HAMID_ROSTAMI_1354 Telegram 1576
منبع : روزنامه #هفت_صبح روز پنجشنبه تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳

پس از این زاری مکن...
#حمید_رستمی

بخش دوم

۳- شب یلدا ( #کیومرث_پوراحمد ) با خداحافظی دردناک حامد با زن و دخترش در فرودگاه آغاز می‌شود. زنی که در لحظات آخر وداع، شرمسار از اتفاقاتی که در آینده رخ خواهد داد دچار نوعی عذاب وجدان مقطعی شده و حامد که تمام مسیر، از فرودگاه تا خانه را اشک می‌ریزد و رانندگی می‌کند و در خیابان‌های خلوت تهران ترانه ماندگار #ویگن را از ضبط ماشین گوش می‌کند و در خود می‌شکند : پس از این زاری مکن، هوس یاری مکن، دل دیوانه .....دل دیوانه! اما او هنوز به آستانه فروپاشی نرسیده! امیدوار است و منتظر! چشم انتظار صدای زنگ تلفنی که یکی از آن سوی خط بگوید : دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم و برمی‌گردم یا منتظرتم تو بیا ! روزها و شب‌ها از پی هم می‌گذرند و اتفاقات بد یکی یکی پشت سر هم قطار می‌شوند تا اینکه بشنود : "مصلحتی است!" حالا دیگر حامد چیزی برای از دست دادن ندارد و حتی دلداری‌های مادرانه که "زنت از ایران نرفته از این خانه رفته!" و اینکه هر اتفاقی یک روزه شکل نمی‌گیرد حتماً یک "قبلاً " داشته و قبل‌تر و قبل‌تر و اینجاست که حامد به مکاشفه در گذشته‌اش برمی‌گردد فیلم‌های قدیمی را چند باره می‌بیند نگاه‌های خسته و نگران و پر استرس زنش را با دقت زیر ذره بین می‌برد. شعرهایی که می‌خواند ، اشک‌هایی که می‌ریزد، خنده‌هایی که می‌کند، یعنی همه آنها دروغ بود؟ الکی بود؟ اینجاست که خانم فردوسی به دادش می‌رسد و راه را نشان می‌دهد. اینکه دردهایت را برای خودت نگه دار آنها را با دیگران به اشتراک نگذار! برای خود سرمایه‌ای کن تا قوی‌تر شوی!

۴- گاهی رفتن ها نه از روی هوس است نه عطش ! فقط راهی است که باید پیموده شود تا از آن جهنم دره‌ای که در آن گیر افتاده‌ای بگریزی! حالا همسفر هر که باشد خیلی در حالت تفاوت ندارد! فقط کسی که رنج بی‌کسی ات را در تو کمتر کند و گاهی بتوانی به شانه‌اش تکیه بزنی! هانیه در سنتوری ( #داریوش_مهرجویی ) رفتن اش این شکلی ست. او حالا اگر حتی عاشق علی هم نباشد ولی هنوز ته دلش دوستش دارد و دلش به حالش می‌سوزد. آنجا که رو به محبوب امروزش از علی آن روزها می‌گوید که کل تهران از خانی آباد تا تجریش نامش را صدا می‌زدند و با آهنگ‌هایش حسابی خوش بودند اینکه آن قدر زدند توی سرش تا سری بالا نگیرد و مجوز کنسرت‌ و آلبوم ندادند و رفته رفته منزویش کردند تا پناهنده افیون شود و آن روزهای رویایی را در دنیای خاص نشئگی جستجو کند. هانیه حالا هم با دیدن علی دلش می‌لرزد و قدم‌هایش سست می‌شود . هرچند که از راه برنمی‌گردد ولی آنقدر ذاتش نیکوست و زنانگی دارد که گوشی طرف را بگیرد و شماره پدر علی را پیدا کند و خواهش کند که علی را به حال خود نگذارد. آدرسش را می‌دهد و در خود می‌شکند. این سرنوشتی نبود که خود خواسته رقم زده باشیم هرچه هست جوری جبر زمان و مکان است! چرا که همه جا خانم فردوسی‌ها در دسترس نیستند که قوت قلب داده و شما را با استعدادهای خودتان آشتی دهند!

کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻

@hamid_rostami_1354



tgoop.com/hamid_rostami_1354/1576
Create:
Last Update:

منبع : روزنامه #هفت_صبح روز پنجشنبه تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳

پس از این زاری مکن...
#حمید_رستمی

بخش دوم

۳- شب یلدا ( #کیومرث_پوراحمد ) با خداحافظی دردناک حامد با زن و دخترش در فرودگاه آغاز می‌شود. زنی که در لحظات آخر وداع، شرمسار از اتفاقاتی که در آینده رخ خواهد داد دچار نوعی عذاب وجدان مقطعی شده و حامد که تمام مسیر، از فرودگاه تا خانه را اشک می‌ریزد و رانندگی می‌کند و در خیابان‌های خلوت تهران ترانه ماندگار #ویگن را از ضبط ماشین گوش می‌کند و در خود می‌شکند : پس از این زاری مکن، هوس یاری مکن، دل دیوانه .....دل دیوانه! اما او هنوز به آستانه فروپاشی نرسیده! امیدوار است و منتظر! چشم انتظار صدای زنگ تلفنی که یکی از آن سوی خط بگوید : دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم و برمی‌گردم یا منتظرتم تو بیا ! روزها و شب‌ها از پی هم می‌گذرند و اتفاقات بد یکی یکی پشت سر هم قطار می‌شوند تا اینکه بشنود : "مصلحتی است!" حالا دیگر حامد چیزی برای از دست دادن ندارد و حتی دلداری‌های مادرانه که "زنت از ایران نرفته از این خانه رفته!" و اینکه هر اتفاقی یک روزه شکل نمی‌گیرد حتماً یک "قبلاً " داشته و قبل‌تر و قبل‌تر و اینجاست که حامد به مکاشفه در گذشته‌اش برمی‌گردد فیلم‌های قدیمی را چند باره می‌بیند نگاه‌های خسته و نگران و پر استرس زنش را با دقت زیر ذره بین می‌برد. شعرهایی که می‌خواند ، اشک‌هایی که می‌ریزد، خنده‌هایی که می‌کند، یعنی همه آنها دروغ بود؟ الکی بود؟ اینجاست که خانم فردوسی به دادش می‌رسد و راه را نشان می‌دهد. اینکه دردهایت را برای خودت نگه دار آنها را با دیگران به اشتراک نگذار! برای خود سرمایه‌ای کن تا قوی‌تر شوی!

۴- گاهی رفتن ها نه از روی هوس است نه عطش ! فقط راهی است که باید پیموده شود تا از آن جهنم دره‌ای که در آن گیر افتاده‌ای بگریزی! حالا همسفر هر که باشد خیلی در حالت تفاوت ندارد! فقط کسی که رنج بی‌کسی ات را در تو کمتر کند و گاهی بتوانی به شانه‌اش تکیه بزنی! هانیه در سنتوری ( #داریوش_مهرجویی ) رفتن اش این شکلی ست. او حالا اگر حتی عاشق علی هم نباشد ولی هنوز ته دلش دوستش دارد و دلش به حالش می‌سوزد. آنجا که رو به محبوب امروزش از علی آن روزها می‌گوید که کل تهران از خانی آباد تا تجریش نامش را صدا می‌زدند و با آهنگ‌هایش حسابی خوش بودند اینکه آن قدر زدند توی سرش تا سری بالا نگیرد و مجوز کنسرت‌ و آلبوم ندادند و رفته رفته منزویش کردند تا پناهنده افیون شود و آن روزهای رویایی را در دنیای خاص نشئگی جستجو کند. هانیه حالا هم با دیدن علی دلش می‌لرزد و قدم‌هایش سست می‌شود . هرچند که از راه برنمی‌گردد ولی آنقدر ذاتش نیکوست و زنانگی دارد که گوشی طرف را بگیرد و شماره پدر علی را پیدا کند و خواهش کند که علی را به حال خود نگذارد. آدرسش را می‌دهد و در خود می‌شکند. این سرنوشتی نبود که خود خواسته رقم زده باشیم هرچه هست جوری جبر زمان و مکان است! چرا که همه جا خانم فردوسی‌ها در دسترس نیستند که قوت قلب داده و شما را با استعدادهای خودتان آشتی دهند!

کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻

@hamid_rostami_1354

BY حمید رستمی


Share with your friend now:
tgoop.com/hamid_rostami_1354/1576

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Content is editable within two days of publishing Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. Clear The court said the defendant had also incited people to commit public nuisance, with messages calling on them to take part in rallies and demonstrations including at Hong Kong International Airport, to block roads and to paralyse the public transportation system. Various forms of protest promoted on the messaging platform included general strikes, lunchtime protests and silent sit-ins. To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support
from us


Telegram حمید رستمی
FROM American