باسم رب الشهداء والصديقين
مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت
و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_ره
تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید
ابومهدی و یاوران شهیدشان
ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار
داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خون مظلوم اثر کند ما را
گر چه این قلب رهبرم خون شد
همت انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد
ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قيامتشان
رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اينك جزم
که زمان فرج بیاید زود
رفت با خون مالک اشتر
اقتدار نظام، بالاتر
به ولایت قسم، ألا قاسم
بی تو تنها نماند این رهبر
يارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "من ينتظر " ابو مهدی
به يقين لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی
حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد
ای علمدار جبهه ی اسلام
ای به وقت نیازها، اقدام
نزد زهرا به فاطمیه شدی
با علمدار کربلا اکرام
آنکه فرمان شام هجرت داد
نیمه ی شب، طلوع فجرت داد
ای امیر مدافعان حرم
موسم زینبيه أجرت داد
ایکه معشوق، هم کلامت باد
جان ما نذر انتقامت باد
سر سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد
ای دلت غرق حضرت معبود
عهد ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت بر گرد
باز همراه مهدی موعود
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_ره
@hajmahmoodzholideh
مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت
و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_ره
تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید
ابومهدی و یاوران شهیدشان
ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار
داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خون مظلوم اثر کند ما را
گر چه این قلب رهبرم خون شد
همت انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد
ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قيامتشان
رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اينك جزم
که زمان فرج بیاید زود
رفت با خون مالک اشتر
اقتدار نظام، بالاتر
به ولایت قسم، ألا قاسم
بی تو تنها نماند این رهبر
يارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "من ينتظر " ابو مهدی
به يقين لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی
حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد
ای علمدار جبهه ی اسلام
ای به وقت نیازها، اقدام
نزد زهرا به فاطمیه شدی
با علمدار کربلا اکرام
آنکه فرمان شام هجرت داد
نیمه ی شب، طلوع فجرت داد
ای امیر مدافعان حرم
موسم زینبيه أجرت داد
ایکه معشوق، هم کلامت باد
جان ما نذر انتقامت باد
سر سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد
ای دلت غرق حضرت معبود
عهد ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت بر گرد
باز همراه مهدی موعود
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_ره
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
حمدِ خداوندِ جهان آفرین
زانکه به ما داده امامی مبین
پای نهاده ز عطای خدا
بر فلک آقای زمان و زمین
آنکه ز نسل علی و فاطمه ست
آل نبی را شده او جانشین
آمده آزادهای از کربلا
فاطمه را سلسلۀ پنجمین
کیست که همنام محمد شده
طلعتِ او، قبله اهل یقین
سجده کنان دیده به دنیا گشود
عابدی از سلسلۀ ساجدین
اَزهد و اَعلای همه مردمان
اَعلم و اَتقای همه اهل دین
بارِ امامت به سرِ دوش اوست
بهرِ ولایت علمی راستین
آن نبوی خو، علوی منقبت
سبط حسین است و خدا را امین
ای به فدای قدمت باقرا
آمدی ای دادگرِ مه جبین
آمده ای تا بِبَری بیگمان
غصه و غم را ز دلِ هر غمین
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
راه رسیدن بخدا نام توست
قرب خدا بوسه ای از کام توست
بیتو بعید است رسیدن به حق
دم همه دم مستی ام از جام توست
هر که هدایت شده از ابتدا
تا به ابد از ره الهام توست
مهر و مه از چشم تو در گردشند
شام و سحر در پی ایام توست
عترت و قرآن، ثقلینِ نبی است
هر یک از این دو هدف تام توست
پاسخِ هر پرسشِ لاینحل از
علم لدنیِّ پر اِکرام توست
دین خدا در تو مجسم شده
دین محمد همه اسلام توست
کعبه تو هستی و فلک در طواف
حبل متین جامهی احرام توست
هر که در این دایره روزی خور است
روزی اش از سفره ی اطعام توست
ای تو امید همهی مسلمین
فتح و ظفر بسته به اقدام توست
هر که تمنای شهادت کند
همرهیِ قافله پیغام توست
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
ای همه اوصافِ شما سرمدی
خُلقِ خوشت، خُلقِ خوش احمدی
از پرِ قنداق، چه خوش خوانده ای
نام خداوند، به هر اَشهدی
مظهر اسماءِ خدای جلی
پور علی جلوهگهِ ایزدی
سینهی تو معدنی از علم و حلم
مظهر صبر و کرمِ بیحدی
نام صمد ناشر علمِ خداست
حاملِ این علم، چه خوش آمدی
کیست شکافندۀ علمِ رسول
جز تو که از هر نظری ارشدی
گرچه نشد نشر، همه علمِ تو
پرچم دین را تو در عالم زدی
بت شکنِ قرن به دوران تویی
صاحبِ عِلم و عَلَم و مَسنَدی
حاصل پیوندِ حسین و حسن
سِبطِ دو معصوم، چه ناز آمدی
زادۀ سجاد و تبارِ حسین
معدنِ اَسرار و به دین مقصدی
ذاکر اسماءِ و صفات خدا
حقّی و در حق طلبی مُمتدی
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
کرببلا را چه عیان دیدهای
سختیِ دوران و زمان دیدهای
در وسط معرکۀ کربلا
قلّۀ غم را به چهان دیدهای
پیکر آغشته به خونِ حسین
زیر سمِ اسب، چسان دیدهای
هم تنِ عریان، بدنِ چاک چاک
رأسِ شه تشنه لبان دیدهای
هر طرف اعضای تنِ کشتهها
کودک و هم پیر و جوان دیدهای
شعله به سجادۀ سجاد را
بینِ حرم گریه کنان دیدهای
وقت فرارِ حرم اهل بیت
قهقۀ شمر و سنان دیدهای
غارتِ معجر، ز سرِ دختران
دردسرِ پردگیان دیدهای
حمله به ناموسِ خدا بارها
با دلِ خون، اشکِ روان دیدهای
در سفر کوفه و شام بلا
گریۀ طفلان و زنان دیدهای
در وسط مجلس نامحرمان
طعنه به حورانِ جنان دیدهای
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
حمدِ خداوندِ جهان آفرین
زانکه به ما داده امامی مبین
پای نهاده ز عطای خدا
بر فلک آقای زمان و زمین
آنکه ز نسل علی و فاطمه ست
آل نبی را شده او جانشین
آمده آزادهای از کربلا
فاطمه را سلسلۀ پنجمین
کیست که همنام محمد شده
طلعتِ او، قبله اهل یقین
سجده کنان دیده به دنیا گشود
عابدی از سلسلۀ ساجدین
اَزهد و اَعلای همه مردمان
اَعلم و اَتقای همه اهل دین
بارِ امامت به سرِ دوش اوست
بهرِ ولایت علمی راستین
آن نبوی خو، علوی منقبت
سبط حسین است و خدا را امین
ای به فدای قدمت باقرا
آمدی ای دادگرِ مه جبین
آمده ای تا بِبَری بیگمان
غصه و غم را ز دلِ هر غمین
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
راه رسیدن بخدا نام توست
قرب خدا بوسه ای از کام توست
بیتو بعید است رسیدن به حق
دم همه دم مستی ام از جام توست
هر که هدایت شده از ابتدا
تا به ابد از ره الهام توست
مهر و مه از چشم تو در گردشند
شام و سحر در پی ایام توست
عترت و قرآن، ثقلینِ نبی است
هر یک از این دو هدف تام توست
پاسخِ هر پرسشِ لاینحل از
علم لدنیِّ پر اِکرام توست
دین خدا در تو مجسم شده
دین محمد همه اسلام توست
کعبه تو هستی و فلک در طواف
حبل متین جامهی احرام توست
هر که در این دایره روزی خور است
روزی اش از سفره ی اطعام توست
ای تو امید همهی مسلمین
فتح و ظفر بسته به اقدام توست
هر که تمنای شهادت کند
همرهیِ قافله پیغام توست
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
ای همه اوصافِ شما سرمدی
خُلقِ خوشت، خُلقِ خوش احمدی
از پرِ قنداق، چه خوش خوانده ای
نام خداوند، به هر اَشهدی
مظهر اسماءِ خدای جلی
پور علی جلوهگهِ ایزدی
سینهی تو معدنی از علم و حلم
مظهر صبر و کرمِ بیحدی
نام صمد ناشر علمِ خداست
حاملِ این علم، چه خوش آمدی
کیست شکافندۀ علمِ رسول
جز تو که از هر نظری ارشدی
گرچه نشد نشر، همه علمِ تو
پرچم دین را تو در عالم زدی
بت شکنِ قرن به دوران تویی
صاحبِ عِلم و عَلَم و مَسنَدی
حاصل پیوندِ حسین و حسن
سِبطِ دو معصوم، چه ناز آمدی
زادۀ سجاد و تبارِ حسین
معدنِ اَسرار و به دین مقصدی
ذاکر اسماءِ و صفات خدا
حقّی و در حق طلبی مُمتدی
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
کرببلا را چه عیان دیدهای
سختیِ دوران و زمان دیدهای
در وسط معرکۀ کربلا
قلّۀ غم را به چهان دیدهای
پیکر آغشته به خونِ حسین
زیر سمِ اسب، چسان دیدهای
هم تنِ عریان، بدنِ چاک چاک
رأسِ شه تشنه لبان دیدهای
هر طرف اعضای تنِ کشتهها
کودک و هم پیر و جوان دیدهای
شعله به سجادۀ سجاد را
بینِ حرم گریه کنان دیدهای
وقت فرارِ حرم اهل بیت
قهقۀ شمر و سنان دیدهای
غارتِ معجر، ز سرِ دختران
دردسرِ پردگیان دیدهای
حمله به ناموسِ خدا بارها
با دلِ خون، اشکِ روان دیدهای
در سفر کوفه و شام بلا
گریۀ طفلان و زنان دیدهای
در وسط مجلس نامحرمان
طعنه به حورانِ جنان دیدهای
عالِمِ علمِ ازلی باقری
زادهی زهرا و علی باقری
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_امام_هادی_علیه_السلام
باز داغ تازهای کرد، آهِ زهرا را بلند
صوتِ جانسوزش کند فریاد دلها را بلند
کربلای دیگری خورده رقم در سامرا
از نوایش بشنوید آوای طاها را بلند
این حسینِ هفتم شاه شهیدان، هادی است
کز میان حجرهاش کردهاست آوا را بلند
عاقبت با زهر کینه چون پدر مسموم شد
آنکه با عِلمش نموده، نام مولا را بلند
اوست تا روز ابد، نام علی را زنده کرد
تا کنیم اینک، صدای مأذنهها را بلند
او که چون جدش، زمین افتاد بینِ مقتلش
همچنان ارباب، کرده از زمین ما را بلند
با همه بیاحترامی که به او کردند باز
کرد در عالم، مدارِ خُلقِ زیبا را بلند
با ستم جنگید، با تیغ زبانِ فاطمی
با جهاد علمیاش، کرد عِلمِ اَعلا را بلند
خانهی ظلمِ بنیعباس را ویرانه کرد
ساخت در دلها، بنای آل زهرا را بلند
بارها او را، ز خانه دشمنش آواره کرد
لیک در کاخِ ستم، میخواند یکتا را بلند
بعد از آن تخریبِ قبرِ جدّ مظلومش حسین
هر سحر کرده نوای واحسینا را بلند
تازیانه خوردنِ زینب، اَمانش را برید
وای از دستی که شد، سیلیِ حَورا را بلند
با ستم بردند در بزم شراب او را، ولی
کرد با شمشیرِ شعرش، دادِ اعدا را بلند
یادِ جد بیسرِ خود کرد، در آن بزم شوم
خیزران انگار میشد، بر لب آقا بلند
اهلِبیتش را نیاوردند همراهش ،ولی
یاد کرد از دستِ شومی که، شد آنها را بلند
چشمِ هیزِ سرخ مویی، بیشتر از نیزهها
تا ابد کرده، صدای آل طاها را بلند
#روضه_حضرت_امام_هادی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
باز داغ تازهای کرد، آهِ زهرا را بلند
صوتِ جانسوزش کند فریاد دلها را بلند
کربلای دیگری خورده رقم در سامرا
از نوایش بشنوید آوای طاها را بلند
این حسینِ هفتم شاه شهیدان، هادی است
کز میان حجرهاش کردهاست آوا را بلند
عاقبت با زهر کینه چون پدر مسموم شد
آنکه با عِلمش نموده، نام مولا را بلند
اوست تا روز ابد، نام علی را زنده کرد
تا کنیم اینک، صدای مأذنهها را بلند
او که چون جدش، زمین افتاد بینِ مقتلش
همچنان ارباب، کرده از زمین ما را بلند
با همه بیاحترامی که به او کردند باز
کرد در عالم، مدارِ خُلقِ زیبا را بلند
با ستم جنگید، با تیغ زبانِ فاطمی
با جهاد علمیاش، کرد عِلمِ اَعلا را بلند
خانهی ظلمِ بنیعباس را ویرانه کرد
ساخت در دلها، بنای آل زهرا را بلند
بارها او را، ز خانه دشمنش آواره کرد
لیک در کاخِ ستم، میخواند یکتا را بلند
بعد از آن تخریبِ قبرِ جدّ مظلومش حسین
هر سحر کرده نوای واحسینا را بلند
تازیانه خوردنِ زینب، اَمانش را برید
وای از دستی که شد، سیلیِ حَورا را بلند
با ستم بردند در بزم شراب او را، ولی
کرد با شمشیرِ شعرش، دادِ اعدا را بلند
یادِ جد بیسرِ خود کرد، در آن بزم شوم
خیزران انگار میشد، بر لب آقا بلند
اهلِبیتش را نیاوردند همراهش ،ولی
یاد کرد از دستِ شومی که، شد آنها را بلند
چشمِ هیزِ سرخ مویی، بیشتر از نیزهها
تا ابد کرده، صدای آل طاها را بلند
#روضه_حضرت_امام_هادی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#پیام_مقاومت_غزّهی_مظلوم_و_مقتدر_در_محاصره_و_مخاطره_فاجعهی_انسانی
ما ز نسلِ طوفانیم، کارزار میخواهیم
زیرِ خیمهی آوار، اقتدار میخواهیم
آب و نان نمیخواهیم، جسم و جان نمیخواهیم
در محاصره حتی، ابتکار میخواهیم
درد و داغِ دهها سال، در حصارِ اُردوگاه
زندگی رها از این، اضطرار میخواهیم
غزه چون شود ویران، همچون مردمِ ایران
باز پرچمِ دین را، پایدار میخواهیم
جامهی شهادت را، بیکفن به تن کردیم
کِی در این جهادِ سرخ، انتحار میخواهیم
زیرِ بارشِ باروت، اَلاَمان نمیگوییم
مرگِ کودکان را با، افتخار میخواهیم
ما شهابِ ایمانیم، لشکر سلیمانیم
هان ز فاتحِ خیبر، ذوالفقار میخواهیم
فوجِ موشکِ سِجّیل، میزنیم بر صَهیون
با حرامیان جنگی، مرگبار میخواهیم
یکصدا و یک رنگیم، با ولی هماهنگیم
تابعیم و نزدِ حق، اعتبار میخواهیم
حکمِ سَیدُالقائد کی رها شود، هیهات
دست و پا و سر سهل است، لالهزار میخواهیم
ما نمازِ بیعت را، اقتدا به او کردیم
پرچمِ فلسطین را، برقرار میخواهیم
خطِّ سرخ و شطِّ خون، راهِ کربلائی هاست
خویش را به عاشورا، وامدار میخواهیم
دسته دسته میمیریم، قطعه قطعه میگردیم
جسم را پراکنده، بیمزار میخواهیم
سالهاست میدانیم، منتقم ز راه آید
انتقام میگیریم، انتظار میخواهیم
دستِ غیبِ آن دلدار، با مقاومت شد یار
قدس را به دیدارِ، آن نگار میخواهیم
صوتِ یالِثاراتش، میرسد بگوش از دور
بر ندای او لبیک، پای کار میخواهیم
نصرتِ دفاع از قدس، عَن قریب میآید
در بهارِ پیروزی، نوبهار میخواهیم
در بهارِ آزادی، جای شاهدان سبز است
مرکبِ شهیدان را، راهوار میخواهیم
#پیام_مقاومت_غزّهی_مظلوم_و_مقتدر_در_محاصره_و_مخاطره_فاجعهی_انسانی
@hajmahmoodzholideh
ما ز نسلِ طوفانیم، کارزار میخواهیم
زیرِ خیمهی آوار، اقتدار میخواهیم
آب و نان نمیخواهیم، جسم و جان نمیخواهیم
در محاصره حتی، ابتکار میخواهیم
درد و داغِ دهها سال، در حصارِ اُردوگاه
زندگی رها از این، اضطرار میخواهیم
غزه چون شود ویران، همچون مردمِ ایران
باز پرچمِ دین را، پایدار میخواهیم
جامهی شهادت را، بیکفن به تن کردیم
کِی در این جهادِ سرخ، انتحار میخواهیم
زیرِ بارشِ باروت، اَلاَمان نمیگوییم
مرگِ کودکان را با، افتخار میخواهیم
ما شهابِ ایمانیم، لشکر سلیمانیم
هان ز فاتحِ خیبر، ذوالفقار میخواهیم
فوجِ موشکِ سِجّیل، میزنیم بر صَهیون
با حرامیان جنگی، مرگبار میخواهیم
یکصدا و یک رنگیم، با ولی هماهنگیم
تابعیم و نزدِ حق، اعتبار میخواهیم
حکمِ سَیدُالقائد کی رها شود، هیهات
دست و پا و سر سهل است، لالهزار میخواهیم
ما نمازِ بیعت را، اقتدا به او کردیم
پرچمِ فلسطین را، برقرار میخواهیم
خطِّ سرخ و شطِّ خون، راهِ کربلائی هاست
خویش را به عاشورا، وامدار میخواهیم
دسته دسته میمیریم، قطعه قطعه میگردیم
جسم را پراکنده، بیمزار میخواهیم
سالهاست میدانیم، منتقم ز راه آید
انتقام میگیریم، انتظار میخواهیم
دستِ غیبِ آن دلدار، با مقاومت شد یار
قدس را به دیدارِ، آن نگار میخواهیم
صوتِ یالِثاراتش، میرسد بگوش از دور
بر ندای او لبیک، پای کار میخواهیم
نصرتِ دفاع از قدس، عَن قریب میآید
در بهارِ پیروزی، نوبهار میخواهیم
در بهارِ آزادی، جای شاهدان سبز است
مرکبِ شهیدان را، راهوار میخواهیم
#پیام_مقاومت_غزّهی_مظلوم_و_مقتدر_در_محاصره_و_مخاطره_فاجعهی_انسانی
@hajmahmoodzholideh
#زمزمهی_لیله_الرغائب
شب لیله الرغائب
بیا با غم و نوائب
که درِ حرم بکوبی
بگی من بدم تو خوبی
یاالهی یاالهی
یاالهی یاالهی
یا قبول کن و ببخشم
یا بگو نه، نمی بخشم
که شبِ معطلی نیست
شفیعم بجز علی نیست
یاالهی یاالهی
یاالهی یاالهی
دلم آواره ی صحراست
سرم از برای زهراست
با همه بدی که دارم
چیزی جز امید ندارم
یاالهی یاالهی
یاالهی یاالهی
آخدا دلم گرفته
بونهء حرم گرفته
یا بیار امام رضامو
یا براتِ کربلامو
ای حسین جان...
ای حسین جان...
بد جوری حالم خرابه
یه سری میرم خرابه
دختری گیسو پریشون
داره هی میگه باباجون
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
کی سرِ تو رو بریده
کی گلوی تو دریده
کی چنین کرده یتیمم
تو خرابه ها مقیمم
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
ببین از سیلیِ دشمن
شبیهِ زهرا شدم من
جای پنجه رو گلومه
مثل تو کارم تمومه
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
خوب تماشا کن باباجون
خواستی، حاشا کن باباجون
گوشواره اگه ندارم
گوشِ پاره ای که دارم
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
#زمزمهی_لیله_الرغائب
@hajmahmoodzholideh
شب لیله الرغائب
بیا با غم و نوائب
که درِ حرم بکوبی
بگی من بدم تو خوبی
یاالهی یاالهی
یاالهی یاالهی
یا قبول کن و ببخشم
یا بگو نه، نمی بخشم
که شبِ معطلی نیست
شفیعم بجز علی نیست
یاالهی یاالهی
یاالهی یاالهی
دلم آواره ی صحراست
سرم از برای زهراست
با همه بدی که دارم
چیزی جز امید ندارم
یاالهی یاالهی
یاالهی یاالهی
آخدا دلم گرفته
بونهء حرم گرفته
یا بیار امام رضامو
یا براتِ کربلامو
ای حسین جان...
ای حسین جان...
بد جوری حالم خرابه
یه سری میرم خرابه
دختری گیسو پریشون
داره هی میگه باباجون
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
کی سرِ تو رو بریده
کی گلوی تو دریده
کی چنین کرده یتیمم
تو خرابه ها مقیمم
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
ببین از سیلیِ دشمن
شبیهِ زهرا شدم من
جای پنجه رو گلومه
مثل تو کارم تمومه
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
خوب تماشا کن باباجون
خواستی، حاشا کن باباجون
گوشواره اگه ندارم
گوشِ پاره ای که دارم
باباجونم باباجونم
باباجونم باباجونم
#زمزمهی_لیله_الرغائب
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_جواد_علیه_السلام
ز حمد و شکرِ خدا، شَهد و شِکَّرَم بر لب
که ابرِ رحمتِ حق، نازل است در دل شب
جهان جوان شده باز از، بهارِ ماه رجب
بشارتِ ازلی میرسد به گوشِ طلب
جواد آل علی زد قدم در این دنیا
نهم امام مبین آمده ز بیتِ رضا
خدا به کوری چشم تمام بدخواهان
دمید در حرم فاطمه سحرگاهان
رسید تاج سرِ برترین شهنشاهان
فرشتگانِ بهشتی شدند همراهان
ز شور و شوق و شعف، حضرت رضا خرسند
خدا بخاطر لبخندِ او زنَد لبخند
گلی که بعدِ چهل سال، عِدلِ کوثر شد
ز بیتِ وحی، شکوفا شد و معطر شد
چقدر باعث خشنودیِ پیمبر شد
به حلم و علم و عمل، جانشین حیدر شد
امامِ مُفترَضُ الطّاعۀ جهان آمد
میِ جوادالائمه به کامِ جان آمد
میِ جواد بنوشید، جامِ سرشار است
که میلِ جانِ جهانی به جامِ دلدار است
جهان و هر چه در آن است، مستِ این یار است
بهشتِ جود و کرامات و بحرِ اَسرار است
ولایتِ علوی را به سینهاش دادند
رضا نوشت که ماه مدینهاش دادند
کسی که نام خوشش سومین محمد شد
ز روز آمدنش، احمدی مجدد شد
به علمِ غیب، ز میلادِ خود موید شد
ز ابتدای ظهورش، مطیعِ سرمد شد
شهادتین به لب داشت از ولادتِ خود
و عبدِ صالحِ حق بود، تا شهادت خود
ز کودکی چو به کامش میِ فراتش بود
به روز حَرب سلاحش، مناظراتش بود
معارفِ علوی، چشمهی حیاتش بود
علومِ فاطمی اَش، کشتی نجاتش بود
مبارزان، ز حدیث علومِ او سیراب
مخالفان، ز شگِرد هجومِ او بیتاب
همه قیافه شناسان، بکارِ خود ناکام
منافقانِ ز سعایت علیهِ او بدنام
خواص، ننگ خریدند و عدهای ز عوام
فقط جوانِ رضا ماند و عشق و حسنِ ختام
به امتحانِ ولایت، بصیر باید بود
و طوقِ بندگی اَش را، اسیر باید بود
جوان و پیر ندارد، جهاد باید کرد
به وَعدههای ولی، اعتماد باید کرد
هَماره اَرزشِ خود را، زیاد باید کرد
چنان جواد، کرم بر عِباد باید کرد
جوادِ آل علی، با فقیر بنشیند
گهی کنارِ یتیم و اسیر بنشیند
جوادِ آل علی، چون علی وفا دارد
به عاشقانِ علی، روز و شب عطا دارد
ببین هوای گرفتار، تا کجا دارد
که دردِ غربتِ زخم مدینه را دارد
به گریه گفت که حق را تمام میگیرم
ز خصمِ فاطمه من انتقام میگیرم
میان کوچه، که سیلی بروی زهرا زد؟
غلاف تیغ، به او پیشِ چشم مولا زد
چرا به پهلوی مظلومه ضربه، با پا زد؟
ز کوچه بود، که تا کربلا حرم را زد
اگر شراره به دربِ حرم، نمیافروخت
کجا خیامِ حسینی، به شعلهها میسوخت؟
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_جواد_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
ز حمد و شکرِ خدا، شَهد و شِکَّرَم بر لب
که ابرِ رحمتِ حق، نازل است در دل شب
جهان جوان شده باز از، بهارِ ماه رجب
بشارتِ ازلی میرسد به گوشِ طلب
جواد آل علی زد قدم در این دنیا
نهم امام مبین آمده ز بیتِ رضا
خدا به کوری چشم تمام بدخواهان
دمید در حرم فاطمه سحرگاهان
رسید تاج سرِ برترین شهنشاهان
فرشتگانِ بهشتی شدند همراهان
ز شور و شوق و شعف، حضرت رضا خرسند
خدا بخاطر لبخندِ او زنَد لبخند
گلی که بعدِ چهل سال، عِدلِ کوثر شد
ز بیتِ وحی، شکوفا شد و معطر شد
چقدر باعث خشنودیِ پیمبر شد
به حلم و علم و عمل، جانشین حیدر شد
امامِ مُفترَضُ الطّاعۀ جهان آمد
میِ جوادالائمه به کامِ جان آمد
میِ جواد بنوشید، جامِ سرشار است
که میلِ جانِ جهانی به جامِ دلدار است
جهان و هر چه در آن است، مستِ این یار است
بهشتِ جود و کرامات و بحرِ اَسرار است
ولایتِ علوی را به سینهاش دادند
رضا نوشت که ماه مدینهاش دادند
کسی که نام خوشش سومین محمد شد
ز روز آمدنش، احمدی مجدد شد
به علمِ غیب، ز میلادِ خود موید شد
ز ابتدای ظهورش، مطیعِ سرمد شد
شهادتین به لب داشت از ولادتِ خود
و عبدِ صالحِ حق بود، تا شهادت خود
ز کودکی چو به کامش میِ فراتش بود
به روز حَرب سلاحش، مناظراتش بود
معارفِ علوی، چشمهی حیاتش بود
علومِ فاطمی اَش، کشتی نجاتش بود
مبارزان، ز حدیث علومِ او سیراب
مخالفان، ز شگِرد هجومِ او بیتاب
همه قیافه شناسان، بکارِ خود ناکام
منافقانِ ز سعایت علیهِ او بدنام
خواص، ننگ خریدند و عدهای ز عوام
فقط جوانِ رضا ماند و عشق و حسنِ ختام
به امتحانِ ولایت، بصیر باید بود
و طوقِ بندگی اَش را، اسیر باید بود
جوان و پیر ندارد، جهاد باید کرد
به وَعدههای ولی، اعتماد باید کرد
هَماره اَرزشِ خود را، زیاد باید کرد
چنان جواد، کرم بر عِباد باید کرد
جوادِ آل علی، با فقیر بنشیند
گهی کنارِ یتیم و اسیر بنشیند
جوادِ آل علی، چون علی وفا دارد
به عاشقانِ علی، روز و شب عطا دارد
ببین هوای گرفتار، تا کجا دارد
که دردِ غربتِ زخم مدینه را دارد
به گریه گفت که حق را تمام میگیرم
ز خصمِ فاطمه من انتقام میگیرم
میان کوچه، که سیلی بروی زهرا زد؟
غلاف تیغ، به او پیشِ چشم مولا زد
چرا به پهلوی مظلومه ضربه، با پا زد؟
ز کوچه بود، که تا کربلا حرم را زد
اگر شراره به دربِ حرم، نمیافروخت
کجا خیامِ حسینی، به شعلهها میسوخت؟
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_جواد_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
Forwarded from اشعار حاج محمود ژوليده
#یادبود_شهدای_کربلای_پنج
بگوش دل رسد این نغمه بر ما
که شد در خاک جبهه شور و غوغا
شبی یاران درون خیمه بودند
همه آهنگ حمله می سرودند
که فرمان آمد ای یاران بیایید
برای حمله ای آماده باشید
به سر دوران هجر و رنج آمد
زمان کربلای پنج آمد
همه با اشک شوق و روی خندان
شدند آمادة دیدار جانان
عجب شوری درون خیمه ها بود
که ذکر حضرت زهرا بپا بود
یکی می گفت یا رب کن عنایت
دهم این جان ناقابل برایت
ره دشت و ره صحرا بگیرم
تقاص سیلیِ زهرا بگیرم
یکی می گفت با آوای خسته
کجایی مادر پهلو شکسته
قسم بر حیدر و بر کودکانت
بگیرم انتقام از دشمنانت
شب حمله شب معراج یاران
شب آزادیِ چابک سواران
همه خوشحال و خندان می دویدند
تو گویی سوی جانان می دویدند
در آن لحظه رخ دلدار دیدند
صدای مادرش زهرا شنیدند
بیائید ای عزیزانم بیائید
شما یاران و فرزندان مایید
شما شمع جهان افروز هستید
بحق محسنم پیروز هستید
#یادبود_شهدای_کربلای_پنج
@hajmahmoodzholideh
بگوش دل رسد این نغمه بر ما
که شد در خاک جبهه شور و غوغا
شبی یاران درون خیمه بودند
همه آهنگ حمله می سرودند
که فرمان آمد ای یاران بیایید
برای حمله ای آماده باشید
به سر دوران هجر و رنج آمد
زمان کربلای پنج آمد
همه با اشک شوق و روی خندان
شدند آمادة دیدار جانان
عجب شوری درون خیمه ها بود
که ذکر حضرت زهرا بپا بود
یکی می گفت یا رب کن عنایت
دهم این جان ناقابل برایت
ره دشت و ره صحرا بگیرم
تقاص سیلیِ زهرا بگیرم
یکی می گفت با آوای خسته
کجایی مادر پهلو شکسته
قسم بر حیدر و بر کودکانت
بگیرم انتقام از دشمنانت
شب حمله شب معراج یاران
شب آزادیِ چابک سواران
همه خوشحال و خندان می دویدند
تو گویی سوی جانان می دویدند
در آن لحظه رخ دلدار دیدند
صدای مادرش زهرا شنیدند
بیائید ای عزیزانم بیائید
شما یاران و فرزندان مایید
شما شمع جهان افروز هستید
بحق محسنم پیروز هستید
#یادبود_شهدای_کربلای_پنج
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امیر_المؤمنین_علی_علیه_السلام
بِسماللَه است و وِردِ زبان یاعلی مدد
ذکرِ نفوسِ جان و جهان یاعلی مدد
در آیهای که "اَنفُسَنا" جانِ مصطفاست
یعنی به او علی است، امان یاعلی مدد
رحمت به هر نبیِ اولوالعزم، تا ابد
کز دل سرود، نغمهی جان یاعلی مدد
پیغمبری نبود، نبی بی علی شود
این است رمز و رازِ گِران یاعلی مدد
نشناخت کس، علی و نبی را بجز خدا
تبیین نشد، به شعر و بیان یاعلی مدد
وقتی شکافت کعبه، ندا از درون رسید
داخل شو آشکارِ نهان! یاعلی مدد
تنها برای بنت اسد کعبه باز شد
بشنید چون صدا ز میان یاعلی مدد
بعد از سه روز، رکن یمانی دوباره زد
نعره ز عمقِ پردهی جان یاعلی مدد
وقتی علی قدم به جهان زد، شنیده شد
از عرش تا زمین و زمان یاعلی مدد
آیاتِ وحی، قبلِ نزول عاشقانه خواند
فریادِ مؤمنان همگان یاعلی مدد
چون پاره کرد، رشتهی قُنداقِ خویش را
حیدر گرفت نام، ز آن یاعلی مدد
از کودکی به دامنِ احمد بزرگ شد
استادِ اوست، شاهِ شهان یاعلی مدد
نازل نشد بدونِ علی، وحی بر نبی
تنها علی است، کاتبِ آن یاعلی مدد
از نوجوانیاَش، همه جا یار مصطفی
تا آنکه شد، رشید و جوان یاعلی مدد
در لَیلةُ المَبیت، فِدای محمد است
یعنی به اوست، روح و روان یاعلی مدد
شیرِ خدا علی، اسداللهِ غالب است
مغلوبِ او، تمامِ یلان یاعلی مدد
از مَرحَب است، تا سرِ عَمرُبنِ عَبدَوُد
در زیرِ تیغِ حضرتشان یاعلی مدد
بر کفر و شرک و زَندقه، حتی منافقین
میتاخت در عیان و نهان یاعلی مدد
بر ذوالفقارِ اوست، که آمد به "لافتی"
از آسمان، سرودِ عیان یاعلی مدد
هُوهُوی ذوالفقار، که پیچید در اُحد
میریخت سر، ز جسمِ سَران یاعلی مدد
هر غزوه و سَریّه، علی فاتح است و بس
از بدر تا تبوک، بخوان یاعلی مدد
چون پای، دیگران به هَزیمت گذاشتند
خطِّ نفاق، شد به خزان یاعلی مدد
صفّین و نهروان و جمل، فاتحش علی است
شد فتنه کور، در صفِ آن یاعلی مدد
ظالم بزیرِ قبضهی تیغِ عدالتش
مظلوم زیرِ سایهی آن یاعلی مدد
بابای زینب است و حسین و حسن، علی
زهراست، کفوِ شاهِ جهان یاعلی مدد
عباسِ او، که حیدر کرارِ کربلاست
بودش هَماره وِردِ زبان یاعلی مدد
هر پنج نوبت است، فراخوانِ عرشیان
وقتِ نمازها، به اَذان یاعلی مدد
دربِ بهشت را چو بکوبی، به عشقِ او
ذکرِ کلونِ بابِ جنان یاعلی مدد
گفتارِ اوست، ترجمهی وحیِ سرمدی
ای در جهان، امیرِ بیان یاعلی مدد
هر کس کشید نعره به ایوان طلای او
پیچید تا کُرات، فغان یاعلی مدد
□ □ □
تا راهِ حیدر است همان یاعلی مدد
شیعه از او گرفته نشان یاعلی مدد
این رمز و رازِ عشق و علی دوستیِ ماست
ایدل به راهِ دوست بمان یاعلی مدد
حبِ علی و فاطمه دارد هزینهها
خود را شهیدِ یار بدان یاعلی مدد
آل علی، فدای علی گشتهاند و ما
بی ارزشیم در بَرِشان یاعلی مدد
شاهی که هر زمین و زمان، تحتِ اَمرِ اوست
شد بسته دستِ او، چه زمان؟ یاعلی مدد
وقتی شکست پهلوی زهرای اَطهرش
وقتی که داد فاطمه جان یاعلی مدد
سیلیِ کوچه، بانیِ سیلیِ کربلاست
از اینهمه عزاست فغان یاعلی مدد
مهدی بیا که سخت شد ایامِ روزگار
ای بر فراقِ شیعه امان یاعلی مدد
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امیر_المؤمنین_علی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
بِسماللَه است و وِردِ زبان یاعلی مدد
ذکرِ نفوسِ جان و جهان یاعلی مدد
در آیهای که "اَنفُسَنا" جانِ مصطفاست
یعنی به او علی است، امان یاعلی مدد
رحمت به هر نبیِ اولوالعزم، تا ابد
کز دل سرود، نغمهی جان یاعلی مدد
پیغمبری نبود، نبی بی علی شود
این است رمز و رازِ گِران یاعلی مدد
نشناخت کس، علی و نبی را بجز خدا
تبیین نشد، به شعر و بیان یاعلی مدد
وقتی شکافت کعبه، ندا از درون رسید
داخل شو آشکارِ نهان! یاعلی مدد
تنها برای بنت اسد کعبه باز شد
بشنید چون صدا ز میان یاعلی مدد
بعد از سه روز، رکن یمانی دوباره زد
نعره ز عمقِ پردهی جان یاعلی مدد
وقتی علی قدم به جهان زد، شنیده شد
از عرش تا زمین و زمان یاعلی مدد
آیاتِ وحی، قبلِ نزول عاشقانه خواند
فریادِ مؤمنان همگان یاعلی مدد
چون پاره کرد، رشتهی قُنداقِ خویش را
حیدر گرفت نام، ز آن یاعلی مدد
از کودکی به دامنِ احمد بزرگ شد
استادِ اوست، شاهِ شهان یاعلی مدد
نازل نشد بدونِ علی، وحی بر نبی
تنها علی است، کاتبِ آن یاعلی مدد
از نوجوانیاَش، همه جا یار مصطفی
تا آنکه شد، رشید و جوان یاعلی مدد
در لَیلةُ المَبیت، فِدای محمد است
یعنی به اوست، روح و روان یاعلی مدد
شیرِ خدا علی، اسداللهِ غالب است
مغلوبِ او، تمامِ یلان یاعلی مدد
از مَرحَب است، تا سرِ عَمرُبنِ عَبدَوُد
در زیرِ تیغِ حضرتشان یاعلی مدد
بر کفر و شرک و زَندقه، حتی منافقین
میتاخت در عیان و نهان یاعلی مدد
بر ذوالفقارِ اوست، که آمد به "لافتی"
از آسمان، سرودِ عیان یاعلی مدد
هُوهُوی ذوالفقار، که پیچید در اُحد
میریخت سر، ز جسمِ سَران یاعلی مدد
هر غزوه و سَریّه، علی فاتح است و بس
از بدر تا تبوک، بخوان یاعلی مدد
چون پای، دیگران به هَزیمت گذاشتند
خطِّ نفاق، شد به خزان یاعلی مدد
صفّین و نهروان و جمل، فاتحش علی است
شد فتنه کور، در صفِ آن یاعلی مدد
ظالم بزیرِ قبضهی تیغِ عدالتش
مظلوم زیرِ سایهی آن یاعلی مدد
بابای زینب است و حسین و حسن، علی
زهراست، کفوِ شاهِ جهان یاعلی مدد
عباسِ او، که حیدر کرارِ کربلاست
بودش هَماره وِردِ زبان یاعلی مدد
هر پنج نوبت است، فراخوانِ عرشیان
وقتِ نمازها، به اَذان یاعلی مدد
دربِ بهشت را چو بکوبی، به عشقِ او
ذکرِ کلونِ بابِ جنان یاعلی مدد
گفتارِ اوست، ترجمهی وحیِ سرمدی
ای در جهان، امیرِ بیان یاعلی مدد
هر کس کشید نعره به ایوان طلای او
پیچید تا کُرات، فغان یاعلی مدد
□ □ □
تا راهِ حیدر است همان یاعلی مدد
شیعه از او گرفته نشان یاعلی مدد
این رمز و رازِ عشق و علی دوستیِ ماست
ایدل به راهِ دوست بمان یاعلی مدد
حبِ علی و فاطمه دارد هزینهها
خود را شهیدِ یار بدان یاعلی مدد
آل علی، فدای علی گشتهاند و ما
بی ارزشیم در بَرِشان یاعلی مدد
شاهی که هر زمین و زمان، تحتِ اَمرِ اوست
شد بسته دستِ او، چه زمان؟ یاعلی مدد
وقتی شکست پهلوی زهرای اَطهرش
وقتی که داد فاطمه جان یاعلی مدد
سیلیِ کوچه، بانیِ سیلیِ کربلاست
از اینهمه عزاست فغان یاعلی مدد
مهدی بیا که سخت شد ایامِ روزگار
ای بر فراقِ شیعه امان یاعلی مدد
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امیر_المؤمنین_علی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_مولی_الموحدین_یعسوب_الدین_امیرالمؤمنین_علی_ابن_ابیطالب_علیه_الصلاه_والسلام
قسم بر تو ای نورِ یکتا، علی
به حمدِ خدا، میرسم تا علی
که حمدَش، هَدانا لِهذا علی
فقط کرده حمدِ خدا را علی
منم عاجز از مدحِ مولا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
اگر وصفِ تو، وصفِ سبحانِ توست
تو را مدح و ممدوح، مَنّانِ توست
همه کارِ تو، کارِ یزدانِ توست
که فرمانِ او نیز، فرمان توست
تویی بر خدا، مست و شیدا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
تو مَمسوسِ در ذاتِ اَللهی و
تو مَبسوطِ اَمرِ یَداللهی و
تو مَسئولِ سِیرِ اِلیَ اللهی و
تو وَالله و بِالله و تَاللهی و
ترا از تو دارم تمنا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
رهِ مستقیمِ هدایت تویی
به دلها، نَفیرِ محبت تویی
به جانها، امیرِ ولایت تویی
شفیعِ محبان، قیامت تویی
به میزانِ ما هست، امضا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
اگر عالَم آباد گردد، ز توست
اگر شیعه دلشاد گردد، ز توست
اگر خصم ناشاد گردد، ز توست
در آتش به مرصاد گردد، ز توست
بجز تو ندارم کسی را علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
تویی شیرِ پیغمبر و شیرِ حق
به میدانِ پیکار، شمشیرِ حق
به هر فتنه، مأمورِ تدبیرِ حق
شَهِ لافتایی و تکبیرِ حق
همینکه مرا هست دل، با علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
به غزّه، به لبنان، به فکّه قسم
به قدس و دمشق و به مکّه قسم
به هر کس که شد، تِکّه تِکّه قسم
به اشکت، به هر چِکّه چِکّه قسم
که دلهاست، بر تو مهیّا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
عراق و یمن، زیر پای تواَند
خراسان و ایران، سَرای تواَند
بزرگانِ اُمّت، گدای تواَند
همه شیعیان، بچّههای تواَند
تو بر رهبر امداد بنما علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
تویی شاهِ کرّارِ خیبر شکن
به لبها، مهمّاتِ سنگر شکن
به هر جنگِ احزاب، لشکر شکن
عدالتمدار و ستمگر شکن
به دشمن، نکردی مدارا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
ترا صاحبِ عصر، میخوانَدَت
ترا کشتهی نصر، میخوانَدَت
غمِ مانده در حصر، میخوانَدَت
فَلَق، فجر، وَالعصر، میخوانَدَت
تویی وعدهی صادقِ ما علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
به میدانِ جنگ و رجزخوانیاَت
به سلمان و نسلِ سلیمانیاَت
به زهرا که شد، نقش پیشانیاَت
به سربندِ زرد و پریشانیاَت
که شیعهست، حِرزَش سراپا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
همه چارهی دردِ کوثر علی است
غمِ زخمیِ پاره معجر علی است
همه مرهمِ زخمِ حنجر علی است
گناهِ شَهَنشاهِ بیسر علی است
به گودال هم گفت: حق با علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
#ولادت_با_سعادت_حضرت_مولی_الموحدین_یعسوب_الدین_امیرالمؤمنین_علی_ابن_ابیطالب_علیه_الصلاه_والسلام
@hajmahmoodzholideh
دی۱۴۰۳/رجب۱۴۴۶
قسم بر تو ای نورِ یکتا، علی
به حمدِ خدا، میرسم تا علی
که حمدَش، هَدانا لِهذا علی
فقط کرده حمدِ خدا را علی
منم عاجز از مدحِ مولا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
اگر وصفِ تو، وصفِ سبحانِ توست
تو را مدح و ممدوح، مَنّانِ توست
همه کارِ تو، کارِ یزدانِ توست
که فرمانِ او نیز، فرمان توست
تویی بر خدا، مست و شیدا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
تو مَمسوسِ در ذاتِ اَللهی و
تو مَبسوطِ اَمرِ یَداللهی و
تو مَسئولِ سِیرِ اِلیَ اللهی و
تو وَالله و بِالله و تَاللهی و
ترا از تو دارم تمنا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
رهِ مستقیمِ هدایت تویی
به دلها، نَفیرِ محبت تویی
به جانها، امیرِ ولایت تویی
شفیعِ محبان، قیامت تویی
به میزانِ ما هست، امضا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
اگر عالَم آباد گردد، ز توست
اگر شیعه دلشاد گردد، ز توست
اگر خصم ناشاد گردد، ز توست
در آتش به مرصاد گردد، ز توست
بجز تو ندارم کسی را علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
تویی شیرِ پیغمبر و شیرِ حق
به میدانِ پیکار، شمشیرِ حق
به هر فتنه، مأمورِ تدبیرِ حق
شَهِ لافتایی و تکبیرِ حق
همینکه مرا هست دل، با علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
به غزّه، به لبنان، به فکّه قسم
به قدس و دمشق و به مکّه قسم
به هر کس که شد، تِکّه تِکّه قسم
به اشکت، به هر چِکّه چِکّه قسم
که دلهاست، بر تو مهیّا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
عراق و یمن، زیر پای تواَند
خراسان و ایران، سَرای تواَند
بزرگانِ اُمّت، گدای تواَند
همه شیعیان، بچّههای تواَند
تو بر رهبر امداد بنما علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
تویی شاهِ کرّارِ خیبر شکن
به لبها، مهمّاتِ سنگر شکن
به هر جنگِ احزاب، لشکر شکن
عدالتمدار و ستمگر شکن
به دشمن، نکردی مدارا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
ترا صاحبِ عصر، میخوانَدَت
ترا کشتهی نصر، میخوانَدَت
غمِ مانده در حصر، میخوانَدَت
فَلَق، فجر، وَالعصر، میخوانَدَت
تویی وعدهی صادقِ ما علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
به میدانِ جنگ و رجزخوانیاَت
به سلمان و نسلِ سلیمانیاَت
به زهرا که شد، نقش پیشانیاَت
به سربندِ زرد و پریشانیاَت
که شیعهست، حِرزَش سراپا علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
همه چارهی دردِ کوثر علی است
غمِ زخمیِ پاره معجر علی است
همه مرهمِ زخمِ حنجر علی است
گناهِ شَهَنشاهِ بیسر علی است
به گودال هم گفت: حق با علی
دمادم بگویم مدد یاعلی
#ولادت_با_سعادت_حضرت_مولی_الموحدین_یعسوب_الدین_امیرالمؤمنین_علی_ابن_ابیطالب_علیه_الصلاه_والسلام
@hajmahmoodzholideh
دی۱۴۰۳/رجب۱۴۴۶
#سرود_ولادت_امیر_المومنین_علیه_السلام
حیدر حیدر خوش آمدی
عشقِ کوثر خوش آمدی
ای روح کعبه ای جان خاتم
معنای قبله آقای عالم
معنای قبله آقای عالم
از روز ازل دلِ مرا بردی و میدانم
تا روز ابد بحقِ حق تویی پدر جانم
یا علی مدد علی مدد مولا علی جانم
نورِ دلها ولای تو
آب و گلها صهبای تو
من مستِ مستم از عشقِ رویت
کِی مینشینم پس روبرویت
کِی مینشینم پس روبرویت
ای جانِ جهان سِرّ نهان شَهَنشَهِ والا
ای کوهِ شرف شاه نجف حیدر علی مولا
یا علی مدد علی مدد مولا علی جانم
خورشید از تو گرفته نور
دل با ذکرت گرفته شور
ای روح والا ای نفسِ احمد
همتای زهرا جان محمد
همتای زهرا جان محمد
ای همنفَسِ اِنسیةُ الحَورا اَبالمهدی
یا اَبَالحسن اَبَالحسین معنای همعهدی
یا علی مدد علی مدد مولا علی جانم
#سرود_ولادت_امیر_المومنین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
دی۱۴۰۳/رجب۱۴۴۶
حیدر حیدر خوش آمدی
عشقِ کوثر خوش آمدی
ای روح کعبه ای جان خاتم
معنای قبله آقای عالم
معنای قبله آقای عالم
از روز ازل دلِ مرا بردی و میدانم
تا روز ابد بحقِ حق تویی پدر جانم
یا علی مدد علی مدد مولا علی جانم
نورِ دلها ولای تو
آب و گلها صهبای تو
من مستِ مستم از عشقِ رویت
کِی مینشینم پس روبرویت
کِی مینشینم پس روبرویت
ای جانِ جهان سِرّ نهان شَهَنشَهِ والا
ای کوهِ شرف شاه نجف حیدر علی مولا
یا علی مدد علی مدد مولا علی جانم
خورشید از تو گرفته نور
دل با ذکرت گرفته شور
ای روح والا ای نفسِ احمد
همتای زهرا جان محمد
همتای زهرا جان محمد
ای همنفَسِ اِنسیةُ الحَورا اَبالمهدی
یا اَبَالحسن اَبَالحسین معنای همعهدی
یا علی مدد علی مدد مولا علی جانم
#سرود_ولادت_امیر_المومنین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
دی۱۴۰۳/رجب۱۴۴۶
#مدح_و_مرثیه_در_شهادت_حضرت_زینب_کبری_س
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب
شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب
اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما
ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب
خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را
که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب
تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا
چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب
صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر
صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب
ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد
شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب
نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل
شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب
تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان
نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب
پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار
ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب
هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا
امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب
درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر
امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب
دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل
و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب
از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه
هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب
به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و
غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب
گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران
یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب
میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید...
به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب
در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری
ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب
سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و...
در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب
قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد
غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب
هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر
همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب
ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش
بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب
#مدح_و_مرثیه_در_شهادت_حضرت_زینب_کبری_س
@hajmahmoodzholideh
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب
شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب
اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما
ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب
خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را
که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب
تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا
چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب
صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر
صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب
ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد
شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب
نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل
شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب
تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان
نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب
پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار
ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب
هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا
امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب
درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر
امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب
دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل
و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب
از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه
هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب
به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و
غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب
گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران
یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب
میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید...
به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب
در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری
ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب
سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و...
در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب
قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد
غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب
هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر
همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب
ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش
بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب
#مدح_و_مرثیه_در_شهادت_حضرت_زینب_کبری_س
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_دودمه_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
سلام من سلام من به لحظه وصال تو
سلام من سلام من به راسِ بی مثال تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به قلب پر ز خون تو
سلام من سلام من به جسم واژه گون تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به حنجر بریده ات
سلام من سلام من به گیسوی کشیده ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به اکبر و به اصغرت
سلام من سلام من به ناله هاي مادرت
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به کاروان خسته ات
سلام من سلام من به دخت دل شکسته ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به کودکان تشنه ات
سلام من سلام من به حلق زیر دشنه ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به ساقی غمین تو
سلام من سلام من به آه آتشین تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
#نوحه_دودمه_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
بهمن ۱۴۰۱/ماه رجب المرجب
سلام من سلام من به لحظه وصال تو
سلام من سلام من به راسِ بی مثال تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به قلب پر ز خون تو
سلام من سلام من به جسم واژه گون تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به حنجر بریده ات
سلام من سلام من به گیسوی کشیده ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به اکبر و به اصغرت
سلام من سلام من به ناله هاي مادرت
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به کاروان خسته ات
سلام من سلام من به دخت دل شکسته ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به کودکان تشنه ات
سلام من سلام من به حلق زیر دشنه ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به ساقی غمین تو
سلام من سلام من به آه آتشین تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
#نوحه_دودمه_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
بهمن ۱۴۰۱/ماه رجب المرجب
#قصیده_مدح_و_مرثیه_امام_کاظم_موسی_بن_جعفر_علیهما_سلام
ای بر فلک روشن مقامت یَابنَ صادق
وی از تو بر عالم زِعامت یَابنَ صادق
اسمِ تو بوده از ازل، بابُ الحوائج
ای سکّهی عزّت بنامت یابن صادق
تنها نَه ما، مستِ تولّای تو هستیم
کلِّ عوالِم مستِ جامت یابن صادق
قربانِ آباءِ کریمت، یابنَ حیدر
قربان اَجدادِ گِرامت یابن صادق
فرزند زهرائی و دلبند پیمبر
ای مجتبایی قدّ و قامت یابن صادق
سلطانِ دلهایی تو، حتی روزِ غربت
باشد همه عالم غلامت یابن صادق
کِی محو شد نورت، به زندان و سیَه چال
داده خدا، نورِ تمامت یابن صادق
آری درخشیدی تو، حتی در مَطامیر
اینسان نشان دادی کرامت یابن صادق
جنگیده ای با دشمنانِ دین و قرآن
این است منشورِ پیامت یابن صادق
ایجاز داری در روایات و احادیث
اِعجاز داری در کلامت یابن صادق
موسائی و دلدادهات، موسای عمران
صد طور سینا هست، رامت یابن صادق
کردی بلا را دور، از ما شیعیانت
دیدیم غوغای قیامت یابن صادق
□ □ □
نَه صیدِ دشمن شد امامت یابن صادق
دشمن شده در صیدِ دامت یابن صادق
جانِ خودت را در بلا کردی گرفتار
تا جانِ ما باشد سلامت یابن صادق
شرمندهی رفتار و ایثار و مرامت
ای جان بقریان مرامت یابن صادق
حالا که تبعيدت نمودند از حریمت
بی فايده ست از ما نِدامت یابن صادق
رفتی از این زندان به آن زندان اسیری
در چاهها کردی اقامت یابن صادق
تا کِی ترا خوانیم، در قعرِ سجونت
ای کوه صبر و استقامت یابن صادق
باید بپردازد هزینه، شیعهی تو
هرچند، دیر است این غَرامت یابن صادق
کُشتند با زهرِ جفا، تا مَحو گردی
اما بجا ماند اِحترامت یابن صادق
میخواست کِتمانت کند، لب باز کردی
بعد از شهادت با شهامت یابن صادق
آمد رضا بالینِ تو، تا شاد گردی
وقتِ عروج ای سرو قامت یابن صادق
□ □ □
در این اسارت، هیچ آیا سنگ بارید؟
سوی تو، از دیوار و بامت یابن صادق
زنجیر دیدی، تازیانه خوردی اما
کِی شد جفا در اِزدحامت یابن صادق
هرگز ندیده دخترت در قعرِ گودال
زیرِ سمِ اسبان دوامت یابن صادق
چکمه بروی سینهات آمد؟ نیامد
نیزه زده قاتل به کامت؟ یابن صادق
غارت نشد عمّامه ات، هرگز نشد کم
یک تارِ مویی از امامت یابن صادق
کِی ماند بی غسل و کفن، جسمِ نحیفت
ای بیکفن لفظِ مُدامت یابن صادق
جِسمَت مَطافِ شیعه شد، بر جِسرِ بغداد
اینگونه شد حسن ختامت یابن صادق
راضی شود از منتقم، زهرای اطهر
رزوی که گیرد انتقامت یابن صادق
#قصیده_مدح_و_مرثیه_امام_کاظم_موسی_بن_جعفر_علیهما_سلام
@hajmahmoodzholideh
ای بر فلک روشن مقامت یَابنَ صادق
وی از تو بر عالم زِعامت یَابنَ صادق
اسمِ تو بوده از ازل، بابُ الحوائج
ای سکّهی عزّت بنامت یابن صادق
تنها نَه ما، مستِ تولّای تو هستیم
کلِّ عوالِم مستِ جامت یابن صادق
قربانِ آباءِ کریمت، یابنَ حیدر
قربان اَجدادِ گِرامت یابن صادق
فرزند زهرائی و دلبند پیمبر
ای مجتبایی قدّ و قامت یابن صادق
سلطانِ دلهایی تو، حتی روزِ غربت
باشد همه عالم غلامت یابن صادق
کِی محو شد نورت، به زندان و سیَه چال
داده خدا، نورِ تمامت یابن صادق
آری درخشیدی تو، حتی در مَطامیر
اینسان نشان دادی کرامت یابن صادق
جنگیده ای با دشمنانِ دین و قرآن
این است منشورِ پیامت یابن صادق
ایجاز داری در روایات و احادیث
اِعجاز داری در کلامت یابن صادق
موسائی و دلدادهات، موسای عمران
صد طور سینا هست، رامت یابن صادق
کردی بلا را دور، از ما شیعیانت
دیدیم غوغای قیامت یابن صادق
□ □ □
نَه صیدِ دشمن شد امامت یابن صادق
دشمن شده در صیدِ دامت یابن صادق
جانِ خودت را در بلا کردی گرفتار
تا جانِ ما باشد سلامت یابن صادق
شرمندهی رفتار و ایثار و مرامت
ای جان بقریان مرامت یابن صادق
حالا که تبعيدت نمودند از حریمت
بی فايده ست از ما نِدامت یابن صادق
رفتی از این زندان به آن زندان اسیری
در چاهها کردی اقامت یابن صادق
تا کِی ترا خوانیم، در قعرِ سجونت
ای کوه صبر و استقامت یابن صادق
باید بپردازد هزینه، شیعهی تو
هرچند، دیر است این غَرامت یابن صادق
کُشتند با زهرِ جفا، تا مَحو گردی
اما بجا ماند اِحترامت یابن صادق
میخواست کِتمانت کند، لب باز کردی
بعد از شهادت با شهامت یابن صادق
آمد رضا بالینِ تو، تا شاد گردی
وقتِ عروج ای سرو قامت یابن صادق
□ □ □
در این اسارت، هیچ آیا سنگ بارید؟
سوی تو، از دیوار و بامت یابن صادق
زنجیر دیدی، تازیانه خوردی اما
کِی شد جفا در اِزدحامت یابن صادق
هرگز ندیده دخترت در قعرِ گودال
زیرِ سمِ اسبان دوامت یابن صادق
چکمه بروی سینهات آمد؟ نیامد
نیزه زده قاتل به کامت؟ یابن صادق
غارت نشد عمّامه ات، هرگز نشد کم
یک تارِ مویی از امامت یابن صادق
کِی ماند بی غسل و کفن، جسمِ نحیفت
ای بیکفن لفظِ مُدامت یابن صادق
جِسمَت مَطافِ شیعه شد، بر جِسرِ بغداد
اینگونه شد حسن ختامت یابن صادق
راضی شود از منتقم، زهرای اطهر
رزوی که گیرد انتقامت یابن صادق
#قصیده_مدح_و_مرثیه_امام_کاظم_موسی_بن_جعفر_علیهما_سلام
@hajmahmoodzholideh
#عید_مبعث_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
#مدح_مولا_امیر_المؤمنین_علیه_السلام
حمدِ ذاتِ لایزالی میکنم
شکر، بر حیِ تعالی میکنم
مِدحتِ مولی الموالی میکنم
وصفِ آن، اَعلای عالی میکنم
عشقِ احمد را اسیرم، یاعلی
بندهی نِعمَ الامیرم، یاعلی
بندهی مولا، اسیرِ ایزد است
عبد حیدر، عبد حیِ سرمد است
اولین مجنونِ مولا، احمد است
بعثتِ احمد، سُرور مُمتد است
مِدحتِ حق، با نبی بِشنیدنی است
با علی، وصفِ محمد دیدنی است
قبلِ بعثت، بود احمد با علی
قبلِ خلقت، گقت با حق یاعلی
تا که شد بر حضرتش اِعطا علی
آنچه احمد گفت، کرد اجرا علی
بی علی، اصلِ عدالت منتفی است
بی ولای او، رسالت منتفی است
آن خدایی که دم از خاتم زند
بی علی، کِی از رسولش دم زند
بی علی، بر او صلا محکم زند
دستِ رد، بر عالَم و آدم زند
بر جمیع انبیا، مولا علی است
بر تمام اولیا بابا علی است
حق امیرُالمؤمنین، حق با علی است
حق امامُ المتقین، حق با علی است
حق علی حبلُ المتین، حق با علی است
حق محمد را امین، حق با علی است
حق نمیگنجد بجز نام علی
عالمی مستِ میِ جام علی
حق اگر خواهی، رُخِ داور ببین
بر فرازِ دستِ پیغمبر ببین
سورهی توحید با کوثر ببین
با علی، نابودیِ ابتر ببین
دین و قرآن بی علی معنا نشد
غیر زهرا کس به او همتا نشد
جان و روح مصطفی یعنی علی
عشقِ ختم الانبیا یعنی علی
حافظ دین خدا یعنی علی
تالیِ خیرالنسا یعنی علی
مصحفِ قرآن، کتاب مصطفاست
ناطقِ قرآن، علیِ مرتضاست
در دلِ کعبه، رسولِ حق پرست
با علی، بتهای باطل را شکست
هر که با مولا نباشد کافر است
با پیمبر، کافری پیمان نبست
قالعِ شرک و نفاق و کفر کیست؟
جز امیرالمؤمنین، فاروق نیست
عشق یعنی، عشقِ یکتای علی
علم یعنی، علمِ والای علی
نطق یعنی، نطقِ غرای علی
زهد یعنی، زهدِ زیبای علی
سَروِ تقوا، با علی رعنا شود
شکر، تنها با علی معنا شود
کیست حیدر آنکه جز او یار نیست
بر پیمبر غیر او دلدار نیست
آنکه جز او آگه از اسرار نیست
غیرِ او، کس حیدر کرار نیست
راسِ مرحب، میشود از او جدا
فرقِ عَمرِ عَبدوُد، سازد دوتا
حیدر کرار، یعنی شیر حق
در غبارِ فتنهها، تدبیر حق
در صفوفِ معرکه، تکبیر حق
روی دستِ مصطفی، تصویر حق
با علی، دنیا بهشت فاطمه ست
دولتِ حق، سرنوشت فاطمه ست
اوست میزان همه تقدیسها
میشود تبیین از او تدریسها
دور سازد از بشر ابلیسها
برنمیتابد علی تبلیسها
هرچه دین اعجاز دارد از علی است
ابرِ رحمت، هرچه بارد از علی است
ابرِ بی باران، از او باران شود
موجِ هر دریا، از او طوفان شود
عمرِ بیسامان، از او سامان شود
مرگِ رنج آور، از او آسان شود
محتضر! یک لحظه صبر، آید علی
در سرازیری قبر، آید علی
ما که جان، با اذنِ داور میدهیم
در حقیقت، جان به حیدر میدهیم
در رهَش، جان و تن و سر میدهیم
دست، با ساقی کوثر میدهیم
روز محشر در سپاه صاحبیم
از خدا روی علی را طالبیم
#عید_مبعث_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
#مدح_مولا_امیر_المؤمنین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#مدح_مولا_امیر_المؤمنین_علیه_السلام
حمدِ ذاتِ لایزالی میکنم
شکر، بر حیِ تعالی میکنم
مِدحتِ مولی الموالی میکنم
وصفِ آن، اَعلای عالی میکنم
عشقِ احمد را اسیرم، یاعلی
بندهی نِعمَ الامیرم، یاعلی
بندهی مولا، اسیرِ ایزد است
عبد حیدر، عبد حیِ سرمد است
اولین مجنونِ مولا، احمد است
بعثتِ احمد، سُرور مُمتد است
مِدحتِ حق، با نبی بِشنیدنی است
با علی، وصفِ محمد دیدنی است
قبلِ بعثت، بود احمد با علی
قبلِ خلقت، گقت با حق یاعلی
تا که شد بر حضرتش اِعطا علی
آنچه احمد گفت، کرد اجرا علی
بی علی، اصلِ عدالت منتفی است
بی ولای او، رسالت منتفی است
آن خدایی که دم از خاتم زند
بی علی، کِی از رسولش دم زند
بی علی، بر او صلا محکم زند
دستِ رد، بر عالَم و آدم زند
بر جمیع انبیا، مولا علی است
بر تمام اولیا بابا علی است
حق امیرُالمؤمنین، حق با علی است
حق امامُ المتقین، حق با علی است
حق علی حبلُ المتین، حق با علی است
حق محمد را امین، حق با علی است
حق نمیگنجد بجز نام علی
عالمی مستِ میِ جام علی
حق اگر خواهی، رُخِ داور ببین
بر فرازِ دستِ پیغمبر ببین
سورهی توحید با کوثر ببین
با علی، نابودیِ ابتر ببین
دین و قرآن بی علی معنا نشد
غیر زهرا کس به او همتا نشد
جان و روح مصطفی یعنی علی
عشقِ ختم الانبیا یعنی علی
حافظ دین خدا یعنی علی
تالیِ خیرالنسا یعنی علی
مصحفِ قرآن، کتاب مصطفاست
ناطقِ قرآن، علیِ مرتضاست
در دلِ کعبه، رسولِ حق پرست
با علی، بتهای باطل را شکست
هر که با مولا نباشد کافر است
با پیمبر، کافری پیمان نبست
قالعِ شرک و نفاق و کفر کیست؟
جز امیرالمؤمنین، فاروق نیست
عشق یعنی، عشقِ یکتای علی
علم یعنی، علمِ والای علی
نطق یعنی، نطقِ غرای علی
زهد یعنی، زهدِ زیبای علی
سَروِ تقوا، با علی رعنا شود
شکر، تنها با علی معنا شود
کیست حیدر آنکه جز او یار نیست
بر پیمبر غیر او دلدار نیست
آنکه جز او آگه از اسرار نیست
غیرِ او، کس حیدر کرار نیست
راسِ مرحب، میشود از او جدا
فرقِ عَمرِ عَبدوُد، سازد دوتا
حیدر کرار، یعنی شیر حق
در غبارِ فتنهها، تدبیر حق
در صفوفِ معرکه، تکبیر حق
روی دستِ مصطفی، تصویر حق
با علی، دنیا بهشت فاطمه ست
دولتِ حق، سرنوشت فاطمه ست
اوست میزان همه تقدیسها
میشود تبیین از او تدریسها
دور سازد از بشر ابلیسها
برنمیتابد علی تبلیسها
هرچه دین اعجاز دارد از علی است
ابرِ رحمت، هرچه بارد از علی است
ابرِ بی باران، از او باران شود
موجِ هر دریا، از او طوفان شود
عمرِ بیسامان، از او سامان شود
مرگِ رنج آور، از او آسان شود
محتضر! یک لحظه صبر، آید علی
در سرازیری قبر، آید علی
ما که جان، با اذنِ داور میدهیم
در حقیقت، جان به حیدر میدهیم
در رهَش، جان و تن و سر میدهیم
دست، با ساقی کوثر میدهیم
روز محشر در سپاه صاحبیم
از خدا روی علی را طالبیم
#عید_مبعث_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
#مدح_مولا_امیر_المؤمنین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه
مدینه وقت خداحافظی شده با تو
دگر به کوچه نبینی عبورِ ما را تو
از این پس، آیهی نیلی به کربلا دارم
حدیث صورت و سیلی به کربلا دارم
از این به بعد خیامم، به شعله بنشیند
غلاف و تیغ و نیامم، به شعله بنشیند
از این به بعد مسیرم، به قتلگاه افتد
که راه طفل اسیرم، به قتلگاه افتد
از این به بعد ندارم، امان به بحر و بری
نه بر تن است مرا کهنه پیرهن، نه سری
از این به بعد، نه معجر بماند و نه لباس
بگو که چشم تو روشن، امیر من، عباس!
□ □ □
اَلا امیر سپاهم! در این شب تاریک
گذر کنید نهانی، ز کوچهای باریک
قرارمان همگی هست، با رسول الله
وداع آخرمان است، با رسول الله
که جدِ اَطهرمان، خود به گوش من فرمود:
شبانه رو سوی کرب و بلا نمایم، زود
خدا اراده نموده، که کشتهام بیند
به روی خاکِ عطشناک، تشنهام بیند
خدا اراده نموده اسارتِ زینب
ز اهل کوفه ببیند، جسارتِ زینب
بگو به اهل حرم، گرچه خود سبکبارند
لباس و چادر و معجر زیاد بردارند
صغیره های حرم صیدِ نقشه میگردند
تمامِ یاس رُخانَم، بنفشه میگردند
مرا نه خواهرِ من، در عبا کند پیدا
میان تیغ و سنان و عصا کند پیدا
سرم به نیزه رود، خواهرم به همراهم
به شام و کوفه رود، کاروانِ پر آهم
عزا و بزمِ شراب و اسیریِ زینب
میانِ طشت طلا، چوب خیزران بر لب
هجومِ تهمتِ بیگانگان به هیزی، آه
حریمِ عصمتِ آل علی، کنیزی، آه
دفاع از حرم اهلبیت، نزدیک است
که انتقامِ غمِ اهلبیت، نزدیک است
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه
@hajmahmoodzholideh
مدینه وقت خداحافظی شده با تو
دگر به کوچه نبینی عبورِ ما را تو
از این پس، آیهی نیلی به کربلا دارم
حدیث صورت و سیلی به کربلا دارم
از این به بعد خیامم، به شعله بنشیند
غلاف و تیغ و نیامم، به شعله بنشیند
از این به بعد مسیرم، به قتلگاه افتد
که راه طفل اسیرم، به قتلگاه افتد
از این به بعد ندارم، امان به بحر و بری
نه بر تن است مرا کهنه پیرهن، نه سری
از این به بعد، نه معجر بماند و نه لباس
بگو که چشم تو روشن، امیر من، عباس!
□ □ □
اَلا امیر سپاهم! در این شب تاریک
گذر کنید نهانی، ز کوچهای باریک
قرارمان همگی هست، با رسول الله
وداع آخرمان است، با رسول الله
که جدِ اَطهرمان، خود به گوش من فرمود:
شبانه رو سوی کرب و بلا نمایم، زود
خدا اراده نموده، که کشتهام بیند
به روی خاکِ عطشناک، تشنهام بیند
خدا اراده نموده اسارتِ زینب
ز اهل کوفه ببیند، جسارتِ زینب
بگو به اهل حرم، گرچه خود سبکبارند
لباس و چادر و معجر زیاد بردارند
صغیره های حرم صیدِ نقشه میگردند
تمامِ یاس رُخانَم، بنفشه میگردند
مرا نه خواهرِ من، در عبا کند پیدا
میان تیغ و سنان و عصا کند پیدا
سرم به نیزه رود، خواهرم به همراهم
به شام و کوفه رود، کاروانِ پر آهم
عزا و بزمِ شراب و اسیریِ زینب
میانِ طشت طلا، چوب خیزران بر لب
هجومِ تهمتِ بیگانگان به هیزی، آه
حریمِ عصمتِ آل علی، کنیزی، آه
دفاع از حرم اهلبیت، نزدیک است
که انتقامِ غمِ اهلبیت، نزدیک است
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف_یا_علی_بن_موسی_الرضا
ما که در درگاه سلطانِ خراسان آشناییم
از قدیم اینجا نمک پرودهی خوانِ ولاییم
سائل دیروز و امروز حرم نه، ایهاالناس
از ازل بابُ الجوادی بوده با قالوا بلاییم
فطرتِ ما از همان دوران، مقیم یار بوده
از دعای فاطمه تا حشر با او همصداییم
یاامیرالمؤمنین حیدر، نیفتد از لبِ ما
یعنی از اصحاب صفّه، در حریم مرتضاییم
یاعلی گویان، امورِ خویش را از پیش بردیم
از خراسان تا نجف، اهلِ دوتا ایوان طلاییم
کفشدار و نوکر و جاروکشانِ افتخاری
همچو رهبر، خادمِ مولا علی موسی الرضاییم
با امیدِ کامل از ناحیهی زهرای اطهر
فکرِ احداثِ شبستان و بقیعِ مجتباییم
پنجره فولادِ سقاخانهی اُمُ البنین را
از همین حالا، چو صحنِ کهنه در حالِ بَناییم
سر بهراهِ اربعینیم، با شهیدان همنشینیم
تا ظهور یار، راهی از نجف تا کربلاییم
بادهی یالَیتَنا کُنّامَعَک نوشیدهایم و
در دفاعِ از حرم، جان برکفِ آل عباییم
راهیانِ نینوا، از طوس تا قدسِ شریفیم
راهیِ راهِ سلیمانی، به فرمانِ ولاییم
نام زهرا نقشِ دلها، نام مهدی نقشِ سربند
مفتخر بر پرچم سبز محبان الرضاییم
با علمدار حرم، پیمانی از دیرینه داریم
حافظان حرمتِ اهلِ خیامِ نینواییم
جسم و جان و چشم و دست و فرق و سر، قابل ندارد
از همه هستی گذشته، در رهِ زینب فداییم
از امان نامه، تنفر در دلِ ما، مانده عمری
همچنان عباس، شرمنده ز روی مصطفاییم
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف_یا_علی_بن_موسی_الرضا
@hajmahmoodzholideh
ما که در درگاه سلطانِ خراسان آشناییم
از قدیم اینجا نمک پرودهی خوانِ ولاییم
سائل دیروز و امروز حرم نه، ایهاالناس
از ازل بابُ الجوادی بوده با قالوا بلاییم
فطرتِ ما از همان دوران، مقیم یار بوده
از دعای فاطمه تا حشر با او همصداییم
یاامیرالمؤمنین حیدر، نیفتد از لبِ ما
یعنی از اصحاب صفّه، در حریم مرتضاییم
یاعلی گویان، امورِ خویش را از پیش بردیم
از خراسان تا نجف، اهلِ دوتا ایوان طلاییم
کفشدار و نوکر و جاروکشانِ افتخاری
همچو رهبر، خادمِ مولا علی موسی الرضاییم
با امیدِ کامل از ناحیهی زهرای اطهر
فکرِ احداثِ شبستان و بقیعِ مجتباییم
پنجره فولادِ سقاخانهی اُمُ البنین را
از همین حالا، چو صحنِ کهنه در حالِ بَناییم
سر بهراهِ اربعینیم، با شهیدان همنشینیم
تا ظهور یار، راهی از نجف تا کربلاییم
بادهی یالَیتَنا کُنّامَعَک نوشیدهایم و
در دفاعِ از حرم، جان برکفِ آل عباییم
راهیانِ نینوا، از طوس تا قدسِ شریفیم
راهیِ راهِ سلیمانی، به فرمانِ ولاییم
نام زهرا نقشِ دلها، نام مهدی نقشِ سربند
مفتخر بر پرچم سبز محبان الرضاییم
با علمدار حرم، پیمانی از دیرینه داریم
حافظان حرمتِ اهلِ خیامِ نینواییم
جسم و جان و چشم و دست و فرق و سر، قابل ندارد
از همه هستی گذشته، در رهِ زینب فداییم
از امان نامه، تنفر در دلِ ما، مانده عمری
همچنان عباس، شرمنده ز روی مصطفاییم
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف_یا_علی_بن_موسی_الرضا
@hajmahmoodzholideh
#مثنوی_ولادت_سرور_شهیدان_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
هِلِه! ای کربلائیان مژده
عاشقان! ای حسینیان مژده
سر به تربت نَهید و شکر کنید
به ولای حسین فکر کنید
میِ قالوا بلا ثمر داده
بادهی کربلا ثمر داده
صحبت از بادهی طهور آمد
باز موسی به کوهِ طور آمد
شده صادر به حکمِ ده فرمان
شد حسین، منجیِ زمین و زمان
بادههای حسین، جوشان شد
عشق در عالمی، خروشان شد
عاشقان را خدا صَلا زده است
که حراجِ میِ ولا زده است
باده نوشِ ازل، حسین آمد
شافعِ روز نَشئَتین آمد
هر که در عشق، سرگِرانی کرد
هوَسِ عمرِ جاودانی کرد
زندگی را همه امید، حسین
اَشهَدُ اَنَّهُ شهید، حسین
بندگی را تمام اگر خواهی
پس روا نیست، جان و سر خواهی
دین و دنیا، حسین و دیگر هیچ
همه عقبا، حسین و دیگر هیچ
اَبرِ رحمت، سحاب باریده
سوی شیطان، شهاب باریده
کوهِ آتشفشانمان دادند
روی حق را نشانمان دادند
ای همه مَحرمانِ سِرُّالله
خون بریزید، پای ثارُالله
سَر به کف دادِگان، ز جا خیزید
بر لِقاءِ خدا درآویزید
مستِ جامِ الَست آمده است
ساقیِ چیره دست آمده است
با حسین، عشقِ ناب بخشیدند
بادهی بوتراب بخشیدند
احمد و مرتضی به یک تصویر
کوثر و مجتبی به یک تصویر
بسکه یکرنگ و یکصداست حسین
همهی آل مصطفاست حسین
ساغرِ چشمهی حیات آمد
صاحبِ کشتیِ نجات آمد
سَرورِ عالمین را عشق است
انقلابِ حسین را عشق است
انقلاب، انقلابِ زهرایی است
بعدِ کوچه قیام، صحرایی است
پابپای قیام، باید رفت
در پیِ این امام، باید رفت
هر که در اصل، شیعهی زهراست
خاکسارِ امامِ عاشوراست
راه، راهِ حسین، باشد و بس
حق، نگاهِ حسین، باشد و بس
□ □ □
همزمان با حقیقتِ بعثت
داده حق، بر حسینِ خود رخصت
در مدینه به گوشِ شاهِ شهید
حکمِ اُخرُج اِلیَ العَراق، رسید
خبر از عرش، سوی خاک آمد
سخن از شاءَ اَن یَراک آمد
چونکه خونِ خداست، هادیِ عشق
این ندا آمد از منادیِ عشق
مستقیم از خدا پیام آمد
وحیِ تازه بر این امام آمد
یاحسین از حجاز بیرون شو
راهیِ قتلگاهی از خون شو
بهرِ تو هرچه لایقی دارم
با تو شرحی ز عاشقی دارم
عشق را، شرحه شرحه میخواهم
من ترا، قطعه قطعه میخواهم
آری، آندم که مست و تشنه شوی
زیرِ بارانِ نیزه کشته شوی
من ترا زیرِ دشنه میخواهم
کودکانِ تو تشنه میخواهم
پیکرت در عبور میخواهم
زیرِ سمِّ ستور میخواهم
جسمِ تو، در مسیر میخواهم
زینبت را، اسیر میخواهم
غصهات را، شدید میخواهم
اکبرت را، شهید میخواهم
حنجرت را، به نیزه میخواهم
اصغرت را، به نیزه میخواهم
ساقی اَت را، به اشک میخواهم
تیربارانِ مشک میخواهم
صورتت، روی خاک میبینم
تا بماند، حقیقت دینم
تو بخوان، روی نیزه قرآنم
تا هدایت شوند، خوبانم
انتقامِ تو نیز با مهدی است
روزِ او، روزگارِ هم عهدی است
#مثنوی_ولادت_سرور_شهیدان_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
هِلِه! ای کربلائیان مژده
عاشقان! ای حسینیان مژده
سر به تربت نَهید و شکر کنید
به ولای حسین فکر کنید
میِ قالوا بلا ثمر داده
بادهی کربلا ثمر داده
صحبت از بادهی طهور آمد
باز موسی به کوهِ طور آمد
شده صادر به حکمِ ده فرمان
شد حسین، منجیِ زمین و زمان
بادههای حسین، جوشان شد
عشق در عالمی، خروشان شد
عاشقان را خدا صَلا زده است
که حراجِ میِ ولا زده است
باده نوشِ ازل، حسین آمد
شافعِ روز نَشئَتین آمد
هر که در عشق، سرگِرانی کرد
هوَسِ عمرِ جاودانی کرد
زندگی را همه امید، حسین
اَشهَدُ اَنَّهُ شهید، حسین
بندگی را تمام اگر خواهی
پس روا نیست، جان و سر خواهی
دین و دنیا، حسین و دیگر هیچ
همه عقبا، حسین و دیگر هیچ
اَبرِ رحمت، سحاب باریده
سوی شیطان، شهاب باریده
کوهِ آتشفشانمان دادند
روی حق را نشانمان دادند
ای همه مَحرمانِ سِرُّالله
خون بریزید، پای ثارُالله
سَر به کف دادِگان، ز جا خیزید
بر لِقاءِ خدا درآویزید
مستِ جامِ الَست آمده است
ساقیِ چیره دست آمده است
با حسین، عشقِ ناب بخشیدند
بادهی بوتراب بخشیدند
احمد و مرتضی به یک تصویر
کوثر و مجتبی به یک تصویر
بسکه یکرنگ و یکصداست حسین
همهی آل مصطفاست حسین
ساغرِ چشمهی حیات آمد
صاحبِ کشتیِ نجات آمد
سَرورِ عالمین را عشق است
انقلابِ حسین را عشق است
انقلاب، انقلابِ زهرایی است
بعدِ کوچه قیام، صحرایی است
پابپای قیام، باید رفت
در پیِ این امام، باید رفت
هر که در اصل، شیعهی زهراست
خاکسارِ امامِ عاشوراست
راه، راهِ حسین، باشد و بس
حق، نگاهِ حسین، باشد و بس
□ □ □
همزمان با حقیقتِ بعثت
داده حق، بر حسینِ خود رخصت
در مدینه به گوشِ شاهِ شهید
حکمِ اُخرُج اِلیَ العَراق، رسید
خبر از عرش، سوی خاک آمد
سخن از شاءَ اَن یَراک آمد
چونکه خونِ خداست، هادیِ عشق
این ندا آمد از منادیِ عشق
مستقیم از خدا پیام آمد
وحیِ تازه بر این امام آمد
یاحسین از حجاز بیرون شو
راهیِ قتلگاهی از خون شو
بهرِ تو هرچه لایقی دارم
با تو شرحی ز عاشقی دارم
عشق را، شرحه شرحه میخواهم
من ترا، قطعه قطعه میخواهم
آری، آندم که مست و تشنه شوی
زیرِ بارانِ نیزه کشته شوی
من ترا زیرِ دشنه میخواهم
کودکانِ تو تشنه میخواهم
پیکرت در عبور میخواهم
زیرِ سمِّ ستور میخواهم
جسمِ تو، در مسیر میخواهم
زینبت را، اسیر میخواهم
غصهات را، شدید میخواهم
اکبرت را، شهید میخواهم
حنجرت را، به نیزه میخواهم
اصغرت را، به نیزه میخواهم
ساقی اَت را، به اشک میخواهم
تیربارانِ مشک میخواهم
صورتت، روی خاک میبینم
تا بماند، حقیقت دینم
تو بخوان، روی نیزه قرآنم
تا هدایت شوند، خوبانم
انتقامِ تو نیز با مهدی است
روزِ او، روزگارِ هم عهدی است
#مثنوی_ولادت_سرور_شهیدان_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_ابا_الفضل_العباس_علیه_السلام
اَلا یاایهالساقی، پناهم باش یاعباس
شَها! مثلِ همیشه پیرِ راهم باش یاعباس
بده ساغر به دستم، بود و هستم را بگیر از من
جوابِ التماسِ هر نگاهم باش یاعباس
به نورت روسفیدم کن، براه خود شهیدم کن
به لطفت، ضامنِ روی سیاهم باش یاعباس
به طاووسِ جنان، ای روحِ خوش پرواز پر، واکُن
شفای زخمهی بالِ گناهم باش یاعباس
دخیلم یاابوفاضل، به تارِ زلفِ مِشکینَت
خود ای بابَ الحوائج، قبله گاهم باش یاعباس
قمر در عقربم، حالم عوض کن، تیره و تارم
اَلا ماه بنیهاشم، تو ماهم باش یاعباس
ترا دارم، چه غم دارم، یلِ اُمُ البنین، حاشا
که رو گردانی از من، خود گواهم باش یاعباس
بیا ای نازنین، نازِ قدمهایت قبولم کن
به یُمنِ مقدمِ آن قدّ رعنایت قبولم کن
بگَردم سالروزت را، که دل از هَل اَتا برده
فدای روی زیبایت که اِرث از مرتضا برده
علی شیر خدا و حضرتت شیر علی، یعنی
جمالت، هیبتت، رویت، دل از شیر خدا برده
نگاهِ خندنوشِ حضرتِ ارباب حیرانت
قدِ سَروَت، رخِ سبزت، نمک از مجتبا برده
قدِ سَروِ سپهسالار، هوش از سر بَرَد آری
دوتا دستِ بلندَت، از دلِ زینب نوا برده
همیشه خوش خبر باشی، که اخبار سجایایت
تو گویی جلوهای از جلوههای مصطفا برده
قدِ مردانه ای داری، رخِ شاهانه ای داری
حرم را قدّ و بالایت به فکرِ کربلا برده
سِتَبرِ سینهات، ای چارشانه پهلوان، غوغاست
نگاهت، زَهرِهها از دشمنِ خیرالنسا برده
وقار و اقتدارت، صد نشانِ بت شکن دارد
چو حیدر قُطرِ بازویت، توانِ بت شکن دارد
ز نوزادی، خدا را شُکرگویانی، ابوفاضل
عجَب داری کمالاتِ درخشانی ابوفاضل
فقط جای نبی خالیست در ایام میلادت
ز خالِ او نشان داری، چه جانانی ابوفاضل
چه میآید به اَبرویت عبوسی، حضرت عباس
چنان مولا گِره داری به پیشانی ابوفاضل
تو بر عهدِ خدا مُلزم، متین و قاطع و محکم
که هستی چون علی در ذاتِ حق فانی ابوفاضل
چو قابِ قوسِ اَو اَدنا، نگاهِ نافِذَت بُرنا
بصیرت حُسنِ چشمانت، چه چشمانی ابوفاضل
تولّا را تبرّا را، گرفتی درس از زهرا
چو حضرت، خطبه میخوانی چه طوفانی ابوفاضل
ادب، طاعت، علَم داری، وفا داری، سخا داری
توسلطانی توسلطانی توسلطانی ابوفاضل
به عِلم و عشق والایی، قرینِ حلم و تقوایی
مقاماتت شبیهِ عصمتِ معصوم و یکتایی
تو در میدانِ جنگ از کودکی داری دوصد آیت
به یک آن، لشکرِ صِفّین، بهم ریزد ز غوغایت
تو گویی، ذوالفقار حیدر کرار در دستت
نشد هرگز سری آنجا، رها از تیغ بُرّایت
اگر اَمرِ ولی باشد، سر از تیغ تو میریزد
غلاف از دست میاندازی از فرمانِ مولایت
به روزِ حَرب میجنگی، به روزِ صلح دلتنگی
و در زهد و وَرَع، ضربُ المثل، اخلاق والایت
به هنگامِ سکوتت پیشِ مولا، سیرهاَت مشهور
و در هنگامِ تبیین، خطبهی معروف و غَرّایت
ولایت را شناساندی، هدایت را تو افشاندی
چو بذری در ضمیرِ عاشقان، با خُلقِ زیبایت
نشد شمشیر برداری، به عصر روزِ عاشورا
نشد دشمن ببیند، انتقامِ داغِ زهرایت
دو دستت شد جدا، فرقت دوتا، مَشکِ تو صدپاره
تو رفتی و به شام و کوفه زینب گشت آواره
#ولادت_با_سعادت_حضرت_ابا_الفضل_العباس_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
اَلا یاایهالساقی، پناهم باش یاعباس
شَها! مثلِ همیشه پیرِ راهم باش یاعباس
بده ساغر به دستم، بود و هستم را بگیر از من
جوابِ التماسِ هر نگاهم باش یاعباس
به نورت روسفیدم کن، براه خود شهیدم کن
به لطفت، ضامنِ روی سیاهم باش یاعباس
به طاووسِ جنان، ای روحِ خوش پرواز پر، واکُن
شفای زخمهی بالِ گناهم باش یاعباس
دخیلم یاابوفاضل، به تارِ زلفِ مِشکینَت
خود ای بابَ الحوائج، قبله گاهم باش یاعباس
قمر در عقربم، حالم عوض کن، تیره و تارم
اَلا ماه بنیهاشم، تو ماهم باش یاعباس
ترا دارم، چه غم دارم، یلِ اُمُ البنین، حاشا
که رو گردانی از من، خود گواهم باش یاعباس
بیا ای نازنین، نازِ قدمهایت قبولم کن
به یُمنِ مقدمِ آن قدّ رعنایت قبولم کن
بگَردم سالروزت را، که دل از هَل اَتا برده
فدای روی زیبایت که اِرث از مرتضا برده
علی شیر خدا و حضرتت شیر علی، یعنی
جمالت، هیبتت، رویت، دل از شیر خدا برده
نگاهِ خندنوشِ حضرتِ ارباب حیرانت
قدِ سَروَت، رخِ سبزت، نمک از مجتبا برده
قدِ سَروِ سپهسالار، هوش از سر بَرَد آری
دوتا دستِ بلندَت، از دلِ زینب نوا برده
همیشه خوش خبر باشی، که اخبار سجایایت
تو گویی جلوهای از جلوههای مصطفا برده
قدِ مردانه ای داری، رخِ شاهانه ای داری
حرم را قدّ و بالایت به فکرِ کربلا برده
سِتَبرِ سینهات، ای چارشانه پهلوان، غوغاست
نگاهت، زَهرِهها از دشمنِ خیرالنسا برده
وقار و اقتدارت، صد نشانِ بت شکن دارد
چو حیدر قُطرِ بازویت، توانِ بت شکن دارد
ز نوزادی، خدا را شُکرگویانی، ابوفاضل
عجَب داری کمالاتِ درخشانی ابوفاضل
فقط جای نبی خالیست در ایام میلادت
ز خالِ او نشان داری، چه جانانی ابوفاضل
چه میآید به اَبرویت عبوسی، حضرت عباس
چنان مولا گِره داری به پیشانی ابوفاضل
تو بر عهدِ خدا مُلزم، متین و قاطع و محکم
که هستی چون علی در ذاتِ حق فانی ابوفاضل
چو قابِ قوسِ اَو اَدنا، نگاهِ نافِذَت بُرنا
بصیرت حُسنِ چشمانت، چه چشمانی ابوفاضل
تولّا را تبرّا را، گرفتی درس از زهرا
چو حضرت، خطبه میخوانی چه طوفانی ابوفاضل
ادب، طاعت، علَم داری، وفا داری، سخا داری
توسلطانی توسلطانی توسلطانی ابوفاضل
به عِلم و عشق والایی، قرینِ حلم و تقوایی
مقاماتت شبیهِ عصمتِ معصوم و یکتایی
تو در میدانِ جنگ از کودکی داری دوصد آیت
به یک آن، لشکرِ صِفّین، بهم ریزد ز غوغایت
تو گویی، ذوالفقار حیدر کرار در دستت
نشد هرگز سری آنجا، رها از تیغ بُرّایت
اگر اَمرِ ولی باشد، سر از تیغ تو میریزد
غلاف از دست میاندازی از فرمانِ مولایت
به روزِ حَرب میجنگی، به روزِ صلح دلتنگی
و در زهد و وَرَع، ضربُ المثل، اخلاق والایت
به هنگامِ سکوتت پیشِ مولا، سیرهاَت مشهور
و در هنگامِ تبیین، خطبهی معروف و غَرّایت
ولایت را شناساندی، هدایت را تو افشاندی
چو بذری در ضمیرِ عاشقان، با خُلقِ زیبایت
نشد شمشیر برداری، به عصر روزِ عاشورا
نشد دشمن ببیند، انتقامِ داغِ زهرایت
دو دستت شد جدا، فرقت دوتا، مَشکِ تو صدپاره
تو رفتی و به شام و کوفه زینب گشت آواره
#ولادت_با_سعادت_حضرت_ابا_الفضل_العباس_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
دوستدار و عاشق و مجنونِ آلِ عترتم
عاشقِ دیرینهی، سجادِ آلِ عصمتم
از ازل دلدهام، بر حبِّ زین العابدین
مِهرِ او گشته عَجین، از ابتدا با طینتم
طالبِ شمسِ جمالِ حضرتِ دوم علی
کشته مرده، بهرِ آن، دلدارِ حیدر طلعتم
هر که میگردد پسردار، از قدیم این رسم هست
میدهد قربانی، آقا خویش دانَد نیّتم
دوست دارم، پیشِ پای دوست، قربانی شوم
تا چه تقدیرِ من است و تا چه باشد قسمتم
داد، هفتاد و دو کشته، تا بماند این پسر
آنکه خود، شد کشتهی دین، این دلیل و حکمتم
آن امامی که، زبورِ آل پیغمبر، از اوست
با دعاهای صحیفه، داده درسِ عبرتم
مکتبِ سجاد یعنی، ترجمانِ کربلا
مقتلِ او، با زبان ادعیه، شد حجَّتم
هر فرازی از دعایش، گوشهای از کربلاست
تا چه فهمی میکنم من، از بیانِ حضرتم
با بیانی ساده، لفظی مردمی، متنی روان
میدهد تعلیمِ عاشورا و من، در غفلتم
درسِ فریاد و سکوتش همزمان، خود حکمتی است
هر کدام از این روشها هست، حول و قوتم
خطبههای آتشینش، هم به کوفه، هم به شام
جلوهای از خطبههای، مادرِ با غیرتم
بر فرازِ چوبهای، مجلسِ بیگانگان
روضهی گودال خواند، آن سَرورِ خوش سیرتم
گفت: فرزندِ منا و مکه و زمزم، منم
سبطِ احمد، نجلِ حیدر، پورِ آلِ عصمتم
حمزه و جعفر ز ما، معراجِ پیغمبر ز ما
ناطقِ قرآن منم، یعنی امامِ اُمَّتم
وارثِ پیغمبرانم، رهبرِ دنیا و دین
هست، مَسجودِ ملائک، تخت و تاج دولتم
چون علی، سلطانِ دینم، چون حسن فخرِ مبین
پیشوای اهلِ تقوا، صاحبِ حُرّیَتَم
عالِمِ غیب و شهودم، آگه از تُخفِی الصُّدور
هیچ آگه نیست، مخلوقی ز شَان و شوکتم
کوه و دریا، دشت و صحرا، آسمان و عرش و فرش
تحتِ فرمانِ مُطاعم، کیست داند مِکنتم؟
کلِّ مخلوقات، دارند از ولایم اِرتزاق
انقلابِ اشک باشد، گوشهای از هیبتم
گاه در زندان و ویران، گاه در بزمِ ستم
اولین بنیانگذارِ روضههای هیئتم
من ولیِّ داورم، من یادگارِ کوثرم
زادهی شاهِ شهیدان، خود اسیرِ غربتم
در دلِ اُردوی دشمن، با وجودِ اَهرُمَن
چون حسین بن علی، صاحب لوای عزتم
پرچمِ دین را نگهدارم، به دوشِ خویشتن
با خطاب و صبر و شکر و علم و حلم و قدرتم
آنکه دیده قتلِ صبرِ کشتهی لب تشنه را
آن ذبیحِ بِالقَفا، بابای غرقِ محنتم
گفت زیرِ تیر و شمشیر و سنان و نیزهها
ای ستمکاران که کردید از دو روئی دعوتم
میزبانانِ بدی هستید، ای نامحرمان
دست بردارید، از اهل و عیال و عترتم
زود دریابید ای شمشیرها، ای نیزهها
این تنم، این پیکرم، این حنجرم، این صورتم
این لباسِ پارهاَم را، از تنم بیرون مکن
مادرم دارد تماشا میکند، با حسرتم
غارتِ انگشت و انگشتر، دگر رسمِ کجاست؟
لحظهای، ای ساربان آهسته، قَدری فرصتم
غارتِ خیمه دگر رسمِ کدامین جنگ هاست؟
از چه دیگر بِشکَنید، ای اهل کوفه حرمتم
آه، یاربّاه، تَسلیمَاً لِاَمرِک، این من و...
این تن و این پیکر و این خواهرِ با همتم
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
دوستدار و عاشق و مجنونِ آلِ عترتم
عاشقِ دیرینهی، سجادِ آلِ عصمتم
از ازل دلدهام، بر حبِّ زین العابدین
مِهرِ او گشته عَجین، از ابتدا با طینتم
طالبِ شمسِ جمالِ حضرتِ دوم علی
کشته مرده، بهرِ آن، دلدارِ حیدر طلعتم
هر که میگردد پسردار، از قدیم این رسم هست
میدهد قربانی، آقا خویش دانَد نیّتم
دوست دارم، پیشِ پای دوست، قربانی شوم
تا چه تقدیرِ من است و تا چه باشد قسمتم
داد، هفتاد و دو کشته، تا بماند این پسر
آنکه خود، شد کشتهی دین، این دلیل و حکمتم
آن امامی که، زبورِ آل پیغمبر، از اوست
با دعاهای صحیفه، داده درسِ عبرتم
مکتبِ سجاد یعنی، ترجمانِ کربلا
مقتلِ او، با زبان ادعیه، شد حجَّتم
هر فرازی از دعایش، گوشهای از کربلاست
تا چه فهمی میکنم من، از بیانِ حضرتم
با بیانی ساده، لفظی مردمی، متنی روان
میدهد تعلیمِ عاشورا و من، در غفلتم
درسِ فریاد و سکوتش همزمان، خود حکمتی است
هر کدام از این روشها هست، حول و قوتم
خطبههای آتشینش، هم به کوفه، هم به شام
جلوهای از خطبههای، مادرِ با غیرتم
بر فرازِ چوبهای، مجلسِ بیگانگان
روضهی گودال خواند، آن سَرورِ خوش سیرتم
گفت: فرزندِ منا و مکه و زمزم، منم
سبطِ احمد، نجلِ حیدر، پورِ آلِ عصمتم
حمزه و جعفر ز ما، معراجِ پیغمبر ز ما
ناطقِ قرآن منم، یعنی امامِ اُمَّتم
وارثِ پیغمبرانم، رهبرِ دنیا و دین
هست، مَسجودِ ملائک، تخت و تاج دولتم
چون علی، سلطانِ دینم، چون حسن فخرِ مبین
پیشوای اهلِ تقوا، صاحبِ حُرّیَتَم
عالِمِ غیب و شهودم، آگه از تُخفِی الصُّدور
هیچ آگه نیست، مخلوقی ز شَان و شوکتم
کوه و دریا، دشت و صحرا، آسمان و عرش و فرش
تحتِ فرمانِ مُطاعم، کیست داند مِکنتم؟
کلِّ مخلوقات، دارند از ولایم اِرتزاق
انقلابِ اشک باشد، گوشهای از هیبتم
گاه در زندان و ویران، گاه در بزمِ ستم
اولین بنیانگذارِ روضههای هیئتم
من ولیِّ داورم، من یادگارِ کوثرم
زادهی شاهِ شهیدان، خود اسیرِ غربتم
در دلِ اُردوی دشمن، با وجودِ اَهرُمَن
چون حسین بن علی، صاحب لوای عزتم
پرچمِ دین را نگهدارم، به دوشِ خویشتن
با خطاب و صبر و شکر و علم و حلم و قدرتم
آنکه دیده قتلِ صبرِ کشتهی لب تشنه را
آن ذبیحِ بِالقَفا، بابای غرقِ محنتم
گفت زیرِ تیر و شمشیر و سنان و نیزهها
ای ستمکاران که کردید از دو روئی دعوتم
میزبانانِ بدی هستید، ای نامحرمان
دست بردارید، از اهل و عیال و عترتم
زود دریابید ای شمشیرها، ای نیزهها
این تنم، این پیکرم، این حنجرم، این صورتم
این لباسِ پارهاَم را، از تنم بیرون مکن
مادرم دارد تماشا میکند، با حسرتم
غارتِ انگشت و انگشتر، دگر رسمِ کجاست؟
لحظهای، ای ساربان آهسته، قَدری فرصتم
غارتِ خیمه دگر رسمِ کدامین جنگ هاست؟
از چه دیگر بِشکَنید، ای اهل کوفه حرمتم
آه، یاربّاه، تَسلیمَاً لِاَمرِک، این من و...
این تن و این پیکر و این خواهرِ با همتم
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh