tgoop.com/hamesh1/1691
Last Update:
دیدار و معاشرت ضرورت زیست اخلاقی است. چگونه؟ پرهیز از معاشرت و دیدار پیوسته با انسانها، انزوا و کنارهگیریِ همیشگی، آدمی را آرامآرام از حیث عاطفهٔ دیگرخواهی ضعیف میکند. این عاطفهٔ انسانی ضرورت حیات اخلاقی است. برخلاف اخلاقِ سراسر عقلیِ کسانی چون ارسطو و کانت، عواطف سوخت موتور اخلاقیِ ماست. ما میتوانیم برهان عقلی بیاوریم که مهربانی با دیگران دستوری اخلاقی است، اما برای ورزش و عمل به این دستور نیازمند عاطفهایم. نیازمند غلیان احساسیم. محتاج رقت قلبیم. بدون اینها باکِ ماشین دیگردوستی خالی میماند. چون دیگرخواهی کار آسانی نیست؛ ورزیدگی و توان اخلاقی میخواهد.
اینجاست که میگویم ترکنکردن دیدار دیگران به کارِ حفظ عواطف انسانی و به تبعش حیات اخلاقی میآید. کسی که پیوسته با خود است، سنگدلتر میشود. او بیشتر ممکن است که پیوسته به فکر خود باشد و فقط به منافع خودش بیندیشد. چون فرصت تمرینی برای دیگرخواهی یا ترک خودخواهی ندارد. در تداوم تشبیه، عاطفه سوخت ماشین اخلاقیِ ماست؛ سوختی که از خود جاده تأمین میشود! جاده چیست؟ دیدار و معاشرت با بقیه. بدون سوخت و جاده حرکتی برای ماشین اخلاقیِ ما ممکن نیست.
دیدار و معاشرت با پدر و مادر، برادر و خواهر، دوستان، اقوام، همکاران و ... همان جاده است. به این نحو که دیدارها پوستهٔ شخصی ما را میشکافد و قلب سخت و خودخواه ما را نرم میکند. با قلب سخت نمیتوان اخلاقی شد. با قلب کمعاطفه نمیتوان ظرافت و زیباییِ دیگردوستی را چشید. قلب ما میتواند در انزوا حتی سختتر و سنگینتر از سنگ شود. چون از سنگ ممکن است آب بجوشد، ولی از برخی قلبهای ما نه.
سپس دلهایتان پس از آن سخت شد، همانند سنگ، یا از آن سختتر، چرا که بعضی از سنگهاست که از آنها جویباران میشکافد و بعضی از آنهاست که میشکند و آب از آنها بیرون میآید. بقره، ۷۴
#تأملات
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1691