『 هنر متقاعد سازی در رابطه های شخصی واستراتژی های کسب وکار 』
❒هنر متقاعد کردن یک مهارت اصلی در بسیاری از زمینهها از جمله کسب و کار مذاکره روابط شخصی و بازاریابی است. متقاعد سازی به باز کردن ذهن و قلب افراد و ایجاد توافق درجهت خاصی اشاره دارد این فرایند نیازمند درک عمیق از روانشناسیِانسانی و استفاده ازعلوم و فنون مختلف است
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
✍اقناع مشخصاٌ نوعی اثبات است، چرا که ما وقتی قانع میشویم که چیزی را اثبات شده فرض کنیم
❒«انسان موجودی است که دائماً در حال مذاکره با واقعیت است» این گزاره به خوبی اهمیت مهارتهای متقاعد سازی در زندگی اجتماعی را نشان میدهد.در زمینه متقاعد سازی مطالعات و نظریهها به ویژه مفهوم مثلث اقناع ارسطو و نظریههای رابرت سیالدینی اهمیت زیادی دارد.(روشهای اقناع یا فنون متقاعدسازی به ابزارهایی در بلاغت گفته میشود که تلاش سخنور در اقناع مخاطب را دستهبندی میکنند. این روشها مشتمل بر ایتوس، پاتوس، لوگوس، و در درجهای پایینتر کایروس هستند.)
❒مثلث اقناع ارسطو:
➊ اثربخشی (Ethos): مردم نه به سخن بلکه به گوینده گوش می دهند.(نه هر سخن نشناسی سخنوری داند/نه هر سیاه دلی کیمیاگری داند)
➋ منطق (logos):لودویگ ویتگنشتاین فیلسوف اتریشی میگوید: "حدود جهان من همان حدود زبان من است." این سخن نشاندهنده اهمیت استدلالهای منطقی در شکلدهی به جهانبینی مخاطب است.
➌ احساس (Pathos): هیچ دیواری در برابر قدرت احساسات مقاومت نمی کند
❒سیالدینی شش اصل اساسی را در کتاب تاثیر معرفی میکند که به شکل مؤثری در متقاعدسازی عمل میکنند:
➊ عمل متقابل (Reciprocation):هیچ کس دوست ندارد بدهکار باشد
➋ تعهد و ثبات (Commitment & Consistency): انسانی که حرف می زند مجبوراست به خودش وفادار بماند
➌ تأیید اجتماعی (Social Proof): انسان موجودی است که در گِله احساس امنیت می کند(حتی نوازش منفی)
➍ اعتبار و صلاحیت (Authority):جامعه به نشانه ها بیشتر از ماهیت واکنش نشان می دهد.(استفاده از لباس رسمی مدارک تحصیلی یا عناوین حرفه ای)
➎ پسندیدن و علاقه (Liking): ما از کسانی که شبیه ما هستند بیشترتاثیر می پذیریم
➏ کمیابی (Scarcity): ژان بودریار در "جامعهی مصرفی" هشدار میدهد: "کالاها در نظام سرمایهداری، ارزش خود را از نایابی میگیرند، نه از کارکرد."
❒اقناع واقعی زمانی رخ میدهد که هیچ گونه سلطهای در ارتباط وجود نداشته باشد.«کسی که در شناخت روح انسان توانا باشد، هرگز شکست نخواهد خورد؛ زیرا او میداند که چگونه احساسات را تحت کنترل خود درآورد.»
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒هنر متقاعد کردن یک مهارت اصلی در بسیاری از زمینهها از جمله کسب و کار مذاکره روابط شخصی و بازاریابی است. متقاعد سازی به باز کردن ذهن و قلب افراد و ایجاد توافق درجهت خاصی اشاره دارد این فرایند نیازمند درک عمیق از روانشناسیِانسانی و استفاده ازعلوم و فنون مختلف است
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
✍اقناع مشخصاٌ نوعی اثبات است، چرا که ما وقتی قانع میشویم که چیزی را اثبات شده فرض کنیم
❒«انسان موجودی است که دائماً در حال مذاکره با واقعیت است» این گزاره به خوبی اهمیت مهارتهای متقاعد سازی در زندگی اجتماعی را نشان میدهد.در زمینه متقاعد سازی مطالعات و نظریهها به ویژه مفهوم مثلث اقناع ارسطو و نظریههای رابرت سیالدینی اهمیت زیادی دارد.(روشهای اقناع یا فنون متقاعدسازی به ابزارهایی در بلاغت گفته میشود که تلاش سخنور در اقناع مخاطب را دستهبندی میکنند. این روشها مشتمل بر ایتوس، پاتوس، لوگوس، و در درجهای پایینتر کایروس هستند.)
❒مثلث اقناع ارسطو:
➊ اثربخشی (Ethos): مردم نه به سخن بلکه به گوینده گوش می دهند.(نه هر سخن نشناسی سخنوری داند/نه هر سیاه دلی کیمیاگری داند)
➋ منطق (logos):لودویگ ویتگنشتاین فیلسوف اتریشی میگوید: "حدود جهان من همان حدود زبان من است." این سخن نشاندهنده اهمیت استدلالهای منطقی در شکلدهی به جهانبینی مخاطب است.
➌ احساس (Pathos): هیچ دیواری در برابر قدرت احساسات مقاومت نمی کند
❒سیالدینی شش اصل اساسی را در کتاب تاثیر معرفی میکند که به شکل مؤثری در متقاعدسازی عمل میکنند:
➊ عمل متقابل (Reciprocation):هیچ کس دوست ندارد بدهکار باشد
➋ تعهد و ثبات (Commitment & Consistency): انسانی که حرف می زند مجبوراست به خودش وفادار بماند
➌ تأیید اجتماعی (Social Proof): انسان موجودی است که در گِله احساس امنیت می کند(حتی نوازش منفی)
➍ اعتبار و صلاحیت (Authority):جامعه به نشانه ها بیشتر از ماهیت واکنش نشان می دهد.(استفاده از لباس رسمی مدارک تحصیلی یا عناوین حرفه ای)
➎ پسندیدن و علاقه (Liking): ما از کسانی که شبیه ما هستند بیشترتاثیر می پذیریم
➏ کمیابی (Scarcity): ژان بودریار در "جامعهی مصرفی" هشدار میدهد: "کالاها در نظام سرمایهداری، ارزش خود را از نایابی میگیرند، نه از کارکرد."
❒اقناع واقعی زمانی رخ میدهد که هیچ گونه سلطهای در ارتباط وجود نداشته باشد.«کسی که در شناخت روح انسان توانا باشد، هرگز شکست نخواهد خورد؛ زیرا او میداند که چگونه احساسات را تحت کنترل خود درآورد.»
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
«متقاعدسازے هنرے است ڪہ در آن، خرد و احساس در هم میآمیـزند تا راهی بہ سوے حقیـقت بگشایـند.»
#هنر_متقاعد_سازی #مثلث_اقناع_ارسطو
#رابرت_سیالدینی #مشاوره_بازاریابی
#هنر_متقاعد_سازی #مثلث_اقناع_ارسطو
#رابرت_سیالدینی #مشاوره_بازاریابی
'The Turin Horse' soundtrack
Mihály Víg
🎵 موسیقی متن فیلم
"اسب تورین"
کارگردان؛ بلا تار
آهنگساز؛ میهالی ویگ
نوسینده؛ لازلو کراژناهورکای
🖤 انجمن موسیقی فریدون فرخزاد 🦋
🍷 @Fereydoun_Farrokhzad_Music 🎶
"اسب تورین"
کارگردان؛ بلا تار
آهنگساز؛ میهالی ویگ
نوسینده؛ لازلو کراژناهورکای
🖤 انجمن موسیقی فریدون فرخزاد 🦋
🍷 @Fereydoun_Farrokhzad_Music 🎶
『 اضطراب وحقیقت وجود 』
❒اضطراب شکاف عریانی است میان سوژه و نظام بازنمایی؛ آنجا که دال فرومیریزد، ایگو ترک برمیدارد، و امر واقع، چونان حضوری بیواسطه و بینام، رخ مینماید.
❒نه قابل بیان است، نه قابل انکار؛ تنها میتوان در حاشیهٔ آن ایستاد و نظارهگر زایش خاموش خلأ بود. سوژه، در تمنای خودی که هرگز وجود نداشته و شاید هرگز بهوجود نیاید، در امتداد آینهها سرگردان است: به خویش مینگرد، خود را میبیند، اما نمیشناسد؛ چرا که آنچه بازتاب مییابد، صرفا تصدیق فقدان است.
❒اضطراب، نه همچون ترس، موضوعی بیرونی دارد و نه چون اندوه، خاطرهای درونی. معلق است میان بودن و نبودن؛ چون زخمی بیمرز، میان آنچه هست و آنچه هرگز نبوده. میخزد زیرلایههای زبان، میان خطوط چهره، در لرزش لحظه تماشا.
✍در این وضعیت، هیچ قطعیتی نیست. نه آغاز روشن است، نه پایانی متصور. اضطراب، همچون خود این سطور، در تعلیقی همیشگی باقی میماند؛ بیآنکه ختم شود، یا به نتیجهای برسد. تنها امکانی که باقی میماند، مواجههٔ بیواسطهٔ سوژه با خود است: بیپناه، بیمیانجی، بیپاسخ.
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒اضطراب شکاف عریانی است میان سوژه و نظام بازنمایی؛ آنجا که دال فرومیریزد، ایگو ترک برمیدارد، و امر واقع، چونان حضوری بیواسطه و بینام، رخ مینماید.
❒نه قابل بیان است، نه قابل انکار؛ تنها میتوان در حاشیهٔ آن ایستاد و نظارهگر زایش خاموش خلأ بود. سوژه، در تمنای خودی که هرگز وجود نداشته و شاید هرگز بهوجود نیاید، در امتداد آینهها سرگردان است: به خویش مینگرد، خود را میبیند، اما نمیشناسد؛ چرا که آنچه بازتاب مییابد، صرفا تصدیق فقدان است.
❒اضطراب، نه همچون ترس، موضوعی بیرونی دارد و نه چون اندوه، خاطرهای درونی. معلق است میان بودن و نبودن؛ چون زخمی بیمرز، میان آنچه هست و آنچه هرگز نبوده. میخزد زیرلایههای زبان، میان خطوط چهره، در لرزش لحظه تماشا.
✍در این وضعیت، هیچ قطعیتی نیست. نه آغاز روشن است، نه پایانی متصور. اضطراب، همچون خود این سطور، در تعلیقی همیشگی باقی میماند؛ بیآنکه ختم شود، یا به نتیجهای برسد. تنها امکانی که باقی میماند، مواجههٔ بیواسطهٔ سوژه با خود است: بیپناه، بیمیانجی، بیپاسخ.
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
❒"اضطراب یک عارضه تاریخی است که از ناتوانی ما در فهم دلیل وجودیمان ناشی میشود."
❒انواع اضطراب
اضطراب عمومی (Generalized Anxiety Disorder)
اختلال پانیک (Panic Disorder)
اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder)
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)…
❒انواع اضطراب
اضطراب عمومی (Generalized Anxiety Disorder)
اختلال پانیک (Panic Disorder)
اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder)
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)…
『 سوگواریهای ناتمام و زخم های خاموش 』
❒چقدر از دردهای ما، حاصل سوگواریهای نکرده است؟وقتی ناکامیهای کوچک، بیآنکه پردازش شوند، درون ما انباشته میشوند، ذهن دیگر تاب تحمل نمیآورد.فروید معتقد بود که این زخمهای خاموش، اگر شنیده و دیده نشوند، به افسردگیای عمیق و پنهان تبدیل میشوند..افسردگیای که در واقع، نوعی سوگواری ناتمام است.
❒در روانکاوی لکانی، این وضعیت زمانی رخ میدهد که سوژه نتواند فقدان را در زبان بازنمایی کند؛یعنی آنچه از دست رفته، هرگز به ساحت نمادین وارد نمیشود. در نتیجه، در سطح امر واقع باقی میماند: زخمی بینام، خام و خاموش. اینجاست که ملانکولی یا افسردگی شکل میگیرد نه فقط بهخاطر آنچه از دست رفته، بلکه چون سوژه حتی نمیداند برای چه چیزی باید سوگواری کند.
❒اما راه نجات چیست؟درمان، از همینجا آغاز میشود:نه با فراموشی، بلکه با بازشناسی درد؛نه با نادیدهگرفتن، بلکه با شنیدن صدای درون؛نه با مقاومت در برابر اندوه، بلکه با جسارت سوگواری برای آنچه از دست رفته است هرچند کوچک، هرچند بیصدا.
➊شناسایی فقدان واقعی:بپرسید؛ چه چیزی واقعاً از دست رفته؟ نه صرفاً افراد یا موقعیتها، بلکه شاید تصویری از خود، امنیتی روانی، یا آیندهای که برایش رویا ساخته بودید.
مثال؛پس از رد شدن در یک آزمون، شاید احساس ناکامی از دست دادن احساس لیاقت باشد، نه فقط آن مدرک.
➋ بازنمایی فقدان در زبان: بنویسید، حرف بزنید، نقاشی بکشید؛ به هر طریقی که میتوانید، فقدان را وارد زبان کنید. چون سوگواری، بدون زبان ممکن نیست.
مثال؛ نوشتن یک نامهٔ نانوشته به کسی که رابطهتان با او گسسته، میتواند اولین گام درمان باشد.
➌ مواجهه با واقعیت بدون امید به جبران کامل:همهٔ دردها درمانپذیر نیستند، اما قابل تحمل میشوند وقتی به رسمیت شناخته شوند.
مثال؛ کسی که در کودکی رها شده، ممکن است هرگز نتواند آن خلأ را پر کند، اما میتواند با پذیرش آن، دست از سرزنشِ همیشگیِ خود بردارد.
➍ درک ریشههای اجتماعی رنج:ناکامیها همیشه فردی نیستند. بسیاری از آنها حاصل فشارهای اجتماعی، طبقاتی، جنسیتی یا تاریخیاند. این درک، احساس نابسندگی شخصی را کاهش میدهد.
مثال؛ مادری که خود را در نقش مادری ناتوان میبیند، با فهم ریشههای ایدئولوژیک این تصویر، میتواند رنجش را بازخوانی کند.
➎ بهرسمیت شناختن فقدانهای کوچک:برای همهٔ آنچه از دست دادهاید کوچک سوگواری کنید. هر رابطه، هر خیال، هر فرصت از دسترفته، حق اندوه دارد.
مثال؛ پایان یک دوستی بیدرام یا حذف شدن از یک گروه کاری، میتواند فقدانی قابل احترام باشد.
❒سوگواری نکرده، به شکل افسردگی بازمیگردد.اما اگر با خود صادق شویم، دردها را نامگذاری کنیم، و برایشان سوگواری کنیم، درمان آغاز میشود.
✍تا حالا شده با خودتان روبهرو شوید و ببینید هنوز بارِ چه ناکامیهایی را به دوش میکشید؟شاید وقتش باشد به آن سوگواری ناتمام، صدایی بدهید.
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒چقدر از دردهای ما، حاصل سوگواریهای نکرده است؟وقتی ناکامیهای کوچک، بیآنکه پردازش شوند، درون ما انباشته میشوند، ذهن دیگر تاب تحمل نمیآورد.فروید معتقد بود که این زخمهای خاموش، اگر شنیده و دیده نشوند، به افسردگیای عمیق و پنهان تبدیل میشوند..افسردگیای که در واقع، نوعی سوگواری ناتمام است.
❒در روانکاوی لکانی، این وضعیت زمانی رخ میدهد که سوژه نتواند فقدان را در زبان بازنمایی کند؛یعنی آنچه از دست رفته، هرگز به ساحت نمادین وارد نمیشود. در نتیجه، در سطح امر واقع باقی میماند: زخمی بینام، خام و خاموش. اینجاست که ملانکولی یا افسردگی شکل میگیرد نه فقط بهخاطر آنچه از دست رفته، بلکه چون سوژه حتی نمیداند برای چه چیزی باید سوگواری کند.
❒اما راه نجات چیست؟درمان، از همینجا آغاز میشود:نه با فراموشی، بلکه با بازشناسی درد؛نه با نادیدهگرفتن، بلکه با شنیدن صدای درون؛نه با مقاومت در برابر اندوه، بلکه با جسارت سوگواری برای آنچه از دست رفته است هرچند کوچک، هرچند بیصدا.
➊شناسایی فقدان واقعی:بپرسید؛ چه چیزی واقعاً از دست رفته؟ نه صرفاً افراد یا موقعیتها، بلکه شاید تصویری از خود، امنیتی روانی، یا آیندهای که برایش رویا ساخته بودید.
مثال؛پس از رد شدن در یک آزمون، شاید احساس ناکامی از دست دادن احساس لیاقت باشد، نه فقط آن مدرک.
➋ بازنمایی فقدان در زبان: بنویسید، حرف بزنید، نقاشی بکشید؛ به هر طریقی که میتوانید، فقدان را وارد زبان کنید. چون سوگواری، بدون زبان ممکن نیست.
مثال؛ نوشتن یک نامهٔ نانوشته به کسی که رابطهتان با او گسسته، میتواند اولین گام درمان باشد.
➌ مواجهه با واقعیت بدون امید به جبران کامل:همهٔ دردها درمانپذیر نیستند، اما قابل تحمل میشوند وقتی به رسمیت شناخته شوند.
مثال؛ کسی که در کودکی رها شده، ممکن است هرگز نتواند آن خلأ را پر کند، اما میتواند با پذیرش آن، دست از سرزنشِ همیشگیِ خود بردارد.
➍ درک ریشههای اجتماعی رنج:ناکامیها همیشه فردی نیستند. بسیاری از آنها حاصل فشارهای اجتماعی، طبقاتی، جنسیتی یا تاریخیاند. این درک، احساس نابسندگی شخصی را کاهش میدهد.
مثال؛ مادری که خود را در نقش مادری ناتوان میبیند، با فهم ریشههای ایدئولوژیک این تصویر، میتواند رنجش را بازخوانی کند.
➎ بهرسمیت شناختن فقدانهای کوچک:برای همهٔ آنچه از دست دادهاید کوچک سوگواری کنید. هر رابطه، هر خیال، هر فرصت از دسترفته، حق اندوه دارد.
مثال؛ پایان یک دوستی بیدرام یا حذف شدن از یک گروه کاری، میتواند فقدانی قابل احترام باشد.
❒سوگواری نکرده، به شکل افسردگی بازمیگردد.اما اگر با خود صادق شویم، دردها را نامگذاری کنیم، و برایشان سوگواری کنیم، درمان آغاز میشود.
✍تا حالا شده با خودتان روبهرو شوید و ببینید هنوز بارِ چه ناکامیهایی را به دوش میکشید؟شاید وقتش باشد به آن سوگواری ناتمام، صدایی بدهید.
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
افسردگی یک تصویر ناتمام است؛ در عین حال که درد را احساس میکنیم، نمیدانیم چگونه آن را بیان کنیم.
#سوگواری #ملانکولی #فروید #لکان
#سوگواری #ملانکولی #فروید #لکان
『 رنج متری برای سنجش نیست نه قابل اندازهگیری است و نه نیاز به مجوز دارد 』
❒چرا مقایسه رنجها نادقیق و ناعادلانه است؟در فرهنگ عمومی، اغلب با عباراتی مانند رنج تو که در برابر درد فلانی چیزی نیست یا دیگران بدتر از تو را تجربه کردهاند مواجه میشویم. در نگاه اول این مقایسهها شاید از سر همدردی یا دلگرمی گفته شوند، اما در واقع از منظر فرویدی، این جملات نه تنها نادقیق بلکه ناآگاهانهاند و ممکن است به سرکوب یا انکار واقعیت روانی فرد بینجامند.
❒فروید معتقد بود روان انسان از سه بخش اصلی تشکیل شده: نهاد که منبع غرایز و امیال ناهشیار است، من که کارکرد واقعیتسنج دارد، و فرامن که نماینده ارزشها و وجدان اخلاقی است. تعارض میان این سه بخش، منبع اصلی اضطراب و رنج روانی انسان است.
✍برای مثال، فردی که در ظاهر زندگی خوبی دارد شغل مناسب، خانواده سالم، وضعیت مالی رضایتبخش ممکن است از درون دچار اضطراب شدید، احساس بیمعنایی یا افسردگی باشد. از دید دیگران، دلیلی برای ناراحتی ندارد، اما آنچه نادیده گرفته میشود، ساختار درونی ذهن و مکانیزمهای دفاعی است که در سطح ناهشیار در حال فعالیتاند.
❒فروید و بعدها آنا فروید، مفهوم مکانیزمهای دفاعی را برای توضیح شیوههایی که ذهن انسان برای مقابله با اضطراب و درد روانی بهکار میگیرد، معرفی کردند. این واکنشها ناخودآگاهاند، یعنی فرد آگاهانه آنها را انتخاب نمیکند، بلکه ذهن برای محافظت از من در برابر تعارضات و درد، به آنها پناه میبرد.
✍ مثلاً فردی که در کودکی آزار دیده، ممکن است کل آن واقعه را از حافظه خود بیرون براند. اما آن خاطره سرکوبشده به شکل اضطراب، کابوس یا وسواس در زندگی بالغانه ظاهر میشود.و یا فردی که درون خود احساس خشم یا حسادت سرکوبشده دارد، آن را به دیگران نسبت میدهد همه از من متنفرند
❒در چنین مواردی، درد روانی به سطحی میرسد که نه قابلمشاهده است و نه به راحتی قابلقیاس با دردهای آشکار جسمی یا اجتماعی دیگران. برای همین، مقایسه آن با فردی که عزیزش را از دست داده یا کسی که دچار فقر شدید است دقیق نیست، چون خاستگاه این رنجها روانی و نه صرفاً خارجیست.
❒هر فرد، واقعیت روانی خود را دارد
در روانکاوی، چیزی بهنام واقعیت عینی آنقدر اهمیت ندارد که واقعیت روانی مهم است. ممکن است یک اتفاق برای دو نفر بیفتد مثلاً طرد شدن توسط یک دوست اما واکنش روانی آنها کاملاً متفاوت باشد. یکی ممکن است سریعاً به زندگیاش ادامه دهد، و دیگری دچار افسردگی شدید شود. این تفاوت ناشی از گذشته، تجربیات کودکی، سبک دلبستگی، و ساختار روانی آنهاست.
❒پس وقتی کسی رنجی را تجربه میکند، آن رنج درون شبکهای پیچیده از ناخودآگاه، گذشته، ترسها و سازوکارهای دفاعی در حال معنا یافتن است. بهجای مقایسه، فهم این منحصربهفرد بودن تجربه است که شفابخش است.
❒از نگاه فرویدی، مقایسه رنجهای انسانی مثل اینکه مقایسه تب یک بیمار با زخم دیگری است قابل سنجش ظاهری نیست، چون هرکدام نشانهی یک بیماری متفاوت در دروناند.مکانیزمهای دفاعی سازوکارهایی ناخودآگاهاند که ذهن انسان برای بقا در برابر رنج ایجاد میکند و چون این مکانیزمها در هر فرد متفاوتاند، سنجش یا داوری درباره عمق رنج دیگران نه ممکن است، نه منصفانه.
بنابراین اگر واقعاً میخواهیم فهم درستی از رنج انسانی داشته باشیم، باید از مقایسه دور شویم، و بهجای آن، به واقعیت روانی منحصر به فرد هر فرد احترام بگذاریم.
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒چرا مقایسه رنجها نادقیق و ناعادلانه است؟در فرهنگ عمومی، اغلب با عباراتی مانند رنج تو که در برابر درد فلانی چیزی نیست یا دیگران بدتر از تو را تجربه کردهاند مواجه میشویم. در نگاه اول این مقایسهها شاید از سر همدردی یا دلگرمی گفته شوند، اما در واقع از منظر فرویدی، این جملات نه تنها نادقیق بلکه ناآگاهانهاند و ممکن است به سرکوب یا انکار واقعیت روانی فرد بینجامند.
❒فروید معتقد بود روان انسان از سه بخش اصلی تشکیل شده: نهاد که منبع غرایز و امیال ناهشیار است، من که کارکرد واقعیتسنج دارد، و فرامن که نماینده ارزشها و وجدان اخلاقی است. تعارض میان این سه بخش، منبع اصلی اضطراب و رنج روانی انسان است.
✍برای مثال، فردی که در ظاهر زندگی خوبی دارد شغل مناسب، خانواده سالم، وضعیت مالی رضایتبخش ممکن است از درون دچار اضطراب شدید، احساس بیمعنایی یا افسردگی باشد. از دید دیگران، دلیلی برای ناراحتی ندارد، اما آنچه نادیده گرفته میشود، ساختار درونی ذهن و مکانیزمهای دفاعی است که در سطح ناهشیار در حال فعالیتاند.
❒فروید و بعدها آنا فروید، مفهوم مکانیزمهای دفاعی را برای توضیح شیوههایی که ذهن انسان برای مقابله با اضطراب و درد روانی بهکار میگیرد، معرفی کردند. این واکنشها ناخودآگاهاند، یعنی فرد آگاهانه آنها را انتخاب نمیکند، بلکه ذهن برای محافظت از من در برابر تعارضات و درد، به آنها پناه میبرد.
✍ مثلاً فردی که در کودکی آزار دیده، ممکن است کل آن واقعه را از حافظه خود بیرون براند. اما آن خاطره سرکوبشده به شکل اضطراب، کابوس یا وسواس در زندگی بالغانه ظاهر میشود.و یا فردی که درون خود احساس خشم یا حسادت سرکوبشده دارد، آن را به دیگران نسبت میدهد همه از من متنفرند
❒در چنین مواردی، درد روانی به سطحی میرسد که نه قابلمشاهده است و نه به راحتی قابلقیاس با دردهای آشکار جسمی یا اجتماعی دیگران. برای همین، مقایسه آن با فردی که عزیزش را از دست داده یا کسی که دچار فقر شدید است دقیق نیست، چون خاستگاه این رنجها روانی و نه صرفاً خارجیست.
❒هر فرد، واقعیت روانی خود را دارد
در روانکاوی، چیزی بهنام واقعیت عینی آنقدر اهمیت ندارد که واقعیت روانی مهم است. ممکن است یک اتفاق برای دو نفر بیفتد مثلاً طرد شدن توسط یک دوست اما واکنش روانی آنها کاملاً متفاوت باشد. یکی ممکن است سریعاً به زندگیاش ادامه دهد، و دیگری دچار افسردگی شدید شود. این تفاوت ناشی از گذشته، تجربیات کودکی، سبک دلبستگی، و ساختار روانی آنهاست.
❒پس وقتی کسی رنجی را تجربه میکند، آن رنج درون شبکهای پیچیده از ناخودآگاه، گذشته، ترسها و سازوکارهای دفاعی در حال معنا یافتن است. بهجای مقایسه، فهم این منحصربهفرد بودن تجربه است که شفابخش است.
❒از نگاه فرویدی، مقایسه رنجهای انسانی مثل اینکه مقایسه تب یک بیمار با زخم دیگری است قابل سنجش ظاهری نیست، چون هرکدام نشانهی یک بیماری متفاوت در دروناند.مکانیزمهای دفاعی سازوکارهایی ناخودآگاهاند که ذهن انسان برای بقا در برابر رنج ایجاد میکند و چون این مکانیزمها در هر فرد متفاوتاند، سنجش یا داوری درباره عمق رنج دیگران نه ممکن است، نه منصفانه.
بنابراین اگر واقعاً میخواهیم فهم درستی از رنج انسانی داشته باشیم، باید از مقایسه دور شویم، و بهجای آن، به واقعیت روانی منحصر به فرد هر فرد احترام بگذاریم.
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
«اضطراب سر گیجه ی آزادی است.»
#واقعیت_منحصر_به_فرد_رنج #فروید #مکانیسم_دفاعی #انکار_رنج
#واقعیت_منحصر_به_فرد_رنج #فروید #مکانیسم_دفاعی #انکار_رنج
『 هستی را در اینه ی نیستی ببین 』
❒«تمامیت» یعنی وحدت وجود و فردیت یعنی تبدیل شدن به انچه که هستی؛ انسان با «شدن» به سمت تمامیت حرکت میکند؛ برای رسیدن به وحدت وجود «منِ کاذب» باید ویران شود. «میر تا زنده شوی»
چون مرده بساز خویشتن را/تا زنده شوی به روح انسان
✅برای افرینش من جدید باید ویران کنی تا بیافرینی. سخن میکل انژ در مورد مجسمه داوود (مجسمه در دل سنگ پنهان بود من فقط اضافی ها را برداشتم )نمود این خودشناسی ورسیدن به فردیت هست
✍هیچ چیز وحشتناکتر از این نیست که خودت را در دستان خود ببینی
❒همه چیز در توست وتو در همه چیزی:اگر میپرسی «چه کسی میمیرد و چه کسی میزاید؟»، بدان که این پرسش هم از "توهمِ" توست!!!
زیرا آنکه میمیرد، هرگز واقعی نبود، و آنکه میزاید، همیشه بوده است.
❒بودنت را پوستی کن بر گرد هسته ایمانت، هستی شو، هست شو، همه حباب مباش، در دل تاریکت، شعله را برافروز، بتاب، بگذار پر شوی، لبریز شوی، بدرخشی و شعشعه پرتوی ذات بیخودت کند، «خودت کند»
خودآگاه و آزاد و آشنا انتخاب کن،
راه تازه را،سوی تازه را،کار تازه را،
بودن تازه را،و... خودِ تازه را.!
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒«تمامیت» یعنی وحدت وجود و فردیت یعنی تبدیل شدن به انچه که هستی؛ انسان با «شدن» به سمت تمامیت حرکت میکند؛ برای رسیدن به وحدت وجود «منِ کاذب» باید ویران شود. «میر تا زنده شوی»
چون مرده بساز خویشتن را/تا زنده شوی به روح انسان
✅برای افرینش من جدید باید ویران کنی تا بیافرینی. سخن میکل انژ در مورد مجسمه داوود (مجسمه در دل سنگ پنهان بود من فقط اضافی ها را برداشتم )نمود این خودشناسی ورسیدن به فردیت هست
✍هیچ چیز وحشتناکتر از این نیست که خودت را در دستان خود ببینی
❒همه چیز در توست وتو در همه چیزی:اگر میپرسی «چه کسی میمیرد و چه کسی میزاید؟»، بدان که این پرسش هم از "توهمِ" توست!!!
زیرا آنکه میمیرد، هرگز واقعی نبود، و آنکه میزاید، همیشه بوده است.
❒بودنت را پوستی کن بر گرد هسته ایمانت، هستی شو، هست شو، همه حباب مباش، در دل تاریکت، شعله را برافروز، بتاب، بگذار پر شوی، لبریز شوی، بدرخشی و شعشعه پرتوی ذات بیخودت کند، «خودت کند»
خودآگاه و آزاد و آشنا انتخاب کن،
راه تازه را،سوی تازه را،کار تازه را،
بودن تازه را،و... خودِ تازه را.!
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
«هر فرشتهْ ترسناک است و این ترس، دروازهٔ شکوهِ اصیلِ بودن است.»
این متن، ترکیبی از عرفان شرقی (فنا و بقا)، اگزیستانسیالیسم غربی (انتخاب و مسئولیت)، و روانشناسی تحلیلی (فرآیند فردیت) است.
#یونگ #تمامیت #من_کاذب
#خود_حقیقی #فردیت
این متن، ترکیبی از عرفان شرقی (فنا و بقا)، اگزیستانسیالیسم غربی (انتخاب و مسئولیت)، و روانشناسی تحلیلی (فرآیند فردیت) است.
#یونگ #تمامیت #من_کاذب
#خود_حقیقی #فردیت
『 آسیب شناسی تربیتی سیستم آموزشی چین: توازن بین موفقیت وسلامت روان 』
❒سیستم تربیتی چین با تأکید بر خوداتکایی، نظم و مسئولیتپذیری زودهنگام، الگویی کارآمد برای پرورش کودکانِ مستقل و سازگار با جامعهی رقابتی به نظر میرسد. اما از منظر روانشناسی ، این سیستم میتواند هزینههای روانی پنهانی داشته باشد که در بلندمدت بر سلامت ذهنی و عاطفی افراد تأثیر بگذارد.
❒در ادامه، این هزینهها را بر اساس نظریههای روانکاوی و رشد بررسی میکنیم:
➊ سرکوب هیجانات و «خودِ دروغین»:از دید وینیکات (Winnicott) کودک برای رشد سالم نیاز به فضای «بازی» و بیان هیجانات بدون ترس از تنبیه دارد. سیستمهای سختگیرانه ممکن است منجر به شکلگیری خودِ کاذب (False Self) شوند یعنی فردی که فقط برای رضایت دیگران رفتار میکند، نه بر اساس نیازهای واقعی خود.
🧠 هزینه روانی:تعارض بین «من میخواهم» و «جامعه میگوید» را از طریق درونیسازی ارزشها حل میکند (مکانیسمی که یونگ آن را فرافکنیِ کهنالگویی مینامد).این سیستم در موارد افراطی میتواند سرکوب هیجانات (مثل خشم یا غم) را بهنام «انضباط» ترویج کند.
➋ اضطراب عملکرد و ترس از شکست:اریکسون در مرحله سختکوشی در برابر حقارت (۶-۱۲ سال) تأکید میکند که اگر کودک احساس کند تنها با «عملکرد بیعیب» پذیرفته میشود، دچار اضطراب مزمن میشود.
🧠 هزینه روانی: در چین، رقابت شدید از کودکی (مثلاً در تحصیل یا مهارتهای عملی) ممکن است منجر به کمالگرایی بیمارگونه شود—احساسی که فرد هرگز «به اندازهی کافی خوب» نیست، حتی اگر موفق باشد.
📍مطالعات نشان دادهاند که نرخ اضطراب و خودکشی در نوجوانان چینی (بهویژه در مناطق شهری) با فشارهای تحصیلی ارتباط مستقیم دارد.
➌ ضعف در روابط صمیمانه (کمبود دلبستگی ایمن): جان بالبی (Bowlby) و مِینز (Main) نشان دادند که دلبستگی ایمن در کودکی، پایهی روابط سالم در بزرگسالی است. اگر کودک بهجای دریافت حمایت عاطفی، فقط بر «انجام وظایف» متمرکز شود، ممکن است در ایجاد روابط عمیق مشکل پیدا کند.
🧠هزینه روانی: بزرگسالانی که در کودکی تحت تربیت سختگیرانه بودهاند، اغلب در ابراز عواطف یا اعتماد به دیگران دچار مشکل میشوند (مشابه دلبستگی اجتنابی).
مثال: در فرهنگ چین، برخی از والدین بهجای در آغوش گرفتن کودک پس از زمین خوردن، به او میگویند:«بلند شو، گریه نکن». این رفتار ممکن است تابآوری ایجاد کند، اما به قیمت کمبود همدلی تمام شود.
➍ کاهش خلاقیت و تفکر انتقادی: اریک فروم (Fromm) هشدار میدهد که سیستمهای آموزشی بیشازحد ساختاریافته، تبعیتِ خودکار را جایگزین تفکر مستقل میکنند.
🧠هزینه روانی: کودکانی که همیشه «راه درست» را از پیش تعیینشده یاد میگیرند، ممکن است در مواجهه با مسائل پیچیده (که نیاز به خلاقیت دارد) درمانده شوند. این امر در اقتصاد امروز که نوآوری کلیدی است، یک نقطه ضعف محسوب میشود.
👁🗨در تستهای بینالمللی مانند PISA، دانشآموزان چینی در ریاضیات عالی هستند، اما در بخشهای «حل مسئله خلاقانه» ضعف نسبی نشان میدهند.
➎ سرکوب نیازهای طبیعی کودکی :پیاژه و ویگوتسکی تأکید میکنند که بازی، زبان اصلی یادگیری کودک است. سیستمهای آموزشی که بازی آزاد را حذف میکنند، رشد شناختی و اجتماعی را محدود میسازند.
🧠 هزینه روانی: کودکانی که از ۳ سالگی مجبور به «جدی بودن» هستند، ممکن است شور زندگی یا کنجکاوی طبیعی خود را از دست بدهند. این امر با افزایش نرخ بیحوصلگی و افسردگی در نوجوانی مرتبط است.
✍آیا این هزینهها اجتنابناپذیرند؟خیر. این سیستم تربیتی میتواند با اصلاحاتی سالمتر شود، مانند:
✔️ تعادل بین نظم و بازی: اختصاص زمانهای آزاد برای کشف هیجانات و خلاقیت.
✔️تأکید بر فرآیند، نه نتیجه: مثلاً گفتن «چقدر تلاش کردی!» به جای «چرا اشتباه کردی؟».
✔️ آموزش هوش هیجانی: کمک به کودکان برای شناسایی و بیان احساساتشان.
آیا مزایای این سیستم (مثل انضباط و مسئولیتپذیری) ارزش پرداخت این هزینههای روانی را دارد؟
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒سیستم تربیتی چین با تأکید بر خوداتکایی، نظم و مسئولیتپذیری زودهنگام، الگویی کارآمد برای پرورش کودکانِ مستقل و سازگار با جامعهی رقابتی به نظر میرسد. اما از منظر روانشناسی ، این سیستم میتواند هزینههای روانی پنهانی داشته باشد که در بلندمدت بر سلامت ذهنی و عاطفی افراد تأثیر بگذارد.
❒در ادامه، این هزینهها را بر اساس نظریههای روانکاوی و رشد بررسی میکنیم:
➊ سرکوب هیجانات و «خودِ دروغین»:از دید وینیکات (Winnicott) کودک برای رشد سالم نیاز به فضای «بازی» و بیان هیجانات بدون ترس از تنبیه دارد. سیستمهای سختگیرانه ممکن است منجر به شکلگیری خودِ کاذب (False Self) شوند یعنی فردی که فقط برای رضایت دیگران رفتار میکند، نه بر اساس نیازهای واقعی خود.
🧠 هزینه روانی:تعارض بین «من میخواهم» و «جامعه میگوید» را از طریق درونیسازی ارزشها حل میکند (مکانیسمی که یونگ آن را فرافکنیِ کهنالگویی مینامد).این سیستم در موارد افراطی میتواند سرکوب هیجانات (مثل خشم یا غم) را بهنام «انضباط» ترویج کند.
➋ اضطراب عملکرد و ترس از شکست:اریکسون در مرحله سختکوشی در برابر حقارت (۶-۱۲ سال) تأکید میکند که اگر کودک احساس کند تنها با «عملکرد بیعیب» پذیرفته میشود، دچار اضطراب مزمن میشود.
🧠 هزینه روانی: در چین، رقابت شدید از کودکی (مثلاً در تحصیل یا مهارتهای عملی) ممکن است منجر به کمالگرایی بیمارگونه شود—احساسی که فرد هرگز «به اندازهی کافی خوب» نیست، حتی اگر موفق باشد.
📍مطالعات نشان دادهاند که نرخ اضطراب و خودکشی در نوجوانان چینی (بهویژه در مناطق شهری) با فشارهای تحصیلی ارتباط مستقیم دارد.
➌ ضعف در روابط صمیمانه (کمبود دلبستگی ایمن): جان بالبی (Bowlby) و مِینز (Main) نشان دادند که دلبستگی ایمن در کودکی، پایهی روابط سالم در بزرگسالی است. اگر کودک بهجای دریافت حمایت عاطفی، فقط بر «انجام وظایف» متمرکز شود، ممکن است در ایجاد روابط عمیق مشکل پیدا کند.
🧠هزینه روانی: بزرگسالانی که در کودکی تحت تربیت سختگیرانه بودهاند، اغلب در ابراز عواطف یا اعتماد به دیگران دچار مشکل میشوند (مشابه دلبستگی اجتنابی).
مثال: در فرهنگ چین، برخی از والدین بهجای در آغوش گرفتن کودک پس از زمین خوردن، به او میگویند:
➍ کاهش خلاقیت و تفکر انتقادی: اریک فروم (Fromm) هشدار میدهد که سیستمهای آموزشی بیشازحد ساختاریافته، تبعیتِ خودکار را جایگزین تفکر مستقل میکنند.
🧠هزینه روانی: کودکانی که همیشه «راه درست» را از پیش تعیینشده یاد میگیرند، ممکن است در مواجهه با مسائل پیچیده (که نیاز به خلاقیت دارد) درمانده شوند. این امر در اقتصاد امروز که نوآوری کلیدی است، یک نقطه ضعف محسوب میشود.
👁🗨در تستهای بینالمللی مانند PISA، دانشآموزان چینی در ریاضیات عالی هستند، اما در بخشهای «حل مسئله خلاقانه» ضعف نسبی نشان میدهند.
➎ سرکوب نیازهای طبیعی کودکی :پیاژه و ویگوتسکی تأکید میکنند که بازی، زبان اصلی یادگیری کودک است. سیستمهای آموزشی که بازی آزاد را حذف میکنند، رشد شناختی و اجتماعی را محدود میسازند.
🧠 هزینه روانی: کودکانی که از ۳ سالگی مجبور به «جدی بودن» هستند، ممکن است شور زندگی یا کنجکاوی طبیعی خود را از دست بدهند. این امر با افزایش نرخ بیحوصلگی و افسردگی در نوجوانی مرتبط است.
✍آیا این هزینهها اجتنابناپذیرند؟خیر. این سیستم تربیتی میتواند با اصلاحاتی سالمتر شود، مانند:
✔️ تعادل بین نظم و بازی: اختصاص زمانهای آزاد برای کشف هیجانات و خلاقیت.
✔️تأکید بر فرآیند، نه نتیجه: مثلاً گفتن «چقدر تلاش کردی!» به جای «چرا اشتباه کردی؟».
✔️ آموزش هوش هیجانی: کمک به کودکان برای شناسایی و بیان احساساتشان.
آیا مزایای این سیستم (مثل انضباط و مسئولیتپذیری) ارزش پرداخت این هزینههای روانی را دارد؟
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
❒در چین، از سنین پایین مثل مهدکودک، کودکان به انجام کارهای شخصیشان مثل لباس پوشیدن، غذاخوردن وحتی نظافت تشویق میشوند.این رویکرد ریشه درچند عامل فرهنگی، آموزشی واجتماعی دارد:
➊ فرهنگ خوداتکایی:در فرهنگ چینی، استقلال و اتکا به نفس از ارزشهای مهم تربیتی…
➊ فرهنگ خوداتکایی:در فرهنگ چینی، استقلال و اتکا به نفس از ارزشهای مهم تربیتی…
『 آنچه راکه بردید و بریدید و دریدید وطنم بود. 』
❒ما فرزندان جغرافیایی زخمی هستیم
که هویت واندیشه اش زخم تازیانه بر تن دارد
از خون جوانان وطن لاله دمیده
وز ماتم سرو قد آزاده خمیده
به خود آی
ای دیو سپیده پای دربند به خودای
ای شیر سفید خفته در جهل به خود آی
بغران وبسوزان که غریدن طلیعه توست
❒همانگونه که کرم پیله ساز به محیط جدید نیاز دارد تا بال بگشاید گاه انسان درگیر هویت نیز نیاز به برونریزی از جغرافیای پیشین خود دارد پروانه باش چرا که پرواز تنها وظیفه توست
اندک اندک جمع مستان می رسد؛
پروانه ای در آتش می رقصد تا نورشود تو هم بیا ودر جمع مستانه ما نور شو
دوباره می سازمت وطن❤️🩹
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان وشیران شود
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
❒ما فرزندان جغرافیایی زخمی هستیم
که هویت واندیشه اش زخم تازیانه بر تن دارد
از خون جوانان وطن لاله دمیده
وز ماتم سرو قد آزاده خمیده
به خود آی
ای دیو سپیده پای دربند به خودای
ای شیر سفید خفته در جهل به خود آی
بغران وبسوزان که غریدن طلیعه توست
❒همانگونه که کرم پیله ساز به محیط جدید نیاز دارد تا بال بگشاید گاه انسان درگیر هویت نیز نیاز به برونریزی از جغرافیای پیشین خود دارد پروانه باش چرا که پرواز تنها وظیفه توست
اندک اندک جمع مستان می رسد؛
پروانه ای در آتش می رقصد تا نورشود تو هم بیا ودر جمع مستانه ما نور شو
دوباره می سازمت وطن❤️🩹
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان وشیران شود
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
آنچه راکه بردید و بریدید و دریدید وطنم بود🕊☘
『 انسان واپسین :معلق بین هستی و هستن』
👁🗨انسان واپسین موجودی است که «چشماش از خوشی نمیدرخشد»،تعالی نیست ومتعالی نمیشود،دیگر نه میخواهد فرمان براند ویا فرمان بدهد او تنها راحتی جان خود را میخواهد او از هرگونه کشمکش، تعهد یا تقابلی که مستلزم اراده و جسارت است فرار میکند. این نه شورش است، نه آرمانگرایی، بلکه نفی کاملِ خودِ مفهوم قدرت است.
🪙جامعهی چنین انسانی به برابریِ خاکستری(افول تمدن) میگراید: نه برتریای برای ستودن هست، نه فرودستیای برای رفع. همه «کورمال کورمال در شبِ کوچکی خود میلولند»
✍«آزادی بیمعنا، به بردگی مدرن میانجامد». انسان واپسین، بردهی راحتیِ خویش است.
🌘انسان واپسین تماشاگرِی است بیاراده«دنیا را از دامنهٔ کوه میبیند» او در منطقهٔ امن خود باقی میماند، جایی که نیازی به صعود، خطر کردن یا تغییر ندارد. «میل به فتح کردن ندارد» برای او بقا مهمتر از معنا است. رضایت به «حداقلها» میدهد و از تلاش برای فراتر رفتن میهراسد.
💰این انسان، اسیرِ روزمرگی است: جهان را میبیند، اما جرئتِ دگرگونکردن آن را ندارد.او صلح طلبیِ مطلق را بر «جستوجوی حقیقت» ترجیح میدهد. صلح مورد نظر او "به هر قیمتی" است
❒اخلاق بردگان از نه گفتن به بیرون آغاز میشود، اما انسان واپسین حتی نه هم نمیگوید او در برابر خلأ، بهجای آفرینش، چشم بر هم میگذارد. نه میخواهد بمیرد، نه میخواهد برخیزد. تنها میخواهد دوام بیاورد.«خوشبختیِ» او در واقع فرار از مسئولیتِ آفرینش است
🌀«زندگیهای کوچک، خدایان کوچک میسازند.»
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
👁🗨انسان واپسین موجودی است که «چشماش از خوشی نمیدرخشد»،تعالی نیست ومتعالی نمیشود،دیگر نه میخواهد فرمان براند ویا فرمان بدهد او تنها راحتی جان خود را میخواهد او از هرگونه کشمکش، تعهد یا تقابلی که مستلزم اراده و جسارت است فرار میکند. این نه شورش است، نه آرمانگرایی، بلکه نفی کاملِ خودِ مفهوم قدرت است.
🪙جامعهی چنین انسانی به برابریِ خاکستری(افول تمدن) میگراید: نه برتریای برای ستودن هست، نه فرودستیای برای رفع. همه «کورمال کورمال در شبِ کوچکی خود میلولند»
✍«آزادی بیمعنا، به بردگی مدرن میانجامد». انسان واپسین، بردهی راحتیِ خویش است.
🌘انسان واپسین تماشاگرِی است بیاراده
💰این انسان، اسیرِ روزمرگی است: جهان را میبیند، اما جرئتِ دگرگونکردن آن را ندارد.او صلح طلبیِ مطلق را بر «جستوجوی حقیقت» ترجیح میدهد. صلح مورد نظر او "به هر قیمتی" است
❒اخلاق بردگان از نه گفتن به بیرون آغاز میشود، اما انسان واپسین حتی نه هم نمیگوید او در برابر خلأ، بهجای آفرینش، چشم بر هم میگذارد. نه میخواهد بمیرد، نه میخواهد برخیزد. تنها میخواهد دوام بیاورد.«خوشبختیِ» او در واقع فرار از مسئولیتِ آفرینش است
🌀«زندگیهای کوچک، خدایان کوچک میسازند.»
╭─ɢʀᴏᴜᴘ ┈┈┈┈┈┈•✧𝑚𝑒𝑙𝑖𝑠𝑠𝑎
🏛➛ @humanismpsychology
╰──┈•™
Telegram
ماتریالیسم واومانیسم
«انسان امروزی در «هستی-در-جهان» خود غرق شده و از «دازاین» اصیل دور افتاده است. انسان واپسین، یعنی انسانی که به «بودن» واقعی خود بیتوجه است.»
#هایدیگر #انسان_واپسین #ابر_انسان #نیچه
#هایدیگر #انسان_واپسین #ابر_انسان #نیچه
ملیسای عزیز، دختر گلم 🌹
تولدت رو بهت شادباش عرض میکنم؛ 🎂
خوشحالم که افتخار همکاری با تو رو در فعالیت های علمی فرهنگیمون داشتم؛
و همچنین به خانوادت تبریک میگم، بابت داشتن چنین ستاره ی پرنوری در زنوگیشون... ⭐️
امیدوارم همیشه بدرخشی در اوج و رو به پیشرفت باشی. 🙏
با آرزوی بهترین ها برای تو،
"محمد جواد باغشینی"
تولدت رو بهت شادباش عرض میکنم؛ 🎂
خوشحالم که افتخار همکاری با تو رو در فعالیت های علمی فرهنگیمون داشتم؛
و همچنین به خانوادت تبریک میگم، بابت داشتن چنین ستاره ی پرنوری در زنوگیشون... ⭐️
امیدوارم همیشه بدرخشی در اوج و رو به پیشرفت باشی. 🙏
با آرزوی بهترین ها برای تو،
"محمد جواد باغشینی"
Forwarded from ₳฿₮ł₦☕ ₱ØɄⱤł₳ (A)🐈
ملیسا دختر خوشروی خوشگل
شود شادیت افزون و غم اندک
لبان قرمزت پر برق باشد
بخندی هر زمان مانند کودک
یکایک آرزوهای قشنگت
برآورده شوند ای دوست تک تک
سراپا شوق و ذوق و عشق باشی
شبیه معجز رب تبارک
از این ابیات قصدم بود اینکه
بگویم روز میلادت مبارک
آبتین
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
🎆🎆🎇🌠🎆🎇🎆🎇🎆🎇🎆🎇🌉🌠🌠
🎈🎈🎈🎈🎈🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎉🎊🎉🎊🎉🪅🪅🪅🪅🎊🎊🪅🎊🎊🎊🎉🎊🎊🎊💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁
شود شادیت افزون و غم اندک
لبان قرمزت پر برق باشد
بخندی هر زمان مانند کودک
یکایک آرزوهای قشنگت
برآورده شوند ای دوست تک تک
سراپا شوق و ذوق و عشق باشی
شبیه معجز رب تبارک
از این ابیات قصدم بود اینکه
بگویم روز میلادت مبارک
آبتین
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
🎆🎆🎇🌠🎆🎇🎆🎇🎆🎇🎆🎇🌉🌠🌠
🎈🎈🎈🎈🎈🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎉🎊🎉🎊🎉🪅🪅🪅🪅🎊🎊🪅🎊🎊🎊🎉🎊🎊🎊💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌💌🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁
Forwarded from 𝐓𝐈𝐍𝐀 𝐅𝐀𝐑𝐀𝐇𝐀𝐍𝐈
برات بهترینارو آرزومندم
امیدوارم قلبت همیشه شاد باشه
تنت سلامت
لبت خندون
🩵🩵🩵
امیدوارم قلبت همیشه شاد باشه
تنت سلامت
لبت خندون
🩵🩵🩵
Forwarded from Su
عهه تولد ملیس جونمه😍
تولدت مبارک قشنگترین ،خوش قلب ترین ، بهترین و انسان ترین دختر دنیا😍😍😘😘😘😘😘😘😘💋💋❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
تولدت مبارک قشنگترین ،خوش قلب ترین ، بهترین و انسان ترین دختر دنیا😍😍😘😘😘😘😘😘😘💋💋❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍰🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🥤🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
Forwarded from جواد
روزت مبارک باشه
تولدت
صد ساله بشی🌷🌷🌷🌷
تولدت
صد ساله بشی🌷🌷🌷🌷
Forwarded from reza karimy
🎉 تولدت مبارک عزیزترینم 🎂
امروز روزیه که دنیا با اومدن تو قشنگتر شد.
تو فقط یه دوست نیستی، تو مثل خواهری برام،
کسی که همیشه کنارم بوده، توی خندهها و اشکها.
امیدوارم امسال برات پر از عشق، آرامش و اتفاقای قشنگ باشه.
تو لایق بهترینهایی، چون خودت بهترین هستی 💖
دوستت دارم بینهایت، تولدت مبارک مهربونم! 🌷🎁
امروز روزیه که دنیا با اومدن تو قشنگتر شد.
تو فقط یه دوست نیستی، تو مثل خواهری برام،
کسی که همیشه کنارم بوده، توی خندهها و اشکها.
امیدوارم امسال برات پر از عشق، آرامش و اتفاقای قشنگ باشه.
تو لایق بهترینهایی، چون خودت بهترین هستی 💖
دوستت دارم بینهایت، تولدت مبارک مهربونم! 🌷🎁