tgoop.com/hamid_rostami_1354/1570
Last Update:
منبع : مجله #فیلم_امروز شماره ۳۸ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳
نگاهی به فیلم #عروسک (قولچاق) ساخته #اصغر_یوسفی_نژاد
رابین هود یا چهل دزد بغداد؟
#حميد_رستمی
بخش اول
برخلاف ائو (خانه) ساخته قبلی یوسفی نژاد که در مورد مرگ و چگونگی مردن و کشمکش بازماندگان فرد فوت شده در مورد سرنوشت جنازه بود، عروسک در مورد یک عروسی غیر قابل انتظار است که آشکارا #مشدی_عباد اثر جاودانه #اوزیر_حاجی_بگف را به یاد میآورد با این تفاوت که در این داستان عاملیت نه با پدر دختر و خواستگار جوان که خود دختر جوان است که انگار برای به دست آوردن مال و ثروت مردی سن و سال دار قصد ازدواج با او را دارد و کارگردان این تاثیر پذیری را در صحنه یی که گروه موزیک آهنگ معروف مشدی عباد را مینوازند و ایوب اعتراض میکند که جوانها حوصله رقص با این آهنگهای قدیمی را ندارد و موسیقی شادتری را طلب میکند نشان میدهد. ایوبی که بعد از ۴۰ سال زندگی با دختر خاله متمولش شمسی که دوستش نداشته و سالها صبوری کرده و بعد از بالا کشیدن اموالش حالا ناپدید شدن شمسی را غنیمت شمرده و دل به دختری جوان سپرده و حاضر است تمام زندگی و ثروتش را به پایش بریزد. این یک بخش قضیه است و بخش دیگر به خطر افتادن منافع نزدیکانش از جمله خواهر و برادر و فرزندش که در شرایط جدید همه چیز را از دست رفته قلمداد کرده و تمام تلاششان را برای سر نگرفتن این عروسی انجام میدهند. آدمهایی که به جبر زمانه سربار برادر پولدار شده اند و حالا همه چیز را در آستانه از دست رفتن می بینند و هر کدام نقشه یی برای بی اعتبار کردن عروس در سر میپرورانند و واکنشهایشان خیلی بیشتر از آنکه ناشی از بد ذاتی و شرارت درونی باشد از سر استیصال است و خطر از دست رفتن حداقلهای لازم برای ادامه زندگی در آن خانه.
بدلیل لوکیشن ثابت و پلان سکانس های طولانی که در طول فیلم فقط ۴ بار کات میشوند عامل اصلی پیش برنده داستان، دیالوگهای پر تعداد شخصیتهاست که به دلیل تمرینهای زیاد قبل از فیلمبرداری به شخصیت درونی بازیگران انتقال یافته و توانسته اند دیالوگها را از آن خود کرده ظرافتهای بازیهای کلامی و پینگ پنگی را به نمایش گذارند و از آنجایی که یکی از نرمترین و جذابترین لهجههای ترکی، مربوط به ترکی حرف زدن تبریزیهاست بازیگران توانسته اند با یک دستی کامل ملاحت وجودی آن لهجه را به مخاطب انتقال دهند دیالوگهایی که همراه با ضرب المثلها، متلها و کنایههای قدیمی است که در جای خود جذابیت خاصی بر مخاطب ترک زبان دارد و در به وجود آوردن فضایی دوگانه و طنز سیاهش موفق عمل میکند گاه مخاطب را از فرط خنده به انفجار وا می دارد و گاه با استیصال شخصیتها همدردی می کنند. همه این موارد باعث می شود تا داستان معمایی یوسفی نژاد آرام آرام مطرح و گره گشایی شده و پازلهای گمشده تک به تک کنار هم چیده شده و گذشته آدمها و انگیزههایشان را مورد بررسی قرار دهد.
یوسفی نژاد در روایت این داستان معمایی نیم نگاهی هم به دنیای فیلمهای #آلفرد_هیچکاک دارد و در دو صحنه به فیلمهای ربکا و روانی ادای دین میکند. آنجا که زن صیغهای ایوب برای آماده شدن به مراسم عروسی یکی از لباسهای شمسی را به تن میکند و در صحنه پایانی هم که خدمتکار با ویلچری وارد حیاط میشود همه فکر میکنند که شمسی خانم برگشته اما بعد از کمی دقت مشخص میشود که یک عروسک به جای شمسی روی ویلچر است که یادآور فیلم روانی است.
داستان و شخصیتهای آن فارغ از زبان اثر، قابلیت تعمیم در هر زمان و مکانی را دارند و حتی قابلیت تعبیرهای سیاسی/ اجتماعی را به فیلم میدهند و صاحبان قدرت را به نقد میکشد که بیتوجه به شرایط اطرافیان در پی خواستههای شخصی دست به ماجراجویی میزنند پدری که با وجود سن بالا دنبال ازدواج با دختری جوان است و هیچ تمایلی برای پیگیری قضیه ناپدید شدن همسرش ندارد و از فرزند ناقص العقلش متنفر است و آرزوی مرگش را میکند و در بهترین حالت مایل است که او را چون تکه گوشتی به آسایشگاه بسپارد و از شرش راحت شود و از طرف دیگر پای خواهر و برادرش را از آن خانه بریده و خود با عروس جوانش خوش باشد. یا عروس جوانی که به صورت کاملاً مرموز وارد خانواده شده و در مواجهه با افراد مختلف واکنشهای کاملاً متفاوتی از خود بروز میدهد و تا پایان فیلم میبینیم که آن شخصیت راز آلود خود را حفظ کرده و نقاب از صورتش کنار نمی رود. کسی که در مواجهه با بیژن (پسر ناقص العقل ایوب) و مراد (نوکر خانه) به شدت مهربان است و دل رحم و غمخوار و برای ایوب نقش عاشقی دل خسته را بازی میکند اما در برابر سایرین زبانی تند و گزنده دارد و هیچ وقت مشخص نمیشود کدام یک از این حالات به واقعیت نزدیک است؟
بقیه در بخش دوم
کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻
@hamid_rostami_1354
BY حمید رستمی
Share with your friend now:
tgoop.com/hamid_rostami_1354/1570