Telegram Web
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نگاهی گذار به #مرکانتیلیسم
🔺دکتر علیرضا #رعنایی

@goftman_ir
شکل گیری علوم انسانی در امتداد علوم جدید
گفتمان
🎧 #پادکست گفتمان
دکتر سید حمید #طالب_زاده

با موضوع شکل گیری علوم انسانی در امتداد علوم جدید

همین اپیزود در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/goftman_ir/niwekatv0x5z

همین اپیزود در کست باکس:
https://castbox.fm/episode/شکل%E2%80%8Cگیری-علوم-انسانی-در-امتداد-علوم-جدید-id4289831-id401227809?country=ir


@goftman_ir
گفتمان
گفتمان – شکل گیری علوم انسانی در امتداد علوم جدید
📜فلسفه و علوم انسانی

“… #دیلتای در کتاب ذات فلسفه تصریح می کند در وضعیت پیش آمده ناشی از علوم، کار فلسفه نه تامل کلی و عقلانی در باب وجود، که نوعی معرفت شناسی، «نظریۀ نظریه» یا «منطق و نظریۀ معرفت» است: «فلسفه با جست و جوی کورمال در پی یافتن موضعی برای آگاهی در نسبت با داده هاست که با وضع پدید آمده به واسطه علوم تجربی نوبنیاد متناسب باشد. وقتی که علوم جزئی قلمرو واقعیت را در میان خود تقسیم کرده باشند و هر کدام از آنها بخشی از آن را مورد پژوهش قرار دهد در نتیجه قلمرویی نو پدید می آید؛ خود این علوم. نگاه از امور واقع منصرف شده و به دانش این امور واقع متوجه می شود. این قلمرو همواره به عنوان قلمرو فلسفه مورد تائید بوده است؛ به عنوان نظریه نظریه ها ، منطق و نظریه معرفت، اگر این قلمرو در تمام وسعتش در نظر گرفته شود، فلسفه حائز نظریه ای کامل ، مشتمل بر بنیادیابی برای دانش در عرصه شناخت و اقعیت، تعیین ارزش ها، تعیین مقاصد و وضع قواعد می شود.» در کتاب مقدمه بر علوم انسانی، ذیل عنوان «فلسفه به عنوان خود اندیشی جامعه» آورده است: «امروز کار فلسفه عبارتست از خود اندیشی انسانی و تفکر جامعه درباره خود. آنچه امروز ضروری است، معرفت شناسی علوم انسانی – یا به بیان بهتر – خوداندیشی ای – است که بتواند تضمین کند که مفاهیم و اصول علوم انسانی، هم منسوب به واقعیت و مرتبط با یکدیگرند و به درستی بر مبنای بداهت بنا شده اند.»”

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:

📕 مقاله "دیلتای و بنیادگذاری علوم انسانی" نوشته سید حمید طالب زاده و مالک شجاعی جشوقانی

📙کتاب “مقدمه بر علوم انسانی” نوشته ویلهلم دیلتای ترجمه منوچهرصانعی دره‌بیدی

📕کتاب “مقدمه ای بر فلسفه علوم انسانی (دیلتای و علوم انسانی)” مالک شجاعی جشوقانی

📘کتاب ” درآمدی تاریخی بر نظریۀ اجتماعی ” نوشته الکس کالینیکوس ترجمه اکبر معصوم بیگی


@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 انسان به مثابه #سوژه
🔺دکتر عطاا... #بیگدلی

@goftman_ir
گفتمان
🎥 انسان به مثابه #سوژه 🔺دکتر عطاا... #بیگدلی @goftman_ir
📜 #روشنگری و به قدرت رسیدن «من»

چه راحت است صغير بودن! دیگرانی که از سر خیرخواهی، سرپرستی انسان‌های صغیر را برعهده گرفته‌اند زود درمی‌یابند که بخش اعظم نوع بشر برداشتن گام به سوی بلوغ ذهنی را نه تنها دشوار بلکه بسیار خطرناک می‌دانند. دیگران پس از آن که مطمئن شدند که این زبان بسته‌های مطیع و سر به راه بدون يوغی که بر گردن دارند گامی برنخواهند داشت، آنان را برحذر می‌دارند که مبادا این یوغ را از گردن خود بیفکنند و آزادانه گام بردارند؛ چون در آن صورت، خطر آنان را تهدید خواهد کرد. اما این خطر واقعا چندان بزرگ نیست؛ زیرا پس از آن که چند بار به زمین خوردند قطعا سرانجام راه رفتن را فرا می‌گیرند، اما یک بار زمین خوردن، انسان‌ها را چنان ترسو و وحشت‌زده می‌کند که دیگر نمی‌کوشند تا بر پای خود بایستند و بی‌کمک دیگران گام بردارند.از این رو برای فرد دشوار است که از صغیر بودن که فطرت او شده است خود را بیرون آورد. او از صغير بودن خویش خرسند است و در وضع کنونی‌اش از به کار بردن فهم خود واقعا ناتوان است؛ زیرا تاکنون هیچ کس اجازه‌ی چنین کاری را به او نداده است. قوانین و اعتقادات جزمی که ابزارهای مکانیکی برای استفاده عقلانی از مواهب طبیعی بشرند، بندهایی هستند که صغیربودن فرد را دائمی می‌کنند. حتی اگر کسی بتواند این بندها را بگسلد در آن صورت هنوز هم در پریدن از روی گودالی بسیار باریک مردد خواهد بود، زیرا او به این نوع آزادی خو نگرفته است، در نتیجه فقط معدودی از انسانها موفق شده اند که ذهن خود را بپرورند و از صغارت بیرون آیند و راهی مطمئن در پیش گیرند. اگر اکنون بپرسند که: «آیا ما در حال حاضر درعصری روشن‌اندیش زندگی می‌کنیم؟ پاسخ این است: «نه؛ اما در عصر روشنگری به سر می‌بریم.» زیرا در اوضاع کنونی بسیاری چیزها که وجودشان لازم اند که انسان ها، به منزله‌ی یک کل، بتوانند بدون راهنمایی بیرونی و با اعتماد به نفس، فهم خود را در موضوع‌های دینی به کار برند، وجود ندارند. اما نشانه‌های روشنی در دست اند که نشان می‌دهند راه برای انسان‌ها گشوده شده است که آزادانه در این جهت به پیش روند. این عصر، عصر روشنگری است.
امانوئل #کانت

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📗کتاب "فلسفه روشنگری" نوشته ارنست کاسیرر ترجمه یدالله موقن
📘 کتاب "سنت روشنفکری در غرب از لئوناردو تا هگل" نوشته ج. برونوفسکی و ب. مازلیش ترجمه لی‌لا سازگار
📒یادداشت: "در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟" اثر امانوئل کانت ترجمه یدالله موقن

@goftman_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧 #پادکست گفتمان
با موضوع ضرورت بحث از "فلسفه تاریخ"
آیت الله سید محمد مهدی #میرباقری

🔗 لینک شنیدن نسخه کامل در ساندکلاد👇
https://soundcloud.com/goftman_ir/sm_mirbagheri

🔗 لینک شنیدن نسخه کامل در کست باکس👇
https://castbox.fm/episode/آیت-الله-سید-محمد-مهدی-میرباقری-%3A-ضرورت-بحث-از-فلسفهٔ-تاریخ-id4289831-id410145071?country=ir

@goftman_ir
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روش و بنیان علم جدید
🔺دکتر سید محمد تقی #طباطبایی

@goftman_ir
گفتمان
🎥 روش و بنیان علم جدید 🔺دکتر سید محمد تقی #طباطبایی @goftman_ir
📜روش به مثابه «منطق حقیقت»
روش‌شناسی یا (methodology)، به معنای راه‌های حصول دانش و طرق رسیدن به شناخت، در اندیشه دکارت و عصر جدید پایه‌گذاری شده است. روش، پیش از آن که از نگاه روش‌شناختی (methodologic) بررسی شود، باید از منظر وجودشناختی (onthologic) آزموده شود. لازم است علوم از سطح پژوهش های خود فراتر روند و یک بار از خود بپرسند به راستی چرا روش، گوهر دانش است؟ چرا گذشتگان، روش را گوهر دانش نمی‌دانستند؟ چه پیشامدی رخ داد که روش مقامی بلامنازع یافت؟ طرح این پرسش‌ها اهمیت روش را از بداهت درمی‌آورد و آن را به مسأله‌ای پیچیده تبدیل می‌کند. روش در تقسیمات دانش، زیر شاخه منطق است و در بخش منطق کاربردی از آن بحث شده است. منطق، نخستین بار در آثار ارسطو تدوین شد و بخش مستقلی را با عنوان تحلیلات اولی و ثانوی به خود اختصاص داد، اما فلسفه در خاستگاه خود بر شهود عقلی استوار بود. شهود عقلی به منزله وحدت مقام ثبوت و اثبات راه تماس بی‌واسطه عقل با حقایق اشیاء را می‌گشود. منطق از یک سری جنبه اثباتی شهود عقلی را سامان می‌بخشید و صور و ترتیب استدلال های عقلانی را انتظام می‌داد و از سوی دیگر جنبه ثبوتی شهود عقلی را تفصیل می‌داد و با یافتن حد وسط، مقدمات برهان را به نتیجه مطلوب می‌رساند. وجه اثباتی شهود عقلی را که جنبه صوری دارد. «منطق مفاهمه» می‌خوانیم و جنبه ثبوتی شهود عقلی را که به یافت حقیقت می‌انجامد، «منطق حقیقت» می‌نامیم. این دو ساحت در اندیشه قدما بر هم منطبق بود و فاصله ای میان دو وجه ثبوتی و اثباتی شهود عقلی نبود. در عصر جدید شهود عقلی به سستی گرایید و منطق بیشتر به ابزاری برای مفاهمه بدل شد. منطق و استدلال های منطقی و شیوه برهانی، جایگاه خود را به منزله منطق حقیقت از دست داد و به منطق صورت و بیان منظم حقیقت فرو کاسته شد. همین جا بود که «روش» به عنوان «منطق حقیقت» پا به ساحت اندیشه نهاد و صدارت یافت. «روش» نه ابزار بلکه نفس حقیقت شمرده شد و با اندیشه فلسفی پیوندی تنگاتنگ پیدا کرد.
دکتر سید حمید #طالب_زاده

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📗کتاب"گفتار در روش" نوشته رنه دکارت ترجمه محمدعلی فروغی
📙کتاب "تاملات در فلسفه اولی" نوشته رنه دکارت ترجمه احمد احمدی
📕کتاب "مکاتبات فیلسوف و شاهزاده" نامه‌های دکارت ترجمه طاهر خدیو
📒کتاب "گفتاری درباره دکارت" نوشته الکساندر کویره ترجمه امیرحسین جهانبگلو
📘کتاب "فرهنگ فلسفه دکارت" نوشته جان کاتینگهام ترجمه علی افضلی

@goftman_ir
گفتمان
کدام عبارت در مورد «حرکت توسطیه» صحیح نمی باشید؟
🟥 معنی اینکه جسم در قطعه ای از زمان در قطعه ای از مسافت قرار دارد این است که جسم در آن قطعه از زمان در فاصله میان مبدأ و منتهای آن مسافت است و این بودن به این نحو است که هر « آن » در یک « حد » و در یک نقطه از مسافت است به طوری که در « آن » قبل یا « آن » بعد در آن « حد » و در آن نقطه نیست . جسم مادامی که ساکن است ، در آنات متعدد در یک « حد » معین از مسافت قرار دارد ، ولی وقتی که متحرک است هر « آن » در یک حد است و آنا فآنا حدود مسافت که جسم در آن واقع است تغییر می کند .

🔺طبق این تفسیر ، بودن جسم در این حال که از آن تعبیر می کنیم به « توسط » یا « در میان مبدأ و منتهی بودن » نامش « حرکت » است و حقیقت حرکت جز این نیست . پس حرکت جسم یعنی بودن جسم در قطعه ای از زمان میان مبدأ و منتهایی از مسافت . البته خود این بودن قهرا امر بسیط است و هیچ گونه کشش و امتداد ندارد ، بلکه این ذهن ماست که در مخیله خود برای این حالت بسیط و بی کشش جسم که نامش « حرکت » است کشش و امتداد رسم می کند درست مانند قطره باران که هنگام ریزش ، در خیال ما به شکل یک شئ عمودی ترسیم می شود.

📕منبع: اصول فلسفه و روش رئالیسم. توضیحات #شهید_مطهری

@goftman_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مواجه پدیدار شناسانه با غرب
🔺دکتر بیژن #عبدالکریمی

این ویدیو بخشی از اپیزود هفتم پادکست گفتمان با موضوع "شرق شناسی و غرب شناسی وارونه" است.

اپیزود هفتم پادکست گفتمان در castbox

اپیزود هفتم پادکست گفتمان در soundcloud


@goftman_ir
کدام مبحث زیر در رساله ( کتاب ) جمهور، افلاطون به آن نپرداخته است؟
Anonymous Quiz
17%
نظریه مُثُل
7%
عدالت
29%
شعر و نامیرایی
47%
آفرینش جهان
گفتمان
کدام مبحث زیر در رساله ( کتاب ) جمهور، افلاطون به آن نپرداخته است؟
📕شاید مردمان امروزی "جمهوری" را بیش از دیگر آثار به جای مانده از افلاطون خوانده باشند. این کتاب نخستین یا قدیمی ترین طرح برجامانده از یک شهر آرمانیِ نظام مند در تاریخ اروپا است. این اثر همچنین در بردارندۀ نخستین نظریه در مورد روان شناسی، نخستین بررسی از منشا حکومت، نخستین پیشنهادها در مورد اصلاح آموزشی و نخستین زیبایی شناسی نظری است.

🔺 همچنین این محاوره در بردارندۀ کامل ترین تفسیرها از نظریۀ مُثُل، اجزاء نفس، نکوهش شاعری، چیستی و سودمندی عدالت است.

@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جامعه شناسی به مثابه بنیاد علوم در نظر #آگوست_کنت
🔺سید حسین #شهرستانی

@goftman_ir
گفتمان
🎥 جامعه شناسی به مثابه بنیاد علوم در نظر #آگوست_کنت 🔺سید حسین #شهرستانی @goftman_ir
📜جامعه شناسی و طرح فیزیک اجتماعی

ابداع حوزه نظریه اجتماعی جهشی تکاملی و نقطه عطفی در تاریخ نظریه‌پردازی تجدد به حساب می‌آید. جامعه‌شناسی ضمن پیروی و تبعیت از روش‌شناسی‌ای که در انقلاب علمی و به وسیله دانشمندانی چون نیوتن اعتبار و ارزش خود را در مقام شیوه معیار کشف حقیقت از پیش اثبات کرده بود، با پوشاندن لباس والا و ارزشمند علم اثباتی و تجربی بر تن عقل جامعه‌شناختی، بنیان و پایه‌ای استوار و غیر قابل تردید برای شناخت و فهم تجدد و عرضه آن به عنوان حقیقت ازلی و ابدی فراهم ساخت. جامعه شناسی مطابق طرح بنیانگذاران آن بویژه «کنت» نه یک علم اجتماعی در کنار سایر علوم اجتماعی بلکه معادل كل علوم اجتماعی و صورت درست نظریه شناخت جامعه می‌باشد. آنها اساسا بر همین مبنا کار نظریه پردازان قبل از خود در حوزه‌های اقتصاد و سیاست را نقد و رد می‌کردند. زیرا نظریات آنها را به دلیل غفلت از توجه به کلیت جامعه و در نظر نگرفتن پیوند حوزه‌های سیاسی و اقتصاد با این کلیت و دیگر بخش‌های جامعه، در کل موجب شناخت غلط و اشتباه، حتی از این حوزه‌ها یا کنش‌ها و تحولات سیاسی و اقتصادی می‌دانستند. بر خلاف تلقی عامیانه رایج، عمیق‌ترین و غیرقابل سازش‌ترین ستیزه‌ها با دین نه از سوی فیزیک - مکانیک گالیله‌ای - نیوتنی و یا زیست‌شناسی داروینی بلکه از ناحیه جامعه‌شناسی بوده است. خواست تجدد در دستیابی به علمی تجربی و عینی در باب موضوعات یا مقولات اخلاقی که پیش از آن در قالب علوم اخلاقی مورد تأمل و مطالعه قرار می‌گرفت، خواستی است که از اولین مرحله تظاهر جمعی تجدد یا عصر نوزایی یا حتی قبل از آن در جریان طرح «راه نو» أكامی در قلمرو علم از آغاز شکل گیری تحولات معارض با نظم دینی غرب ماقبل تجددی با قدرت در تاریخ تجدد وجود داشته و تحولات نظری حوزه اجتماعيات و انسانیات را متأثر و هدایت می‌کرده است. «جامعه‌شناسی» تمام آن نقصان‌های روش‌شناختی و معرفت‌شناختی موجود را لحاظ کرده و بجای تاملات نظری - فلسفی و روش‌شناختی فاقد اعتبار و استحکام منطقی قبلی، علم مدرن را با توجه به ویژگی‌های اثباتی یا ضداستعلایی، مبنای طراحی جامعه‌شناسی قرار می‌دهد. حسین کچویان

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📕کتاب "تجددشناسی و غرب شناسی: حقیقت‌های متضاد" نوشته حسین کچویان
📙کتاب" اندیشه اجتماعی غرب جدید جلد اول «تجدد»" نوشته محمدرضا قائمی‌نیک و سجاد صفارهرندی
📗کتاب "درآمدی بر فهم جامعه مدرن" دوره سه جلدی ویراستاران،استوارت هال وبرم گیبن

@goftman_ir
تاریخ جنون در بیان فوکو
گفتمان
🎧 #پادکست گفتمان
دکترعبدالحسین #کلانتری

با موضوع تاریخ جنون در بیان فوکو

همین اپیزود در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/goftman_ir/eivzpkmeihn7

همین اپیزود در کست باکس:
https://castbox.fm/episode/تاریخ-جنون-در-بیان-فوکو-id4289831-id403502656?country=ir


@goftman_ir
گفتمان
گفتمان – تاریخ جنون در بیان فوکو
📜 فوکو و تاریخ جنون


“…جنون انسان را مجذوب می‌کرد، زیرا معرفت پنداشته می‌شد. جنون معرفت بود، قبل از هر چیز از آن رو که این صور بی‌معنا در واقعیت عناصر معرفتی صعب و باطنی بودند که همگان بدان راه نداشتند. دیوانه با سادگی معصومانه خود، این معرفت غیر قابل دسترس و خوفناک را در اختیار داشت. در حالی که انسان صاحب خرد و فرزانگی تنها اشکال جزئی و تکه تکه معرفت را (که به همین دلیل اضطراب آور بود) ادراک می‌کرد، دیوانه آن را در گویی سالم و بی‌عیب به طور کامل در دست داشت. انسان از هر سو اسیر جذبه جنون بود. تصاویر تخیلی و وهم‌آلود حاصل از جنون، ظواهری فرار و گذرا نبودند که بسرعت از سطح اشیا ناپدید شوند. نکته شگفت و خلاف تصور معقول آنکه آنچه از عجیب‌ترین هذیانها ناشی می‌شد از پیش همچون رازی، همچون حقیقتی غیر قابل دسترس، در دل زمین پنهان بود. هنگامی که انسان به خودکامگی جنون میدان می‌دهد، با ضرورت اندوه‌بار جهان مواجه می‌شود؛ حیوانی که او در کابوسها و شب‌های خویشتنداری و امساک خویش می‌بیند، در واقع طبیعت و ذات خود اوست، همان طبیعتی که واقعیت بی رحم دوزخ آن را عیان می‌کند. تصاویر بی‌معنای حاصل از ساده‌لوحی و حماقت محض، معرفت عظیم دنیاست و شقاوت فرجام از هم اکنون در این آشفتگی و این عالم جنون‌زده رخ می‌نماید…..”


🔻میشل #فوکو


جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙کتاب “تاریخ جنون “نوشته میشل فوکو ترجمه فاطمه ولیانی
📗کتاب “میشل فوکو فراسوی ساختارگرایی وهرمنوتیک” نوشته بحسین بشیریه “
📙کتاب “سوژه، استیلا و قدرت ” نوشته پیتر میلر ترجمه نیکو سرخوش وافشین جهاندیده

@goftman_ir
2025/07/13 01:33:32
Back to Top
HTML Embed Code: