این یکبار، فقط سیاه و سفید، مطلقاً صفر و صد
من سالها و بارها در این صفحه نوشتهام که باید پیامبر فضای خاکستری بود. باید کلیشهٔ صلب صفر و صد، منطق غلط سیاه و سفید، را شکست. باید دوگانهٔ شیطان و فرشته را باطل کرد. اما همین من، اکنون و در این موقعیت جنگی، تلخکام و حیران بر دوگانه و دوقطب ِ«دشمن متجاوز و همراه خائن | وطن و نیروی نظامی وطن» تأکید میکنم. کسی برایم نوشته نباید از شر اسرائیل وارد «تیم جمهوری اسلامی» شد! دوست دیگری بیربطترین حدیث عالم را برای این موقعیت فرستاده که امام علی فرموده در فتنه نباید شتر کمسن بود…! تیم جمهوری اسلامی؟ فتنه؟! واحیرتا! باید چه بدیهیاتی را تذکر داد!
برای آن دوستان و همنظران ساکت و ساکن «دستهٔ مثلاً سوم» مینویسم: در این وضعیت دو شق بیشتر وجود ندارد: یا با ایرانی یا با اسرائیل. هیچ هیچ وجه سومی وجود ندارد. اگر خیال میکنی هست، در خوشبینانهترین حالت توهمی مغالطهآمیز و در نگاه بدبینانه خائنانه است. یعنی «کنارنشستن و تماشاکردن» معنادار نیست. بله و بله. یعنی نقد نکنیم گذشته را؟ یعنی همه باید دهنشان را ببندند و مؤید و مدافع خطاهای داخلی گذشته شوند؟ یعنی اگر از وطن در برابر متهاجم دفاع کردی، مدافع همهٔ خطاهای دیروز شدهای؟ خیر و خیر. پاسخ من این است که اساساً ورود این گزارهها و این سخنها از بیخ بینسبت با موقعیت است. مثل آن است که خانه آتش گرفته و تو یقهٔ همخانه را بگیری که بنشین اینجا، پارسال در فلان موقعیت چی گفتی؟! چه کردی؟! یا بگوییم یادت هست فلان چیز را، حالا آتش خانه به من مربوط نیست! من میدانم که تاریخ این مرزوبوم پر از است از نمونههایی که ارتش بیگانه بر مفرش نارضایتی مردمی و کاتالیزور جنگ روانی، به آسانی داخل شدند. اما این دلیل نمیشود مغلطهٔ پرهزینهٔ «این خط سوم کذایی» را برملا نکنم.
#یادداشت
@Hamesh1
من سالها و بارها در این صفحه نوشتهام که باید پیامبر فضای خاکستری بود. باید کلیشهٔ صلب صفر و صد، منطق غلط سیاه و سفید، را شکست. باید دوگانهٔ شیطان و فرشته را باطل کرد. اما همین من، اکنون و در این موقعیت جنگی، تلخکام و حیران بر دوگانه و دوقطب ِ«دشمن متجاوز و همراه خائن | وطن و نیروی نظامی وطن» تأکید میکنم. کسی برایم نوشته نباید از شر اسرائیل وارد «تیم جمهوری اسلامی» شد! دوست دیگری بیربطترین حدیث عالم را برای این موقعیت فرستاده که امام علی فرموده در فتنه نباید شتر کمسن بود…! تیم جمهوری اسلامی؟ فتنه؟! واحیرتا! باید چه بدیهیاتی را تذکر داد!
برای آن دوستان و همنظران ساکت و ساکن «دستهٔ مثلاً سوم» مینویسم: در این وضعیت دو شق بیشتر وجود ندارد: یا با ایرانی یا با اسرائیل. هیچ هیچ وجه سومی وجود ندارد. اگر خیال میکنی هست، در خوشبینانهترین حالت توهمی مغالطهآمیز و در نگاه بدبینانه خائنانه است. یعنی «کنارنشستن و تماشاکردن» معنادار نیست. بله و بله. یعنی نقد نکنیم گذشته را؟ یعنی همه باید دهنشان را ببندند و مؤید و مدافع خطاهای داخلی گذشته شوند؟ یعنی اگر از وطن در برابر متهاجم دفاع کردی، مدافع همهٔ خطاهای دیروز شدهای؟ خیر و خیر. پاسخ من این است که اساساً ورود این گزارهها و این سخنها از بیخ بینسبت با موقعیت است. مثل آن است که خانه آتش گرفته و تو یقهٔ همخانه را بگیری که بنشین اینجا، پارسال در فلان موقعیت چی گفتی؟! چه کردی؟! یا بگوییم یادت هست فلان چیز را، حالا آتش خانه به من مربوط نیست! من میدانم که تاریخ این مرزوبوم پر از است از نمونههایی که ارتش بیگانه بر مفرش نارضایتی مردمی و کاتالیزور جنگ روانی، به آسانی داخل شدند. اما این دلیل نمیشود مغلطهٔ پرهزینهٔ «این خط سوم کذایی» را برملا نکنم.
#یادداشت
@Hamesh1
👍59👏8❤7👎3👌3🥱2
Forwarded from هامش (تصویری)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو در نوع خود شاهکار موشک ایرانی را نشان میدهد. موشک سامانه پدافند را میزند. همانطور که میبینید شلیکهای سامانهٔ پدافند پیشرفته اسرائیلیها، پس از آن بیهدف و بینتیجه به آسمان میروند.
@Hameshmedia
@Hameshmedia
❤8👍4👎2
Forwarded from هامش (تصویری)
چه روزهایی را دیدیم اسماعیل! چه روزهایی را دیدی جناب جمهوری اسلامی. مهدی نصیری، سردبیر سابق کیهان، تندروی دیروز و امروز، اسرائیل را محق در تجاوز به ایران میشمرد. و عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی، نزدیک به دو سال، یکتنه و بیهراس از ملامت و هجوم، در فضای روشنفکریِ فارسی و جو مسموم و گاه خطرناک ایرانیان خارج از کشور [که تجربهکردهها میدانند یعنی چه]، در نقد اسرائیل و نسلکشی در غزه و محکومیت قاطع تجاوز به ایران سخن میگوید! چه روزهایی را دیدی ایران!
@Hameshmedia
@Hameshmedia
❤27👍4🥱2
Forwarded from هامش (تصویری)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما با شما مردم ایران نمیجنگیم. ما با شما مردم غزه نمیجنگیم. ما با شما مردم لبنان کاری نداریم. ما با شما مردم سوریه در جنگ نیستیم!
@Hameshmedia
@Hameshmedia
😡14👍10👎3❤1
Forwarded from هامش (تصویری)
با بازنمایی یکطرفهٔ احوال مردم ایران از تجاوز اسرائیل، در ذهن مخاطب غربی، آشنا شوید.
تیتر: حملهٔ اسرائیل [کل] ایرانیان را در امید و ترس فروبرده است.
نویسنده: ایرانی[نام]: یگانه تربتی.
رسانه: رسانهٔ وزین و قدیمی واشنگتنپست!
محتوا: ایرانیها هیچوقت مثل اکنون خوشحال نبودهاند. حتی برای عید غدیر هم بیرون که آمدهاند، از جهت ابراز خوشحالی است؛ خوشحالی توأم با اندکی تردید و ترس!
ایرانیانی که انگلیسی بلدند بنویسند و بگویند، وظیفه دارند روایت یکطرفهٔ این دست شبهروزنامهنگارانِ ایرانی[نام] را بشکنند.
@Hamesmedia
تیتر: حملهٔ اسرائیل [کل] ایرانیان را در امید و ترس فروبرده است.
نویسنده: ایرانی[نام]: یگانه تربتی.
رسانه: رسانهٔ وزین و قدیمی واشنگتنپست!
محتوا: ایرانیها هیچوقت مثل اکنون خوشحال نبودهاند. حتی برای عید غدیر هم بیرون که آمدهاند، از جهت ابراز خوشحالی است؛ خوشحالی توأم با اندکی تردید و ترس!
ایرانیانی که انگلیسی بلدند بنویسند و بگویند، وظیفه دارند روایت یکطرفهٔ این دست شبهروزنامهنگارانِ ایرانی[نام] را بشکنند.
@Hamesmedia
👍9❤2👎1
چرا از پاسخهای قاطع موشکیِ ایران حمایت میکنم؟
از حملات موشکی ایران به جد حمایت میکنم. چند دوست برایم نوشتهاند، این چه حمایتی است؟ چه خوشحالیای؟ از شما بعید است! مردم بیگناه آنجا هم کشته میشوند، برای این کف میزنی؟ کو اسلام رحمانی؟! آیا حمایت بیلکنت امثال من از پاسخ موشکی به تجاوزهای اسرائیل به معنای خشنودی از کشتار مردم غیرنظامی اسرائیل است؟
اولاً مطابق آمار بخش اکثریتی از مردم اسرائیل موافق حملهٔ پیشدستانه به ایران بوده و هستند. ثانیاً من از آن دسته افرادی نیستم که گروههای «اقلیت» مخالف جنگ و کشتار و نسلکشی ساکن در اسرائیل را نشناسم و همه را یککاسه بنگوریون و موافق کبابپزی در کنار مردم گرسنهٔ غزه بدانم. ثالثاً علم اخلاق زمینهمند است. گزارههای اخلاقی عموماً بسته با بافتار داوری میشوند. موشکپرانیِ کور برای نسلکشیِ مردمی بیپناه و غیرنظامی مطلقاً اخلاقی نیست. اما پرتاپ موشک در مقام «دفاع و پاسخ به تجاوز»، و از همه مهمتر با هدف «توقف متجاوز و جنگ» پذیرفته است. جنگ ذاتاً غیرعادلانه و نامشروع نیست، در موقعیتهایی «نظریهٔ جنگ عادلانه» (Doctrine bellum iustum) پاسخ محکم به تجاوزِ تجاوزکار را توجیه میکند.
میگویم پاسخ به تجاوز، چون بدون لکنت و بر اساس شواهد آشکار و برخلاف قواعد بینالمللی، اسرائیل متجاوز نزاع اخیر است که پاسخ به آن حق اخلاقیِ ایران است. به ایران در وسط مذاکرات [فریب] برای رسیدن به صلح، به بهانهٔ واهی و ذهنیِ تهدید حیات اسرائیل، حمله شده است. من بههیچوجه از دستهٔ مرتکبان مغالطهٔ «علت جعلی» و افراد دچار «اخلاق بردگی» نخواهم شد که بگویم تقصیر خود ماست (در این باره بیشتر خواهم نوشت). که بگویم ما آغاز کردهایم. ما علت مناقشهایم. هیچ هیچ هیچ. واقعهٔ امروز به استناد قواعد بینالمللی یک عامل شروعکننده بیشتر ندارد و آن اسرائیل است. برفرض که ایران میخواسته یا میخواهد که اسرائیل را نابود کند، بر جهان «قرار نبوده» قانون جنگل حاکم باشد که هر کس بر اساس تصور ذهنی از ارادهٔ دیگری، اقدام پیشدستانه کند. اقدام به حمله کردن شواهد عینی و مسلم و مستند میخواهد، که هیچ کدام در وسط مذاکرات اخیر رفع تنش موجود نبوده.
رابعاً و از همه مهمتر. دوستان اهل فلسفه و خاص فلسفهٔ سیاسی با ایدههای هابز و لاک دربارهٔ وضع طبیعی بشر آشنایند. به نظر مشهور هابز «وضع طبیعی» بشر نه صلح که جنگ است. یعنی آدمیان با فرض طبیعیبودن نزاع، آمده و دست به تشکیل ساختارهایی برای رفع تنش زدهاند. واقعیتهای نابرابر و با استاندارهای دوگانهٔ امروز جهان به روشنی و به این معنا جهان را هابزی نشان میدهد. آنچه قاعدههای امروز بینالمللی را شکل میدهد، نه توصیههای اخلاقی، نه ژستهای روشنفکرانهٔ ضدجنگ، که قاعدهٔ قدرت و توازن قواست.
اسرائیل با آن کارنامهٔ مشعشع در گسترش ویرانی و ناامنی، در حال تهاجم و کشتار مردم ایران است. برای بازداشتن این دیو آدمخوار چه باید کرد؟ ساعت ۸ شب در توییر کمپین «#من_مخالف_جنگ_نیستم؟» راه انداخت؟! آمد و گفت که ما مخالف جنگیم؟ این کلمات جلوی ضرب پهپادها و موشک جتهای اسرائیلی را میگیرد؟ در قلب اروپا و آمریکا میلیونها مخالف جنگ غزه بودهاند و هستند، چه شد نتیجهٔ دموکراتیکش در توقف نسلکشی و منع صدور سلاح برای کشتار کودکان و زنان؟! این قبیل مواجهههای سانتیمانتال و شبهروشنفکری دوای درد عینی و درلحظهٔ امروز نیست.
پس اگر جهان هابزی است و متأسفانه دیگر جز زور قاعدههایش را معلوم نمیکند، اتفاقاً برای توقف کشتار بیشتر، چه ایرانی و چه حتی اسرائیلی، نمایش قدرت نظامی عامل اول و آخر است. چه کسی از کشتار خوشش میآید جز خونخواران؟ جز خشونتگرایان؟ از برهان خلف استفاده میکنم: اگر ایران پاسخی بازدارنده و صریح و قدرتمند به این تجاوز با شلیک موشکهای گسترده و دقیق ندهد (به سرزمینی که حماس را به تشکیل سپر انسانی متهم میکرد، اما به گواه ویدیوهای آشکار پدافند ضدهوایی را در وسط تلآویو میکارد) جنگ متوقف نمیشود. شاهدش آنکه از صبح امروز دولتهای غربی ندای میانجیگری سر میدهند.
آنهایی که درد شریفشان، درد انسان است، از مرگ انسان ناخوشنود میشوند، پا بر زمین واقعیتِ هابزی جهان بگذارند، و به جای مواضع سانتیمانتال که نتیجهاش چیزی جز نابودی و کشتار هر چه بیشتر مردم ایران و تداوم و توسعهٔ جنگ نیست، به راهحل عینی بیندیشند؛ متأسفیم که در جهان هابزی امروز، راهحل عینی چیزی جز توازن قوا با نمایش قدرت نظامی نیست. از قضا آنهایی که این روزها مدافع داشتن بمب اتم برای ایران شدهاند، این منطق را خوب فهمیدهاند. فهم این منطق باز متأسفانه و اتفاقاً در جهت کنترل ابعاد جنگ و خاتمهٔ نزاع است.
یادداشت دیگری دربارهٔ این موضوع: قبل از «نه به جنگ» در نقد بیانیهٔ جمعی از ایرانیان در آغاز حملات اسرائیل به غزه
#یادداشت
@Hamesh1
از حملات موشکی ایران به جد حمایت میکنم. چند دوست برایم نوشتهاند، این چه حمایتی است؟ چه خوشحالیای؟ از شما بعید است! مردم بیگناه آنجا هم کشته میشوند، برای این کف میزنی؟ کو اسلام رحمانی؟! آیا حمایت بیلکنت امثال من از پاسخ موشکی به تجاوزهای اسرائیل به معنای خشنودی از کشتار مردم غیرنظامی اسرائیل است؟
اولاً مطابق آمار بخش اکثریتی از مردم اسرائیل موافق حملهٔ پیشدستانه به ایران بوده و هستند. ثانیاً من از آن دسته افرادی نیستم که گروههای «اقلیت» مخالف جنگ و کشتار و نسلکشی ساکن در اسرائیل را نشناسم و همه را یککاسه بنگوریون و موافق کبابپزی در کنار مردم گرسنهٔ غزه بدانم. ثالثاً علم اخلاق زمینهمند است. گزارههای اخلاقی عموماً بسته با بافتار داوری میشوند. موشکپرانیِ کور برای نسلکشیِ مردمی بیپناه و غیرنظامی مطلقاً اخلاقی نیست. اما پرتاپ موشک در مقام «دفاع و پاسخ به تجاوز»، و از همه مهمتر با هدف «توقف متجاوز و جنگ» پذیرفته است. جنگ ذاتاً غیرعادلانه و نامشروع نیست، در موقعیتهایی «نظریهٔ جنگ عادلانه» (Doctrine bellum iustum) پاسخ محکم به تجاوزِ تجاوزکار را توجیه میکند.
میگویم پاسخ به تجاوز، چون بدون لکنت و بر اساس شواهد آشکار و برخلاف قواعد بینالمللی، اسرائیل متجاوز نزاع اخیر است که پاسخ به آن حق اخلاقیِ ایران است. به ایران در وسط مذاکرات [فریب] برای رسیدن به صلح، به بهانهٔ واهی و ذهنیِ تهدید حیات اسرائیل، حمله شده است. من بههیچوجه از دستهٔ مرتکبان مغالطهٔ «علت جعلی» و افراد دچار «اخلاق بردگی» نخواهم شد که بگویم تقصیر خود ماست (در این باره بیشتر خواهم نوشت). که بگویم ما آغاز کردهایم. ما علت مناقشهایم. هیچ هیچ هیچ. واقعهٔ امروز به استناد قواعد بینالمللی یک عامل شروعکننده بیشتر ندارد و آن اسرائیل است. برفرض که ایران میخواسته یا میخواهد که اسرائیل را نابود کند، بر جهان «قرار نبوده» قانون جنگل حاکم باشد که هر کس بر اساس تصور ذهنی از ارادهٔ دیگری، اقدام پیشدستانه کند. اقدام به حمله کردن شواهد عینی و مسلم و مستند میخواهد، که هیچ کدام در وسط مذاکرات اخیر رفع تنش موجود نبوده.
رابعاً و از همه مهمتر. دوستان اهل فلسفه و خاص فلسفهٔ سیاسی با ایدههای هابز و لاک دربارهٔ وضع طبیعی بشر آشنایند. به نظر مشهور هابز «وضع طبیعی» بشر نه صلح که جنگ است. یعنی آدمیان با فرض طبیعیبودن نزاع، آمده و دست به تشکیل ساختارهایی برای رفع تنش زدهاند. واقعیتهای نابرابر و با استاندارهای دوگانهٔ امروز جهان به روشنی و به این معنا جهان را هابزی نشان میدهد. آنچه قاعدههای امروز بینالمللی را شکل میدهد، نه توصیههای اخلاقی، نه ژستهای روشنفکرانهٔ ضدجنگ، که قاعدهٔ قدرت و توازن قواست.
اسرائیل با آن کارنامهٔ مشعشع در گسترش ویرانی و ناامنی، در حال تهاجم و کشتار مردم ایران است. برای بازداشتن این دیو آدمخوار چه باید کرد؟ ساعت ۸ شب در توییر کمپین «#من_مخالف_جنگ_نیستم؟» راه انداخت؟! آمد و گفت که ما مخالف جنگیم؟ این کلمات جلوی ضرب پهپادها و موشک جتهای اسرائیلی را میگیرد؟ در قلب اروپا و آمریکا میلیونها مخالف جنگ غزه بودهاند و هستند، چه شد نتیجهٔ دموکراتیکش در توقف نسلکشی و منع صدور سلاح برای کشتار کودکان و زنان؟! این قبیل مواجهههای سانتیمانتال و شبهروشنفکری دوای درد عینی و درلحظهٔ امروز نیست.
پس اگر جهان هابزی است و متأسفانه دیگر جز زور قاعدههایش را معلوم نمیکند، اتفاقاً برای توقف کشتار بیشتر، چه ایرانی و چه حتی اسرائیلی، نمایش قدرت نظامی عامل اول و آخر است. چه کسی از کشتار خوشش میآید جز خونخواران؟ جز خشونتگرایان؟ از برهان خلف استفاده میکنم: اگر ایران پاسخی بازدارنده و صریح و قدرتمند به این تجاوز با شلیک موشکهای گسترده و دقیق ندهد (به سرزمینی که حماس را به تشکیل سپر انسانی متهم میکرد، اما به گواه ویدیوهای آشکار پدافند ضدهوایی را در وسط تلآویو میکارد) جنگ متوقف نمیشود. شاهدش آنکه از صبح امروز دولتهای غربی ندای میانجیگری سر میدهند.
آنهایی که درد شریفشان، درد انسان است، از مرگ انسان ناخوشنود میشوند، پا بر زمین واقعیتِ هابزی جهان بگذارند، و به جای مواضع سانتیمانتال که نتیجهاش چیزی جز نابودی و کشتار هر چه بیشتر مردم ایران و تداوم و توسعهٔ جنگ نیست، به راهحل عینی بیندیشند؛ متأسفیم که در جهان هابزی امروز، راهحل عینی چیزی جز توازن قوا با نمایش قدرت نظامی نیست. از قضا آنهایی که این روزها مدافع داشتن بمب اتم برای ایران شدهاند، این منطق را خوب فهمیدهاند. فهم این منطق باز متأسفانه و اتفاقاً در جهت کنترل ابعاد جنگ و خاتمهٔ نزاع است.
یادداشت دیگری دربارهٔ این موضوع: قبل از «نه به جنگ» در نقد بیانیهٔ جمعی از ایرانیان در آغاز حملات اسرائیل به غزه
#یادداشت
@Hamesh1
👍37👎8❤7👏1🤯1🥱1😡1
Forwarded from هامش (تصویری)
اگر دولتهای اروپایی حملهٔ غیرقانونی، پیشدستانه و بر ضد قواعد بینالمللی را برای اسرائیل تحت عنوان «حق دفاع از خود» مشروع میشمارند، پس چه مشکلی با حملهٔ پیشدستانهٔ روسیه بر ضد اوکراین دارند؟ دوباره استاندارد دوگانه؟
@Hemeshmedia
@Hemeshmedia
👍14
Forwarded from هامش (تصویری)
مشق کنیم: هر قدرت مستقل منطقهای برای اسرائیل تهدید محسوب میشود.
علیرضا دوستدار، استاد دانشگاه شیکاگو
@Hameshmedia
علیرضا دوستدار، استاد دانشگاه شیکاگو
@Hameshmedia
❤12👍3
Forwarded from هامش (تصویری)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جفری ساکس به نقل از هنری کسینجر:
دشمنی با آمریکا خطرناک، ولی دوستی با آن کشنده است!
جفری ساکس فاش میکند که چرا ۳ سال پیش زلنسکی بهطور یکجانبه و ناگهانی میز مذاکرات صلح با روسیه را در ترکیه ترک کرد؟
پروفسور جفری ساکس، اقتصاددان برجسته و استاد دانشگاه کلمبیا آمریکا، در سخنرانی خود در پارلمان اتحادیه اروپا
@Hameshmedia
دشمنی با آمریکا خطرناک، ولی دوستی با آن کشنده است!
جفری ساکس فاش میکند که چرا ۳ سال پیش زلنسکی بهطور یکجانبه و ناگهانی میز مذاکرات صلح با روسیه را در ترکیه ترک کرد؟
پروفسور جفری ساکس، اقتصاددان برجسته و استاد دانشگاه کلمبیا آمریکا، در سخنرانی خود در پارلمان اتحادیه اروپا
@Hameshmedia
👍8❤3👎1
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️مورد عجیب شاهزاده بیوطن
سهند ایرانمهر
در دنیایی که شاهزادگان تبعیدی اغلب با حسرت به سرزمین مادری مینگرند و نام کشورشان را با بغض بر زبان میآورند، رضا پهلوی پدیدهای نادر است. شاهزادهای که وقتی مجری بیبیسی از او میپرسد: «آیا واقعاً میگویید بمباران کشورت از سوی اسرائیل و کشتار غیرنظامیان، چیز مثبتی است؟» نه برمیآشوبد، نه انکار میکند، نه حتی لحظهای مکث میکند برای اندوه. چیزی در لحنش هست که انگار دارد درباره حذف یک حکومت حرف میزند، نه درباره کشتهشدن زنان و کودکانی در تهران.
برای لحظهای تاریخ را به عقب برگردانیم. قرن بیستم، مملو از شاهزادگان تبعیدی است؛ از ادوارد هشتم که به دلیل نزدیکیاش با نازیها کنارهگیری کرد، گرفته تا سیمئون دوم بلغارستان، که پس از سقوط کمونیسم به کشورش بازگشت و نخستوزیر شد. اما در هیچکدام از این موارد، نمیبینید که شاهزادهای برای بازگشت خود، خواهان یا حتی مدافع حمله نظامی به کشورش باشد. چرا؟ چون چیزی عمیقتر از سیاست در میان است: حس تعلق، غرور ملی، و اخلاق سلطنت.
حتی محمدرضا پهلوی، که پس از سقوط حکومتش طبیعتا با جمهوری اسلامی خصومت داشت، هرگز از مداخله نظامی قدرت خارجی دفاع نکرد. او هرگز نگفت: «بگذار آمریکا تهران را بمباران کند تا من برگردم.» نه. در بدترین شرایط هم، با وجود ضعفهایش، تعلقی پنهان در واژههایش بود که میگفت: «این خاک، خانه من است. حتی اگر دیگر بر آن سلطنت نکنم.» چون فهمیده بود اگر قرار است کسی سلطنت کند، باید اول وطن را خانه بداند و بدان تعلقی داشته باشد، نه آنکه آن را ظرف یا ابزار بازی قدرت بداند.
امروز اما شاهد پدیدهای هستیم که کمتر سابقه دارد: شاهزادهای که در پاسخ به تهدید صریح مقامات اسراییل به ویژه یسراییل کاتس وزیر دفاع اسرائیل مبنی بر اینکه «ساکنان تهران هزینه سنگینی خواهند داد»، نه محکوم میکند، نه اعتراض. حتی یک جمله هم نمیگوید که «غیرنظامیان خط قرمزند». این دیگر یک موضع سیاسی نیست؛ این شکاف اخلاقی است.
در تاریخ اروپا، شاهزادهای که همصدا با دشمن متجاوز به ملت خودش شود، محکوم به طرد تاریخی است. ادوارد هشتم همین را تجربه کرد. در فرانسه، لوئی شانزدهم وقتی با ارتشهای بیگانه نامهنگاری کرد تا تاج و تختش را بازستاند، مردمش او را به پای گیوتین کشاندند، نه صرفاً به دلیل سقوط سلطنت، بلکه بهخاطر خیانت به کشور. مردم گفتند: او دیگر از ما نیست و حالا در سخنان رضا پهلوی، انگار ایران فقط یک نام جغرافیایی است، نه وطن یا حتی خانه پدری.
در سیاست، همهچیز قابل بحث است: نوع حکومت، قانون اساسی، حتی آینده نهاد سلطنت. اما در اخلاق، برخی خطوط قرمز وجود دارد که اگر از آن عبور کنید، دیگر بازگشتی در کار نیست. یکی از این خطوط، بمباران شهروندان کشور خود توسط قدرت خارجی است. رضا پهلوی از این خط گذشته. و وقتی از آن بگذری، دیگر نمیتوانی به ادعای پادشاهی بازگردی، چون دیگر چیزی از «ملک» برایت نمانده است.
سخن آخر اینکه به اصطلاح شاهزادهای که به خون مردم خودش بیاعتناست، وارث هیچ سرزمینی نیست. او اصولا سرزمینی ندارد به عبارت دیگر : «بیوطن» است. تاریخ بیتردید و بیاعتنا به غوغاییان مجازی خواهد نوشت که او میخواست وارث تاج و تخت باشد. اما تاریخ از او چهرهای میسازد که به جای «شاهِ بیتاج»، به «شاهزادهای بیوطن» بدل شد.
@sahandiranmehr
سهند ایرانمهر
در دنیایی که شاهزادگان تبعیدی اغلب با حسرت به سرزمین مادری مینگرند و نام کشورشان را با بغض بر زبان میآورند، رضا پهلوی پدیدهای نادر است. شاهزادهای که وقتی مجری بیبیسی از او میپرسد: «آیا واقعاً میگویید بمباران کشورت از سوی اسرائیل و کشتار غیرنظامیان، چیز مثبتی است؟» نه برمیآشوبد، نه انکار میکند، نه حتی لحظهای مکث میکند برای اندوه. چیزی در لحنش هست که انگار دارد درباره حذف یک حکومت حرف میزند، نه درباره کشتهشدن زنان و کودکانی در تهران.
برای لحظهای تاریخ را به عقب برگردانیم. قرن بیستم، مملو از شاهزادگان تبعیدی است؛ از ادوارد هشتم که به دلیل نزدیکیاش با نازیها کنارهگیری کرد، گرفته تا سیمئون دوم بلغارستان، که پس از سقوط کمونیسم به کشورش بازگشت و نخستوزیر شد. اما در هیچکدام از این موارد، نمیبینید که شاهزادهای برای بازگشت خود، خواهان یا حتی مدافع حمله نظامی به کشورش باشد. چرا؟ چون چیزی عمیقتر از سیاست در میان است: حس تعلق، غرور ملی، و اخلاق سلطنت.
حتی محمدرضا پهلوی، که پس از سقوط حکومتش طبیعتا با جمهوری اسلامی خصومت داشت، هرگز از مداخله نظامی قدرت خارجی دفاع نکرد. او هرگز نگفت: «بگذار آمریکا تهران را بمباران کند تا من برگردم.» نه. در بدترین شرایط هم، با وجود ضعفهایش، تعلقی پنهان در واژههایش بود که میگفت: «این خاک، خانه من است. حتی اگر دیگر بر آن سلطنت نکنم.» چون فهمیده بود اگر قرار است کسی سلطنت کند، باید اول وطن را خانه بداند و بدان تعلقی داشته باشد، نه آنکه آن را ظرف یا ابزار بازی قدرت بداند.
امروز اما شاهد پدیدهای هستیم که کمتر سابقه دارد: شاهزادهای که در پاسخ به تهدید صریح مقامات اسراییل به ویژه یسراییل کاتس وزیر دفاع اسرائیل مبنی بر اینکه «ساکنان تهران هزینه سنگینی خواهند داد»، نه محکوم میکند، نه اعتراض. حتی یک جمله هم نمیگوید که «غیرنظامیان خط قرمزند». این دیگر یک موضع سیاسی نیست؛ این شکاف اخلاقی است.
در تاریخ اروپا، شاهزادهای که همصدا با دشمن متجاوز به ملت خودش شود، محکوم به طرد تاریخی است. ادوارد هشتم همین را تجربه کرد. در فرانسه، لوئی شانزدهم وقتی با ارتشهای بیگانه نامهنگاری کرد تا تاج و تختش را بازستاند، مردمش او را به پای گیوتین کشاندند، نه صرفاً به دلیل سقوط سلطنت، بلکه بهخاطر خیانت به کشور. مردم گفتند: او دیگر از ما نیست و حالا در سخنان رضا پهلوی، انگار ایران فقط یک نام جغرافیایی است، نه وطن یا حتی خانه پدری.
در سیاست، همهچیز قابل بحث است: نوع حکومت، قانون اساسی، حتی آینده نهاد سلطنت. اما در اخلاق، برخی خطوط قرمز وجود دارد که اگر از آن عبور کنید، دیگر بازگشتی در کار نیست. یکی از این خطوط، بمباران شهروندان کشور خود توسط قدرت خارجی است. رضا پهلوی از این خط گذشته. و وقتی از آن بگذری، دیگر نمیتوانی به ادعای پادشاهی بازگردی، چون دیگر چیزی از «ملک» برایت نمانده است.
سخن آخر اینکه به اصطلاح شاهزادهای که به خون مردم خودش بیاعتناست، وارث هیچ سرزمینی نیست. او اصولا سرزمینی ندارد به عبارت دیگر : «بیوطن» است. تاریخ بیتردید و بیاعتنا به غوغاییان مجازی خواهد نوشت که او میخواست وارث تاج و تخت باشد. اما تاریخ از او چهرهای میسازد که به جای «شاهِ بیتاج»، به «شاهزادهای بیوطن» بدل شد.
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
👍21❤1🥱1
ایران نیازمند روایت است، دست بجنبانید
کسی اگر نیمنمکی انگلیسی بلد باشد، کسی اگر کسی اگر ذرهای کار رسانهای کرده باشد یا با رسانه آشنا باشد، کسی اگر نفوذ و همراهی صاحبان رسانهای جهان را از اسرائیل بشناسد، کسی اگر ذرهای تاریخ اسرائیل امروز و سوءاستفادهشان از مضامین مظلومنمایانهٔ عهد عتیق و تجربههای تلخ و محکوم معاصری نظیر هولوکاست را بشناسد، میفهمد که بازنمایی اتفاقات در رسانههای دنیا در این ساعات به نحوی است که: «ایران دارد مناطق مسکونی را میزند، بچهها را، زنها را ـ اسرائیل دارد مناطق نظامی و زیرساختها را میزند و هنوز سمت غیرنظامیان نرفته است.» فهمیدن این گزاره خیلی سخت نیست. همان اندکی انگلیسی را میخواهد و بقیهٔ مخلفاتی که ذکر شد.
در عوض ما چه میکنیم؟ سخنگوی وزارت خارجهمان به درستی میگوید که قربانیان تهاجم اسرائیل عدد نیستند، هر کدام روایتی دارند. روایت تکتکشان را بگویید. بعد این سفارش درست به دست چه کسی انجام میشود؟ فارسی و در رسانههای داخل! «توییت فارسی» از سوی برخی مسئولین! چرا؟ چون رسانههای مشهور جهان، یوتیوبرهای معروف و مستقل، بلاگرهای پربازدید و ضداشغال، تقریبا هیچ نماینده و خبرنگاری در ایران ندارد که بازگویی شقاوت باشد و تصویرگر اینکه اسرائیل برای دشمنی هر روشی را مجاز میداند.
حضرات مسئولین، ما متأسفانه سالهاست امید از رسانهٔ میلی برگرفتهایم. لطفاً لطفاً و لطفاً اسباب ورود و حضور این قبیل نمایندگان و خبرنگارهای مشهور جهان را مهیا کنید. گذشته گذشت! ایران و مردم عزیزش در عرصهٔ رسانهای دنیا در این ساعتها مظلوماند. نیازمند به بازنمایی گروهی ثالث دارند. پیشنهاد منِ هیچکاره افرادی مثل مهدی حسن، کریستین امانپور و ... و حتی CNN و... است. پیشنهاد من سپردن کار رسانهای تروتمیز به دست اهل داخلیاش، با زبان جهانی، از خاموششدن زندگیهای قربانیان است. لطفاً دست بجنبانید. این جانیان و اشغالگران به تجربه نشان دادهاند که همیشه پیش از اعمال بدون مرز خشونت و تخریب، زمینهٔ رسانهای را مهیا میکنند. رسانههای آنها عجیب مشغول برپایی این زمینهاند، تدبیر شما چیست؟! آقای وزیر ارشاد و سایر نهادهای مربوط، لطفاً این یکجا دست بجنبانید.
#یادداشت
@Hamesh1
کسی اگر نیمنمکی انگلیسی بلد باشد، کسی اگر کسی اگر ذرهای کار رسانهای کرده باشد یا با رسانه آشنا باشد، کسی اگر نفوذ و همراهی صاحبان رسانهای جهان را از اسرائیل بشناسد، کسی اگر ذرهای تاریخ اسرائیل امروز و سوءاستفادهشان از مضامین مظلومنمایانهٔ عهد عتیق و تجربههای تلخ و محکوم معاصری نظیر هولوکاست را بشناسد، میفهمد که بازنمایی اتفاقات در رسانههای دنیا در این ساعات به نحوی است که: «ایران دارد مناطق مسکونی را میزند، بچهها را، زنها را ـ اسرائیل دارد مناطق نظامی و زیرساختها را میزند و هنوز سمت غیرنظامیان نرفته است.» فهمیدن این گزاره خیلی سخت نیست. همان اندکی انگلیسی را میخواهد و بقیهٔ مخلفاتی که ذکر شد.
در عوض ما چه میکنیم؟ سخنگوی وزارت خارجهمان به درستی میگوید که قربانیان تهاجم اسرائیل عدد نیستند، هر کدام روایتی دارند. روایت تکتکشان را بگویید. بعد این سفارش درست به دست چه کسی انجام میشود؟ فارسی و در رسانههای داخل! «توییت فارسی» از سوی برخی مسئولین! چرا؟ چون رسانههای مشهور جهان، یوتیوبرهای معروف و مستقل، بلاگرهای پربازدید و ضداشغال، تقریبا هیچ نماینده و خبرنگاری در ایران ندارد که بازگویی شقاوت باشد و تصویرگر اینکه اسرائیل برای دشمنی هر روشی را مجاز میداند.
حضرات مسئولین، ما متأسفانه سالهاست امید از رسانهٔ میلی برگرفتهایم. لطفاً لطفاً و لطفاً اسباب ورود و حضور این قبیل نمایندگان و خبرنگارهای مشهور جهان را مهیا کنید. گذشته گذشت! ایران و مردم عزیزش در عرصهٔ رسانهای دنیا در این ساعتها مظلوماند. نیازمند به بازنمایی گروهی ثالث دارند. پیشنهاد منِ هیچکاره افرادی مثل مهدی حسن، کریستین امانپور و ... و حتی CNN و... است. پیشنهاد من سپردن کار رسانهای تروتمیز به دست اهل داخلیاش، با زبان جهانی، از خاموششدن زندگیهای قربانیان است. لطفاً دست بجنبانید. این جانیان و اشغالگران به تجربه نشان دادهاند که همیشه پیش از اعمال بدون مرز خشونت و تخریب، زمینهٔ رسانهای را مهیا میکنند. رسانههای آنها عجیب مشغول برپایی این زمینهاند، تدبیر شما چیست؟! آقای وزیر ارشاد و سایر نهادهای مربوط، لطفاً این یکجا دست بجنبانید.
#یادداشت
@Hamesh1
❤17👌10👍2👎1