#آموزشی
🥲💊درمان زخم معقد بعد از یبوست یا رابطه
👈 اگه به دنبال یبوست، یا رابطه معقدی دچار زخم شدین
👈در لگن اب گرم روزی سه بار بشینید ،و این پماد رو هم روزی دوبار استفاده کنید ..
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
🥲💊درمان زخم معقد بعد از یبوست یا رابطه
👈 اگه به دنبال یبوست، یا رابطه معقدی دچار زخم شدین
👈در لگن اب گرم روزی سه بار بشینید ،و این پماد رو هم روزی دوبار استفاده کنید ..
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#تلنگر
#آموزشی
🤰دختر ۱۸ ساله به دنبال اخذ تست با بیبی چک متوجه بارداری می شود.
بدون اطلاع از محل جنین و بدون انجام سونوگرافی ، با استفاده از قرص اقدام به سقط می کند.
🤰پس از مصرف داروی سقط دچار خونریزی شدید و افت هوشیاری می شود.
با خونریزی واژینال و فشار بسیار پایین و ضربان قلب بالا به بیمارستان منتقل می شود. سریعا سونوگرافی شده و با مایع آزاد (خون) فراوان شکم آماده عمل می شود.
طی لاپاراتومی متوجه پارگی لوله فالوپ شدیم.
🤦♀️علت؟؟؟؟؟؟
🤦♀️حاملگی خارج از رحمی!!!
دوستان عزیز! تشکیل جنین همیشه داخل رحم اتفاق نمی افتد
حاملگی این خانم و تشکیل جنین نامبرده در داخل لوله فالوپ اتفاق افتاده بود و خودش به تنهایی خطر پارگی به دنبال افزایش قطر جنین را دارد.
این قرص سقط باعث اسپاسم لوله شده و لوله رو پاره کرده!
با خونریزی فراوان بسیار بسیار مرگ آسا است.
خوشبختانه جان این دختر حفظ شد.
🚫استفاده غیرعلمی و غیر صحیح از این قرص های میتونه شدیدا تهدید کننده حیات باشه
مواظب باشید
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#آموزشی
🤰دختر ۱۸ ساله به دنبال اخذ تست با بیبی چک متوجه بارداری می شود.
بدون اطلاع از محل جنین و بدون انجام سونوگرافی ، با استفاده از قرص اقدام به سقط می کند.
🤰پس از مصرف داروی سقط دچار خونریزی شدید و افت هوشیاری می شود.
با خونریزی واژینال و فشار بسیار پایین و ضربان قلب بالا به بیمارستان منتقل می شود. سریعا سونوگرافی شده و با مایع آزاد (خون) فراوان شکم آماده عمل می شود.
طی لاپاراتومی متوجه پارگی لوله فالوپ شدیم.
🤦♀️علت؟؟؟؟؟؟
🤦♀️حاملگی خارج از رحمی!!!
دوستان عزیز! تشکیل جنین همیشه داخل رحم اتفاق نمی افتد
حاملگی این خانم و تشکیل جنین نامبرده در داخل لوله فالوپ اتفاق افتاده بود و خودش به تنهایی خطر پارگی به دنبال افزایش قطر جنین را دارد.
این قرص سقط باعث اسپاسم لوله شده و لوله رو پاره کرده!
با خونریزی فراوان بسیار بسیار مرگ آسا است.
خوشبختانه جان این دختر حفظ شد.
🚫استفاده غیرعلمی و غیر صحیح از این قرص های میتونه شدیدا تهدید کننده حیات باشه
مواظب باشید
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#پارت_579
میدونستم و آگاه بودم تا مُردن فاصله ای نداشتم و اگه ارسلان به موقع خودشو بهم نرسونده بود اتفاقای بدی برام میفتاد....اتفاقایی که غیرقابل جبران و اسفناک میشدن ولی نمیدونم چرا نمیخواستم این وسط به کس دیگه ای هم آسیب برسه...ولو اگه اون کس دشمنم باشه....یکی مثل نهال !!!
در هر صورت من باید دخالت میکردم....
گرچه با گفتم کلمه ی "تمام" مستقیم ازم خواستم صحبت کردن رو کنار بزارم اما من دستشو گرفتم و گفتم:
-ارسلان بزار بره.....
متعجب نگاهم کرد و گفت:
-چی!؟؟ بزارم بره!!؟؟ اگه نفله میشدی و میمردی میومدی توی خوابمو همینو بهم میگفتی!؟؟ میگفتی ارسلان بزار بره....یا اگه من می مردم میومدی سر مزارم و میگفتی ارسلان من اجازه دادم اون بره....!!! هووووم!؟؟میدونی چیه...اگه اینکلرو میکردی اون موقع من از زیر خاک میومدم بیرون و یکی میخوابوندم زیر گوشت....
بیشتر با حالتی نگران ودرحالی که دیگه از تحمل هر نوع دردسری عاجز بودم گفتم:
-ولی اگه آسیب ببینه چی؟؟ اگه دردسر بشه چی!؟
دستشو با عصبانیت از توی دستم بیرون کشید و با قلدری گفت:
-من خودم دردسرم....
نه...هیچوقت نمیشد باهاش درست و حسابی حرف زد...تو چشماش زل زدم و گفتم:
-ارسلان ....
تنها همین یک کلمه رو گفته بودم که انگشت اشاره اشو گذاشت روی لبهاش و گفت:
-هیسسس! دستم درد میکنه اعصاب ندارم.....
بعد هم با اخم از روی صندلی بلند شد...میدونستم که بخاطر من عصبانیه...بخاطر اینکه میخواستن به من آسیب برسونن اما من دلم نمیخواست اون وارد این دردسرای پیچیده بشه.....!
ولی انگار قرار نبود به این آسونیا و سادگیا بیخیال این موضوع بشه.....
اون صدرصد و بی شک دنبال تلافیه!
اون بلند شد رفت بالا اما من ترجیح دادم برم بیرون تو حیاط....
دستامو ددر بدنم حلقه کردم و رفتم بیرون....ناخواسته نگاهم کشیده شد سمت انباری...یعنی الان نهال اونجا بود!؟؟ ارسلان چه بلایی سرش آورده بود !؟؟؟
نکنه آزارش بده !؟؟؟
-شانار....
صدای بوراک بود....شک نداشتم....نفسم تو سینه حبس شد و دست و پام دچار لرزش خفیفی شدن ...
جرات و توانش رو نداشتم که برگردم به عقب و پشت سرم رو نگاه کنم.....
وقتی دید من حتی به سمتش نمیچرخم دوباره گفت:
-نمیخوای حتی نگام کنی!؟؟؟
با عصبانیت چرخیدم سمتش و گفتم:
-آدم نامرد تماشایی نیست !!!
آه غلیظی از دهانش بیرون اومد....صورتش به بشاشی سابق نبود.... غمگینتر و آرومتر شده بود...
آهسته گفت:
-هرچی بگی حق داری....حتی اگه بزنی تو گوشم....
پوزخند زدم.لعنتی!
چنان تصور وحشتناکی از روز آخری که باهم بودیم داشتم ،که حتی فکر کردن بهش هم تنمو می لرزوند...
و حتی دل و احساسم رو....من اونقدر میخواستمش و اون.....
خواستم از کنارش بگذرم که گفت:
-یه چیزایی هست که تو نمیدونی....
-من هر چیزی که لازم باشه رو میدونم...یعنی با چشمای خودم دیدم....تو بزدل و ترسویی ....ترسوترین مردی هستی که تاحالا دیدم....
سیبک گلوش آهسته بالا و پایین شد...میدونم مسخره و مزخرف بود اما من تواناییش رو نداشتم که حتی تو چشماش نداشتم....میترسیدم دوباره دلم بلرزه....میترسیدم محو اون صورت مهربون و جذاب بشم.....
-شانار تنها آرزوم اینکه تو بهم فرصت حرف زدن بدی....
عصبی گفتم:
-فرصت چی بهت بدم!؟ تو اصلا برای بزدلیت چه توضیحی داری!؟ چه توضیحی میتونی داشته باشی....!؟؟
هیچوقت اون روز رو فراموش نمیکنم....هیچوقت....
با بدترین و غمگینترین حالت ممکن گفت:
-به مادرم که مقدس ترین موجود زندگیم اون روز هرچیزی که گفتم بخاطر تو بود....فقط به خاطر خودت....
از سر تعجب زیاد خندیدم...از اون خنره های تلخ و بعد گفتم:
-لعنت به تو بوراک به این دروغهای کثیفت....تو اون روز جلوی ارسلان منو محکوم کردی....راست راست تو چشمهاش نگاه کردی و گفتی این من بودم که ....
حرفمو قطع کرد و گفت:
-من قسم جون مادرمو خوردم شانار....توی این کره ی خاکی فقط منم و یه مادر....این اولینباریه که جونش رو قسم خوردم.....
من توضیح میدم....
من باید به تو یه چیزایی رو توضیح بدم ....
اینو گفت و ازم فاصله گرفت ....از پشت سر نگاهش کردم رفت کمی دور تر شروع کرد سیگار کشیدن....
نمیدونم چیشد که پاهام شروع کردن حرکت کردن ...انگار ناخواسته داشتم به سمتش میرفتم بدون اینکه اختیاری از خودم داشته باشم....
تا بهش نزدیک شدم سیگارو از دستش قاپیدمو پرت کردم روی زمین و بعد بدون اینکه حرفی بهش بزنم رفتم سمت خونه....
اون سیگاری نبود..
اون هیچوقت اینقدر بهم ریخته و غمگین نبود...
هیچوقت....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
میدونستم و آگاه بودم تا مُردن فاصله ای نداشتم و اگه ارسلان به موقع خودشو بهم نرسونده بود اتفاقای بدی برام میفتاد....اتفاقایی که غیرقابل جبران و اسفناک میشدن ولی نمیدونم چرا نمیخواستم این وسط به کس دیگه ای هم آسیب برسه...ولو اگه اون کس دشمنم باشه....یکی مثل نهال !!!
در هر صورت من باید دخالت میکردم....
گرچه با گفتم کلمه ی "تمام" مستقیم ازم خواستم صحبت کردن رو کنار بزارم اما من دستشو گرفتم و گفتم:
-ارسلان بزار بره.....
متعجب نگاهم کرد و گفت:
-چی!؟؟ بزارم بره!!؟؟ اگه نفله میشدی و میمردی میومدی توی خوابمو همینو بهم میگفتی!؟؟ میگفتی ارسلان بزار بره....یا اگه من می مردم میومدی سر مزارم و میگفتی ارسلان من اجازه دادم اون بره....!!! هووووم!؟؟میدونی چیه...اگه اینکلرو میکردی اون موقع من از زیر خاک میومدم بیرون و یکی میخوابوندم زیر گوشت....
بیشتر با حالتی نگران ودرحالی که دیگه از تحمل هر نوع دردسری عاجز بودم گفتم:
-ولی اگه آسیب ببینه چی؟؟ اگه دردسر بشه چی!؟
دستشو با عصبانیت از توی دستم بیرون کشید و با قلدری گفت:
-من خودم دردسرم....
نه...هیچوقت نمیشد باهاش درست و حسابی حرف زد...تو چشماش زل زدم و گفتم:
-ارسلان ....
تنها همین یک کلمه رو گفته بودم که انگشت اشاره اشو گذاشت روی لبهاش و گفت:
-هیسسس! دستم درد میکنه اعصاب ندارم.....
بعد هم با اخم از روی صندلی بلند شد...میدونستم که بخاطر من عصبانیه...بخاطر اینکه میخواستن به من آسیب برسونن اما من دلم نمیخواست اون وارد این دردسرای پیچیده بشه.....!
ولی انگار قرار نبود به این آسونیا و سادگیا بیخیال این موضوع بشه.....
اون صدرصد و بی شک دنبال تلافیه!
اون بلند شد رفت بالا اما من ترجیح دادم برم بیرون تو حیاط....
دستامو ددر بدنم حلقه کردم و رفتم بیرون....ناخواسته نگاهم کشیده شد سمت انباری...یعنی الان نهال اونجا بود!؟؟ ارسلان چه بلایی سرش آورده بود !؟؟؟
نکنه آزارش بده !؟؟؟
-شانار....
صدای بوراک بود....شک نداشتم....نفسم تو سینه حبس شد و دست و پام دچار لرزش خفیفی شدن ...
جرات و توانش رو نداشتم که برگردم به عقب و پشت سرم رو نگاه کنم.....
وقتی دید من حتی به سمتش نمیچرخم دوباره گفت:
-نمیخوای حتی نگام کنی!؟؟؟
با عصبانیت چرخیدم سمتش و گفتم:
-آدم نامرد تماشایی نیست !!!
آه غلیظی از دهانش بیرون اومد....صورتش به بشاشی سابق نبود.... غمگینتر و آرومتر شده بود...
آهسته گفت:
-هرچی بگی حق داری....حتی اگه بزنی تو گوشم....
پوزخند زدم.لعنتی!
چنان تصور وحشتناکی از روز آخری که باهم بودیم داشتم ،که حتی فکر کردن بهش هم تنمو می لرزوند...
و حتی دل و احساسم رو....من اونقدر میخواستمش و اون.....
خواستم از کنارش بگذرم که گفت:
-یه چیزایی هست که تو نمیدونی....
-من هر چیزی که لازم باشه رو میدونم...یعنی با چشمای خودم دیدم....تو بزدل و ترسویی ....ترسوترین مردی هستی که تاحالا دیدم....
سیبک گلوش آهسته بالا و پایین شد...میدونم مسخره و مزخرف بود اما من تواناییش رو نداشتم که حتی تو چشماش نداشتم....میترسیدم دوباره دلم بلرزه....میترسیدم محو اون صورت مهربون و جذاب بشم.....
-شانار تنها آرزوم اینکه تو بهم فرصت حرف زدن بدی....
عصبی گفتم:
-فرصت چی بهت بدم!؟ تو اصلا برای بزدلیت چه توضیحی داری!؟ چه توضیحی میتونی داشته باشی....!؟؟
هیچوقت اون روز رو فراموش نمیکنم....هیچوقت....
با بدترین و غمگینترین حالت ممکن گفت:
-به مادرم که مقدس ترین موجود زندگیم اون روز هرچیزی که گفتم بخاطر تو بود....فقط به خاطر خودت....
از سر تعجب زیاد خندیدم...از اون خنره های تلخ و بعد گفتم:
-لعنت به تو بوراک به این دروغهای کثیفت....تو اون روز جلوی ارسلان منو محکوم کردی....راست راست تو چشمهاش نگاه کردی و گفتی این من بودم که ....
حرفمو قطع کرد و گفت:
-من قسم جون مادرمو خوردم شانار....توی این کره ی خاکی فقط منم و یه مادر....این اولینباریه که جونش رو قسم خوردم.....
من توضیح میدم....
من باید به تو یه چیزایی رو توضیح بدم ....
اینو گفت و ازم فاصله گرفت ....از پشت سر نگاهش کردم رفت کمی دور تر شروع کرد سیگار کشیدن....
نمیدونم چیشد که پاهام شروع کردن حرکت کردن ...انگار ناخواسته داشتم به سمتش میرفتم بدون اینکه اختیاری از خودم داشته باشم....
تا بهش نزدیک شدم سیگارو از دستش قاپیدمو پرت کردم روی زمین و بعد بدون اینکه حرفی بهش بزنم رفتم سمت خونه....
اون سیگاری نبود..
اون هیچوقت اینقدر بهم ریخته و غمگین نبود...
هیچوقت....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ شنبه 👈 17 آذر / قوس 1403
👈5 جمادی الثانی 1446👈7 دسامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛صبح روز اول هفته را صدقه آغاز کنید.
📛از دیدارها و قسم دروغ پرهیز شو
🚘مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد.
👶 مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است.
💑مباشرت امشب شب یکشنبه : دلیل خاصی وارد نشده است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز تا ظهر قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه و دیوار.
✳️و بنایی نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث زردی رنگ می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
👈5 جمادی الثانی 1446👈7 دسامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛صبح روز اول هفته را صدقه آغاز کنید.
📛از دیدارها و قسم دروغ پرهیز شو
🚘مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد.
👶 مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است.
💑مباشرت امشب شب یکشنبه : دلیل خاصی وارد نشده است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز تا ظهر قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه و دیوار.
✳️و بنایی نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث زردی رنگ می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میانِ اینهمه گرفتاری و روزمرگی
مگر آدم چه میخواهد
جز یک "دلِ" گرم
و فنجان چای شیرین که
بدونِ فکروخیال نوشید و آرام گرفت...
صبحتون بخیر و شادی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
مگر آدم چه میخواهد
جز یک "دلِ" گرم
و فنجان چای شیرین که
بدونِ فکروخیال نوشید و آرام گرفت...
صبحتون بخیر و شادی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
دوستت دارم هاے
اول صبح را جدے بگیرید ...
اول صبح ک ڪسے
حال حرف مجانے را ندارد ...
صبح_بخیــرخورشیــدزندگیم♡ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💜
@harimezendgi👩❤️👨🦋
دوستت دارم هاے
اول صبح را جدے بگیرید ...
اول صبح ک ڪسے
حال حرف مجانے را ندارد ...
صبح_بخیــرخورشیــدزندگیم♡ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💜
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
❤️
💢 انتقاد کلّیومبهم ممنوع
از انتقادهای کلّی و مبهم خودداری کنید.
جملاتی مثل «احساس میکنم رابطه ما سرد شده است»، «من ناراضیام»، «شدیداً دلخورم»؛ بسیار کلّی و مبهم است و همسر شما را در جهتهای زیادی به فکر وا میدارد که ممکن است فرسنگها با نظر و انتقاد شما فاصله داشته باشد.
همسران باید سعی کنند مصداق مشکل یا موردی را که منجر به دلخوری و کدورت شده است، بهصورت بسیار ریز و جزئی بیان کنند؛ چون در این صورت است که همسر شما متوجه اصل موضوع شده و میفهمد چه چیزی را باید تغییر دهد یا اصلاح کند.
مثلا بهجای این که بگویید: «من ناراحت و دلخورم،» بگویید «من بهخاطر این که از من تشکر نمیکنی دلخورم.»
@harimezendgi👩❤️👨🦋
❤️
💢 انتقاد کلّیومبهم ممنوع
از انتقادهای کلّی و مبهم خودداری کنید.
جملاتی مثل «احساس میکنم رابطه ما سرد شده است»، «من ناراضیام»، «شدیداً دلخورم»؛ بسیار کلّی و مبهم است و همسر شما را در جهتهای زیادی به فکر وا میدارد که ممکن است فرسنگها با نظر و انتقاد شما فاصله داشته باشد.
همسران باید سعی کنند مصداق مشکل یا موردی را که منجر به دلخوری و کدورت شده است، بهصورت بسیار ریز و جزئی بیان کنند؛ چون در این صورت است که همسر شما متوجه اصل موضوع شده و میفهمد چه چیزی را باید تغییر دهد یا اصلاح کند.
مثلا بهجای این که بگویید: «من ناراحت و دلخورم،» بگویید «من بهخاطر این که از من تشکر نمیکنی دلخورم.»
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
#زناشویی
خیلی از زنها حتی از طریق #دخول #ارضا نمی شوند باید او را با تحریک ومعاشقه به #ارگاسم برسانید زنها اگر از رابطه جنسی خود راضی باشند با همه وجود عاشق مردشان می شوند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
خیلی از زنها حتی از طریق #دخول #ارضا نمی شوند باید او را با تحریک ومعاشقه به #ارگاسم برسانید زنها اگر از رابطه جنسی خود راضی باشند با همه وجود عاشق مردشان می شوند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
#پوزیشن
😈💦 9 پوزیشن ایده ال و راحت و لذت بخش که پارتنر درد کمتری را تجربه خواهد کرد 🫦
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#پوزیشن
😈💦 9 پوزیشن ایده ال و راحت و لذت بخش که پارتنر درد کمتری را تجربه خواهد کرد 🫦
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#همسرانه
هميشه لازم نيست آدمه را عوض كنيم
اگه فرضا همسرم باشه ، به اين راحتيها نيست بگيم خداحافظ من رفتم خودم را بسازم ؛
بايد تلاشمان را بكنيم نوع رابطه مان را بهبود ببخشيم؛
كتاب بخونيم، وقت بگذاريم،
كمك بگيريم از زوج درمانگرى ، مرجعى مطمئن؛ سازگارى هاى معقول شروع كنيم؛ حوصله كنيم ؛
من اينجور فهميده ام كه رابطه عاطفى با فرمولهاى ماكروفرى ، زود زود به پختگى نميرسه؛ چه بسا با تلاشهاى ريز مداوم ، رابطه بهترى ممكنه بتونيم با همون آدم قبلى بسازيم؛
من سالهاست ديده ام كه ادمها رابطه شان را درست ميكنند.
البته رد نميكنم كه وقتى تو اين مسير مي افتى ، احتمال دارد مطمئن بشوى كه طرف آدمِ رابطه با تو نيست ديگه و خلاص! هنوز ادمهايى هستند كه ميتوان بهشان دلى بست و نفسى عميق به عشقشان كشيد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
هميشه لازم نيست آدمه را عوض كنيم
اگه فرضا همسرم باشه ، به اين راحتيها نيست بگيم خداحافظ من رفتم خودم را بسازم ؛
بايد تلاشمان را بكنيم نوع رابطه مان را بهبود ببخشيم؛
كتاب بخونيم، وقت بگذاريم،
كمك بگيريم از زوج درمانگرى ، مرجعى مطمئن؛ سازگارى هاى معقول شروع كنيم؛ حوصله كنيم ؛
من اينجور فهميده ام كه رابطه عاطفى با فرمولهاى ماكروفرى ، زود زود به پختگى نميرسه؛ چه بسا با تلاشهاى ريز مداوم ، رابطه بهترى ممكنه بتونيم با همون آدم قبلى بسازيم؛
من سالهاست ديده ام كه ادمها رابطه شان را درست ميكنند.
البته رد نميكنم كه وقتى تو اين مسير مي افتى ، احتمال دارد مطمئن بشوى كه طرف آدمِ رابطه با تو نيست ديگه و خلاص! هنوز ادمهايى هستند كه ميتوان بهشان دلى بست و نفسى عميق به عشقشان كشيد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
#تلنگر
✅ از من به شما خانوما نصیحت:
وقتی به شوهر یا دوست پسرتون میگین رو فلان همکار خانومت حساسم، طرفتون دقیقا جذب اون خانومِ میشه و همش دنباله اینه بفهمه این خانومِ چی داره که زنم یا دوسدخترم احساس خطر کرده، اینطوریه که گند زده میشه به رابطتون.
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#تلنگر
✅ از من به شما خانوما نصیحت:
وقتی به شوهر یا دوست پسرتون میگین رو فلان همکار خانومت حساسم، طرفتون دقیقا جذب اون خانومِ میشه و همش دنباله اینه بفهمه این خانومِ چی داره که زنم یا دوسدخترم احساس خطر کرده، اینطوریه که گند زده میشه به رابطتون.
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
نقش_هوش_مردان_در_موفقیت_و_شکست_یک.mpeg
12.9 MB
#صوتی
🌹نقش هوش مردان در موفقیت و شکست یک ازدواج.
✅بشنوید از:
❇️ محسن محمدی نیا معین.
⚜روانشناس و
⚜ مشاور خانواده✨
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🌹نقش هوش مردان در موفقیت و شکست یک ازدواج.
✅بشنوید از:
❇️ محسن محمدی نیا معین.
⚜روانشناس و
⚜ مشاور خانواده✨
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
#تلنگر
❌ #خیانت ❌
یکی از مشکلاتی که بعد از بر ملا شدن روابط فرازناشویی صورت می گیرد
مقایسه خود با فرد سوم رابطه هست
که من چه مشکلی داشتم که با این خانم/اقا دوست شدی!!؟
در این كه دوطرف در شکل گیری یک رابطه سه نفره سهیم هستند شکی نیست و سهم شما در این خیانت می تواند ٥٠ درصد و یا کمتر باشد
و بیشترین سهم را معمولا
ارتباط ناموثر و عدم رسیدگی به رابطه زناشویی در زوجین به خود اختصاص می دهد.
پس اگر هنوز در روابط تان نفر سومی نیامده ولی روابطتان سرد شده و باغ رابطه را آبياري ورسیدگی نمی کنید بدانید که دیر یا زود شما هم به این مشکل بر خواهید خورد
و شما هم درگیر مثلث سه نفره خواهید شد
همیشه ضلع سوم این رابطه شخص نیست
گاهی تلگرام
گاهی کار
گاهی اینستاگرام
گاهی بچه و....
هم می تواند باشد.
باغچه رابطه نیاز به رسیدگی دارد...
البته انسان های اصیل ابتدا اصلاح سپس تذکر جدی و درنهایت تمام کردن رابطه را به جای خیانت انتخاب میکنند
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#تلنگر
❌ #خیانت ❌
یکی از مشکلاتی که بعد از بر ملا شدن روابط فرازناشویی صورت می گیرد
مقایسه خود با فرد سوم رابطه هست
که من چه مشکلی داشتم که با این خانم/اقا دوست شدی!!؟
در این كه دوطرف در شکل گیری یک رابطه سه نفره سهیم هستند شکی نیست و سهم شما در این خیانت می تواند ٥٠ درصد و یا کمتر باشد
و بیشترین سهم را معمولا
ارتباط ناموثر و عدم رسیدگی به رابطه زناشویی در زوجین به خود اختصاص می دهد.
پس اگر هنوز در روابط تان نفر سومی نیامده ولی روابطتان سرد شده و باغ رابطه را آبياري ورسیدگی نمی کنید بدانید که دیر یا زود شما هم به این مشکل بر خواهید خورد
و شما هم درگیر مثلث سه نفره خواهید شد
همیشه ضلع سوم این رابطه شخص نیست
گاهی تلگرام
گاهی کار
گاهی اینستاگرام
گاهی بچه و....
هم می تواند باشد.
باغچه رابطه نیاز به رسیدگی دارد...
البته انسان های اصیل ابتدا اصلاح سپس تذکر جدی و درنهایت تمام کردن رابطه را به جای خیانت انتخاب میکنند
@harimezendgi 👩❤️👨🦋
#ایده_متن
به لانگ دیستنستون مثل
علیرضا اسفندیاری بگید:
"هر چه دورتر میشوی
من؛
عاشق تر میشوم.
و هر چه نزدیک تر می آیی
بی تاب تر می شوم.
گویی عاشق که باشی
دور یا نزدیک
فرقی ندارد.
حتی اندک یاد تو
کافیست
برای بی تاب بودن:))
@harimezendgi👩❤️👨🦋
به لانگ دیستنستون مثل
علیرضا اسفندیاری بگید:
"هر چه دورتر میشوی
من؛
عاشق تر میشوم.
و هر چه نزدیک تر می آیی
بی تاب تر می شوم.
گویی عاشق که باشی
دور یا نزدیک
فرقی ندارد.
حتی اندک یاد تو
کافیست
برای بی تاب بودن:))
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_580
🦋🦋شیطان مونث🦋🦋
نارگل چیزی که ازش خواسته بودم رو برام آورد و گفت:
-خانم ...چیز دیگه ای لازم ندارید!؟
پرسش ناری از فکر و خیال بیرونم آورد...فکری که به کل درگیر بوراک و حرفهای گنگ و نامفهومش بود....
من نمیخواستم ببینمش ...تصورم هم این بود که هیچوقت همچین اتفاقی نمیفتاده اما انگار حالا افتاده بود....حالا من دیدمش درحالی که میگفت خیلی چیزارو من نمیدونم و باید برام توضیح بده .....!
یه لحظه از خودم میپرسیدم اخه چرا باید توضیحاتش برام مهم باشه و لحظه ی دیگه وسوسه میشدم چیزایی که میگفت رو بدونم.....!
روی کاناپه دراز بود و با گوشی ور میرفتم که نفهمیدم کی خوابم برد....
زمزمه های گنگی بالای سرم بیدارم کرد...تکون نخوردم تا صحبتهای ارسلان و اژدر رو بشنوم:
-شانار جز خط قرمزخای من...رحم نمیکنم به کسی که بخواد بهش آسیب برسونه.....
داشتن در مورد من و نهال صحبت میکردن...
اژدرخان گفت:
-همچی یه حسادت زنونه اس....بنظر من ولش کنی بره بهتره ...اصل کاری کسای دیگه ای هستن!!!
-اینکارو میکنم ولی نه حالا...
-خیلی خب...کاری که فکر میکنی درسته همون درسته!
-بوراک کجاست!؟
-فرستادمش پیش جعفر حمزه ای!
-خوب خوب...کار به موقع ای بود....
چون صدای بسته شدن در اومد سرمو آهسته بلند کردم.اژدرخان رفته بود اما ارسلان داشت سیگار روشن میکرد...وقتی اینکارو انجام داد اونم از اتاق زد بیرون....فورا بلند شدم و پشت سرش راه افتادم.....
تعقیب و گریز سختی نبود چون خونه آروم و خلوت بود...آهسته و بافاصله قدم برمیداشتم که متوجه ام نشه...
یه راست رفت سمت انباری...اینبار یوسف رو اون حوالی ندیدم....
خود ارسلان درو باز کرد و رفت داخل.....
دلم میخواست بدونم واقعا نهال اونجاست!؟؟ و اگه اون اونجاست دارهچه بلایی سرش میاره.....
در روی هم بود اما قفل نبود...یکمش رو با احتیاط کنار زدم تا داخل رو ببینم...
پشتش نهال به ستون چوبی بود و دستهاش هم دو طرف بسته....
صورت و بینبش خونی بود و از سرو شکل بهم ریخته و عاجزش مشخص بود حسابی از نفس افتاده.....
ارسلان رو به روش ایستاد...دیگه نتونستم صورت نهال رو ببینم....نمیدونم چرا یه ان اون روزای بد خودم برام یاداوری شد ...
دود سیگارشو فوت کرد تو صورت نهال ....با عجز شدیدی ودرحالی که حتی انگار حتی تحمل ایستادن رو پاهای خودش رو هم نداشت گفت:
-چی از جونم میخوای عوضی...هان!؟ داری زورت رو به رخ من مبکشی امیرارسلان مرصاد...؟؟تو هیچی نیستی...هیچی نیستی جز یه وحشی تمام عیار....یه عوضی....یه لعنتی....
با ته مونده ی توانش یه جیغ کشید ....
ارسلان چیزی نگفت...جلوی چشماش قدم رو رفت و پشت سرهم از سیگار توی دستش کام گرفت ....
نهال اینبار با گریه و بغض گفت:
-دست از سرم بردار ارسلان...هرچی بخوای بهت میگم...فقط بزار برم....
ارسلان پشتش به من بود نمیتونستم صورتش رو ببینم ..اما صداشو شنیدم که گفت:
-چیزی از تو به درد من نمیخوره که بخوام بدونم....
نهال با ترس و حال و احوالی پریشون و صورت رنگ پریده ای گفت:
-میخوای منو بکشی!؟؟ میخوای منو بکشی ....تو میخوای اینکارو بکنی.... پدرم اگه بفهمه راحتت نمیزاره.....قسم میخورم....
واکنش ارسلان بعد شنیدن این حرف یه خنده بود....
دستشو تکون داد و گفت:
-به درک فرستادن یکی مثل تو و هفت جد آبادت واسه من عین آب خوردن.....
تو...توی کوفتی....تو چطور به خودت اجازه دادی با من دربیفتی....؟؟
اشک از چشمهای نهال سرازیر شد.....
با گریه گفت:
-چه بلایی میخوای سرم بیاری!؟؟ هاان!؟
ترس بدی توی وجودم نشست...
نکنه بلایی سرش بیاره.....
اسلحه اش رو از جیبش بیرون آورد و اونو رو به روی نهال گرفت....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🦋🦋شیطان مونث🦋🦋
نارگل چیزی که ازش خواسته بودم رو برام آورد و گفت:
-خانم ...چیز دیگه ای لازم ندارید!؟
پرسش ناری از فکر و خیال بیرونم آورد...فکری که به کل درگیر بوراک و حرفهای گنگ و نامفهومش بود....
من نمیخواستم ببینمش ...تصورم هم این بود که هیچوقت همچین اتفاقی نمیفتاده اما انگار حالا افتاده بود....حالا من دیدمش درحالی که میگفت خیلی چیزارو من نمیدونم و باید برام توضیح بده .....!
یه لحظه از خودم میپرسیدم اخه چرا باید توضیحاتش برام مهم باشه و لحظه ی دیگه وسوسه میشدم چیزایی که میگفت رو بدونم.....!
روی کاناپه دراز بود و با گوشی ور میرفتم که نفهمیدم کی خوابم برد....
زمزمه های گنگی بالای سرم بیدارم کرد...تکون نخوردم تا صحبتهای ارسلان و اژدر رو بشنوم:
-شانار جز خط قرمزخای من...رحم نمیکنم به کسی که بخواد بهش آسیب برسونه.....
داشتن در مورد من و نهال صحبت میکردن...
اژدرخان گفت:
-همچی یه حسادت زنونه اس....بنظر من ولش کنی بره بهتره ...اصل کاری کسای دیگه ای هستن!!!
-اینکارو میکنم ولی نه حالا...
-خیلی خب...کاری که فکر میکنی درسته همون درسته!
-بوراک کجاست!؟
-فرستادمش پیش جعفر حمزه ای!
-خوب خوب...کار به موقع ای بود....
چون صدای بسته شدن در اومد سرمو آهسته بلند کردم.اژدرخان رفته بود اما ارسلان داشت سیگار روشن میکرد...وقتی اینکارو انجام داد اونم از اتاق زد بیرون....فورا بلند شدم و پشت سرش راه افتادم.....
تعقیب و گریز سختی نبود چون خونه آروم و خلوت بود...آهسته و بافاصله قدم برمیداشتم که متوجه ام نشه...
یه راست رفت سمت انباری...اینبار یوسف رو اون حوالی ندیدم....
خود ارسلان درو باز کرد و رفت داخل.....
دلم میخواست بدونم واقعا نهال اونجاست!؟؟ و اگه اون اونجاست دارهچه بلایی سرش میاره.....
در روی هم بود اما قفل نبود...یکمش رو با احتیاط کنار زدم تا داخل رو ببینم...
پشتش نهال به ستون چوبی بود و دستهاش هم دو طرف بسته....
صورت و بینبش خونی بود و از سرو شکل بهم ریخته و عاجزش مشخص بود حسابی از نفس افتاده.....
ارسلان رو به روش ایستاد...دیگه نتونستم صورت نهال رو ببینم....نمیدونم چرا یه ان اون روزای بد خودم برام یاداوری شد ...
دود سیگارشو فوت کرد تو صورت نهال ....با عجز شدیدی ودرحالی که حتی انگار حتی تحمل ایستادن رو پاهای خودش رو هم نداشت گفت:
-چی از جونم میخوای عوضی...هان!؟ داری زورت رو به رخ من مبکشی امیرارسلان مرصاد...؟؟تو هیچی نیستی...هیچی نیستی جز یه وحشی تمام عیار....یه عوضی....یه لعنتی....
با ته مونده ی توانش یه جیغ کشید ....
ارسلان چیزی نگفت...جلوی چشماش قدم رو رفت و پشت سرهم از سیگار توی دستش کام گرفت ....
نهال اینبار با گریه و بغض گفت:
-دست از سرم بردار ارسلان...هرچی بخوای بهت میگم...فقط بزار برم....
ارسلان پشتش به من بود نمیتونستم صورتش رو ببینم ..اما صداشو شنیدم که گفت:
-چیزی از تو به درد من نمیخوره که بخوام بدونم....
نهال با ترس و حال و احوالی پریشون و صورت رنگ پریده ای گفت:
-میخوای منو بکشی!؟؟ میخوای منو بکشی ....تو میخوای اینکارو بکنی.... پدرم اگه بفهمه راحتت نمیزاره.....قسم میخورم....
واکنش ارسلان بعد شنیدن این حرف یه خنده بود....
دستشو تکون داد و گفت:
-به درک فرستادن یکی مثل تو و هفت جد آبادت واسه من عین آب خوردن.....
تو...توی کوفتی....تو چطور به خودت اجازه دادی با من دربیفتی....؟؟
اشک از چشمهای نهال سرازیر شد.....
با گریه گفت:
-چه بلایی میخوای سرم بیاری!؟؟ هاان!؟
ترس بدی توی وجودم نشست...
نکنه بلایی سرش بیاره.....
اسلحه اش رو از جیبش بیرون آورد و اونو رو به روی نهال گرفت....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
👈 یکشنبه 👈 18 آذر / قوس 1403
👈6 جمادی الثانی 1446 👈8 دسامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅عقد و خواستگاری و عروسی.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅دیدار با روسا و مسئولین.
✅خرید و فروش.
✅رفتن به تفریحات سالم.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅صلح دادن افراد.
✅درختکاری.
✅شکار صید و دام گزاری.
✅و پس گرفتن طلب خوب است.
🚘مسافرت : مسافرت خوب است.
👶مناسب زایمان و نوزاد از آفات و بلاها دور باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج حوت است و امور زیر خوب است:
✳️افتتاح شغل و کسب و کار.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️دعوت کردن افراد.
✳️دیدار بزرگان.
✳️و امور آموزشی و تعلیمی خوب است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قرآن گردد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث بلای ناگهانی می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث رعشه اعضا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب دوشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 7 سوره مبارکه "اعراف" است.
الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آنها تلاش کنند و برخی سستی کنند و از چشم وی بیفتند و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
👈6 جمادی الثانی 1446 👈8 دسامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅عقد و خواستگاری و عروسی.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅دیدار با روسا و مسئولین.
✅خرید و فروش.
✅رفتن به تفریحات سالم.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅صلح دادن افراد.
✅درختکاری.
✅شکار صید و دام گزاری.
✅و پس گرفتن طلب خوب است.
🚘مسافرت : مسافرت خوب است.
👶مناسب زایمان و نوزاد از آفات و بلاها دور باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج حوت است و امور زیر خوب است:
✳️افتتاح شغل و کسب و کار.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️دعوت کردن افراد.
✳️دیدار بزرگان.
✳️و امور آموزشی و تعلیمی خوب است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قرآن گردد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث بلای ناگهانی می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث رعشه اعضا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب دوشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 7 سوره مبارکه "اعراف" است.
الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آنها تلاش کنند و برخی سستی کنند و از چشم وی بیفتند و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از خوشگذرونی های ساده غافل نشین..
میشه با بهترین های زندگیتون تو طبیعت
املت آتیشی بخورینو کیف کنین🤌🏻
شاد بودن همینقد سادست🌲🪵✨🍳
صبح بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
میشه با بهترین های زندگیتون تو طبیعت
املت آتیشی بخورینو کیف کنین🤌🏻
شاد بودن همینقد سادست🌲🪵✨🍳
صبح بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
هر صبح
به شوق دیدن پیامت
بیدار میشوم
گویا ساعت قلبم
به وقت تو
تنظیم شده است !
صبحت بخیر جانانم❤️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
هر صبح
به شوق دیدن پیامت
بیدار میشوم
گویا ساعت قلبم
به وقت تو
تنظیم شده است !
صبحت بخیر جانانم❤️
@harimezendgi👩❤️👨🦋