HAMESH1 Telegram 1692
فحشی به نام چپ

نوع مواجههٔ این سال‌های بخشی از جریان شبه‌روشنفکری و اپوزیسیون ایرانی با جریان چپ در نوع خود عبرت‌آموز و ترحم‌آمیز است. این مواجههٔ ذاتاً سیاسی و نه‌چندان عمیق چند صفت دارد: یک آنکه جریان چپ در جهان را در گذشته و امروز، با وسعت و تنوع فراوان، خلاصه در تصفیه‌‌حساب‌های دههٔ چهل و پنجاه ایران می‌کند.

دوم؛ چپ‌های جهان در گذشته را به کلّ، [که در اینجا هم شناخت و هدفی جز طعن به نسل انقلابیون ایرانی خودمان ندارد] از عامی گرفته تا فیلسوفان شاخص، عاقل اندر سفیه ‌می‌نگرد و تأسف می‌خورد که اسیر در زندان تاریخ و پارادایم زمانه بودند و به بنیان سست ایده‌های خود اشراف نداشتند. غافل از اینکه به جریان غالب فکریِ امروز خود به همان نحو خداگونه و غیرتاریخی و ابدی و بدون انقضاء نگاه می‌کند؛ گویی خودش اسیر پارداریم فکری زمانه نیست.

سوم آنکه از چپ‌گری و چپ‌بودن در قفس دعواها و عقده‌های دههٔ چهل و پنجاه شمسیِ ایرانی، فحشی ساخته است که به گمانش باید همهٔ عالم هم قبولش داشته باشند؛ همان می‌شود که مثلا اگر مورخی نامور و استاد دانشگاهی در غرب دربارهٔ دعواهای تاریخی و سیاسی دههٔ چهل و پنجاه ایران خدای نکرده در دادن فحش به چپ‌ها کم‌کاری کند و آن‌طور که باید و شاید روایتی ضدچپ از تاریخ قبل از انقلاب ایران ندهد، با پیش‌کشیدن همان برچسب «فلانی که گرایش چپ دارد»، نسخه‌اش را می‌پیچد و تمام. و به باورهای قبلیِ خودش دل‌خوش می‌ماند.

بدیهی است که چپ نیستم و مسلم است که این چندخط هم در دفاع از جریان چپ نیست! که اگر مدافعی یک‌سویه بودم، بی‌هراس از فحش تازه و ایرانیِ «چپ‌بودن»، از چپ‌بودن دفاع می‌کردم.

روی سخن من متوجه تقلیل‌گراییِ سیاسی و میانمایه و موج‌سواریِ برخی از شبه‌روشنفکران و فعالان سیاسیِ ایرانی در مقام شناخت «علمی» جریان چپ و اندیشه‌های سوسیالیستی در دیروز و امروز جهان است. روی سخن من نقدِ شناخت سوگیرانه، پیشفرض‌دار و ایرانی از مکتب سوسیالیسم و جریان چپ امروز جهان است. نقد من متوجه ذهنی است که هنوز در دههٔ چهل و پنجاه شمسی و دعواهای سیاسیِ حزب‌اللهی و شاه‌اللهیِ خود مانده و با همین عینکِ شکسته و تار به روندهای جهانی و تطور تاریخی اندیشه‌های چپ می‌نگرد.

ناقدِ ایرانی‌زدهٔ جریان چپ اگر در تاریخ بومی نمانده بود، می‌دید که بهترین کشورهای رفاهی امروز جهان، کشورهای سوسیال‌دموکراتی نظیر کشورهای اسکاندیناوی‌اند و نه لیبرال‌دموکرات‌های راستی مثل آمریکا. او اگر می‌توانست پا بیرون از دعواهای محلی و تاریخیِ‌ ایرانی در گذشتهٔ دور بگذارد، می‌دید که چپ‌گری در جهان امروز مثل او در تاریخ نایستاده و نماد جریان چپ مقبول امروز نه فقط کوبا و برخی از کشورهای ضعیف آمریکای لاتین و در دیروز استالین و لنین و شوروی، که بسیاری از دولت‌های رفاهی و سوسیالیستی و پیشروی جهان‌ هم هستند؛ دولت‌های رفاهی که با اخذ بینش‌های انتقادی بجای جریان چپ، نوعی از سوسیالیسم پیشرو را در نظام‌های سیاسی‌ و اجتماعی خود سامان داده‌اند و کشورهای به‌مراتب پیشروتر و شادتر از سایر جهان، از جمله آمریکا، را خلق کرده‌اند.

اپوزیسیون مانده در دههٔ چهل و پنجاهی که از چپ‌گری فحش ساخته، اگر از قفس تاریخی و سیاسی خود بیرون می‌آمد، می‌دید که بسیاری از موهبت‌های ساختاری دولت مدرن که او خود نیز بهره‌مند از آن است، نظیر قانون کار و حق بیمه و مرخصی و حقوق بیکاری و خدمات رایگان آموزش و تأمین اجتماعی و…، برآمده از تلنگرهای انتقادی گرایش‌های چپ و سوسیالیستی بر ساختار‌های راست‌گرا بوده است.

اگر خاستگاه نقدها به جریان چپ در ایرانِ دیروز و امروز، سیاست‌زده نبود، اگر نقد این دست افراد به چپ‌گری داوری علمی و جامع و جهانی بود، بدون شک جامعهٔ امروز ایران از این نقدها سود می‌برد. در آن‌صورت نقدهای بجای آنان به برخی تباهی‌های افکار چپ‌گرایانه در تاریخ ایران و جهان هم بهتر شنیده می‌شد. نه مثل امروز که این نقدهای تقلیل‌گرایانه و جدلی، افکار ایرانی را به جای رو به آینده بودن، برگردانده به دعواهای بی‌ثمر و بومیِ چند دهه قبل.

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1692
Create:
Last Update:

فحشی به نام چپ

نوع مواجههٔ این سال‌های بخشی از جریان شبه‌روشنفکری و اپوزیسیون ایرانی با جریان چپ در نوع خود عبرت‌آموز و ترحم‌آمیز است. این مواجههٔ ذاتاً سیاسی و نه‌چندان عمیق چند صفت دارد: یک آنکه جریان چپ در جهان را در گذشته و امروز، با وسعت و تنوع فراوان، خلاصه در تصفیه‌‌حساب‌های دههٔ چهل و پنجاه ایران می‌کند.

دوم؛ چپ‌های جهان در گذشته را به کلّ، [که در اینجا هم شناخت و هدفی جز طعن به نسل انقلابیون ایرانی خودمان ندارد] از عامی گرفته تا فیلسوفان شاخص، عاقل اندر سفیه ‌می‌نگرد و تأسف می‌خورد که اسیر در زندان تاریخ و پارادایم زمانه بودند و به بنیان سست ایده‌های خود اشراف نداشتند. غافل از اینکه به جریان غالب فکریِ امروز خود به همان نحو خداگونه و غیرتاریخی و ابدی و بدون انقضاء نگاه می‌کند؛ گویی خودش اسیر پارداریم فکری زمانه نیست.

سوم آنکه از چپ‌گری و چپ‌بودن در قفس دعواها و عقده‌های دههٔ چهل و پنجاه شمسیِ ایرانی، فحشی ساخته است که به گمانش باید همهٔ عالم هم قبولش داشته باشند؛ همان می‌شود که مثلا اگر مورخی نامور و استاد دانشگاهی در غرب دربارهٔ دعواهای تاریخی و سیاسی دههٔ چهل و پنجاه ایران خدای نکرده در دادن فحش به چپ‌ها کم‌کاری کند و آن‌طور که باید و شاید روایتی ضدچپ از تاریخ قبل از انقلاب ایران ندهد، با پیش‌کشیدن همان برچسب «فلانی که گرایش چپ دارد»، نسخه‌اش را می‌پیچد و تمام. و به باورهای قبلیِ خودش دل‌خوش می‌ماند.

بدیهی است که چپ نیستم و مسلم است که این چندخط هم در دفاع از جریان چپ نیست! که اگر مدافعی یک‌سویه بودم، بی‌هراس از فحش تازه و ایرانیِ «چپ‌بودن»، از چپ‌بودن دفاع می‌کردم.

روی سخن من متوجه تقلیل‌گراییِ سیاسی و میانمایه و موج‌سواریِ برخی از شبه‌روشنفکران و فعالان سیاسیِ ایرانی در مقام شناخت «علمی» جریان چپ و اندیشه‌های سوسیالیستی در دیروز و امروز جهان است. روی سخن من نقدِ شناخت سوگیرانه، پیشفرض‌دار و ایرانی از مکتب سوسیالیسم و جریان چپ امروز جهان است. نقد من متوجه ذهنی است که هنوز در دههٔ چهل و پنجاه شمسی و دعواهای سیاسیِ حزب‌اللهی و شاه‌اللهیِ خود مانده و با همین عینکِ شکسته و تار به روندهای جهانی و تطور تاریخی اندیشه‌های چپ می‌نگرد.

ناقدِ ایرانی‌زدهٔ جریان چپ اگر در تاریخ بومی نمانده بود، می‌دید که بهترین کشورهای رفاهی امروز جهان، کشورهای سوسیال‌دموکراتی نظیر کشورهای اسکاندیناوی‌اند و نه لیبرال‌دموکرات‌های راستی مثل آمریکا. او اگر می‌توانست پا بیرون از دعواهای محلی و تاریخیِ‌ ایرانی در گذشتهٔ دور بگذارد، می‌دید که چپ‌گری در جهان امروز مثل او در تاریخ نایستاده و نماد جریان چپ مقبول امروز نه فقط کوبا و برخی از کشورهای ضعیف آمریکای لاتین و در دیروز استالین و لنین و شوروی، که بسیاری از دولت‌های رفاهی و سوسیالیستی و پیشروی جهان‌ هم هستند؛ دولت‌های رفاهی که با اخذ بینش‌های انتقادی بجای جریان چپ، نوعی از سوسیالیسم پیشرو را در نظام‌های سیاسی‌ و اجتماعی خود سامان داده‌اند و کشورهای به‌مراتب پیشروتر و شادتر از سایر جهان، از جمله آمریکا، را خلق کرده‌اند.

اپوزیسیون مانده در دههٔ چهل و پنجاهی که از چپ‌گری فحش ساخته، اگر از قفس تاریخی و سیاسی خود بیرون می‌آمد، می‌دید که بسیاری از موهبت‌های ساختاری دولت مدرن که او خود نیز بهره‌مند از آن است، نظیر قانون کار و حق بیمه و مرخصی و حقوق بیکاری و خدمات رایگان آموزش و تأمین اجتماعی و…، برآمده از تلنگرهای انتقادی گرایش‌های چپ و سوسیالیستی بر ساختار‌های راست‌گرا بوده است.

اگر خاستگاه نقدها به جریان چپ در ایرانِ دیروز و امروز، سیاست‌زده نبود، اگر نقد این دست افراد به چپ‌گری داوری علمی و جامع و جهانی بود، بدون شک جامعهٔ امروز ایران از این نقدها سود می‌برد. در آن‌صورت نقدهای بجای آنان به برخی تباهی‌های افکار چپ‌گرایانه در تاریخ ایران و جهان هم بهتر شنیده می‌شد. نه مثل امروز که این نقدهای تقلیل‌گرایانه و جدلی، افکار ایرانی را به جای رو به آینده بودن، برگردانده به دعواهای بی‌ثمر و بومیِ چند دهه قبل.

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1692

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Find your optimal posting schedule and stick to it. The peak posting times include 8 am, 6 pm, and 8 pm on social media. Try to publish serious stuff in the morning and leave less demanding content later in the day. You can invite up to 200 people from your contacts to join your channel as the next step. Select the users you want to add and click “Invite.” You can skip this step altogether. While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. ZDNET RECOMMENDS How to Create a Private or Public Channel on Telegram?
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American