Bazme_honar
Photo
نام کتاب : مکتب نگارگری تبریز ( و قزوین _ مشهد )
نویسنده : دکتر یعقوب آژند
مترجم : ...
نشر : فرهنگستان هنر
تعداد چاپ : دوم
سال انتشار : 1394
تعداد صفحات : 216
موضوع : مینیاتور ایرانی
تیراژ : 2650 نسخه
فصل بندی :
فهرست تصاویر _ مقدمه _ پیشینه تاریخی و ..._ هنر پروران _ هنرمندان _ کارگاه هنری و تشکیلات آن _ مکتب نگارگری تبریز ( 907_955 ه. ق ) _ مکتب نگارگری قزوین _ مشهد ( 955 _ 1006 ه. ق ) _ منابع و نماایه
درباره کتاب :
شاه تهماسب که شیفته نقاشی و خطاطی بود پس ز رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنر ها پرداخت و هنرمندان زیادی از مکتب هرات و ترکمان را در پروژه های شکوهمند کتاب آرایی به کار گرفت و بدین ترتیب آثار مکتب تبریز دوره ی صفوی پدیدار شد و مکتب تبریز که از مکاتب درخشان هنر نگارگری ایران است شکل نهایی خود را پیدا کرد و آثار شکوهمندی چون شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی شاهی را تولید کرد .
نقاشخانه یا کارگاه هنری کتابخانه سلطنتی به صورت یکی از نهادهای دولت صفوی سرو سامان یافت و هنرمندان برجسته ای از مصوران ، خطاطان ، و مذهبان و جدول کشان و مجلدان و ... را در خود جای داد.
مقدمه کتاب
از متن کتاب :
در سال 946_949 ه . ق یک پروژه عظیم دیگر برای شاه تهماسب دیده شد و آن هم خمسه نظامی بود که امروزه تعلق به کتابخانه بریتانیا در لندن است . در نگار های این نسخه رقم سلطان محمد ثبت است . یکی از نگاره های آن معراج پیامبر است که اوج کمال نگارگری دوره صفوی را نشان می دهد . در این نگاره سلطان محمد در هیئت عارفی ژرف نگر و باطنی ظاهر می شود و نگاره ای را اجرا می کند که روح و جوهره ی آن انسان را با جهان ماورا پیوند می دهد .
صفحه 41 از متن کتاب
در مکتب تبریز بیش از همه متون حماسی شاهنامه و غنایی خمسه نظامی ، داستان جمال و جلال آصفی ، دیوان حافظ و ... مطمح نظر قرار گرفته و کتاب آرایی شد . وهم آمیزی ویژگی های نگرگری شرق و غرب ایران در این نگاره ها به اوج کمال خود رسید . در مکتب تبریز نه تنها نگارگری نسخه ها رواج درخور داشت ، بلکه نقاشی به نوعی دیگر جلوه یافت . صفحه 91 از متن کتاب
https://www.tgoop.com/honar_andishan
نویسنده : دکتر یعقوب آژند
مترجم : ...
نشر : فرهنگستان هنر
تعداد چاپ : دوم
سال انتشار : 1394
تعداد صفحات : 216
موضوع : مینیاتور ایرانی
تیراژ : 2650 نسخه
فصل بندی :
فهرست تصاویر _ مقدمه _ پیشینه تاریخی و ..._ هنر پروران _ هنرمندان _ کارگاه هنری و تشکیلات آن _ مکتب نگارگری تبریز ( 907_955 ه. ق ) _ مکتب نگارگری قزوین _ مشهد ( 955 _ 1006 ه. ق ) _ منابع و نماایه
درباره کتاب :
شاه تهماسب که شیفته نقاشی و خطاطی بود پس ز رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنر ها پرداخت و هنرمندان زیادی از مکتب هرات و ترکمان را در پروژه های شکوهمند کتاب آرایی به کار گرفت و بدین ترتیب آثار مکتب تبریز دوره ی صفوی پدیدار شد و مکتب تبریز که از مکاتب درخشان هنر نگارگری ایران است شکل نهایی خود را پیدا کرد و آثار شکوهمندی چون شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی شاهی را تولید کرد .
نقاشخانه یا کارگاه هنری کتابخانه سلطنتی به صورت یکی از نهادهای دولت صفوی سرو سامان یافت و هنرمندان برجسته ای از مصوران ، خطاطان ، و مذهبان و جدول کشان و مجلدان و ... را در خود جای داد.
مقدمه کتاب
از متن کتاب :
در سال 946_949 ه . ق یک پروژه عظیم دیگر برای شاه تهماسب دیده شد و آن هم خمسه نظامی بود که امروزه تعلق به کتابخانه بریتانیا در لندن است . در نگار های این نسخه رقم سلطان محمد ثبت است . یکی از نگاره های آن معراج پیامبر است که اوج کمال نگارگری دوره صفوی را نشان می دهد . در این نگاره سلطان محمد در هیئت عارفی ژرف نگر و باطنی ظاهر می شود و نگاره ای را اجرا می کند که روح و جوهره ی آن انسان را با جهان ماورا پیوند می دهد .
صفحه 41 از متن کتاب
در مکتب تبریز بیش از همه متون حماسی شاهنامه و غنایی خمسه نظامی ، داستان جمال و جلال آصفی ، دیوان حافظ و ... مطمح نظر قرار گرفته و کتاب آرایی شد . وهم آمیزی ویژگی های نگرگری شرق و غرب ایران در این نگاره ها به اوج کمال خود رسید . در مکتب تبریز نه تنها نگارگری نسخه ها رواج درخور داشت ، بلکه نقاشی به نوعی دیگر جلوه یافت . صفحه 91 از متن کتاب
https://www.tgoop.com/honar_andishan
Telegram
Bazme_honar
محفلی برای اشاعه هنر و اندیشه ی هنری
Audio
من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم
چه کنم نمیتوانم که نظر نگاه دارم
ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم
نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم
نه اگر همینشینم نظری کند به رحمت
نه اگر همیگریزم دگری پناه دارم
بسم از قبول عامی و صلاح نیکنامی
چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم
تن من فدای جانت سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم
چو تو را بدین شگرفی قدم صلاح باشد
نه مروت است اگر من نظر تباه دارم
چه شب است یا رب امشب که ستارهای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم
که نه روی خوب دیدن گنه است پیش سعدی
تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم
چه کنم نمیتوانم که نظر نگاه دارم
ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن
نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم
نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم
نه اگر همینشینم نظری کند به رحمت
نه اگر همیگریزم دگری پناه دارم
بسم از قبول عامی و صلاح نیکنامی
چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم
تن من فدای جانت سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم
چو تو را بدین شگرفی قدم صلاح باشد
نه مروت است اگر من نظر تباه دارم
چه شب است یا رب امشب که ستارهای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم
که نه روی خوب دیدن گنه است پیش سعدی
تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم