Telegram Web
Forwarded from نقد محمد سند
article_197755_5be6ec12f41e65ac3dff9b2872adeb23.pdf
5.5 MB
معناشناسی کذب غالیان در احادیث معصومان علیهم السلام

[مقاله‌ای در نقد دیدگاه محمد سند که به تبرئه غلات و کذابان پرداخته بود‌.]

نویسندگان
محمد عرفان مکارمی
سید مهدی بهشتی

چکیده
یکی از مباحث بنیادین و درخور توجه در عرصه ی شناخت شخصیت روایتگران حدیث، کندوکاو پیرامون یافتن معانی عبارات به کار رفته در توصیف این شخصیت هاست. در این میان شناخت معانی کلماتی که ائمه‌ی هدی علیهم السلام به منظور توصیف راویان امامیه از آن بهره جسته اند شایان توجه بیشتری است. معصومان علیهم السلام پیرامون برخی از راویان و به طور مشخص تعدادی از غالیان یا متهمان به غلو عبارتی نظیر «کذب علی» را به کاربسته اند. شیخ محمد سند با ارائه ی مستندات و شواهدی در صدد آن برآمده است تا اثبات کند که این عبارت در ادبیات شارع دست کم در پاره ای از موارد معنایی غیر از انتساب امر خلاف واقع بر امامان علیهم السلام داشته است. برآیند پژوهش حاضر نشان میدهد مستندات جناب سند فاقد پشتوانه بوده و عبارت مورد گفتگو، در ادبیات شارع به همان معنای دروغ بستن بر اهل بیت علیهم السلام مورد استفاده قرار گرفته است.

@NaqdMohammadSanad
▪️گوناگونی اتهام‌ها به غلو
نکته‌ای درباره پژوهش‌های متهمان به غلو

در سده‌های اخیر، در رویکردهای حجیتی به اقوال رجالیان قدیم، دو مواجهه با اتهام‌های غلو رایج بوده است: پذیرش حداکثری اتهام‌ها؛ نپذیرفتن حداکثری اتهام‌ها.
طبعاً برای رسیدن به واقعیت، رویکرد بهتر این است که به جای مواجهه‌های حجیتی، در هر مورد، با احاطه بر اصطلاحات، گفتمان‌‌ها، جریان‌ها و تطورات آنها و منابعشان، به تفصیل قرائن موافق و مخالف هر اتهام بپردازیم، و محدودیت‌های حاصل از فرایند نقل، گزینش‌گری محدثان و تقیه برخی فرق را نیز در نظر بگیریم.

با این حال، هنوز درباره بیشتر متهمان چنین پژوهش‌هایی صورت نگرفته‌ است. مکرر دیده‌ام که اخیراً برخی پژوهشگران موضوع کلی «متهمان به غلو» را بخشی از عنوان پژوهشی خود برای رساله و مقالات قرار می‌دهند، و برای گریز از چالش پیش‌گفته، ابتدا از قضاوت ابتدایی درباره درستی یا نادرستی اتهام‌ها چشم پوشیده، و گزارشی کلی از آرا یا رویکرد مجموعه‌ای از متهمان را بر اساس روایاتشان ارائه می‌دهند، و در گزینش خود ممکن است ابوالخطاب (پیشوای غالیان) و عبدالرحمن بن الحجاج (موثق) را کنار هم بنشانند.

در حالی که گردآوری کم‌دقت، لزوماً بینشی درست از جریانی مشخص به دست نمی‌دهد. حتی بدون قضاوت درباره راویان اختلافی، باز دست‌کم جا دارد تفاوت ابتدایی اتهام‌ها را در نظر داشت، و می‌توان آن‌ها را در چند طیف قرار داد:

۱. غلو قطعی (مثل ابوالخطاب، خصیبی، ابن مهران، اسحاق بصری، ابوالقاسم کوفی و سران و مؤلفان نصیریه که هم مقالات و شواهد درباره شان بسیار است و هم قدما در اتهامشان اختلافی نکرده‌اند.)

۲. اتهام مشخص از سوی یک یا چند عالم که هنوز با دلیل قطعی رد و تأیید نشده، ولی به عنوان دیدگاه عالمانی مشخص مطرح شده‌اند و می‌توان گفت به ظن قوی بنا بر دیدگاه‌های کلامی، فرقه شناسی، جریان‌شناسی و گفتمانی (به درست یا غلط) بوده‌اند. (مانند مفضل بن عمر، محمد بن سنان، ابوسمینه و عقیقی) (البته ممکن است امروزه برای برخی از این راویان قرائن زیادی در دست باشد که غلوشان را تأیید کند، و از همین رو نویسنده سطور به فضای غالب بر تضعیفات غلوپژوهانه نجاشی و ابن غضائری خوشبین است که این محل بحث نیست. نگر: اکبری، نقش بازشناسی عقاید و احادیث نُصَیریان در اعتبارسنجی و فهم میراث روایی امامیه، فصل4)

۳. اتهام‌های مبهم که گوینده معینی ندارد (و در حد قیل و احتمال مطرح شده‌اند) و بعضاً محتمل در سوء تفاهم‌های غیر کلامی (حتی در حد یک بدخوانی متن) هستند. و حتی وجه کلی مشخصی ندارند. (مانند ابان بن عثمان، عبدالرحمن بن حجاج، محمد بن عیسی بن عبید و ابوهاشم جعفری)¹
بنا بر این، دسته اخیر که دقیقاً مشخص نیست هیچ عالم متقدمی به روشنی راوی را غالی شمرده باشد، حتی پیش از پژوهش‌های موردی تفصیلی جا ندارد در کنار سران غلو قرار گیرند.
هم‌چنین اتهام‌های غلو نزد عامه مناسباتی بسیار متفاوت با امامیه دارند، در اینجا مد نظر نیستند.
__________
1. برای نمونه: برخی ابان بن عثمان را به خاطر وصف «کان من الناووسية» از سوی ابن فضال (کشی، ص352) از متهمان به غلو شمرده‌اند. ولی در برخی نسخ این وصف به صورت «کان من القادسية» آمده (نگر: قاموس الرجال، ج‏1، ص114) که دیگر ربطی به اتهام مذهبی ندارد. وانگهی خود ناووسی بودن و باور نداشتن به وفات حضرت امام صادق (ع) نیز همیشه گرایش غالیانه را نشان نمی‌دهد. چنانکه همه واقفیان به خاطر غلو به وقف نگرویده بودند و برخی به خاطر گرایشی روایی دچار این اشتباه شده بودند.

یا درباره محمد بن عیسی بن عبید گفته شده «قیل: إنه كان یذهب مذهب الغلاة» (طوسی، فهرست، ص216-217)، ولی نه گوینده‌اش مشخص است، و نه در روایات و روابط روایی او ارتباط روشنی با غالیان هست، و محتمل است که منشأ این قیل، برداشتی از جایگاه عبیدی در میان مستثنیات نوادر باشد که بیشترشان متهم به غلواند، و البته به نظر می‌آید قمیان در مستثنیات نوادر، عبیدی را متهم به غلو نمی‌دانسته‌اند، زیرا برا خلاف دیگر متهمان، تنها منفردات عبیدی از یونس را استنثنا کرده‌اند که این بیشتر با اشکالی نسخه‌ای تناسب دارد.

بحثی از نمونه‌ای دیگر در تفاوت اتهام‌های جابر جعفی و مفضل.
@gholow2
شخص شیادی است به نام «بنیامین زنگنه» (بعضا با نام کاربری مجتبی زنگنه / مجتبی اشعری) که به ادعای خودش طلبه اهل همدان است با شماره حساب بانک ملت ۶۱۰۴۳۳۸۷۰۸۰۲۵۵۷۸ و شماره همراه09182145811 در گروه‌های مذهبی به عنوان جمع‌آوری کمک برای سادات نیازمند، کلاه‌برداری می‌کند.

زنگنه صاحب پیج نوادر الحکمة در اینستاگرام است که در آن به نقد غلو و تصوف و نشر احادیث و معارف می‌پردازد.

حدود ۲ سال پیش از ما خواست که درخواست کمکش را منتشر کنیم و فرد سرشناسی را به عنوان معرف خود معرفی کرد. با تأیید ظاهری آن معرف، درخواست کمکش را منتشر کردیم ولی پس از مدتی به او شک کرده و پیامش را از کانال پاک کردیم.

به تدریج قرائنی بر شیاد بودن او یافت شد. همان طور که در تصویر مشاهده می‌کنید اخیرا زنگنه در پیج خود و گروه‌هایی که در آن حضور دارد، تصویری را به عنوان عکس یک ساعت پیش دوست خود منتشر کرده است؛ حال آن که این عکس جعلی است و از سال‌های قبل در خبرگزاری‌ها منتشر شده بود.

از آن جا که حدود دو سال پیش، درخواست کمک این شیاد را منتشر کردیم، لازم دیدیم ضمن عذرخواهی، اطلاع‌رسانی کنیم. تلاش می‌کنیم از مجرای قانونی قضیه را پیگیری کنیم.

@Gholow2
غلوپژوهی
شخص شیادی است به نام «بنیامین زنگنه» (بعضا با نام کاربری مجتبی زنگنه / مجتبی اشعری) که به ادعای خودش طلبه اهل همدان است با شماره حساب بانک ملت ۶۱۰۴۳۳۸۷۰۸۰۲۵۵۷۸ و شماره همراه09182145811 در گروه‌های مذهبی به عنوان جمع‌آوری کمک برای سادات نیازمند، کلاه‌برداری…
همچنین به دروغ کمک‌هایی با شماره کارت‌های 6104338997586488 و 6104338708025578 بانک ملت، و 6037697614138870 بانک صادرات همگی به اسم بنیامین زنگنه و شماره کارت 6037697642404948 و 6037998254734501 بانک صادرات به نام معصومه رنجبران جمع کرده است‌.

از همه کسانی که به عنوان کار خیر برای این شخص پول واریز کرده‌اند، تقاضا داریم در پیگیری قانونی و‌ شکایت از این شخص مشارکت کنند.

@Gholow2
تأویل شرائع به رجال
اینکه نمازگزاردن و حج‌رفتن همان امامان باشند، یعنی چه؟

روایات تأویلی منقول از ثقات امامیه معمولاً به سادگی در قالب‌های زبانی و عرفی می‌گنجند. برای نمونه در روایاتی هدایت افراد را به عنوان «تأویل اعظم» آیه «و من أحياها فكأنّما أحيا النّاس جميعا» شمرده‌اند.¹ این تأویل گرچه ابتداءاً از سیاق نزول آیه فهمیده نمی‌شود، ولی هم لفظ «احیا» تحمل آن را دارد، و هم تعارضی با سیاق ندارد. (نمونه‌های دیگر)

اما تأویل شرایع قرآنی به اشخاص وضع متفاوتی دارد، و در میانِ غالیان کاملاً رواج داشته و به نوعی ممیّزه آنان بوده، و در روایات امامی انکار شده است. از امام صادق ع روایت شده است که به ایشان گفتند: از شما روایت شده است که الخمر، المیسر، الأنصاب و الأزلام مردانی هستند. حضرت فرمود: خداوند آفریدگانش را با چیزی که نمی‌دانند مورد خطاب قرار نمی‌دهد
در حدیث دیگر از امام صادق ع روایت شده است که فرمود: هر آیه‌ای را نگویید: این مردی است و آن مردی [دیگر] است. برخی از آیات قرآن درباره حلال است و برخی درباره حرام و در آن خبر گذشته و حکم میانِ شما و خبر آینده است

همچنین، با سند یونس بن عبد الرحمن (مولی آل یقطین) از بشیر دهان و سند دیگر از حسن بن فضال از حفص مؤذن (مؤذن علی بن یقطین) روایت شده است که امام صادق ع در نامه‌ای به ابوالخطاب نوشتند: به من خبر رسیده که تو ادعا می‌کنی زنا مردی است و خمر مردی است و نماز مردی است و روزه مردی است و فواحش مردی است. آن‌چنان‌که تو می‌گویی نیست. من ریشه خیر (حق) هستم و شاخه‌های خیر (حق) طاعت خداوند است. دشمن ما ریشه بدی است و شاخه‌های آن‌ها فواحش است. و چگونه اطاعت می‌شود کسی که شناخته نمی‌شود و چگونه شناخته می‌شود کسی که اطاعت نمی‌شود؟!⁴

به دو طریق نیز نقل شده که برخی از شیعیان به امام عسکری نامه نوشتند و آرای گوناگونی از علی بن حسکة مانند تأویل شرائع به اشخاص را بر شمردند. امام در پاسخ به نحو کلی گفت: این [تأویلات] دین ما نیست، از آن بپرهیزید.⁵

در منابع نصیری نیز چنین رویکرد تأویلی به ابوالخطاب نسبت داده شده، ولی از آن دفاع نیز شده است.⁶ همین روش از مغیرة بن سعید و البته، از مغیریان و خطابیان متقدم نیز گزارش شده است.⁷ همین طور در پژوهش مفصل عبد الرزاق محمد شواهد چنین رویکرد باطنی را از فرق گوناگون باطنی گرد آمده است.⁸ در این رویکرد یکی از ثمرات تأویل شرائع به رجال، کنار رفتن جایگاه معانی ظاهری این شرایع و تکالیف است.⁹

چنین تأویلی گاهی با واسطۀ متهمان به غلو به منابع امامی نیز راه یافته که از آن جمله رساله میاحیه¹⁰ در منابع امامی و غالیان اسحاقی است که گذشته از مشکل سند، مجموعه‌ای از دیگر شاخصه‌های زبانی و گفتمانی غالیان طیف‌های میانی را نیز دارد. در پژوهش مرتبطی نشان داده شده، همچنان که از روایات امامیه برداشت می‌شود، در منابع نصیریه، غالیان چنین تأویلی را در راستای اباحه‌گری به کار می‌برده‌اند و در واقع ظاهر شرایع را کنار می‌گذاشتند؛ هرچند گاهی از اباحه‌گری علنی در میان مسلمین شدیداً تحذیر داده و به القای رمزگونه باور رفع تکالیف اهتمام داشتند.¹¹
______
[1]. برقی، المحاسن، ج‏1، ص232.
[2]. کشی، الرجال، ص291:«طاهر بن عيسى، قال حدّثني جعفرُ بن أحمد، قال حدّثني الشّجاعي، عن الحمادي، رفعه إِلَى أَبي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قيلَ لَهُ روي عَنْكُمْ أَنَّ الْخَمْرَ وَالْمَيْسِرَ وَالأَنصابَ وَالْأَزلامَ رِجالٌ‏ فَقالَ ما كانَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ليخاطِبَ خَلقَهُ بِمالا يَعلَمون»؛ عياشی، التفسير، ج‏1، ص341: «عن الهشام عن الثقة رفعه عن أبي عبدالله» با همان الفاظ.
[3]. صفّار، بصائر الدرجات، ج‏1، ص536؛ عیاشی، التفسیر،ص18؛ حلّی، مختصر البصائر، ص237: «حدّثنا أحمدُ بن محمد عن الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيّوب عن داود بن فرقد قال قالَ أَبو عَبدِ اللَّهِ ع لا تَقولوا لِكُلِّ آيَةٍ هَذِهِ رَجُلٌ وَهَذِهِ رَجُلٌ مِنَ القُرآنِ حَلالٌ وَمِنْهُ حَرامٌ وَمِنْهُ نَبأ ما قَبلَكُم وَحُكمُ ما بَينَكُمْ وَخَبَرُ ما بَعدَكُم…»
[4]. کشی، الرجال، ص291؛ صفّار، بصائر الدرجات، ج‏1، ص536.
[5]. کشی، ص517:«… لَيْسَ هَذا دينَنا فاعْتَزِلْه‏».
[6]. ابن‌شعبه، حقائق اسرار،2016، ص128.
[7]. اشعری، المقالات والفرق،ص48، 51، 52، 57؛ عقیلی، الضعفاء الکبیر، ج4، ص178 از مغیرة بن سعید.
[8]. نک.: محمد، معجم التأویل، ج1، ص503-508: «الصلاة»، ص370-372: «الزکاة»، ص213-215: «الحج»
[9]. اکبری، نصیریه، بخش 3. 6. 1. ج. نیز نک.: موسوی، تصوف و مسئله شریعت، ص81-102.
[10]. صفّار، بصائر الدرجات،ج1، ص526-527، حلی، مختصر البصائر، ص238-240؛ ابن حیون، دعائم الإسلام،ج‏1، ص51.
[11]. اکبری، نقش بازشناسی عقاید و احادیث نُصَیریان در اعتبارسنجی و فهم میراث روایی امامیه، بخش4. 5. 2.
@gholow2
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بررسی مستندات غلات (۲۳)

نقد زیارتِ جوادیه امام رضا (ع)

در میانِ گروهی از مردم، زیارتنامه‌ای با عنوان «زیارت جوادیه» شهرت یافته و برخی فقراتِ آن مورد استناد غالیان قرار گرفته است. تا کنون نقد و بررسی این زیارتنامه به نظر نرسیده است؛ بنابراین نکاتی درباره آن به نگارش می‌آوریم:

۱. بررسی سند زیارت جوادیه


۱.۱. منبع زیارتنامه


بعد از میرداماد در رساله اربعة ایام (ص۵۵)، علامه محمدباقر مجلسی (ره) این زیارتنامه را در کتابِ خود آورده و سبب شهرتِ آن شده است. او می‌نویسد:

«أقول وجدت في بعض مؤلفات قدماء أصحابنا زيارة له ع و كانت النسخة قديمة كان تاريخ كتابتها سنة ست و أربعين و سبعمائة فأوردتها كما وجدتها قَالَ زِيَارَةُ مَوْلَانَا وَ سَيِّدِنَا أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ وَ أَبْنَائِهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ كُلُّ الْأَوْقَاتِ صَالِحَةٌ لِزِيَارَتِهِ وَ أَفْضَلُهَا فِي شَهْرِ رَجَبٍ‏ رُوِيَ ذَلِكَ عَنْ وَلَدِهِ أَبِي جَعْفَرٍ الْجَوَادِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ سَلَامُهُ وَ هِيَ‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ ...» (بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۵۲)

بنابراین نسخه مورد استفاده مجلسی به قرن ۸ ق بازمی‌گردد و هویت آن و مؤلفش برای مجلسی روشن نبوده است. این نسخه نیز به منبع کهن‌تری ارجاع نداده است. بنابراین فعلاً دلیلی برای قدمتِ این زیارتنامه پیش از قرن ۸ ق در دست نیست.

آقابزرگ درباره این نسخه می‌نویسد:

«عبد الكريم بن الحسن بن الحسين: كتب على نسخة مزار عتيق، عند زيارة موسى بن جعفر هذه العبارة: "... هذا المزار يوم الأحد ثاني عشر صفر ختم بالخير ... من سنة سبع و أربعين و سبعماية. و أنا الفقير إلى اللّه تعالى عبد الكريم بن الحسن بن الحسين ... تقبل اللّه تعالى منه و من كلّ داع، بفضله وجوده و كرمه." و لا يقرؤ الكلمة الأولى من العبارة، و لعلّها: "قرأت". و نقل المجلسي الثاني زيارة الجوادية الموجودة في هذه النسخة في باب المزار من كتاب بحار الأنوار و قال: "وجدت في بعض مؤلّفات أصحابنا زيارة كان تأريخ كتابة النسخة سنة ۷۴۶"» (طبقات أعلام الشيعة - ط اسماعیلیان، ج۳، ص۱۱۷)

اگر بتوان به نسخه مورد نظرِ آقابزرگ دست یافت، اطلاعات بیشتری درباره منبعِ زیارت جوادیه به دست خواهد آمد.

۱.۲. انتساب به امام جواد (ع)


در این منبع سندی برای این زیارتنامه ذکر نشده؛ از آن فراتر همان طور که مجلسی هم تذکر داده است، اساساً معلوم نیست این نسخه در پی نسبت دادنِ این زیارت به امام جواد (ع) بوده باشد:

«و اعلم أن ظاهر العبارة يدل على أن هذه الزيارة مروية عن الجواد ع و يحتمل أن يكون الإشارة في قوله روي ذلك راجعة إلى كون أفضلها في شهر رجب و في بعض عبارتها ما يوهم كونها غير مروية و الله يعلم.» (بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۵۸)

اگر چه مجلسی این را به صورت احتمال مطرح کرده، اما به نظر میرسد این احتمال متعین است؛ زیرا:

اولاً «روی ذلک» مذکر است و نمیتواند به «زیارة مولانا» بازگردد بنابراین مرجع آن همان فضل ماه رجب برای زیارت امام رضا (ع) است که از امام جواد (ع) روایت شده است (الکافی، ج۴، ص۵۸۴). اگر مقصود از «روی ذلک» متن زیارتنامه بود، باید مؤنث می‌آمد چنان که در ادامه گفته: «و هي» یعنی برای اشاره به متن زیارت، ضمیر مؤنث آورده است.

ثانیاً اگر به سیاق جمله آغازین دقت شود، نویسنده ابتدا عنوان بخش را «زیارة مولانا ...» قرار داده و پس از یک جمله کوتاه درباره زمانِ زیارت حضرت، متن زیارت‌نامه را آورده است که این سیاق هیچ دلالتی بر انتسابِ متن زیارتنامه به امام جواد (ع) ندارد؛ بلکه ظاهر در عدم انتساب است. اگر به نسخه اصلی دست یابیم احتمالاً شواهد روشن‌تری بر این نکته یافت شود.

۲. بررسی متن زیارت جوادیه

علامه مجلسی متوجه شده است که عباراتِ زیارتنامه با امام جواد (ع) متناسب نیست و نوشته است:

«و في بعض عبارتها ما يوهم كونها غير مروية و الله يعلم.» (بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۵۸)

شواهد زیادی در متنِ این زیارتنامه وجود دارد که نشان می‌دهد بسیار متأخرتر از امام جواد (ع) است. در ادامه برخی از این شواهد بررسی می‌شود.

@Gholow2
٢.١. ساختار زیارت جوادیه

زیارت جوادیه از ٣ بخش اصلی تشکیل شده است:

الف) مقدمه‌ای شامل ۱۵۱ كلمه که این مقدمه برگرفته از زیارتنامه کهنی است که در کتاب الجامع ابن الولید آمده است (عيون أخبار الرضا، ج‏۲، ص۲۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۸؛ کامل الزیارات، ص۳۱۲؛ الفقیه، ج۲، ص۶۰۴؛ مزار المفید، ص۱۹۷).

ب) بدنه اصلی زیارت شامل ۵۵۶ کلمه که اکثر مشکلاتِ زیارتنامه و کلمات و مفاهیم غریب آن مربوط به این بخش است. در این بخش متن ۳ شعر نیز آمده است و به اشعار و روایاتی اشاره شده است که این سبک بر خلاف زیارتنامه‌های مأثور است.

ج) دعای شامل ۵۱۵ کلمه در پایان زیارت که به گفته مجلسی از شیخ مفید نیز روایت شده است (بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۵۷؛ تحفة الزائر، ص۵۲۳). منبع مجلسی برای انتساب روایت این دعا به شیخ مفید را نیافتیم.

بنابراین ساختارِ زیارت جوادیه دو نکته مهم دارد:

نخست این که ترکیبی است و در مقدمه آن که شباهتی با بدنه اصلی ندارد، از یک زیارتنامه کهن استفاده شده است. این ترکیب باعث ناهمگونی متنِ زیارتنامه شده است.

دوم این که در بدنه اصلی زیارتنامه، تضمین برخی اشعار و تلمیح به روایات و اشعار دیگر و به کارگیری کلماتِ غریب و متأخّر، سبک آن را از زیارتنامه‌های مأثور متمایز کرده است. در ادامه این تمایز نمایان‌تر می‌شود.

@Gholow2
۲.۲. منابع انشاکننده زیارت جوادیه

متن زیارت جوادیه را کسی تنظیم کرده است که به منابع پسینی درباره امام رضا (ع) دسترسی داشته است. توجه داشته باشیم که زاویه دید شخصی که از رهگذر منابعِ بعدی با امام رضا (ع) آشنا می‌شود با زاویه دیدِ امام جواد (ع) یا حتی شخصی هم‌دوره با امام رضا (ع) بسیار متفاوت است. برای چنین شخصی صرفاً مقاطعی از حیاتِ امام برجسته است که در منابع نمود بیشتری یافته در حالی که شخص معاصر با امام رضا (ع) ممکن است به آن مقاطع التفات نداشته باشد یا مقاطع دیگری برایش برجسته باشد. اگر آن شخص امام و وصی و فرزند ایشان بوده باشد، این تفاوت نگاه بیشتر هم می‌شود زیرا او بر جوانب مختلف اشراف دارد و نباید انتظار داشت زیارتنامه‌ای را تنظیم کند که بر روایاتِ محدودی تکیه کند که در دوره‌های بعد در منابع برجسته شده است. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

۱. «السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِيَالَهُ بِالنِّيَاحَةِ عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَيْهِ» به روایت حسن بن علی الوشاء اشاره دارد (عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۱۸).

۲. «وَ مَنْ سُئِلُوا عَنْ كَلِمَةِ التَّوْحِيدِ فَقَالُوا نَحْنُ وَ اللَّهِ مِنْ شُرُوطِها» به روایت یوسف بن عقیل از اسحاق بن راهویه اشاره دارد (عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۵).

۳. «الْمُتَكَلِّمِ مَعَ كُلِّ لُغَةٍ بِلِسَانِهِمْ الْقَائِلِ لِشِيعَتِهِ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُوَلِّي إِمَاماً عَلَى أُمَّةٍ حَتَّى يُعَرِّفَهُ بِلُغَاتِهِمْ» به روایت منسوب به اباصلت هروی اشاره دارد (عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۲۸).

۴. در میان زیارتنامه شعری با ۹ بیت آمده است که در مقتضب الأثر ابن عیاش جوهری (د. ۴۰۱ق) به علی بن ابی عبد الله الخوافی نسبت داده شده است (مقتضب الأثر، ص۴۷). ۵ بیت نخست آن در عیون اخبار الرضا (ج۲، ص۲۵۱) و مناقب ابن شهرآشوب (ج۴، ص۳۵۹) به خوافی نسبت داده شده؛ اما ۴ بیت آخر که درباره امامت امامان بعدی است فقط در مقتضب الأثر آمده است. جالب آن که در مقتضب الأثر محل تأکید و استشهاد تنها همین ۴ بیت آخر است. شیخ صدوق (د. ۳۸۱ق) و مشایخش انگیزه‌ای برای حذف این ۴ بیت نداشته بنابراین احتمالاً این ابیات افزوده متأخر باشد. در این صورت زیارت جوادیه نیز نمی‌تواند به پیش از قرن ۴ ق برگردد؛ بلکه ادبیات آن نشان می‌دهد که از این هم متأخرتر است.

۵. «وَ مَنْ خَطَبَتْ لَهُمُ الْخُطَبَاءُ بِ‍ "سَبْعَة آبَاءٍ هُمْ مَا هُمْ‏ / هُمْ أَفْضَلُ مَنْ يَشْرَبُ صَوْبَ الْغَمَامِ"» اشاره دارد به خطبه عبد الجبار بن سعید (عيون أخبار الرضا، ج‏۲، ص۱۴۵).

۶. «وَ مَنْ أُنْشِدَ فِي فَخْرِهِمْ وَ عَلَائِهِمْ بِوُجُوبِ الصَّلَاةِ عَلَيْهِمْ وَ طَهَارَةِ ثِيَابِهِمْ» این عبارت نیز به اشعار منسوب به ابو نواس اشاره دارد: «مُطَهَّرُونَ نَقِيَّاتٌ ثِيَابُهُمْ / تَجْرِي الصَّلَاةُ عَلَيْهِمْ أَيْنَمَا ذُكِرُوا» (عيون أخبار الرضا، ج‏۲، ص۱۴۳)      
 
۷. «السَّلَامُ عَلَى قَلِيلِ الزَّائِرِينَ» احتمالاً به روایت عبد العظیم از امام جواد (ع) اشاره دارد (عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵۶).

۸. «السَّلَامُ عَلَى مَنْ كُسِرَتْ لَهُ وِسَادَةُ وَالِدِهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَتَّى خَصَمَ أَهْلَ الْكُتُبِ وَ ثَبَّتَ قَوَاعِدَ الدِّينِ.» احتمالاً به روایت حسن بن محمد النوفلی اشاره دارد (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۵۴).

موارد احتمالی دیگری نیز وجود دارد. علاوه بر تفاوت‌های روشن این متن با زیارتنامه‌های مأثور و متقدم (مانند متون کامل الزیارات ابن قولویه)، همین همسویی با گزارش‌های موردی مشخص که در قرون بعدی شهرت یافته نشانه آن است که نویسنده متن بر اساس همین منابع، متن را تنظیم کرده است. به ویژه تضمینِ اشعارِ فلان خطیب و فلان شاعر در همین فضا قابل فهم است و در زیارتنامه مأثور انتظار نمی‌رود. آیا واقعا انتظار داریم امام جواد (ع) در زیارتنامه امام رضا (ع) بفرمایند: ای کسی که ابونواس و عبدالجبار بن سعید و علی خوافی برایت شعر خوانده‌اند؟!!

@Gholow2
۲.۳. الفاظ زیارت جوادیه

بدنه اصلی زیارت مضطرب و دائماً بین لفظ مفرد و جمع در تردّد است که آن را از فصاحت انداخته است. علاوه بر این آکنده از الفاظ و عباراتی است که با لسان روایات و ادبیات قرن ۳ ق تناسب ندارد. اگر بخواهیم شواهد آن را ذکر کنیم در واقع باید کل متن را بیاوریم! ولی در این جا فقط به چند نمونه از تعابیر متأخر یا مبتذل، غیرفصیح و نامناسب اشاره می‌شود:

-  «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ إِمَامٍ عَصِيبٍ / غصيب / قصيب». (عصیب در این سیاق معنای روشنی ندارد و وجوهی که گفته شده تکلف‌آمیز و دور از موارد استعمال است.)

-  «قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَيْهِ»

-  «السَّلَامُ عَلَى دِيَارِكُمُ الْمُوحِشَاتِ كَمَا اسْتَوْحَشَتْ مِنْكُمْ مِنًى وَ عَرَفَاتٌ» (ظاهراً «استوحشت منکم» یعنی «از شما رم کرد» که معنای درستی ندارد و باید «أوحشت منکم» به کار رود یعنی «از شما خالی شد».)

-  «مَنِ انْتَهَى إِلَيْهِ رِئَاسَةُ الْمُلْكِ الْأَعْظَمِ» (گذشته از تأخر و عدم تناسب اصل تعبیر، مذکر آمدن «انتهی» هم مرجوح است.)

-  «شَرْطِ دُخُولِ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ» (اضافه شدن «أو النار» برای جور شدن سجع است و معنای مناسبی ندارد.)

-  «مَنْ صَارَتْ بِهِ أَرْضُ خُرَاسَانَ خُرَاسَانَ»،

-  «السَّلَامُ عَلَى كُهُوفِ الْكَائِنَاتِ وَ ظِلِّهَا»

-  «السَّلَامُ عَلَى قَلِيلِ الزَّائِرِينَ»

-  «هَيَاكِلُهُمْ أَمَانُ الْمَخْلُوقِينَ»

-  «السَّلَامُ عَلَى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ إِمَامَتَهُمْ مُمَيِّزَةً بَيْنَ الْفَرِيقَيْنِ»

-  «السَّلَامُ عَلَى إِقْبَالِ الدُّنْيَا وَ سُعُودِهَا»

-  «السَّلَامُ عَلَى مَنْ يُعَلَّلُ وُجُودُ كُلِّ مَخْلُوقٍ بِلَوْلَاهُمْ»

-  «لَقَضَيْتُ بَعْضَ وَاجِبِكُمْ بِتَكْرَارِ الْمَزَارِ»

و دیگر عبارات که ضعف و تأخر اکثر آن‌ها مخفی نیست.

@Gholow2
غلوپژوهی
۲.۳. الفاظ زیارت جوادیه بدنه اصلی زیارت مضطرب و دائماً بین لفظ مفرد و جمع در تردّد است که آن را از فصاحت انداخته است. علاوه بر این آکنده از الفاظ و عباراتی است که با لسان روایات و ادبیات قرن ۳ ق تناسب ندارد. اگر بخواهیم شواهد آن را ذکر کنیم در واقع باید کل…
جمع بندی و نتیجه

۱. زیارت مشهور به جوادیه در منبع اصلی آن به امام جواد علیه السلام منسوب نشده است و این انتساب حاصل یک بدفهمی متأخر است. یعنی اساساً معلوم نیست در منبع نخست غرض نسبت دادن این زیارتنامه به معصوم بوده باشد تا آن را مصداق جعل بدانیم. بلکه ظاهرا از ابتدا به عنوان زیارت‌نامه‌ای انشائی و اختراعی آورده شده است. (چنانکه برخی عالمان قدیم مانند شیخ صدوق و ابن طاووس نیز زیاراتی انشا کرده‌اند) با توجه به انشائی و غیرمأثور بودن این زیارت‌نامه استناد به متن آن به عنوان حدیث و دلیل نقلی مردود است.

۲. این زیارت‌نامه به منبعی ناشناس و غیرقابل‌اعتماد در قرن ۸ ق باز می‌گردد و فعلاً سابقه کهن‌تری برای آن قابل اثبات نیست.

۳. الفاظ و عبارات زیارت‌نامه نیز به خوبی متأخر بودن آن را نشان می‌دهد و حتی در آن ادبیات علمی متأخر نمود یافته است.

۴. متن زیارت‌نامه مضطرب و عاری از فصاحت و بلاغت لازم است و اغلاطی در آن به چشم می‌خورد. برخی کلمات نیز نامفهوم است که ممکن است حاصل تصحیف باشد.

۵. متن زیارت ترکیبی است از سه بخش:

- سلام‌های مقدماتی که از زیارتنامه‌ای کهن در کتاب الجامع ابن الولید اقتباس شده است.

- بدنه اصلی زیارت که ضعیف‌ترین، متأخرترین و مضطرب‌ترین بخش آن است.

- دعایی پایانی که نسبت به بدنه اصلی، یک‌دست‌تر است و کهن‌تر می‌نماید. روایت این دعا را مجلسی به شیخ مفید نیز نسبت داده است ولی منبع خود را ذکر نکرده است. شناسایی منبع اصلی این دعا نیازمند تحقیق بیشتر است و مأثور بودن آن نیز ثابت نیست.

۶. آفریننده زیارت‌ جوادیه به منابع شیعی مثل عیون اخبار الرضا (ع) یا کتابهایی شبیه آن دسترسی داشته و متن زیارت را با ذهنیتی برآمده از این کتابها و ناظر به احادیث مشهور آنها تنظیم کرده است.

۷. سبک این زیارت شباهتی به زیارات مأثور ندارد و اشعاری که در آن تضمین شده نشانه تأخر آن است.

بر این اساس هر گونه استناد به زیارت موسوم به جوادیه به عنوان «حدیث» ارزش علمی نخواهد داشت و عنوان «جوادیه» را نیز _که حاصل یک برداشت اشتباه است_ باید تغییر داد.

@Gholow2
نور علم. 14.MP3
12.1 MB
اعتبار سنجی حدیث «عنوان بصری»

🎙سید محسن هندی
www.tgoop.com/eategadat/2793

مقالۀ مرتبط
@Gholow2
⚫️شدیدترین مصیبت خلق

🔻حضرت امام صادق علیه‌السلام:

«و إذا أُصِبْتَ‌ بِمُصِيبَةٍ‌ فَاذْكُرْ مُصَابَكَ‌ بِرَسُولِ‌‌الله صلّى اللهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ فَإِنَّ‌ الخلق لم‌يُصَابُوا بِمِثْلِهِ‌ قَطُّ‍‌.»

اگر مصیبتی بر تو وارد شد، مصیبتت در [فقدان] رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به یاد آر! چرا که خلق هرگز به مصیبتی مانند آن، مصیبت‌زده نشدند!

📖الکافي۸: ۱۶۸.

#حدیث
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
Audio
📌 نقد‌ ادله‌ نقلی‌ خالقیت‌ اهلبیت، با تأکید بر فقه الحدیث

🎙عمیدرضا اکبری
28مرداد 1403
گروه کلام‌پژوهان

00:00 مقدمه
03:48 مروری بر آیات ناسازگار با تفویض
12:00 مروری بر روایات مستند تفویض و رد اصالت برخی از آن‌ها
16:55 توجه به مشکلات فقه الحدیث برخی روایات (ضرورت توجه به خاستگاه‌های روایی، بسترهای صدور، تحریرها و تصحیف‌ها و اکتفا به یقینیات)
35:42 پرسش و پاسخ (ناقص ضبط شده)

ارائه مرتبط
@gholow2
Khayt2.MP3
47.2 MB
اوهام غلات در حدیث غالیانه خیط

🎙اسد البرائة (کانال تصحیح الاعتقاد)

مقاله مرتبط
#حدیث_خیط
@Gholow2
2024/09/11 15:26:17
Back to Top
HTML Embed Code: