Telegram Web
Forwarded from غلوپژوهی
معرفی مقالاتی در اعتبارسنجی دعای عرفه و ذیل آن

مهروش، «دفاع از اصالت ادعیه اهل بیت، مطالعه موردی دعای عرفه»، (حدیث‌پژوهی10، 1392ش)
این مقاله به ویژه با بررسی‌های زبانی و تاریخی نشان داده بدنه دعا (برخلاف ذیل آن) اصیل و ریشه‌دار در تعالیم اهل بیت(ع) و احتمالاً امام صادق(ع) است.

مقالات دیگری نیز با پژوهش‌های نسخه‌شناسانه‌ نشان داده‌اند ذیل دعا در نسخ متقدم دعا نیامده و از ابن عطاءالله اسکندرانی صوفی (م709ق) است:
إبراهیم جواد، «دراسة حول نسبة ذيل دعاء عرفة إلى سيّد الشهداء (عليه السلام)» (سایت بصائر، 2021م)
در این تحقیق تصاویر نسخ خطی مربوطه نیز ارائه شده است. نیز نک‍:
شبیری، جرعه‌ای از دریا (ج3، ص256)؛ ترابی، پژوهشی در ذیل دعای عرفه (میقات حج51، 1384ش)؛ مختاری، دعاء یوم عرفة للإمام سیدالشهداء علیه السّلام و ذیله (کتاب شیعه 17، 1397ش)؛ قاسمی، ذیل دعای عرفه (ارائه نسخه‌های خطی مرتبط، 2021م).
@gholow2
فرار عجیب "احمد بن حنبل" از توضیح "حدیث غدیر" و تلاش برای مخفی کردن حقائق


🔴واخبرنی زَکَرِیَّا بْنُ یَحْیَى، أَنَّ أَبَا طَالِب حَدَّثَهُمْ، أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْل النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیٍّ: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» ، مَا وَجْهُهُ؟ قَالَ: «لَا تَکَلَّم فِی هَذَا دَع الْحَدِیث کَما جَاء»

⭕️زکریا بن یحیی می گوید که ابوطالب به آنان گفت که از احمد بن حنبل در مورد این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام که «من کنت مولاه فعلی مولاه» سوال کرد که این سخن چه وجهی دارد؟ احمد بن حنبل پاسخ داد: در این مورد سخن نگو. این حدیث را همانطور که آمده رها کن

📖 السنة للخلال ج۲ ص۳۴۶-۳۴۷


📌جا دارد، تابع سقیفه از خود بپرسد براستی چرا عالمانمان تا این حد حقائق را مخفی داشته اند و متاسفانه الی الان هم اشتغال به تحریف و تقطیع دارند؟
مگر در واقعه غدیر چه گذشت که برخی ائمه مذاهب و بزرگان حدیث سقیفه به شرح ماجرای آن نمی‌پردازند بلکه حتی قصد اخفای آن دارند؟؟؟


🆔@Arshvetashih
Forwarded from وبلاگ آثار
حدثنا شریك عن أَبِي يزِيدَ الْأَوْدِيِّ عن أَبيه قال: دَخَلَ أَبُو هُرَيرَةَ الْمَسْجِدَ فَاجتَمَعنَا إِلَيه ، فَقَام إِلَيْه شَاب فَقَالَ: أَنْشُدُكَ بِاللَّهِ ، أَسَمِعْت رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعادِ من عاداهُ؟ ، فقال: نعم ، فقال الشَّابُّ: أَنَا مِنْك بَرِيءٌ ، أَشْهد أَنَّك قَد عادَيتَ ‌من ‌وَالاهُ ووالَيْتَ مَن عَاداهُ ، قَالَ: فحَصَبَهُ النَّاسُ بِالْحَصا. (مصنف ابن أبي شيبة، ط. الرشد، ج۱۱، ص۱۴۳)

یزید اودی گفت: ابوهریره وارد مسجد [کوفه] شد؛ پس نزد [منبر] او جمع شدیم. جوانی برخاست و گفت: تو را به خدا سوگند آیا شنیدی که پیامبر (ص) فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه؟ ابوهریره گفت: آری! جوان گفت: من از تو بیزارم! شهادت می‌دهم که تو با کسی که با او دوستی کرده، دشمنی کردی و با کسی که با او دشمنی کرده، دوستی کردی! پس مردم با سنگریزه جوان را زدند [و طرد کردند].

این ماجرای ابوهریره به چند سند با جزئیات بیشتر یا کمتر نقل شده است.

#اهل_سنت
#امامت
#حدیث
@Alasar_1
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ مَولاناأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

🌹أسعد الله أیامکم🌹
سندسازی‌ها_و_انتحالات_خصیبی_در_الهدایة_الکبری،_عمیدرضا_اکبری،_شیعه‌شناسی،.pdf
357.3 KB
سندسازی‌ها و انتحالات خصیبی در الهدایة الکبری
عمیدرضا اکبری
شیعه‌شناسی، ش81، 1402ش

پژوهش‌های متعددی جایگاه ویژۀ حسین بن حمدان خَصیبی (م 346ق یا 358ق) را در تکون فرقۀ نصیریه نمایانده‌اند. اما کم‌تر پژوهشی به روش استفاده خصیبی از منابع و مشایخ پرداخته است. این به‌ویژه به خاطر ناشناختگی بیشتر مشایخ صدر اسانیدش اهمیت دارد. نوشته پیش رو با بررسی‌ تطبیقی میان اسانید الهدایة با دیگر منابع، بدین پرسش پاسخ می‌دهد که خصیبی در الهدایة چگونه از منابع بهره برده؟ و برای نمونه به اشتراکات گسترده روایات الهدایة با روایات متهمان به غلو مانند ابن‌مهران، اسحاق بصری و خاصه شلمغانی (در اثبات الوصیة) دست یافته است. بنا بر قرائن زیادی، خصیبی در استفاده مکرر از کتاب الاوصیاء شلمغانی یا دفاتر ابن‌مهران، نامی از ایشان نبرده، بلکه عموماً با ارائۀ واسطه‌ای ساختگی تا مشایخ ایشان، اسنادشان را سرقت کرده، و مرسلاتشان را با اسنادی ساختگی کامل کرده، و گاه در متونشان دست برده است. خصیبی با وجود تأخر و اتکا به چند منبع وجاده‌ای، مدعی سماع گسترده از اصحاب امامین عسکریین ع بوده، و این در تثبیت جایگاهش به عنوان رهبر نصیریه مؤثر بوده است.
@gholow2
سندسازی‌ها و انتحالات خصیبی در الهدایة الکبری
تازه‌های تحقیق

خصیبی در بسیاری از روایات خود به منابع غالیان عراق، به‌ویژه کتاب الاوصیاء شلمغانی و دفاتر ابن‌ مهران - و البته امامیانی مانند سعد اشعری - متکی است، و بعدها از اسحاق بصری بسیار بهره برده است. ولی قرینه‌ای بر سماع او برای روایات این آثار وجود ندارد، بلکه شواهد بسیاری حکایت از آن دارد که او به وجاده از منابع پیشین بهره برده، و با طرق ساختگی تا مشایخ صاحبان آن دفاتر خود را مستقل از ایشان نمایانده، و به ندرت از رجال پیش‌گفته یاد کرده؛ چنان‌که خصیبی در بحث موالید در واقع از روایات ابن‌ ابی‌الثلج و ابن ‌همام (و او از فزاری) استفاده نموده است.

خصیبی برای روایات مرسل منابعش نیز اسانید غریبی ساخته است. بر این ‌اساس، شناسایی منابع او پیچیدگی‌هایی دارد. اسانید او بسیار مشوش و مضطرب است و بر خلاف دیگر منابع روایی، در اسناددهی او به رجال طبقات متقدم، به ندرت می‌توان الگویی یافت. دربارة ارتباط مستقیم خصیبی با هیچ‌یک از مشایخ ادعایی او نمی‌توان به اطمینان رسید. همچنین سندسازی‌های او موجب درهم‌ریختگی طبقات برخی از راویان شده است.‌ هرچند در بخش ابواب از الهدایة سندسازی نسبت به اوایل الهدایة قاعده‌مندتر است. خصیبی مستقیماً روایت بابیت ابن‌ نصیر را به منازعان او مانند شلمغانی و سران اسحاقیه نسبت داده است. برخی از این اخبار در منابع پیشین غالیان بدون فراز بابیت ابن ‌نصیر وجود دارد.

بر اساس آنچه گذشت، می‌توان شواهدی از هر یک از این آسیب‌ها در اسانید خصیبی ارائه داد: قلب سند، ساخت اسناد و نام‌هایی جدید، تدلیس و سرقت حدیث. همچنین او گاه به اشتباه، اسانیدی را تعویض کرده و یا محل تعلیق‌ها را به‌خاطر کمی مبالات به هم ریخته است، یا به‌ علت بدخوانی از نسخ، رجال جدیدی ساخته است. تحریفات متون یا ترکیب احادیث نیز مؤید سندسازی خصیبی است. پس تعبیر «جامع انواع عیوب روایی» دربارۀ او مناسب به نظر می‌رسد که حتی فراتر از اتهامات خصیبی در کلام ابن‌ غضائری است. این پژوهش را می‌توان دربارۀ متون کتاب الهدایة نیز به‌صورت گسترده‌تر پی گرفت.
_____________
تذکر: تحریری با تفصیل بیشتر از این پژوهش در کتاب نصیریه از نویسنده آمده است که تدوین نهایی آن پیش از تألیف مقاله فوق بوده است.
@gholow2
غلوپژوهی
اعتراف بزرگان عامه به ولایت تکوینی اهل بیت (ع)؟! بزرگان اهل سنّت داستانی نقل کرده‌اند که در آن عمر بن خطّاب به امام حسین (ع) می‌گوید: «هل أنبت على رؤوسنا الشّعر إلّا أنتم» [آیا جز شما کسی مو بر سر ما رویانده است؟] متأسّفانه دیده می‌شود که در بسیاری از سایت‌ها…
وقتی سر و ته بحث و اصل مدعا را هم متوجه نمی‌شوند چه اصراری به نقد و بحث دارند؟!

متن کانال غلوپژوهی را بخوانید و با تقریر این کانال و پاسخهای بی‌ربطی که داده مقایسه کنید.
https://www.tgoop.com/gholow2/2623

خلاصه مدعای کانال غلوپژوهی این بود که بر خلاف توهم اهل تفویض، «رویاندن مو بر سر» در ادبیات عرب کنایه از «اِنعام» است و معنای حقیقی ندارد. گذشته از سیاق روایت، سه شاهد روشن بر این معنای کنایی و شرح صریح یک ادیب ارائه شد.

@Gholow2
من جملة الأخبار الواهية التي استند اليها اهل التفويض، ما نسبوها إلى الإمام زين العابدين عليه السلام أنه قال: "نَحْنُ صَنَعْنَاهَا فَكَيْفَ لاَ نَقْدِرُ أَنْ نَصْعَدَ إِلَى مَا صَنَعْنَاهُ." وقد استوفينا البحث حول هذه الأكذوبة والمجموعة التي تضمها في هذه المقالة:
https://www.tgoop.com/gholow2/2429
کتاب «فضل زیارة الحسین علیه السلام» نوشته محمّد بن عليّ بن الحسن ابن عبد الرّحمن العلويّ الحسنيّ الكوفيّ (٣٦٧-٤٤٥هـ) با تصحیح جدید و تحقیق عالمانه ابراهیم جواد و حبیب زعتر روانه بازار شد.

تهیه کتاب: قم، مجتمع ناشران، دار زين العابدين، غرفه ١٢٥.

@Gholow2
Forwarded from وبلاگ آثار
جعل و کتمان.pdf
307.3 KB
جعل و کتمان برای پرده‌پوشی بر مطاعن معاویة بن ابی سفیان

https://alasar.blog.ir/1403/04/20/Moawiah

#اهل_سنت
@Alasar_1
Channel photo updated
Forwarded from وبلاگ آثار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند ...
Forwarded from غلوپژوهی
▪️آجرک الله یا بقیة الله

... ثُمَّ حَمَلَ عَلَى الْحُسَيْنِ الرِّجَالُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ وَ هُوَ يَجُولُ فِيهِمْ بِالسَّيْفِ يَمِينًا وَ شِمَالًا، فَيَتَنَافَرُونَ عَنْهُ كَتَنَافُرِ الْمِعْزَى عَنِ السَّبُعِ، وَ خَرَجَتْ أُخْتُهُ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ فَجَعَلَتْ تقول: ليت السماء تقع على الأرض ... (البدايه و النهايه، ج۸، ص۱۸۷، ابن کثیر الدمشقی، ط. الفكر؛ و مانند آن: وقعة الطف، ص252)

... سپس [نا]مردان از هر سو بر حسین هجوم آوردند؛ حسین با شمشیر به چپ و راست می‌چرخید و آنان را چُنان گله بز از برابر شیر فراری می‌داد.‌ در این حال خواهرش زینب دختر فاطمه بیرون دوید و فریاد برآورد: ای کاش آسمان بر زمین می‌افتاد ..‌.

کاش آن‌زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند‌ستون، بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهانسوز اهل بیت
یک شعله برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن‌زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه‌ی دریای خون شدی ...

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعره ی هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که باخیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست...

عظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسين عليه السّلام
#مرثیه_سید_الشهدا
Forwarded from غلوپژوهی
🔺عقیده غالیانه نفی و انکار بلایای اولیای الهی

پیشتر در این مجموعه در چند بخش به بررسی شواهد اندیشه غالیانه نفی بلایا (که در حد اطلاع حقیر مورد غفلت آثار غلوپژوهی است) پرداختم. اندیشه ای که آشکارا در تضاد با آیات بسیار و اخبار متواتر در اثبات بلایا برای اولیای الهی است. نک:
www.tgoop.com/gholow2/170 تا www.tgoop.com/gholow2/182
مشهور ترین نمود عقیده نفی بلایا در انکار شهادت و وفات حجج الهی است. و خود در کنار بابیت از زمینه های مهم برای تحزب شدید و شکاف بین نحله های غلو بوده است. عالمانی مانند شیخ مفید و صدوق و نوبختی بدین موارد پرداخته اند. (www.tgoop.com/gholow2/174)
غالیان نصیری لوازم اندیشه نفی شهادات را تا آن جا پیش برده اند که در تفسیری باطنی، قاتلان و محاربان معصومان را نیز نه تنها تبرئه نموده اند؛ که آن ها را واسطه غیبت ظاهری امام دانسته و آنان را مقام والا بخشیده اند. چرا که از اساس در نظر آنها امام ظهور خداوند هستند، و خداوند کشتنی نیست. (نمونه نک: جلی، باطن الصلاة، المجموعة الکاملة، ص47و48؛ خصیبی، رستباشیة، ص85) بسیاری از سران نصیریه ابن ملجم و دیگر محاربان ائمه ع مانند زبیر را می ستایند؛ و ایشان را مأمور حق می‌دانند. (خصیبی، رستباشیة، ص81؛ بغدادی، الرسالة المصریه ص359 و 501 و 502؛ طبرانی، الجواهر، ص30 و 31؛ بعمره، رساله، ص13؛ ابن معمار، الجدول النورانی، ص46 و ر.ک به ابن حزم، الفصل في الملل و الأهواء و النحل، ج‏3، ص123 تعلیل مولوی نیز به خبر بعمره نزدیک است: مولوی بلخی، مثنوى معنوى، ص154) پیروان شلمغانی نیز ابوبکر و عمر و اضداد را وجه دیگر ولیّ می‌دانند که از جانب خود امام نصب شده اند‌! (طوسی، الغیبة، ص406) و بدین سان ظلم های اضداد به ایشان را به نحوی نمایشی بر می‌نمایانند!
از مفصل ترین کلمات غالیان در تبیین اندیشه نفی بلایا نیز به مناسبت بحث در انکار شهادت حضرت سید الشهداء ع و به ویژه درکتبی مانند الأعیاد منسوب به طبرانی، و کتاب الهفت منسب به مفضل جعفی به چشم می خورد. بزرگان غُلات و نیز برخی از صوفیان عاشورا را روز تبرک و فرح و سُرور می دانند. میمون طبرانی قطب شهیر نصیریه، در کتاب «مجموع الاعیاد» که اعیاد فرقه نصیریه را بیان می کند، بخشی را به «عید عاشور» اختصاص داده است. بنا بر این کتب «اهل توحید، عاشورا را مسرورند و متبرک می دانند. زیرا عاشورا امام حسین علیه السلام کشته نشد، بلکه آن شخص عمربن خطاب بود و آن اسبها که روی بدنش رفتند ابولؤلؤ بود. زیرا حجت خدا کشته نمی شود ‌و کسی نمی تواند بر او مسلط شود! و حسین علیه السلام هم مانند عیسی علیه السلام کشته نشد. (الاعیاد، تحقیق اشتروطمان، ص186-193 و 202 و... و در ادامه به اشعار خصیبی استناد می کند. و نک: www.tgoop.com/gholow2/177)

طبعاً این حد از عقاید غالیانه در نفی بلایا زمینه ورود به منابع امامیه ندارد. اما جلوه های خفی تر آن گاه در سایه برخی تسامح ها مجال خودنمایی یافته است. در ادامه نمونه هایی دیگر از این دست ارائه می شود...

غلو پژوهی
@gholow2
▪️عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ ع وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏

زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان
جای یک بوسه من بر همه اعضای تو نیست

شمر، لب تشنه چنان رشته عمر تو گسیخت
مر ندید او اثر رنگ به سیمای تو نیست؟
دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش
از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست

زین جفاها که کنی ای پسر سعد دغا
مگر از دود دل فاطمه پروای تو نیست
ز غم بی کسیت شد جگر سنگ کباب
یک جوی رحم چرا بر دل اعدای تو نیست

(صامت بروجردی)

🏴 صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🏴
2024/09/11 15:24:00
Back to Top
HTML Embed Code: