Telegram Web
ما نیستیم. نیایید.‌در نزنید...
خاک غارت‌پرور بنیاد این ویرانه‌ایم
هرکه آمد اندکی ما را پریشان کرد و رفت


بیدل
#نشر_حکمت_کلمه
Forwarded from شب‌های اوسان
شب‌های داستان اوسان (آنلاین)
شبِ سی

در شبِ سی‌ام، به خوانش و بررسی رمان《قتل منزّه》 اثرِ املی نوتومب، با ترجمه نسرین کوچه مشکیان خواهیم پرداخت.

ناشر: حکمت کلمه

باحضور:
نسرین کوچه‌مشکیان (مترجم)
میترا پاکزاد (دبیر نشست)

سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت
ساعت ۲۱

برای شرکت در نشست، لطفا به دایرکت اینستاگرام موسسه یا تلگرام osan_institute  پیام بفرستید و عضو گروه اطلاع‌رسانی شوید.
این نشست در بستر گوگل‌میت برگزار خواهد شد.


دوستانتان میتوانند از طریق لینک زیر به کانال اطلاع‌رسانی بپیوندند.
https://www.tgoop.com/+Yb9xP6oQbWdmOTU0
آغاز پخش رسمی شاهکار مگدلنا تولی


ققنوس

صدای معاصر

آثار

و
پیام امروز...

#نشر_حکمت_کلمه
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
🔰جلسات نقد و بررسی کتاب #برصفحه برگزار می‌کند.

#ایستگاه_آخر_می‌موزا
#نویسنده: #جمیل_کاووکچو
مترجم: #نسیم_یگانی
#نشرحکمت‌کلمه

▪️سخنرانان:

#علی_رزم_آرای (مدرس، محقق و منتقد ادبی ) 
#آیدا_خیاط (دانشجوی دکترا روانشناسی)

و با حضور مترجم اثر


▪️زمان : پنجشنبه، ۸ خرداد، سال 1404
▪️ساعت: ۱۷ الی ۱۹ عصر 

▪️آدرس: ایران/تبریز/خیابان رضانژاد جنوبی/کوچه شریعتی/پلاک ۳۲

@hekmatkalame
@sedayehdastan
پاتریک شموآزو، نویسندهٔ فرانسه زبان که اصالتش به مارتینیک - جزیره‌ای از مستعمرات فرانسوی در دریای کارائیب - بازمی‌گردد، متولد 1953 در فوردوفرانس است، حیطهٔ قلم او رمان، داستان و جستار را دربرمی‌گیرد، او همچنین آثاری در زمینهٔ سینما و تئاتر به تقریر درآورده است. آثار وی غالباً فرهنگ عامهٔ مارتینیک، و دشواری‌ها و چالش‌های طبقات فرودست جامعه را به تصویر می‌کشد، او همواره هوشمندانه کوشیده است در پس ناملایمات توضیح‌ناپذیری که زندگی بی‌وقفه به‌سوی آدمی سرازیر می‌کند، معنا و غایتی بیابد.
شموآزو در سال 1992 برای کتاب تگزاکو برندهٔ جایزهٔ گنگور شد. آثار او جوایز دیگری از جمله جایزه ویژه ژوری آر اف او، جایزهٔ کلبر هدنز، جایزهٔ بین‌المللی فرانکوفونی لوی ماسون، جایزهٔ بزرگ ادبیات جوان و...از آن خود ساخته‌اند. در سال 2010 نشان فرهنگ و ادب فرانسه به وی اهدا شد و در سال 2021 دکترای افتخاری دانشگاه پارم ایتالیا را دریافت نمود.
#نشر_حکمت_کلمه #پروانه_و_نور
رویاها و سنگها دومین پرفروش 30book
زبان ارتباط، همانند ارکستری پیچیده و هماهنگ، به‌‌عنوان ابزار اصلیِ تعاملات انسانی، ترکیبی از نشانه‌‌ها، احساسات و مفاهیم را به‌‌طور دقیق و هماهنگ به هم پیوند می‌دهد. این قدرت زبان در انتقال اطلاعات، همچنین در ایجاد پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان افراد نقش بی‌‌بدیلی دارد. زبان، ابزاری است که ازطریق آن می‌‌توانیم نه‌تنها افکار و ایده‌‌ها را منتقل کنیم، بلکه احساسات، نگرش‌‌ها و ارزش‌‌های شخصی خود را نیز به اشتراک بگذاریم. تسلط بر زبان ارتباطی به‌معنای توانایی درک و انتقال درست پیام‌‌ها، مدیریت احساسات و واکنش‌‌های خود و دیگران، و همچنین انعطاف‌‌پذیری در مواجهه با تغییرات و تعارضات است.

در این کتاب، به بررسی ابعاد مختلف ارتباطات پرداخته‌‌ایم و سعی کرده‌‌ایم اصول و مهارت‌‌هایی را که برای برقراری ارتباط مؤثر ضروری هستند، معرفی کنیم. این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا به ابزارهای ارتباطی مسلط شوید و شیوه‌‌های به‌کارگیری این ابزارها را در موقعیت‌‌های مختلف یاد بگیرید تا بدون ایجاد تنش و درگیری، به تفاهم‌‌های عمیق‌‌تری دست یابید.
بهاره گردافشاری

#ارتباط #تنش #تفاهم
#نشر_حکمت_کلمه #با_سیمرغ_واژه_ها #خواندنی_ها_کم_نیست

«کسنوفانس یکی از منتقدان فلسفیِ چندخدایی کافرکیشانه یونانی بود. کسی که علنا گرایش‌های قوی یکتاپرستانه از خود بروز می‌داد:
«هومر و هسیود هرآن‌چه در بین مردم مایه‌ی ننگ و رسوایی است، از قبیل سرقت، زنا و فریب‌دادن یکدیگر، همه را به خدایان نسبت می‌دادند.
انسان‌های فانی می‌انگارند که خدایان مانند خودشان زاده می‌شوند و دارای لباس و صوت و صورت‌اند؛ اما اگر گاوهای نر، اسب‌ها و شیرها دست می‌داشتند یا با دستان‌شان می‌توانستند مانند انسانها نقاشی بکشند و کارها را سامان دهند، اسب‌ها تصویر خدایان را اسب-مانند، گاوهای نر گاو-مانند و هرکس بدن‌های خدایان را مانند بدن‌های خودشان به تصویر می‌کشیدند. تلقی یک فرد حبشی از خدایان سیاه‌پوست با بینی پهن و یک فرد «تراسی»؛ چشمان سیاه و موهای قرمز است.
خدا بزرگ‌ترین موجود در میان خدایان و آدمیان، واحد است و به هیچ‌وجه نه در جسم و نه در روح شبیه انسان‌ها فانی نیست. او ذاتا می‌بیند، ذاتا می‌اندیشد و ذاتا می‌شنود. بدون تلاش و صرفا با تفکر، هرچیزی را به حرکت در می‌آورد. او همواره در یگ جا ثابت بوده نه حرکتی دارد و نه مناسب اوست که در زمان‌های مختلف از مکانی به مکانی انتقال یابد.»
چگونه مي توان در ارتباطات بدون ايجاد تنش به تفاهم دست يافت
انتشارات #حکمت_کلمه
چاپ 1
قیمت 200000 تومان
#چاپ_اول
@sedayemoaser
https://www.30book.com/book/177909
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طی یک همخوانی سعی کردیم نمایشنامه‌ی وقتی آن‌قدری که باید هم را زجر داده‌ایمِ مارتین کریمپ را با مفاهیم فلسفه‌ی شرق بازخوانی کنیم. نتایج شگفت‌انگيز بود. نسترن نعمتی دانشجوی رشته‌ی نمایش نتیجه‌ی مواجهه‌اش را با ما در میان می‌گذارد. او از جهانِ پرفریب و مایایِ نمایش کریمپ می‌گوید.

مارتین کریمپ نمایشنامه‌نویس و کارگردان انگلیسی است که در سال ۱۹۵۶ در لندن متولد شد. او یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تئاتر معاصر بریتانیا به شمار می‌رود و به خاطر آثار چالش‌برانگیز و تجربی‌اش شناخته می‌شود.
نمایشنامه «وقتی آن‌قدری که باید هم را زجر داده‌ایم» یکی از آثار برجسته کریمپ است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این نمایشنامه به بررسی روابط انسانی در دنیای مدرن می‌پردازد و به ویژه به خشونت‌های پنهان و آزار و اذیت‌های روانی در روابط خانوادگی و اجتماعی می‌پردازد.
کریمپ در این نمایشنامه از ساختاری پیچیده و غیرخطی استفاده می‌کند و با استفاده از تکنیک‌های روایی مختلف، داستان را از زوایای دید گوناگون روایت می‌کند. او همچنین از زبان طنزآمیز و گزنده‌ای برای بیان حرف‌های خود استفاده می‌کند که تأثیرگذاری نمایشنامه را بیشتر می‌کند.
#نشر_حکمت_کلمه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⁨ نشر حکمت کلمه افتخار این را دارد که به‌عنوان حامی در کنار اساتید و دانشجویان دانشگاه هنر و معماری پارس در اختتامیه جشنواره حضور دارد.

مراسم اختتامیه دومین جشنواره تئاتر
دانشگاهی پارس، با اعلام برگزیدگان تمامی بخش‌ها، برگزار خواهد شد:

📅 پنج‌شنبه ۲۲ خرداد
🕓 ساعت ۱۶
📍 سالن همایش دانشگاه معاری و هنر پارس

بیایید تا با هم پایان این مسیر پرهیجان را جشن بگیریم و در کنار یکدیگر از لحظات پایانی جشنواره لذت ببریم.
حضور شما، گرمای صحنه‌ ماست.
#نشر_حکمت_کلمه #کتاب #جشنواره
#جشنواره_تئاتر #اختتامیه #تاتر_دانشجویی #تئاتر_دانشجویی
من نمی‌خواستم تا گاورو شدن زمین صبر کنم. توی کلاس و درس و مدرسه تا همین حالا یاد گرفته بودم که: محصول خوب، خاک حاصلخیز می‌خواهد. خاک هم وقتی حاصلخیز می‌شود که خوب شخم بخورد؛ کود حیوانی و شیمیایی درست و حسابی داشته باشد و خوب هم از کاشته‌ها مراقبت بشود. آن‌وقت دست آخر می‌شود اسکناس‌ها را دسته کرد و گذاشت توی بغل و رفت فروشگاه دوچرخه توی شهر، فروشگاه دوچرخه‌ی لاری و هرکولس... با این خیالبافی‌ها ته دلم غنج زد. آن‌قدر احساس خوشحالی کردم که به نظرم رسید پرده‌ای از برابر چشمم پس رفت و دنیا با رنگی زیباتر و با هوایی بسیار دلپذیرتر در برابرم ظاهر شد. ریه‌هایم را تا توانستم از هوا پر کردم و به آهستگی بیرون دادم تا حسابی خوشی و لذت نفس کشیدن را با آن هوا حس کنم.
ولی‌اله نصری
#نشر_حکمت_کلمه
Forwarded from JAVAD
در صورت وقوع بحران یا جنگ.pdf
3.3 MB
مهم ‼️

این بروشور توسط وزارت دفاع سوئد، چند وقت پیش برای شهروندان این کشور تهیه شد، که بدونن در شرایط جنگی چه کاری باید انجام بدن (بخاطر اقدام های تهاجمی روسیه و پیوستن سوئد به ناتو).

این نسخه به زبان فارسی، برای فارسی‌زبانان ساکن سوئد نوشته شده است. حاوی مطالب بسیار مفید که می‌تونه تو هر شرایط اضطراری کمک کننده باشه.
Forwarded from ان‌در امیدواری... (فریاد ناصری)
Hurry
We stop at the dry cleaners and the grocery store
and the gas station and the green market and
Hurry up honey, I say, hurry,
as she runs along two or three steps behind me
her blue jacket unzipped and her socks rolled down.


Where do I want her to hurry to? To her grave?
To mine? Where one day she might stand all grown?
Today, when all the errands are finally done, I say to her,
Honey I’m sorry I keep saying Hurry –
you walk ahead of me. You be the mother.

And, Hurry up, she says, over her shoulder, looking
back at me, laughing. Hurry up now darling, she says,
hurry, hurry, taking the house keys from my hands

عجله- شعری برای دخترم

ما ایستادیم در خشکشویی و خواربارفروشی و پمپ بنزین و تره‌بار
من گفتم عجله کن، عجله عزیزم
درحالی‌که او پشت‌سرم با چند قدم فاصله می‌دوید
زیپ کاپشن آبی‌اش باز
جوراب‌هایش سُرخورده

می‌خواهم کجا برسد با این عجله؟
به گورش؟ به گور من؟
آن‌جا که ممکن است بزرگ شده باشد
امروز وقتی که همه‌ی کارها تمام شد
گفتم عزیزم ببخشید که مدام می‌گویم عجله کن
حالا تو جلوتر از من برو، مادر باش.

و حالا اوست که می‌گوید: عجله کن
وقتی که برگشته و از سرشانه‌اش نگاهم می‌کند با خنده
عجله کن عزیزم، عجله، عجله
و کلیدهای خانه را از دستم بگیر


#شعر
#ترجمه
Poem of the week: Hurry by Marie Howe

16 دی‌ماه ۱۴۰۳

#پی‌نوشت: دیشب انفجارها خیلی نزدیک بودند. چندبار بیدار شدم. فحش دادم و خوابیدم. صبح بیدار شدم. بیش از ده روز بود دوستم، سیاوش را ندیده بودم. خودش را رساند. وقتی داشتند شرق و غرب و شمال و جنوب را می‌زدند ما با ظرفی گیلاس اتوبان‌ها را می‌چرخیدیم. برادرم زنگ زد کجایی؟ گفتم در اتوبان‌ها می‌چرخیم. عصبانی می‌گوید: چه وقت چرخیدن است؟ زود قطع کرد وگرنه می‌گفتم گیلاس‌ها چه طعمی دارند.

و اما این ترجمه هم تفننی است، شعری که از زندگی می‌گوید.

عشق است زندگی
برای...

همه‌چیز این ملت رنگارنگ است.
همه‌چیز این ملتِ متناقضِ درهم پیچیده است.
این تفاوت‌ها باید به رسمیت شناخته شوند.
عرصه‌ی آزادی‌های عمومی باید فراخ و گسترده شود.
اگر این پیروزی ملت است، پس شما غره نشوید.
#نشر_حکمت_کلمه
2025/06/26 01:00:30
Back to Top
HTML Embed Code: