HAMESH1 Telegram 1520
خدای روشن‌گر به‌جای خدای رخنه‌پوش

متن دینی یگانه منبع پاسخ به همه‌ی پرسش‌های کلان نیست؛ به‌ویژه پرسش‌های هستی‌شناختی و حتی الهیاتیِ پیچیده. پیشفرض چنین سخنی این است که کارکرد اصلیِ دین شناخت واقعیت هستی نیست. دیگر پیشفرض این است که دین برای تعالی انسان و لقای خداوند بوده و دیگر عناصر، به‌ویژه گزاره‌های هستی‌شناسانه از قبیل گزار‌ه‌های طبیعی و علمی، اگر در دین مطرح شده‌اند، موضوعیت مستقل ندارند و صرفا برای تأمین هدف هدایت انسان آمده‌اند.

واقعِ هستی از دو راه تجربه‌گرایی و عقل‌گراییِ مستقل تا حدّی، بسته به گرایش فلسفی، فهمیدنی و کشف‌کردنی است. از همین رو دین (خاصه قرآن به تفسیر من) فقط به توصیه‌ی سیر عقلی در هستی و کشف و تجربه‌ی استقرایی بسنده می‌کند و مدعیِ بیان آماده‌ی رازهای عالم و آیینگیِ همه‌چیز نیست.

با این وصف یعنی در دین گزاره‌هایی با موضوع علم تجربی و طبیعی یافت نمی‌شود؟ قطعا خیر. ولی این گزاره‌های علمی و شبه‌علمی در منابع دین (خاصه قرآن) کارکرد اصلی‌‌اش  نه شناخت عینیِ جهان واقع، بلکه مدخلیت آنها در ایمان‌آوردن به خالقیت و قدرت خداست. به بیان دیگر، در درجه‌ی اول کار‌وبار دین هدف دیگری است و هستی‌شناسی با راه‌های مستقل دیگری هم کمابیش حاصل می‌شود. پس با گزاره‌ی هستی‌شناسانه‌ یا شبه‌هستی‌شناسانه‌‌ی دین باید طور دیگری طرف شد.

یکی از برکت‌های جهان جدید توسعه‌ی علوم عقلی و تجربی (در هر دو حوزه‌ی علوم انسانی و تجربی) است. مدعی‌ام که با توسعه‌ی هر چه بیشتر این دو حوزه گویی بیش از پیش کارویژه‌ی اصلیِ دین آشکار می‌شود؛ یعنی پس از اینکه معلوم می‌شود که علوم عقلی و تجربیِ مستقل، بی‌نیاز به وحی، پیش روی تصرف و تسلط انسان گشوده است، به این بصیرت می‌رسیم که گزاره‌های سخن‌گفته از این مقولات هستی‌شناسانه در متن دینی، شبه‌دینی یا ادبی است و به ضرورت‌های تاریخی، هدایتی یا ادبی در گفتار دینی آمده است. پس به این نتیجه‌ی دیگر هم می‌رسیم که اگر گزاره‌های منبع دینی با یافته‌های علمی ناسازگار شدند، باید به بازاندیشی و بازتفسیر متن دینی دست بزنیم.

این تبیین در نقطه‌ی مقابل موضع خدای رخنه‌پوش (God of gaps) در بحث‌های فلسفی و الهیاتی است. در نظریه‌ی خدای رخنه‌پوش تنها حفر‌ه‌های هنوز ناشناخته برای عقل و تجربه با خدا پُر و با توسعه‌ی علوم‌ و افسون‌زدایی از جهان مدام جا برای خدا تنگ می‌شود. اما در اینجا هر دوی رخنه‌‌های ناشناخته‌ی علوم و علوم شناخته‌شده، آفریده‌ی خدا تعریف می‌شوند، ولی راه کشفشان از آغاز هم برای عقل و تجربه کنار گذاشته شده‌ بوده‌.

پس (۱) اینکه: این علوم اگر هم کشف شوند، خدا عقب نمی‌رود و جا برای حضرتش تنگ نمی‌شود، چون بنا بر وحی در تبیین آفریننده به خدا وابسته‌ایم و وابسته‌‌اند. (۲) هم اینکه: گزاره‌های علمی و شبه‌علمیِ وارده در دین نه لزوماً برای تبیین علمی و تجربی، بلکه به ضرورت‌های هدایتی و برای نشان‌دادن نکته‌ی یک، یعنی وابستگی به خدا، آمده بودند.

روی دیگر این سکه هم این است که همزمان با پیشرفت مداوم علوم (مثلاً فلسفه‌ی زبانی ویتگنشاین یا متافیزیک پس از کانت در امکان سخن‌گفتن یا سکوت درباره‌ی برخی مقولات یا مناقشه‌های جاری در فلسفه‌ی علم جدید درباره‌ی واقع‌نما‌ یا ابزاری‌بودن علم جدید) درمی‌یابیم که حوزه‌های وسیعی هستند که تجربه‌گریز و عقل‌گریزند. در اینجا کشف‌های جدید به جای عقب‌راندن خدای رخنه‌پوش، همچون توضیح قبل، از قضا به کارکرد روشن‌‌تر وحی خدا کمک می‌کنند. یعنی ما روشن‌تر می‌فهمیم وحی برای کدام ناحیه و هدف آمده‌ است؛ نواحی‌ای که ما برای پرهیزگاری و رستگاری محتاج به هدایت خدا بوده‌ایم و با عقل و تجربه‌ی مستقل در پاسخ‌دادن بدان‌ها و یافتن راه ایمن، درمی‌ماندیم؛ مقولاتی نظیر چراییِ آفرینش، مرگ، معناداریِ زندگی، امکان سعادت اخلاقی و ... که جزء پرسش‌های اگزیستانسیل و دیرین و رازآلود ما بوده‌اند.

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1520
Create:
Last Update:

خدای روشن‌گر به‌جای خدای رخنه‌پوش

متن دینی یگانه منبع پاسخ به همه‌ی پرسش‌های کلان نیست؛ به‌ویژه پرسش‌های هستی‌شناختی و حتی الهیاتیِ پیچیده. پیشفرض چنین سخنی این است که کارکرد اصلیِ دین شناخت واقعیت هستی نیست. دیگر پیشفرض این است که دین برای تعالی انسان و لقای خداوند بوده و دیگر عناصر، به‌ویژه گزاره‌های هستی‌شناسانه از قبیل گزار‌ه‌های طبیعی و علمی، اگر در دین مطرح شده‌اند، موضوعیت مستقل ندارند و صرفا برای تأمین هدف هدایت انسان آمده‌اند.

واقعِ هستی از دو راه تجربه‌گرایی و عقل‌گراییِ مستقل تا حدّی، بسته به گرایش فلسفی، فهمیدنی و کشف‌کردنی است. از همین رو دین (خاصه قرآن به تفسیر من) فقط به توصیه‌ی سیر عقلی در هستی و کشف و تجربه‌ی استقرایی بسنده می‌کند و مدعیِ بیان آماده‌ی رازهای عالم و آیینگیِ همه‌چیز نیست.

با این وصف یعنی در دین گزاره‌هایی با موضوع علم تجربی و طبیعی یافت نمی‌شود؟ قطعا خیر. ولی این گزاره‌های علمی و شبه‌علمی در منابع دین (خاصه قرآن) کارکرد اصلی‌‌اش  نه شناخت عینیِ جهان واقع، بلکه مدخلیت آنها در ایمان‌آوردن به خالقیت و قدرت خداست. به بیان دیگر، در درجه‌ی اول کار‌وبار دین هدف دیگری است و هستی‌شناسی با راه‌های مستقل دیگری هم کمابیش حاصل می‌شود. پس با گزاره‌ی هستی‌شناسانه‌ یا شبه‌هستی‌شناسانه‌‌ی دین باید طور دیگری طرف شد.

یکی از برکت‌های جهان جدید توسعه‌ی علوم عقلی و تجربی (در هر دو حوزه‌ی علوم انسانی و تجربی) است. مدعی‌ام که با توسعه‌ی هر چه بیشتر این دو حوزه گویی بیش از پیش کارویژه‌ی اصلیِ دین آشکار می‌شود؛ یعنی پس از اینکه معلوم می‌شود که علوم عقلی و تجربیِ مستقل، بی‌نیاز به وحی، پیش روی تصرف و تسلط انسان گشوده است، به این بصیرت می‌رسیم که گزاره‌های سخن‌گفته از این مقولات هستی‌شناسانه در متن دینی، شبه‌دینی یا ادبی است و به ضرورت‌های تاریخی، هدایتی یا ادبی در گفتار دینی آمده است. پس به این نتیجه‌ی دیگر هم می‌رسیم که اگر گزاره‌های منبع دینی با یافته‌های علمی ناسازگار شدند، باید به بازاندیشی و بازتفسیر متن دینی دست بزنیم.

این تبیین در نقطه‌ی مقابل موضع خدای رخنه‌پوش (God of gaps) در بحث‌های فلسفی و الهیاتی است. در نظریه‌ی خدای رخنه‌پوش تنها حفر‌ه‌های هنوز ناشناخته برای عقل و تجربه با خدا پُر و با توسعه‌ی علوم‌ و افسون‌زدایی از جهان مدام جا برای خدا تنگ می‌شود. اما در اینجا هر دوی رخنه‌‌های ناشناخته‌ی علوم و علوم شناخته‌شده، آفریده‌ی خدا تعریف می‌شوند، ولی راه کشفشان از آغاز هم برای عقل و تجربه کنار گذاشته شده‌ بوده‌.

پس (۱) اینکه: این علوم اگر هم کشف شوند، خدا عقب نمی‌رود و جا برای حضرتش تنگ نمی‌شود، چون بنا بر وحی در تبیین آفریننده به خدا وابسته‌ایم و وابسته‌‌اند. (۲) هم اینکه: گزاره‌های علمی و شبه‌علمیِ وارده در دین نه لزوماً برای تبیین علمی و تجربی، بلکه به ضرورت‌های هدایتی و برای نشان‌دادن نکته‌ی یک، یعنی وابستگی به خدا، آمده بودند.

روی دیگر این سکه هم این است که همزمان با پیشرفت مداوم علوم (مثلاً فلسفه‌ی زبانی ویتگنشاین یا متافیزیک پس از کانت در امکان سخن‌گفتن یا سکوت درباره‌ی برخی مقولات یا مناقشه‌های جاری در فلسفه‌ی علم جدید درباره‌ی واقع‌نما‌ یا ابزاری‌بودن علم جدید) درمی‌یابیم که حوزه‌های وسیعی هستند که تجربه‌گریز و عقل‌گریزند. در اینجا کشف‌های جدید به جای عقب‌راندن خدای رخنه‌پوش، همچون توضیح قبل، از قضا به کارکرد روشن‌‌تر وحی خدا کمک می‌کنند. یعنی ما روشن‌تر می‌فهمیم وحی برای کدام ناحیه و هدف آمده‌ است؛ نواحی‌ای که ما برای پرهیزگاری و رستگاری محتاج به هدایت خدا بوده‌ایم و با عقل و تجربه‌ی مستقل در پاسخ‌دادن بدان‌ها و یافتن راه ایمن، درمی‌ماندیم؛ مقولاتی نظیر چراییِ آفرینش، مرگ، معناداریِ زندگی، امکان سعادت اخلاقی و ... که جزء پرسش‌های اگزیستانسیل و دیرین و رازآلود ما بوده‌اند.

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1520

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. While the character limit is 255, try to fit into 200 characters. This way, users will be able to take in your text fast and efficiently. Reveal the essence of your channel and provide contact information. For example, you can add a bot name, link to your pricing plans, etc. Add up to 50 administrators Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American