#تلنگر
➣ یکی از اشتباهات بزرگ برخی از زوجین تماشای فیلم های پورن قبل از رابطه جنسی به منظور آموزش، تحریک شدن بیشتر و... است!
➣ مشاهده این فیلم هاتنها باعث کمرنگ شدن توانایی ها و زیبایی های همسر و بالا رفتن توقعات غیر معقول شما می شود.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
➣ یکی از اشتباهات بزرگ برخی از زوجین تماشای فیلم های پورن قبل از رابطه جنسی به منظور آموزش، تحریک شدن بیشتر و... است!
➣ مشاهده این فیلم هاتنها باعث کمرنگ شدن توانایی ها و زیبایی های همسر و بالا رفتن توقعات غیر معقول شما می شود.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_570
وقتی دوباره سیگارو به لبش نزدیک کرد تا پک بزنه چشمم به زخم دستش افتاد.
زخمی که بخاطر فشار دندونای من بود..
فکر نمیکردم جاش بمونه اما مونده بود..
بدتر اینکه رو طرف راست صورتش رد خراشهایی بودکه من اون شب رو صورتش انداختم..
نگاهمو از رد ناخنام روی صورتش برداشتم و چشم دوختم به جاسیگاری ای که پر بود از ته مونده...حتی فضای نشیمن هم پر دود شده بود.
تو همین چند ساعتی که اومده بود بیشتر از یه پاکت سیگار تموم کرده بود..
قدم زنان رفتم سمتش که گفت:
-میدونی اشکال تو چیه شانار!؟ اشکال تو اینکه هنوز فکر میکنی زن من نیستی..فکر میکنی همون دختری هستی که به زور آوردنش اینجا..یادت رفته الان زن منی..
اگه از اول رفتار مناسبی داشت ممکن بود همچین روزایی پیش نیاد...
ولی من نمیدونم حتی اگه مرد خوبی بود من عاشقش میشدم؟؟
خم شدم که پاکت سیگارو بردارم اما تا دستمو سمتش دراز کردم دستمو گرفت و گفت:
-نوچ.بزار بمونه..
پاکتو کشیدم و گفتم:
-میخوای خفه بشی!؟
نیشش کج شد...خندید و جواب داد:
-کسی با دود سیگار خفه نشده...اما..با چیزای دیگه آره.
"اما " رو خاص گفت...اونقدر خاص و معنی دار که فهمیدم به خودم ربط پیدا میکنه...پرتش کردم تو سطل آشغال و گفتم:
-حتی سیگار کشیدن هم یه حدی داره..
دستشو تکون داد و چون نخ سیگار توی دستش به ته رسیده بود گفت:
-بیارش.زود
دست به سینه شدمو خیلی محکم گفتم:
-نع! فکرشم نکن.. بسه هرچقدر ریه هاتو پر از دود کردی!نمیدمش...
با اخم زل زد به صورتم...یه آن از اون اخم پر ابهتش ترسیدم...تهدید کنون گفت:
-یا پاکت سیگارو بده یا..
مکث کرد.اما بعد دوباره گفت:
-یا هم بیا بشین اینجا.
رد دستشو که دنبال کردم دیدم به بغلش اشاره میکنه
طعنه زنان گفتم:
-فکر میکنی میام..!؟ من تصمیم داشتم دیگه حتی نگاهتم نکنم.اینو به خودتم گفتم...وقتی اونجوری روی تخت داشتی وادار به سکسم میکردی بهت گفتم اگه بعدش پشیمون بشی بخششی درکار نیست..
با لحنی خاص و صدای خش داری گفت:
-پس پاکت سیگارمو بده تا خفه بشمو بمیرم!
قبلش تصمیم داشتم همینکارو بکنم اما بعدش...با شنیدن این جمله و اون لحن و صدا منصرف شدم..
احتمالا اینا دلایل قانع کننده ای برای بخشیدنش نبودن.
نفس عمیقی کشیدمو رفتم سمتش و بعد با تعلل روی پاهاش نشستم..
دستشو رو سرم گذاشت و با اینکار ازم خواست سرمو رو سینه اش بزارم..
ناخواسته همینکارو کردم..
صداش خیلی نا واضح به گوشم رسید
-چهارروز نبودم که نبینیم...که اذیت نشی!
مزخرف....اینکه هی از اونی که اذیتت میکنه به خودش پناه ببری.. هم درد و هم درمان یه نفر باشه!؟عادلانه نیست..
عین اینایی که مست میکنن و حرفهای درهم برهم میزنن ،داشت عجیب و غریب حرف میزد!
پرسیدم:
-این چند روز کجا بودی!؟
-استانبول!
یعنی پیش بوراک بوده!؟ولی اون دیگه کمتر به بوراک اهمیت میداد...یعنی بعد از اون روزی که مارو باهم دید دیگه خیلی رابطه ی خوبی باهاش نداشت..
بوراکی که فهمیده بودم اصلا از پدر و مادر ارسلان نیست.
چیزی که فهمیده بودم این بود ک خیلی سال قبل پدر ارسلان برای تجارت به ترکیه میره..کسی نمیدونه چجوری و کی،اونجا با مادر بوراک یعنی یولاندا که یه بیوه زن دورگه ترکیه ای و آلمانی بوده آشنا میشه و باهاش ازدواج میکنه....این درحالی بود که شوهر یولاندا بخاطر حمله قلبی مرده بود و اون یه بچه چهارساله هم داشت...یعنی بوراک..که اتفاقا آرزو،آسیه و بقیه خواهرهای ارسلان خیلی زیاد دوستش داشتن و باهم در ارتباط بودن..
و همین به شک و شبه های من پایان داد....آخه همیشه دنبال ویژگی مشترک بین این دو برادر بودم...اما حالا دیگه خیلی چیزارو میدونستم..
حرکت نوازش وار دست ارسلان روی کمرم منو به خودم آورد..
آهسته گفتم:
-چرا منم باخودت نبردی!؟
-دوست داشتی بیای!؟
-اهومم....من ترکیه رو دوست دارم..
-مگه میشه جایی رو ندیده دوست داشت..!؟
-آره چرا نشه....مثلا من تاحالا ایتالیا ،فرانسه رو ندیدم ولی عاشق اونجام..یاخیلی جاهای دیگه..
اینبار دستشو رو موهام کشید و گفت:
-باشه دفعه بعد تورو میبرم ترکیه.هر چند من برای کار رفته بودم نه خوش گذرونی.
-کار و چشم چرونی!؟
خیلی آهسته گفت:
-آره چشم چرونی هم کردم..به چشم خواهری همه خوشگل بودن..دخترایی بلند با چشمهای درشت!
-معلوم خیلی دقیق چشم چرونی کردی!
دستشو خیلی آروم زد به کمرم و گفت:
-خب وقت خواب.بلند شو..
بلند شدم..بند ربدوشامبرم باز شده بود و بدنم نمایان.
نگاهی به تنم انداخت،فکر کردم باز هوس سکس میکنه اما بر خلاف تصورم اینطور نبود.
اصلا حتی بلند هم نشد.
یعنی نمیخواست باهام بیاد!؟
پرسیدم:
-مگه تو نمیای!؟
سرشو تکون داد و گفت:
-نه همینجا میخوابم.
چون دلیلی برای اینکار نمیدیدم پرسیدم:
-خب چرا !؟
-چیه خیلی دلت میخواد بیام پیشت بخوابم !؟
چون اینو گفت فهمیدم دارم زیادی کنجکاوی و اصرار به خرج میدم واسه همین گفتم
- نه اصلا بهتر..همینجا بمون...
خندید و گفت:
جوونور سگمصب!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
وقتی دوباره سیگارو به لبش نزدیک کرد تا پک بزنه چشمم به زخم دستش افتاد.
زخمی که بخاطر فشار دندونای من بود..
فکر نمیکردم جاش بمونه اما مونده بود..
بدتر اینکه رو طرف راست صورتش رد خراشهایی بودکه من اون شب رو صورتش انداختم..
نگاهمو از رد ناخنام روی صورتش برداشتم و چشم دوختم به جاسیگاری ای که پر بود از ته مونده...حتی فضای نشیمن هم پر دود شده بود.
تو همین چند ساعتی که اومده بود بیشتر از یه پاکت سیگار تموم کرده بود..
قدم زنان رفتم سمتش که گفت:
-میدونی اشکال تو چیه شانار!؟ اشکال تو اینکه هنوز فکر میکنی زن من نیستی..فکر میکنی همون دختری هستی که به زور آوردنش اینجا..یادت رفته الان زن منی..
اگه از اول رفتار مناسبی داشت ممکن بود همچین روزایی پیش نیاد...
ولی من نمیدونم حتی اگه مرد خوبی بود من عاشقش میشدم؟؟
خم شدم که پاکت سیگارو بردارم اما تا دستمو سمتش دراز کردم دستمو گرفت و گفت:
-نوچ.بزار بمونه..
پاکتو کشیدم و گفتم:
-میخوای خفه بشی!؟
نیشش کج شد...خندید و جواب داد:
-کسی با دود سیگار خفه نشده...اما..با چیزای دیگه آره.
"اما " رو خاص گفت...اونقدر خاص و معنی دار که فهمیدم به خودم ربط پیدا میکنه...پرتش کردم تو سطل آشغال و گفتم:
-حتی سیگار کشیدن هم یه حدی داره..
دستشو تکون داد و چون نخ سیگار توی دستش به ته رسیده بود گفت:
-بیارش.زود
دست به سینه شدمو خیلی محکم گفتم:
-نع! فکرشم نکن.. بسه هرچقدر ریه هاتو پر از دود کردی!نمیدمش...
با اخم زل زد به صورتم...یه آن از اون اخم پر ابهتش ترسیدم...تهدید کنون گفت:
-یا پاکت سیگارو بده یا..
مکث کرد.اما بعد دوباره گفت:
-یا هم بیا بشین اینجا.
رد دستشو که دنبال کردم دیدم به بغلش اشاره میکنه
طعنه زنان گفتم:
-فکر میکنی میام..!؟ من تصمیم داشتم دیگه حتی نگاهتم نکنم.اینو به خودتم گفتم...وقتی اونجوری روی تخت داشتی وادار به سکسم میکردی بهت گفتم اگه بعدش پشیمون بشی بخششی درکار نیست..
با لحنی خاص و صدای خش داری گفت:
-پس پاکت سیگارمو بده تا خفه بشمو بمیرم!
قبلش تصمیم داشتم همینکارو بکنم اما بعدش...با شنیدن این جمله و اون لحن و صدا منصرف شدم..
احتمالا اینا دلایل قانع کننده ای برای بخشیدنش نبودن.
نفس عمیقی کشیدمو رفتم سمتش و بعد با تعلل روی پاهاش نشستم..
دستشو رو سرم گذاشت و با اینکار ازم خواست سرمو رو سینه اش بزارم..
ناخواسته همینکارو کردم..
صداش خیلی نا واضح به گوشم رسید
-چهارروز نبودم که نبینیم...که اذیت نشی!
مزخرف....اینکه هی از اونی که اذیتت میکنه به خودش پناه ببری.. هم درد و هم درمان یه نفر باشه!؟عادلانه نیست..
عین اینایی که مست میکنن و حرفهای درهم برهم میزنن ،داشت عجیب و غریب حرف میزد!
پرسیدم:
-این چند روز کجا بودی!؟
-استانبول!
یعنی پیش بوراک بوده!؟ولی اون دیگه کمتر به بوراک اهمیت میداد...یعنی بعد از اون روزی که مارو باهم دید دیگه خیلی رابطه ی خوبی باهاش نداشت..
بوراکی که فهمیده بودم اصلا از پدر و مادر ارسلان نیست.
چیزی که فهمیده بودم این بود ک خیلی سال قبل پدر ارسلان برای تجارت به ترکیه میره..کسی نمیدونه چجوری و کی،اونجا با مادر بوراک یعنی یولاندا که یه بیوه زن دورگه ترکیه ای و آلمانی بوده آشنا میشه و باهاش ازدواج میکنه....این درحالی بود که شوهر یولاندا بخاطر حمله قلبی مرده بود و اون یه بچه چهارساله هم داشت...یعنی بوراک..که اتفاقا آرزو،آسیه و بقیه خواهرهای ارسلان خیلی زیاد دوستش داشتن و باهم در ارتباط بودن..
و همین به شک و شبه های من پایان داد....آخه همیشه دنبال ویژگی مشترک بین این دو برادر بودم...اما حالا دیگه خیلی چیزارو میدونستم..
حرکت نوازش وار دست ارسلان روی کمرم منو به خودم آورد..
آهسته گفتم:
-چرا منم باخودت نبردی!؟
-دوست داشتی بیای!؟
-اهومم....من ترکیه رو دوست دارم..
-مگه میشه جایی رو ندیده دوست داشت..!؟
-آره چرا نشه....مثلا من تاحالا ایتالیا ،فرانسه رو ندیدم ولی عاشق اونجام..یاخیلی جاهای دیگه..
اینبار دستشو رو موهام کشید و گفت:
-باشه دفعه بعد تورو میبرم ترکیه.هر چند من برای کار رفته بودم نه خوش گذرونی.
-کار و چشم چرونی!؟
خیلی آهسته گفت:
-آره چشم چرونی هم کردم..به چشم خواهری همه خوشگل بودن..دخترایی بلند با چشمهای درشت!
-معلوم خیلی دقیق چشم چرونی کردی!
دستشو خیلی آروم زد به کمرم و گفت:
-خب وقت خواب.بلند شو..
بلند شدم..بند ربدوشامبرم باز شده بود و بدنم نمایان.
نگاهی به تنم انداخت،فکر کردم باز هوس سکس میکنه اما بر خلاف تصورم اینطور نبود.
اصلا حتی بلند هم نشد.
یعنی نمیخواست باهام بیاد!؟
پرسیدم:
-مگه تو نمیای!؟
سرشو تکون داد و گفت:
-نه همینجا میخوابم.
چون دلیلی برای اینکار نمیدیدم پرسیدم:
-خب چرا !؟
-چیه خیلی دلت میخواد بیام پیشت بخوابم !؟
چون اینو گفت فهمیدم دارم زیادی کنجکاوی و اصرار به خرج میدم واسه همین گفتم
- نه اصلا بهتر..همینجا بمون...
خندید و گفت:
جوونور سگمصب!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ پنجشنبه 👈8 آذر/ قوس 1403
👈26 جمادی الاول 1446👈28 نوامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
📛امروز ساعت 3:52 بامداد قمر وارد برج عقرب می شود.
📛 و شنبه ساعت 15:22 قمر از برج عقرب خارج می گردد.
🎇 امور دینی و اسلامی.
📛 و مسافرت هم خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد متوسط الحال است.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️جراحی چشم.
✳️خرید باغ و زمین.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️درختکاری.
✳️جابجا کردن درخت.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️کشیدن دندان.
✳️ و آبیاری نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی.
📛معاملات کلان.
📛مسافرت.
📛و انور ازدواجی خوب نیست.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ،از مباشرت به قصد فرزند آوری اجتناب گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث رهایی از بلا می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث خلاصی از مرض می شود.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 27 سوره مبارکه " نحل" است.
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین...
و چنین برداشت میشود که جاسوسی خبری برساند و او در صدد تفحص در مورد این خبر شود و بفهند که خبر او صحیح است. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
👈26 جمادی الاول 1446👈28 نوامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
📛امروز ساعت 3:52 بامداد قمر وارد برج عقرب می شود.
📛 و شنبه ساعت 15:22 قمر از برج عقرب خارج می گردد.
🎇 امور دینی و اسلامی.
📛 و مسافرت هم خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد متوسط الحال است.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️جراحی چشم.
✳️خرید باغ و زمین.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️درختکاری.
✳️جابجا کردن درخت.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️کشیدن دندان.
✳️ و آبیاری نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی.
📛معاملات کلان.
📛مسافرت.
📛و انور ازدواجی خوب نیست.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ،از مباشرت به قصد فرزند آوری اجتناب گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث رهایی از بلا می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث خلاصی از مرض می شود.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 27 سوره مبارکه " نحل" است.
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین...
و چنین برداشت میشود که جاسوسی خبری برساند و او در صدد تفحص در مورد این خبر شود و بفهند که خبر او صحیح است. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
#آقایون_بخوانند
زنان را هنگام بوسیدن به ار.گاسم برسانید
کافیست هنگامی که در حال بوسیدن او هستید، با دستانتان قسمت های حساس بدنش را لمس و نوازش کنید
@harimezendgi👩❤️👨🦋
زنان را هنگام بوسیدن به ار.گاسم برسانید
کافیست هنگامی که در حال بوسیدن او هستید، با دستانتان قسمت های حساس بدنش را لمس و نوازش کنید
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
با همسرتان در طول نزدیکی صحبت کنید.
شاید گمان میکنید فرایند نزدیکی باید در سکوت کامل طی شود، اما اینطور نیست. با همسرتان صحبت کنید و مثلا از او بپرسید از رابطه رضایت دارد؟ احساس راحتی میکند؟ اگر مشکلی وجود دارد هم حتما لازم است که مطرح شود. پس ارتباطاتتان را از راه کلام کنترل کنید و ببینید طرف مقابلتان چه حسوحالی دارد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
با همسرتان در طول نزدیکی صحبت کنید.
شاید گمان میکنید فرایند نزدیکی باید در سکوت کامل طی شود، اما اینطور نیست. با همسرتان صحبت کنید و مثلا از او بپرسید از رابطه رضایت دارد؟ احساس راحتی میکند؟ اگر مشکلی وجود دارد هم حتما لازم است که مطرح شود. پس ارتباطاتتان را از راه کلام کنترل کنید و ببینید طرف مقابلتان چه حسوحالی دارد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پوزیشن
زن بر روی پاهای مرد می نشیند. ولی بخشی از سنگینی بدنش را با یکی از دست هایش حمایت می کند. مرد می تواند آلت زن یا پستان هایش را لمس کند. زن ضمن لمس نقاط حساس بدن خود به مرد اجازه دهد از دیدنِ یدنش لذت ببرد. شاید در این حالت، دخول مرد زیاد عمیق نباشد ولی تماس از نردیک دو چشم پر از تمنا، به ماجرا حس قوی می دهد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
زن بر روی پاهای مرد می نشیند. ولی بخشی از سنگینی بدنش را با یکی از دست هایش حمایت می کند. مرد می تواند آلت زن یا پستان هایش را لمس کند. زن ضمن لمس نقاط حساس بدن خود به مرد اجازه دهد از دیدنِ یدنش لذت ببرد. شاید در این حالت، دخول مرد زیاد عمیق نباشد ولی تماس از نردیک دو چشم پر از تمنا، به ماجرا حس قوی می دهد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
#خانوما_بخونن
از روغن خراطین برای #حجیم_کردن_لبها استفاده کنید
یکی دیگر از اعضای صورت بخصوص صورت خانم هاکه عامل مهمی در زیبایی آنهاست،لب ها هستند.
لب های نازک و باریک زیبایی دلنشینی ندارند وبرعکس لب های حجیم و بزرگ به همراه کمی آرایش میتواند چهره ای کاملا بی نظیر و مطلوب از چهره نمایان کند.
روش هایی که امروزه بکار میرود عمدتا تزریق ژل یا استفاده از دستگاه های پروتز می باشدکه جدایی از هزینه بالا ،عوارض جبران ناپذیری نیز به همراه دارد.
روغن خراطین اصل با قدرت شگفت انگیز در حجم دهندگی میتواند گزینه بسیار مناسبی برای افزایش حجم و اندازه لب ها باشد.
دوره استفاده از این روغن برای لب ها یک ماه تا سه ماهه و بطور معمول یکبار استفاده در روز است.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
از روغن خراطین برای #حجیم_کردن_لبها استفاده کنید
یکی دیگر از اعضای صورت بخصوص صورت خانم هاکه عامل مهمی در زیبایی آنهاست،لب ها هستند.
لب های نازک و باریک زیبایی دلنشینی ندارند وبرعکس لب های حجیم و بزرگ به همراه کمی آرایش میتواند چهره ای کاملا بی نظیر و مطلوب از چهره نمایان کند.
روش هایی که امروزه بکار میرود عمدتا تزریق ژل یا استفاده از دستگاه های پروتز می باشدکه جدایی از هزینه بالا ،عوارض جبران ناپذیری نیز به همراه دارد.
روغن خراطین اصل با قدرت شگفت انگیز در حجم دهندگی میتواند گزینه بسیار مناسبی برای افزایش حجم و اندازه لب ها باشد.
دوره استفاده از این روغن برای لب ها یک ماه تا سه ماهه و بطور معمول یکبار استفاده در روز است.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_571
من آهسته پله هارو بالا میرفتمو اونهم انگار که داره همراهیم میکنه پشت سر دنبالم میومد....
ارسلان یه چیز رو درست فهمید....اینکه من هنوزهم باورم نشده وارد یه زندگی مشترک شدم....اینکه همچنان فکر میکنم تو همون دوران دارم به سر میبرم...دورانی که مثل یه اسیر تو خونه اش حبس بودم.
حضورشو پشت سرم حس میکردم....درو بست....دوست نداشتم بخوابم چون تو این خونه اوتقدر خوردمو خوابیدم که هردوی این دو عمل واسم تکراری شده بودن....
تو فاصله ای که اون داشت لباسهاشو عوض میکرد
نشستم رو تخت و زانوهامو تو خودم جمع کردم....
یه چیز عجیب تو جود من رخ داده بود.....و اون این بود که دیگه آزارهای ازسلان برام مهم نبودن....اون سعی میکرد برای خوشبختی و خوشحالی من کم نزاره اما وقتی میفهمید با این چیزا نمیتونه توجه منو جلب کنه و دلمو به زندگی با خودش خوش کنه عصبانی میشدو کارو به اونجاییی می رسوند که چند شب پیش رسوند بود..
دعوا...جرو بحث...بگو مگو....یه یه رابطه خشن...
و جالب اینجا بود که بعدش خیلی زود هم پشیمون میشد ....
پرده هارو کشید ....چراغ خواب رو روشن کرد تا اتاق از اون تاریکی مطلق بیرون بیاد و بعد اومد کنام نشست.....
هی وسوسه میشد سیگار بکشه آخه میدیدم که چشمش پی پاکت روی عسلی هست.....
فورا با اخم نگاهش کردمو گفتم:
-اصلا بهش فکر نکن....تو خیلی معتاد به سیگار شدی....مصرفت هم زیادی بالاس....فکر نکنم دیگه ریه ای برات مونده باشه....
چشم از پاکت سیگار برداشت و با کج کردن سرش گفت:
-الان نگران منی یا نگران خودت!؟؟
میدونستم از درون می مرد واسه گرفتن جولاب اولی ولی من بیتفاوت گفتم:
-مشخص نیست!؟؟ خب معلوم خودم....من از سیگار بدم نمیاد ولی از اینکه بخاطر دود زیادش که حاصل زیاده روی تو هست تا مرز خفگی پیش برم بیزارم..
لبخندی تلخی زد و گفت:
-آدم یکی مثل تو توی خونه اش داشته باشه دیگه نیازی به مار ندره....جونور!!!
با طمانینه نگاهش کردم و گفتم:
-من یا تو....!؟
-خب معلوم تو...
انگشت اشاره انو به طرفش گرفتم و گفتم:
-نووووچ توووو....تو منو اذیت کردی بعد یهو غیب شدی....و بعد سر از ترکیه در آوردی.....اونوقت من جونورم !؟
خیره به صورتم گفت:
-دوست داشتی باهام بیای؟؟
شونه بالا انداختم و گفتم:
-من فقط دست دارم تو بعضی وقتها موقع عصبانیت به خودت مسلط بشی....
یه نفس عمیق کشید و با خم کردن سرش گفت:
-منم دوست دلرم وقتی میان خونه تو بیای استقبالم...حالا ماچمم نکردی،نکردی ولی لااقل لبخند بهم بزنی...
البته علاقه ی ارسلات برای من اثبات شده یود..اون خیلی وقتها خیلی چیزهارو در مورد من نادیده میگرفت تنها به هین خاطر که دوستم داشت ....
موهامو پشت گوشم زدم و پرسیدم:
-ارسلان .... یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟
سرشو تکون داد و گفت:
-من همیشه راستشو میگم.
تقریبا در این باره مطمئن بودم...اینکه اهل چاخان و دورغ و بلف نیست.. واسه همین سوالی که مدتها بود ذهنمو یه خودش مشغول کرده بود رو لزش پرسیدم:.
-اگه اون روز....با من سکس نمیکردی....اگه....باکرگی منو ازم نمیگرفتی بازم....بازم به من علاقمند میشدی!؟؟؟
این سوال رو ازش پرسیدم چون یادم یه روز تو اوج عصبانیتش گفت منو خواست تا پای کاری که باهام کرد بمونه....خب مگه آدما همیشه صارق ترین حرفهاشونو تو اوج عصبانیت نمیزنن....!؟ پس یعنی اون فقط منو به لین خاطر میخواد !؟؟
سکوت ایجلد شره رو شکست و گفت:
-جواب سوالت مثبت! بازم میشدم...
خودش رو کشید جلو و بعد هم دراز کشید و دستهاشو گذاشت روی شکمش.....چشمم روی تن برهنه اش به گردش در اومد...آهسته پزسید:
-نمیخوای بخوابی؟
بی حوصله گفتم:
-نه...
-چرا...نکنه جاییت درد میکنه هان !؟
دوباره بلند شد...با دقت نگاهم کرد و گفت:
-حالت بده!؟ مریضی!؟
سرمو یه چم و راست تکون دادمو و خیره به خراشهای روی صوزتش جواب دادم؛
-نه خوبم.....
چونه انو تو دستش گرفت و سرمو کج کرد و خیره شد به گردن زخمم...به رد دندوناش درست همون جایی که گاز گرفته بود...
متاسف گفت:
-درد میکنه!
دستشو پس زدمو آروم گفتم:
-تو حق نداری همچین سوالی بپرسی! من بهت گفتم ارسلان....وقتی به من عصبی رفتار میکنی بعدش پشیمون نشو....چون پشیمونیت فایده نداره....چون زمان برنمیگرده به عقب که تو کار درست روانجام بدی....!
صدای نفس عمیقش تو سکوت اتاق به گوشم رسید....
خودش رو کشید جلوتر..
اول پیشونیم رو بوس کرد و بعد بغلم کرد و گفت:
-من شاید هر روز نتونم زبوناا بهت بگم دوست دارم...ولی تو بگو ارسلان جونتو بده...من دو دستی تقدیمت میکنم.....
آره...ما شایر بلد نباشیم عین این جوونا هی هر روز جمله عاشقانه از خودمون ابداع کنیم اما کم نمیزاریم....
ما دوست داشتنمونو عملی نشون میدیم......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
من آهسته پله هارو بالا میرفتمو اونهم انگار که داره همراهیم میکنه پشت سر دنبالم میومد....
ارسلان یه چیز رو درست فهمید....اینکه من هنوزهم باورم نشده وارد یه زندگی مشترک شدم....اینکه همچنان فکر میکنم تو همون دوران دارم به سر میبرم...دورانی که مثل یه اسیر تو خونه اش حبس بودم.
حضورشو پشت سرم حس میکردم....درو بست....دوست نداشتم بخوابم چون تو این خونه اوتقدر خوردمو خوابیدم که هردوی این دو عمل واسم تکراری شده بودن....
تو فاصله ای که اون داشت لباسهاشو عوض میکرد
نشستم رو تخت و زانوهامو تو خودم جمع کردم....
یه چیز عجیب تو جود من رخ داده بود.....و اون این بود که دیگه آزارهای ازسلان برام مهم نبودن....اون سعی میکرد برای خوشبختی و خوشحالی من کم نزاره اما وقتی میفهمید با این چیزا نمیتونه توجه منو جلب کنه و دلمو به زندگی با خودش خوش کنه عصبانی میشدو کارو به اونجاییی می رسوند که چند شب پیش رسوند بود..
دعوا...جرو بحث...بگو مگو....یه یه رابطه خشن...
و جالب اینجا بود که بعدش خیلی زود هم پشیمون میشد ....
پرده هارو کشید ....چراغ خواب رو روشن کرد تا اتاق از اون تاریکی مطلق بیرون بیاد و بعد اومد کنام نشست.....
هی وسوسه میشد سیگار بکشه آخه میدیدم که چشمش پی پاکت روی عسلی هست.....
فورا با اخم نگاهش کردمو گفتم:
-اصلا بهش فکر نکن....تو خیلی معتاد به سیگار شدی....مصرفت هم زیادی بالاس....فکر نکنم دیگه ریه ای برات مونده باشه....
چشم از پاکت سیگار برداشت و با کج کردن سرش گفت:
-الان نگران منی یا نگران خودت!؟؟
میدونستم از درون می مرد واسه گرفتن جولاب اولی ولی من بیتفاوت گفتم:
-مشخص نیست!؟؟ خب معلوم خودم....من از سیگار بدم نمیاد ولی از اینکه بخاطر دود زیادش که حاصل زیاده روی تو هست تا مرز خفگی پیش برم بیزارم..
لبخندی تلخی زد و گفت:
-آدم یکی مثل تو توی خونه اش داشته باشه دیگه نیازی به مار ندره....جونور!!!
با طمانینه نگاهش کردم و گفتم:
-من یا تو....!؟
-خب معلوم تو...
انگشت اشاره انو به طرفش گرفتم و گفتم:
-نووووچ توووو....تو منو اذیت کردی بعد یهو غیب شدی....و بعد سر از ترکیه در آوردی.....اونوقت من جونورم !؟
خیره به صورتم گفت:
-دوست داشتی باهام بیای؟؟
شونه بالا انداختم و گفتم:
-من فقط دست دارم تو بعضی وقتها موقع عصبانیت به خودت مسلط بشی....
یه نفس عمیق کشید و با خم کردن سرش گفت:
-منم دوست دلرم وقتی میان خونه تو بیای استقبالم...حالا ماچمم نکردی،نکردی ولی لااقل لبخند بهم بزنی...
البته علاقه ی ارسلات برای من اثبات شده یود..اون خیلی وقتها خیلی چیزهارو در مورد من نادیده میگرفت تنها به هین خاطر که دوستم داشت ....
موهامو پشت گوشم زدم و پرسیدم:
-ارسلان .... یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟
سرشو تکون داد و گفت:
-من همیشه راستشو میگم.
تقریبا در این باره مطمئن بودم...اینکه اهل چاخان و دورغ و بلف نیست.. واسه همین سوالی که مدتها بود ذهنمو یه خودش مشغول کرده بود رو لزش پرسیدم:.
-اگه اون روز....با من سکس نمیکردی....اگه....باکرگی منو ازم نمیگرفتی بازم....بازم به من علاقمند میشدی!؟؟؟
این سوال رو ازش پرسیدم چون یادم یه روز تو اوج عصبانیتش گفت منو خواست تا پای کاری که باهام کرد بمونه....خب مگه آدما همیشه صارق ترین حرفهاشونو تو اوج عصبانیت نمیزنن....!؟ پس یعنی اون فقط منو به لین خاطر میخواد !؟؟
سکوت ایجلد شره رو شکست و گفت:
-جواب سوالت مثبت! بازم میشدم...
خودش رو کشید جلو و بعد هم دراز کشید و دستهاشو گذاشت روی شکمش.....چشمم روی تن برهنه اش به گردش در اومد...آهسته پزسید:
-نمیخوای بخوابی؟
بی حوصله گفتم:
-نه...
-چرا...نکنه جاییت درد میکنه هان !؟
دوباره بلند شد...با دقت نگاهم کرد و گفت:
-حالت بده!؟ مریضی!؟
سرمو یه چم و راست تکون دادمو و خیره به خراشهای روی صوزتش جواب دادم؛
-نه خوبم.....
چونه انو تو دستش گرفت و سرمو کج کرد و خیره شد به گردن زخمم...به رد دندوناش درست همون جایی که گاز گرفته بود...
متاسف گفت:
-درد میکنه!
دستشو پس زدمو آروم گفتم:
-تو حق نداری همچین سوالی بپرسی! من بهت گفتم ارسلان....وقتی به من عصبی رفتار میکنی بعدش پشیمون نشو....چون پشیمونیت فایده نداره....چون زمان برنمیگرده به عقب که تو کار درست روانجام بدی....!
صدای نفس عمیقش تو سکوت اتاق به گوشم رسید....
خودش رو کشید جلوتر..
اول پیشونیم رو بوس کرد و بعد بغلم کرد و گفت:
-من شاید هر روز نتونم زبوناا بهت بگم دوست دارم...ولی تو بگو ارسلان جونتو بده...من دو دستی تقدیمت میکنم.....
آره...ما شایر بلد نباشیم عین این جوونا هی هر روز جمله عاشقانه از خودمون ابداع کنیم اما کم نمیزاریم....
ما دوست داشتنمونو عملی نشون میدیم......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️جمعه 👈9 آذر/ قوس 1403
👈27 جمادی الاول 1446👈 29 نوامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🚘مسافرت : مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و عمر طولانی دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️جراحی چشم.
✳️خرید باغ و زمین زراعی.
✳️ازشیر گرفتن کودک.
✳️درختکاری.
✳️جابجا کردن درخت.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️آبیاری.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️کشیدن دندان.
✳️و خارج کردن زوائد بدن نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی.
📛معاملات کلان.
📛سفر.
📛و امور ازدواجی خوب نیست.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب شب شنبه: قمر در عقرب است و از مجامعت به قصد فرزند آوری اجتناب شود.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،پشیمانی دارد.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث ایمنی از ترس است.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 28 سوره مبارکه "قصص" است.
قال ذالک بینی و بینک...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
👈27 جمادی الاول 1446👈 29 نوامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🚘مسافرت : مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و عمر طولانی دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️جراحی چشم.
✳️خرید باغ و زمین زراعی.
✳️ازشیر گرفتن کودک.
✳️درختکاری.
✳️جابجا کردن درخت.
✳️بذر پاشی و کاشت.
✳️آبیاری.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️کشیدن دندان.
✳️و خارج کردن زوائد بدن نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی.
📛معاملات کلان.
📛سفر.
📛و امور ازدواجی خوب نیست.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب شب شنبه: قمر در عقرب است و از مجامعت به قصد فرزند آوری اجتناب شود.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،پشیمانی دارد.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث ایمنی از ترس است.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 28 سوره مبارکه "قصص" است.
قال ذالک بینی و بینک...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
#ایده_متن
-صبحْ به گَرد ِ چشمهای تو نمی رسَد
-لامُروَت می تازد
-می تابد
-می نازَد
-مست می کند
-می رَوَد
#صبحت بخیر عشق نازم😘❤️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
-صبحْ به گَرد ِ چشمهای تو نمی رسَد
-لامُروَت می تازد
-می تابد
-می نازَد
-مست می کند
-می رَوَد
#صبحت بخیر عشق نازم😘❤️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
#زناشویی
❌ هرگز از مواد لیز کننده روغنی در #رابطه_جنسی مانند کرم، وازلین و ... استفاده نکنید موجب #عفونت در بدن و آسیب کاندوم و تخریب آن میشود.
❌ برای نرم کردن کاندوم از روغن وازلین و یا مواد مشابه استفاده نکنید زیرا این مواد به کاندوم آسیب رسانده و باعث خراب شدن آن میشوند در این صورت احتمال حاملگی با کاندوم افزایش می یابد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
❌ هرگز از مواد لیز کننده روغنی در #رابطه_جنسی مانند کرم، وازلین و ... استفاده نکنید موجب #عفونت در بدن و آسیب کاندوم و تخریب آن میشود.
❌ برای نرم کردن کاندوم از روغن وازلین و یا مواد مشابه استفاده نکنید زیرا این مواد به کاندوم آسیب رسانده و باعث خراب شدن آن میشوند در این صورت احتمال حاملگی با کاندوم افزایش می یابد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
#همسرانه
هیچ چیز و هیچ کس را به شوهرتون ترجیح ندین برای چی ⁉️
چون مردها خیلی حساسند این تو ذهنشون میمونه.
به خاطر بچه ها زندگیتون رو تلخ نکنین.
امار نشون داده بیشترین دلایل طلاق به خاطر بچه هاست .
مردها زنی میخوان قبل از بچه داری و خونه داری معشوقه بی نقصی واسشون باشن
تا الان به زنان زشت یا زنان چاقی برخورد کردید که شوهراشون عاشقشونن . بعد خانمی هم دیدین که اعتراف کنه سالیان سال داره بیرون خونه کار میکنه تو خونه داری و بچه داری چیزی کم نذاشت اما شوهرش بهش خیانت کرده؟!
باید بدونه که چقدر عاطفه و وقت و جسمش رو خرج شوهرش کرده؟!
معشوقه شوهراتون باشین .
از جسم و زبان و عقلتون کمک بگیرین
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
هیچ چیز و هیچ کس را به شوهرتون ترجیح ندین برای چی ⁉️
چون مردها خیلی حساسند این تو ذهنشون میمونه.
به خاطر بچه ها زندگیتون رو تلخ نکنین.
امار نشون داده بیشترین دلایل طلاق به خاطر بچه هاست .
مردها زنی میخوان قبل از بچه داری و خونه داری معشوقه بی نقصی واسشون باشن
تا الان به زنان زشت یا زنان چاقی برخورد کردید که شوهراشون عاشقشونن . بعد خانمی هم دیدین که اعتراف کنه سالیان سال داره بیرون خونه کار میکنه تو خونه داری و بچه داری چیزی کم نذاشت اما شوهرش بهش خیانت کرده؟!
باید بدونه که چقدر عاطفه و وقت و جسمش رو خرج شوهرش کرده؟!
معشوقه شوهراتون باشین .
از جسم و زبان و عقلتون کمک بگیرین
@harimezendgi👩❤️👨🦋
⚠️#تلنگر
#آقایون_بخوانند
اگر زن در ابتدا برای مدتی در رابطه جنسی مورد بی توجهی واقع شده وبه اورگاسم نرسد کم کم حس جنسی خود را ازدست داده،افسردگی گرفته و ممکن است درآینده به هیچ وجه نتواند به اورگاسم برسد!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
اگر زن در ابتدا برای مدتی در رابطه جنسی مورد بی توجهی واقع شده وبه اورگاسم نرسد کم کم حس جنسی خود را ازدست داده،افسردگی گرفته و ممکن است درآینده به هیچ وجه نتواند به اورگاسم برسد!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تناسب_اندام
اگر زیاد پشت میز میشینید و شکل مهره های پشت یا کمری تون به حالت انحنا و خم درومده و به اصطلاح دچار (قوز کمری یا گوژپشتی ) شده این تمرینات بسیار مفید هستن👌
@harimezendgi👩❤️👨🦋
اگر زیاد پشت میز میشینید و شکل مهره های پشت یا کمری تون به حالت انحنا و خم درومده و به اصطلاح دچار (قوز کمری یا گوژپشتی ) شده این تمرینات بسیار مفید هستن👌
@harimezendgi👩❤️👨🦋
Audio
#صوتی
با سکوت مردان چگونه کنار بیاییم؟
❇️دکتر محسن محمدی نیا (معین)
⚜روانشناس و
⚜ مشاور خانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
با سکوت مردان چگونه کنار بیاییم؟
❇️دکتر محسن محمدی نیا (معین)
⚜روانشناس و
⚜ مشاور خانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋