tgoop.com/hamesh1/1528
Last Update:
آموزشگاه هنرمان بود که در چند ماه پیش میرفتم. امروز برای همیشه به دلیل مشکلات و گرانیِ اجاره بسته شد. مدیر خوشبین و امیدوار و هنرمند و فداکارش، نومید و بدیین و خسته شد. پیوست به لشکر بلندبالای نومیدان این سرزمین و صف خلوت امیدواران را خلوتتر کرد. و اویی که دوستدار و عاشق هنر بود، دیدم که از خودش میپرسید که چرا باید زندگی و مالم را وقف هنرِ شهری هنرنشناس و هنرستیز کنم؟ این پرسش سببسوز و بهحق، اما التیام انبوه هنرجویانی که اینجا خانهشان بود، نمیشد.
در گوشهی دیگر شهر، ادارهی «ارشاد» باز و برپاست. با خیل کارمندان دمپاییپوشی که اصلاً نفهمیدند آموزشگاه بسته شد. که از قضا این روزها هم دلمشغول امر دیگری بودند. روزهای قبل هم در تدارک هدایت خلقالله، بازبینی آثار و نظارت بر هنرمندان و اهل فرهنگ.
فقط میماند یک پرسش مهم. وقتی مهمترین آموزشگاه هنر شهر بسته میشود، که با خون دل مدیر هنرشناسش پرورده شده بود و با اندکی کمک مادی و معنوی میتوانست برپا بماند، ادارهی ارشاد دمپاییپوشها با آن وزیر بیربطش اصلا برای چه باز میماند؟ جز برای مکش بخشی از پول نفت و ایذای اهل فرهنگ و تدارک فرهنگ ارشادی؟
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1528