Telegram Web
#مجردا_بخونن


نشانه‌های پارتنر نامناسب

در دسترس نیست و یهو غیبش میزنه!
این آدم مشکل جدی تعهد و اخلاق طرحواره‌ای در رابطه داره.

شما را بمباران عاطفی میکنه (غرق توجه و محبت)
میخواد وابسته‌ات کنه يا روى احساست كنترل داشته باشه؛ اين نوعى دستكارى عاطفيه، چون بعد ازمحبت زياد، معمولاً با سردى همراه است.

همچنان از اکس و رابطه قبلیش میگه!
هنوز تو رابطه قبليش گیره و شما واسش مثل چسب زخميد! شما بعد خوب شدن زخم، چسب زخمو چيكار ميكنيد؟

يه روز خوشحال، يه روز عصبانى و بدون دليل!
یعنی طرف ثبات هيجانى نداره
آدم مودی هستش و نميتونى پیش بينيش كنى؛ اين بى‌ثباتى احساسى آرامش و انرژیتو ميگیره!

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
به جای همیشه بهت فکر میکنم بهش بگو:

جان و خاطر با تو دارم روز و شب...🫀

#سعدی  
@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#پارت_577

وقتی از خواب بیدارشدم ارسلان رو کنار خودم روی اون صندلی راحتی چرم ندیدم!
بلند شدم و دستپاچه نگاهی به اطرافم انداختم...هیچ جای اتاق نبود...ناخواسته ترسیدم...نکنه بلایی سرش اومده باشه!؟؟؟
نکنه حالش بد شده باشه....
اول رفتم و آبی به دست و صورتم بزنم تا اون پژمردگی و حالت کسل ازم دور بشه و بعد با عجله از اتاق بیرون رفتم.....
اولینباری بود که از سکوت راهرو و فضاهای بالا ترسیدم....همش حس میکردم یه اتفاق بد افتاده یا میخواد بیفته!
اولین جایی که نگاه کردم صندلی ای بود که بیشتر وقتها یوسف اونجا مینشست اینبار اما خالی بود....
با صدای بلند شیرین رو صدا زدم:
-شیرین....شیرین کجایی ....شیرین.....
خیلی نگذشت که بدو بدو از آشپزخونه خودش رو بهم رسوند و گفت:
-بله خانمجان....چیشده !؟؟؟
نگران پرسیدم:
-ارسلان کجاست!؟ چرا نمیبینمش!؟
طبیعتا همچین سوالهایی رو باید از فوزیه میپرسیدم یا حداتقل اژدر اما هیچکدوم به چشمم نخوردمو از روی ناچاری پناه بردم به شیرین...اظهار بی اطلاعی کرد و گفت:
-من نمیدونم خانمجان! چرا از اژدر خان نمیپرسی....یا یوسف!؟
-هیچکدوم رو نمیبینم....ببینم....نکنه اتفاقی....اه تو که اصلا خبر نداری....!
دستمو تو هوا تکون دادم و بعد به سمت در رفتم.....
یوسف روی سکو ایستاده بود و با تلفن حرف میزد...به سمتش رفتم و بیقرار و حتی قبل از اینکه نزدیکش بشم پرسیدم:
-ارسلان کجاست یوسف؟؟ نکنه اتفاقی براش افتاده....
تا چرخید سمتم چشمام روی صورتش ثابت موند....خشکم زد....نه امکان نداشت.....امکان نداشت.....
چندبار پشت سرهم پلک زدم به این امید که بعد هر پلک زدنی کسی که رو به روم ایستاده بود غیب بشه...که من بفهمم توهم زدم....تو خیالاتم.....
اما نه...حقیقت داشت....من به اون خیره بودم و اون به من.....
هردو محو تماشای هم بودیم....چطور امکان داشت اون اینجا بیاد!؟؟؟
تمام روزای خوب و بد ، تمام لحظه های تلخ و شیرینی که باهاش تجربه کردم واسم تو لحظه تدایی شدن.....
میدونید...بعضی وقتها ممکنه مدت زمان کمی با یه نفر باشیم....اما به اندازه ی یک عمر...به اندازه ی یک عمر درگیرش بشیم... 
مثل همون جریان عشق 30ثانیه ای.....
و هزارو یک فلسفه ی دیگه !!!
ضربان قلبم شدید شد....دستام مشت شدن و اخمی ما بین دو ابروم نشست....لعنت به تو بوراک.....لعنت به تمام روزای تلخی که بخاطر تو تحمل کردم....
چرخیدم که بیشتر از این باهاش چشم تو چشم نشم حتی پا بلند کردم که قدم اول رو بردارم اما تا اسممو صدا زد نفسم تو سینه حبس شد و لرزش بدی تو تمام تنم حس کردم.....
هر حسی که بود من دوستش نداشتم....خوب یه بد داشت منو رنج میداد...ولی لعنتی....ببین چطور با نگاه ها و طرز صدا زدنش منو آزار میداد.....
لبمو زیر دندون فشار دادم و پلکهامو روهم فشردم.....
کاش منو اینقدر آزار نده....
اصلا چرا اومده اینجا....!؟ چرا !؟ 
چرخیدم سمتش و با عصبانیت گفتم:
-چیه!؟؟ چطور روت میشه اسم منو به زبون بیاری هان!؟؟ اصلا چرا برگشتی!؟ کی به تو گفته بیای اینجا !؟؟ هان !؟؟ نمیخوام ببینمت...نمیخوام صداتو بشنوم....تو یه آدم نامردی...یه نامرد پس فطرت....یه عوضی تمام عیار.....یه....
بغض بدی به گلوم چنگ انداخت.....
اون اولین مردی بود که با تمام وجود دوستش داشتم....با تمام وجود....بخاطرش به ارسلان خیانت کردم....بخاطرش هی تو برجکش میزدم....بخاطرش عصبانیت اونو به جون خریدم اماحالا چی....اون بخاطر من چیکار کرد......؟؟
نمیدونم اشک توی چشمعام رو دید یا نه....نمیدونم متوجه بغض و نفرت توی صدام شد یا نه اما ...گفتم:
-تو نفرت انگیز ترین و نامرد ترین مردی هستی که توی تمام زندگیم دیدم....
چیزی نگفت....بعنی فرصت نکرد چیزی بگه چون
با عصبانیت از کنارش رد شدم و رفتم.....
گرچه داشتم به سمت شفیع می رفتم اما حس میکردم حتی جسمم همونجا همچنان رو به روی بوراک ....
انگار اونجا جا گذاشتش بودم.....
فقط سریع قدم برمیداشتم که برسم به ارسلان و از فکر بوراک بیرون بیام......

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✴️ پنجشنبه 👈15 آذر/ قوس 1403
👈3 جمادی الثانی 1446👈5 دسامبر 2024

🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴 شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و حلقه اتصال رسالت و ولایت (11 هجری قمری ).
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🎇 امور دینی و اسلامی.
صدقه آخر هفته و شب جمعه خیرات برای اموات بسیار پسندیده است.
📛برای امور شراکتی و ازدواجی و دیدارها خوب نیست.
📛 و مسافرت همراه صدقه باشد.
🤒 مریض
امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد پر روزی و عمر زیاد کند.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج دلو  است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️ختنه و نامگذاری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه و دیوار.
✳️ و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن  نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست.
👩‍❤️‍👩مباشرت امروز (روز پنجشنبه)

مباشرت هنگام زوال ظهر برای سلامتی مفید است و فرزندش عاقل و سیاستمدار خواهد شد. ان شاءالله.

💑مباشرت امشب:  (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و برای بدن خوب و فرزند حاصل از اصحاب امام زمان علیه السلام گردد. ان شاءالله.

💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث طول عمر می گردد(ولی احترام امروز را نگه دارید)
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث ضعف مغز است.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 4 سوره مبارکه " نساء" است.
و اتوا النساء صدقاتهن نحله...
و چنین برداشت میشود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .

💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.

👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥀شهادت بانوی دو عالم
🖤حضرت زهرا سلام الله علیها
🥀تسلیت باد
🖤امیدوارم
🥀گل باغ نبی اکرم ص
🖤گره گشای مشکلاتتون باشه

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی خودش ب اندازه کافی سخته

برنده کسیه ک از لحظات خوبش لذت میبره

صبح بخیر 🍁

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#ایده_متن

آفتاب، تویۍ
ڪہ ترانہ صبح را مۍ نوازۍ
و من واژه هایم را
در انعڪاس چشمانت
شعر مۍ ڪنم
سپیدۍ صبح بر دامنت
چنگ مۍ زند
وتو سلانہ سلانہ
با لبخندت زندگۍ را نوید مۍ دهۍ

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#همسرانه

🦋بجای مخالفت پیشنهاد بدهید.

وقتی با یک نظر همسرتان مخالفید،
بجای مخالفت با او سعی کنید یک چیز
جدید به او پیشنهاد بدهید.

سپس پیشنهاد خودتان را
با نظر او از نظر فواید
و مشکلات بررسی کنید

و در آخر به یک نتیجه گیری مشترک برسید.
اینطور مشکلات بجای رها شدن
در رابطه حل میشوند
و دلخوری های عمیق نمی سازند.

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#آقایون_بخوانند

اختلافات کوچک قابل حل هستند به شرط آنکه دخالت دیگران در آن نقشی نداشته باشد.

🔴پس اگر اختلافی زنانه بین همسر و مادرتان پیش آمده تا جایی که می‌توانید دخالت نکنید

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#تلنگر

اگر به کسی که دوستش دارید محبت کردید و او از شما فاصله گرفت و شما را رنجاند ناراحت نشوید!
این خصلتِ آدمِ بی‌ارزش است!
که اگر مکرراً از کسی خوبی ببیند، خشم و غضب تحویل می‌دهد و او را از خودش طرد می‌کند
برای این دسته از افراد، آرزوی حضور آدم‌های بد در زندگی‌شان را دارم!
که مدام مورد بی‌مهری قرار بگیرند
اینگونه شاید قدر آدم‌های خوب و مهربان که طردشان کردند را بدانند
آدم‌هایی که هیچ وقت خودشان را دریغ نکردند
آدم‌هایی که هیچ وقت بد بودن را بلد نبودند اما جز بدی چیزی ندیدند...



@harimezendgi 👩‍❤️‍👨🦋
#ایده_متن

بگو دو مرتبه این را که: «دوستت دارم»



دلم هنوز به این جمله‌ی "شما " گرم است

#نجمه_زارع
@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#پارت_578
سرو صداهای زیادی از انباری میومد که حواس منو از بوراکی که حسابی تحت تاثیرم قرار داده بود پرت کرد.....
یوسف هم با یکم فاصله از در ایستاده بود و من رو که قدم قدم بهش نزدیکتر میشدم نگاه میکرد.....
نگاهی بهش انداختم و خواستم از کنارش بگذرم که دستشو مقابلم گرفت و گفت:
-نمیتونید برید جلو....
متعجب نگاهش کردم....اینکه نزاره برم جلو برام غیر طبیعی بود....یعنی یه جورایی از نظر خودم دلیلی نداشت اینکار انجام بده....
سرنو به عقب خم کردم تا بتونم تو صورتش نگاه کنم و بعد گفتم:
-میخوام برم پیش ارسلان....
کامبا جدی گفت:
-نمیشه....تاکید کردن هیچکس اونجا نره ...
به خودم اشاره کردمو گفتم:
-من هیچکسم !؟؟؟
-متاسفم...نمیتونید برید داخل...
خواستم جوابشو بدم که صدای داد و هوار ارسلان و بعدهم جیغ و داد یه زن به گوشم رسید....
خیلی کنجکاو بودم اونجا چه خبره ولی خب...یه غول به اسم یوسف رو به روم ایستاده بود که نمیذاشت جلوتر برم...
حرصم گرفته بود...بعضی وقتها حس میکردم تو این خونه هیچکاره ام.....
کلافه و دست به سینه چند قدمی ازش فاصله گرفتم...سرم پر از سوال بی جواب بود...یعنی بوراک به چه خاطر اومده بود اینجا!؟؟؟
کی توی انباری بود !؟؟ آخ که چقدر بیزار بودم از سوالهای بی جواب.....!
سر بلند کردمو از هموم فاصله به سمتی که بوراک تا چند دقیقه پیش اونجا بود نگاه کردم.....داشت تو حیاط قدم میزد و سیگار میکشید...
بوراک و سیگار !؟؟ اون که هیچوقت اهل سیگار نبود...پس چرا الان داشت اینکارو میکرد!!؟؟
تا صدای کوبیده شدن در انبار به گوشم رسید سرمو بلند کردمو به عقب چرخیدم...خودش بود.....
مشتش خونی بود....به یوسف که رسید دستمالی ازش گرفت و خون روی دستشو پاک کردو بعدهم دستمالو پرت کرد یه طرف و چیزهایی به یوسف گفت...
رفتم سمتش...تند تند قدم برمیداشت...پرسید:
-تو اینجا چیکارمیکنی!؟
بدون اینکه جواب سوالش رو بدم گفتم:
-ارسلان کی رو اونجا حبس کردی!؟
جوابی نداد و گفت:
-دیشب خوب خوابیدی!؟
-همونطور که پا به پاش قدم برمیداشتم بازم بی توجه به سوالش که جنبه پیچوندن داشت پرسیدم :
-دستت خونیه!؟ کی رو زدی!؟ کی رو داشتی اونجا میزدی؟؟؟
نگاه معنی داری بهم انداخت و گفت:
-شانار....
ایستاد...منم ایستادم...زل زد تو چشمام و گفت:
-اگه قرار باشه تو چیزی رو بدونی بدون اینکه بپرسی خودم همچی رو بهت میگم...
پوزخند زدمو گفتم:
-و یعنی من الان نباید بعضی چیزارو بدونم....!!!!
-دختر خوبی باش!
جواب کوتاه و مختصر و گنگی داد و بعد هم رفت داخل....
من اما همچنان همونجا ایستاده بودم ....دو باره سرمو به عقب چرخوندم و به انبار نگاه کردم....یعنی کی اونجا بود !؟؟
داشتم گیج میشدم.
من دیگه امنیت نداشتم...من دیگه خارج از این خونه حتی نمیتونستم بی دردسر قدم بردارم....
رفتم داخل....اژدرخان داشت به ارسلان راجب زخم دستش تذکر میداد و اونم که طبق معمولا اصلا به هیچی گوش نمیداد....!
 سیگار میشکید و حرفهایی میزد که واسه من نامفهوم بود...
دلم میخواست منم تو جریان باشم...این مسئله ای بود که به منم ربط پیدا میکرد...
اینبار دیگه نتونستم کوتاه بیام....رفتم سمتش ...اژدرخان تنهامون گداشت...کنارش نشستم و گفتم:
-میخوام بدونم کی توی انباریه!؟
به چشمام  زل زد و بعد جواب داد:
-نهال.....
هیچ فکر نمیکردم اینقدر زود جوابمو بده....
متعجب و وحشت زده گفتم:
-تو اونو آوردی تو انباری !؟؟ ارسلان ..اون الان تو انباریه!؟ تو داشتی اونو میزدی!؟؟؟یه زن رو !؟
سیکارشو بین لبهاش گرفت و بعد از چندلحظه گفت:
-هیچوقت به هیچکس اینقدر تذکر ندادم....چندبار بهش گفتم دست از زفتارهای احمقانه اش برنداره.....
شوخی بدی کرد...باید آدمش کنم...
درست که اون منو لو داده بود و امنیت جانیم رو به خطر انداخته بود اما من اصلا راضی به آزارش نبودم.....
اون هرکاری که میکرد از سر علاقه اش به ارسلان بود.....
-نکن.... ارسلان اینکارو باهاش نکن...
انگشت اشاره اشو بالا آورد و گفت:
-تو....دخالت نکن....تمام.....

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✴️جمعه 👈16  آذر/‌ قوس 1403
👈4 جمادی الثانی  1446👈6 دسامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
خواستگاری و عقد و عروسی.
خرید و معاملات.
امور زراعی و کشاورزی.
آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
شکار و دام گذاری.
خرید وسیله سواری.
و مصالحه بین افراد خوب است
.

🚘مسافرت: مسافرت بعد از ظهر و همراه صدقه باشد.
👶زایمان خوب
و نوزاد محبوب و مبارک است.
👩‍❤️‍👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت
نماز عصر مستحب  و فرزند حاصل دانشمندی مشهور و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه و دیوار.
✳️و بنایی نیک است.

👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب: مباشرت برای سلامتی جسم خوب است.
💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث درد در سر می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 5 سوره مبارکه " مائده "   است.
الیوم احل لکم الطیبات...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود.ان شاءالله. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
  اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه

✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .

💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی خیلی زود داره میگذره تا میتونی به خوبی هاش فکر کن تا جذبشون کنی☘️🌨️
صبحتون به زیبایی همین جا 😍👆

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#ایده_متن


🍂🍁

امروز قدم رنجه کنی تا سر #صبحم
خورشید بیاری که نگاهم شود آباد

شیرین بشود لقمه ی نانم سر سفره
یک بوسه تعارف بکنی از لبت آزاد


#ابراهیم_حسینی🍁

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#آقایون_بخوانند
#آموزشی

💊خواص ویتامین E برای مردان💊


🩵مصرف مداوم این ویتامین موجب افزایش تعداد اسپرم‌ها و همچنین کیفیت آنها را افزایش می‌دهد.

🩵بنابراین مردانی که به ناباروری مبتلا هستند، باید این ویتامین را به صورت مداوم مصرف کنند. ویتامین ای تاثیر زیادی در افزایش میل جنسی و قدرت باروری دارد.

🩵← بهبود سلامت قلب
🩵← افزایش میل جنسی

🩵← تقویت سیستم ایمنی بدن
🩵← محافظت دربرابر سرطان پروستات


@harimezendgi 👩‍❤️‍👨🦋
#همسرانه

گوش دادن مهم‌تر از حرف زدن
 


🙂‍↔️گاهی وقت‌ها همسر شما فقط نیاز داره که حرف بزنه و کسی باشه که گوش بده. این کار شاید ساده به نظر برسه، اما خیلی اهمیت داره.

🙂‍↔️ اگر وقت بذارید و با دقت گوش بدید، می‌تونید خیلی از مشکلات رو بدون این‌که نیاز به بحث‌های طولانی داشته باشید، حل کنید.

@harimezendgi 👩‍❤️‍👨🦋
2025/07/10 21:19:46
Back to Top
HTML Embed Code: