گواه‌ها از این یاد‌ها خالی نمی شوند زیرا

مراد قلی پور
این شعر مراد را بسیار دوست دارم مثل خودش و لهجه شیرینش. فقط به تصویر سطر دوم که نگاه می کنم از ظرافت خیال شاعر شگفت زده می شوم، فریاد در دل کوه. مراد می داند من عاشق طبیعتم و من می دانم مراد عاشق واژه هاست. ممنونم مرادجان

شعر ۷۹

به: دکتر سهراب طاووسی


گفتیمند:
کوه‌ها با این فریاد‌ها پر نمی‌شوند
نه
کوه‌هایی نیستند که
فریاد‌ها را بیشمار کنند
باران بارید و ما فرو‌ رفتیم و
چه خانه‌هایی خراب شدند
گفتیمند:
زشتی‌ها حریفان خوبی بوده‌اند
و قیامتی که در ما پر از زخم است
دریا
خون بهای اندیشه‌های ماست /هنوز جنون ما را تحمل می‌کنند
هنوز
حسادت‌ها مگرگ‌ها را متهم می کند
چرا
فریاد‌ها با این همه کوه‌ها پر نمی شوند
گفتمند:
کارگاه بخت کسی نیستیم
گذاشتیم آب‌های‌مان در زمین فرو بروند
و
با حلق خلق را
و
لقمه‌های‌مان سخاوت نبودند
در ما دانایی نامبارک است
ای اصل‌مان سایه اما عادت‌های‌مان به ماندنِ؛
ای قبله‌های‌مان آراسته با گریه و زاری زیرا
ای خانه‌های‌مان که روزنه‌ای نداشتند زیرا
کهنه‌ای
که تازه نمی‌شویمند
و خاکی بی هیچ صفاتی از آب
و آب‌هایی که با غسل فاصله بسیار داریمند
چرا پرها از کوه‌ها خالی نمی شوند زیرا؛
از استخوان‌های‌مان درهای کوچگی ساخته‌اند
در آب نبوده‌ایمند
در عذاب بوده‌ایمند
کاری کنیمند که این فرسنگ‌ها‌ی برافراشته قبله شوند
که غسل‌ها معدن کفرند
که هوایی هستیمند که آب نمی‌شویمند
با این همه آواز‌ها زیرا
زیر موهای‌مان 
زمین سایه است
و خانه‌ها زیرا؛
و شادی‌های‌مان زیرا؛
به بندگی زندگی بخشیده‌ایمند زیرا؛
عصیان‌ها با دست‌های‌مان یکی شده اند زیرا:
خاک‌ها زخمی‌مان کرده اند از این که
عصاهای فلزی اژدرهاتر شده‌اند زیرا؛
گواه‌ها از این یاد‌ها خالی نمی شوند زیرا

مراد قلی پور
درود ها خدمت دوست نویسنده و مترجم ارزشمند معاصر جناب اقای دکتر طاووسی گرانقدر ما
2025/07/04 20:00:40
Back to Top
HTML Embed Code: