🔴پرسونا، روایتی از پورنوگرافی وحشت انسان مدرن|✍زهرا فزوه
#معرفی_فیلم
#شماره_شانزدهم
✅یک اثر هنری مدرن بیش و پیش از هر چیز، درباره خودش تأمل میکند و مسئلهاش خود آن مدیوم است. مانند نقاشیهایی که موضوع اصلی آنها، خود نقاشی است. یا فیلمی که بکت[۱] تحت عنوان «فیلم» ساخت. چنین ادعایی راجع به پرسونا، جدیتر بیان میشود. چرا که برگمان پیش از تکمیل فیلمنامة این اثر، در نظر داشت که نام فیلم خود را سینماتوگراف بگذارد. در نتیجه این فیلم به عنوان یک اثر هنری مدرن، اهمیتی خودبازتابنده دارد. پرسونا که در لغت به معنای ماسک است، درباره ماسکهای مدرنی حرف میزند که به هیچ چیزی در پشت خود ارجاع نمیدهند.
✅جرقة اصلی ساخت فیلم پرسونا برای برگمان به گفتة خودش در شبی اتفاق افتاد که در منزل پزشک خود، اسلایدی از دو زن در حال آفتابگرفتن دید. دو زنی که بعدها بازیگران اصلی فیلم پرسونا شدند. برگمان هنگام دیدن تصویر آن دو زن، متوجه شباهت بسیار غریبی میان آن دو شد. شباهتی که شاید در وهلة اول، کمتر به چشم بیاید. اما همین شباهت موجب شد که برگمان، فیلمی راجع به رابطه میان دو زن بسازد؛ دو زنی که یکی از آنها سکوت میکند و دیگری حرف میزند، و افکار و احساسات آن دو به تدریج به گونهای در هم نشت میکنند که جداکردن آن دو از هم سخت و ناممکن میشود، تا جایی که در اواخر فیلم، خود آلما هم شک میکند که آیا الیزابت فوگلر است یا خیر.
✅پرسونا روایت زن هنرپیشهای به نام الیزابت فوگلر است که حین بازیکردن نقشی روی صحنه تئاتر، تصمیم میگیرد که دیگر سخن نگوید. این سکوت، سه ماه به طول میانجامد. پزشک پس از معاینه و گرفتن شرح حال از این زن، ادعا میکند که او رؤیای نومیدانهی بودنِ محض را در سر دارد و برای رسیدن به این تجربه، میخواهد که همة نقابهای خود را بردارد. اما در این صورت وجود او معدوم خواهد شد و چیزی از او باقی نخواهد ماند. و همین اضطراب، او را وادار کردهاست که نقابش را از راه سکوت نگه دارد.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/p42107
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
#معرفی_فیلم
#شماره_شانزدهم
✅یک اثر هنری مدرن بیش و پیش از هر چیز، درباره خودش تأمل میکند و مسئلهاش خود آن مدیوم است. مانند نقاشیهایی که موضوع اصلی آنها، خود نقاشی است. یا فیلمی که بکت[۱] تحت عنوان «فیلم» ساخت. چنین ادعایی راجع به پرسونا، جدیتر بیان میشود. چرا که برگمان پیش از تکمیل فیلمنامة این اثر، در نظر داشت که نام فیلم خود را سینماتوگراف بگذارد. در نتیجه این فیلم به عنوان یک اثر هنری مدرن، اهمیتی خودبازتابنده دارد. پرسونا که در لغت به معنای ماسک است، درباره ماسکهای مدرنی حرف میزند که به هیچ چیزی در پشت خود ارجاع نمیدهند.
✅جرقة اصلی ساخت فیلم پرسونا برای برگمان به گفتة خودش در شبی اتفاق افتاد که در منزل پزشک خود، اسلایدی از دو زن در حال آفتابگرفتن دید. دو زنی که بعدها بازیگران اصلی فیلم پرسونا شدند. برگمان هنگام دیدن تصویر آن دو زن، متوجه شباهت بسیار غریبی میان آن دو شد. شباهتی که شاید در وهلة اول، کمتر به چشم بیاید. اما همین شباهت موجب شد که برگمان، فیلمی راجع به رابطه میان دو زن بسازد؛ دو زنی که یکی از آنها سکوت میکند و دیگری حرف میزند، و افکار و احساسات آن دو به تدریج به گونهای در هم نشت میکنند که جداکردن آن دو از هم سخت و ناممکن میشود، تا جایی که در اواخر فیلم، خود آلما هم شک میکند که آیا الیزابت فوگلر است یا خیر.
✅پرسونا روایت زن هنرپیشهای به نام الیزابت فوگلر است که حین بازیکردن نقشی روی صحنه تئاتر، تصمیم میگیرد که دیگر سخن نگوید. این سکوت، سه ماه به طول میانجامد. پزشک پس از معاینه و گرفتن شرح حال از این زن، ادعا میکند که او رؤیای نومیدانهی بودنِ محض را در سر دارد و برای رسیدن به این تجربه، میخواهد که همة نقابهای خود را بردارد. اما در این صورت وجود او معدوم خواهد شد و چیزی از او باقی نخواهد ماند. و همین اضطراب، او را وادار کردهاست که نقابش را از راه سکوت نگه دارد.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/p42107
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
پرسونا، روایتی از پورنوگرافی وحشت انسان مدرن[۱]
یک اثر هنری مدرن بیش و پیش از هر چیز، درباره خودش تأمل میکند و مسئلهاش خود آن مدیوم است. مانند نقاشیهایی که موضوع اصلی آنها، خود نقاشی است. یا فیلمی که بکت[۱] تحت عنوان «فیلم» ساخت. چنین ادعایی راجع به پرسونا، جدیتر بیان میشود. چرا که برگمان پیش از…
🔴فرهنگسازی یا زوال فرهنگی در مسئله حقوق زنان
✍سبا تبریزچی
#شماره_شانزدهم
#پرونده_ویژه
✅پس از بازگشایی مجدد دانشگاه، با سیلی از پوسترهای تبلیغاتی، برنامهها، کارگاهها و فعالیت کانونهایی مواجه شدهایم که همه و همه حول محوریت یک سوژة واحد برپا شدهاند و آن سوژه «زن» است.
✅مخاطب اصلی آئیننامة انظباطی پوشش نیز (که اجرای آن در دانشگاه اخیراً جنجالآفرین شد) به طور عمده، دانشجویان دختر اند. همچنین میبینیم که چطور با برگزاری تریبونهای به ظاهر آزاد -اما به واقع، اسیر موضوعاتی که انعکاس تحجر میتوانشان خواند- مسائل اصلی زنان به حاشیه میروند. تریبونهایی که به نوشخوار پرسشی میپردازند که سالهاست از پاسخ آن گذر کردهایم.
✅هر ذهن نکتهسنجی با دیدن این حجم از اهتمامِ سیستمیک، به این پرسش میرسد که اساساً چرا فعالیت فرهنگی در دانشگاه، اینچنین متمرکز بر حیطة زنان است؟ در این نوشتار سعی داریم این مسئله را ریشهیابی کرده و تشریح کنیم.
✅در حالی که دانشگاه باید محل انتشار و زایش عقاید متکثر باشد، نه تمرکز و انحصار روی یک عقیده و تثبیت آن در جایگاهِ غالب، میبینیم که عرصة فرهنگی دانشگاه، چندان ارزش و اعتباری برای عقایدِ غیر قائل نیست و تمامی این فعالیتهای به اصطلاح فرهنگی، تنها برخواسته از "یک" منظومة عقیدتی بوده و تنها "یک" سبک زندگی را رواج میدهند.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/p92237
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
✍سبا تبریزچی
#شماره_شانزدهم
#پرونده_ویژه
✅پس از بازگشایی مجدد دانشگاه، با سیلی از پوسترهای تبلیغاتی، برنامهها، کارگاهها و فعالیت کانونهایی مواجه شدهایم که همه و همه حول محوریت یک سوژة واحد برپا شدهاند و آن سوژه «زن» است.
✅مخاطب اصلی آئیننامة انظباطی پوشش نیز (که اجرای آن در دانشگاه اخیراً جنجالآفرین شد) به طور عمده، دانشجویان دختر اند. همچنین میبینیم که چطور با برگزاری تریبونهای به ظاهر آزاد -اما به واقع، اسیر موضوعاتی که انعکاس تحجر میتوانشان خواند- مسائل اصلی زنان به حاشیه میروند. تریبونهایی که به نوشخوار پرسشی میپردازند که سالهاست از پاسخ آن گذر کردهایم.
✅هر ذهن نکتهسنجی با دیدن این حجم از اهتمامِ سیستمیک، به این پرسش میرسد که اساساً چرا فعالیت فرهنگی در دانشگاه، اینچنین متمرکز بر حیطة زنان است؟ در این نوشتار سعی داریم این مسئله را ریشهیابی کرده و تشریح کنیم.
✅در حالی که دانشگاه باید محل انتشار و زایش عقاید متکثر باشد، نه تمرکز و انحصار روی یک عقیده و تثبیت آن در جایگاهِ غالب، میبینیم که عرصة فرهنگی دانشگاه، چندان ارزش و اعتباری برای عقایدِ غیر قائل نیست و تمامی این فعالیتهای به اصطلاح فرهنگی، تنها برخواسته از "یک" منظومة عقیدتی بوده و تنها "یک" سبک زندگی را رواج میدهند.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/p92237
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
فرهنگسازی یا زوال فرهنگی در مسئله حقوق زنان
«چگونه باید بود؟ در جامعة ما، زن به سرعت عوض میشود. جبر زمان و دست دستگاه او را از "آنچه که هست" دور میسازند و همة خصوصیات و ارزشهای قدیمش را از او میگیرند تا از او موجودی بسازند که "میخواهند" و "میسازند" و میبینیم که "ساختهاند"! زن میداند که بدان…
🔴شوراهای صنفی؛ زوال در هویت و ماهیت
✍حسین رئیسیان
#شماره_شانزدهم
#پرونده_ویژه
✅آییننامة شوراهای صنفی وزارت بهداشت به سمت ناتوانترکردن این نهاد در حال تغییر است. یک، دو، سه و چهار، کمتر از انگشتان یک دست، شمار افرادی است که از میان همراهان چهار رقمی صفحهام –اکثراً دانشجو- واکنشی اعتراضی به این تغییر نشان دادند و جالبتر آن که همگی عضو فعلی و یا پیشین این مجموعه بودهاند.
✅بازتابِ تحلیلِ جامعة مدنی (تحلیل به هر دو معنای لغوی آن، چه در معنای "استحاله و زوال" و چه به معنای "تبیین وضعیت، مبتنی بر تشریح جز به جز آن") در همین آیینه قابل رؤیت است: «یک، دو، سه و چهار». این استحاله بیشک، نه یک رویداد آنی، بلکه ماحصل یک روند فرسایشی است که طی آن حاکمیت با هدف سیاستزدایی از امر سیاسی ، هر گونه اجتماع مدنی را آنقدر خسته میکند که جمعیت دلسرد و متفرق، به منفردهایی ناامید تبدیل میشوند.
✅واکنش به این روند فرسایشی، از سوی هر یک از نهادهای مدنی موجود متفاوت بودهاست، اما در رابطه با شوراهای صنفی وزارت بهداشت میتوان گفت که این نهادِ نمایندگی، از مدتها پیش تصمیم گرفته تا با تعریف خود به عنوان بخشی از حاکمیتِ مستقر، دامنة مانور و فعالیت خود را در ذیل وضع موجود تعریف کند، به این امید که با هستة سخت قدرت و خط قرمزهایش مماس نشود.
ادامه متن در instant view:👇
https://bit.ly/3QwKrhb
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
✍حسین رئیسیان
#شماره_شانزدهم
#پرونده_ویژه
✅آییننامة شوراهای صنفی وزارت بهداشت به سمت ناتوانترکردن این نهاد در حال تغییر است. یک، دو، سه و چهار، کمتر از انگشتان یک دست، شمار افرادی است که از میان همراهان چهار رقمی صفحهام –اکثراً دانشجو- واکنشی اعتراضی به این تغییر نشان دادند و جالبتر آن که همگی عضو فعلی و یا پیشین این مجموعه بودهاند.
✅بازتابِ تحلیلِ جامعة مدنی (تحلیل به هر دو معنای لغوی آن، چه در معنای "استحاله و زوال" و چه به معنای "تبیین وضعیت، مبتنی بر تشریح جز به جز آن") در همین آیینه قابل رؤیت است: «یک، دو، سه و چهار». این استحاله بیشک، نه یک رویداد آنی، بلکه ماحصل یک روند فرسایشی است که طی آن حاکمیت با هدف سیاستزدایی از امر سیاسی ، هر گونه اجتماع مدنی را آنقدر خسته میکند که جمعیت دلسرد و متفرق، به منفردهایی ناامید تبدیل میشوند.
✅واکنش به این روند فرسایشی، از سوی هر یک از نهادهای مدنی موجود متفاوت بودهاست، اما در رابطه با شوراهای صنفی وزارت بهداشت میتوان گفت که این نهادِ نمایندگی، از مدتها پیش تصمیم گرفته تا با تعریف خود به عنوان بخشی از حاکمیتِ مستقر، دامنة مانور و فعالیت خود را در ذیل وضع موجود تعریف کند، به این امید که با هستة سخت قدرت و خط قرمزهایش مماس نشود.
ادامه متن در instant view:👇
https://bit.ly/3QwKrhb
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
شوراهای صنفی؛ زوال در هویت و ماهیت
آییننامة شوراهای صنفی وزارت بهداشت به سمت ناتوانترکردن این نهاد در حال تغییر است. یک، دو، سه و چهار، کمتر از انگشتان یک دست، شمار افرادی است که از میان همراهان چهار رقمی صفحهام –اکثراً دانشجو- واکنشی اعتراضی به این تغییر نشان دادند و جالبتر آن که همگی…
🔶اگر شما هم به هنر نویسندگی علاقهمندید، این فراخوان برای شماست!
نشریه حیات نو، در پی آن است تا برای تدوین و انتشار شمارههای بعدی، از همراهی ارزشمند دانشجویان بهرهمند شود.
🔻در حیاتنو چه میکنیم؟
🔹در این نشریه به موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میپردازیم و پس از مطالعه و گفتوگو راجع به موضوعات، آنها را به رشته تحریر در میآوریم.
🔹ما حرفهایی که بیش از این نمیتوان درون سینه محبوس کرد را به صفحه کاغذ سرازیر میکنیم.
🔹همواره در جهت اعتلای کیفیت مطالب نشریه میکوشیم، به این امید که باب #اندیشهورزی پیرامون مسائل اجتماعی را -در حد وسع ناچیزمان- باز نگه داریم.
🔹و در نهایت، در وضعیت منجمد و یکدستشده امروز، بر سر روشننگاهداشتن مشعل #دگراندیشی پایداری میکنیم.
🔰چنانچه در هریک از زمینههای طراحی، نویسندگی، ترجمه و سایر موارد قیدشده در فرم ثبتنام مهارت دارید و یا به کسب مهارت و تجربه در این زمینهها علاقهمندید جمع «حیات نو» میزبان شما خواهدبود.
باشد تا در کنار هم زخمهای پیکر آگاهی را التیام دهیم💚
🌐برای ثبت نام در هیات تحریریه نشریه کلیک کنید
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
نشریه حیات نو، در پی آن است تا برای تدوین و انتشار شمارههای بعدی، از همراهی ارزشمند دانشجویان بهرهمند شود.
🔻در حیاتنو چه میکنیم؟
🔹در این نشریه به موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میپردازیم و پس از مطالعه و گفتوگو راجع به موضوعات، آنها را به رشته تحریر در میآوریم.
🔹ما حرفهایی که بیش از این نمیتوان درون سینه محبوس کرد را به صفحه کاغذ سرازیر میکنیم.
🔹همواره در جهت اعتلای کیفیت مطالب نشریه میکوشیم، به این امید که باب #اندیشهورزی پیرامون مسائل اجتماعی را -در حد وسع ناچیزمان- باز نگه داریم.
🔹و در نهایت، در وضعیت منجمد و یکدستشده امروز، بر سر روشننگاهداشتن مشعل #دگراندیشی پایداری میکنیم.
🔰چنانچه در هریک از زمینههای طراحی، نویسندگی، ترجمه و سایر موارد قیدشده در فرم ثبتنام مهارت دارید و یا به کسب مهارت و تجربه در این زمینهها علاقهمندید جمع «حیات نو» میزبان شما خواهدبود.
باشد تا در کنار هم زخمهای پیکر آگاهی را التیام دهیم💚
🌐برای ثبت نام در هیات تحریریه نشریه کلیک کنید
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
⁉️بازگشت دانشجویان ستارهدار؟
ضیا نبوی برای سومین بار از #حق_تحصیل محروم گردید و در کارنامه خود با عنوان رد صلاحیت عمومی مواجه شد.
به همین بهانه به بازخوانی مصاحبه ضیا نبوی در دوازدهمین شماره نشریه حیاتنو میپردازیم که از قضا در آن به مسئله دانشجویان ستارهدار نیز پرداخته شده بود.
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
ضیا نبوی برای سومین بار از #حق_تحصیل محروم گردید و در کارنامه خود با عنوان رد صلاحیت عمومی مواجه شد.
به همین بهانه به بازخوانی مصاحبه ضیا نبوی در دوازدهمین شماره نشریه حیاتنو میپردازیم که از قضا در آن به مسئله دانشجویان ستارهدار نیز پرداخته شده بود.
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
📝 گزیدهی مصاحبه با ضیا نبوی، دانشجوی ستارهدار و زندانی سابق سیاسی:
(بازنشر از #آرشیو نشریه-زمستان ۹۸)
🔺️حق تحصیل یک حق بنیادین بشر است که قابل سلب نیست. در قانون اساسی ما نیز اشاره صریحی به حق تحصیل برای همگان شده است.
🔺️قانونی که به واسطه آن دانشجویان ستارهدار میشوند، یکی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی سال ۶۷ است.
🔺️هسته قدرت در تلاش است تا دانشگاهها را تصفیه و مهار کند و فضای دانشگاهها را یک دست و کنترل کند. به بیان دیگر دانشگاهها را به تسخیر خود درآورد و صدای انتقاد و اعتراض کنشگران و فعالان سیاسی را خاموش کند.
🔺️خیلی از افراد هستند که صرفا به خاطر دین خود از تحصیل محروم میشوند؛ مانند اقلیتهای دینیای که در قانون اساسی ذکر نشدهاند.
متن کامل گزیدهی مصاحبه در:
https://b2n.ir/w83154
برای مطالعه متن کامل مصاحبه به شماره دوازدهم نشریه رجوع کرده و یا به کانال تلگرامی نشریه مراجعه کنید.
🆔️ @hayate_no_mui
🆔️ @anjomaneslami_daneshjuyi
(بازنشر از #آرشیو نشریه-زمستان ۹۸)
🔺️حق تحصیل یک حق بنیادین بشر است که قابل سلب نیست. در قانون اساسی ما نیز اشاره صریحی به حق تحصیل برای همگان شده است.
🔺️قانونی که به واسطه آن دانشجویان ستارهدار میشوند، یکی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی سال ۶۷ است.
🔺️هسته قدرت در تلاش است تا دانشگاهها را تصفیه و مهار کند و فضای دانشگاهها را یک دست و کنترل کند. به بیان دیگر دانشگاهها را به تسخیر خود درآورد و صدای انتقاد و اعتراض کنشگران و فعالان سیاسی را خاموش کند.
🔺️خیلی از افراد هستند که صرفا به خاطر دین خود از تحصیل محروم میشوند؛ مانند اقلیتهای دینیای که در قانون اساسی ذکر نشدهاند.
متن کامل گزیدهی مصاحبه در:
https://b2n.ir/w83154
برای مطالعه متن کامل مصاحبه به شماره دوازدهم نشریه رجوع کرده و یا به کانال تلگرامی نشریه مراجعه کنید.
🆔️ @hayate_no_mui
🆔️ @anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
بازنشر مصاحبه با ضیا نبوی
۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸.
🔴عدالت در مسلخِ نظامِ آموزشی
✍نجمه باقری
#شماره_شانزدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅در مردادماه سال 1401، ما نه فقط شاهد اعلام نتایج کنکور سراسری، بلکه شاهد نتیجهای شرمآور برای سیاستهای چهل سالة دولت در زمینة آموزش نیز بودیم. قرار بود کنکور راهی برای «تحرک طبقاتی» باشد، یعنی مدخلی که حتی برای یک کارگرزاده هم، امکان ارتقای جایگاه طبقاتی را به دست میدهد.
✅اما تا زمانی که دهک ثروتمندِ این جامعه -بنا بر آخرین گزارشهای بانک مرکزی- بیش از 50 برابر دهک فقیر آن، برای تحصیل فرزندانش هزینه میکند و تا هنگامی که 80 درصد از صندلیهای رشتههای رقابتطلبِ دانشگاههای برتر در انحصار همین دهک قرار میگیرد، باید در کارکردِ حقیقیِ کنکور تشکیک کرد.
✅این وضعیت، گواهی بر یک حقیقت تلخ است: نظامِ آموزشی به یک بنگاه دلالی تبدیل شده که رؤیای هزاران دانشآموز را به آسانی و در ازای پول معامله میکند. از دولت تا شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه تنها کسی در برابر این بازار سیاه نمیایستد، بلکه در مسیر توسعة هرچه بیشتر آن، فرش قرمز هم پهن میکنند.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/m51861
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
✍نجمه باقری
#شماره_شانزدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅در مردادماه سال 1401، ما نه فقط شاهد اعلام نتایج کنکور سراسری، بلکه شاهد نتیجهای شرمآور برای سیاستهای چهل سالة دولت در زمینة آموزش نیز بودیم. قرار بود کنکور راهی برای «تحرک طبقاتی» باشد، یعنی مدخلی که حتی برای یک کارگرزاده هم، امکان ارتقای جایگاه طبقاتی را به دست میدهد.
✅اما تا زمانی که دهک ثروتمندِ این جامعه -بنا بر آخرین گزارشهای بانک مرکزی- بیش از 50 برابر دهک فقیر آن، برای تحصیل فرزندانش هزینه میکند و تا هنگامی که 80 درصد از صندلیهای رشتههای رقابتطلبِ دانشگاههای برتر در انحصار همین دهک قرار میگیرد، باید در کارکردِ حقیقیِ کنکور تشکیک کرد.
✅این وضعیت، گواهی بر یک حقیقت تلخ است: نظامِ آموزشی به یک بنگاه دلالی تبدیل شده که رؤیای هزاران دانشآموز را به آسانی و در ازای پول معامله میکند. از دولت تا شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه تنها کسی در برابر این بازار سیاه نمیایستد، بلکه در مسیر توسعة هرچه بیشتر آن، فرش قرمز هم پهن میکنند.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/m51861
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
عدالت در مسلخ نظامِ آموزشی
در مردادماه سال 1401، ما نه فقط شاهد اعلام نتایج کنکور سراسری، بلکه شاهد نتیجهای شرمآور برای سیاستهای چهل سالة دولت در زمینة آموزش نیز بودیم. قرار بود کنکور راهی برای «تحرک طبقاتی» باشد، یعنی مدخلی که حتی برای یک کارگرزاده هم، امکان ارتقای جایگاه طبقاتی…
🔴بر این درد و درمان بباید گریست
✍زهرا فزوه
#شماره_شانزدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅«زنی 22 ساله، به علت پوشش نامناسب و در اثر "تفهیم و آموزش" کشته شد.»
تو خبر را وحشتزده خواندهای، من خبر را مستأصلانه شنیدهام، بعد به هم خیره ماندهایم، همه با هم، بغضآلوده به سویی راه افتادهایم و به تنهایی گریستهایم. با حنجرههای ملتهبمان فریاد زدیم و در سکوت به سوگ یکی از خودمان نشستهایم.
✅بار اولمان هم نیست، رد شلیک و موشک هنوز هم روی تنهایمان مانده است. هنوز هم ماشین قانون میخواهد از روی زنان رد شود و طناب دار هنوز هم گردن آزادی را میفشرد. خفقان نفسمان را تنگ کرده، آسمان هنوز بوی انتقام میدهد و آبان هم بوی خون. گلولهها اما ممتد و وقیحانه میبارند و ما ناباورانه به تماشای زخمهای خود نشستهایم؛ زخمهایی که روی هم سر باز کردهاند، زخمهایی که کهنه شدهاند، زخمهایی غریب، زخمهایی که از یاد رفتهاند. که از یاد بردیمشان. و اکنون، ما ماندهایم و جانهایی بیتاب و مضطرب. ما ماندهایم و غمی که نسب خود را فراموش کرده، به جان زندگیهایمان افتاده و با گذر از ابزارهای مدرن قدرت، افسردگی نام گرفته است.
✅افسردگی و اضطراب _که مدتهاست در گفتمانهای جوامع امروزی اهمیت ویژهای پیدا کردهاند_ بیماریهای شایعی هستند که به کمک روانشناسان و روانکاوان درمان میشوند. درمان اما در جامعه کنونی شکل اصلاح و بازپروری به خود میگیرد تا افراد دوباره توانایی بازگشت به فعالیتهای روزمره خود را به دست آوردند. در ادامه خواهیم دید که از اساس چرا قدرت به درمان این بیماریها میپردازد و به این سبب چگونه عامیلت خود را در ظهور جانهایی چنین کبود و مضطرب نادیده میگیرد.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/p91109
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
✍زهرا فزوه
#شماره_شانزدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅«زنی 22 ساله، به علت پوشش نامناسب و در اثر "تفهیم و آموزش" کشته شد.»
تو خبر را وحشتزده خواندهای، من خبر را مستأصلانه شنیدهام، بعد به هم خیره ماندهایم، همه با هم، بغضآلوده به سویی راه افتادهایم و به تنهایی گریستهایم. با حنجرههای ملتهبمان فریاد زدیم و در سکوت به سوگ یکی از خودمان نشستهایم.
✅بار اولمان هم نیست، رد شلیک و موشک هنوز هم روی تنهایمان مانده است. هنوز هم ماشین قانون میخواهد از روی زنان رد شود و طناب دار هنوز هم گردن آزادی را میفشرد. خفقان نفسمان را تنگ کرده، آسمان هنوز بوی انتقام میدهد و آبان هم بوی خون. گلولهها اما ممتد و وقیحانه میبارند و ما ناباورانه به تماشای زخمهای خود نشستهایم؛ زخمهایی که روی هم سر باز کردهاند، زخمهایی که کهنه شدهاند، زخمهایی غریب، زخمهایی که از یاد رفتهاند. که از یاد بردیمشان. و اکنون، ما ماندهایم و جانهایی بیتاب و مضطرب. ما ماندهایم و غمی که نسب خود را فراموش کرده، به جان زندگیهایمان افتاده و با گذر از ابزارهای مدرن قدرت، افسردگی نام گرفته است.
✅افسردگی و اضطراب _که مدتهاست در گفتمانهای جوامع امروزی اهمیت ویژهای پیدا کردهاند_ بیماریهای شایعی هستند که به کمک روانشناسان و روانکاوان درمان میشوند. درمان اما در جامعه کنونی شکل اصلاح و بازپروری به خود میگیرد تا افراد دوباره توانایی بازگشت به فعالیتهای روزمره خود را به دست آوردند. در ادامه خواهیم دید که از اساس چرا قدرت به درمان این بیماریها میپردازد و به این سبب چگونه عامیلت خود را در ظهور جانهایی چنین کبود و مضطرب نادیده میگیرد.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/p91109
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
بر این درد و درمان بباید گریست
سر انگشت بر آینه نهادم پرسان چه کس آخر چه کسی کشت مرا؟ که نه دستی به مدد از سوی یاری برخاست نه کسی را خبری شد نه هیاهویی در شهر افتاد... ... «زنی 22 ساله، به علت پوشش نامناسب و در اثر "تفهیم و آموزش" کشته شد.» تو خبر را وحشتزده خواندهای، من خبر را مستأصلانه…
🔴شبحی بر فراز دانشگاه
✍علی امام جمعه
#شماره_شانزدهم
#پرونده_ویژه
✅شبح توتالیتاریسم بر دانشگاهها در حال سایه افکندن است، سایهای که روز به روز بزرگتر میشود. این شبح آمده تا دانشجو را محو کند؛ آمده تا جزئیترین ساحات زیست دانشجویی را نیز به تسخیر خود درآورد و چنانچه از مقابل آن بگریزیم و ایستادگی نکنیم، به مانند یک طوفان شن، همة ما را به زیر خود مدفون خواهد کرد.
✅اما در ابتدای امر، کارکرد این شبح را باید کاوید؛ به راستی توتالیتاریسم چه میکند؟ توتالیتاریسم از انسان ماشین بیفکری میسازد که تنها وظیفة آن اطاعت محض میباشد. توتالیتاریسم تفکر مستقل را از انسانها گرفته، یکرنگی را جایگزین کرده و آدمی را به خمیری تبدیل میکند که در دستانِ قدرت به هر شکل و فرمی حالت میپذیرد.
✅توتالیتاریسم بعضاً با استبداد، یکسان در نظر گرفته میشود، حال آنکه این دو تفاوت جدی با یکدیگر دارند. استبداد وضعیتی است که بیشتر در ارتباط با نظام سیاسی و حاکمیتیِ یک جامعه فهمیده میشود؛ لکن توتالیتاریسم، تسلط بر تمامی ابعاد زندگی انسانها را در بر میگیرد و آمده تا هویت آدمی را مدفون سازد.
✅درحالی که استبداد، تسلط ارادهی یک شخص ورای هر قید و هر قانونی است، توتالیتارسم -که در جهتِ انکار هر نوع ارادهی انسانی پیشروی میکند- نوعی از حکومت قانون به شمار میرود، اما قانونی که نهتنها تابع و در خدمت ارادهی انسانی نیست بلکه دقیقاً همان اراده را به زیر سلطهی خود درمیآورد. اما چرا معتقدیم که گذر این سایه اکنون بر پهنای دانشگاه افتاده است؟
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/Shbh
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
✍علی امام جمعه
#شماره_شانزدهم
#پرونده_ویژه
✅شبح توتالیتاریسم بر دانشگاهها در حال سایه افکندن است، سایهای که روز به روز بزرگتر میشود. این شبح آمده تا دانشجو را محو کند؛ آمده تا جزئیترین ساحات زیست دانشجویی را نیز به تسخیر خود درآورد و چنانچه از مقابل آن بگریزیم و ایستادگی نکنیم، به مانند یک طوفان شن، همة ما را به زیر خود مدفون خواهد کرد.
✅اما در ابتدای امر، کارکرد این شبح را باید کاوید؛ به راستی توتالیتاریسم چه میکند؟ توتالیتاریسم از انسان ماشین بیفکری میسازد که تنها وظیفة آن اطاعت محض میباشد. توتالیتاریسم تفکر مستقل را از انسانها گرفته، یکرنگی را جایگزین کرده و آدمی را به خمیری تبدیل میکند که در دستانِ قدرت به هر شکل و فرمی حالت میپذیرد.
✅توتالیتاریسم بعضاً با استبداد، یکسان در نظر گرفته میشود، حال آنکه این دو تفاوت جدی با یکدیگر دارند. استبداد وضعیتی است که بیشتر در ارتباط با نظام سیاسی و حاکمیتیِ یک جامعه فهمیده میشود؛ لکن توتالیتاریسم، تسلط بر تمامی ابعاد زندگی انسانها را در بر میگیرد و آمده تا هویت آدمی را مدفون سازد.
✅درحالی که استبداد، تسلط ارادهی یک شخص ورای هر قید و هر قانونی است، توتالیتارسم -که در جهتِ انکار هر نوع ارادهی انسانی پیشروی میکند- نوعی از حکومت قانون به شمار میرود، اما قانونی که نهتنها تابع و در خدمت ارادهی انسانی نیست بلکه دقیقاً همان اراده را به زیر سلطهی خود درمیآورد. اما چرا معتقدیم که گذر این سایه اکنون بر پهنای دانشگاه افتاده است؟
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/Shbh
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
شبحی بر فراز دانشگاه
شبح توتالیتاریسم بر دانشگاهها در حال سایه افکندن است، سایهای که روز به روز بزرگتر میشود. این شبح آمده تا دانشجو را محو کند؛ آمده تا جزئیترین ساحات زیست دانشجویی را نیز به تسخیر خود درآورد و چنانچه از مقابل آن بگریزیم و ایستادگی نکنیم، به مانند یک طوفان…
Hayate no 16.pdf
2.5 MB
🔴شانزدهمین شماره نشریه حیاتنو - فصلنامه تابستان
🖋در این شماره:
🔻شعار، در هیبت پدیدهای سوبژکتیو
🔻تقارن دو فاجعه
🔻فرهنگسازی یا زوال فرهنگی در مسئله حقوق زنان
🔻شبحی بر فراز دانشگاه
🔻شوراهای صنفی؛ زوال در هویت و ماهیت
🔻بر این درد و درمان بباید گریست
📩صندوق ارسال انتقادات و پیشنهادات به صورت ناشناس
📝فرم همکاری با هیئت تحریریهی نشریه
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
🖋در این شماره:
🔻شعار، در هیبت پدیدهای سوبژکتیو
🔻تقارن دو فاجعه
🔻فرهنگسازی یا زوال فرهنگی در مسئله حقوق زنان
🔻شبحی بر فراز دانشگاه
🔻شوراهای صنفی؛ زوال در هویت و ماهیت
🔻بر این درد و درمان بباید گریست
📩صندوق ارسال انتقادات و پیشنهادات به صورت ناشناس
📝فرم همکاری با هیئت تحریریهی نشریه
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
🔴شعار، در هیبت پدیدهای سوبژکتیو|✍امیر جعفری
#یادداشت_سردبیر
#شماره_شانزدهم
✅«آزادی، برابری، برادری»، «صلح، زمین و نان»، «خدا، شاه، میهن»، «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی»؛ این رمزهای سهقسمتی که سایة هرکدام، پهنة وسیعی از تاریخ را اشغال کردهاست، در نظری ظرافتمندانهتر چه روایتهای ناگفتهای را برای ما فاش میکنند؟ امروز در میانة این سایهها، «زن، زندگی، آزادی» چه میگوید؟ این رمز قرار است قفل کدام گنجه را بگشاید؟ میکوشم تا در ادامه به این پرسشها پاسخ دهم...
✅ظاهراً پدیدهای که سوژهی "من" در هریک از آن شعارها نسبت به آن فاعلیتی را ابراز میکند، باید پدیدهای به شدت ابژکتیو باشد. خواننده شاید تسامحاً در مواردی چون زمین، نان، شاه و میهن با من همداستان شود، اما قطعاً اعتراض خواهدکرد که من چهطور خصلت سوبژکتیو مضامینی چون برابری، استقلال یا حتی خدا و... را نادیده میگیرم. در اینجا باید تأکید کنم که این منِ نگارنده نیستم که چنین میکنم، بلکه آن "من"ها یا همان سوژههای فاعلِ کنش بودهاند که از پیش چنین کردهاند.
✅بنابراین ما در این شعارها با "تلاش برای ابژکتیوبودن" طرف ایم؛ یعنی اگرچه این مضامین خصلتی سوبژکتیو دارند، اما در برهههای تاریخی مربوط به هرکدام، احتمالاً کمالنیافتگیِ سوژگی برای هر فرد انسانی در عرصة حیات اجتماعی، این مضامین را از شأن سوبژکیتوشان خلع کرده و آنها را در هیبت ابژهای سفت و سخت، تعیّن بخشیدهاست.
متن کامل در instant view:👇
https://b2n.ir/j51430
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
#یادداشت_سردبیر
#شماره_شانزدهم
✅«آزادی، برابری، برادری»، «صلح، زمین و نان»، «خدا، شاه، میهن»، «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی»؛ این رمزهای سهقسمتی که سایة هرکدام، پهنة وسیعی از تاریخ را اشغال کردهاست، در نظری ظرافتمندانهتر چه روایتهای ناگفتهای را برای ما فاش میکنند؟ امروز در میانة این سایهها، «زن، زندگی، آزادی» چه میگوید؟ این رمز قرار است قفل کدام گنجه را بگشاید؟ میکوشم تا در ادامه به این پرسشها پاسخ دهم...
✅ظاهراً پدیدهای که سوژهی "من" در هریک از آن شعارها نسبت به آن فاعلیتی را ابراز میکند، باید پدیدهای به شدت ابژکتیو باشد. خواننده شاید تسامحاً در مواردی چون زمین، نان، شاه و میهن با من همداستان شود، اما قطعاً اعتراض خواهدکرد که من چهطور خصلت سوبژکتیو مضامینی چون برابری، استقلال یا حتی خدا و... را نادیده میگیرم. در اینجا باید تأکید کنم که این منِ نگارنده نیستم که چنین میکنم، بلکه آن "من"ها یا همان سوژههای فاعلِ کنش بودهاند که از پیش چنین کردهاند.
✅بنابراین ما در این شعارها با "تلاش برای ابژکتیوبودن" طرف ایم؛ یعنی اگرچه این مضامین خصلتی سوبژکتیو دارند، اما در برهههای تاریخی مربوط به هرکدام، احتمالاً کمالنیافتگیِ سوژگی برای هر فرد انسانی در عرصة حیات اجتماعی، این مضامین را از شأن سوبژکیتوشان خلع کرده و آنها را در هیبت ابژهای سفت و سخت، تعیّن بخشیدهاست.
متن کامل در instant view:👇
https://b2n.ir/j51430
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
شعار، در هیبت پدیدهای سوبژکتیو
«آزادی، برابری، برادری»، «صلح، زمین و نان»، «خدا، شاه، میهن»، «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی»؛ این رمزهای سهقسمتی که سایة هرکدام، پهنة وسیعی از تاریخ را اشغال کردهاست، در نظری ظرافتمندانهتر چه روایتهای ناگفتهای را برای ما فاش میکنند؟ امروز در میانة این…
📝 گزیدهی مصاحبه با محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی و شهردار اسبق تهران، به مناسبت روز دانشجو:
(بازنشر از #آرشیو نشریه-پاییز ۱۴۰۰)
🔺️متأسفانه شرایط قبل و بعد از انقلاب کاملاً متفاوت است. در شرایط قبل از انقلاب، مدیریت دانشگاهها به طور نسبی، استقلال داشت و رؤسای دانشکدهها و دانشگاه را هیأتهای علمی دانشکدهها و رؤسای دانشکدههای مختلف انتخاب میکردند و بنابراین به طور نسبی یک استقلال سیاسی در فضای سیاسی دانشگاه کاملاً حکمفرما بود...
🔺️در همان حملهای که کاماندوها در اول بهمن سال ۴۰ به دانشگاه کردند [..] رئیس دانشگاه که آقای دکتر احمد فرهاد بودند [..] نامهی تاریخیای [خطاب به دولت] نوشتند [..] یعنی مدیریت دانشگاه در این جایگاهی هست که میتواند بیانیه بدهد در مقابل یک هجمهای که به دانشگاه تهران انجام شده. ولی متأسفانه در سالهای بعد از انقلاب و بیش از تأسف در شرایطی که امروز در مدیریت دانشگاهها یک قشر خاصی حاکم شدند، آن استقلال دانشگاهها از بین رفته...
متن کامل گزیدهی مصاحبه در:
instant view
برای مطالعه متن کامل مصاحبه به شماره پانزدهم نشریه رجوع کرده و یا به کانال تلگرامی نشریه مراجعه کنید.
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
(بازنشر از #آرشیو نشریه-پاییز ۱۴۰۰)
🔺️متأسفانه شرایط قبل و بعد از انقلاب کاملاً متفاوت است. در شرایط قبل از انقلاب، مدیریت دانشگاهها به طور نسبی، استقلال داشت و رؤسای دانشکدهها و دانشگاه را هیأتهای علمی دانشکدهها و رؤسای دانشکدههای مختلف انتخاب میکردند و بنابراین به طور نسبی یک استقلال سیاسی در فضای سیاسی دانشگاه کاملاً حکمفرما بود...
🔺️در همان حملهای که کاماندوها در اول بهمن سال ۴۰ به دانشگاه کردند [..] رئیس دانشگاه که آقای دکتر احمد فرهاد بودند [..] نامهی تاریخیای [خطاب به دولت] نوشتند [..] یعنی مدیریت دانشگاه در این جایگاهی هست که میتواند بیانیه بدهد در مقابل یک هجمهای که به دانشگاه تهران انجام شده. ولی متأسفانه در سالهای بعد از انقلاب و بیش از تأسف در شرایطی که امروز در مدیریت دانشگاهها یک قشر خاصی حاکم شدند، آن استقلال دانشگاهها از بین رفته...
متن کامل گزیدهی مصاحبه در:
instant view
برای مطالعه متن کامل مصاحبه به شماره پانزدهم نشریه رجوع کرده و یا به کانال تلگرامی نشریه مراجعه کنید.
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
بازنشر مصاحبه با محمد توسلی
۱. ۲. ۳. ۴. ۵.
بازخوانی یادداشت "دریاروندگان جزیرهی آبیتر"، چاپ شده در نشریه حیاتنو به مناسبت روز جهانی داستان کوتاه
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
🔴دریاروندگان جزیرهی آبیتر|✍سها مسجدی
#معرفی_کتاب
#شماره_شانزدهم(آرشیو)
✅«عباس معروفی سمفونی مردگان را نواخت!»، خبری که چندی پیش غم و اندوه فراوانی را برای دوستداران ادبیات فارسی با خود به همراه داشت. این پیشآمد ناگوار سبب شد تا در این شماره از نشریهی حیات نو به بررسی مجموعه داستان «دریاروندگان جزیرهی آبیتر» از این نویسنده بپردازیم.
✅از جمله مجموعه داستانهای کوتاه نشر شده از این نویسنده، «عطر گل یاس» و «نسل برتر» بودند که بعدهها در سال 1382 نشر ققنوس این دو مجموعه را به همراه «برشهای کوچک» و چند اثر کوتاه دیگر در قالب مجموعه داستانی با نام «دریاروندگان جزیرهی آبیتر» بر گرفته از داستانی با همین نام، منتشر کرد.
✅درمجموعه داستان «دریاروندگان جزیرهی آبیتر»، معروفی، با تسلط کافی بر ادبیات هزارسالهی ایران، به تلفیق ادبیات کلاسیک و معاصر در داستانهایش پرداخته و غنای خاصی به آنها بخشیدهاست. او با بهکارگیری شیوهی جریان سیال ذهن، ضمن نفوذ به لایههای زیرین شخصیتهای داستانش، خیال و واقعیت را بیمرز کردهاست تا از این طریق، ناخودآگاه جمعیِ جامعهی زمانهاش را آشکار کند.
✅او در داستانهایش به احیای هویت زن ایرانی نیز پرداختهاست. در واقع در آثار وی، علاوه بر تصویر زندگی روشنفکر ناکام، مشکلات سایر اقشار جامعه هم بازتاب داشتهاست، به طوری که میتوان او را نویسندهای برآمده از بطن مردم روزگارش دانست.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/x95396
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
#معرفی_کتاب
#شماره_شانزدهم(آرشیو)
✅«عباس معروفی سمفونی مردگان را نواخت!»، خبری که چندی پیش غم و اندوه فراوانی را برای دوستداران ادبیات فارسی با خود به همراه داشت. این پیشآمد ناگوار سبب شد تا در این شماره از نشریهی حیات نو به بررسی مجموعه داستان «دریاروندگان جزیرهی آبیتر» از این نویسنده بپردازیم.
✅از جمله مجموعه داستانهای کوتاه نشر شده از این نویسنده، «عطر گل یاس» و «نسل برتر» بودند که بعدهها در سال 1382 نشر ققنوس این دو مجموعه را به همراه «برشهای کوچک» و چند اثر کوتاه دیگر در قالب مجموعه داستانی با نام «دریاروندگان جزیرهی آبیتر» بر گرفته از داستانی با همین نام، منتشر کرد.
✅درمجموعه داستان «دریاروندگان جزیرهی آبیتر»، معروفی، با تسلط کافی بر ادبیات هزارسالهی ایران، به تلفیق ادبیات کلاسیک و معاصر در داستانهایش پرداخته و غنای خاصی به آنها بخشیدهاست. او با بهکارگیری شیوهی جریان سیال ذهن، ضمن نفوذ به لایههای زیرین شخصیتهای داستانش، خیال و واقعیت را بیمرز کردهاست تا از این طریق، ناخودآگاه جمعیِ جامعهی زمانهاش را آشکار کند.
✅او در داستانهایش به احیای هویت زن ایرانی نیز پرداختهاست. در واقع در آثار وی، علاوه بر تصویر زندگی روشنفکر ناکام، مشکلات سایر اقشار جامعه هم بازتاب داشتهاست، به طوری که میتوان او را نویسندهای برآمده از بطن مردم روزگارش دانست.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/x95396
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
دریاروندگان جزیرهی آبیتر
«هیچکس در ساحل نبود. و او به راحتی میتوانست صدای گریه و زاری مراسم دفن مرحوم عبدالجواد را بشنود. صدای ندبهی مردی که صدای زنانه داشت، یا شروهخوانی محزونی که او را از خود بیخود میکرد، آن قدر عجیب بود که او را به یاد گذشتههایش میانداخت، در زمانی که اسبها…
🔴«من اینجا ایستاده ام»
✍امیررضا شاهمحمدی
#شماره_هفدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅دو هزار و اندی سال پیش از امروز، افلاطون در تلاش برای چیره شدن بر تمام بحرانهایی که پولیس را تهدید میکرد، فلسفه سیاسی را بنیان نهاد؛ فلسفهای که ریشههایش در همان پولیس آرام گرفته بود. افلاطون با پرسش مکرر از سرشت پولیس، قانون و فضیلت (پرسشهایی که سابقهی آن به سوفسطاییان باز میگردد) سعی کرد تا پاسخی برای این پرسش اساسی پیدا کند که در کدام نظام سیاسی انسان میتواند یک زندگی سعادتمندانه داشته باشد؟ پرسشی که امید داشت تا در نهایت از مجرای آن بتواند فهمی روشن از بحرانهای آتن بیابد. چرا که لاجرم او بر خاک آتن ایستاده بود.
✅حال که دو هزار و اندی سال از طرح این پرسشها میگذرد، پرسشهایی که پاسخهای بسیاری را در طول تاریخ پر فراز و نشیب اندیشه به دنبال خود کشیده، در جایی که ما ایران مینامیم، دکتر جواد طباطبایی در تلاش بود تا در ادامه سنتی که به فلسفه یونان میرسد، بحرانهای این جغرافیا را به پرسش بگیرد. سخن گفتن از پروژه فکری دکتر جواد طباطبایی به کمال، کار دشواری است اما شاید بتوان مسائلی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در هستهی تمام آثارش مشهود است به روشنی بیان کرد: یک اینکه "ایران"، که مبنای هویت تاریخی ما ایرانیان محسوب میشود به واقع چیست؟ و دو اینکه آیا میتوان "ایران" را به عنوان موضوع یک علم مورد بررسی قرار داد و درباره آن نظریه پردازی کرد؟
✅پروژهی فکری او هر چند که با این پرسشها آغاز میشود، اما برای رسیدن به پاسخ ناچار است مسیر صعبالعبوری را طی کند. نتیجهی قرنها تعطیلی عقلانیت، سنتی متصلب است که در خاک سترونش بذر هیچ اندیشهای را نمیتوان کاشت. هر چند که برای دکتر طباطبایی خود این سنت متصلب و تعطیلی اندیشه و جدایی نظر و عمل _بالاخص در زمین سیاست_ میتواند موضوع پرسش باشد. پرسشی که هر نظریهای که به دنبال به دست دادن فهمی از ایران است باید به آن پاسخ درخوری بدهد.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/n78298
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
✍امیررضا شاهمحمدی
#شماره_هفدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅دو هزار و اندی سال پیش از امروز، افلاطون در تلاش برای چیره شدن بر تمام بحرانهایی که پولیس را تهدید میکرد، فلسفه سیاسی را بنیان نهاد؛ فلسفهای که ریشههایش در همان پولیس آرام گرفته بود. افلاطون با پرسش مکرر از سرشت پولیس، قانون و فضیلت (پرسشهایی که سابقهی آن به سوفسطاییان باز میگردد) سعی کرد تا پاسخی برای این پرسش اساسی پیدا کند که در کدام نظام سیاسی انسان میتواند یک زندگی سعادتمندانه داشته باشد؟ پرسشی که امید داشت تا در نهایت از مجرای آن بتواند فهمی روشن از بحرانهای آتن بیابد. چرا که لاجرم او بر خاک آتن ایستاده بود.
✅حال که دو هزار و اندی سال از طرح این پرسشها میگذرد، پرسشهایی که پاسخهای بسیاری را در طول تاریخ پر فراز و نشیب اندیشه به دنبال خود کشیده، در جایی که ما ایران مینامیم، دکتر جواد طباطبایی در تلاش بود تا در ادامه سنتی که به فلسفه یونان میرسد، بحرانهای این جغرافیا را به پرسش بگیرد. سخن گفتن از پروژه فکری دکتر جواد طباطبایی به کمال، کار دشواری است اما شاید بتوان مسائلی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در هستهی تمام آثارش مشهود است به روشنی بیان کرد: یک اینکه "ایران"، که مبنای هویت تاریخی ما ایرانیان محسوب میشود به واقع چیست؟ و دو اینکه آیا میتوان "ایران" را به عنوان موضوع یک علم مورد بررسی قرار داد و درباره آن نظریه پردازی کرد؟
✅پروژهی فکری او هر چند که با این پرسشها آغاز میشود، اما برای رسیدن به پاسخ ناچار است مسیر صعبالعبوری را طی کند. نتیجهی قرنها تعطیلی عقلانیت، سنتی متصلب است که در خاک سترونش بذر هیچ اندیشهای را نمیتوان کاشت. هر چند که برای دکتر طباطبایی خود این سنت متصلب و تعطیلی اندیشه و جدایی نظر و عمل _بالاخص در زمین سیاست_ میتواند موضوع پرسش باشد. پرسشی که هر نظریهای که به دنبال به دست دادن فهمی از ایران است باید به آن پاسخ درخوری بدهد.
ادامه متن در instant view:👇
https://b2n.ir/n78298
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegraph
«من اینجا ایستاده ام»[۱]
دو هزار و اندی سال پیش از امروز، افلاطون در تلاش برای چیره شدن بر تمام بحرانهایی که پولیس [۲] را تهدید میکرد، فلسفه سیاسی را بنیان نهاد؛ فلسفهای که ریشههایش در همان پولیس آرام گرفته بود. افلاطون با پرسش مکرر از سرشت پولیس، قانون و فضیلت (پرسشهایی که…
🔴در حصار خیرگی|✍زهرا فزوه
#یادداشت_سردبیر
#شماره_هفدهم
✅به چشمان آماسیدهات نگاه میکنم که این روزها پرسوتر شدهاند. مدتی است که پیش آمدهای. از هر سو که بخواهی نگاه میاندازی. به سر هر چهارراهی، یا که به هر گذری در دانشگاهی، خیرگیِ قضاوتگرت از بالا روی بدنهایمان میافتد. آرام و بیصدا زل میزنی، به موها، قدمها، فریادها، رقصها و بوسهها. با همان حضور خفهکننده نهیب میزنی که کسی دست از پا خطا نکند. که حواست به همه چیز هست. که فردیت، یورشگاه رذالت توست. با همان نگاه ممتد، دادگاه را به خیابان میآوری و زندان را به دانشگاه. به حنجرههای ملتهب زل میزنی و حریصانه برایشان دار میبافی.
✅تو اما تمامی ما را ندیدهای. تو ندیدهای که ما نه به هوای اشکآور خیابان، که به یاد دردی مشترک این چنین گریستهایم. تو ندیدهای که در پس گریز از دستان خونآلود پاسبان، چه آغوشها بر هم فشردهایم. تو آن رگهای متورم، آن دستهای کبود سوگوار را ندیدهای. و گامهای بلند ما را هم نخواهی دید. تو کوبشِ ما بر بوسهگاه اهریمن را نخواهی دید. تو ای نگاه خیره، روزی کور خواهی شد.
✅آبستن از هزار چشم، به بالای هر راه ناظر و حاضری. در مدارس چشم میپرانی و از جایی امن به تهوع و نفسهای به شماره افتادهی دخترکان زل میزنی. اما با مقنعههای مواج در هوا چه خواهی کرد؟ که ای نگاه از بالا، روزی به پایین خواهی افتاد. تا کی از بالای چهارراهها زوال خود را به تماشا خواهی نشست؟ از هراس رویش شعار، به دیوار کلاسها چند مرتبه رنگ خواهی زد؟ آسوده به بالای تخت قضاوت، درخت میکُشی و دار میکاری. اما چه خواهی کرد حالا که دور از خیرگیِ وقیحِ مداربستهات، دستخطی بر دیوار مستراحی، اقتدار حقارتبارت را به سخره میگیرد؟
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
#یادداشت_سردبیر
#شماره_هفدهم
✅به چشمان آماسیدهات نگاه میکنم که این روزها پرسوتر شدهاند. مدتی است که پیش آمدهای. از هر سو که بخواهی نگاه میاندازی. به سر هر چهارراهی، یا که به هر گذری در دانشگاهی، خیرگیِ قضاوتگرت از بالا روی بدنهایمان میافتد. آرام و بیصدا زل میزنی، به موها، قدمها، فریادها، رقصها و بوسهها. با همان حضور خفهکننده نهیب میزنی که کسی دست از پا خطا نکند. که حواست به همه چیز هست. که فردیت، یورشگاه رذالت توست. با همان نگاه ممتد، دادگاه را به خیابان میآوری و زندان را به دانشگاه. به حنجرههای ملتهب زل میزنی و حریصانه برایشان دار میبافی.
✅تو اما تمامی ما را ندیدهای. تو ندیدهای که ما نه به هوای اشکآور خیابان، که به یاد دردی مشترک این چنین گریستهایم. تو ندیدهای که در پس گریز از دستان خونآلود پاسبان، چه آغوشها بر هم فشردهایم. تو آن رگهای متورم، آن دستهای کبود سوگوار را ندیدهای. و گامهای بلند ما را هم نخواهی دید. تو کوبشِ ما بر بوسهگاه اهریمن را نخواهی دید. تو ای نگاه خیره، روزی کور خواهی شد.
✅آبستن از هزار چشم، به بالای هر راه ناظر و حاضری. در مدارس چشم میپرانی و از جایی امن به تهوع و نفسهای به شماره افتادهی دخترکان زل میزنی. اما با مقنعههای مواج در هوا چه خواهی کرد؟ که ای نگاه از بالا، روزی به پایین خواهی افتاد. تا کی از بالای چهارراهها زوال خود را به تماشا خواهی نشست؟ از هراس رویش شعار، به دیوار کلاسها چند مرتبه رنگ خواهی زد؟ آسوده به بالای تخت قضاوت، درخت میکُشی و دار میکاری. اما چه خواهی کرد حالا که دور از خیرگیِ وقیحِ مداربستهات، دستخطی بر دیوار مستراحی، اقتدار حقارتبارت را به سخره میگیرد؟
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
Telegram
attach 📎